(گفتگوي شنیدنی معاويه و جارية بن قدامه)

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
(گفتگوي شنیدنی معاويه و جارية بن قدامه)

با سلام

روزي جاريه وارد دربار معاويه شد، معاويه گفت: تو بودي كه با علي بن ابيطالب همكاري ميكردي و پيروان مرا آتش ميزدي و خون آنان را ميريختي؟!
نام علي را نبر، زيرا از وقتي كه مهر او را دردل گرفته ايم، هرگز با او دشمني نكرده ايم و از روزي كه خيرخواه او شده ايم، هرگز به او خيانت نورزيدهايم.
معاويه كه از اين دفاع صريح وي از علي (ع) ناراحت شده بود، سخن را به مغلطه كشيد و گفت:
واي برتو! چه قدر در نظر قوم خود بي ارزش بودهاي كه اسم تو را «جاريه» گذاشته اند!
ـ معاويه! ببين تو در نظر قبيله ات چه قدر بي ارزش بودهاي كه اسم تو را معاويه گذاشته اند!
معاويه! بدان كه قبضه هاي شمشيرهايمان كه با آنها در صفين با تو جنگيديم، هنوز دردست ماست.
ـ مرا تهديد ميكني؟

ـ آري! تو به زور برما مسلط نگشته و با قدرت نظامي، ما را شكست ندادهاي، بلكه ما عهد و پيماني با تو داريم كه دست ما را بسته است اينك اگر توبه عهد و پيمان خود وفا كني ما نيز وفا خواهيم كرد و گرنه، رجال و ياراني داريم كه به ياري ما بشتابند.
ما براي جنگ با تو، زرههاي جنگي محكم، و زبانهاي تيز در اختيار داريم، اگر به اندازة يك انگشت به ما خيانت كني، به قدر دو وجب به تو خيانت خواهيم كرد
(قاموس الرجال /2/341)
روزي معاويه به وي گفت: حاجت خود را از من بخواه.
جاريه گفت: خواستة من اين است كه بگذار مردم درخانه هاي خود بنشينند و آنان را از موطن خود احضار نكن، زيرا هر وقت مردمي را از منطقه اي احضار ميكني، ماموران تو ثروتمندان را به ديدار تو ميفرستند ولي به تهيدستان اجازة اين كار را نميدهند.
(الاصابة/1/220)