شرایط تقلید تقلیدیست یا اجتهادی؟؟

تب‌های اولیه

37 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شرایط تقلید تقلیدیست یا اجتهادی؟؟

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم


سوال آیا مسئله تقلید تقلیدی است یا اجتهادی؟

اگر تقلیدی است که حکم تقلید در آن آیا اجتهادی است یا تقلیدی؟؟(تسلسل)

اگر اجتهادی است که شرایط آن از کدام آیات و روایات بیرون می آید؟

اجتهادا تقلید را برای ما ثابت کنید!!

با سلام
اصل رجوع به متخصص امری عقلی است و هر عاقلی در مسائلی که تخصصی در آن نداد مراجعه به اهل فن می کند.
رجوع کنید به این تایپیک:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=11443&page=19

سلام اولا اونجا که فرستادید منو قفل بود و نتونستم انتقاد کنم

دوما اگر شما میفرمایید عقلی است پس باید عقلا ثابت کنید که چرا از مرد چرا از زنده چرا از یه نفر چرا ....

و گفتن این که عقلی است کافی نیست

چون عقل میفرماید رجوع کن به متخصص چه زن چه مرد چه مرده(همونطور که کتابای ابن سینا هنوزم مورد استفاده است) چه زنده(تو مسائلی که اون زمان نبوده) چه حلال زاده چه حرام زاده این که از چه راهی باید بفهمی که طرف عادله هم محدود نمیشه با عقل . عقل میگه از هر راهی یقین کردی که شخص متخصصه میتونی بهش رجوع کنی!عقل نمیگه حتما از یه نفر باید تقلید کنی بلکه میتونی تو هر مسئله به یه نفر رجوع کنی مهم تخصصه که همه باید داشته باشن!!

من تو جواباتون اون جا چیزی ندیدم که اینا رو اثبات کنه!!

مهدی عباس زاده;154364 نوشت:
سلام اولا اونجا که فرستادید منو قفل بود و نتونستم انتقاد کنم

دوما اگر شما میفرمایید عقلی است پس باید عقلا ثابت کنید که چرا از مرد چرا از زنده چرا از یه نفر چرا ....

و گفتن این که عقلی است کافی نیست

چون عقل میفرماید رجوع کن به متخصص چه زن چه مرد چه مرده(همونطور که کتابای ابن سینا هنوزم مورد استفاده است) چه زنده(تو مسائلی که اون زمان نبوده) چه حلال زاده چه حرام زاده این که از چه راهی باید بفهمی که طرف عادله هم محدود نمیشه با عقل . عقل میگه از هر راهی یقین کردی که شخص متخصصه میتونی بهش رجوع کنی!عقل نمیگه حتما از یه نفر باید تقلید کنی بلکه میتونی تو هر مسئله به یه نفر رجوع کنی مهم تخصصه که همه باید داشته باشن!!

من تو جواباتون اون جا چیزی ندیدم که اینا رو اثبات کنه!!

با سلام
برای شما مشکلی نداره می تونید از زن حرام زاده مرده تقلید کنید! تقلید می کنید؟!
در مورد بحث تقلید از چند مجتهد ما در مقام بیان اصل تقلید بودیم نه فروعات آن و اینکه حاکم به رجوع به متخصص حکم عقل است.

سلام

بله اگر اعلم و اتقی باشد تقلید میکنم مشکلی داره؟؟
شما اگر حضرت معصومه زنده شود اگر از عالم خودتون تقلید میکنید دلیلش چیست؟ در حالی که میدانید حضرت معصومه از تمام علما اعلم و اتقی است؟؟

اگر اصلش عقلی است باید فروعش هم عقلی باشد اگر هم نیست باید اثبات به صورت اجتهادی شود چون اگر من بخواهم در این مسئله هم(حتی در فروعش) تقلید کنم دور میشود!

این که علما در توضیح المسائلشان این را نوشته اند یا فقط جهت اطلاع است که التزامی برای مقلد نمی آورد یا این که منظور افتاء است و الزام مقلد به آن! که خودش دوری واضح دارد چون یا مقلد آن مرجع بودم و رساله اش را خوانده ام یا نبوده ام در صورت اول دیگر خواندن آن مسائل سودی برای من ندارد!(چون قبلا تمام این ملاکها را به کار برده و مقلد این شخص شده) در صورت دوم هم که برای خواننده الزام آور نیست چون مقلدش نیست!!

با سلام و عرض ادب
بزرگوار مباحثی که تا کنون بود در رابطه با اصل مساله تقلید بود اما در رابطه با مسائل تقلید وارد بحث نشدیم.
در باب اصل مساله تقلید هم بنای عقلای عالم بر رجوع به متخصص تعلق گرفته و مسائل دینی هم که در ارتباط با آخرت است از سایر مسائل مهم تر است.
بنای عقلا هم دلیل لبی است که در دلیل لبی به قدر متیقن رجوع می شود که مصداقی است بدون هیچ شک و شبهه و آن عالم حی، ذکور ،اعلم ، با تقوا است.
در باب اینکه فروعات تقلید هم عقلی باشد دلیلی بر آن نداریم ، چون رجوع به عالم دینی پشتوانۀ عقلی و نقلی دارد اما اینکه یک یک استنباطات فقیه را با معیار عقل بسنجم مبتنی بر چه دلیلی است؟
شخصی که به واسطۀ عارضه قلبی به متخصص قلب مراجعه می کند آیا هنگام نسخه پیچی او که از روی تخصصش بوده ، با او وارد بحث می شود که این دارو منطبق بر فهم من از علم پزشکی نیست و تجویز شما درست نمی باشد؟

سلام علیکم دوستان متشکر از صدرا جان به خاطر زحمات عدیده

صدرا;155337 نوشت:
در باب اصل مساله تقلید هم بنای عقلای عالم بر رجوع به متخصص تعلق گرفته و مسائل دینی هم که در ارتباط با آخرت است از سایر مسائل مهم تر است.

خوب ما که با این مشکلی نداشتیم حل بود البته احتمالا تذکر دادید خیلی ممنون

صدرا;155337 نوشت:
بنای عقلا هم دلیل لبی است که در دلیل لبی به قدر متیقن رجوع می شود که مصداقی است بدون هیچ شک و شبهه و آن عالم حی، ذکور ،اعلم ، با تقوا است.

ببخشید این لبی که فرمودید یعنی چه؟ اگر همان عقلی است که کاری به زن و مرد بودنش ندارد شما برای مسائل طب سنتی به سراغ قدر متیقن میروید که آن هم حی و ذکور است؟ آیا طب ابو علی سینا چه مشکلی دارد؟ مسائل جدید الحدوث را نمیگویم مسائل قدیمی را که خوب گفته!!(هیچ کس معصوم نیست غیر معصوم) در مورد مرد بودن آیا اگر کتابی به شما بدهند و یقینی باشد که از حضرت معصومه است در مسائل گذشته فقهی از او تقلید نمیکنید؟؟ در حالی که میدانید امامان به صورت مستقیم او را تایید کرده اند؟؟ من که نمیتوانم حرفتان را قبول کنم این دلیل لبی بودن را هم نمیتوانم قبول کنم!!

صدرا;155337 نوشت:
در باب اینکه فروعات تقلید هم عقلی باشد دلیلی بر آن نداریم ، چون رجوع به عالم دینی پشتوانۀ عقلی و نقلی دارد اما اینکه یک یک استنباطات فقیه را با معیار عقل بسنجم مبتنی بر چه دلیلی است؟

خوب باشد شما دلیل عقلی و نقلی بیاورید چون نمیشود قبل قبول کردن دوازده امام به صورت اجتهادی بیام از علمای شیعه تقلید کنم که!! میشه؟؟
اول باید اثبات بشه برام که تقلید باید از مرد و .... باشه بعد تقلید کنم از مرد و ....
اول باید راههای شناخت مرجع تقلید برام اثبات بشه بعد ......
خلاصه در مسئله تقلید چه فروع چه اصول تقلید جایز نیست!!
اما بعد از این که فهمیدیم که از چه کسی باید تقلید کرد و از اون تقلید کردیم با شرایطی که قبول کردیم دیگه شاید لازم نباشه در تک تک استنباطات غیر قرآنی اش دقت کنیم!!

صدرا;155337 نوشت:
شخصی که به واسطۀ عارضه قلبی به متخصص قلب مراجعه می کند آیا هنگام نسخه پیچی او که از روی تخصصش بوده ، با او وارد بحث می شود که این دارو منطبق بر فهم من از علم پزشکی نیست و تجویز شما درست نمی باشد؟

خود این حرف نقیض حرف شماست چون آدم میتونه بره پیش متخصص زن وقتی دید زنه علمش بیشتره!! چرا بره پیش مرد؟ خود اون پزشک هم نمیگه تو باید بروی پیش مرد یا زن کاری به این کارا نداره بلکه کارشو میکنه!!
پس علما هم یا باید در رسالشون استدلالی می آوردند یا اصلا نمی آوردند و میگفتند این هم جزو مسائلی است که باید شخص تحقیقی قبول کنه نه تقلیدی!!

مهدی عباس زاده;155557 نوشت:

!(هیچ کس معصوم نیست غیر معصوم) در مورد مرد بودن آیا اگر کتابی به شما بدهند و یقینی باشد که از حضرت معصومه است در مسائل گذشته فقهی از او تقلید نمیکنید؟؟ در حالی که میدانید امامان به صورت مستقیم او را تایید کرده اند؟؟ من که نمیتوانم حرفتان را قبول کنم این دلیل لبی بودن را هم نمیتوانم قبول کنم!!
...
اول باید اثبات بشه برام که تقلید باید از مرد و .... باشه بعد تقلید کنم از مرد و ....
اول باید راههای شناخت مرجع تقلید برام اثبات بشه بعد ......

خود این حرف نقیض حرف شماست چون آدم میتونه بره پیش متخصص زن وقتی دید زنه علمش بیشتره!! چرا بره پیش مرد؟ خود اون پزشک هم نمیگه تو باید بروی پیش مرد یا زن کاری به این کارا نداره بلکه کارشو میکنه!!

پس علما هم یا باید در رسالشون استدلالی می آوردند یا اصلا نمی آوردند و میگفتند این هم جزو مسائلی است که باید شخص تحقیقی قبول کنه نه تقلیدی!!


با عرض سلام خدمت مهدی عباس زاده عزیز
فکر کنم قسمتی از شبهه شما در این باره است که چرا زن نمی تونه مرجع تقلید باشه
شما دلیل هایی آوردید که نشون میده برخی از زنها ممکنه اعلم از مردها باشن
مثلا ذکر کردید که حضرت معصومه سلام الله علیها از این دسته اند
در این که برخی از زن ها اعلم از برخی مردها هستند حرفی نیست اما آیا تا به حال شده که یک زن نماینده امام معصوم باشه؟
یعنی شما شنیدید که امام معصوم به حضرت معصومه یا حضرت زینب یا دیگر بانوان بزرگوار دستور دهد که شما به عنوان نماینده من در فلان منطقه یا در فلان امور باش؟ آیا شنیدید که امام معصوم به ایشان دستور دهد که مسایل شرعی به مردان و زنان بیاموزند و ...
شما ببنید با اینکه زینب کبری عمه امام سجاده و امام در شرایط سخت بیماریه اما بلافاصله پس از شهادت امام حسین علیه السلام از امام سجاد کسب تکلیف می کنه و خودسر کاری انجام نمی ده
البته بنده سیری در ادیان الهی داشته ام و ندیده ام که در اون ادیان یک زن رو به عنوان نماینده پیشوا یا پیشوا قرار دهند البته اگه شما سراغ دارید که یک زن پیشوای دینی شده به بنده اطلاع بدید چرا که به معلومات بنده اضافه می شه
جالب تر اینکه بسیاری از فرقه های نو ظهور مثل فرقه های مختلف صوفیه، فرقه ضاله بهاییت، فرقه ضاله وهاییت و امثالهم هم یک زن را به عنوان مرجع و امام (یا نمایند ه امام) قرار نداده اند (نه تنها امام قرار نداده اند بلکه متاسفانه مقام والای زن رو پایین آورده اند و زن رو خارترین افراد شمرده اند)
شاید شما بگویید به ما چه ربطی داره که اونا زن رو پیشوا قرار ندادند؟
جواب: اینکه فرقه ها وادیان الهی گذشته نیز زن رو به عنوان پیشوا یا نماینده او قرا نداده اند نشان دهنده عدم توانایی زن در این قسمته (یعنی زن با تمام ارزشهایی که داره توانایی نداره که پیشوای دینی بشه)
اما درسته برخی زنان از مردها اعلم اند و سخناشون حجته و فقهای دینی می تونن از اون سخنان گهربار در استخراج احکام استفاده کنند و این مساله جدای از مساله مرجعیت دینیه
پس خوبه این دو رو با هم خلط نکنیم

مهدی عباس زاده;154094 نوشت:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم


سوال آیا مسئله تقلید تقلیدی است یا اجتهادی؟

اگر تقلیدی است که حکم تقلید در آن آیا اجتهادی است یا تقلیدی؟؟(تسلسل)

اگر اجتهادی است که شرایط آن از کدام آیات و روایات بیرون می آید؟

اجتهادا تقلید را برای ما ثابت کنید!!



دوست عزیز
همانطور که می بینید مردم در حال تقلیدند و اگه تسلسل بود مردم نمی تونستند تقلید کنند شاید هم تسلل باطل و محال نیست شاید هم استدلال شما غلطه
البته این اولین باری است که می شنوم که استخراج یک حکم تقلیدی است
چرا که تا حالا فکر می کردم استخراج احکام یا فقاهتی است یا اجتهادی است
من حاضرم برای شما تقلید رو اجتهادا اثبات کنم به شرطی که شما لا اقل مقدمات این بحث رو دارا باشید
من می تونم از شما بپرسم تا چه حد با علوم مربوط به فقه آشنایید؟

مهدی عباس زاده;154094 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم سوال آیا مسئله تقلید تقلیدی است یا اجتهادی؟ اگر تقلیدی است که حکم تقلید در آن آیا اجتهادی است یا تقلیدی؟؟(تسلسل) اگر اجتهادی است که شرایط آن از کدام آیات و روایات بیرون می آید؟ اجتهادا تقلید را برای ما ثابت کنید!!



با سلام به شما کاربرمحترم و همکاران عزیز
اصل مسله تقلید یک مسئله عقلی است ونیاز به اثبات ندارد چرا که اثباتش موجب دور می شود(حجیت فتوای زید مستند به تقلید است وتقلید هم مستند به فتوای زید است )کما اینکه ایه فاسئلو اهل الذکر ارشاد به حکم عقل است، نیز موید همین معنا است،ولی فروعات در تقلید (مثل تقلید اعلم ،محدوده تقلید،تقلید میت و...)مسائل اجتهادی وتقلیدی است.
بر گرفته از موسوعه اقای خویی ج=1/ص=1

سلام علیکم به تمام دوستان و از دوستانی هم که پاسخ دادند متشکرم که بعد از 3 هفته بالاخره یه جواب اومد

آشنای قریب;161905 نوشت:
فکر کنم قسمتی از شبهه شما در این باره است که چرا زن نمی تونه مرجع تقلید باشه

بله البته تنها قسمتی از آن این است

آشنای قریب;161905 نوشت:
شما دلیل هایی آوردید که نشون میده برخی از زنها ممکنه اعلم از مردها باشن مثلا ذکر کردید که حضرت معصومه سلام الله علیها از این دسته اند در این که برخی از زن ها اعلم از برخی مردها هستند حرفی نیست اما آیا تا به حال شده که یک زن نماینده امام معصوم باشه؟

ببخشید شما دو مسئله رو با هم خلط کردید یکی این تقلید در مسائلی مثل نماز و .... است دومی رهبریت است
ما ادعا نداریم که زن میتواند رهبر واقع شود و ملازمه ای هم بین این دو نیست
باید نظر شما را به حدیثی جلب کنم که الآن نمیتوانم عینش را بیاورم اما مضمونش این است
گروهی برای استفتاء خدمت امام موسی کاظم میرن ولی امام منزل نبودند اونا سوالات خودشون رو از حضرت معصومه میپرسن و حضرت همه رو جواب میدن بعد در راه برگشت امام بهشون میفرماید دخترم هرچی گفتن درسته باز گویا شک در دلشون احساس کردند خودشون تک تک سوالها را میخواندند و بر دخترشان آفرین میگفتند
درست است که رهبر اجتماعی نمیتواند واقع شود اما این مسئله ربطی به فتوا که برگرفته از سخنان معصومان است ندارد!!

آشنای قریب;161905 نوشت:
آیا شنیدید که امام معصوم به ایشان دستور دهد که مسایل شرعی به مردان و زنان بیاموزند و ...

تا اونجا که بنده میدانم حضرت زهراء مسائل شرعی را به زنان زمان خود می آموخت

آشنای قریب;161905 نوشت:
شما ببنید با اینکه زینب کبری عمه امام سجاده و امام در شرایط سخت بیماریه اما بلافاصله پس از شهادت امام حسین علیه السلام از امام سجاد کسب تکلیف می کنه و خودسر کاری انجام نمی ده

این بحث امامت است حضرت اباالفضل هم خودسر کاری انجام نمیده!!
آشنای قریب;161905 نوشت:
البته بنده سیری در ادیان الهی داشته ام و ندیده ام که در اون ادیان یک زن رو به عنوان نماینده پیشوا یا پیشوا قرار دهند البته اگه شما سراغ دارید که یک زن پیشوای دینی شده به بنده اطلاع بدید چرا که به معلومات بنده اضافه می شه جالب تر اینکه بسیاری از فرقه های نو ظهور مثل فرقه های مختلف صوفیه، فرقه ضاله بهاییت، فرقه ضاله وهاییت و امثالهم هم یک زن را به عنوان مرجع و امام (یا نمایند ه امام) قرار نداده اند (نه تنها امام قرار نداده اند بلکه متاسفانه مقام والای زن رو پایین آورده اند و زن رو خارترین افراد شمرده اند) شاید شما بگویید به ما چه ربطی داره که اونا زن رو پیشوا قرار ندادند؟ جواب: اینکه فرقه ها وادیان الهی گذشته نیز زن رو به عنوان پیشوا یا نماینده او قرا نداده اند نشان دهنده عدم توانایی زن در این قسمته (یعنی زن با تمام ارزشهایی که داره توانایی نداره که پیشوای دینی بشه)

تمام اینها که فرمودید بحث رهبریت است نه بحث استفتاء مسائلی چون نماز و روزه!!
آشنای قریب;161905 نوشت:
اما درسته برخی زنان از مردها اعلم اند و سخناشون حجته و فقهای دینی می تونن از اون سخنان گهربار در استخراج احکام استفاده کنند و این مساله جدای از مساله مرجعیت دینیه پس خوبه این دو رو با هم خلط نکنیم

چه نیازی هست که فقها واسطه شن برای احکامی چون نماز و روزه؟؟ وقتی خود ایشان برای مردم حکم را در کتاب یا .... بیان کنند چه نیازی به وساطت فقیه است؟
اگر میگویید ما کلام ایشان را نمیفهمیم که همین اشکال در مورد رساله فقها هم جاری است پس باید کسانی واسطه فهم رساله فقها شوند بلکه کسانی واسطه فهم اینان و ..... تسلسل پیش می آید!!
ما فرضمان این بود که الآن کتابی از حضرت معصومه در دسترس باشد که بیانگر احکام برای عامه مردم است پس نیازی به وساطت فقیه نیست!
آشنای قریب;161906 نوشت:
همانطور که می بینید مردم در حال تقلیدند و اگه تسلسل بود مردم نمی تونستند تقلید کنند شاید هم تسلل باطل و محال نیست شاید هم استدلال شما غلطه

یه شاید رو جا انداختید اون این که مردم تو تمام کارشون تقلید میکنن مگر این که خلافش ثابت شه حتی توی اعتقاداتشون پس چون میکنند صحیح است؟؟
منظور از باطل(در این مورد) غیر صحیح بودن است نه غیر ممکن!!
آشنای قریب;161906 نوشت:
البته این اولین باری است که می شنوم که استخراج یک حکم تقلیدی است چرا که تا حالا فکر می کردم استخراج احکام یا فقاهتی است یا اجتهادی است

حرفی از استخراج نبود!! گفتیم حکم تقلید نه استخراج حکم تقلید(دقت کنید)
آشنای قریب;161906 نوشت:
من حاضرم برای شما تقلید رو اجتهادا اثبات کنم به شرطی که شما لا اقل مقدمات این بحث رو دارا باشید من می تونم از شما بپرسم تا چه حد با علوم مربوط به فقه آشنایید؟

شما بفرمایید منتظریم
اسراء;161940 نوشت:
ولی فروعات در تقلید (مثل تقلید اعلم ،محدوده تقلید،تقلید میت و...)مسائل اجتهادی وتقلیدی است

ببخشید بالاخره تقلیدی یا اجتهادی؟
اصل تقلید عقلی است ما هم قبول داریم اما به نظر بنده باید فروعاتش هم اجتهادی باشد نه تقلیدی چون اگر تقلیدی باشد دور پیش می آید

مهدی عباس زاده;162151 نوشت:
سلام علیکم به تمام دوستان و از دوستانی هم که پاسخ دادند متشکرم که بعد از 3 هفته بالاخره یه جواب اومد

با عرض سلام
دوست عزیز ببخشید اگه در جواب دادن قدری تاخیر افتاده

مهدی عباس زاده;162151 نوشت:

ببخشید شما دو مسئله رو با هم خلط کردید یکی این تقلید در مسائلی مثل نماز و .... است دومی رهبریت است
ما ادعا نداریم که زن میتواند رهبر واقع شود و ملازمه ای هم بین این دو نیست
باید نظر شما را به حدیثی جلب کنم که الآن نمیتوانم عینش را بیاورم اما مضمونش این است
گروهی برای استفتاء خدمت امام موسی کاظم میرن ولی امام منزل نبودند اونا سوالات خودشون رو از حضرت معصومه میپرسن و حضرت همه رو جواب میدن بعد در راه برگشت امام بهشون میفرماید دخترم هرچی گفتن درسته باز گویا شک در دلشون احساس کردند خودشون تک تک سوالها را میخواندند و بر دخترشان آفرین میگفتند
درست است که رهبر اجتماعی نمیتواند واقع شود اما این مسئله ربطی به فتوا که برگرفته از سخنان معصومان است ندارد!!

دوست عزیز بنده دو مساله رو با هم خلط نکردم بلکه شما در اشتباهید چرا که از این حرفتون مشخص شد که معتقدید مرجع تقلید فقط وظیفه دارد احکام الهی رو بوسیله فقه و اصول استخراج کنه
در حالی که یکی از وظایف مرجع تقلید ولایت داشتن است به عبارت دیگر ولی فقیه رهبر دینی مردم است
... اما زنان می توانند مجتهد گردند و احکام را استخراج نموده و دیگر تقلید نکنند و اسلام به ایشان چنین اجازه ای داده
درباره حضرت معصومه درست نوشته اید اما اگه دقت کنید حضرت معصومه اجتهاد نکرده لذا قیاس شما مع الفارقه
مهدی عباس زاده;162151 نوشت:

تا اونجا که بنده میدانم حضرت زهراء مسائل شرعی را به زنان زمان خود می آموخت

اگه به نوشته بنده دقت می کردید چنین مطلبی نمی نوشتید
بنده گفتم آیا شنیدید که امام معصوم به زنی دستور دهند که به مردان و زنان مسایل دینی بیاموزند
درحالی که امامان نمایندگانی از مردان در اقصا نقاط کشور اسلامی زمان خود داشتند تا به مردم (چه مرد چه زن) دینشان را نشان دهند
مهدی عباس زاده;162151 نوشت:

تمام اینها که فرمودید بحث رهبریت است نه بحث استفتاء مسائلی چون نماز و روزه!!

همانطور که قبلا عرض کردم رهبریت جزئی ااز وظایف مرجع تقلید است

مهدی عباس زاده;162151 نوشت:

چه نیازی هست که فقها واسطه شن برای احکامی چون نماز و روزه؟؟ وقتی خود ایشان برای مردم حکم را در کتاب یا .... بیان کنند چه نیازی به وساطت فقیه است؟
اگر میگویید ما کلام ایشان را نمیفهمیم که همین اشکال در مورد رساله فقها هم جاری است پس باید کسانی واسطه فهم رساله فقها شوند بلکه کسانی واسطه فهم اینان و ..... تسلسل پیش می آید!!
ما فرضمان این بود که الآن کتابی از حضرت معصومه در دسترس باشد که بیانگر احکام برای عامه مردم است پس نیازی به وساطت فقیه نیست!

اگر کتابی از یک معصوم یا معصومه بود که در آن مسایل مردم رو نوشته بود یقین بدانید درباره آن مسایل ما نیازی به رساله مراجع نداشتیم اما همانطور که می دانید چنین کتابی در دست نیست اما ما یقین داریم که برخی از مسایل مثل مساله ارث و بخش هایی از صلات یقینا توسط امام به دست ما رسیده و شکی در حجیت اونها نداریم و لذا بین مراجع در این مسایل هیچ اختلافی دیده نمی شود
اما مسایلی هست که از طرف معصوم به صورت قطع و یقین به ما نرسیده در این موارد نیاز به مجتهدی هست که بیست سی سال در حوزه زحمت کشیده باشد و احکام الهی رو بطور فقاهتی یا اجتهادی استخراج کنه

مهدی عباس زاده;162151 نوشت:

منظور از باطل(در این مورد) غیر صحیح بودن است نه غیر ممکن!!

حرف شما درسته پس حکم تقلید تقلیدی نیست
مهدی عباس زاده;162151 نوشت:

شما بفرمایید منتظریم

همانطور که استاد ارجمند "اسرا" فرمودند عقلیست

مهدی عباس زاده;162151 نوشت:

ببخشید بالاخره تقلیدی یا اجتهادی؟
اصل تقلید عقلی است ما هم قبول داریم اما به نظر بنده باید فروعاتش هم اجتهادی باشد نه تقلیدی چون اگر تقلیدی باشد دور پیش می آید

میشه بفرمایید مرادتون از فروعات چیه؟

سلام دوست عزیز ای آشنای قریب

آشنای قریب;162314 نوشت:
دوست عزیز ببخشید اگه در جواب دادن قدری تاخیر افتاده

خواهش میکنم دیر اومدن بهتر است از هرگز نیومدن بنده هم پست زیاد مطرح کردم پس شایسته نیست انتظار داشته باشم کارشناسای اینجا تمام کاراشون رو ول کنن و بیان به من فقط جواب بدن
این هم که عرض کردم شاید اشتباه بود ببخشید که این انتظار رو به این شکل مطرح کردم در واقع این جور انتظار داشتن بیجاست

آشنای قریب;162314 نوشت:
دوست عزیز بنده دو مساله رو با هم خلط نکردم بلکه شما در اشتباهید چرا که از این حرفتون مشخص شد که معتقدید مرجع تقلید فقط وظیفه دارد احکام الهی رو بوسیله فقه و اصول استخراج کنه در حالی که یکی از وظایف مرجع تقلید ولایت داشتن است به عبارت دیگر ولی فقیه رهبر دینی مردم است

این که هر مرجع تقلیدی باید رهبری جامعه رو برعهده بگیرد کجاست؟؟ در ایران این همه مرجع تقلید هست کدام رهبر هستند؟ یکی فقط رهبر شده نه؟

آشنای قریب;162314 نوشت:
درباره حضرت معصومه درست نوشته اید اما اگه دقت کنید حضرت معصومه اجتهاد نکرده لذا قیاس شما مع الفارقه

ببخشید آیا اجتهاد جز این است که نظر معصوم را در آن مورد بیان کنید؟ اگر قرار است نظر خود مجتهد(با رای خودش) مطرح باشد نه به استناد به معصوم بنده این اجتهاد را قبول ندارم این اجتهاد اجتهاد نیست بدعت است!!
در آیه قرآن هم تفقه شامل شنیدن از زبان خود معصوم و تفقه بعد از عصر معصوم است پس شاید ما باید سر این که تفقه چیست بحث کنیم اول بعد بیاییم سر این که آیا تفقه زن هم مورد قبول است یا نه بحث کنیم!!

آشنای قریب;162314 نوشت:
بنده گفتم آیا شنیدید که امام معصوم به زنی دستور دهند که به مردان و زنان مسایل دینی بیاموزند

یادم نمی آید شنیده باشم
اما میدانم نهی هم نکرده اند و جوازش بر اساس عمل حضرت زهراء و باقی بانوان اسلام ثابت است یکی از مواردی که حضرتش حکمی را به مردان و زنان آموختند بحث ارث بردن از پیامبران بود که بر اساس قرآن اثبات کردند که پیامبران هم ارث میدهند

و عمر و ابوبکر وظیفه داشتند از ایشون پیروی کنند و دیگران اما نکردند!
به غیر از ایشون توی تاریخ زیاده امر به معروف و نهی از منکر که زنان کرده باشند

پس از این که امر نکرده باشند به زنان که مسئله بیاموزند عدم وجوب بر زنان فهمیده میشه نه عدم جواز یا رجحان!!

آشنای قریب;162314 نوشت:
همانطور که قبلا عرض کردم رهبریت جزئی ااز وظایف مرجع تقلید است

این که واجب حتمی است ادعا است باید اثبات شود که همه مجتهدین وظیفه دارند که دیگران را رهبری کنند
انسان میتواند در مسائل دینی از کسی و در مسائل سیاسی از دیگری تقلید کند مثل الآن که خیلی ها مقلد آقای بهجت و ... بودند اما از لحاظ سیاسی حرف رهبر رو گوش میکردند

آشنای قریب;162314 نوشت:
اگر کتابی از یک معصوم یا معصومه بود که در آن مسایل مردم رو نوشته بود یقین بدانید درباره آن مسایل ما نیازی به رساله مراجع نداشتیم اما همانطور که می دانید چنین کتابی در دست نیست اما ما یقین داریم که برخی از مسایل مثل مساله ارث و بخش هایی از صلات یقینا توسط امام به دست ما رسیده و شکی در حجیت اونها نداریم و لذا بین مراجع در این مسایل هیچ اختلافی دیده نمی شود

اولا بنده عرض کردم فرض باشد که از حضرت معصومه .... و ایشان هم معصوم نیستند(لااقل دلیل محکمی بر معصومیت کامل ایشان وجود نداره) دوما بنده عرض کردم فرض نه آن که هست یعنی میخواهم بگویم برای تقلید کردن از کسی فقط اعلم و اتقی بودن مهم است نه زن و مرد بودن زیرا ما چون ایشان را از تمام علما اعلم و اتقی میدانیم حتما اگر از ایشان کتابی بود که یقینا میدانستیم از ایشان صادر شده هرگز حاضر نمیشدیم از مراجع تقلید کنیم!

سوما در همین مسائل که شما میفرمایید اختلاف خیلی هست مثلا ارث پر از اختلاف است!
چهارما ایا قرآن معصوم نیست؟؟ چرا وقتی قرآن میفرماید چیزی حرام است شما نظر قرآن را رها کرده و به نظر مرجع تقلید خودتان گوش میکنید؟؟ اگر اینطور نیست به اینجا مراجعه نمایید

آشنای قریب;162314 نوشت:
اما مسایلی هست که از طرف معصوم به صورت قطع و یقین به ما نرسیده در این موارد نیاز به مجتهدی هست که بیست سی سال در حوزه زحمت کشیده باشد و احکام الهی رو بطور فقاهتی یا اجتهادی استخراج کنه

این مجتهد لازم نیست مرد باشد حتما همان اعلم بودن و اتقی بودن کافی است چه اصراری بر مرد بودنش است؟

آشنای قریب;162314 نوشت:
میشه بفرمایید مرادتون از فروعات چیه؟

از مرد باید تقلید کرد یا زن؟
از حلال زاده یا حرام زاده؟
از شیعه دوازده امامی یا سنی؟
از میت یا زنده؟
تبعض صحیح است یا خیر؟
عدالت چیست؟ ملاکش چیست؟
اتقی برتر است یا اعلم؟
و .....

مهدی عباس زاده;162479 نوشت:

1این که هر مرجع تقلیدی باید رهبری جامعه رو برعهده بگیرد کجاست؟؟ در ایران این همه مرجع تقلید هست کدام رهبر هستند؟ یکی فقط رهبر شده نه؟
.
2ببخشید آیا اجتهاد جز این است که نظر معصوم را در آن مورد بیان کنید؟ اگر قرار است نظر خود مجتهد(با رای خودش) مطرح باشد نه به استناد به معصوم بنده این اجتهاد را قبول ندارم این اجتهاد اجتهاد نیست بدعت است!!
در آیه قرآن هم تفقه شامل شنیدن از زبان خود معصوم و تفقه بعد از عصر معصوم است پس شاید ما باید سر این که تفقه چیست بحث کنیم اول بعد بیاییم سر این که آیا تفقه زن هم مورد قبول است یا نه بحث کنیم!!
.
3یادم نمی آید شنیده باشم
اما میدانم نهی هم نکرده اند و جوازش بر اساس عمل حضرت زهراء و باقی بانوان اسلام ثابت است یکی از مواردی که حضرتش حکمی را به مردان و زنان آموختند بحث ارث بردن از پیامبران بود که بر اساس قرآن اثبات کردند که پیامبران هم ارث میدهند
و عمر و ابوبکر وظیفه داشتند از ایشون پیروی کنند و دیگران اما نکردند!
به غیر از ایشون توی تاریخ زیاده امر به معروف و نهی از منکر که زنان کرده باشند
پس از این که امر نکرده باشند به زنان که مسئله بیاموزند عدم وجوب بر زنان فهمیده میشه نه عدم جواز یا رجحان!!
.
4این که واجب حتمی است ادعا است باید اثبات شود که همه مجتهدین وظیفه دارند که دیگران را رهبری کنند
انسان میتواند در مسائل دینی از کسی و در مسائل سیاسی از دیگری تقلید کند مثل الآن که خیلی ها مقلد آقای بهجت و ... بودند اما از لحاظ سیاسی حرف رهبر رو گوش میکردند
.
5این مجتهد لازم نیست مرد باشد حتما همان اعلم بودن و اتقی بودن کافی است چه اصراری بر مرد بودنش است؟
.
6از مرد باید تقلید کرد یا زن؟
از حلال زاده یا حرام زاده؟
از شیعه دوازده امامی یا سنی؟
از میت یا زنده؟
و .....

با عرض سلام
جواب 1: دوست عزیز بنده قبلا عرض کردم رهبری دینی و رهبری دینی = مرجعیت
رهبر دینی می تونه چند نفر باشه و ولی امر مسلمین هم یکی از اونهاست که به خاطر مقبولیت داشتن نسبت به دیگر مراجع در میان مردم رهبری جامعه رو به عهده داره
جواب 2: دوست عزیز اجتهاد یعنی استخراج احکام از دل آیات و روایات
اگه اجتهاد به همین راحتی بود که نیازی به تقلید نبود
در ضمن اجتهاد بدعت نیست برای مثال یک روایت ذکر شده از ابن محبوب که از اصحاب اجماع است و ابن محبوب این روایت رو از جعفر بن حنان نقل کرده که ثقه نیست حال شما بگویید می توان به این روایت استناد کرد یا نه؟ این تنها مربوط می شود به علم رجال که باید مجتهد در آن مهارت داشته باشد
حال روایتی هست که تزاحم داره با یک روایت دیگه و یا تعارض داره مثلا یک روایت گفته این کار را انجام بده و روایت دیگری گفته انجام نده! شما چه برداشتی می خواهید بکنید؟ باید تخصص در اصول و درایه و فقه و صرف و نحو و بلاغت و منطق و در برخی موارد نجوم و ریاضیات داشته باشید تا بتوانید درست را از غلط تشخیص دهید
پس اجتهاد یک چیز ساده نیست که شما به راحتی اونو زیر سوال می برید و بدعت می خونید
جواب 3: حضرت زهرا چند بار مساله یاد مردها دادند؟ آیا بیشتر از یک بار بوده؟ دوست عزیز حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت زینب سلام الله علیها تنها در زمان ضرورت با مردان سخن گفتند
تازه شما با این ادعا نمی توانید اثبات کنید که ایشان عنوان مرجع تقلید را داشته اند
جواب 4: کمترین وظیفه مجتهد در کنار فتوا دادن ولایت داشتن در امور حسبه است
با یک مثال مطلب رو باز می کنم
یک روز بنده به حرم حضرت معصومه رفتم. شخصی جلوی بنده رو گرفت و گفت این کودک رو که می بینید ما از پرورشگاه آوردیم تا بزرگش کنیم، پدر من پیرمردی است که در بستر افتاده و به ما اذن داده تا این کودک رو به ازدواج او درآوریم تا این کودک با ما محرم شود و تا پایان عمرش مشکلی میان ما و این کودک نباشد بنده گفتم اجازه ولی کودک لازم است گفت ولیش مشخص نیست گفتم اجازه مجتهد لازم است و قرار شد برود نزد یک مجتهد از مراجع تقلید تا اجازه صیغه محرمیت به او بدهد
نتیجه گیری: وظایف مرجع تقلید بیشتر از فتوا دادن است کما اینکه امام زمان علیه السلام نیز در توقیعشون از ما همین را خواسته اند
جواب 5 و6: همان مجتهدی که در علوم مختلفه به اجتهاد رسیده از آیات و روایات و اصول عملیه برداشت کرده که مجتهد باید این شرایط را که شما گفتید دارا باشد

سلام علیکم

آشنای قریب;162638 نوشت:
جواب 1: دوست عزیز بنده قبلا عرض کردم رهبری دینی و رهبری دینی = مرجعیت رهبر دینی می تونه چند نفر باشه و ولی امر مسلمین هم یکی از اونهاست که به خاطر مقبولیت داشتن نسبت به دیگر مراجع در میان مردم رهبری جامعه رو به عهده داره

بنده فکر میکنم ما باید اول تبعض در تقلید رو سرش بحث کنیم بعد بیاییم ببینیم آیا تقلید از زن در مسائل غیر سیاسی جایز است یا نه!!

آشنای قریب;162638 نوشت:
جواب 2: دوست عزیز اجتهاد یعنی استخراج احکام از دل آیات و روایات اگه اجتهاد به همین راحتی بود که نیازی به تقلید نبود در ضمن اجتهاد بدعت نیست

بنده مدعی نشدم که اجتهاد بدعت است پس باقی بحث چون بر این مبتنی است پاسخ نمیدم بنده گفتم:

مهدی عباس زاده;162479 نوشت:
ببخشید آیا اجتهاد جز این است که نظر معصوم را در آن مورد بیان کنید؟ اگر قرار است نظر خود مجتهد(با رای خودش) مطرح باشد نه به استناد به معصوم بنده این اجتهاد را قبول ندارم این اجتهاد اجتهاد نیست بدعت است!!

و این واضح است که کل اجتهاد رو زیر سوال نبردم بلکه گفتم اگر مجتهد نظر معصوم را بیان نکند بدعت کرده است نه فقاهت
این را شیعه قبول دارد برای همین هم قیاس را حرام میداند

آشنای قریب;162638 نوشت:
جواب 3: حضرت زهرا چند بار مساله یاد مردها دادند؟ آیا بیشتر از یک بار بوده؟ دوست عزیز حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت زینب سلام الله علیها تنها در زمان ضرورت با مردان سخن گفتند تازه شما با این ادعا نمی توانید اثبات کنید که ایشان عنوان مرجع تقلید را داشته اند

بنده ادعا میکنم که بر تمام مردانی که این سخنان را میشنیده اند واجب بوده که از ایشان در این مورد تبعیت کنند و این تبعیت خواه تبعضا خواه کلا جایز بود برایشان بلکه واجب بود نسبت به ایشان

بنده تقلید را جز تبعیت سخن ایشان چیزی نمیدانم!

آشنای قریب;162638 نوشت:
جواب 4: کمترین وظیفه مجتهد در کنار فتوا دادن ولایت داشتن در امور حسبه است با یک مثال مطلب رو باز می کنم یک روز بنده به حرم حضرت معصومه رفتم. شخصی جلوی بنده رو گرفت و گفت این کودک رو که می بینید ما از پرورشگاه آوردیم تا بزرگش کنیم، پدر من پیرمردی است که در بستر افتاده و به ما اذن داده تا این کودک رو به ازدواج او درآوریم تا این کودک با ما محرم شود و تا پایان عمرش مشکلی میان ما و این کودک نباشد بنده گفتم اجازه ولی کودک لازم است گفت ولیش مشخص نیست گفتم اجازه مجتهد لازم است و قرار شد برود نزد یک مجتهد از مراجع تقلید تا اجازه صیغه محرمیت به او بدهد نتیجه گیری: وظایف مرجع تقلید بیشتر از فتوا دادن است کما اینکه امام زمان علیه السلام نیز در توقیعشون از ما همین را خواسته اند

اولا این فتوا که فرمودید اصلا مورد قبول بنده نیست گذشته از این کارهایی از قبیل ولایت یتیم و سفیه و .... از کارهای اجتماعی است و کار مردان است هرچند که اعلم زن باشد باید در این موارد اجتماعی به مرد رجوع کرد و این ربطی به مسئله طرح شده ندارد

آشنای قریب;162638 نوشت:
جواب 5 و6: همان مجتهدی که در علوم مختلفه به اجتهاد رسیده از آیات و روایات و اصول عملیه برداشت کرده که مجتهد باید این شرایط را که شما گفتید دارا باشد

این فقط برای خودش حجت است!!

گیرم کسی با اجتهادش به این نتیجه رسید که امام علی بر حق نیست و آن را اعلام کرد آیا برای شیعیان حجت است؟ گیرم که مجتهد شیعه هم بوده است! آیا بر کسانی که مقلد اویند واجب است از شیعیت خارج شوند؟
در کل این مسائل اجتهادی است و تقلیدی نیست پس اجتهادی اثبات کنید و ما را به تقلید دعوت ننمایید

مهدی عباس زاده;163942 نوشت:
سلام علیکم

1بنده فکر میکنم ما باید اول تبعض در تقلید رو سرش بحث کنیم بعد بیاییم ببینیم آیا تقلید از زن در مسائل غیر سیاسی جایز است یا نه!!

2بنده مدعی نشدم که اجتهاد بدعت است پس باقی بحث چون بر این مبتنی است پاسخ نمیدم بنده گفتم:.......
و این واضح است که کل اجتهاد رو زیر سوال نبردم بلکه گفتم اگر مجتهد نظر معصوم را بیان نکند بدعت کرده است نه فقاهت
این را شیعه قبول دارد برای همین هم قیاس را حرام میداند

3بنده ادعا میکنم که بر تمام مردانی که این سخنان را میشنیده اند واجب بوده که از ایشان در این مورد تبعیت کنند و این تبعیت خواه تبعضا خواه کلا جایز بود برایشان بلکه واجب بود نسبت به ایشان

بنده تقلید را جز تبعیت سخن ایشان چیزی نمیدانم!

4اولا این فتوا که فرمودید اصلا مورد قبول بنده نیست گذشته از این کارهایی از قبیل ولایت یتیم و سفیه و .... از کارهای اجتماعی است و کار مردان است هرچند که اعلم زن باشد باید در این موارد اجتماعی به مرد رجوع کرد و این ربطی به مسئله طرح شده ندارد

5این فقط برای خودش حجت است!!

6گیرم کسی با اجتهادش به این نتیجه رسید که امام علی بر حق نیست و آن را اعلام کرد آیا برای شیعیان حجت است؟ گیرم که مجتهد شیعه هم بوده است! آیا بر کسانی که مقلد اویند واجب است از شیعیت خارج شوند؟
در کل این مسائل اجتهادی است و تقلیدی نیست پس اجتهادی اثبات کنید و ما را به تقلید دعوت ننمایید



با عرض سلام خدمت مهدی عباس زاده عزیز
می بخشید اگه منتظر موندید
بنده یکی دو روزی است که از سفر برگشته ام

جواب 1: در بحث تقلید زن از زن برخی از علما اجازه داده اند به شرطی که اعلمیت زن برای مقلده مشخص و محرز باشد اما در مورد مرجع تقلید شدن زن به اجماع علما جایز نیست و یکی از شرایط مرجع تقلید شدن؛ مرد بودن است به دو دلیل: 1: دلیل اولویت 2: دلالت برخی از روایات به این مطلب مثل: حسنه ابى خديجه، و مقبوله ابن طلحه3: اجماع علما
جواب
2: بنده هم با نظر شما موافقم
جواب 3: شما درست می گویید چرا که قول این بانوان بزرگوار حجت بود اما حرف بنده این است که ایشان فتوا نمی دادند و اجتهاد نمی کردند و قول ایشان حجت است بدون شک
جواب
4: بنده فتوای مذکور رو خودم نداده ام و نظر مراجع را گفته ام و این فتوا اجماع تمام مجتهدین است و آنها هم این فتوا را از دل آیات و روایات استخراج کرده اند
جواب
5: اتفاقا برای ما حجت است چرا که اجماع تمام علما بر این است که این شرایط برای مجتهد لازم است و همین اجماع کافی است بر این مطلب
جواب 6: اگر مجتهدی چنین فتوایی داد از عدالت ساقط شده و شرایط مجتهد را ندارد و لذا نباید از وی تقلید کرد و این قیاس شما مع الفارق است

سلام علیکم خیلی ممنون که براتون مهمه اما بنده هم کمی شل شده ام در سریع پاسخ دادن علت هم جریانی است که با جناب هشام داشتیم تا حدودی کم حوصله تر شده ام و بعضی موارد هم به زور جواب میدم مثلا بعد از دو هفته دو روز تعطیل بودم تاسوعا و عاشورا رو میگم نشستم پاسخ آیا معصومین از نور خلق شده اند رو نوشتم توی رایانه ام بنا بر این دیگه تقریبا عجله ای ندارم شما هم سر فرصت هر موقع حال داشتید جواب بدید

آشنای قریب;167466 نوشت:
جواب 1: در بحث تقلید زن از زن برخی از علما اجازه داده اند به شرطی که اعلمیت زن برای مقلده مشخص و محرز باشد اما در مورد مرجع تقلید شدن زن به اجماع علما جایز نیست و یکی از شرایط مرجع تقلید شدن؛ مرد بودن است به دو دلیل: 1: دلیل اولویت 2: دلالت برخی از روایات به این مطلب مثل: حسنه ابى خديجه، و مقبوله ابن طلحه3: اجماع علما

1. اولویتی وجود ندارد(منظور از اولویت چیست؟)
2. کدام روایات اگر میشود بیان کنید شاید برداشتتان از روایت درست نبوده است
3. اجماع به قول آیه الله جوادی آملی(کتاب زن در آینه جمال و جلال) در این مورد به حدیثی بر نمیگردد بنا بر این حجت نیست(البته الآن برخی از علما تبعیت از زن را جایز میدانند مثل آیه الله صادقی تهرانی)
4. آیه قرآن که دستور تبعیت از احسن القول را میدهد ظاهر در اطلاق دارد که چه زن چه مرد وظیفه تبعیت از بهترین گفتار است

آشنای قریب;167466 نوشت:
جواب 3: شما درست می گویید چرا که قول این بانوان بزرگوار حجت بود اما حرف بنده این است که ایشان فتوا نمی دادند و اجتهاد نمی کردند و قول ایشان حجت است بدون شک

اجتهاد جز نقل نظر معصوم نیست همانطور که خودتان هم قبول دارید پس ایشان هم اجتهاد میکردند و قولشان هم حجت است (با این که معصوم نبودند اکثر یا لااقل عصمتشان یقینی نبوده است) پس تبعیت از قول احسن چه از زن چه از مرد واجب است

آشنای قریب;167466 نوشت:
جواب 4: بنده فتوای مذکور رو خودم نداده ام و نظر مراجع را گفته ام و این فتوا اجماع تمام مجتهدین است و آنها هم این فتوا را از دل آیات و روایات استخراج کرده اند

خوب دیگر!!(من میدونستم که شما ندادید:khandeh!:) فرقی نمیکند
آشنای قریب;167466 نوشت:
جواب 5: اتفاقا برای ما حجت است چرا که اجماع تمام علما بر این است که این شرایط برای مجتهد لازم است و همین اجماع کافی است بر این مطلب

این اجماع خلاف ظاهر آیه قرآن و تاریخ است پس نزد ما حجت نیست
آشنای قریب;167466 نوشت:
جواب 6: اگر مجتهدی چنین فتوایی داد از عدالت ساقط شده و شرایط مجتهد را ندارد و لذا نباید از وی تقلید کرد و این قیاس شما مع الفارق است

از جهتی ربط دارد بیان میکنم
آن این که فتوا زمانی معنا دارد که موضوع اجتهادی نباشد اما چون موضوع اجتهادی است فتوای ایشان برای کسی حجت نیست پس از این جهت قیاس صحیح است ما کاری به عدالت نداریم چون خبر نداریم که شخص تقصیرا به این نتیجه رسیده یا قصورا! قصور هم که عدالت را ساقط نمیکند و اصلا اگر هم به فرض محال عدالت شخص زیر سوال برود باز هم ما به آن جهت کاری نداریم بلکه به جهت اجتهادی بودن مسئله و تقلیدی نبودنش کار به مسئله داریم

مهدی عباس زاده;167468 نوشت:

سلام علیکم
...
1: اولویتی وجود ندارد(منظور از اولویت چیست؟)
2: کدام روایات اگر میشود بیان کنید شاید برداشتتان از روایت درست نبوده است
3: اجماع به قول آیه الله جوادی آملی(کتاب زن در آینه جمال و جلال) در این مورد به حدیثی بر نمیگردد بنا بر این حجت نیست(البته الآن برخی از علما تبعیت از زن را جایز میدانند مثل آیه الله صادقی تهرانی)
4: آیه قرآن که دستور تبعیت از احسن القول را میدهد ظاهر در اطلاق دارد که چه زن چه مرد وظیفه تبعیت از بهترین گفتار است
5: اجتهاد جز نقل نظر معصوم نیست همانطور که خودتان هم قبول دارید پس ایشان هم اجتهاد میکردند و قولشان هم حجت است (با این که معصوم نبودند اکثر یا لااقل عصمتشان یقینی نبوده است) پس تبعیت از قول احسن چه از زن چه از مرد واجب است
6: این اجماع خلاف ظاهر آیه قرآن و تاریخ است پس نزد ما حجت نیست
7: ازجهتی ربط دارد بیان میکنم
آن این که فتوا زمانی معنا دارد که موضوع اجتهادی نباشد اما چون موضوع اجتهادی است فتوای ایشان برای کسی حجت نیست پس از این جهت قیاس صحیح است ما کاری به عدالت نداریم چون خبر نداریم که شخص تقصیرا به این نتیجه رسیده یا قصورا! قصور هم که عدالت را ساقط نمیکند و اصلا اگر هم به فرض محال عدالت شخص زیر سوال برود باز هم ما به آن جهت کاری نداریم بلکه به جهت اجتهادی بودن مسئله و تقلیدی نبودنش کار به مسئله داریم

با عرض سلام خدمت عباس زادۀ عزیز
جواب 1: دلیل اولویت: شرط است که قاضی و امام جماعت (که مراتب نازله نسبت به مرجعیت هستند) باید مرد باشد پس به طریق اولی مرجع تقلید باید مرد باشد
جواب 2:
[=&quot]از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: اُنْظُرُوا اِلى رَجُل مِنْکُمْ یَعْلَمُ شَیْئاً مِنْ قَضایانا، فَاجْعَلُوُهُ بَیْنَکُمْ فَاِنّى قَدْ جَعَلْتُهُ قاضِیاً، فَتَحاکَمُوا اِلَیْهِ؛[/][=&quot]در میان مردان خود، کسى را که با احکام ما آشناست، پیدا کنید و او را میان خود (حاکم) قرار دهید، چون من او را قاضى قرار داده ام; پس براى رفع اختلاف به او مراجعه کنید[/][=&quot].

مقبوله ابن حنظله:..
[/]
قال: «سألت أباعبدالله (علیه السلام) عن رجلین من أصحابنا بینهما منازعه فی دین أو میراث، فتحا كما إلی السلطان او الی القضاه، إیحلّ ذلك؟ فقال: من تحاكم إلی الطاغوت فحكم له، فإنما یأخذ سحتاً، و إن كان حقّه ثابتاً، لأنَه أخذ بحكم الطاغوت، و قد أمر الله أن یّكفَر به.
قلت: فكیف یصنعان؟ قال: انظروا إلی من كان منكم قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا وعرف أحكامنا، فارضوا به حكماً، فإنّی قد جعلته علیكم حاكماً، فإذا حكم بحكمنا فلم یُقبل منه، فإنّما بحكم الله قد استُخفّ، و علینا رُدَّ، و الرادّ علینا الرادَّ علی الله، و هو علی حدّ الشرك بالله»

جواب 3: آیه الله جوادی آملی معتقدند که زن می تواند مرجع تقلید زن شود و بس ولذا مطلب ایشان از بحث ما خارج است و بنده هم قبلا عرض کردم که برخی از مراجع گفته اند که یکی از شرایط مرجع تقلید مرد بودن است و مورد استثنا جایی است که زن مرجع تقلید زن شود و این بلا اشکال است اما ما قایلی نداریم که زن می تواند مرجع تقلید مرد شود
در ضمن می شه عین فتوای آیه الله صادقی تهرانی که در رساله ایشون اومده رو بیان کنید؟

جواب 4: آیه الرجال قوامون علی النساء موید این است که مرجع تقلید باید مرد باشد
جواب 5: اجتهاد تنها نقل نظر معصوم نیست بلکه استخراج احکام از دل روایات قسمتی از وظایف ایشان است که به این کارشان اجتهاد نمی گویند بلکه تفقه می گویند و قسمتی دیگر از وظایف معصوم استخراج احکام توسط اصول فقه است که به آن اجتهاد گویند
مثلا شما بگویید کسی که به قطب می رود و در آنجا شش ماه روز است و شش ماه شب تکلیف نماز و روزه هایش چیست؟ نه قرآن این مطلب را گفته نه روایات! و امروزه احتمال اینکه مسلمانان به قطب بروند زیاد است پس برای نماز و روزه شان باید چه کنند؟

جواب 6: خلاف ظاهر قران که نیست به خاطر آیه الرجال قوامون علی النساء
و خلاف تاریخ هم نیست چرا که شما میان گفتن مسایل شرعی که توسط بزرگوارانی مثل مادر سادات و عمه سادات رخ داده را با اجتهاد که استخراج حقیقت از دل مطالب حق و ناحق است را اشتباه گرفته اید
جواب 7: عباس زاده عزیز اگه اجتهاد راحت بود که نیازی به تقلید نبود و لازم بود که همه بروند و اجتهاد کنند اما از آنجایی که اجتهاد راحت نیست و کار هر کسی نیست تقلید در مسایل اجتهادی لازم است ولو اینکه درباره شرایط مجتهد باشد

سلام علیکم

آشنای قریب;168131 نوشت:
جواب 1: دلیل اولویت: قاضی و امام جماعت باید مرد باشد پس به طریق اولی مرجع تقلید باید مرد باشد

هیچ اولویتی بین این دو مطلب وجود ندارد زیرا قضاوت جزو مناصب کاملا اجتماعی است و قابلیت قضاوت به صورت کاملا غیر مستقیم وجود ندارد اما مرجعیت میتواند به صورتی باشد که با عفت زن هم سازگار باشد ما مدعی هستیم که از مرده هم میشود تقلید کرد زیرا مهم رسیدن به احسن القول است و اگر مرده احسن از زنده باشد پس جایز التقلید است
در مورد امام جماعت هم به دلیل مفسده است و الا امام قرار گرفتن زن برای زن مانعی ندارد و اصلا در این دو مسئله فرض هم که بگوییم دلیلش را نمیدانیم و مجهول است روایت قطعی داریم برای آن اما در پیروی از سخن آیه قرآن اطلاق دارد در پیروی از احسن القول حال از زن صادر شود یا مرد

آشنای قریب;168131 نوشت:
جواب 3: آیه الله جوادی آملی معتقدند که زن می تواند مرجع تقلید زن شود و بس ولذا مطلب ایشان از بحث ما خارج است و بنده هم قبلا عرض کردم که برخی از مراجع گفته اند که یکی از شرایط مرجع تقلید مرد بودن است و مورد استثنا جایی است که زن مرجع تقلید زن شود و این بلا اشکال است اما ما قایلی نداریم که زن می تواند مرجع تقلید مرد شود در ضمن می شه عین فتوای آیه الله صادقی تهرانی که در رساله ایشون اومده رو بیان کنید؟

این هم که زن میتواند مرجع زن بشود خودش مثال نقض است بر مرجع تقلید واقع نشدن زن که شده است خواه مرجع زن یا مرجع مرد
اما در مورد فتوای آقای صادقی تهرانی ایشون بعد از مطرح کردن کلی دلیل میفرماید:
مسئله 14: «تقلید» و به عبارت بهتر و زیباتر «اتباع از احسن القول» تنها پیروی از بهترین نظرات فقیهان متعهد است و فقط به دلیل این که این فتاوی بهتر و به حقیقت نزدیکتر است مورد اتباع میباشد که اگر صاحب این نظر زنده یا مرده باشد بالغ و یا نابالغ[البته اینجا بلوغ فکری منظور نیست بلکه جسمی منظور است از باقی نظرات ایشان این فهمیده میشود] مرد یا زن یا خواجه و در هر شرائطی که برشمرده اند باشد یا نباشد تنها اعلم و اتقی بودنش شرط است و دیگر هیچ که فقط همین راه سالمترین و مطمئن ترین راه انتخاب برای بهترین رای میباشد و تنها همین اساس بایستگی و لزوم این پیروی است.

گذشته از این اگر مرجعی هم فتوا به این نمیداد باز هم مانعی وجود نداشت زیرا خلاف قرآن و عقل است که انسان کسی که احسن القول است رها کند و برود از کسی که قولش بدتر است پیروی کند مثل مثال حضرت معصومه

آشنای قریب;168131 نوشت:
جواب 4: آیه الرجال قوامون علی النساء موید این است که مرجع تقلید باید مرد باشد

الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّـهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ
این آیه ربطی به مسئله مذکور ندارد بحث تبعیت از احسن القول(تقلید) اصلا از آیه بر نمی آید دلیل این قوام بودن را دانش بیشتر ایشان معرفی نکرده است بلکه برتری بعضی بر بعضی(که تبعا از جهت جسم است نه تقوا و علم) و انفاقی که مردان موظف اند بر زنان بکنند پس در واقع پایدار کننده(پاسدار) زنان به این دو دلیل هستند و این اصلا به بحث تبعیت در احکامی مانند نماز مربوط نمیشود

آشنای قریب;168131 نوشت:
جواب 5: اجتهاد تنها نقل نظر معصوم نیست بلکه استخراج احکام از دل روایات قسمتی از وظایف ایشان است که به این کارشان اجتهاد نمی گویند بلکه تفقه می گویند و قسمتی دیگر از وظایف معصوم استخراج احکام توسط اصول فقه است که به آن اجتهاد گویند مثلا شما بگویید کسی که به قطب می رود و در آنجا شش ماه روز است و شش ماه شب تکلیف نماز و روزه هایش چیست؟ نه قرآن این مطلب را گفته نه روایات! و امروزه احتمال اینکه مسلمانان به قطب بروند زیاد است پس برای نماز و روزه شان باید چه کنند؟

در واقع ایشان باید سعی کند نقطه نظر معصوم را بیان کنند به نظر شما فرق مردی که این درسها را خوانده بازنی که این درسها را خوانده در بیان این حکم چیست؟؟

آشنای قریب;168131 نوشت:
جواب 6: خلاف ظاهر قران که نیست به خاطر آیه الرجال قوامون علی النساء

این آیه بیانی در این مورد ندارد پس هنوزم خلاف آیه امر به تبعیت احسن القول است
آشنای قریب;168131 نوشت:
و خلاف تاریخ هم نیست چرا که شما میان گفتن مسایل شرعی که توسط بزرگوارانی مثل مادر سادات و عمه سادات رخ داده را با اجتهاد که استخراج حقیقت از دل مطالب حق و ناحق است را اشتباه گرفته اید

تبعیت از ایشان واجب بود چون احسن القول را بیان میکردند پس تبعیت از زنان دیگری که احسن القول را بیان میکنند هم واجب است
آشنای قریب;168131 نوشت:
جواب 7: عباس زاده عزیز اگه اجتهاد راحت بود که نیازی به تقلید نبود و لازم بود که همه بروند و اجتهاد کنند اما از آنجایی که اجتهاد راحت نیست و کار هر کسی نیست تقلید در مسایل اجتهادی لازم است ولو اینکه درباره شرایط مجتهد باشد

پس شما معتقدید که در اعتقادات تقلید جایز است؟

با او
سلام و ادب؛

در مورد مطالب دوست عزیز، آیدی محترم مهدی عباس زاده؛

از بین مطالبتون چند مورد رو به نظرم رسید بپردازم و نکاتی رو اشاره کنم که این موارد است:

1-تقلیدی بودن نحوه ی تقلید
2-امکان مرجع تقلید بودن خانم ها
3-امکان تقلید از چند نفر

*****************************************************

در مورد مساله ی اول، بنظر می رسه که نشود شرایط و نحوه ی تقلید را تقلیدی دانست. دلیلش هم این است که بین مراجع تقلید، در مورد خود شرایط تقلید اختلاف های زیادی هست. حالا سوال این است که، کسی که هنوز هیچ مرجعی ندارد، در شرایط انتخاب مرجع باید از شرایط چه کسی تقلید کند؟
مثلا در راه ها و نحوه ی انتخاب مرجع اختلافاتی هست، از جمله به مواردی که شما اشاره کردید. همین امروز، بعضی از مراجع مرد بودن را شرط مرجع نمی دانند که اشاره خواهد شد. بعضی مراجع امروز، ححتی حیّ و زنده بودن را هم جز شرایط نمی دانند. حالا باید چه کرد؟ باید طبق نظر چه کسی انتخاب کرد؟

مگر اینکه کسی بگوید، عقل حکم می کند که به نظر اکثریت مراجع عمل کرد، که البته این محلّ بحث است که سخن اکثریت آیا ملاک است و صحیح است یا خیر؟!

**********************************************************************

در مورد مساله ی دوم، اینطور نبوده که نظر همه ی فقهای شیعی لزوما مرد بودن مرجع بوده باشد. از فقهای قدیم، مقدّس اردبیلی قائل به امکان مرجع تقلید شدن خانم، برای خانم ها بوده است.
امروزه، بزرگانی مثل آیت الله جوادی آملی و آیت الله جناتی و بعضی دیگر از فقها، قائل اند که خانم چه برای آقایان و چه برای خانم ها می تواند مرجع تقلید باشد.

برای دیدن بررسی و ادلّه ی آیت الله جوادی آملی، به کتاب زن در آینه ی جلال و جمال ایشون رجوع کنید.
http://www.askdin.com/downloads.php?do=file&id=719

آیت الله جوادی آملی در بخشی از این کتاب در این مورد می فرمایند:

«با تحليل كوتاه و گذرايي كه درباره قضاي زن به عمل آمد، تحليل مرجعيّت وي آسان‏تر است؛ زيرا براي محذورهاي جنبي، علاجهاي جانبي نيز وجود دارد. البته اگر محذور شرعي بدون چاره در مرجعيت زن باشد، مرجعيت مزبور ممنوع است.
به ياد دارم يكي از مراجع گذشته شفاهاً چنين گفت: مرجعيت زن، مايه هتك اين مقام منيع است، ليكن گفتار مزبور ناشي از نشناختن هويّت انساني زن و نيز معرّفي ظالمانه نظام طغيان و تعدّي از او به عنوان كالاي غريزه و اقتصاد و همچنين محروم نگه‏داشتن اين قشر عظيم بزرگوار از ورود در معارف والا و منيع عقلي و نقلي و نيز ناباوري خود، براي خودِ زنان و نيز برخي از علل و عوامل مستور و مشهور ديگر بوده و هست. به هر روي، سرگذشت اجماع درباره اشتراط مرد بودن مرجع تقليد، همتاي سرگذشت دعوي اجماع بر اعتبار ذكورت در قاضي است.
جنبه عاطفي بودن زن، ذاتاً مانع تعديل قواي عقلي و فكري او نيست و تمام بحث در صورتي است كه زن چون مرد از اعتدال عقل نظري برخوردار باشد و جنبه خردورزي و فرزانگي معتبر در قضا و مرجعيت، مقهور عاطفه و احساس نگردد؛ زيرا گاهي خردورزي برخي از مردان، مقهور بعضي از شئون نفساني آنان مي‏شود و جنبه فرزانگي آنها تحت پوشش ديگر جنبه‏هاي نفساني قرار مي‏گيرد؛ كه در اين حال، چنين مرداني نيز واجد شرايط قضا يا مرجعيت نيستند. ممكن است لزوم ارتياض و تمرين زنان براي تعديل عواطف، بيشتر از مردان باشد، ليكن اگر در پرتو تمرين، شرايط مساوي پديد آيد، دليلي بر محروميت زنان از سمتهاي ياد شده وجود ندارد. به ويژه كه مرجعيت سمت اجرايي است، اما پشتوانه مرجعيت و ريشه و بهاي آن به فقاهت و اجتهاد و عدالت است و در اين امور، ذكورت و انوثت شرط نيست. شايد زني در اوج فقاهت و عدالت قرار گيرد و همچون مرحوم صاحب جواهر و شيخ انصاري تحول عظيم فقهي ايجاد نموده، بتواند شاگرداني تربيت كند كه آنها مرجع تقليد شوند و اين هيچ محذوري ندارد، اما خودش به سبب محذور حشر و نشر با نامحرم مقام مرجعيت نداشته، كار اجرايي نپذيرد؛ گرچه در اين مورد نيز اگر محذور جانبي وجود نداشته باشد، اصالتاً منعي نيست.»

همانطور که می بینید آیت الله جوادی آملی، ذاتا مرجعیّت را برای خانم ها ممنوع ندانسته، و ممنوعیت را در این صورت می دانند که مرجعیّت آن خانم با محذور شرعی همراه باشه، گرچه خود ایشان می فرمایند که برای آن هم علاج های جنبی وجود دارد.

و حالا سوال من این است که امروزه که مراجع تقلید دارای دفتر و کارمندانی هستند که امور مالی و مراودات را آنها انجام میدهند، چه کاری هست که امروزه مراجع تقلید انجام می دهند که برای خانم ها محذور شرعی محسوب می شود؟! مراجع تقلید امروزه اکثر امور اجرایی و چه بسا همه ی امور اجرایی را به مسئولین و کارمندان دفترشان واگذار کرده و خود بیشتر اشتغالات علمی و مدیریت کلّی بر دفترشان دارند. که این کارها، هیچ محذور شرعی برای خانم ها ندارد. پس می توانند امروزه مرجع هم بشوند.

****************************

برای دیدن نظر آیت الله محمد ابراهیم جناتی هم به سایتشون رجوع کنید.
http://jannaati.com/

ایشون هم در فتوایی فرمودن؛

1-مرد بودن در مجتهدى كه مورد تقليد قرار مى‏گيرد شرط نيست.
2-مرجع تقليدى كه از دنيا رفت ، همانگونه كه بقائا تقليد از او جايز مىباشد ، ابتدائا هم تقليد از او جايز است.

آیت الله جناتی، هم دوره ی بسیاری از مراجع بزرگ امروز ماست، سالها در حوزه های مشهد و قم و نجف تحصیل و تدریس کرده اند. ایشان 20 سال در حوزه ی نجف بوده اند و ویژگی های ویژه ای در فقه داشته و دارند. به بخشی از زندگی نامه شون هم اشاره می کنم؛

«حضرت آية اللّه العظمى محمّد ابراهيم جنّاتى، سال ١٣١١ هجرى شمسى در شاهرود ديده به جهان گشودند . در شش سالگى به اشاره پدر به فراگيرى قرآن مجيد و ادبيات فارسى پرداخته و در يازده سالگى وارد مدرسه علميه شاهرود گرديده و در مدت چهار سال موفق به اتمام مقدمات و مقدارى از سطح عالى شدند . هنوز هيجده بهار از عمر ايشان نگذشته بود كه سطوح عاليه فقه و اصول را به ضميمه منظومه سبزوارى به پايان رسانده و به منظور گذراندن مراحل بعدى به مشهد هجرت كرده و از درس هاى اساتيد آن حوزه علمى بهره فراوان بردند.
پس از مدتى به قم رفته و با شركت در درس خارج فقه آية اللّه العظمى بروجردى و خارج اصول امام خمينى به تحصيل ادامه دادند . سپس به نجف اشرف مهاجرت نموده و بيست و پنج سال در آن مركز علمى اقامت گزيدند، كه بيشتر آن صرف استفاده از محضر پرفيض استادان آن حوزه علميه مانند آيات عظام شاهرودى، حكيم، شيرازى، حلّى، زنجانى و خويى گرديد .
به موازات تحصيل به تدريس رسائل و شرح لمعه و نيز تأليف روى آوردند . يازده سال در جامعة النجف كتاب هاى سطح عالى حوزه (رسائل، مكاسب و كفايه) را جمعاً در سه دوره تدريس كردند و همچنين در سال هاى آخر اقامت در نجف اشرف، در مدرسه بزرگ مرحوم آخوند خراسانى، خارج اصول تدريس مى كردند. در نجف كتاب هاى بسيارى به رشته تحرير درآوردند، از جمله تقريرات درس خارج فقه مرحوم آية اللّه العظمى شاهرودى را به صورت مجموعه اى پنج جلدى ، به تشنگان معارف فقهى عرضه كردند .
در سال ١٣٥٨ هجرى شمسى با مراجعت به ايران و اقامت در شهر قم ، همچنان كار تدريس و تأليف كتب و مقالات علمى را پى گرفتند . خارج فقه و اصول بگونه متداول در حوزه و نيز فقه ، اصول ، علوم قرآن و علوم حديث بگونه تطبيقى ، جملگى موضوعاتى بوده اند كه همواره به تدريس آنها در قم اشتغال داشته و دارند.»

**********************************************************************

اما در مورد آخر اینکه، این مورد که اساسا در فقه ما هست و مطرح است که شما می تونید در هر بابِ فقهی، از کسی که در اون باب اعلم می دونید تقلید کنید. مثلا من در احکام طهارت و نماز و روزه و... آقای الف را اعلم می دانم و ازش تقلید می کنم، و در باب بیع و حج و.... آقای ب رو اعلم می دونم و تقلید می کنم.
فکر می کنم حتی بین اکثریت فقها هم کسی این را ممنوع ندانسته باشد که اگر نظر اکثریت فقهای حاضر را در این مورد، کارشناس احکام بفرمایند ممنون میشیم.

پیوسته متعالی
یاحق

با سلام مجدد
عباس زاده عزیز
بسیاری از جاها دعوای ما با شما لفظی است لذا برای بیان واضحتر
مرجع تقلید دو وظیفه دارد یکی افتاء است و دیگری دخالت در امور حسبه که از اول بنده گفته ام در این صورت تنها مرد است که این مقام را می تواند داشته باشد
درباره مرجع تقلیدی که دو وظیفه مذکور رو داره زن به هیچ عنوان نمی تواند مقام مرجعیت رو داشته باشد به اجماع تمام علما و اگر کسی از علمای معاصر مقابل این اجماع ایستاده باشد یقینا سخنش باطل و بیهوده است مگر اینکه دلیلی بسیار محکم و صریح بر ادعای خود داشته باشد
اما زن می تواند به مقامی برسد که تقلید نکند و برای خودش اجتهاد کند بالاجماع علما
و بنا بر قول برخی از علما فقط در مقام افتاء می تواند باشد و زنان در صورتی که احراز کردند که وی اعلم است می توانند از وی تقلید کنند اما مردان نمی توانند بالاجماع و مخالفت با اجماع هم دلیل مستدل و صریح می خواهد
زن می تواند راوی حدیث باشد کما اینکه بیش از صد زن راوی حدیث بوده اند و در میان آنها حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مشاهده می شود
آیا مطالب مذکور مورد قبول شما هست؟
اگه نیست بگید کجای بحث اشکال داره تا سرش بحث کنیم

با او
ضمن عرض سلام و ادب؛

فکر می کنم نوشته ی اخیر دوست عزیز، جناب آشنای قریب که در اول آن جناب عباس زاده را خطاب قرار دادند، مضمونش مربوط به نوشته ی اخیر بنده باشد که به نظراتِ به خصوصِ مقدس اردبیلی و آیت الله جوادی آملی و آیت الله جنّاتی و... اشاره کردم.

دوست عزیز، جناب قریب آشنا در قسمتی از نوشته ی خود، فرمودند:

«درباره مرجع تقلیدی که دو وظیفه مذکور رو داره زن به هیچ عنوان نمی تواند مقام مرجعیت رو داشته باشد به اجماع تمام علما و اگر کسی از علمای معاصر مقابل این اجماع ایستاده باشد یقینا سخنش باطل و بیهوده است مگر اینکه دلیلی بسیار محکم و صریح بر ادعای خود داشته باشد»

**************************************************************************

2 نکته، در این باب عرض می کنم؛

اولا؛ چون یکی از بزرگانی که بنده نظر امکان مرجعیت تقلید برای خانم ها را(به طور عام و بدون هیچ قیدی) از ایشان نقل کردم، آیت الله جوادی آملی هستند، و اتفاقا ایشان در کتابشان به بحث اجماع هم اشاره ای دارند، نکته ی ایشان در باب اجماع در بحث مرجعیت خانم ها را نقل می کنم.

در کتاب «زن در آینه ی جلال و جمال» ایشان، در فصلِ قبل از مرجعیت خانم ها، فصلی مربوط به قضاوت و قاضی شدنِ خانم ها مطرح است. ایشان مباحث مفصلی حاکی از عدم منع قضاوت از خانم ها بطور کلّی بیان می کنند. در این بخش، به بحث اجماع اشتراط مرد بودن در قاضی اشاره ای می کنند و نظری می فرمایند. بعد در فصل بعدی که بحثِ مرجعیت مطرح است، اجماع در بحث مرجعیت را هم به همان نظر در بابِ اجماع در بحث قضاوت ارجاع می دهند. توجه بفرمائید. ایشان در باب اجماع در بحث قضاوت خانم ها می فرامایند:

«پس اگر اجماع مسلّم يافت شود، بحثي در آن نيست؛ وگرنه منع زن از قضا به نحو كلي، مورد بحث و نقد است؛ زيرا هيچ محذوري در قضاء زن مشروط بر آنكه واجد همه شرايط قضا از جهت علم و عدل و مانند آن باشد، درباره زنان با شهادت زن وجود ندارد.»ص303

بعد به طور خاص در باب اجماع در بحث قضاوت می فرمایند:

«فقهايي كه به شكل مشروح و مستدلّ در اين باره بحث نموده‏اند، برهان قطعي براي اشتراط مرد بودن ارائه نكرده‏اند؛(1) گاهي به اجماع تمسك مي‏كنند كه بر فرض وجود اتفاقِ واقعي همه فقيهان دين، احتمال استناد آنان به يك يا چند وجه ديگر كه در مسئله مطرح است، مظنون و چنين اجماعي فاقد شرط حجّيت و اعتبار است.»ص300

که در اینجا روشن است که نظر ایشان در باب اجماع فقها در بحث قضاوت خانم ها، اجماعی غیر قابل قبول است. حال ایشان در فصل بعد که بحث مرجعیت خانم ها مطرح است، در باب اجماع در این بحث، می فرمایند:

«...به هر روي، سرگذشت اجماع درباره اشتراط مرد بودن مرجع تقليد، همتاي سرگذشت دعوي اجماع بر اعتبار ذكورت در قاضي است.» ص304

و البته اینجا بر مدّعیان اجماع به معنای اجماع شیعی، در مساله ی مرجعیت خانم ها، لازم است تا چنین اجماعی را ثابت کنند.چرا که به شرحی که در توضیحات پاراگراف های متقدم و متاخر آقای جوادی در کتابشان آمده که به جهتش تخصصی بودن و طولانی شدن، نقل نکردیم، اجماعی که متصل به معصوم باشد، بدون تردید و دلالت مخالف، نداریم.

**************************************************************************

ثانیا، چون بحث اجماع مطرح شد، بنظرم رسید که نقطه نظر مهمی را در باب اجماع در فقه شیعه و تفاوت آن با اجماع معروف در فقه اهل تسنن را از زبان شهید مطهری مطرح کنم تا دوستان بدانند که اجماع با چه شرط یا شروطی معتبر است و لذا چرا آیت الله جوادی آملی، اجماع در موارد فوق را غیرمعتبر می دانند.
اجماع صحیح از نظر فقه شیعه شرایطی دارد که شهید مطهری در متن زیر به یکی از مهم ترین آنها اشاره کرده اند و البته شروط دیگری هم مطرح است که شاید اینجا خیلی به آن پرداخته نشده باشد گرچه در عبارت آیت الله جوادی آملی اشاره ی کوتاهی بر لزوم وجه مشترک در اجماع هم بود که بحثش جای خود را می طلبد(به نقل قول ص 300 کتاب آیت الله جوادی آملی در بالا رجوع کنید.).

شهید مطهری می فرمایند؛

«شيعه مى‏گويد علما فقط مى‏توانند كاشف حكم خدا باشند و حكم خدا با وفاق علما در يك زمان عوض نمى‏شود. اگر علماى قرن سيزدهم اتفاق نظر پيدا كردند كه يك چيز حلال است و علماى قرن چهاردهم آنچه را كه آنها گفته بودند حلال است بگويند حرام است، حكم خدا يكى از ايندو است، يا آنها اشتباه كرده‏اند يا اينها. از اين جهت است كه شيعه اساساً براى اتفاق نظر علماى يك زمان اصالت قائل نيست مگر آنكه به شكلى منتهى به امام شود. اجماع تا در جايى به امام نرسد حجّت نيست.»

مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى ج‏13 ص : 462 یا 463

الحمد لله الذی جعلنا من المتمسّکین بولایة امیرالمومنین
زیاده عرضی نیست.
التماس دعا
یاحق

سلام علیکم ممنون از جناب طارق از فرمایشات شما بهره مند شدیم

اما خطاب جناب آشنای قریب واقعا با بنده بود چون ما داشتیم قبل شما بحث میکردیم ولی خیلی ممنون از فرمایشاتتون شدیم استفاده کردیم

خوب جناب آشنای قریب مشکل بحث ما اینجا است که شما حرفهاتون دوگانه است

یکی مرجع را فقط کسی میداند که هر دوی سمت بیان احکام شرعی و امور حسبه را داراست

آشنای قریب;168302 نوشت:

مرجع تقلید دو وظیفه دارد یکی افتاء است و دیگری دخالت در امور حسبه

دوم این که زن هم میتواند مرجع زن شود یعنی چی؟؟ اونوقت این زن چطوری مسئول امور حسبه شده در حالی که طبق اعتراف خودتون فقط مرد میتونه دارای همچین توانایی ای باشه؟

به این میگن تناقض در گفتار

اما مطلب بعدی این است که ما از دو نقطه نظر متفاوت به مسئله نگاه میکنیم
شما میفرمایید تجزی در مرجعیت صحیح نیست
بنده عرضم این است که صحیح است

خوب اختلاف نظر کجا ظاهر میشود؟ آنجایی که شما مرجعی را مرجع میدانید که دو وظیفه دارد یکی افتاء و یکی دخالت در امور حسبه اما بنده میگویم زن میتواند فقط رد افتاء مرجع باشد و تجزی جایز است یعنی در افتاء به زن اعلم رجوع شود ولی در امور حسبه به مرد رجوع شود!!

انشاء الله حل شده باشد

مهدی عباس زاده;168468 نوشت:

خوب جناب آشنای قریب مشکل بحث ما اینجا است که شما حرفهاتون دوگانه است
یکی مرجع را فقط کسی میداند که هر دوی سمت بیان احکام شرعی و امور حسبه را داراست
دوم این که زن هم میتواند مرجع زن شود یعنی چی؟؟ اونوقت این زن چطوری مسئول امور حسبه شده در حالی که طبق اعتراف خودتون فقط مرد میتونه دارای همچین توانایی ای باشه؟

به این میگن تناقض در گفتار


تناقضی نیست چرا که بنده عرض کردم برخی معتقدند که فقط افتاء توسط زن برای زن صحیح است درحالی که قول مشهور موافق با این مطلب نیست و بنده هم نمی توانم به خودم اجازه بدم که با قول مشهور مخالفت کنم
و عرض کردم هر کس می خواهد با مشهور مخالفت کند باید دلیل صریح و بدرد بخوری داشته باشد اما دلایلی که قایلین به این قول ذکر کرده اند اینقدر بی ارزش بوده که هیچ یک از علما آن قول را نقد نکرده اند و اصلا توجهی به آن قول نکرده اند (بنده این مدت بدنبال نقد این قول بوده ام که تا به امروز ندیدم کسی این قول را نقد کرده باشد و بی توجهی علما به این قول نشان از بی بنیه بودن این قول و دلایل آن است)

مهدی عباس زاده;168468 نوشت:

اما مطلب بعدی این است که ما از دو نقطه نظر متفاوت به مسئله نگاه میکنیم
شما میفرمایید تجزی در مرجعیت صحیح نیست
بنده عرضم این است که صحیح است
خوب اختلاف نظر کجا ظاهر میشود؟ آنجایی که شما مرجعی را مرجع میدانید که دو وظیفه دارد یکی افتاء و یکی دخالت در امور حسبه اما بنده میگویم زن میتواند فقط رد افتاء مرجع باشد و تجزی جایز است یعنی در افتاء به زن اعلم رجوع شود ولی در امور حسبه به مرد رجوع شود!!

انشاء الله حل شده باشد


پس اختلاف مبنایی است و شما موافق با قول مشهور در این مورد نیستید

سلام علیکم

آشنای قریب;168568 نوشت:

و عرض کردم هر کس می خواهد با مشهور مخالفت کند باید دلیل صریح و بدرد بخوری داشته باشد اما دلایلی که قایلین به این قول ذکر کرده اند اینقدر بی ارزش بوده که هیچ یک از علما آن قول را نقد نکرده اند و اصلا توجهی به آن قول نکرده اند (بنده این مدت بدنبال نقد این قول بوده ام که تا به امروز ندیدم کسی این قول را نقد کرده باشد و بی توجهی علما به این قول نشان از بی بنیه بودن این قول و دلایل آن است

بله تا علما یه چیزی رو جواب ندادن اسم بی ارزش روش بذارید اما یه چیزی هم میشه گفت و اون اینه که نتونستن جواب بدن انقدر منطقی بوده که خودشون رو عاجز از پاسخ دادن دیدن

و یه احتمال دیگه هم میشه داد و اون اینه که علما نسبت به شبهه هایی که در جامعه اینقدر رواج داره بی توجه اند

و یه احتمال دیگه هم میشه داد و اون اینه که علما در پستوی خانه خود هستند و مشغول خواندن کتب دلخواهشان تدریس در حرم و .... و از جامعه ناآگاه اند

و .......
خیلی احتمالات است و اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال(آن هم استدلال به این بی پایه ای که چون علما جواب ندادن پس بی ارزش است!!)

التماس دعا

مهدی عباس زاده;168632 نوشت:
سلام علیکم

بله تا علما یه چیزی رو جواب ندادن اسم بی ارزش روش بذارید اما یه چیزی هم میشه گفت و اون اینه که نتونستن جواب بدن انقدر منطقی بوده که خودشون رو عاجز از پاسخ دادن دیدن

و یه احتمال دیگه هم میشه داد و اون اینه که علما نسبت به شبهه هایی که در جامعه اینقدر رواج داره بی توجه اند

و یه احتمال دیگه هم میشه داد و اون اینه که علما در پستوی خانه خود هستند و مشغول خواندن کتب دلخواهشان تدریس در حرم و .... و از جامعه ناآگاه اند

و .......
خیلی احتمالات است و اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال(آن هم استدلال به این بی پایه ای که چون علما جواب ندادن پس بی ارزش است!!)


باعرض سلام
دوست عزیز فرض کنیم که شما درست می گویید و شیخ طوسی و سید مرتضی و شیخ مفید و علامه بحر العلوم و علام حلی و فخرالمحقین و شهید اول و شهید ثانی و شیخ انصاری و صاحب جواهر وصاحب فصول و مراجع معاصر و .... همه و همه در پستوی خانه شان نشسته اند و توجهی به جامعه نداشته اند و یا نسبت به شبهاتی که در جامعه است بی توجه بوده اند و ...
فرض می گیریم که شما درست می فرمایید لااقل شما دلیلی بیاورید تا این علمای پستو نشین یک تکانی بخورند و به خودشون بیان!

سلام علیکم

دلیلها بیان شد شما پاسخ همان دلیلها را دادید؟؟

آقای عزیز این فقط حرف بنده نیست که خیلی ها که اصلا با حوزه و درس آشنایی چندانی ندارند سوالشان این است که چرا ما باید از یک نفر تقلید کنیم؟؟ اگه عقل میگه به متخصص مراجعه کن(یکی از اینا خودش متخصص فنی بوده) خوب من در مورد یه مسئله(تعمیر تلویزیون) به یکی مراجعه میکنم در مورد مسئله دیگه(تعمیر یخچال) به یکی دیگه مراجعه میکنم چه اصراری است که تقلید فقط باید از یه نفر باشه؟؟

این یه مطلبی هست که جناب خامنه ای و ...... بهش فتوا دادن که تجزی جایزه شما که میگید تجزی جایز نیست باید دلیل بیارید!!

اما اگر قبول دارید که تجزی جایزه خوب حالا این سوال رو جواب بدید:

چرا نمیشود در مسائلی مانند نماز وضو تیمم و ..... که اعمالی عبادی هستند به فتوای زن اعلم اتقی رجوع کرد؟؟

مهدی عباس زاده;168911 نوشت:
سلام علیکم

دلیلها بیان شد شما پاسخ همان دلیلها را دادید؟؟


با عرض سلام خدمت عباس زاده عزیز
دلایل شما در مقابل قول مشهور و ادعای اجماع (یکی از مدعیان اجماع شهید ثانی "ره" است) نمی تونه بایسته کسی که می خواد جلوی اجماع یا لااقل قول مشهور بایسته باید دلیلی بیاره که مشهور در مقابل آن دلیل سر تسلیم فرود بیاورند شما تنها استناد به یک آیه کردید که آن آیه هم عام است و می تواند تنها به عنوان یک موید مطرح بشه نه دلیل.
شیخ انصاری که می توان ادعا کرد مانند ایشان در فقه تا به حال دیده نشده کسی است که پنبه تمام مباحث مربوط به مکاسب رو زده و گاهی سخن مشهور برایش قابل قبول نبوده اما به خودش جرات نداده که مقابل قول مشهور بایسته
از طرف دیگر اگر در مساله ای یقین حاصل شد که اجماع بین علماست بنا بر نظر تمام علمای شیعه چه اصولیون چه اخباریون نمی توان در مقابل اجماع ایستاد و قول مقابل اجماع بدون شک باطل و بیهوده است
مهدی عباس زاده;168911 نوشت:

آقای عزیز این فقط حرف بنده نیست که خیلی ها که اصلا با حوزه و درس آشنایی چندانی ندارند سوالشان این است که چرا ما باید از یک نفر تقلید کنیم؟؟ اگه عقل میگه به متخصص مراجعه کن(یکی از اینا خودش متخصص فنی بوده) خوب من در مورد یه مسئله(تعمیر تلویزیون) به یکی مراجعه میکنم در مورد مسئله دیگه(تعمیر یخچال) به یکی دیگه مراجعه میکنم چه اصراری است که تقلید فقط باید از یه نفر باشه؟؟

اگه بین متخصصین یک متخصص باشد که کارش از همه بهتر است آیا عاقلانه نیست که به سراغ آن متخصص برویم؟
مهدی عباس زاده;168911 نوشت:

این یه مطلبی هست که جناب خامنه ای و ...... بهش فتوا دادن که تجزی جایزه شما که میگید تجزی جایز نیست باید دلیل بیارید!!
اما اگر قبول دارید که تجزی جایزه خوب حالا این سوال رو جواب بدید:

چرا نمیشود در مسائلی مانند نماز وضو تیمم و ..... که اعمالی عبادی هستند به فتوای زن اعلم اتقی رجوع کرد؟؟


من می تونم از شما بپرسم که منظور شما از تجزی چیه و همچنین بفرمایید که مقام معظم رهبری کجا چنین فتوایی داده اند (لطفا آدرسش رو بیان کنید)؟

سلام علیکم

آشنای قریب;168946 نوشت:
دلایل شما در مقابل قول مشهور و ادعای اجماع (یکی از مدعیان اجماع شهید ثانی "ره" است) نمی تونه بایسته کسی که می خواد جلوی اجماع یا لااقل قول مشهور بایسته باید دلیلی بیاره که مشهور در مقابل آن دلیل سر تسلیم فرود بیاورند شما تنها استناد به یک آیه کردید که آن آیه هم عام است و می تواند تنها به عنوان یک موید مطرح بشه نه دلیل.
شیخ انصاری که می توان ادعا کرد مانند ایشان در فقه تا به حال دیده نشده کسی است که پنبه تمام مباحث مربوط به مکاسب رو زده و گاهی سخن مشهور برایش قابل قبول نبوده اما به خودش جرات نداده که مقابل قول مشهور بایسته

آیه قران کاملا دلالت بر این میکند که تبعیت احسن القول ملاک است و مهم نیست این احسن القول را اصغر بگوید یا صغری

یعنی اطلاق دارد و روایت هم نمیتواند این اطلاق را مقید بکند چه رسد و شمول آن را در همه موارد تخصیص بزند که اجماع

گذشته از این عقل انسان حکم میکند که انسان پیروی از بهترین حرف بکند و کاری نداشته باشد که زن است یا مرد

گذشته از این ما در تاریخ داریم که زنانی حرفهایی زدند که پیروی از حرفشان بر همه واجب بوده است که همان تبعیت از احسن القول است

آشنای قریب;168946 نوشت:
اگه بین متخصصین یک متخصص باشد که کارش از همه بهتر است آیا عاقلانه نیست که به سراغ آن متخصص برویم؟

در همه امور باشد بله اما اگر در بعضی امور،

آشنای قریب;168946 نوشت:
من می تونم از شما بپرسم که منظور شما از تجزی چیه و همچنین بفرمایید که مقام معظم رهبری کجا چنین فتوایی داده اند (لطفا آدرسش رو بیان کنید)؟
دیگری متخصص تر باشد و زن هم باشد چه مانعی دارد که به سراغ او برویم؟؟

یادم نیست شما که در فتاوای علما غرقید بهتر میدونید که!!

باعرض سلام
دوست عزیز دلایلی که آوردید کافی نیست
شما دلیلی بیاورید که ما متوجه بشیم که تمام علما از شیخ طوسی گرفته تا علمای مطرح امروزی همه اشتباه کرده اند و باید به آیه مذکور استناد می کردند به عبارت دیگه شما باید لااقل برای ادعایی که کرده اید و در مقابل اجماع ایستاده اید باید دلایل قایلین به اجماع را مطرح کرده و سپس رد کنید تا ما تسلیم ادعای شما شویم
بالاخره یا تمام علمایی که تا به حال پا به عرصه وجود نهاده اند اشتباه کرده اند یا شما اشتباه می کنید!

سلام علیکم

فعلا بنده در مقام دفاع از ایشان نیستم که بخواهم دلایل ایشان را بیاورم شما باید بیاورید چون شما از ایشان دفاع میکنید

بنده از نظر خودم دفاع میکنم اگر دلایل ایشان بر نظرم غالب شد که قبول میکنم اگر نشد پس قبول هم نیست

التماس دعا

مهدی عباس زاده;169114 نوشت:

فعلا بنده در مقام دفاع از ایشان نیستم که بخواهم دلایل ایشان را بیاورم شما باید بیاورید چون شما از ایشان دفاع میکنید

با عرض سلام
می بخشید اگه تعللی تو جواب دهی بوجود اومد
بنده نگفتم که شما درمقام دفاع از آیه الله صادقی تهرانی هستید اما طی تحقیقی که بنده کردم دیدم کسی جز ایشان این حرف ها را نزده
اگه شما خودتان ادعاهای مذکور را کرده اید برای اینکه ادعاتون مشتری داشته باشه حتما باید دلیل قانع کننده ای بیاورید و الا پیش هر کس بروید و بگویید من جلوی شهید اول و ثانی ایستاده ام و اجماع اونها رو رد کرده ام و دلیلی بر این مطلب خودتون ذکر نکنید به شما می خندند و نگاهها به سمت شما طور دیگری می شود
در ضمن من نیازی ندارم به دلیل آوردن چون قایلم که قول مشهور صحیح است و بنده در این مساله مقلدم اما شما که اعتقاد دارید که قول مشهور و بنا بر قولی اجماع صحیح نیست باید برای این اعتقادتون یک دلیل بسیار محکم ذکر کنید تا بتواند جلوی اجماع بایستد

مهدی عباس زاده;169114 نوشت:

بنده از نظر خودم دفاع میکنم اگر دلایل ایشان بر نظرم غالب شد که قبول میکنم اگر نشد پس قبول هم نیست

یعنی شما معتقدید که قول شما احسن القول است؟
اصلا شما چه مبنایی درفقه دارید
اصولی هستید یا اخباری؟ صحیحی هستید یا اعمی؟ و ...
می بخشید از اونجایی که شما آقای صادقی تهرانی رو قبول دارید و شاید مقلد ایشون باشید این مطلب رو براتون می نویسم
ایشان در کتاب رساله خودشون صفحه 23 نوشته اند:
فتوا دادن کسی که حداقل یک دوره کامل احکام القرآن را اصالة و در حاشیه اش سنت قطعیه را درست بررسی نکرده حرام است
آیا شما حداقل یک دوره احکام القرآن و سنت قطعیه را بررسی کرده اید؟
شما بر چه اساسی رای خودتون رو احسن از دیگر آراء می دانید؟
امام صادق علیه السلام هم نهی کرده از فتوا دادن خودسرانه

سلام علیکم

آشنای قریب;170005 نوشت:
می بخشید اگه تعللی تو جواب دهی بوجود اومد

عجله ای نیست راحت باشید

آشنای قریب;170005 نوشت:
بنده نگفتم که شما درمقام دفاع از آیه الله صادقی تهرانی هستید اما طی تحقیقی که بنده کردم دیدم کسی جز ایشان این حرف ها را نزده

ببخشید مثل این که سوء تفاوت شده شما فرمودید که:

آشنای قریب;169070 نوشت:
باید دلایل قایلین به اجماع را مطرح کرده و سپس رد کنید

مهدی عباس زاده;169114 نوشت:
فعلا بنده در مقام دفاع از ایشان نیستم که بخواهم دلایل ایشان را بیاورم شما باید بیاورید چون شما از ایشان دفاع میکنید

فکر میکنم مشخص باشد که منظور من دلایل علمایی بوده که این را ادعا کرده اند!! نه علمایی که رد کرده اند

اما این که شما کسی جز ایشان را ندیدید که همچنین فتوایی بدهند واقعا جالب است با این که جناب طارق این همه سخنرانی نمودند شما فقط نظر یکی را دیدید بسیار جالب است

آشنای قریب;170005 نوشت:
اگه شما خودتان ادعاهای مذکور را کرده اید برای اینکه ادعاتون مشتری داشته باشه حتما باید دلیل قانع کننده ای بیاورید و الا پیش هر کس بروید و بگویید من جلوی شهید اول و ثانی ایستاده ام و اجماع اونها رو رد کرده ام و دلیلی بر این مطلب خودتون ذکر نکنید به شما می خندند و نگاهها به سمت شما طور دیگری می شود

شما فعلا دلایلی که جناب طارق از طرف آقای جوادی آوردند رد کنید بعد ما هم دلایل خودمان را مطرح میکنیم

آشنای قریب;170005 نوشت:
بنده در این مساله مقلدم

اگر شما مقلدید پس مرتکب دور(در صورتی که از خود مرجعتان در این مسئله تقلید میکنید) و یا تسلسل جالبی شده اید از چه کسی در این مسئله تقلید میکنید؟ چرا از او؟ شرایط او چیست؟ در مورد شرایط او از چه کسی تقلید میکنید؟ و .......

آشنای قریب;170005 نوشت:
یعنی شما معتقدید که قول شما احسن القول است؟

وجوبی به این مسئله قائل نیستم یعنی میگویم احتمال خطا در آن راه دارد اما فعلا به قول برتری دست نیافته ام پس فعلا احسن است

آشنای قریب;170005 نوشت:
ایشان در کتاب رساله خودشون صفحه 23 نوشته اند: فتوا دادن کسی که حداقل یک دوره کامل احکام القرآن را اصالة و در حاشیه اش سنت قطعیه را درست بررسی نکرده حرام است
آیا شما حداقل یک دوره احکام القرآن و سنت قطعیه را بررسی کرده اید؟

همان ایشان مسئله تقلید را از مسائلی میداند که هرکسی باید اجتهادی به آن برسد گذشته ازاین اگر این مسئله کلیت داشته باشد پس در اعتقادات هم جاری است حال آن که چنین نیست هر مسئله شرایط خاص خودش رو داره که باید در مورد خودش تحقیق بشه نه این که مثلا در مورد نماز انسان میخواهد فتوا بدهد باید در مورد روزه تمام احکام را بداند گویا این مسئله هم مسلم است که این دو به هم هیچ ربطی ندارند

گذشته از این گیریم که ایشان نظرشان این باشد برای شما چه حجیتی دارد؟ یعنی فتوای یک مرجع برای شما چه استنادی دارد که با آن میخواهید من را ساکت کنید؟ گیریم که ایشان همچنین فتوایی داده اند و بنده هم بر فرض مقلد ایشان باشم و دارم کار حرامی انجام میدهم بر فرض شما اشکال را پاسخ گویید آیا برای پاسخ به اشکال توانایی ندارید و به اسکات طرف مقابل از این طریق وارد شده اید؟

شما که تا به حال فتوای ایشان را حجت نمیدانستید چگونه شد ناگهان حجیت یافت؟

آشنای قریب;170005 نوشت:
شما بر چه اساسی رای خودتون رو احسن از دیگر آراء می دانید؟

به دلایلی که ذکر شد شما هم که نتوانستید رد کنید ادعایتان چیست؟ میخواهید مثل بعضی ها این پست را حذف و مطلب را قفل کنید؟

آشنای قریب;170005 نوشت:
امام صادق علیه السلام هم نهی کرده از فتوا دادن خودسرانه

بله آقای جوادی چرا فتوای خودسرانه میدهند؟ بروید ایشان را نهی از منکر کنید دیگر!!

با عرض سلام
عباس زاده عزیز مثل اینکه خیلی ناراحت شده اید
بنده قصد نداشتم شما رو ناراحتم کنم لذا از شما عذر خواهی می کنم
اما...
دوست عزیز بارها گفته ام که نظر آیه الله جوادی مقابل اجماع نیست اما نظر آیه الله صادقی مقابل اجماع و قول مشهور است
شیخ انصاری که در فقه واقعا کم نظیر است وقتی به قول مشهوری می رسد که برایش قابل پذیرش نیست با متانت و آرامش و محترمانه آن قول را رد می کند و نظر خود را می نویسد سپس احتمالات و توجیهاتی را که نشان می دهد، قول مذکور صحیح است را نقل می کند و در نود درصد موارد قول مشهور را می پذیرد با اینکه در دلش مخالف با قول مشهور است چون علمایی که معتقد به قول مذکور بوده اند از روی هوا و هوس که قایل به آن قول نشده اند و ممکن است که روایتی دیده باشند که به دست ما نرسیده باشد
حال شما ادعایی کرده اید که خیلی بزرگ است اگه می خواهید ادعاتون خریدار داشته باشه باید دلایل بسیار خوبی داشته باشید
دوست عزیز در درس خارج حوزه بر سر فتواهایی که شاذ و نادر است بحث می شود به شرط آنکه دلیل محکم و با بنیه ای وجود داشته باشد واگه دلیل محکمی وجود نداشته باشد اصلا به فتوا توجه نمی شود
بنده طی یک بررسی فهمیده ام که در دروس خارج اصلا بر سر فتاوای آیه الله صادقی تهرانی بحث نمی شود
چون مشخص نیست که ایشان چه مبنایی دارد
سوال: شما که قایل به نظر شاذی شده اید چه دلیل فقهی بر این اعتقادتون دارید که قابل توجه باشد؟

سلام علیکم

سخن جناب جوادی کجایش مخالف اجماع نیست؟؟

تازه ایشان دو خرق اجماع کرده اند یکی خرق اجماع در مرجعیت یکی در قضاوت

شما پست جناب طارق را فعلا پاسخ گویید بنده هم دلایلم را مطرح میکنم

اما این که شما مدعی هستید که ایشون منظورشون فقط مرجعیت زن برای زن است اولا خلاف سخن جناب طارق است که شما هم رد نکردید دوما اگر این هم باشد خرق اجماع است اگر نیست شما دلیل بیاورید که مثلا این علما و این علما از قدیم الایام گفته اند که میشود زن از زن تقلید کند

این شما و این هم نظرات جناب جوادی

اما در مورد ناراحتی داداش بنده اصلا از دست شما ناراحت نمیشم نگران نباشید نمیدونم شما و جناب صدرا چه اصراری دارید بر این که من رو ناراحت و یا شتاب زده یا ...... معرفی کنید حال آن که شما را به نکاتی که از دستتون موقع بحث خارج شده آگاه میکنم نه این که ناراحت شده باشم

بنده الآن توی این سایت فقط از دست یکی خیلی دلگیرم اونم آقای ..... است که پست ما رو حذف و تاپیک رو قفل کرد برای این که حرف خودش رو اثبات کنه و دلایل ما رو هم نادیده گرفت و الا با جواب دادن که آدم ناراحت نمیشود بنده میخواهم چیز یاد بگیرم

اتفاقا بعض دوستان که میدونن من اینجا بحث میکنم میگن اینجا بحث کردن فایده نداره بنده عرض کردم خدمتشون که اتفاقا حداقل فایده اش اینه که آدم چیز یاد میگیره
پس دیدگاه من این نیست که حق مطلقم جایی که به خطا رفته باشم خودم اعتراف میکنم که اشتباه کردم و اصرار هم ندارم بر این که اشتباه کنم

پس شما هم لطفا به مسیر بحث سیر صحیحی بدید الآن نظر چند نفر مطرح شده که خلاف اجماع است دلایل دو نفر یا لا اقل یکی از اینان مطرح شده است پس فعلا به اینها پاسخ بدید

گذشته از این شما به ما نفرمودید به چه عنوان تجزی در تقلید صحیح نیست!! مشتاقانه منتظر پاسختان هستم

با سلام
عباس زاده عزیز شما بدنبال یک مبنایی رفته اید بنده هم یک مبنا را قبول کرده ام
شما در احکام شرعیه به عقلتان رجوع کرده اید بنده به قول مراجع تقلید کنونی و گذشته که البته دلایل آنها را هم ذکر کردم (دو روایت که دلالت بر این مطلب داشت و اولویت و ادعای اجماع توسط برخی از فقها و ادعای مشهور در مقابل قول شاذ که نظر اکثر فقها بود)
به نظر بنده بحثمون بی فایده شده چون از طرفی شما حرف بنده رو قبول ندارید و از طرف دیگر قبول ادعای شما برای بنده سخته
در پایان خوبه ذکر کنم که مرحوم حضرت آیه الله بروجردی و امام خمینی و علمای مطرح معاصر ایشان مثل حضرات آیات: نجفی مرعشی و گلپایگانی و ... و مراجع مطرح کنونی مثل مقام معظم رهبری و آیات عظام صافی گلپایگانی، نوری همدانی، روحانی، وحید خراسانی، علوی گرگانی، مکارم شیرازی و ... در فتوایشان مرد بودن را یکی از شرایط مفتی ذکر کرده اند و حتی گفته اند که زن نمی تواند مجتهد زن باشد
والسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

جناب آشنای قریب سوال اول مطرح شده در بحث کل مسائل اجتهاد بود نه فقط یکی و دوتا

اما سیر بحث از اول تا به اینجا که چهار صفحه ناقابل رو گرفته به این صورت قرار گرفت که شما از بین تمام مسائل طرح شده در مورد شرایط مرجع تقلید فقط به یکی بسنده کردید ان هم مرجعیت زن است بعد هم پایه اصلی بحثتان را بر این گذاشتید که تجزی در مرجعیت ممکن نیست از اول بحث تا کنون هر گاه از این که چرا تجزی ممکن نیست کردم شما پاسخی ندادید در حالی که عقلا تجزی احسن است از عدم تجزی یعنی شما در موردی که میدانید دیگری اعلم است از او تقلید بکنید و در مورد دیگر که میدانید که دیگری اعلم است از او تقلید بکنید

مثلا شما میدانید که حسن در مسائل نماز اعلم است و حسین در مسائل روزه و هر دو اتقی هستند به عبارتی در تقوا مساوی اند

آیا عقل حکم میکند که در هر دو مورد به حسن یا در هر دو مورد به حسین رجوع کنید؟

آیا ما در فقه شیعه به حکم ظاهری و حکم واقعی معتقد هستیم یا خیر؟ یعنی قبول داریم که یه سری احکام هستند که ما فکر میکنیم حکم خداست ولی یه سری احکام واقعا حکم خداست گاهی ایندو مطابق ایند که مجتهد بر صواب است گاهی منطبق نمیشوند که مجتهد به خطا رفته است حال اگر این خطا تقصیری باشد عذاب دارد اگر قصوری باشد ندارد

اگر ما معتقد به این باشیم عقل حکم میکند که در مسائلی که میدانیم حسن اعلم است به او رجوع کنیم زیرا احتمال منطبق بودن حکم او بر حکم واقعی بیشتر است و در مسائلی که میدانیم حسین اعلم است به او رجوع کنیم زیرا احتمال خطا بودن حکم او کمتر است در آن موارد

در کل ما نفهمیدیم شما چرا تجزی را جایز نمیدانید!!

انشاء الله دلایل خودتون رو بفرمایید

التماس دعا

موضوع قفل شده است