سخني چند درباره نهج البلاغه امام علی(ع)

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سخني چند درباره نهج البلاغه امام علی(ع)

سخني چند درباره نهج البلاغه امام علی(ع)

مقدمه :

چرا نهج البلاغه جاودانه است ؟ چرا هر قومي و هر دانشمندي ، با هر مرام و مذهبي از سني و شيعه و مسيحي و يهودي و حتي ماركسيست ، هنگامي كه با اين كتاب آشنا ميشود آن را ميستايد و در برابر آن خضوع ميكند ؟

نگاهي به آنچه تاكنون درباره امام علي (ع) و نهج البلاغه نگاشته شده ، يا دست كم نظري به كتاب شناسي هاي موجود در اين باره نشان ميدهد كه دانشمنداني از مليت ها و مذاهب گوناگون درباره علي (ع) و كتاب او آثاري خلق كرده و او را ستوده اند ; چه هر كس به علي (ع) معرفت يابد ديگر از او دست نخواهد شست ، و سخنان نهج البلاغه همواره چنان طراوت خويش را خواهد داشت كه خواننده اش باور نمي كند 1400 سال از عمر اين كلمات سپري ميشود ; و پاره اي از نظريات و گفتارهاي انقلابي كه در قرن ما تحولات عظيمي را در پي آورده است ، با قوت و ايماني بيشتر قبلا توسط پيشوايان شيعه بيان شده است .

ما امروزه بيش از آن كه نيازمند انتقال تكنولوژي باشيم - كه البته اين هم در جاي خويش نيازي مبرم و ضرورتي انكار ناشدني است - نيازمند انتقال صحيح ميراث گرانبهاي پيشينيان به خود و نسل جديدمان هستيم ; بايد منابع آگاهي و بينايي نظير نهج البلاغه را از محبس كتابها به پهنه رفتار و نظام اجتماعي خود انتقال دهيم .

" امام علي (ع) متعلق به ابديت است ; در ابديت بعد زمان مطرح نيست، ابديت برتر از گذشته و اكنون و آينده است ... سخن او هم متعلق به تاريخ گذشته نيست ; سخن روز است " و از اين رو نهج البلاغه او ميراث جاودانه اي براي انسان است .

بسياري از آثار و ميراث فرهنگي گذشتگان مشمول مرور زمان شده ، محو گرديده و يا به موزه ها رفته اند و به هرحال به ندرت پايدار مانده اند ، برخي از آنها نيز به عنوان تاريخ علم و فرهنگ بشر مورد توجه و استفاده اند نه كارآمدي امروز آنها ; ليكن نهج البلاغه نه در تاريخ انديشه ، كه در نياز امروز ما پايدار مانده و جاري است ; نه محدود به زمان است ، نه محدود به مكان . چشمه جوشان و گواراي انواع معارف است ، و هر كس در درازاي عمر خويش دست كم يك دور آن را نخوانده و در آن غور نورزيده باشد به جد زيان ديده است .

1- پيشينه و اعتبار نهج البلاغه

سيد رضي ; در سن 47 سالگي در اوج شهرت علمي و سياسي خويش در سال 406 چشم از جهان فرو بست . از ميان آثار متعدد او كتاب نهج البلاغه اش شهرتي جهاني دارد ، به گونه اي كه از هنگام تأليف آن در قرن چهارم تاكنون به زبانهاي گوناگون برگردانيده شده و به اثري فناناپذير مبدل گرديده است .

سيد رضي از ميان گفتار و نوشتار بازمانده از حضرت علي (ع) كه در ميان كتب آن زمان پراكنده بود ، قطعه هايي را كه از نظر فصاحت و بلاغت ممتاز بوده برگزيده است ; لذا اينك جاي اندوه فراوان دارد كه آنچه در اين كتاب گرانسنگ باقي مانده است تنها بخشي از سخنان حكيمانه امام (ع) است .

اين كتاب كه در سال 400 ه' . ق به پايان رسيده شامل 237 خطبه(1)، 79 نامه و 480 سخن كوتاه است . نهج البلاغه از نظر عمق و محتوا و بلاغت به حدي است كه آن را " اخ القرآن " ناميده اند، برخي نيز آن را فروتر از قرآن و فراتر از كلام بشري دانسته اند . اين كتاب را ميتوان عالي ترين تفسير بر قرآن كريم نيز دانست .

مجموع شرحهاي نهج البلاغه طي قرون گذشته ، در زبانهاي عربي و فارسي و زبانهاي ديگر به قلم علماي اهل سنت ، شيعه و حتي مسيحي به صدها جلد ميرسد . كتاب " در پيرامون نهج البلاغه "(2) نام حدود 50 نمونه از اين كتب را با ذكر مؤلفين آنها درج كرده است كه برخي از اين پنجاه نمونه خود به چند جلد بالغ ميگردند. " كتابنامه نهج البلاغه "(3) تعداد 370 شرح ، ترجمه و حاشيه را شناسايي كرده و نام برده است ، كه به اذعان نويسنده شامل كليه منابع و آثار منتشر شده در مورد نهج البلاغه نيست . فهرست 21 نسخه خطي قديمي و نيز 16 مورد از شروح نهج البلاغه به زبانهاي انگليسي، اردو، فارسي و عربي را در كتاب " با نهج البلاغه آشنا شويم "(4) ميتوان ديد.

2- نهج البلاغه ميراث علي (ع) است

سخنان امام علي (ع) در فاصله قرن اول تا سوم در كتب تاريخ و حديث به صورت پراكنده وجود داشت . سيد رضي در اواخر قرن سوم به گردآوري نهج البلاغه پرداخت و اكنون بالغ بر هزار سال از عمر اين كتاب شريف ميگذرد . هرچند پيش از وي نيز افراد ديگري در گردآوري سخنان امام علي (ع) تلاشهايي به عمل آوردند ،(4) اما كار سيد رضي به خاطر ويژگي هايي كه داشت درخشيد و ماندگار شد، چون سيد رضي دست به گزينش زده بود .

از آنجا كه سيد رضي در تدوين نهج البلاغه برخلاف بسياري از مؤلفان كتب حديثي كه سلسله سند و راويان حديث را نقل ميكنند و امكان نقادي صحت خبر را فراهم ميسازند، به ذكر سخنان امام اكتفا كرده است، برخي از محققان در سنديت نهج البلاغه ايرادهايي داشته و جماعتي نيز به پاسخ ايرادهاي آنان پرداخته اند . اما در سنديت آن همين بس كه با شخصيتي كه تاريخ از علي (ع) در دسترس ما ميگذارد كاملا تطبيق ميكند - بگذريم از اين كه چون كلمات امام در جوامع حديثي سني و شيعه پراكنده بوده و بسا سلسله راويان و سند خبر در آنجا ذكر نشده بود ، به اهتمام محققان ، اسناد سخنان امام در نهج البلاغه گردآوري شده و كتبي مانند "مصادر نهج البلاغه و اسانيده" تحقيق سيد عبدالزهراء حسيني و "مدارك نهج البلاغه" از شيخ هادي آل كاشف الغطاء به طبع رسيده است - و قدر متيقن اين است كه اين كتاب متعلق به شيعه است و از مفاخر همه مسلمانان به شمار ميآيد .
به قول امام خميني (ره):

" ما مفتخريم كه كتاب نهج البلاغه كه بعد از قرآن بزرگترين دستور زندگي مادي و معنوي و بالاترين كتاب رهايي بخش بشر است و دستورات معنوي و حكومتي آن بالاترين راه نجات است، از امام معصوم ماست "(6).

3- ويژگي هاي نهج البلاغه

اين كتاب شريف با مرور قرنها نه تنها تازگي و جذابيت خويش را حفظ كرده كه فزونتر ساخته است ، و اين اعجاز نيست مگر به سبب ويژگي هايي كه در شكل و محتوا واجد است ، اين امتياز را جز در مورد قرآن نمي توان يافت كه در كلام امام علي (ع) درباره قرآن آمده است : " ظاهره انيق و باطنه عميق، لاتفني عجائبه و لاتنقضي غرائبه "(7) قرآن كتابي است كه ظاهري زيبا و باطني عميق دارد، نه شگفتي هاي آن پايان ميپذيرد و نه اسرار آن منقضي ميشود . در سخن مشابهي نيز آمده است : " لاتحصي عجائبه و لاتبلي غرائبه " نه شگفتي هاي آن را ميتوان شمرد و نه اسرار آن دستخوش كهنگي ميشود و از بين ميرود .

نهج البلاغه نيز در شكل و محتوا تأسي به قرآن كرده است .

4- برجستگي ادبي

" جرج جرداق " نويسنده و اديب معروف مسيحي در كتاب پر ارج خود ميپرسد : (8)

"... آيا در تاريخ مشرق زمين هيچ به سراغ نهج البلاغه رفته ايد؟ ... نهج البلاغه اي كه از فكر و خيال و عاطفه آياتي به دست ميدهد كه تا انسان هست و تا خيال و عاطفه و انديشه انساني وجود دارد ، با ذوق بديع ادبي و هنري او پيوند ناگسستني خواهد داشت .

سخناني به هم پيوسته و هماهنگ ، جوشان از دركي عميق و بينشي ژرف ، لبريز از شور واقعيت و گرمي حقيقت ، سرشار از اشتياق تمام ، براي شناخت ماوراء اين حقيقت .

سخناني زيبا و نغز كه زيبايي موضوع و بيان ، آنچنان در آن به هم آميخته كه تعبير با مدلول ، و شكل با معنا يكي شده اند; همچنان كه حرارت با آتش ، و نور با خورشيد يكي هستند!

بشر در مقابل كلام او به مثابه موجودي در برابر سيل خروشان و درياي پرموج يا طوفاني سركش يا گردبادي تند به شمار ميآيد... .

نهج البلاغه اي كه اگر جملات آن براي انتقاد به كار برده شود، همچون تندبادي بنيان كن است ; و اگر تباهي و فساد را مورد تهديد قرار دهد، همچون آتش فشاني سهمگين زبانه ميكشد ; و اگر براي تكامل بخشيدن به انديشه و تفكر خوانده شود ، حس و عقل را همراه ميسازد ; و اگر در مقام پند و اندرز باشد، مهر و عاطفه پدري را همگام با راستي و وفاي انساني در آن خواهيد يافت ; و اگر براي شما از ارزش و هستي و زيبايي هاي آفرينش و كمالات جهان هستي سخن گويد، آنها را با مدادي آغشته به نور ستارگان در قلب شما مينگارد! نهج البلاغه بياني است رساتر از هر رسا، و پاره اي است از يك تنزيه ! و پيوند ناگسستني با اصول ادب انساني دارد ، و تا آنجا اوج ميگيرد كه درباره آن گفته اند : بياني است فروتر از كلام خدا ، و فراتر از گفتار بشري ..."
سخن امام در عين وضوح كامل، كوتاه، نيرومند، خروشان و داراي پيوند همه جانبه بين الفاظ و مفاهيم و هدفهاست ; و همين جاست كه روشن ميگردد اسلوب سخن علي بن ابيطالب (ع) همانند قلب و فكرش ، صريح و روشن، و مانند نيت و قصدش ، صحيح و درست بود ; بنابراين اگر ما اين اسلوب را راهنماي بلاغت بدانيم و سخن امام را "نهج البلاغة" بناميم جاي شگفتي نخواهد بود .
.......
در نهج البلاغه كه گلچيني از سخنان آن حضرت است و خود نماينده اي از روح بزرگ علي (ع)، اخلاق علي (ع)، حكومت و روش حكومت علي (ع) و ... است ، شخصيتي را ميبينيم كه هر صفحه از كتابش منشوري از حقيقت است و در هر صفحه نوري را به رنگي ميتاباند و جلوه اي از حقيقت را به كرشمه و رنگ و لباسي در ميآورد و از هر بعدي سخن ميگويد ;

چنانكه به قول آيت الله طالقاني (ره) :

" شخص بي اطلاع از شخصيت علي (ع) درباره وحدت گوينده دچار ترديد ميشود ".(9)

" گاهي سخن او در ميدان نبرد و گاه بر منبر كوفه و گاهي در چاه و تنهايي است، در اوج تواضع ميگويد :

مرا مانند شاهان ساساني بدرقه نكنيد . در تنهايي ميگريد و راز و نياز و سر به مهر دارد و ...".(10)

در كتاب شريف نهج البلاغه درباره مبدأ و معاد، آفرينش، وحي و نبوت، اخلاق و سياست، فلسفه و ادبيات، اقتصاد، اجتماع، مدنيت، تاريخ و قضاوت سخن گفته شده است، و هرچند متأسفانه از هر كدام سخني كوتاه مانده و گلچين شده است اما كوتاه است و پربار.

ادامه دارد

5- علي (ع) در نگاه ديگران

هنوز نه تنها متفكران بيرون از قلمرو اسلامي ، بلكه بسياري از انديشه وران جهان اسلام نيز علي (ع) و نهج البلاغه او را نمي شناسند ، به گونه اي كه "محمد عبده" يكي از عالمان نوانديش و مصلح معاصر و مفتي بزرگ مصر در مقدمه شرح نهج البلاغه خويش اذعان مينمايد كه به وسيله سيد جمال الدين اسدآبادي از وجود كتابي چون نهج البلاغه آگاه شده و با مطالعه و تأمل در آن مفتون اين كتاب گرديده است .

از اين رو مي‎توان گفت كه علي (ع) در ميان مسلمانان و غيرمسلمانان غريب است ; و اگر هر انساني و اجتماعي بدو اندك معرفتي يابد، شور و شرري در هستي او و جان او برمي افروزد; تاكنون دهها محقق، نويسنده، و انديشمند عرب و غير عرب، مسيحي و مسلمان، شيعه و سني، اروپايي و شرقي، مذهبي و ماركسيست و لائيك كه توفيق آشنايي با علي (ع) و تاريخ او و سخنان او را داشته اند در ستايش از عظمت هاي او سخن گفته و نهج البلاغه را از نظر ادبي و محتوايي ستوده اند . نمونه اي از آنها " شبلي شميل " از متفكران لائيك عرب است كه به امور ماوراءالطبيعي اعتقاد ندارد . شبلي شميل درباره امام علي (ع) ميگويد:

" پيشوا ، علي بن ابيطالب، بزرگ بزرگان، يگانه نسخه اي است كه نه شرق و نه غرب ، نه در گذشته و نه امروز صورتي مطابق اين نسخه نديده است ".(11)

وي سخن مزبور را هنگامي بر قلم جاري كرده است كه تاريخ گذشته صدها شخصيت برگزيده و ارزشمند همچون : سقراط، افلاطون، ابن سينا، الكندي، دكارت، كانت، هگل و ... را به خود ديده است ، اما شبلي شميل همه آنها را نيز همسنگ علي (ع) نمي داند.

" پطرو شفسكي " محقق ماركسيست و مشهور روس نيز ميگويد:

" علي تا سر حد شور و عشق پايبند دين بود ، صادق و راستگو و در امور اخلاقي بسيار خرده گير و از مال جويي و مال پرستي به دور بود . بي شك او هم مردي سلحشور هم شاعر به شمار ميآمد ، و تمام صفات لازمه اولياء الله در وجودش جمع بود ".(12)

زیرنویسها :

1- اگر چه در چاپهاي گوناگون نهج البلاغه از جهت مقدار متن فرقي نيست ليكن در شماره گذاري، خطبه ها را 236، 237، 239، 241 و يا 242 گفته اند; و اختلاف در اين است كه مثلا يك قسمت دنباله خطبه قبل است يا خطبه جداگانه اي مي‎باشد.
2- در پيرامون نهج البلاغه، سيد هبة الدين شهرستاني، ترجمه سيد عباس ميرزاده اهري، ناشر: بنياد نهج البلاغه، مهر 1359، ص 69 تا72
3- كتابنامه نهج البلاغه، رضا استادي، بنياد نهج البلاغه، مهر 1359
4- با نهج البلاغه آشنا شويم، بنياد نهج البلاغه
5- در پيرامون نهج البلاغه، ص 48 تا 51; با نهج البلاغه آشنا شويم، ص 42 تا 44
6- صحيفه نور، ج 21، ص 171
7- نهج البلاغه، خطبه 18
8- صوت العدالة الانسانية، جرج جرداق . ترجمه فوق به نقل از: بعثت، نشريه مركز بررسي هاي اسلامي - قم، شماره دوم، سال 1365، ص 21
9- نهج البلاغه آيت الله طالقاني، ص 7
10- همان، ص 8 تا 11
11- صوت العدالة الانسانية، جرج جرداق، ص 19، چاپ اول (به نقل از ترجمه و تفسير نهج البلاغه، محمدتقي جعفري، جلد اول، چاپ اول 1357، ص 171)
12- اسلام در ايران، پطرو شفسكي، ترجمه كريم كشاورز ص 49 و 50 (به نقل از ترجمه و تفسير نهج البلاغه، محمدتقي جعفري، جلد اول، ص 176; يادآوري مي‎شود اين كتاب از ص 168 تا 193 به بيان ديدگاهها و نظريات متفكران عرب و غير عرب، مسلمان و غير مسلمان درباره علي (ع) و نهج البلاغه اختصاص داده شده است).

منبع : از مقدمه کتاب " درسهايي از نهج البلاغه – ج 1-

محمد صالحی – 15/ 8/ 90 http://mahsan.parsiblog.com

موضوع قفل شده است