ೋ نرم افزار دسکتاپی شوق انتظـــــار ღೋ حاوي 313 سوال پيرامون امام زمان(عج)

تب‌های اولیه

364 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ೋ نرم افزار دسکتاپی شوق انتظـــــار ღೋ حاوي 313 سوال پيرامون امام زمان(عج)



براي اولين بار در فضاي مجازي و دنياي رايانه

نرم افزاري در قالب 313 پرسش پيرامون امام زمان(عج)
با قابلیت نمایش سوال و جواب هایي در هنگام شروع ويندوز طراحي گرديد

طراحي منحصر به فرد اين پرسمان به گونه اي است که

لحظاتی ما را با مفاهیم مهدویت و انتظار بيشتر مانوس نموده و بتواند ما را در مقابل تهديدات
و شبهات دشمنان دين و قرآن مستحکم تر سازد.

این اثر کاری ارزشمند از تیم نرم افزاری انجمن گفتگوی دینی وابسته به مرکز ملی پاسخگویی می باشد.

اميدواريم توانسته باشيم گامي هرچند ناچيز
در جهت پاسخ به شبهات پيرامون آن حضرت برداريم


اميد است شما عزيزان هم با معرفي اين اثر به ديگران ما را در اين راه معنوي همراهي نموده و از منتظران واقعي حضرتش باشيم




:mal:دانلود با حجم 3.3 مگابایت:mal:

:negah:لطفا در نظر سنجی بالای تاپیک مشارکت فرمایید

:negah:
منتظر نظرات ، انتقادات و پیشنهادهای شما بزرگواران برای ساخت نرم افزارهای اینچنینی هستیم.

استفاده از مطالب نرم افزارهای انجمن گفتگوی دینی با ذکر منبع بلامانع است


فایل: 

عرض تشکر بسیار ویژه از برادر عزیزم جناب مهدی همراه همیشگی
و شبانه روزی حقیر برای ارئه بهترین نرم افزارها به شما خوبان در دنیای مجازی

:ghalb:

از جناب نان شب بزرگوار که در تهيه فهرست سوالات و حذف سوالات مشابه همکاري کردند سپاسگزاري مي کنم.
از سرکار ريحانة النبي بزرگوار که زحمت تهيه تعدادي از سوال و جوابها رو کشيدند ممنونم.
از دوست خوبم جناب Mahmood_M30 که در بخشهاي فني نرم افزار مشکلات بنده رو مرتفع کردند سپاسگزارم.
از همه همکاران محترم انجمن فرهنگي ، مدير محترم فرهنگي ، مدير محترم اجرايي ، مدير محترم فني و مدير محترم روابط عمومي که در مراحل تست نرم افزار و ارائه پيشنهادات و انتقاداتي در زمينه بهبود عملکرد آن زحمت کشيدند سپاسگزارم.

اجر همه عزيزان با امام زمان(عج)
اگر از این نرم افزار راضی بودین هدیه به روح شهدا و امام شهدا
و تعجیل در فرج امام زمان(عج) سه صلوات:Gol:

:hadyeh::hadyeh::hadyeh::hadyeh::hadyeh:




سلام دوستان
عرض ادب و احترام
فرا رسیدن عید غدیر را به همه عزیزان اسک دین تبریک می گم.
امیدوارم این هدیه کوچک را از تیم نرم افزاری اسک دین قبول کنند و مورد رضایتشون قرار بگرید.
دوستان با انتشار این اثر در به ثمر رسیدن هر چه بیشتر آن کمک کنند.
جا داره یک تشکر خیلی خیلی ویژه از بردار عزیزم جناب گل لیلا بکنیم.
سر این کار خیلی زحمت کشدیدند تمام آماده سازی فنی این نرم افزار با ایشان بوده و این 10 روز اخیر تا پاسی از شب روی این نرم افزار کار می کردند چندین چند بار تغییر اساسی در کل کار دادیم که تمام زحمتش با ایشان بود.
برای سلامتی ایشون صلوات یادتون نره:ok:
با تشکر

با سلام

عید سعید غدیر را به همه شما عزیزان تبریک و تهنیت می گویم

از همه دوستان عزیز و همکارن مخلص تشکر و قدر دانی می کنم ان شا الله مورد قبول درگاه خداوند قرار گیرد

:roz::fireworks::roz:



خدا خیرتان دهد اجرتون با مولا علی

[="arial"][="seagreen"]سلام علیکم
با تشکر های مکرر از دوستان بخش نرم افزار

کاربران عزیز با ارسال لینک این تاپیک برای ای دی های اد لیست خود، دیگران را هم در برکت استفاده از آن شریک کنید[/][/]

جزاك الله خيرا . خيلي كار خوبي كرديد .




تقديم به همه مهدي ياوران به خصوص مهدي ياوران اسک دين


با سلام

خب نرم افزار جديد ما هم بعد چهار ماه زحمت رونمايي شد.:ok:

با توجه به اينکه محوريت اين کار آشنايي با امام زمان(عج) و پاسخ به شبهات در مورد آن حضرت هست ، سعي کرديم روشي نو را براي استفاده کاربران انتخاب کنيم که باعث ترغيب کاربران و يادآوري مطالعه مطالب با هر بار بالا آمدن ويندوز باشد.

بهتر ديدم به پاس زحمات مخلصانه همه دوستان مهدي ياور عزيز در گروه

« کي مي خواد يار مهدي(عج) باشه؟؟؟» اين نرم افزار را تقديم به همه مهدي ياوران محترم کنم.
اميدوارم که با تمام تلاش و همت خود با هر طريق ممکن در اشاعه اين نرم افزار به خصوص بين جوانان ، جزو مهدي ياوران واقعي آن حضرت باشيم.

التماس دعا
يا علي

:goleroz:

گل ليلا;161087 نوشت:

تقديم به همه مهدي ياوران به خصوص مهدي ياوران اسک دين

با سلام

خب نرم افزار جديد ما هم بعد چهار ماه زحمت رونمايي شد.:ok:

با توجه به اينکه محوريت اين کار آشنايي با امام زمان(عج) و پاسخ به شبهات در مورد آن حضرت هست ، سعي کرديم روشي نو را براي استفاده کاربران انتخاب کنيم که باعث ترغيب کاربران و يادآوري مطالعه مطالب با هر بار بالا آمدن ويندوز باشد.

بهتر ديدم به پاس زحمات مخلصانه همه دوستان مهدي ياور عزيز در گروه« کي مي خواد يار مهدي(عج) باشه؟؟؟» اين نرم افزار را تقديم به همه مهدي ياوران محترم کنم.
اميدوارم که با تمام تلاش و همت خود با هر طريق ممکن در اشاعه اين نرم افزار به خصوص بين جوانان ، جزو مهدي ياوران واقعي آن حضرت باشيم.

التماس دعا
يا علي

:goleroz:

سلاممم

ممنون از مهندس گل ليلاي بزرگوار.

نرم افزار واقعا مفيدي بود.

انشاالله كه دوستان ديگه هم از فيوضاتش بهره مند بشند.

التماس دعاي فرج

حق نگهدارتون




سلام.
من هم از جناب گل لیلا و مهدی سپاسگزارم.واقعا کار خوبی شده
اجرتون با امام زمان(عج)



با سلام و دعای خير :
من هم از جناب گل ليلا و مهدی سپاسگزارم.واقعا کار خوبی شده
اجرتون با امام زمان(عج)

به اميد ظهور آقامون امام زمان -- انشاء الله
:Gol::Gol::Gol:


با سلام

از برادر گل لیلا واقعا سپاسگزارم و همچنین برادر مهدی

خیلی از این نرم افزارها رو شاید خیلی هامون دانلود میکنیم ولی شاید خیلی هامون فقط چند صفحشو بخونیم و دیگه نریم سراغش

ولی این کار کار جالبیه

ممنونم

اجرتون با مولایم علی (ع)

ولی اگه هر مثلا نیم ساعت خودش اجرا میشد قشنگ تر بود

مهر آوا;161707 نوشت:
ولی اگه هر مثلا نیم ساعت خودش اجرا میشد قشنگ تر بود


با سلام و تشکر

امکان ايجاد اين قابليت بود ، ولي براي احترام به کاربر گفتيم ممکن است باعث ايجاد مشکل در ساير فعاليتهاي کاربر گردد.لذا به اختيار خود کاربر گذاشته شد که هر زمان تمايل داشت از آيکون آن در کنار ساعت ويندوز اقدام به اجراي مجدد نمايد.
در نسخه هاي بعدي ان شاء الله اين قابليت را به صورت اختياري براي کاربر تعريف خواهيم کرد.

يا علي

:Gol:

سلام
از كليه دوستان بزرگواري كه دغدغه هاي معنوي در قلوب مطهرشان موج ميزند بسيار متشكرم
با اميد به التفات آقا و مولامون حضرت ولي عصر روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء

باریک الله
عجب نرم افزار امام زمانی
براتون دعا می کنم
خیلی خوبه

هر وقت ویندوزم بالا میاد یه سوال ناخودآگاه جلو چشمم میاد
ممنون

[=Microsoft Sans Serif]سلام
واقعا عالیه :Kaf:ان شالله همیشه در این عرصه و در تمام عرصه های زندگی(مادی و معنوی )موفق باشید
:Gol:
[=Microsoft Sans Serif] اجرتون با حضرت مهدی(عج):Gol:

واقعا بارک الله فیک

افزونه شوق انتظار در خبرگزاری ایکنا



افزونه دسكتاپی «شوق انتظار» توليد شد
گروه فضای مجازی: افزونه دسكتاپی «شوق انتظار» به همت انجمن گفت‌وگوی دينی وابسته به مركز ملی پاسخ‌گويی توليد شد.

به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، برای اولين بار در فضای مجازی و دنيای رايانه، نرم‌افزاری در قالب 313 پرسش درباره امام زمان(عج) با قابليت نمايش سؤال و جواب‌هايی در هنگام شروع ويندوز طراحی از سوی تيم نرم‌افزاری انجمن گفت‌وگوی دينی وابسته به مركز ملی پاسخ‌گويی عرضه شد.

بر اساس اسن گزارش، طراحی اين پرسمان به گونه‌ای است كه لحظاتی كاربر را با مفاهيم مهدويت و انتظار بيشتر مأنوس كند و بتواند آن‌ها را در مقابل تهديدات و شبهات دشمنان دين و قرآن مستحكم‌تر سازد.

يادآور می‌شود، انجمن گفت‌وگوی دينی وابسته به مركز ملی پاسخ‌گويی برای پاسخ به برخی شبهات درباره حضرت مهدی(عج) و اشاعه فرهنگ اسلامی و مهدوی امكان دانلود اين نرم‌افزار را برای كاربران فراهم كرده است.

منبع

ممنون دستتون درد نکنه

سلام ممنون از نرم افزارتون.التماس دعای فرج از همه دوستان

سلام به نظر من که نرم افزار عالی است.

بسیــــــــار عـــالــــــــــی ....

سلام اجرتون با حضرت مهدی
lastflower

سلام خسته نباشید

خیلی برنامه توپی بود و جالب . :yes:
من این برنامه رو تو فلشم ریختم و خونه ی هر کی میریم اونو رو کامپیوترش نصب میکنم :khandeh!:
همه خوششون اومده .:kafkaf:

با تشکر از گروه نرم افزارو قابل توجهشون :

ما منتظر دومیش هستیم :moj:

خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییه:Kaf:

عالی بود
دم همه‌ی دست‌اندر کارا گرم
در کل بسیار عالی است
دست همه درد نکنه
ولی ای کاش شبهه‌های اعتقادی توش میذاشتن
یا لااقل قابل تنظیم بود
یا لااقل قابل افزودن بود

سلام،

برنامه‌تون Unicode نیست

در ضمن
من حاضرم برای برنامه‌تون، Installer (نصب‌کننده) تحت NSIS و با محیط کاملاً فارسی, Unicode و راست‌به‌چپ بسازم (البته بعد از ترم اول دانشگاه)

نمونه‌اش رو هم دارم:

NSIS persian Test

اگر نویسندگان این نرم‌افزار مایلند من پایه‌ام
(اگه خواستین Email بزنین)
خیلی دوست دارم تو این کار من هم یه سهمی داشته باشم

Oveis-HasanPoor;170451 نوشت:
خیلی دوست دارم تو این کار من هم یه سهمی داشته باشم

به نام خدا
عرض سلام ودرود
بنده هم از حضرتعالی به خاطر استقبال و همکاری تشکر می کنم
مدیر محترم نرم افزار سایت ما:
گل لیلای عزیزند
http://www.askdin.com/member.php?u=35
با ایشان تماس بگیرید
انشاءالله همکاران محترم نرم افزار (آقا مهدی و سرکار افلاکیان) هم
دوستان صاحب ایده را جهت همکاری شناسایی کنند
با تشکر

Oveis-HasanPoor;170451 نوشت:
سلام، برنامه‌تون Unicode نیست

سلام بزرگوار
خیلی خوش اومدین
عدم یونیکد بودن رو کجا احساس کردین و به چه مشکلی برخوردین
برخی آبجکتهای مورد استفاده نون یونیکد بودن که با تنظیم فارسی برای نون یونیکد پروگرم در تنظیمات ویندوز درست نشون میدن.

Oveis-HasanPoor;170451 نوشت:
در ضمن من حاضرم برای برنامه‌تون، Installer (نصب‌کننده) تحت NSIS و با محیط کاملاً فارسی, Unicode و راست‌به‌چپ بسازم (البته بعد از ترم اول دانشگاه) نمونه‌اش رو هم دارم: NSIS persian Test اگر نویسندگان این نرم‌افزار مایلند من پایه‌ام (اگه خواستین Email بزنین) خیلی دوست دارم تو این کار من هم یه سهمی داشته باشم

گرچه سعی ما ساختن نرم افزارهای پرتابل و بدون نیاز به نصب برای راحتی کاربران مبتدی است
ولی خیلی خوشحال میشیم از اطلاعات خوب شما در نرم افزارها استفاده کنیم.
اینستالر فارسی هم امکان خوبیست.حتما در برخی پروژه های مورد نیاز با کمک شما به کار خواهیم برد.
یا علی
:Gol:

گل ليلا;170573 نوشت:
سلام بزرگوار
خیلی خوش اومدین
عدم یونیکد بودن رو کجا احساس کردین و به چه مشکلی برخوردین
برخی آبجکتهای مورد استفاده نون یونیکد بودن که با تنظیم فارسی برای نون یونیکد پروگرم در تنظیمات ویندوز درست نشون میدن.

سلام
من این برنامه رو وقتی روی سیستم دانشگاه اجرا کردم و دکمه‌ی نصب در شروع ویندوز رو زدم با این اشکال مواجه شدم که حروف پیام لاتین بودند که اکثراً با Language Option حل می‌شود، اما یونیکد نبودن برای چنین برنامه‌ای می‌تواند نقطه‌ی ضعف باشد

اشکال دیگری هم که هست اینه که برنامه برای اجرا شدن نیاز به حقوق Admin بودن داره

اگه میشه یه فکری واسه این بکنید که کاربران non-Admin هم امکان استفاده داشته باشن. با تشکر.
(ببخشید که فقظ نقاط ضعف رو گفتم و نقاط مثبت رو نگفتم) شرمنده

Oveis-HasanPoor;170833 نوشت:
سلام من این برنامه رو وقتی روی سیستم دانشگاه اجرا کردم و دکمه‌ی نصب در شروع ویندوز رو زدم با این اشکال مواجه شدم که حروف پیام لاتین بودند که اکثراً با Language Option حل می‌شود، اما یونیکد نبودن برای چنین برنامه‌ای می‌تواند نقطه‌ی ضعف باشد

اين متاسفانه ضعف بيلدر و برخي آبجکتهاي آن هست.
اما در کل بيلدر به دليل عدم نياز به دات نت فريم ورک براي اجرا و حجم کم برنامه هاي ساخته شده با آن براي ما سودمند است.

Oveis-HasanPoor;170833 نوشت:
اشکال دیگری هم که هست اینه که برنامه برای اجرا شدن نیاز به حقوق Admin بودن داره اگه میشه یه فکری واسه این بکنید که کاربران non-Admin هم امکان استفاده داشته باشن. با تشکر.

لازم هست.چون هم دسترسي به رجيستري و هم به فولدر ويندوز براي اجراي برنامه در استارت آپ و ... نياز هست.

Oveis-HasanPoor;170833 نوشت:
(ببخشید که فقظ نقاط ضعف رو گفتم و نقاط مثبت رو نگفتم) شرمنده

اختيار داريد قربان
يا علي
:Gol:

:Moshtagh: سلام
واقعا فوق العاده بود.
فقط میتونم بگم واقعا ممنون و دستتون درد نکنه
باز هم منتظر ویژه های عالی شما هستم:Sham:


1_چگونه مي شود فهميد كه مرجعيت شخصي، مورد تأييد امام زمان (عج) است يا نه؟

مرجعيت و تأييد امام زمان (ع)

خود امام زمان (عج) وساير امامان(ع) معيارهايي ارائه داده اند که مي تواند ملاک تشخيص اين موضوع باشد. براي اينكه انسان بفهمد اجتهاد و مرجعيت شخصي، مورد تأييد امام زمان(عج) است يا نه، ملاك هايي در روايات ذكر شده است.

در نامه اي از امام عصر(ع) آمده است: « و أما الحوادث الواقعة فارجعوا فيها إلي رُواهِ حديثنا، فإنّهم حجّتي عليكم و أنا حجة الله عليهم »؛ «در پيشامدها به راويان احاديث ما روي آوريد كه اينان حجت من بر شمايند و من حجت خدا بر ايشانم». بحار الأنوار، ج 53، ص 181؛ مستدرك الوسائل، ج 18، ص 317، ح 21458 امام حسن عسكري(ع) از امام صادق(ع) نقل مي فرمايد: «... فأما من كان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظاً لدينه مخالفاً علي هواه مطيعاً لأمر مولاه فللعوام أن يقلّدوه و ذلك لايكون إلا بعض فقهاء الشيعه لاكلّهم... »؛ «فقيهي كه خويشتن دار و حافظ دين و مخالف هواي نفس و مطيع امر مولايش باشد، عوام (توده مردم) حق تقليد از او را خواهند داشت و اين صفات در همه فقها نيست؛ بلكه در بعضي از فقها هست». وسائل الشيعهّ، ج 18، ابواب صفات قاضي، ح 20، ص 94 و 95
بنابراين، در تشخيص مجتهد و مرجع مورد تأييد امام(ع) اين معيارها را بايد در نظر داشت. خودِ مردم بايد دربارة آنها مطالعه و تحقيق كنند. از طرف ديگر، همه ما مأمور به ظاهر هستيم. بنابراين كسي كه ظاهر او نشان دهندة چنين شرايطي است و علما نيز فقاهت او را تأييد كنند، مصداق روايت بالا شناخته مي شود.



2_ علت اين كه هم اكنون وقتي در مجالس مختلف نام امام زمان(عج) و حضرت امام خميني(ره) و رهبر عزيزمان برده مي شود و همچنين نام حضرت رسول(ص) برده مي شود همه صلوات مي فرستيم ولي براي ائمه ديگر(ع) وقتي نام آنها برده مي شود صلوات فرستاده نمي شود چرا؟

صلوات فرستادن هنگام ذكر شدن نام پيامبر اكرم(ص) مستحب مؤكد است، فرستادن صلوات به صورت مطلق هم در هر جا كه باشد مستحب است و داراي فضيلت. در مورد فرستادن صلوات هنگام آمدن نام امام خميني و اين كه چرا هنگام بردن نام ائمه صلوات فرستاده نمي شود وجه خاصي ندارد.

نخست بايد دانست ابراز احساسات از ويژگي هاي موجودات «حساس» است و در اين ميان انسان بيشتر از ساير موجودات در پي پيدا کردن راهي جهت ابراز احساسات دروني و اظهار علاقه به ديگران و به خصوص بزرگان مي باشد. براي اين منظور از روش هاي مختلف «هورا، سوت، کف زدن، دست تکان دادن و...» استفاده مي شود. آنچه در فرهنگ اسلامي به روشني قابل مشاهده است محتوا دادن به رفتارهاي طبيعي و اجتماعي انسان است، لذا اعلان اذان را جايگزين ناقوس کليسا کرد. سلام کردن را جايگزين برداشتن کلاه کرد و صلوات را نشانه ابراز احساسات و اعلام بيعت و ارادت كرد.

در روزهاي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي نيز مردم از لفظ «صحيح است» و يا کف زدن براي تأييد و تشويق استفاده مي کردند که بعدها تکبير جايگزين آن شد. همچنين استفاده از صلوات جهت احترام و تأييد از گذشته ميان مردم متدين مرسوم بوده است و هرگاه مي خواستند بيشتر احترام بگذارند صلوات ها تکرار مي کردند. بنابراين پيام تکرار صلوات به ويژه در مقطع زماني خاص، به عنوان اعلام وفاداري و خار در چشم دشمنان است که در ضمن داراي محتواي معنوي نيز مي باشد لذا هيچگونه منافاتي با احترام به پيامبر(ص) و ائمه(ع) ندارد.

چنانکه در هنگام شنيدن وصف خاص امام زمان(عج) براي احترام مردم مي ايستند در صورتي که به طور يقين مقام پيامبر(ص) از مقام زمان(عج) پايين تر نيست و چنين کاري بي احترامي به پيامبر(ص) تلقي نمي شود.

صلوات بر پيامبر(ص ) در آيه 56 سوره احزاب مطرح شده است : ((ان الله و ملائكته يصلون علي النبي , يا ايها الذين امنوا صلوا عليه و سلموا تسليما")).
مفهوم آيه فوق آن است كه مقام پيامبر(ص ) آن قدر والاست كه آفريدگار عالم هستي و تمام فرشتگاني كه تدبير اين جهان به فرمان حق بر عهده ي آنان گذارده شده است , بر او درود مي فرستند. حال كه چنين است , شما نيز با اين پيام جهان هستي هماهنگ شويد.

2. صلوات وقتي به خداوند نسبت داده شود, به معني فرستادن رحمت و هرگاه به فرشتگان و مؤمنان منسوب گردد, به معني طلب رحمت مي باشد.

3. درباره كيفيت صلوات بر پيامبر(ص ) در روايات بي شماري كه از منابع اهل سنت و اهل بيت (ع ) رسيده , صريحا" آمده است كه آل محمد(ص ) را به هنگام صلوات بر محمد بيفزاييد. از جمله : از كعب بن عجره نقل شده است كه مردي خدمت پيامبر(ص ) عرض كرد: ((اما السلام عليك فقد علمنا فكيف الصلاه عليك قال (ص ) قل اللهم صل علي محمد(ص ) و علي آل محمد(ص ) كما صليت علي ابراهيم انك حميد مجيد. اللهم بارك علي محمد و علي آل محمد(ص ) كما باركت علي ابراهيم انك حميد مجيد)). امام زمان (عج ) هم از آل محمد(ص ) است .

4. اهميت صلوات بر پيامبر(ص ) و آل او, تا بدان جاست كه اگر كسي در تشهد نماز چنين نكند, نمازش باطل خواهد بود.

5. انسان لحظه به لحظه به سمت بي نهايت مي تواند پيش رود و رسول خدا با وجودي که کاملترين بشر هستند ولي باز هم روز به روز به درجات و مقاماتشان افزوده مي شود. قرآن مي فرمايد: «يا ايها الانسان انک کادح الي ربک فملاقيه؛ اي انسان تو به سوي پروردگارت در سير و حرکتي و به مقام قرب او نائل خواهي آمد» و صلوات هاي مؤمنين در رفيع تر گرديدن مقام محمد و آل محمد اثر دارد.

براي مطالعه بيشتر ر.ک:
1. نجم الثاقب , حسين طبري نوري
2. فلاح السائل , علي بن طاووس , فصل هشتم
درباره فضيلت و ثواب صلوات روايات متعددي داريم از جمله از پيامبر اسلام (ص ) نقل شده است كه هر كس يك مرتبه بر من صلوات بفرستد من ده مرتبه بر او صلوات مي فرستم و هر كس ده مرتبه بر من صلوات بفرستد من صد مرتبه بر او صلوات مي فرستم , (بحارالانوار, ج 6, روايت 87, باب 8, ص 254). همچنين در روايت ديگر از آن حضرت نقل شده كه هر كس اول و آخر دعايش صلوات بفرستد آن دعا به اجابت مي رسد, (اصول كافي , ج 4, ص 247 به بعد). باز در روايت ديگري از امام رضا(ع ) نقل شده كه صلوات بر پيامبر و آل او كفاره گناهان است و بالاتر از اينها خداوند در سوره احزاب آيه 56 به مؤمنين دستور مي دهد كه بر پيامبر صلوات بفرستيد.
در كتاب هاي تاريخي هم داستان هاي متعددي راجع به نتيجه و فايده صلوات و كساني كه با تكرار اين ذكر مبارك به حوائج خود رسيده اند زياد نقل شده براي اطلاع مي توانيد به كتاب ارزشمند خزينه الجواهر, تائليف مرحوم حاج شيخ علي اكبر نهاوندي مراجعه كنيد.

3_چه كنيم تا بتوانيم با امام زمان(عج) ملاقات كنيم؟

ملاقات با امام زمان(عج) و ديگر اولياى الهى، نياز به سنخيت با آنان دارد. به دست آوردن سنخيت با اولياى الهى، نياز به تحقق دو بعد (معرفت و عمل) دارد. اگر كسى خود را به اولياى الهى شبيه نمود، به لقاى آنان نيز واصل خواهد شد.

نوريان مرنوريان را طالبن ناريان مرناريان را جاذبند

ناگفته نماند كه ما مكلف به ارتباط به معناى ملاقات و رؤيت امام زمان(عج) نيستيم. آنچه وظيفه ما است، تشبّه به آن بزرگواران و پيمودن راه آنان است. ما بايد در همه حال سرباز آماده آن حضرت بوده و همواره در خدمت ايشان باشيم. اين مسأله را آيه 200 سوره آل عمران بيان فرموده: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»؛ «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! صبر كنيد و يكديگر را به صبر واداريد و مرابطه نماييد وتقوا و خداترسى را پيشه سازيد، باشد كه رستگار شويد».

امام باقرعليه السلام در تفسير اين آيه شريفه مى فرمايد: «صبر كنيد بر اداى فرايض (در انجام تكاليف الهى استقامت داشته باشيد) و در برابر دشمنان پايدارى كنيد و با امامتان (كه انتظارش را مى كشيد) مرابطه نماييد».كتاب الغيبة، شيخ مفيد، ص 105.

مرابطه با امام زمان(عج)؛ يعنى، خود را به رشته ولايت او بستن و بر خدمت و پيروى و يارى او گردن نهادن. اين يكى از اركان ايمان است كه آدمى خود را به امام خويش مربوط سازد و از او جدا نشود. همچنين بايد كارهايى انجام داد كه آن حضرت و اصحاب شان انجام مى دهند.

قرآن درباره حضرت مهدى و اصحاب ايشان مى فرمايد: «الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ»؛سوره حج: آيه 41. كسانى كه اگر در زمين به آنان توانايى دهيم نماز را به پا داشته و زكات (به مستحق) بخشيده و به معروف امر نموده و از منكر نهى كنند.

امام باقرعليه السلام در تفسير اين آيه مى فرمايد: «اين آيه براى آل محمد است؛ يعنى، مهدى(عج) و اصحاب او».تفسير قمى: ج 2، ص 87. در نتيجه اگر ما هم مى خواهيم از اصحاب و ياران آن حضرت باشيم، بايد به امور مذكور اهتمام ورزيم.

وظيفه منتظران
خوب است بدانيم كه امام زمان(عج) شديداً به شيعيان خود عشق مى ورزد؛ بلكه علاقه آن حضرت به شيعيان و دوستانشان خيلى بيشتر از علاقه اى است كه ما نسبت به آن حضرت داريم. ايشان همواره براى شيعيان خود دعا مى كنند. از آن حضرت نقل شده است: «اِنّا غَيْرُ مُهَمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ وَلاناسينَ لِذِكْرِكُمْ»؛بحارالانوار: ج 53، ص 174. ما هرگز در رعايت احوال شما كوتاهى نمى كنيم و شما را از ياد نمى بريم».

آنچه بر ما بايسته است، جلب رضايت آن بزرگوار است. پيوستگى با او، يعنى، مطيع او بودن. آنچه در روايات زياد سفارش شده، انتظار فرج است. ما بايد ارتباط معنوى خود را با امام زمان(عج) با عمل به دستورات آن حضرت و انتظار فرج به معناى واقعى ثابت و مستدام نگه داريم. از اين رو بسيار به جا است كه خصوصيات منتظر واقعى حضرت مهدى(عج) را بدانيم و سپس آن را در خود عملى كنيم.

رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: «اَفْضَلُ العِبادَةِ اِنْتِظارُ الفَرَجِ»؛فرائد السمطين، ج 2، ص 334، چاپ جديد. برترين عبادات، انتظار ظهور و فرج است.

وظيفه منتظر امام زمان عليه السلام اين است كه مانند يك منتظر واقعى زندگى كند. وقتى انسان حقيقتا منتظر كسى باشد، تمام رفتار و سكناتش نشان از منتظر بودن او دارد. به عنوان مثال اگر منتظر ميهمان باشد، حتما خانه را تميز و مرتب و وسايل پذيرايى را آماده مى نمايد و با لباس مرتب و چهره اى شاداب در انتظار مى ماند. چنين كسى مى تواند ادعا كند كه منتظر ميهمان است. اما كسى كه نه خانه را مرتب كرده و نه وسايل پذيرايى را آماده نموده و نه لباس مرتب و تميزى پوشيده و نه اصلاً به فكر ميهمان است؛ اگر ادعا كند كه در انتظار ميهمان بوده، همه او را ريشخند خواهند كرد و بر گزافه گويى او خواهند خنديد!

لاف عشق و گله از يار زهى لاف دروغ عشق بازان چنين مستحق هجرانند

بنابراين، انتظار قبل از آنكه از ادعاى انسان فهميده شود، از رفتار و كردار او فهميده مى شود. نمى توان هر كسى را كه ادعاى دوستى و ولايت امام زمان را دارد، در شمار دوستان و منتظران او قلمداد نمود! آرى «مشك آن است كه خود ببويد نه آنكه عطاربگويد».

با چنين توضيحى، روشن است كه منتظر واقعى امام زمان(عج) بايد رفتارش به گونه اى باشد كه هر لحظه منتظر ظهور امام زمان عليه السلام باشد، يعنى، در هر لحظه كه اين خبر را به او بدهند، خوشحال شود و آماده يارى آن حضرت باشد و با مال و جان خويش جهاد كند و خود را در راه آن حضرت فدا نمايد. منتظر واقعى، اهل گناه و دلبستگى به دنيا نيست؛ چرا كه چنين كسى نمى تواند از وابستگى ها، دلبستگى ها و آلودگى ها دست بردارد و آماده به خدمت در جهت اهداف مقدس امام زمان عليه السلام باشد.
با توجه به نكات ذكر شده مى توان بعضى از وظايف منتظران امام زمان عليه السلام را چنين ذكر كرد:

1. معرفت:
اولين شرط انتظار معرفت است؛ تا انسان ميهمان خود را نشناسد و از خصوصيات خوب او مطلع نباشد، منتظر او نخواهد شد. تنها هنگامى انسان در انتظار كسى مى نشيند كه او را خوب بشناسد، اما اگر انسان كسى را نشناسد و بداند كه آن شخص خواهد آمد، برايش اهميتى نخواهد داشت و منتظر او نخواهد ماند. در مورد انتظار امام زمان(عج) هم چنين است. كسانى كه آن حضرت را نمى شناسند (مانند كفار و يا اهل اديان ديگر)، هرگز انتظار او را نمى كشند؛ اما كسانى كه او را مى شناسند و ارزش و مقام او را مى دانند، منتظر او مى مانند.

كسانى كه امام زمان را نمى شناسند - اگر چه به ظاهر مسلمان باشند - چنانچه در اين حال بميرند در حال جاهليت از دنيا رفته اند؛ چنان كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمود: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ ميتَةَ الْجاهِلِيَّةِ»؛بحارالانوار: ج 32، ص 331. «هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد به مردن جاهليت از دنيا رفته است».

بنابراين اولين شرط انتظار، ايجاد معرفت در مورد امام زمان(عج) است و طبيعى است كه هر مقدار معرفت انسان نسبت به آن حضرت بيشتر باشد، ارزش او را بيشتر درك كرده و به عظمت او بيش از پيش پى خواهد برد و بيشتر تشنه وجود آن حضرت خواهد شد. در حالى كه افراد جاهل و ناآگاه به ارزش آن حضرت، هرگز احساس تشنگى و عطش نسبت به وجود مقدس ايشان نخواهند داشت و بدين جهت از زمره منتظران بيرون هستند!

وصل خورشيد به شب پره اعمى نرسد كه در اين آينه صاحب نظران حيرانند

شناخت امام زمان عليه السلام دو گونه است:

1. شناخت تاريخى وجود آن حضرت؛ مانند اينكه او امام دوازدهم است و تاريخ ولادتش در چه سالى است و مانند آن.

2. شناخت مقام نورانيت آن حضرت؛ كه اين شناخت كار هر كسى نيست و ظرفيت و لياقت زيادى مى خواهد. در حقيقت، اصحاب خاص امام زمان عليه السلام كسانى اند كه آن حضرت را به مقام نورانيت شناخته اند.

براى آگاهى از مقام عظيم امامت خواندن زيارت جامعه كبيره و تأمل در معانى عميق آن توصيه مى شود.
همچنين خواندن كتب معتبرى كه در مورد امام زمان عليه السلام نوشته شده است مى تواند انسان را تا حدى به مقام و عظمت آن حضرت آشنا سازد.

2. محبت به امام زمان عليه السلام
وظيفه ديگرى كه منتظران آن حضرت دارند اين است كه بايد دوستى و محبت امام عصر (عج) را در خود ايجاد كنند و آن را افزايش دهند. بديهى است تا انسان از ميهمان خويش خوشش نيايد و نسبت به او محبت نداشته باشد - هر چند هم كه او رابشناسد - نمى تواند واقعاً منتظر آمدن او باشد؛ اگر انسان از ميهمان خود بدش بيايد، چگونه مى تواند منتظر قدم او باشد و خود را براى پذيرايى از او آماده كند. پس تا محبت به امام زمان(عج) در وجود كسى شكل نگرفته و شعله ور نشده باشد، او نمى تواند به وظايف منتظران واقعى عمل نمايد. محبت به امام زمان(عج) وظيفه اى است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله نيز به دستور خدا از ما خواسته است؛ آنجا كه در قرآن كريم مى فرمايد: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى »؛ سوره شورى: آيه 23.

3. ايجاد سنخيت با امام زمان عليه السلام
منتظران واقعى وضعيت روحى و فكرى و عملى خود را به گونه اى سامان مى دهند كه سنخيت كاملى با امام زمان عليه السلام داشته باشند. آيا مى توان منتظر قدوم كسى بود؛ ولى با او مشابهت و سنخيت نداشت؟ آيا مى توان محبت كسى را داشت، اما با او هيچ سنخيت و مشابهتى نداشت؟ ايجاد سنخيت با امام زمان از طريق تقويت ايمان و تقوا و فضايل اخلاقى و درجات معنوى حاصل مى شود. تنها در اين صورت است كه مى توان ادعاى محبت به آن حضرت را داشت. در صورتى كه انسان رفتارش مطابق ميل امام زمان(عج) باشد، شعله محبت او در دلش زبانه خواهد كشيد و عشق آن حضرت او را به فرياد خواهد آورد و دورى اش را بر او سخت و ناگوار خواهد ساخت.

طبيعى است كه هر چقدر سنخيت با ولى عصر(عج) بيشتر باشد، محبت آن حضرت به انسان بيشتر خواهد شد و محبت انسان نيز به آن حضرت افزون تر خواهد گشت. پس منتظر واقعى بايد سعى كند تمام وظايف دينى و احكام الهى را انجام دهد.

4. ارتباط با منتظران ديگر
منتظر امام زمان(عج) مى داند كه برنامه آن حضرت يك برنامه جهانى است و بايد ياوران زيادى داشته باشد تا حركتش پيروز شود. بنابراين به فكر گسترش ياران و منتظران آن حضرت بوده و با ارتباط با آنها، به تقويت روحيات ايمانى خود و ديگران خواهد پرداخت تا بر اساس دستور قرآنى «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى »؛ سوره مائده به كمك مؤمنان منتظر، خود را آماده ظهور حضرت نمايد.

5. دعا براى تسريع در ظهور امام زمان عليه السلام
منتظر واقعى هر لحظه انتظار محبوب را مى كشد و از خدا مى خواهد كه هر چه زودتر او را برساند. بنابراين دعاى فراوان براى فرج آن حضرت از وظايف هميشگى منتظران حضرتش مى باشد. دعا براى تسريع در فرج امام زمان(عج)، به وسيله آن حضرت نيز توصيه شده است.

6. ياد فراوان حضرت
ياد كردن از محبوب، عادت ديرينه منتظران عاشقى است كه چندى منتظر محبوب خويش هستند؛ اما نتوانسته اند پس از مدت ها انتظار او را ببينند و حال خود را دست كم با ياد او و نام او آرام مى كنند. به ياد آوردن امام عصر(عج) و عنايت او به شيعيان با ذكر احاديث، كرامات، مقام و عنايت امام به شيعيان، وظيفه ديگرى است كه منتظران واقعى احساس مى كنند و بدين طريق همواره نام و ياد آن حضرت را زنده نگه مى دارند.

7. دادن صدقه
براى سلامتى آن عزيز و يا هديه نمودن ثواب هايى به حضرت مهدى(عج)، كه خود، موجب قبولى هر چه بيشتر اعمال است.

8. اميدوارى
بر قيام و انقلاب آن يوسف زهرا عليه االسلام و اميد دادن به ديگران.

9. ايجاد آمادگى دائم رزمى براى ظهور حضرت
چنان كه در روايت آمده است: «ليعدن احدكم لخروج القائم و لو سهما»؛بحارالانوار، ج 52، ص 366، ح 146. هر يك از شما براى قيام قائم(عج) بايد آماده گردد هر چند با تهيه يك تير باشد.
از اين رو شركت در بسيج يكى از وظايف منتظران است.

10. محزون بودن به علت محروم بودن از زيارت آن وجود مبارك؛ «عزيز على ان ارى الخلق و لاترى و لا اسمع لك حسيسا و لا نجوى...»؛دعاى ندبه. بر من گران است كه خلق را ببينم و تو ديده نشوى و سخن آشكار و پنهان تو را نشنوم.

11. اصلاح جامعه
فرج يعنى، نصرت، پيروزى، گشايش و مقصود، پيروزى حكومت عدل علوى بر حكومت هاى كفر و شرك و بيداد است؛ بنابراين انتظار فرج، يعنى انتظار تحقق يافتن اين آرمان بزرگ و جهانى و منتظر حقيقى كسى است كه در حقيقت خواهان تشكيل چنين حكومتى باشد و اين خواسته آن گاه جدى و راست است كه شخص منتظر، عامل به عدل و گريزان از ستم و تباهى باشد؛ و گرنه انتظار فرج در حد يك ادعا و شعار بى محتوا باقى خواهد بود. ازاين رو در روايات آمده است كه انتظار فرج خود فرج است؛ زيرا كسى كه حقيقتاً منتظر فرج و ظهور حجت خدا و تأسيس حكومت عدل گستر او است، زندگى خود را بر پايه عدل و داد استوار مى سازد و او انسانى است كه حضور و غيبت امام در نحوه رفتار و سير و سلوكش تفاوتى ندارد و قبل از تشكيل حكومت عدل او، چنين حكومتى را در زندگى خود پايدار ساخته است. بنابراين انتظار فرج حقيقى، ريشه در معرفت به حق و عدل و ايمان و عشق به آن دارد و آثار آن نيز در عمل نمايان مى گردد و چنين حقيقت اصيل و عميقى، با لفظ و شعار به دست نمى آيد و با بى تفاوتى و بى اعتنايى نسبت به مقدسات دينى و رسالت هاى انسانى در تعارض و تناقض است.

انتظار فرج يعنى:
الف. معرفت امام معصوم و عادل و پيشواى فضيلت؛
ب. ايمان به امامت و قيادت رهبرى الهى و عدالت پيشه؛
ج. عشق به عدالت وارزش هاى انسانى؛
ه. اميد به آينده اى روشن و نويد بخش؛
ك. تلاش براى برقرارى حكومتى عدل پيشه و عدل گستر؛
ح. رعايت موازين و قوانين دينى و اخلاقى؛
خ. داشتن روحيه تعهد و مسؤوليت پذيرى.
اين انتظار فرج است كه بهترين اعمال و بهترين عبادت است و چنين منتظرى، مقامى عالى دارد و هر گاه در زمان غيبت از دنيا برود، به منزله كسانى است كه پس از ظهور حضرت حجت(عج) زنده و تحت فرمان او در راه خدا جهاد مى كنند.بحارالانوار: ج 52 ص 125؛ ره توشه راهيان نور، دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم چاپ اول تيرماه 1374 ص 190-193 با تصرف.

يادآورى مهم:
درست است كه وظيفه ما تلاش براى ملاقات با امام زمان(عج) نيست و حتى بنا بر نظر بعضى از بزرگان، تحقق اين مسأله خيلى بعيد و نادر است و اگر هم ممكن باشد، براى امثال مقدس اردبيلى و علامه حلّى قابل تصور است؛ نه انسان هاى عادى هر چند مؤمن و خوب. ولي بحث ملاقات، نبايد با بحث ارتباط اشتباه شود؛ زيرا وظيفه ما ايجاد ارتباط با امام عصر(عج) است. منتظر امام زمان(عج) وقتى موفق به زيارت آن حضرت نمى شود، از طريق خواندن دعاى ندبه، زيارت آل ياسين، دعاى عهد، نماز امام زمان و نيز از طريق رفتن به مسجد جمكران، ارتباط خود را با آن حضرت حفظ مى نمايد و براى گره گشايى مادى و معنوى از ايشان به عنوان واسطه فيض الهى درخواست مى كند و خود را در محضر ايشان مى بيند.

سؤال. چرا براى سلامتى امام زمان(عج) دعا كنيم؟ در حالى كه خداوند اراده نموده ايشان زنده و سلامت بمانند. آيا اصلاً امكان دارد آن وجود مبارك دچار كسالت شوند؟
آن سفر كرده كه صد قافله دل همره اوست
هر كجا هست خدايا به سلامت دارش

؛ ديوان حافظ، ص 223.

دعا براى سلامتى امام زمان(عج) آثار و بركات فراوانى دارد از جمله:
1. نشانگر علاقه و محبت مسلمانان به ايشان است. اگر چه دوستى تمام ائمه معصومين عليهم السلام بخشى از ايمان و شرط قبولى اعمال است، در عين حال دعا كردن در حق امام زمان(عج) موجب ازدياد محبت آن حضرت در دل و در نتيجه موجب تقويت ايمان مى گردد.

2. اظهار تجديد عهد و پيمان با آن حضرت است و محتواى پيمان با آن حضرت را دين دارى و شريعت محورى و تصميم قلبى بر اطاعت امر امام عليه السلام و يارى رساندن او با نثار جان و مال تشكيل مى دهد.
تجديد بيعت با آن حضرت عليه السلام كارى است كه بعد از هر نماز از فرايض پنجگانه، يا در هر روز و يا در هر جمعه مستحب است.
دعاى عهدمفاتيح الجنان، ص 891 و 892. شاهدى براى اين سخن است.

3. سبب زنده نگه داشتن ياد امام غايب در دل منتظران مى گردد. ياد امام زمان(عج) توجه به ارزش هاى دين و اصول اخلاقى را در دلها جوانه مى زند و برعكس غفلت از ياد و خاطره امام يكى از دلايل عمده پژمردگى و سستى ارزش هاى الهى وانسانى در جامعه اسلامى است.

4. كسى كه سلامتى امام زمان برايش مهم است، به طور مسلّم آزردن آن حضرت برايش سخت است، در نتيجه دعا براى سلامتى آن حضرت، انسان را بر انجام كارهايى وادار مى كند كه موجب خشنودى آن حضرت و در نتيجه سبب رسيدن به مقام رضوان الهى مى گردد.

5. دعا بسيار مؤثر است و موجب فرج آن حضرت و نيز فرج و گشايش در زندگى مؤمنان مى شود.

6. دعا موجب قرب الهى است. امام مهدى(عج) در خصوص زيارت آل يس مى فرمايند: «هرگاه خواستيد به وسيله ما به خداوند و به ما توجه كنيد اين زيارت را كه از جانب خداوند انشا شده است بخوانيد»مفاتيح الجنان، ص 863.
اين زيارت كه از جهات مختلف، محتوايى عميق دارد بسيار مورد تأكيد و سفارش قرار گرفته است. از جمله سلام هايى كه در اين زيارت ادا مى شود، از ابتدا تا انتها، دعا براى سلامتى و تندرستى و بهروزى امام زمان(عج) است. «السلام عليك يا خليفه الله و ناصر حقه... السلام عليك حين تصبح و تمسى، السلام عليك فى اليل اذا يغشى و النهار اذا تجلى ... السلام عليك بجوامع السلام...»؛ سلام بر تو اى جانشين خدا و يارى كننده حق... درود و سلام بر تو هنگامى كه بامداد و شام كنى، درود و تهيت الهى بر تو در شب كه همه جا را فراگيرد و در روز، در وقتى كه نور دهد (يعنى سلام بر تو در هر صبح و شام)...، درود بر تو درودى همه جانبه... .
در دعاى بعد از اين زيارت نيز معانى بلندى نهفته است. از جمله عرض مى كنيم: خدايا! او (امام زمان) را از شر هر متجاوز و سركشى و از شر همه خلق خود پناه ده و او را از حوادث روزانه، از پيش رو، و از پشت سر و از طرف چپ، حفظ و نگهدارى كن و از اين كه آسيب و گزندى به او برسد جلوگيرى كن و در خصوص او، رسولت و خاندان رسولت را حفظ نما و به دست مباركش عدل و داد را پديدار نما! «اللهم اعذه من شر كل باغ و طاغ و من شر جميع خلقك و احفظه من بين يديه و من خلقه و عن يمينه و عن شماله و احرسه و امنعه من ان يوصل اليه بسوء واحفظ فيه رسولك و آل رسولك واظهر به العدل...».
در پايان سخن لازم است يادآور شويم كه دعا كردن براى سلامتى و فرج آن حضرت، اطاعت از امر خداوند و نيز اهل بيت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله است.

«وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَخْشَ اللَّهَ وَ يَتَّقْهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ»؛ «و هر كه خدا و رسولش را اطاعت كند و خداترس و پرهيزكار باشد چنين كسى به فوز و سعادت خواهد رسيد».سوره نور: آيه 52.

4_عزادارى براى امام حسين(ع)، در زمان امامان(ع) سابقه دارد؟

بلى، در اينجا تنها به ذكر نمونه هاى اندكى از آنچه كه در تاريخ نقل شده، بسنده مى كنيم:

1. عزادارى بنى هاشم در ماتم سيدالشهدا؛
از امام صادق(ع) روايت شده است: «پس از حادثه عاشورا هيچ بانويى از بانوان بنى هاشم، سرمه نكشيد و خضاب ننمود و از خانه هيچ يك از بنى هاشم دودى كه نشانه پختن غذا باشد، بلند نشد تا آنكه ابن زياد به هلاكت رسيد. ما پس از فاجعه خونين عاشورا پيوسته اشك بر چشم داشته ايم»نگا: امام حسن و امام حسين(ع)، ص 145..

2. عزادارى امام سجاد(ع)؛
حزن امام سجاد(ع) بر آن حضرت به صورتى بود كه دوران زندگى او، همراه با اشك بود. عمده اشك آن حضرت بر مصايب سيدالشهداء(ع) بود و آنچه بر عموها، برادران، عموزاده ها، عمه ها و خواهرانش گذشته بود تا آنجا كه وقتى آب مى آوردند تا حضرت ميل كند، اشك مبارك شان جارى مى شد و مى فرمود: چگونه بياشامم در حالى كه پسر پيامبر را تشنه كشتند؟!بحارالانوار، ج 44، ص 145. و مى فرمودند: «هرگاه شهادت اولاد فاطمه زهرا(س) را به ياد مى آورم گريه ام مى گيرد».خصال، ج 1، ص 131.
امام صادق(ع) به زراره فرمود: «جدم على بن الحسين(ع) هرگاه حسين بن على(ع) را به ياد مى آورد، آن قدر اشك مى ريخت كه محاسن شريفش پر از اشك مى شد و بر گريه او حاضران گريه مى كردند».بحارالانوار، ج 45، ص 207.

3. عزادارى امام محمد باقر(ع)؛
امام باقر(ع) در روز عاشورا براى امام حسين(ع) مجلس عزا برپا مى كرد و بر مصايب آن حضرت گريه مى كردند. در يكى از مجالس عزا، با حضور امام باقر(ع) كميت شعر مى خواند، وقتى به اينجا رسيد كه: «قتيل بالطف ...»، امام باقر(ع) گريه زياد كرده، فرمودند: «اى كميت! اگر سرمايه اى داشتيم در پاداش اين شعرت به تو مى بخشيديم؛ اما پاداش تو همان دعايى است كه رسول خدا(ص) درباره حسان بن ثابت فرمودند كه همواره به جهت دفاع از ما اهل بيت(ع)، مورد تأييد روح القدس خواهى بود».مصباح المتهجد، ص 713.

4. عزادارى امام صادق(ع)؛
امام موسى كاظم(ع) مى فرمايد: «چون ماه محرم فرا مى رسيد، ديگر پدرم خندان نبود؛ بلكه اندوه از چهره اش نمايان مى شد و اشك بر گونه اش جارى بود، تا آنكه روز دهم محرم فرا مى رسيد. در اين روز مصيبت و اندوه امام به نهايت مى رسيد. پيوسته مى گريست و مى فرمود: امروز، روزى است كه جدم حسين بن على(ع) به شهادت رسيد».امام حسن و امام حسين(ع)، ص 143.

5. عزادارى امام موسى كاظم(ع)؛
از امام رضا(ع) نقل شده است كه فرمود: «چون ماه محرم فرا مى رسيد، كسى پدرم را خندان نمى ديد و اين وضع ادامه داشت تا روز عاشورا: در اين روز پدرم را اندوه و حزن و مصيبت فرا مى گرفت و مى گريست و مى گفت: در چنين روزى حسين را كه درود خدا بر او باد، كشتند».حسين، نفس مطمئنة، ص 56.

6. عزادارى امام رضا(ع)؛
گريه امام رضا(ع) در حدى بود كه فرمودند: «همانا روز مصيبت امام حسين(ع)، پلك چشمان ما را مجروح نموده و اشك ما را جارى ساخته است».بحارالانوار، ج 44، ص 284.
دعبل خدمت حضرت رضا(ع) آمد. آن حضرت درباره شعر و گريه بر سيدالشهدا(ع) كلماتى چند فرمودند؛ از جمله اينكه: «اى دعبل! كسى كه بر مصايب جدم حسين(ع) گريه كند، خداوند گناهان او را مى آمرزد. آنگاه حضرت بين حاضران و خانواده خود پرده اى زدند تا بر مصايب امام حسين(ع) اشك بريزند».
سپس به دعبل فرمودند: «براى امام حسين(ع) مرثيه بخوان، كه تا زنده اى تو ناصر و مادح ما هستى، تا قدرت دارى از نصرت ما كوتاهى مكن». دعبل در حالتى كه اشك از چشمانش مى ريخت، قرائت كرد:

أفاطم لوخلت الحسين مجد لا
و قد مات عطشاناً بشط فرات

صداى گريه امام رضا(ع) و اهل بيت آن حضرت بلند شد.همان، ج 45، ص 257.

7. عزادارى امام زمان(عج)؛
بنابر روايات، امام زمان(عج) در زمان غيبت و ظهور بر شهادت جدّشان گريه مى كنند. آن حضرت خطاب به جد بزرگوارشان سيدالشهدا(ع) مى فرمايند:

«فلئن اخرتنى الدهور و عاقنى عن نصرك المقدور، و لم اكن لمن حاربك محاربا و لمن نصب لك العداوة مناصبا فلاندبنّك صباحا و مساء و لابكين لك بدل الدموع دما، حسرة عليك و تأسفاً على ما دهاك»؛ بحارالانوار، ج 101، ص 320.
«اگر روزگار مرا به تأخير انداخت و دور ماندم از يارى تو و نبودم تا با دشمنان تو جنگ كنم و با بدخواهان تو پيكار نمايم؛ هم اكنون هر صبح و شام بر شما اشك مى ريزم و به جاى اشك در مصيبت شما خون از ديده مى بارم و آه حسرت از دل پر درد بر اين ماجرا مى كشم».

در سوگ تو با سوز درون مى گريم
از نيل و فرات و شط، فزون مى گريم

گر چشمه چشم من، بخشكد تا حشر
از ديده به جاى اشك، خون مى گريم

5_طبق عقيده شيعه امام زمان(عج) زنده است و بر روى كره زمين زندگى مى كند. پس قاعدتاً مانند انسان هاى ديگر نيازهايى از قبيل خواب و غيره دارد. حال چگونه مى شود ايشان در سرزمينى كه در آن شب فرا رسيده، خواب باشد امّا در طرف ديگر كره زمين شيعه اى يا حتّى بخشى از امور عالم به ايشان محتاج باشد؟ (اين شبهه را مى توان براى پيامبر و ائمّه نيز در زمان خود مطرح كرد.)

همه موجودات عالم امكان، آيات و نشانه هاى حضرت حق اند. هر كدام به قدر وسعت وجودى خود اسما و صفات خداى سبحان را نشان مى دهند. در آيينه وجودى هر موجودى مى توان جلال و جمال حضرت پروردگار را مشاهده كرد: هر كه را حسنى بود آيينه دار روى او است.

بعضى موجودات آيت و نشانه بودنشان بسيار محدود و ضعيف و بعضى ديگر بسيار گسترده و وسيع است. حضرات معصومان(ع) چون واسطه فيض و رابطه عام غيب و شهودند، آيينه تمام نماى اسما و صفات حضرت حق اند. در زيارت جامعه كبيره مى خوانى: «من والا كم فقد و الى الله و من عاداكم فقد عادى الله؛ هر كه شما را دوست دارد، خدا را دوست داشته و هر كه با شما دشمنى ورزد، با خدا دشمنى كرده است.»


همان گونه كه در آيينه مى توان صورت اشيا را مشاهده كرد، در آيينه وجود معصوم(ع) مى توان جلوه اسما و صفات خداوند متعال را نگريست. البته منظور از مشاهده حضرت حق رؤيت حسى و بصرى نيست؛ زيرا پروردگار نه جسمانى است و نه محسوس. غرض اين است كه انسان كامل (معصوم) جلوه و مظهر جلال و جمال پروردگار است؛ آن هم به كامل ترين وجه. از اين رو، در هيچ آيينه اى بهتر از آيينه انسان كامل نمى توان حق را مشاهده كرد.

بر اين اساس امام على(ع) فرمود: «براى خداوند هيچ آيت و نشانه اى بزرگ تر از من نيست».ر. ك: نورالثقلين، ج 5، ص 491. و چون حضرات معصومان(ع) نور واحدند - و به تعبير بلند زيارت جامعه كبيره «انّ ارواحكم و نوركم و طينتكم واحدة؛ به درستى كه ارواح شما و نور و طينت شما يكى است.» - اين حكم حضرت اميرالمؤمنين(ع) درباره بقيه حضرات معصومان(ع) نيز جارى است. از اين رو، وجود تابناك و مقدس حضرت ولى عصر(ع) عظيم ترين آيت و نشانه پروردگار است.

شخصى براى ديدار با امام باقر(ع) به خانه وى مراجعه كرد و پيش از اجازه ورود، به كار ناروا دست يازيد. حضرت امام باقر(ع) از درون اتاق بر او بانگ زد و با سرزنش اجازه ورودش داد. مرد در محضر امام عرضه داشت: به خدا سوگند، نظر گناه آلود نداشتم؛ تنها مى خواستم بر يقين خود درباره علم و آگاهى شما بيفزايم. امام باقر(ع) پس از تصديق سخن او فرمود: آيا مى پنداريد ديوارها، چنان كه مانع ديد شما است، از مشاهده ما نيز جلوگيرى مى كند؟! اگر چنين باشد، تفاوتى ميان ما و شما نخواهد بود. آنگاه امام آن شخص را از تكرار چنان عملى برحذر داشت. ر. ك: بحارالانوار، ج 46، ص 249، ح 40.


امام على(ع) فرمود: دين و امام دو برادر و همتاى يكديگرند كه هيچ يك بدون ديگرى سامان نمى يابد. اسلام پايه و اساس نظام حكومتى و امام پاسدار آن است. پس اگر اسلام نباشد، هرگونه بنيادى از اساس ويران است و اگر اسلام باشد و نگاهبان و پاسدار نداشته باشد، ضايع و نابود مى شود. از اين رو، وقتى واپسين حجت خدا و پاسدار دين، رحلت مى كند، اثرى از اسلام باقى نمى ماند و آنگاه كه از اسلام اثرى نماند، بساط دنيا به كلى برچيده مى شود. ر. ك: منتخب الاثر فى الامام الثانى عشر،آيت اللَّه صافى گلپايگانى ، ص 273.


امام، محورى است كه حق در همه زمينه ها بر مدار او مى گردد و آن حق محورى كه درباره امام على(ع) آمده است، وصف مشترك همه انبيا، اوليا و اهل بيت رسول خدا(ص) است. ر. ك: صورت و سيرت انسان در قرآن، آيت الله جوادى آملى، ص 368.

در مورد امام على(ع) وارد شده است: «علىّ عمود الدّين؛ على ستون دين است». ر. ك: كافى، ج 1، ص 294. اگر دين باقى است، به دليل اين است كه ستون و عمود آن زنده است و هيچ گونه غفلت و سهو و فراموشى بر آن وجود مبارك عارض نمى گردد؛ چرا كه اضطراب و تزلزل در عمود دين مساوى است با درهم ريخته شدن شيرازه دين. در زيارت روز جمعه خطاب به امام زمان(ع) مى خوانيم: «السلام عليك يا عين الحيوة؛ سلام بر تو اى چشمه حيات و زندگى». آيا ممكن است چشمه حيات همه موجودات عالم امكان به خاطر غفلت و فراموشى دچار خشكى گردد؟ و باز در زيارت روز جمعه مى خوانيم: «السلام عليك يا عين الله فى خلقه؛ سلام بر تو اى ديده الاهى در ميان خلق». آيا ممكن است ديده حضرت حق را خواب فرا گيرد؟!

در نهايت مى گوييم: حقيقت ائمه همان ارواح مطهر آنان است كه حقيقت هر انسانى به روح او است. پس كمالات مطرح شده نيز به ارواح آن حضرات تعلق دارد. جسم مادى آن بزرگان به خواب مى رود؛ ولى روح ارجمندشان بيدار است و به اشياى مختلف علم الاهى دارد.


آيا «جزيره خضراء» كه گفته مى شود امام زمان(عج) در آن هستند، واقعيت دارد يا نه؟


نخست بايد به اين نكته توجه داشته باشيد كه همواره در تاريخ، عده اى طمع ورز و هواپرست بوده اند كه مى كوشيده اند تا با سوء استفاده از اعتقادات و عواطف مردم، قضايا را به سود خود تفسير و تبيين كنند. اين مسأله در مورد عقايد مذهبى و باورهاى دينى مردم مضاعف است. وجود افراد بى نام يا بدنام و يا حداقل معمولى در ميان برخى از سندهاى روايى، يا وجود محتوايى به دور از فهم و متناقض، نشان دهنده همين خطر انحراف مى باشد. اين موضوع، بحثى دردناك دارد كه بايد در جاى خود مطرح شود.
در اين راستا گفتنى است كه اولاً در سند روايت «جزيره خضراء» و ثانياً در محتويات اين روايت و ثالثاً در باب وثاقت شخصى كه اين داستان را نقل كرده (على بن فاضل مازندرانى) بحث و نظرهاى متفاوتى وجود دارد و اكثر علماى طراز اول شيعى - چه در دوران گذشته و چه در عصر اخير - اين روايت را صحيح و موثّق نمى دانند. بنابراين، اصل روايت جزيره خضراء محل ترديد جدى است، تا چه رسد به انطباق آن بر مثلّث برمودا.
براى آگاهى بيشتر ر.ك: سيد جعفر مرتضى عاملى، جزيره خضراء افسانه يا واقعيت؟، ترجمه: محمد سپهرى، بخش سوم.


تعداد دریافت افزونه دسکتاپی شوق انتظار فقط از طریق سرور انجمن گفتگوی دینی
از مرز ده هــــــــــــــزار دانلـــــــــــــود گذشت

:goleroz:


عرض تشکر از همه همراهان و عزیزانی که مروج این نرم افزار امام زمانی بودند
به خصوص سرکار Guest بزرگوار که با به روز کردن این تاپیک ، موجبات همیشه در دسترس بودن آن را برای کاربران و مهمانان محترم انجمن فراهم کرده و می کنند.

:ask2:

گل ليلا;176077 نوشت:
عرض تشکر از همه همراهان و عزیزانی که مبلغ این نرم افزار امام زمانی بودند
به خصوص سرکار Guest بزرگوار که با به روز کردن این تاپیک ، موجبات همیشه در دسترس بودن آن را برای کاربران و مهمانان محترم انجمن فراهم کرده و می کنند.

به نام خدا
عرض سلام ودرود
من هم متقابلا از ایشان تشکر می کنم:Gol:

7_آيا امام زمان داراى زن و فرزند مى باشند؟ ايشان چگونه وفات مى يابند؟

در مورد مسأله زن و فرزند آن حضرت كه با توجه به منابعى كه در اختيار ما هست - كه يا اشكال سندى دارند يا از لحاظ محتوا داراى ابهام اند - نمى توان نظر قاطعى را ارائه كرد. دراين جا سه احتمال مطرح شده است:

1. اساساً حضرت مهدى(عج) ازدواج نكرده است.

2. ازدواج انجام گرفته، ولى اولاد ندارد.


3. ازدواج كرده و داراى فرزندانى نيز هست.


لازمه پذيرش احتمال اول، آن است كه امام معصوم يكى از سنت هاى مهم اسلامى را ترك كرده باشد كه اين، با شأن امام سازگارى ندارد. اما مى توان گفت چون مسأله غيبت مهم تر از ازدواج است، مى توان براى مصلحت بالاتر، مسأله مهم را ترك كرد و اهم را انجام داد.


اما احتمال دوم، اشكالش آن است كه عمر همسر حضرت نيز مانند عمر خود حضرت طولانى است كه بر اين امر دليلى نداريم يا اين كه بگوييم مدتى با حضرت زندگى كرده و از دنيا رفته است. در اين صورت حضرت به سنت حسنه ازدواج عمل كرده و پس از آن بدون زن و فرزند زندگى را ادامه داده است.


اما بر احتمال سوم دليل محكمى نداريم. علاوه بر آن كه اگر حضرت داراى اولاد مى بود، بالاخره آنها داراى اولاد واعقابى بودند و روزى به دنبال اصل خويش مى افتادند و همين كنجكاوى و جست و جو، موجب مى گردد كه مكان و منزل حضرت مشخص گردد كه اين با راز و فلسفه غيبت سازگارى ندارد.


اما اگر شنيده ايد كه در پاره اى روايات يا برخى از دعاها، كلماتى وجود دارد كه دلالت بر وجود اولاد براى آن حضرت مى كند، بايد بگوييم در نقل خود آن واژه ها ميان انديشمندان اختلاف است؛ مثلاً در قسمتى از دعايى كه امام رضا(ع) امر فرموده در عصر غيبت براى حضرت ولى عصر(عج) خوانده شود، چنين آمده است: اللهم صل على ولاة عهده والائمة من ولده ؛ «خدايا درود و سلام فرست بر اولياى عهد او و پيشوايان از اولادش» ولى در متن ديگرى آمده:اللهم صل على ولاة عهده والائمة من بعده . در اين متن واژه «اولاد» ندارد؛ بلكه پيشوايان پس از او روايت شده است.


به هر حال، اين مسأله اختلافى است؛ چه اين كه در پاره اى از دعاهاى ديگر واژه «من وُلده» وارد شده است كه اختلافى در آن مطرح نشده است. مثل آخرين عبارت از صلواتى كه از ناحيه مقدسه صادر شده است؛ يا دعايى كه به هنگام وداع سرداب مقدس وارد شده كه عبارت «والائمة مِنْ وُلْدِهِ» دارد. احتمال ديگر اين است كه فرزندان پس از ظهور و ازدواج آن حضرت به دنيا بيايند و اين واژه دلالت بر فرزندان زمان ظهور كند، نه زمان غيبت. بنابراين از اين راه نمى توان زن و اولادى براى حضرت مهدى(عج) ثابت كرد.

اما درمورد چگونگى وفات آن حضرت نيز اختلاف هست. از برخى روايات استفاده مى شود كه ايشان به مرگ طبيعى از دنيا خواهند رفت و بعضى از احاديث مى گويند كه وفات آن حضرت، طبيعى نخواهد بود و به دست جنايتكارانى با مشخصاتى مذكور در روايات، به شهادت خواهند رسيد.

البته اگر نظر برخى از علماى بزرگ (مانند شيخ صدوق) را بپذيريم كه «هر يك از ائمه مسموم يا مقتول خواهند شد»؛ بايد بگوييم امام زمان(عج) نيز به شهادت خواهند رسيد. اما اگر بر طبق نظر عده اى ديگر از علما (همچون شيخ مفيد)، كلّيت اين روايت را براى همه ائمه قائل نباشيم؛ حداقل بايد بگوييم كه چگونگى وفات آن عزيز روشن نيست.


با توجه به اين دو ديدگاه، به نظر مى رسد كه طرح خصوصيات قاتل آن حضرت فايده چندانى ندارد. نکته آخر اينکه دانستن اينکه امام فرزند دارند يا نه, وظيفه ما نيست, بلکه وظيفه و تکليف ما شناخت امام به مقام امامت است.
براى آگاهى بيشتر نگا: چشم به راه مهدى، جمعى از نويسندگان.






8_با توجه به حديث معروف كه: «هر كس امام زمان خود را نشناسد، چنانچه بميرد به مرگ جاهليت مرده است»، اين شناخت چه ويژگى هايى دارد و چگونه حاصل مى شود تا مشمول اين حديث نباشيم؟


از آن جا كه رهبر معصوم وجود دارد و رهبرىِ مصون از خطا و لغزش منحصر به امام است؛ از اين رو پيروى كردن از مدعيان رهبريت در برابر رهبريت معصوم، برخلاف عقل و منطق است؛ زيرا با وجود رهبر معصوم، پيروى از رهبران غيرمعصوم، به هيچ وجه قابل توجيه نيست. تلاش براى شناختن و يافتن امام معصوم واجب و لازم است؛ چنان كه رسول اكرم(ص) فرمودند: «من مات و هو لايعرف امامه، مات ميتةً جاهلية».

ويژگى هاى اين شناخت ميزان الحكمه، ج 1، ص 171، ح 840.اخت آن است كه: اولاً، از منابع معتبر و موثق و مستند اخذ شود. ثانياً، گستره اش شامل آموزه هاى اعتقادى، اخلاقى و عبادى گردد. ثالثاً، از آن جا كه امام الگوى عملى براى انسان ها است، به ابعاد فكرى، عملى و روحى امام نيز ناظر باشد. اما اين شناخت از سه راه - كه مكمل يكديگر مى باشند - حاصل مى شود:


يكم. مطالعه تاريخ زندگانى آنان؛ مطالعه سرگذشت و سيره آنان؛ خصوصاً در باب فضايل، مناقب و خصوصيات آنان - از قبيل: شجاعت، مردانگى، ايثار، تواضع، صبر، فرزانگى و... - انسان را متوجه مقام والاى آن بزرگواران مى كند و جذبه و كشش خاصى نسبت به آن فرزانگان در روح انسان، حاكم مى شود.


دوم. مطالعه و تفكّر در سخنان ايشان؛ اسلام تفكر را موجب بصيرت، الحياة، ج 1، ص 8، ح 3. دعوت كننده به عمل نيك، همان، ح 9. پديد آورنده نور همان، ص 49، ح 18.، نشانه حيات و زنده بودن قلب بصير مى داند همان، ص 48، ح 5..
مطالعه و تفكّر در آثار فكرى امامان، هر چند كار مشكلى به نظر مى رسد؛ ولى بسيار سودمند است. اين امر علاوه بر آن كه باعث شناخت شخصيت آن بزرگواران و ايجاد محبت آنان در دل مى شود؛ سرمايه بزرگى براى روح بشر به شمار مى رود. همان طور كه فراگيرى فصول يك كتاب، بايد با تحقيق و دقت كامل و رجوع به استاد و... قرين باشد؛ مطالعه و انديشه و تفكر در آثار ائمه(ع) نيز، بايد با استفاده از استادان فن و مراجعه به كتاب هايى كه در شرح سخنان آنان به رشته تحرير درآمده، همراه باشد.


سوم. شناخت خدا: اگر ما خداوند و صفات و اسماى او را به طور حقيقى بشناسيم، مى توانيم انسان هاى كامل راستين (امامان) را نيز بشناسيم؛ زيرا آنان آينه تمام نماى صفات جمال و جلال حضرت حق اند و در تسميه به اسماى الهى، از تمامى موجودات عالم امكان برترند. بر اين اساس، با شناخت خدا و صفات او، مى توانيم به اوصاف و ويژگى هاى امامان نيز واقف گرديم. شايد دعايى كه سفارش شده در زمان غيبت بعد از نماز زياد خوانده شود، ناظر به همين حقيقت باشد:


«اللهم عرفنى نفسك فانك ان لم تعرفنى نفسك لم اعرف رسولك اللهم عرفنى رسولك فانك ان لم تعرفنى رسولك لم اعرف حجتك اللهم عرفنى حجتك فانك ان لم تعرفنى حجتك ضللت عن دينى»؛ «خداوندا! خود را به من بشناسان كه اگر خود را به من نشناسانى پيغمبر را نمى شناسم؛ خدايا! پيغمبرت را به من بشناسان كه اگر به پيامبر معرفت پيدا نكنم، نمى توانم امامم را بشناسم؛ خدايا! حجت و امامت را به من بشناسان كه اگر امام را نشناسم، در دين خود گمراهم».


اى مشير ما تو اندر خير و شر

از اشارت هاست دلمان بى خبر


مفاتيح الجنان، دعا در غيبت امام زمان(عج).


اى «يرانا لانراه» روز و شب

چشم بند ما شده ديد سبب

چشم من از چشم ها بگزيده شد

تا كه در شب آفتابم ديده شد

لطف معروف تو بود آن اى بهى

پس كمال البر فى اتمامه

يارب! «اتمم نور نافى الساهرة

واشجنا من مفضحات قاهرة»

يار شب را روز مهجورى مده

جان قربت ديده را دورى مده

بعد تو مرگ است با درد و نكال

خاصه بعدى كه بود بعد الوصال

آن كه ديده ستت مكن ناديده اش

آب زن بر سبزه باليده اش

مثنوى، دفتر 6، ابيات 2888 - 2898.

9_امام زمان ( عج ) از كجا ظهور خواهند كرد و در كجا كلمه «الله اكبر» را ادا خواهند نمود كه تمام جهانيان بشنوند؟


بر اساس روايات حضرت مهدي ( ( عج ) ) در مكه معظمه در كنار كعبه و حجر الاسود ظهور خواهد كرد و صداي تكبير ( الله اكبر ) آن حضرت از آن جا به گوش همه جهانيان خواهد رسيد .و اما نحوه رسيدن ممكن است توسط دستگاههاي انتقال دهنده صدا؛ همچون راديو و يا طرق ديگر صورت گيرد .چگونگي رسيدن صداي الله اكبر در روايات مشخص نشده است.
به نقل از سايت تبيان

در تاريخ خوانده ايم كه هر حكومت و تمدنى روزى سقوط مى كند، آيا امكان ندارد كه حكومت امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشريف) هم روزى سقوط كند؟ يعنى مردم به آن عادت كنند و از آن دلزده شوند؟

چنين چيزى در زمان حكومت جهانى امام عصر "عجل الله تعالى فرجه الشريف " متصور نيست. زيرا حكومت ها يا به دليل ظلم و ستم و انحراف از اصول عدالت سقوط مى كنند و يا به دليل فريب مردم و دلزدگى آنها از حكومت. و اين عوامل در زمان حكومت جهانى حضرت مهدى "سلام الله عليه" محال است.
افول و سقوط يك حكومت از دو ناحيه امكان دارد:


الف: زوال اركان حكومت به دليل ظلم و ستم و دور شدن از طريقه ى صواب و عدالت، كه نتيجه ى آن طغيان و قيام مردم عليه حكومت و يا هجوم بيگانگان و در نهايت سرنگونى حكومت است. بسيارى از حكومتها كه در طول تاريخ سرنگون شده اند به همين دليل بوده است. مثلا در دوره ى اسلامى حكومت بنى اميه به دليل بى عدالتى، توسط عباسيون سقوط كرد و يا حكومت عباسيون كه با هجوم مغول ها نابود شد و يا حكومت ساسانيان در ايران كه با هجوم مسلمانان كاملا تسليم شد، زيرا ظلم و ستم به حدى بود كه مردم هيچ علاقه اى براى دفاع از اين حكومت ها نداشتند، بلكه به دنبال منجى يى مى گشتند. انقلاب اسلامى و سرنگونى حكومت شاهنشاهى نيز قيام مردم ايران عليه ظلم و ستم بود. تمام حكومت هاى ظالمانه با چنين وضعى مواجه شدند كه يا از درون پاشيدند و يا با هجوم بيگانگان به دليل پاشيدگى درونى و دلزدگى مردم، تسليم و نابود شدند.

ب: فريب مردم از راه تبليغات و دلزده كردن آنها از حكومت، چنانكه در زمان حكومت اميرالمؤمنين "سلام الله عليه" واقع شد. تبليغات سنگين مخالفين و جنگهايى كه بر امام (عليه السلام) تحميل شد اجازه ى فكر كردن را به مردم آن زمان نداد، گذشته از اينكه به دليل انحرافاتى كه در جامعه ى آن روز پيدا شده بود امام (عليه السلام) راضى به قبول حكومت نبودند زيرا مى دانستند كه خواص جامعه دچار انحرافات بسيارى شده اند و اجراى عدالت درباره ى آنها باعث دردسرهاى فراوان براى حكومت مى شود و مردم هم به دليل دور.

افتادن از حقيقت اسلام ناب، توان مقاومت در برابر هجوم انحرافات و تبليغات منفى را ندارند،(4) كه در مجموع، نتيجه اى جز شهادت حضرت و پايان حكومت ايشان نبود. اما در حكومت جهانى حضرت ولى الله الاعظم "ارواح العاملين لتراب مقدمه الفدا"، مورد اول متصور نيست و به دليل اينكه مردم آگاه و عاقل شده اند و سطح عقل و علم مردم پيشرفت كرده است و حكومت واحد جهانى، اركان اصلى تبليغاتى و رسانه اى را در دست دارد و تمامى احكام اسلام و از جمله امر به معروف و نهى از منكر اجرا مى شود و چنين دلزدگى يى متصور نيست، مورد دوم نيز منتفى خواهد بود. البته درست است كه شيطان در آن زمان هم فعال بوده و برخى را نيز فريب مى دهد اما اكثريت مردم به دلايلى كه بيان شد راه حق را شناخته و فريب نمى خورند و دلزده هم نمى شوند.
به نقل از سايت تبيان

11_ عشق دو سويه در مورد ائمه(ع) چگونه است؟ مثلاً آيا وقتى ناگهان ياد مولا امام زمان(عج) يا امام رضا(ع) در دل ما مى افتد و چشمان ما پر از اشك مى شود و بى اختيار قلبمان متوجه آن حضرات مى شود، ايشان به ما توجه مى كنند يا خير در يك لحظه اختيارِ قلب انسان را مى گيرند؟ خواهشمند است بيش تر توضيح دهيد؟


روابط انسان ها انواع مختلف دارد. برخى از رابطه ها مسؤول اعتبارى و قراردادى است و تنها براى حل مشكلات و سهولت در امور زندگى ايجاد گرديده است. رابطه يك مسؤول و افراد زير دستش اين گونه است؛ يعنى امرى قراردادى است و از نظر وجودى در ذات طرفين تأثيرى ندارد؛ به عبارت ديگر، فردى كه رئيس يك اداره يا مؤسسه مى شود، اين عنوان بر واقعيت وجودى و مايه هاى درونى اش چيزى نمى افزايد و حتى گاه جاى طرفين در اين رابطه عوض مى شود و رئيس زيردست و زيردست رئيس مى گردد.

گاه رابطه واقعى و تكوينى است و قرارداد دو طرف هيچ تأثيرى در آن ندارد. اين نوع رابطه تحت اختيار و انتخاب دو طرف نيست؛ رابطه اى وجودى است كه سهم وافرى از حقيقت و واقعيت دارد. رابطه بين پدر و مادر و فرزندان از اين قبيل است؛ يعنى در تكوين ريشه دارد و منشأ آثار بسيارى مانند محبت و علاقه و ظهور عواطف و احساسات است. اين گونه رابطه هاى حقيقى، سرچشمه بسيارى از زيبايى ها و خلاقيت ها و صفات عالى انسانى و خدايى است. دخترى كه شايد در منزل پدر چندان احساس مسؤوليتى نداشته باشد؛ بسيارى اوقات بر طبل تنبلى و بى عارى مى كوبد و خود را مهمان دائمى خانواده تصور مى كند، پس از ازدواج هنگامى كه در نيمه شب صداى گريه نوزاد دلبندش را مى شنود، سراسيمه از خواب مى پرد و سختى بى خوابى را از ياد برد.


رابطه بين انسان و خالق هستى از نوع رابطه هاى اصيل و استوار است، در اعماق جان و فطرت دارد و بر قلب و روح انسان خيمه زده است؛ رابطه اى بر اساس شوق خالق متعال به مخلوقش و احتياج بنده ضعيف به خداى غنىّ و عزيز مى باشد:


سايه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد؟

ما به او محتاج بوديم او به ما مشتاق بود


در حديث قدسى آمده: «لو علم المدبرون كيف اشتياقى بهم لماتوا شوقاً؛ اگر بندگانى كه به من پشت كرده و از من روى برگردانيده اند، مى دانستند چقدر مشتاق آن هايم، از شدت شور و شوق جان مى سپردند».


البته رابطه خداوند و همه بندگان يكسان نيست و در برخى موارد قوى تر و محكم تر است؛ يعنى خداوند به بندگانى كه بيش از ديگران آداب بندگى و رسم تقوا و عبوديت را مراعات مى كنند، لطف و عنايت ويژه دارد با آن كه لطف او گسترده و فراگير است و همه مخلوقات زير چتر لطف و رحمت او قرار دارند. رابطه اولياى خداوند متعال و پيروان و شيعيان آن ها نيز سايه اى از همان رابطه عميق بندگان و خداوند است. اين رابطه معنوى و استوار براى كسانى كه از چارچوب اين رابطه بيرونند به خوبى قابل درك نيست.


در فرهنگ شيعه، رابطه امام معصوم و شيعيان ازلى است و عمقى به ژرفاى دريا و لطافتى به نرمى نسيم بهارى و ثمرى به شيرينى بهشت دارد. در حديثى از حضرت صادق(ع) مى خوانيم: «رحم الله شيعتنا! خلقوا من فاضل طينتنا و عجنوا بماء ولايتنا، يحزنون لحزننا و يفرحون لفرحنا؛ خداوند شيعيان ما را مورد لطف خاص خويش قرار دهد. آن ها از زيادى سرشت ما خلق شده اند و وجودشان را با آب ولايت ما سرشته اند و [به همين دليل ] در شادى ما شادان و در غم و غصه ما غمناكند».


اين رابطه رابطه اى بس عميق و دقيق است كه روح ائمه(ع) را به روح شيعيانشان پيوند زده، به گونه اى كه غم و شادى هر كدام در ديگرى اثر مى گذارد؛ هر كدام به عالم روح ديگرى نفوذ مى كند و از آن اثر مى پذيرد. يكى از شيعيان حضرت على(ع) به نام «رميله» چنين مى گويد: من دچار تبى شديد شدم. هنگامى كه از شدت آن كاسته شد، غسل كردم و براى رسيدن به ثواب نماز جمعه و درك فضيلت نماز با مولايم على(ع)، به مسجد آمدم.

زمانى كه حضرت(ع) به منبر شتافت و مشغول سخنرانى شد، دوباره تبم شدت يافت. بعد از نماز به ديدار على(ع) رفتم. حضرت علت بيمارى و ناراحتى ام را پرسيد و من توضيح دادم. حضرت فرمود: اى رميله، هر مؤمنى كه بيمار مى شود، ما نيز بيمار مى شويم و حزن و اندوه او ما را محزون و غمناك مى سازد و هر دعايى كه مى كند ما به دنبالش «آمين» مى گوييم و اگر دعا نكند ما برايش دعا مى كنيم.

اين ارتباط مقدس و عميق، ارواح اولياى الاهى و شيعيانشان را به منزله روح واحد قرار داده و چنان آن ها را به هم پيوسته كه ابوبصير، از ياران حضرت صادق(ع)، مى گويد: در مجلسى از حضرت(ع) پرسيدم: گاهى بدون علت خاص دچار غم و غصه يا سرور و خوشحالى مى گردم، علت چيست؟
حضرت(ع) در پاسخ فرمود: «انّ ذلك لحزن و فرح يصل اليكم منّا اذا دخل علينا حزن او سرور كان ذلك داخلاً عليكم لانّا و انتم من نور الله عزّوجلّ؛ اين حزن و شادى كه گاه سراغ شما مى آيد اثر آن غم و سرورى است كه در ما ايجاد مى گردد؛ و چون ما و شما هر دو از نور خداوند متعال خلق شده ايم، اين حالات ما در شما نيز اثر مى گذارد».
بنابراين، مى توان گفت هنگامى كه ما به ياد اولياى الاهى و عظمت و بزرگوارى آنان مى افتيم يا مصيبت ها و غم هاى آن ها را به ياد مى آوريم و قلبمان متوجه آنان مى گردد و درياى دلمان به موج مى افتد و آسمان قلبمان ابرى و جويبار چشممان پر از گوهرهاى پربهاى اشك مى گردد، در اثر همان پيوند شديد روحى بين ما و آن ها است و در واقع عنايت و مهر آن ها به ما رانشان مى دهد؛ يعنى با لطف و توجه آن ها آن رابطه عميق كه شايد مورد غفلت ما قرار گرفته و قدرى مخفى شده دوباره خود را آشكار مى سازد و حالات ما واكنشى در برابر لطف و عنايت و فقيرنوازى آن ها است.


البته بايد زمينه اين لطف و عنايت را خود فراهم سازيم و با شخم زدن زمين سخت دل، موقعيتى مناسب براى رشد بذر محبت آن ها پديد آوريم تا اين بذر به درختى تناور تبديل گردد؛ به بار نشيند و ميوه هاى شيرين محبت و ولا و اطاعت به ما ارزانى دارد.
ما بايد با كم رنگ كردن حجاب ها و غفلت ها و آماده ساختن خانه دل براى پذيرايى از محبت و عنايت آن ها به استقبال لطف و توجه آن ها رويم و خود را در برابر وزش نسيم هاى رحمت وجود آن ها كه پرتوى از رحمت و كرم الاهى است، قرار دهيم و مشام جان را از شميم محبت و ولاى آن ها عطرآگين سازيم.





12_اگر ما بخواهيم افسانه سازى كنيم و يك موجود غيبى هزار ساله را امام زمان بدانيم راهى مخالف بـا عـقل و وحى هر دو پيموده ايم زيرا وحى مى گويد : اثر امام هدايت و راهنمائى اوست پس اگر امـام خـود نـاپـديد شد و كتاب و اثرى از او نماند تامشكلات روز را جواب گويد چنين امامى امام قرآن نيست يعنى آن امام نيست كه قرآن او را وصف نموده و پيروان قرآن بايد وجود او را بپذيرند . اگـر گفته شود قرآن در كجا اثر امام را هدايت مردم دانسته ؟ گويم : در سوره شريفه انبياء آنجا كـه درباره پيشوايان خدائى مى فرمايد : و جعلناهم ائمه يهدون بامرنا ( آنها را امامان قرار داديم كه بامر ما هدايت مى كردند ) و آنچه قرآن مى گويد تنها مربوط بگذشته نيست بلكه براى اهل قرآن مـسـلمانان نيز هست چرا كه مردم گذشته گذشتند و اگر مطالب قرآن اختصاص به آنها داشت براى اين امت بازگو كردن آن مطالب چه سود داشت ؟

مـقدمه چند چيز را بايد متذكر بوده در نظر گرفت :
اول اينكه هدايت بمعنى راهنمائى و رهبرى بـدو مـعـنى اطلاق مى شود يكى بمعنى نشان دادن راه فقط كه ارائه الطريق ناميده مى شود دوم رسانيدن بمقصد و هدف كه ايصال به مطلوب ناميده مى شود و اثر هدايت بمعنى اول امكان رسيدن هـدايـت شونده است بمقصد يعنى ممكن است هدايت شونده هدايت كننده را بپذيرد و با پيمودن راهى كه نشان داده شده بمقصد برسد و ممكن است نپذيرد و نرسد ولى هدايت بمعنى دوم فعليت رسيدن بمقصد را پيوسته دارد خداى متعال مى فرمايد : انك لا تهدى من احببت و لكن اللّه يهدى مـن يـشاء قصص 56 ( تو نمى توانى هر كه را خواستى بمقصد برسانى و لكن خداهر كه را بخواهد بمقصد مى رساند ) .

دوم ايـنـكـه هدايت بمعنى ارائه الطريق در انبياء و رسل كه حاملان وحى و فرستادگان خدايند و بـراى دعـوت مـبـعوثند لازمه نبوت و رسالت مى باشند و بدون استثناء هدايت خاصيت و اثر نبوت است فبعث اللّه النبيين مبشرين و منذرين بقره 213 رسلامبشرين و منذرين لئلا يكون للناس عـلـى اللّه حـجـه بعد الرسل نساء 165 و آيات بى شمار ديگرى در قرآن در همين معنى است بلكه مومنين امت هم از اين سمت سهمى دارند چنانكه مى فرمايد : قل هذه سبيلى ادعوا الى اللّه على بـصـيـره انـا و مـن اتـبـعـنـى يـوسـف 108 و نـيـز مـى فرمايد : كنتم خير امه اخرجت للناس تـامرون بالمعروف و تنهون عن المنكر 11 - روشن است كه امر بمعروف و نهى از منكر وهمچين دعوت مصداق هدايت هستند و گرچه نامش برده نشده است ( آل عمران )

سوم : اينكه اثر امامت و پـيـشـوائى چنانكه در نامه نيز اشاره شده , به صريح قرآن كريم هدايت و راهنمائى است چنانكه مى فرمايد :
و جعلناهم ائمه يهدون بامرنا انبياء 73 و مى فرمايد : و جعلنا منهم ائمه يهدون بامرنا سجده 24 پس اعطاءامامت اعطاء هدايت خواهد بود . چـهـارم : اينكه ابراهيم عليه السلام كه بنص آيه شريفه :
اذ ابتلى ابراهيم ربه بكلمات فاتمهن قال انـى جاعلك للناس اماما قال و من ذريتى قال لا ينال عهدى الظالمين بقره 124 ( و يادآور زمانى را كه پروردگار ابراهيم او را با كلماتى امتحان كرد و ابراهيم آنها را تمام كرد ( درست انجام داد ) فـرمـود :
بـدرسـتى من ترا براى مردم پيشوا قرار مى دهم گفت : و از ذريه من , فرمود عهد من ( فـرمـان مـن ) بـسـتـمـكـاران نـمى رسد ) پيشواى مردم قرار گرفته امامت و پيشوائى او در آخر عهدابراهيم عليه السلام بوده كه امتحانات الهى را مانند آتش رفتن و اعتزال از قوم خود و مهاجرت بـفلسطين و قربانى فرزندش اسماعيل بفرجام رسانيده و از عهده آنهابرآمده بوده چنانكه امتحان بـودن قضيه قربانى اسماعيل (ع ) در آيه كريمه :
ان هذا لهوالبلاء المبين صافات 106 ( اين قضيه يـعـنـى قـضـيـه قـربـانـى اسـماعيل امتحانى است آشكار ) بيان مى فرمايد :حاصل اينكه ابراهيم عـلـيـه الـسلام پيش از رسيدن فرمان امامت مدتى نبى و رسول و يكى از پيامبران اولوالعزم بود و كتاب و شريعت داشت و بدعوت و هدايت مردم ميپرداخت و اين مطلب از لابلاى آيات قرآنى مانند آفتاب روشن مى باشد .
با تامل وافى در اين مقدمه روشن مى شود كه تفسير هدايت كه لازمه امامت است وگرفتن آن به مـعنى ارائه الطريق يكى از اغلاط رسوا كننده است زيرا آيه بقره و آيه سوره انبياء در امامت ابراهيم عـليه السلام صريحند و بنابر اين معنى ( ارائه الطريق ) وقتى به ابراهيم عليه السلام امامت مى دهند كه سمت هدايت بمعنى ارائه الطريق را بواسطه نبوت و رسالت بالفعل داشته و اين تحصيل حاصل واضـحـى است وتحصيل حاصل محال است بطورى كه حتى حيوانات با غريزه شعور حيوانى خود اسـتـحال آنرا ميفهمند و اعتراض نويسنده نامه بشيعه كه امامت امام غائب كه هدايت بمعنى ارائه الطريق ندارد غير معقول است غلطى غير قابل اصلاح . پـس نـاگـزيريم كه هدايت امامت را در آيه بمعنى ايصال بمطلوب بگيريم آرى سوق اعمال مردم بـسـوى خـدا از حـيـن صدور دنيوى تا حساب اخروى آنها در عهده امام عليه السلام است چنانكه روايـاتى كه از ائمه هدى عليهم السلام در ابواب مختلفه عوض اعمال وانعكاس اعمال اهل شهرها كـه بـسـتـونـهاى نورى كه بالاى آنها است و بعرش خداوندى وحضور ائمه پيش مختصر و در قبر عندالمسائله و دعوت مردم روز قيامت بتوسط امامشان و توزيع نامه هاى اعمال و اعراف و صراط و شفاعت وارد شده است همين معنى را متضمن است . واضـح اسـت كـه اداره امر اعمال امرى است ملكوتى و ارتباطى به مسئله غيبت و حضورجسمانى ندارد و حال غيبت و حضور برايش متساوى است و اين مطلب با اين معنى منافات ندارد كه امام از راه اينكه بحقايق معارف دين و حلال و حرام آن علم دارداگر حاضر و در دسترس و مبسوط اليد باشد به آنچه از معارف بپرسند پاسخ دهد و يامشكلى كه پيشش ببرند حل اشكال نمايد .
بررسى هاى اسلامى، طباطبائى - سيد محمد حسين
به نقل از سايت تبيان

13_مى گويند: «لولا الامام يا لولا الحجه لساخت الارض باهلها؛ اگر امام نباشدزمين اهلش را در خود فرو مى برد». گويم: اگر اين حديث صحيح باشد معنى آن اينست كه اگر حجت خدا ( مثل كتاب آسمانى ) در ميان مردم نباشد در آن وقت بايد جهان بپايان رسد زيرا خداوند از آفرينش مردم غرضى دارد كه آن هـدايـت شـايـسـتگان مردم و تكامل آنها است و اگر راهنماى خدائى ميان مردم نباشد اين غرض حاصل نمى شود پس خلقت بايد منتفى باشد اما اگر مراد از حجت امام غيبى بود در پنهان بودن او چه هدايت و راهنمائى هست كه با نبودن آن هدايت زمين و زمان برهم خورد.


ايـن اشـكـال مشترك الورود و به عينه به خود نويسنده وارد است زيرا اگر معنى حديث اين باشد كه حـجـت نـگهبان و حافظ كسانى است كه به آن ايمان آورده و از آن پيروى مى نمايد فرق نمى كند مـراد از حـجـت امـام غائب عليه السلام باشد يا قرآن و كتاب آسمانى مى گويد اكر حجت خدا كه نـگـهـبـان اهـل زمين است در حديث امام غائب بود اهل خراسان و قزوين را از غائله زلزله منهدم كـننده خراسان و قزوين كه علاقه مندان وپيروان وى بودند حفظ مى كرد بالمقابله بايشان گفته مـى شود : اگر حجت خدا كه نگهبان اهل زمين است در حديث قرآن كريم بود و قطعا حين زلزله صـدهـا و هـزارهـاقـرآن كـريـم در مـنـازل و خـانه هاى اهل خراسان و قزوين بود آنان را از بلاى نابودكننده زلزله حفظ و حراست مى كرد.

از ايـنـجا معلوم مى شود كه فرو بردن زمين اهل خودش را كنايه از انقراض بنى نوع بشر و برچيده شـدن بـسـاط انـسانيت است و اتفاقا خود نويسنده هم ابتدا بهمين معنى تفسير كرده ولى ذيلا از تفسير اولى خود غفلت كرده است.
بررسى هاى اسلامى، طباطبائى - سيد محمد حسين
به نقل از سايت تبيان


14_در دعـاى نـدبـه بـه اين مسأله اشاره شده است كه مى پرسد: نمى دانم كدام سرزمين تو را در بر گـرفته است ؟ قرارگاهت كجاست ؟ در كوه رضوى يا ذى طوى ... ؟ نمى دانم در اين دعا چرا سـراغ حضرت مهدى را در ذى طوى و كوه رضوى مى گيرند كه جايگاه محمد حنفيه (امام زمان فرقه كيسانيه) است كه معتقدند در اين كوه از انظار مخفى شده و از آنجا ظهور خواهد نمود . مـطـالعه دقيق متن دعاى ندبه كه از ائمه ما به تصريح و ترتيب نام نمى برد و پس از حضرت امير كـه بـه تـفـصيل از مناقب و فضايل وى سخن مى گويد ناگهان و بى واسطه به امام غايب خطاب مى كند, باز اين سوال را بيشتر در ذهن طرح مى كند؟

دعاى ندبه بحق, يكى از دعاهاى جالب و پر معنى است. از نـظـر فـصـاحت بسيار فصيح وروان و حساب شده و متين است و از نظر محتوا بايد گفت يك دعـاى علمى , انقلابى ,عقيدتى و سياسى و در عين حال پر احساس و عاطفى است و اگر درست بـه مـفـهوم آن آگاهى حاصل گردد مى تواند منبع الهامبخشى براى مبارزات اجتماعى و بر ضد ظلم بوده باشد ( البته به شرط آگاهى , نه به صورت تخدير ) .
در آغـاز دعـا نـخـست اشاره اى به فلسفه بعثت پيامبران و سپس اشاره كوتاهى به تاريخچه آنان و مـقـامات مختلف هر يك و سپس بطور مشروح تر بحثى از قيام پيامبراسلام صلى اللّه عليه و آله و سـلـم و مـقـامات آن بزرگوار و بعد بطور مشروح خلافت بلافصل اميرمومنان على عليه السلام با دلايـل و مـدارك زنده و قاطع از آيات ورواياتى كه مورد قبول همه فرق اسلامى است مورد بحث قـرار گرفته و به علل قيام جمعى از امت بر خلاف اهل بيت و خاندان پيغمبر و شهادت و كشتار و تـبـعـيـد آنـان وسـپس به دعوت امامان يكى بعد از ديگرى اشاره شده است , بطورى كه قلوب را كـامـلامتوجه به قيام مهدى (عج ) مى نمايد و از آن پس با لحنى عاشقانه و آميخته با هيجان خاص روحـى و عـمـيـقترين احساسات انسانى , خطاب به ولى عصر (عج ) مى شود و ضمن ابرازاشتياق شـديد به قيام حضرتش , برنامه اصلاحى و انقلابى او تشريح مى گردد و بعد باچند نيايش زنده و موثر دعا پايان مى پذيرد.
ايـن از نظر محتويات دعا , اما اين كه بعضى پنداشته اند كه اين دعا شباهتى باعقايد كيسانيه دارد كاملا مردود است و قبلا لازم است چند جمله كوتاه در معرفى مذهب كيسانيه ذكر كرده و سپس شـواهد رد پندار بالا را از خود دعا استخراج كنيم : كيسانيه آنچنان كه در كتب عقايد و مذاهب آمـده است , يك فرقه شيعه چهارامامى بودند كه پس از حضرت على و امام حسن و امام حسين - عـلـيـهـم الـسـلام - بـه امامت محمد حنفيه عقيده دارند و گفته مى شود علت اين كه آنها را كـيـسـانيه مى نامند اين است كه يكى از هوا خواهان سر سخت اين مذهب شخصى به نام كيسان بـود كه خود را از علاقمندان على عليه السلام معرفى مى كرد و بعضى هم كيسان رااز القاب مختار بن ابى عبيده مى دانند و او را از پيروان اين مذهب ذكركرده اند.
گرچه كيسانيه خود منشعب به شعبه هايى شده اند ولى شعبه مشهور آنها عقيده دارند كه محمد حنفيه هم اكنون زنده است و در كوه رضوى در اطراف مدينه در نقطه دور افتاده اى زندگى مى كند و خداوند آب آشاميدنى و عسلهاى كوهى در اختيار اوقرار داده و مهدى منتظر اوست. گفته مى شود كثير شاعر معروف عرب از پيروان اين فرقه است و در اشعارش چنين مى گويد:

الا ان الائمـه مـن قريش ولاه الحق اربعه سواءعلى و الثلاثه من بنيه هم الاسباط ليس بهم خفاءو سـبـط لا يذوق الموت حتى يقود الخيل يقدمها الولاءيغيب لا يرى فيهم زمانا برضوى عند عسل و ماء


شاعر در اين اشعار عدد ائمه را چهار نفر - على عليه السلام و سه فرزندش - ذكر مى كند و سپس به غيبت محمد بن حنفيه در كوه رضوى اشاره مى نمايد . امروز اين فرقه كمتر پيروان شناخته شده اى دارد و غالبا نام آنها را در كتب تاريخ اديان مى يابيم . اكـنـون بـه اصل سخن باز گرديم :دعاى ندبه با صراحت تمام مذهب كيسانيه را نفى مى كند و با عـقـايـد شـيـعـه اثنى عشرى كاملا منطبق است زيرا:


1- در سه جمله از دعاى ندبه درباره نسب حـضـرت مهدى (عج ) مى خوانيم: و ابن خديجه الغراء و ابن فاطمه الكبرى و جدته الصديقه الـكـبـرى فـاطـمـه بـن مـحمدصلى اللّه عليه و آله و سلم يعنى او از فرزندان خديجه و فاطمه - عليهماالسلام است . در حـالـى كـه محمد بن حنفيه هيچ گونه نسبتى با خديجه و حضرت فاطمه دخت پيامبر اسلام ندارد , چه اين كه مادرش خوله حنفيه , دختر جعفر بن قبس بود ,نه ارتباطى با خديجه داشـت و نه با فاطمه زهرا - عليهماالسلام - با اين حال جاى تعجب است كه كسى براى دعاى ندبه شباهتى به عقايد كيسانيه قائل گردد , اگر فرضاكلمه رضوى ايجاد شبهه اى كند ( كه خواهيم ديد نمى كند ) اين سه جمله صريح ,هرگونه شبهه اى را مى تواند برطرف سازد.


2- در اين دعا بعد از جمله اين ابناء الحسين مى خوانيم: صالح بعد صالح وصادق بعد صادق اين السبيل بعد السبيل , اين الخيره بعد الخيره , اين الشموس الطالعه , اين الاقمار المنيره , اين الانجم الـزاهره , اين اعلام الدين و قواعدالعلم اين بقيه اللّه; كجا هستند فرزندان امام حسين عليه السلام صـالـحـى پـس ازصالح ديگر و راستگويى پس از راستگوى ديگر , كجا هست راه به سوى خدا پس ازديـگـرى , انـتخاب شده اى ( از سوى خدا ) پس از ديگرى , كجا هستند خورشيدهاى درخشان و مـاههاى تابان و ستارگان فروزان و پرچمهاى آيين حق و پايه هاى علم و دانش سپس جمله را به صـورت مـفـرد آورده و مـى گويد : كجاست آن كسى كه خدا او را ذخيره كرده است ... ؟

اين جمله هاى مكرر به روشنى مى گويد بعد از امام حسين عليه السلام امامان متعددى بودند كه يكى پس از ديگرى براى اصلاح امت و دعوت به سوى خدا و بسط علم و دانش قيام كردند تا مى رسد به آخرين ذخيره الهى و او را به صورت مفرد بيان كرده است . بـا ايـن حـال آيـا مى توان شباهتى براى دعاى ندبه با عقايد كيسانيه - آنها كه نه براى فرزندان امام حـسـين عليه السلام منصبى قائل هستند و نه غير از محمد بن حنفيه امامان ديگرى را به رسميت مـى شـناسند - پيدا كرد ؟آيا جاى تعجب نيست كه گفته شود پس از ذكر ولايت على عليه السلام مـطلب بريده شده وامامان وسط ناديده گرفته شده اند و تنها سخن از مهدى به ميان آمده و اين مـناسب عقيده فرقه كيسانيه است آيا اين ده جمله پى در پى درباره امامان ديگر به خاطراين كه اسـمـشـان صريحا برده نشده , كافى به نظر نمى رسد ؟ آيا براى نفى عقايدكيسانيه ده جمله كم اسـت ؟

3- در جـمـلـه هـاى بنفسى انت من مغيب لم يخل منا بنفسى انت من نازح ما نزح عنا خطاب به ولى عصر (عج ) مى گوييم : جانم به فدايت كه پنهانى ولى از ما خالى نيستى و دورى هستى كه از ما جدا نيستى ... . در ايـن دو جـمـلـه مـهـدى (عـج ) را در مـيان خود و نزديك به خود معرفى مى كنيم و اين خود مـى رسـانـد كـه غـيبت او به اين معنى نيست كه همچون يك موجود نامريى و در مكان خاصى از چـشـم ها پنهان باشد , بلكه به صورت ناشناس در اجتماعات رفت و آمد دارد ومحل ثابتى براى او وجود ندارد.


4- از آنـچـه در بـالا گفتيم روشن شد كه فقرات اين دعا يكى پس از ديگرى عقيده فرقه خرافى كيسانيه را نفى مى كند و با عقيده شيعه اثنى عشرى كاملا منطبق است . تـنها چيزى كه باقى مى ماند وجود كلمه رضوى در يكى از جمله هاى اين دعاست كه نكته آن با مراجعه به مدارك و منابع اسلامى روشن مى گردد . تـوضـيـح ايـن كه : ياقوت حموى بغدادى نويسنده معروف در كتاب معجم البلدان درباره رضـوى چـنـين مى نويسد : رضوى ... كوهى است در اطراف مدينه و رضوى ( بر وزن رجبى ) مـنـسـوب بـه آن راگـويـنـد , پـيـغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلم درباره اين كوه فرمود : رضوى كوهى است كه خدا از آن راضى و خشنود است . سپس بعد از نام بردن از كوههاى مقدس ديگر در ذيل كلام خود مى گويد : عرام بن اصبع سلمى گـفـتـه است : رضوى كوهى است كه از ينبع يك روز فاصله دارد ودر هفت منزلى مدينه است و يكى از كسانى كه اين كوه را سير كرده به من اطلاع دادكه آب فراوان و درختان بسيار دارد و اين همان كوهى است كه طايفه كيسانيه مى پندارند محمد بن حنفيه در آن اقامت دارد و زنده است . و امـا ذى طـوى كه بعد از كوه رضوى در دعاى ندبه آمده , يكى از كوههاى اطراف مكه است كه در راه تنعيم قرار دارد و يك فرسخ از مكه فاصله دارد و ازآنجا خانه هاى مكه ديده مى شود .
در روايتى از امام باقر عليه السلام وارد شده كه : حضرت قائم از طريق ذى طوى وارد سرزمين مكه مـى شود و نخست با مجاهدانى به تعداد مجاهدان بدر ( نخستين برخورد اساسى اسلام و كفر ) به كنار خانه كعبه مى آيد و پرچم انقلاب و پيروزى را در آنجا برمى افرازد. از آنچه در بالا گفته شد , نتيجه مى گيريم كه رضوى از كوههاى مقدس بوده و درروايات پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم آمده است (مقدس بودن يك سرزمين يا يك كوه يا مثلا حجر الاسود به خـاطر جبهه هاى تاريخى و حوادث مهمى است كه در طول تاريخ ‌بشر براى آنها گذشته و مربوط به صحنه هاى فداكارى مردان خداست كه به خود ديده است) . بـنـابـراين كوه رضوى پيش از آنكه در عقايد كيسانيه نقشى پيدا كند در سخنان پيامبروارد شده اسـت , بـلكه شايد انتخاب اين كوه از طرف كيسانيه براى عقايد خود به خاطر همان قداست آن بوده تا رنگ قداست به معتقدات باطل خود بدهند . بـا ايـن حـال اگر رضوى در دعاى ندبه آمده , آن را بايد به ريشه اصلى كه در گفتارپيامبر است برگردانيم نه به عقيده كيسانيه كه جنبه فرعى دارد . شـاهـد ديگر اين سخن ذكر كوه ذى طوى كه در نزديكى مكه است مى باشد زيرا ذى طوى به هـيـچ وجـه دخالتى در عقايد كيسانيه ندارد و از همه گذشته كلمه ام غيرهااست - يعنى غير ايـنها - كه در دعاى ندبه آمده و اين خود دليل بر اين است كه حضرت مهدى (عج ) بر خلاف پندار كـيـسـانـيه محل خاصى ندارد و در شهرها و كوهها و نقاطمختلف جهان ممكن است رفت و آمد داشته باشد و همچون جدش پيامبر صلى اللّه عليه وآله و سلم كه گاهى در جبل النور و غار حرا و زمـانـى در كـنار خانه كعبه و زمانى در ميان مردم مكه يا مدينه بود , حضرت مهدى (عج ) نيز در نقاط مختلفى ممكن است به سر برد و گاهى نيز در ميان ما بوده باشد . مـا امـيـدواريم در آينده كسانى كه مى خواهند به اين گونه مسائل خرده گيرى كنندبراى اثبات حـسن نيت خود قبلا آن را با جمعى از متخصصان و اهل فن كه عمرى درمباحث اسلامى زحمت كـشـيده اند در ميان بگذارند , اگر پاسخى دريافت نكردند كاملا آزادند آن را نشر دهند ولى اگر پاسخ آن را شنيدند افكار عمومى را مشوب نسازند.
پاسخ به پرسشهاى مذهبى، مكارم شيرازى - ناصر و جعفر سبحانى
به نقل از سايت تبيان







15_در حوزه هاي علميه داشتن موي سر کوتاه مرسوم است هنگامي که صحبت از الگو بودن ائمه براي زندگي ما شيعيان مي شود يکي از خصوصيات ظاهري آن بزرگواران ظاهر آراسته آنان است .در کتب معتبر شيعه در مورد ويژگي هاي ظاهري حضرت ولي عصر ارواحنا فداه آمده است که ايشان سيمايي نوراني ، موهايي بلند و آراسته دارند و ... در اين حالت آيا الزاما يک سرباز امام زمان بايد ظاهري مخالف با ظاهر مولاي خود داشته باشد؟

از نكاتي كه در طول تاريخ علماي بزرگ دين كه همه رفتار و كردار و شئون زندگي شان برگرفته از كتاب خدا و سنت پيامبر(ص) و اولياي الهي است به آن توجه داشته اند و خود را ملزم به رعايت آن مي دانسته اند، رعايت عرف و عادت ويژه هر زمان هر مكان است كه در حفظ جايگاه روحانيت و تثبت موقعيت آنها بهعنوان صنف و گروهي خاص، نقش مهمي دارد. بسياي از آداب و سنت هاي كه سابقا در اجتماع مسلمانان مطرح و رايج بوده و مسلمين بر طبق آن عمل و زندگي مي كرده اند در گذر تاريخ كم رنگ گشته و رونق گذشته خود را ازدست داده است. به عنوان مثال سرمه كشيدن از جمله سنت ها و برنام هاي متداولي در بين مردم و به ويژه مؤمنين بوده و در روايات فراواني بر آن تأكيد شده است.
از حضرت رضا(ع) منقول است: هر كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد بايد سرمه بكشد. و يا از حضرت صادق(ع) نقل شده كه: سرمه كشيدن دهان را شيرين و بينايي را زياد مي كند و باعث روييدن موي مژه مي گردد و مانع آب آوردن چشم مي گردد. (ر.ك: حليه المتقين، مرحوم مجلسي، ص48، انتشارات هجرت، چاپ يازدهم، تابستان 78)

با اين وجود الان در جامعه اسلامي به جز برخي مناطق روستايي سرمه كشيدن معمول نمي باشد و اگر فردي سرمه به چشمانش بكشد باعث مي شود كه در ميان مردم انگشت نما گردد و مورد تمسخر آنها قرار گيرد و با وجود سنت بودن آن، به لحاظ آثار و عكس العمل هايي كه در عرف جامعه و در ميان مردم به دنبال دارد شايد ترك آن به صورت آشكار و در منظر مردم بهتر و مناسبتر باشد.


درباره داشتن موي بلند بايد گفت، پيامبر اسلام(صلي الله عليه و اله) و امامان(عليهم السلام) بدون شك در پاره اي از عمر مباركشان داراي موي بلند بوده اند ولي استمرار آن در همه طول مدت عمر مباركشان، مسلم نمي باشد.


مرحوم علامه مجلسي در حليه المتقين، ص 175، مي فرمايد: يكي از دو چيز براي مردان سنت است: يا آن كه موي سر را بتراشند و اين بهتر است و يا آن كه موي سر را بگذارند و به آن رسيدگي كنند يعني آن را بشويند و شانه كنند و چون در صدر اسلام، تراشيدن مو در نزد عرب جاهلي كار قبيح و زشتي بود، حضرت رسول(ص) موي سر را به اندازه چهار انگشت مي گذاشتند و در حج و عمره مي تراشيدند.


در حديث ديگري (با همان آدرس قبل) آمده كه از حضرت صادق(ع) پرسيدند: آيا حضرت رسول(ص) موي سر را دو قسمت مي كردند و ميانش را مي شكافتند (فرق باز مي كردند؟)؟ حضرت فرمود: آن حضرت مو را به حدي بلند نمي گذاشت كه احتياج به اين كار داشته باشد، بلكه آن قدر مي گذاشتند كه به نرمه گوش مي رسيد و هيچ يك از پيامبران موي سر نگاه نمي داشت.


در مورد امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) نيز شايد بلندي موي ايشان، امري دائمي و مستمر كه از ويژگي هاي دايمي و علامت هاي مشخصه ايشان باشد، نباشد و ايشان در بعضي اوقات چنين وضع و هيئتي را دارند.


نكته مهمي كه در اينجا مطرح است اين است كه اگر وضعيت ظاهري خاصي در عرف كنوني جامعه نمايانگر گروه خاصي از جامعه باشد، آن هم گروهي كه به باورهاي ديني و سنت هاي مذهبي و اسلامي يا پاي بند نيستند و يا سعي و اصرار در مخالفت با مظاهر ديني و شرعي دارند هر چند اين عمل زماني جزء سنت ها و آداب معمول در بين ساعين و مؤمنين بوده، باز بايد بر آن تأكيد نمود و با آن گروه خاص و دين گريز هماهنگ و همگام بود؟ چرا علماي بزرگي كه دركشان از دين و معارف آن عميقتر و همه جانبه تر است، نه تنها در زمان پيري و كهنسالي بلكه حتي در زمان جواني كه هنگامه توجه به زينت وجمال و زيبايي است، چنين برنامه و وضعيتي نداشته اند؟
و حتي براي اهل ايمان و متدينين آن را روا نمي دارند؟ آيا نبايد در وضع ظاهري و در نحوه پوشش و زينت و نوع لباس تفاوتي ميان متدينين و غير آنها باشد و صف هر كدام در جامعه مشخص و ممتاز باشد و عملا در اين گونه مسائل و اين جنبه ها نيز از يكديگر متمايز و جدا باشند؟ اگر داشتن موي بلند و پوشيدن نوع خاصي از لباس علامت هيپي گري و لاابالي گري و دين گريزي و هنجار شكني باشد و در عرف جامعه، هيپي ها و سنت شكن ها با اين علامت شناخته شوند، آيا روا است فرد متديني، مرز خود را از آنها در اين ظواهر رعايت نكند به گونه اي كه مردم نتوانند بين آنها تفاوتي قائل شوند و يكي را با ديگري اشتباه بگيرند؟
علاوه بر اين آيا ما به همه آداب دين و سنت هاي اولياي دين از نظري اخلاقي و معنوي و ظاهري و باطني پاي بند هستيم و تنها مشكل ما عمل نكردن به سنت بلند نگه داشتن مو است؟ آيا ما از هر جهت رضايت خاطر و خشنودي ولي عصر (ارواحنا فداه) را با عمل به وظايف و انجام واجبات و ترك محرمات و انجام اموري كه قلب حضرتش(ع) را شاد مي گرداند، فراهم ساخته ايم و تنها نگران شبيه شدن به آن حضرت در داشتن موي بلند هستيم؟ به نظر شما اين مسأله را اگر بخواهيم رتبه بندي كنيم، در چه درجه و رتبه اي از اهميت قرار مي گيرد؟ درست است كه شيعه خالص بايد ظاهر و باطنش را با امام و مقتدا و رهبرش هماهنگ گرداند ولي عملا به ويژه در جهت باطني در اين كار چه مقدار موفق بوده ايم؟


گذشته از همه اين ها، شما چند نفر از جوانان متدين و موفق را مي يابيد كه موي خود را تنها به خاطر هماهنگي با ظاهر ولي عصر(عليه السلام) بلند مي كنند و در اين كار، هدفشان جلب رضايت آن امام انس و جان است؟ فرق است ميان كاري كه مطابق ميل و خواست و اقتضاي جواني است ولي انسان براي آن به دنبال سند و مدرك و توجيهي مي گردد و كاري كه انگيزه انسان از آغاز آن كار، جلب رضاي خداوند و اولياي پاك او است.