لطفا اطلاعاتی درباره نوجوانی امام حسین(ع)

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
لطفا اطلاعاتی درباره نوجوانی امام حسین(ع)

با سپاس
درباره نوجوانی امام حسین یه سری اطلاعات می خواستم اگر ممکنه
ممنونم.

با سلام

[=tahoma][=&quot]زندگانی امام حسین علیه سلام در دوران نوجوانی: [/][/]

[=tahoma][=&quot]درباره حیات نوجوانی امام حسین در منابع، مطالب بسیار کمی یافت می شود آنهم جسته و گریخته که لازم است یکجا و متشکل ارائه شود. در اینجا نگارنده در این مقال اندک می رود تا شماری از این تک گزارشهای به هم دوخته را در کنار یکدیگر آورده و بخشی از کودکی و نوجوانی حضرت سیدالشهدا را به تصویری هر چند کوتاه درآورد.[/][/]

[=tahoma][=&quot]آنچه در زندگانی آن امام مطرح است مباحث اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است.[/][/]

[=tahoma][=&quot]ناگفته نماند قدر و ارزش ایشان در نزد پروردگار آن سان بود که خدای دعای ایشان را مستجاب کرد و از عذاب آخرت پرهیز فرمود. نمونه این ادعا در این جریان قابل دقت است: [/][=&quot]وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً.(سوره انسان آیات 7 تا 12) غذاى خود را با آنكه مورد احتياجشان بوده به بينوا و بى‏پدر و درمانده داده و ميگفتند براى خدا غذاى خود را بشما ميدهيم و از شما پاداش و شكرگزارى نميخواهيم و ما از پروردگار خود مي هراسيم كه او را در روز سخت قيامت با صورتى گرفته ملاقات نمائيم و خدا هم آنان را از گرفتارى آن روز نگهدارى كرد و تازگى و شادمانى بديشان داد و پاداش شكيبائيشان را بهشت و حرير بهشتى مقرر فرمود. این آیه به ما یادآور می شود که چون پدر و مادر ایشان در هنگام بیماری فرزند روزه سه روزه گرفتند، پس ما نیز در هنگام بیماری می توانیم نذر روزه سه روزه نماییم. علاوه آنکه عبارت «لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً» یادآور خلوص این عمل است که در نهایت با سخنواره « فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً» پاداش داده می شوند.[/]
[/]

[=tahoma][=&quot]در ادامه برای تنویر بیشتر مقام امام حسین در نزد خداوند متعال و رسول گرامی اسلام، به داستانی اشاره می شود: قطب راوندی به سند معتبر از مقداد بن اسود روایت کرده است که گفت، روزی حضرت پیامبر برای حسن و حسین بیرون آمد. من در خدمت آن حضرت رفتم تا به موضعی رسیدید که آن دو خوابیده بودند و افعی بسیار بزرگی بر دور ایشان حلقه کرده بود، درختی بر سر ایشان سایه افکنده بود و من پیشتر آن موضع را مکرر دیده بودم ولی آن درخت را ندیده بودم بعد از آن هم رفتم و آن موضع را مشاهده کردم و آن درخت را ندیدم. چون مار صدای پیامبر را شنید بلند شد خیلی وحشتناک بود من ترسیدم وقتی پیامبر را دید کوچک شد . بعد پیامبر رفت و با آن سخن گفت و پیامبر به مقداد گفت می دانی چه گفت مقداد گفت نه من نمی دانم خدا و رسولش آگاهترند. پیامبر فرمود او می گوید: سپاس خداوندی که مرا نمیراند تا آن که پاسبان دو فرزند رسول خدا شدم. این داستان ضمن بیان وضعیت مدینه و امنیت حاصل در شهر برای خاندان پیامبر، به کرامات امام حسین (ع) از همان دوران کودکی اشاره می کند.
شاید برای برخی سوال شود که یعنی چه درختی برای ایشان سایه انداخته بود و ایشان زیر سایه آن درخت خوابیده بودند اما بعدا درخت ناپدید شد. باید بگویم که مانند همین کار برای قبر ابراهیم پسر رسول خدا نیز اتفاق افتاده است: أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ كَانَ عَلَى قَبْرِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ رَسُولِ اللَّهِ ص عِذْقٌ يُظِلَّهُ عَنِ الشَّمْسِ فَلَمَّا يَبِسَ الْعِذْقُ ذَهَبَ أَثَرُ الْقَبْرِ فَلَمْ يُعْلَمْ مَكَانُهُ : عامر بن عبد اللَّه روايت است كه گفت از حضرت صادق (ع) شنيدم كه ميفرمود بر سر قبر ابراهيم پسر رسول خدا (ص) شاخ درخت خرمائى بود كه آن را از آفتاب سايه ميداد و نميگذاشت كه آفتاب بر آن بتابد و چون آن شاخه خشك شد نشانه قبر برطرف شد و جاى آن را كسى ندانست‏ (کافی، کلینی، ج 3، ص 254؛ صدوق، توحید، ص 395؛ همو، من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 491)
[/]
[/]

[=&quot]رویکردهای فرهنگی امام حسین در کودکی و نوجوانی[/]

[=&quot]رفتارهای آموزشی امام حسین[/][=&quot] : یکی از رفتارهای جالب امام در همان اعوان کودکی یا نزدیک به نوجوانی، آموزش احکام از سوی وی است. گرچه در این باره شاید بیش از یک سند وجود ندارد اما توجه به همین منبع نشان می دهد که وی به مباحث فرهنگی از همان سنین توجه کامل داشته است. تا جایی که به نظر می رسد آن حضرت به دیگران از کودکان و ناآگاهان به دستوارت اسلامی نیز با ظرافت کامل، مباحث اسلامی را آموزش می داده است. آ نچه در تاریخ معروف است داستان [/][=&quot]آموزش وضو به پیرمرد است. [/][=&quot]أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ مَرَّا عَلَى شَيْخٍ يَتَوَضَّأُ وَ لَا يُحْسِنُ فَأَخَذَا فِي التَّنَازُعِ يَقُولُ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا أَنْتَ لَا تُحْسِنُ الْوُضُوءَ فَقَالا أَيُّهَا الشَّيْخُ كُنْ حَكَماً بَيْنَنَا يَتَوَضَّأُ كُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا فَتَوَضَّئَا ثُمَّ قَالا أَيُّنَا يُحْسِنُ قَالَ كِلَاكُمَا تُحْسِنَانِ الْوُضُوءَ وَ لَكِنَّ هَذَا الشَّيْخَ الْجَاهِلَ هُوَ الَّذِي لَمْ يَكُنْ يُحْسِنُ وَ قَدْ تَعَلَّمَ الْآنَ مِنْكُمَا وَ تَابَ عَلَى يَدَيْكُمَا بِبَرَكَتِكُمَا وَ شَفَقَتِكُمَا عَلَى أُمَّةِ جَدِّكُمَا [/][=&quot](بحارالانوار، مجلسی، ج 43 ص 319) [/]

[=&quot]رفتار دیگر توجه ایشان به علم آموزی و تلاش در راستای کسب مهارتهای علمی است. داستان خط نوشتن آن حضرت یکی از این نمونه هاست. چرا که یکی از کارهای حضرت زهرا و حضرت علی این بود که پیرو فرمان رسول الله مبنی بر یادگیری علم ، امام حسین (ع) به همراه امام حسن درس می خواندند و می نوشتند. یک روز برای اینکه به مادرشان نشان دهند که چه کسی خط بهتر می نویسد مسابقه گذاشتند که در پایان نزد پیامبر رفتند پیامبر فرمود هر دو قشنگ است نزد حضرت علی رفتند حضرت فرمود هر دو زیباست نزد حضرت زهرا رفتند آن حضرت فرمود صبر کنید من این گردنبد رشته رشته را باز کنم هر کدام که دانه های بیشتری جمع کرد او برنده است. (مجلسی بحار ج 43 ص 309) [/]

[=tahoma][=&quot]سیره اخلاقی: در سیره امام حسین علیه سلام هرگز دیده نشد که به کسی ناسزا بگویند و چنین سخنی به هیچ وجه در هیچ شرایطی از ایشان سر نزد. با آنکه هنوز به سن تکلیف نرسیده بودند بازهم بسیار دقت می کردند که سخن ناشایستی از ایشان شنیده نشود.با آنکه با امام حسن (ع) کشتی می گرفتند اما هرگز دعوی نکردند و یک بار که قهر کردند، داستانش از زبان [/][=&quot]امام رضا عليه السّلام این گونه آمده است: حسن و حسين عليهما السّلام با هم ترك رابطه كردند، محمّد بن حنفيه نزد امام حسين عليه السّلام آمد و عرض كرد: اى ابا عبد اللَّه! چرا نزد ابا محمّد نمى‏روى، او بزرگتر است، امام حسين عليه السّلام فرمود: از جدّم رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله شنيدم كه مى ‏فرمود: هر گاه دو نفر ترك رابطه كنند، هر كدام كه زودتر آمد و به ديگرى سلام كرد زودتر به بهشت رود، و من نخواستم زودتر از ابا محمّد به بهشت روم، محمّد بن حنفيه قضيّه را به امام حسن عليه السّلام گفت، حضرت فرمود: ابا عبد اللَّه راست گفته، بيا تا با هم نزد او رويم.[/][=&quot]عَنِ الرِّضَا ع قَالَ اهْتَجَرَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ع فَجَاءَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَنَفِيَّةِ إِلَى الْحُسَيْنِ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَ لَا تَذْهَبُ إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ فَإِنَّ لَهُ سِنّاً فَقَالَ لَهُ الْحُسَيْنُ سَمِعْتُ جَدِّي رَسُولَ اللَّهِ يَقُولُ- مَا مُتَهَاجِرَانِ يَبْدَأُ أَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ بِالسَّلَامِ إِلَّا كَانَ الْبَادِئُ السَّابِقُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ قَدْ كَرِهْتُ أَنْ أَسْبِقَ أَبَا مُحَمَّدٍ إِلَى الْجَنَّةِ قَالَ فَمَضَى مُحَمَّدٌ إِلَى الْحَسَنِ فَأَخْبَرَهُ فَقَالَ صَدَقَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ اذْهَبْ بِنَا إِلَيْه‏ (مشکات الانوار فی غرر اخبار، فضل بن حسن حفيد شيخ طبرسى‏، ص 209) گرچه این سند مربوط به دوران بزرگسالی امام است چرا که محمد حنفیه با آن حضرت فاصله سنی با آن حضرت تقریبا 17 سال بود- چنانکه زرکلی می گوید: ابن الحَنَفِيَّة (21- 81ق) محمد بن علي بن أبي طالب، الهاشمي القرشي، أبو القاسم المعروف بابن الحنفية در سال 21 متولد شده است (زرکلی، الأعلام،ج ‏6،ص270)- اما با این حال نشان می دهد که این کار شیوه و روش امام حسین بود و در همه احوال احترام برادر بزرگتر خویش را داشت و حتی در صورت ترک رابطه این کار خیلی کوتاه بود.[/][/]
موضوع قفل شده است