عالم برزخ و منازل
تبهای اولیه
سلام علیکم
عالم برزخ هم شامل منازل میباشد ....؟ منزل اول دوم سوم ......خب در این منازل چه چیزایی رخ میدهد ...؟؟؟
انسان در سفر آخرتش منازل و مراحل متعددي را طي مي كند كه در اين جا به اختصار درباره آن منازل توضيحاتي ارائه مي شود:
1. نخستين منزل، جريان سكرات مرگ و سختي جان دادن است، اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ در تبيين سكرات مرگ مي فرمايد:«و انّ للموتِ لغمراتٍ هي افظعُ مِن أن تُستَغرَقَ بصفةٍ او تَعتدِلَ علي عقول اهل 15]
آنچه بازگو شد نمودار و نمونههاي از منازل و مراحل سفرت آخرت است، و ممكن است در هر كدام از مراحل و منازل ياد شده به خصوص بعد از آن كه انسان سر از خاك بر ميدارد و زنده ميشود مراحل و مواقف متعدد وجود داشته باشد مثلاً در روايات آمده كه در قيامت پنجاه موقف و ايستگاه وجود دارد كه هر موقف آن هزار سال طول ميكشد.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: «انّ في القيامه خمسين موقفاً لكل موقفٍ الف سنة
منازل و مراحل آخرت در قرآن انسان در سفر آخرتش منازل و مراحل متعددی را طی می كند كه در این جا به اختصار درباره آن منازل توضیحاتی ارائه می شود:
1. نخستین منزل، جریان سكرات مرگ و سختی جان دادن است، امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ در تبیین سكرات مرگ می فرماید:«و انّ للموتِ لغمراتٍ هی افظعُ مِن أن تُستَغرَقَ بصفهٍ او تَعتدِلَ علی عقول اهل الدنیا»[1] آری، مرگ را ورطه ها و دشواری هایی است سخت تر از آن كه بتوان وصفش كرد، یا عقل های مردم بتواند آن را بفهمد.
طبق این كلام حضرت، سكرات مرگ بگونه ای سخت است كه اساساً هرگز قابل وصف نیست، و اگر بتوان آن را وصف كرد، كسانی كه در دنیا هستند توان درك و فهم آن را ندارند.
2. منزل دیگر، قبر است، امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ درباره این منزل می فرماید:«فیا لَهُ مِن بیتِ وحدهٍ، و منزل وحشهٍ و مفرد غربَهٍ»[2] یعنی شگفتا از خانه تنهایی، و سرای وحشت، و جایگاه بی كسی و غربت.
در روایتی آمده روزی رسول خدا _ صل الله علیه و آله و سلم _ بر سر میتی كه او را دفن می كردند حاضر شد، و در حالی كه اشك از چشمان حضرت به شدّت سرازیر بود به مردم فرمود:«اخوانی لمثل هذا فاعدّوا» یعنی ای برادرانِ من، از برای همچو منزلی خود را آماده سازید.[3]
3. گر چه از یك نظر قبر همان عالم برزخ است،[4] از لحاظ دیگر برزخ را می توان یكی از منازل قیامت تلقی كرد، برزخ واسطه میان دنیا و آخرت است، انسان پس از مرگ از جهت اعتقاداتی كه داشته و اعمال نیك و بدی كه در این دنیا انجام داده مورد بازپرسی خصوصی قرار می گیرد و پس از محاسبه اجمالی طبق نتیجه ای كه گرفته شد به یك زندگی شیرین و گوارا یا تلخ و ناگوار محكوم گردیده و با همان زندگی در انتظار روز رستاخیز عمومی بسر می برد. روح انسان در برزخ، به صورتی كه در دنیا زندگی كرده است به سر می برد اگر از نیكان است از سعادت و نعمت و جوار پاكان و مقربان درگاه خدا برخوردار می شود و اگر از بدان است در نقمت و عذاب و مصاحبت شیاطین و پیشوایان ضلال می گذراند.[5]
درباره انسان در عالم برزخ سخن بسیار است، از جمله اینكه بر اساس آموزه های دینی انسان در آن عالم سخت نیازمند كارهای نیك از قبیل دعا و صدقه دادن به نیت خود از طرف بستگان است, در روایتی آمده هر كسی كه صدقه به فقیری به نیت میتی بدهد، فرشته ای آن را در ظرفی از نور كه بسیار درخشنده است می گذارد و در عالم برزخ آن را به میت مورد نظر هدیه كننده می رساند و می گوید این هدیه را فلان كس برای شما فرستاده است، میت آن هدیه را می گیرد و از آن بهره مند می شود.[6]
4. منزل دیگر مرحله ای است كه از آن در آموزه های دینی به «نفخ صور= فریاد مرگ و حیات» یاد شده است، و در آیات فراوانی از قرآن مجید اشاراتی به مسأله نفخ صور شده است، از مجموع آن آیات به خوبی استفاده می شود كه دو بار در صور دمیده می شود، یك بار در پایان جهان كه همه خلایق می میرند و این نفخه مرگ است، و بار دیگر در آستانه رستاخیز كه همه مردگان زنده می شوند و این نفخه حیات است، در حقیقت توقف و از كار افتادن این جهان و آغاز حركت جهان دیگر تشبیه به توقف و حركت لشكرها و قافله ها شده است كه با صدای شیپور مخصوص یا صدای بلند دیگری همگی با هم از راه رفتن باز می ایستند و متوقف می شوند و با صدای دیگر به پا می خیزند و حركت می كنند.[7] در قرآن كریم درباره این مرحله و منزل انسان در مسیر سفر آخرت چنین آمده: «وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْری فَإِذا هُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ»[8] یعنی و در صور دمیده می شود و تمام كسانی كه در آسمان ها و زمین هستند می میرند مگر كسانی كه خدا بخواهد، سپس بار دیگر در صور دمیده می شود ناگهان همگی به پا می خیزند و در انتظار هستند.
از این آیه به دست می آید نفخ صور در حقیقت یك صاعقه و صیحه عقلی است كه تمام آسمان و زمین را پر می كند و سبب مرگ ناگهانی همه موجودات زنده می شود و یا همه را به حركت و جنبش در می آورد و سبب حیات و زنده شدن آنها می شود.[9]
5. منزل دیگر كه جزء مواقف هولناك مسیر آخرت است، منزل سنجش اعمال انسان است. در قرآن كریم بحث های گسترده ای درباره این مرحله از سفر آخرت مطرح شده و با تعبیرات گوناگون از آن موقف و مرحله یاد شده است كه در اینجا به نمونه هایی از آن آیات اشاره می شود تا چیستی و چگونگی این منزل تا اندازه ای معلوم شود:[10]
فرمود:«وَ تَری كُلَّ أُمَّهٍ جاثِیَهً كُلُّ أُمَّهٍ تُدْعی إِلی كِتابِهَا الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»[11] یعنی هر امتی را به زانو در آمده می بینی، هر امتی به سوی كارنامه خود فرا خوانده می شود و بدیشان می گویند: آنچه را می كردید امروز پاداشی می یابید. و در آیه دیگر فرمود:«اما كسی كه نامه اعمالش به دست راست او داده می شود از خوشحالی فریاد می زند كه اهل محشر نامه اعمال مرا بگیرید و بخوانید و اما كسی كه نامه اعمال بدست چپ او داده شده می گوید: ای كاش هرگز نامه اعمال به من داده نمی شد.»[12]
اما در این باره كه ماهیت نامه اعمال چیست، مفسران مطالب فراوانی را مطرح كرده از جمله گفته اند: ممكن است گفته شود اعمال انسان همان گونه كه در درون جان او اثر می گذارد در عالم بیرون، در فضا و هوای اطراف، در زمینی كه بر آن زندگی می كند و در همه چیز اثر دارد، گوئی بر آنها نقش می بندد، نقوش طبیعی و غیر قابل انكار، نقوشی كه به وسیله قوا و نیروهای عالم هستی و فرشتگان در دل این موجودات ثبت می شود، در قیامت پرده از آن برداشته می شود، و آشكار می گردد، و به دست هر كس داده می شود و با یك نگاه در آن حال هر كس معلوم است، مسلماً این آثار در دنیا برای ما محسوس و قابل درك نیست، اما بی شك آنها وجود دارند، و روزی كه در آن دید تازه ای پیدا می كنیم همه اینها را می بینیم و می خوانیم و تصدیق می كنیم.[13]
6. یكی دیگر از منازل آخرت كه بسیار حساس است، مرحله عبور از صراط است، در وصف آن گفته شده: صراط پُلی است كه بر روی جهنم كشیده شده و تا كسی از آن نگذرد داخل بهشت نمی شود. و در روایات آمده است كه از مو باریك تر و از شمشیر برنده تر و از آتش گرم تر است، و مؤمنان خالص در كمال آرامش، و به سرعت و بدون ترس از آن عبور می كنند. اما برخی با دشواری و همراه ترس و نگرانی بالاخره از آن می گذرند و عده ای از روی آن پل به جهنم می اُفتند.
نمونه آن صراط در دنیا نیز وجود دارد كه در واقع گذری از این صراط پی آمدش عبور آسان از صراط یاده شده در آخرت است و آن عبارت است از دین حق و راه ولایت و متابعت از امیرمؤمنان و سایر امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ ، هر كسی كه در دنیا از این صراط یعنی راه ولایت عدول كند و به انحراف كشیده شود و مسیر غیر ولایت را برگزیند و با گفتار یا كردار خود در جهت خلاف آن حركت نماید، در آخرت از پل نمی تواند عبور كند و بالاخره در هنگام عبور از آن پایش می لرزد و در جهنم سقوط می كند.[14]
برخی از بزرگان معاصر ضمن بحث مبسوطی درباره صراط به این روایت استناد كرده كه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود:«ای علی در روز قیامت من و تو و جبرئیل به صراط می نشینیم و كسی كه از صراط نمی گذرد مگر این كه نامه ای داشته باشد كه در آن اعتقاد وی به ولایت شما نگذاشته شده باشد. ... اساساً در اسلام ناب همه معارف به هم پیوسته است لذا صراط كه همان راه و روش شناخت خدا است، دو گونه است، صراط دنیا و آخرت، راهی كه در دنیاست، همان امام واجب الاطاعه است، كسی كه در دنیا او را شناخت و به راهنمایی های او اقتدا كرد از صراط آخرت كه پل دوزخ است گذشته است و هر كس امام را در دنیا نشناخت كامش بر صراط آخرت می لرزد و در آتش دوزخ سقوط می كند.[15]
آنچه بازگو شد نمودار و نمونههای از منازل و مراحل سفرت آخرت است، و ممكن است در هر كدام از مراحل و منازل یاد شده به خصوص بعد از آن كه انسان سر از خاك بر میدارد و زنده میشود مراحل و مواقف متعدد وجود داشته باشد مثلاً در روایات آمده كه در قیامت پنجاه موقف و ایستگاه وجود دارد كه هر موقف آن هزار سال طول میكشد.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «انّ فی القیامه خمسین موقفاً لكل موقفٍ الف سنه»[16] یعنی در قیامت پنجاه موقف وجود دارد كه هر موقف آن هزار سال است.
علما گفتهاند: در مسیر محشر برای هر یكی از واجبات الهی یك ایستگاه گذاشته میشود و انسانها در آن ایستگاهها نگاه داشته میشوند و درباره نحوه عملكرد انسان نسبت به آن كار و فریضه الهی حساب رسی میشود, اگر عمل كرده بود و رحمت الهی شامل او شد به عقبه بعدی منتقل میشود تا به این ترتیب از همه عقبهها عبور كند و اگر خدای نخواسته عمل نكرده بود و رحمت الهی نیز شامل او نشد از همان عقبه پای او میلرزد و وارد جهنم میشود. زیرا همه این موقفها به عبور از پل صراط بر می گردد، اسم یكی از آنها عقبهی ولایت است كه انسان در آنجا مورد بازجویی قرار میگیرد و دربارهی ولایت امام علی و سایر ائمه ـ علیهم السّلام ـ سئوال میشود.[1] . نهج البلاغه، خطبه 221.
[2] . همان، خطبه 158.
[3] . قمی، شیخ عباس، منارل الآخره، ص 20، نشر مؤسسه در راه حق، قم 1365 ش.
[4] . امام خمینی، معاد از دیدگاه امام خمینی(تبیان دفتر 30)، ص 171، نشر مؤسسه نشر آثار امام (ره)، 1378 ش.
[5] . علامه طباطبایی، شیعه در اسلام، صفحه 100، نشر دارالكتب الاسلامیه، تهران، 1348 ش.
[6] . قمی، شیخ عباس، منارل الآخره، ص 43، نشر پیشین.
[7] . ناصر مكارم شیرازی، پیام قرآن، ج 6، ص 46، نشر دارالكتب الاسلامیه، تهران 1377 ش.
[8] . سوره زمر، آیه 68.
[9] . ناصر مكارم، پیام قرآن، ج 6، ص 67، نشر پیشین.
[10] . همو، ص 75.
[11] . سوره جاثیه، آیه 28.
[12] . سوره الحاقه، آیه 19، 25، 26.
[13] . ناصر مكارم، پیام قرآن، ج 6، ص 105، نشر پیشین.
[14] . قمی، شیخ عباس، منازل الآخره، ص 118، نشر پیشین، امام خمینی، چهل حدیث، ص 98 نشر مؤسسه آثار امام (ره), سال 1378 ش _ ناصر مكارم، تفسیر نمونه، ج 13، ص 119، نشر دارالكتب الاسلامیه، تهران، 1379 ش.
[15] . جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن، (معاد در قرآن، ج 5)، ص 214، نشر مركز اسراء قم، 1381 ش _ مجلسی، محمد باقر، بحار، ج 8، ص 67، نشر داراحیاء التراث العربیّه، بیروت 1403 ق _ نور الثقلین، ج 4، ص 402، نشر المطبعه العلمیه، قم بی تا.
[16] . بحار، ج7، باب 6، حدیث 5، ص127، نشر دار الاحیاء التراث العربی، بیروت، 1403ق.
مرگ نخستين منزل برزخ است. همه موجودات امكانى، داراى اجل معيّنى هستند كه با مرگ فرا مىرسد. مىدانيم كه منظور از اجل فنا و نيستى نيست؛ بلكه زمان و موعدى است كه موجودات به آن منتهى مىشوند. به عبارت روشنتر زمانى است كه موجودات سفر خود را به سوى خداوند متعال - پس از اندكى درنگ در دنيا - آغاز مىكنند تا در آن مقام جاى گيرند و استقرار يابند. پس مرگ نخستين منزلگاه سفر طولانى ما است: (ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ)؛ «سپس او را مىميراند و در قبر پنهان مىكند».عبس (80)، آيه 21.
مرگ پلى است كه بين دنيا و آخرت زده شدهفقال لهم الحسين(ع) صبراً بنى الكرام فما الموت إلا قنطرة يعبر بكم عن البؤس و الضراء إلى الجنان الواسطة و النعيم الدائمة فأيكم يكره أن ينتقل من سجن إلى قصر و ما هو لأعدائكم إلا كمن ينتقل من قصر إلى سجن و عذاب. إن أبى حدثنى عن رسول الله(ص) أن الدنيا سجن المؤمن و جنة الكافر و الموت جسر هؤلاء إلى جنانهم و جسر هؤلاء إلى جحيمهم؛ امام حسين در روز عاشوراء خطاب به ياران خود فرمودند: اى فرزندان بزرگوارى! صبر پيشه كنيد، زيرا مرگ جزء پلى نيست كه شما را از رنج و سختى به بهشت برگزيده و نعمت هميشگى عبور مىدهد. كدامين از شما گذر از زندان به قصر را نكوهيده مىدارد؟ اما مرگ براى دشمنان شما جز انتقال از قصر به زندان و عذاب نيست! بدانيد كه پدر من از جدم پيامبر خدا(ص) نقل كرد كه فرمرمود: دنيا زندان مومن و بهشت كافر است. و مرگ پلى است كه آنها را به بهشتشان رهنمون مىشود و اينها را آتششان مىكشاند» (بحارالأنوار، ج 6، ص 154). و انسان را از خانه دنيا كه خانه فنا و گذر و عمل است - به خانه بقا - و ابديت مىبرد و هيچ كس از آن گريزى ندارد و همگان فرستاده پروردگار را ملاقات مىكنند و مرگ آنها را در مىيابد و سكرات موت و جان كندن از عقبههاى سخت و دشوار مرگ است.
قرآن مرگ را چنين توصيف مىكند: (فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ وَ أَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَ لكِنْ لا تُبْصِرُونَ)؛ «پس چرا هنگامى كه جان به گلوگاه مىرسد و شما در اين حال نظاره مىكنيد (كارى از دستتان ساخته نيست؟) و ما از شما به او نزديكتريم ولى نمىبينيد».واقعه (56)، آيات 83 - 85.
يعنى هنگامى كه مرگ كسى - كه همان اجل و زمان رجوع و سفر او به سوى خداست - فرا مىرسد، شما حالت او را مىبينيد و نظاره مىكنيد، اما هيچ كارى از دستتان بر نمىآيد و نمىتوانيد، او را به دنيا برگردانيد. دليل آن روشن است؛ زيرا آن سكرات مرگ و امر حقى است كه شما از آن تنفر داريد. اما چون از جانب خدا است كسى را در آن دخالتى نيست.ق (50)، آيه 19.
(كَلاَّ إِذا بَلَغَتِ التَّراقِىَ وَ قِيلَ مَنْ راقٍ وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ إِلى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ)؛ چنين نيست؛ «تا موقعى كه جان به گلوگاهش رسد و گفته مىشود: آيا كسى است كه «او را از مرگ» نجات دهد و [در اين هنگام ]به جدايى از دنيا يقين كند و ساق پاها [از سختى جان دادن] به هم پيچد در آن روز مسير همه به سوى پروردگارت خواهد بود».قيامة (75)، آيات 26 - 31.
آرى مرگ پرواز روح است از جسد خاكى به سوى پرودگار جهانيان و مردمان در اين پرواز دو گروه هستند؛
1. يا پاك و طاهرند كه در وصفشان فرمود: (الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)؛ «كسانى كه فرشتگان روحشان را مىگيرند، در حالى كه پاك و پاكيزهاند؛ به آنها مىگويند: سلام برشما! وارد بهشت شويد، به خاطر اعمالى كه انجام مىداديد».نحل (16)، آيه 32.
اما آنهايى كه دنياى خود را با گناه آلوده كردهاند، مرگ برايشان بسيار سخت است. آرى جدا شدن از دنيا و همسر، فرزندان، دوستان و آنچه در طول زندگانى خود جمع كردهاند، بسيار سخت است و چه بسا موجب بىايمانى و بدعاقبتى شود. قرآن در وصف مرگ اين گروه مىفرمايد:
(وَ لَوْ تَرى إِذِ الظَّالِمُونَ فِى غَمَراتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلائِكَةُ باسِطُوا أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَ كُنْتُمْ عَنْ آياتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ)؛ «اگر ببينى هنگامى كه ظالمان در شدايد مرگ فرو رفتهاند؛ و فرشتگان دستها را گشوده، به آنان مىگويند: جان خود را خارج سازيد! امروز در برابر دورغهايى كه به خدا بستيد و نسبت به آيات او تكبر ورزيديد، مجازات خواركنندهاى خواهيد ديد».انعام (6)، آيه 93.
(اِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِى أَنْفُسِهِمْ قالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِى الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِيها فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصِيراً)؛ «كسانى كه فرشتگان روح آنان را گرفتند در حالى كه [با انجام دادن گناهان ]به خويشتن ستم كرده بودند، به آنها گفتند: شما در چه حالى بوديد؟ گفتند: ما در سرزمين خود تحت فشار بوديم. (فرشتگان) گفتند: مگر سرزمين خدا، پهناور نبود كه مهاجرت كنيد؟ آنها [عذرى نداشتند و ]جايگاهشان دوزخ است و سر انجام بدى است».نساء (4)، آيه 97.
(الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِى أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلى إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلون فَادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتِكَبِّرِينَ)؛ «كسانى كه فرشتگان روح آنها را گرفتند، در حالى كه [با انجام دادن گناهان] به خويشتن ستم كرده بودند، در چنين حالتى تسليم مىشوند [و به دورغ مىگويند] ما كار بدى انجام نداديم! آرى خداوند به آنچه انجام مىداديد، عالم است. اكنون از درهاى دوزخ وارد شويد، در حالى كه جاودانه در آن خواهيد بود؛ چه جاى بدى است جايگاه مستكبران!»نحل (16)، آيه 28.
روشن است از مرگ گريزى نيست، اما از سختى آن مىتوان گريخت و مرگ را به مثابه بوييدن گلى خوشبو تبديل نمود. ايمان و عمل صالح - به ويژه دوستى اهل بيت عصمت و طهارت(ع) - و مواظبت بر نمازهاى اول وقت و احترام و نيكى به پدر و مادر و انجام دادن به دستورات الهى، باعث خواهد شد كه ما منزل اول سفر خود را به سلامت طى كنيم.
. قبر
در واقع «قبر» همان «برزخ» است.و برزخ عالم بين دنيا و آخرت است كه انسان از هنگام مرگ تا نفخ صور در آن قرار دارد.منظور از قبر، همين قبر ظاهرى نيست كه ما مىبينيم، زيرا اين قبر كه جسم ما را در خود جاى مىدهد، پس از چندى مىپوسد، بلكه منظور از قبر، باطن آن است كه تا قيامت پا بر جاست و در روايات ما از آن به باغى از باغهاى بهشت يا چاهى از چاههاى جهنم تعبير مىكنند.
قرآن كريم پس از نقل تمنّاى باطل افراد بدكردارى كه از دنيا رفتهاند و درخواست بازگشت به دنيا را دارند تا شايد رفتارى شايسته پيشه كنند، ولى برآورده نمىشود؛ مىفرمايد:
(وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ) ؛ «و پشت سر آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند».مومنون (23)، آيه 100.
همچنين حال برزخ و برزخيان پس از مرگ را چنين بيان مىفرمايد:
(وَ ما نُؤَخِّرُهُ إِلاَّ لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِىٌّ وَ سَعِيدٌ فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِى النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِى الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ) ؛هود (11)، آيات: 104 - 108. «و ما [مجازات ]را جز تا زمان محدودى تأخير نمىاندازيم، آن روز كه فرا رسد، هيچ كس جز به اجازه او سخن نمىگويد؛ گروهى بدبختند و گروهى خوشبخت. اما آنها كه بدبخت شدند، در آتشاند؛ و براى آنان در آنجا «زفير» و «شهيق» (نالههاى طولانى دم و بازدم) است. جاودانه در آن خواهند ماند؛ تا آسمانها و زمين بر پا است؛ مگر آنچه پروردگارت بخواهد. پروردگارت هر چه را بخواهد انجام مىدهد. اما آنهايى كه سعادتمند شدند، جاودانه در بهشت خواهند ماند، تا آسمانها و زمين برپا است؛ مگر آنچه پروردگارت بخواهد. بخششى است قطع نشدنى».
عبارت «ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ» روشن مىسازد كه منظور از «جنت» و «جهنم»، بهشت و دوزخ پيش از قيامت است؛ زيرا هر گاه قيامت برپا شود، بساط زمين و آسمان نيز برچيده مىشود. به همين دليل امام على(ع) به اين آيات در قبال كسى كه ثواب و عقاب برزخى پيش از قيامت را انكار مىكرد، استناد كرده است:
«اما رد بر كسى كه ثواب و عقاب در دنيا پيش از برپايى قيامت را انكار مىكند، سخن خداوند متعال است». آنگاه آيات بالا را قرائت مىكنند و در ادامه مىفرمايد: «منظور از «إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ» آسمانها و زمين پيش از برپايى قيامت است؛ زيرا با قيامت، آسمانها و زمين تبديل مىشوند».اشاره به آيات 66 و 67 سوره مباركه «زمر».
همانند آيه مذكور، اين سخن خداوند است: (وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ) و برزخ عبارت است از امرى بين دو امر (دنيا و آخرت) كه عبارت از ثواب و عقاب بين دنيا و آخرت است و مثل آن آيه (النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ).مؤمن (23)، آيه 46: «آتش است كه هر صبح و شام بر آن (خاندان فرعون) عرضه مىشوند». قيامت خانه جاودانگى است و صبحگاهان و شامگاهان در آن راه ندارد؛ بلكه آن دو در دنيا هستند. همچنين خداوند متعال درباره بهشتيان مىفرمايد: (وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَةً وَ عَشِيّاً).مريم (19)، آيه 62: «و هر صبح و شام روزى آنان در بهشت مقرر است». صبح و شب از صفات شبانه روز است كه در بهشت زندگانى پيش از روز قيامت واقع مىشود. خداوند متعال درباره اين گروه مىفرمايد: (لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِيراً).انسان (76)، آيه 13: «نه آفتاب را در آنجا مىبينند و نه سرما را». اين همانند آن سخن خداوند است [كه درباره شهيدان نازل شده است]: (وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِى سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَرِحِينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ).آل عمران (3)، آيه 169: «و مپندار كسانى كه در راه خدا كشته شدهاند، مردگانند؛ بلكه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند».؛ بحارالأنوار، ج 6، ص 245.
امام سجاد(ع) در تفسير اين آيه مىفرمايد: «هو القبر و إن لهم فيه مَعِيشَةً ضَنْكاً و الله إن القبر لروضة من رياض الجنة أو حفرة من حفر النار»؛ «منظور از برزخ همان قبر است و براى مردگان در آن زندگى سختى است و به خدا قسم قبر يا باغى از باغهاى بهشت است يا چاهى از چاههاى آتش».بحارالأنوار، ج 6، ص 159؛ امام صادق(ع) نيز چنين تفسيرى از برزخ دارند: «البرزخ القبر و هو الثواب و العقاب بين الدنيا و الآخرة. و الدليل على ذلك أيضا قول العالم(ع) والله ما يخاف عليكم إلا البرزخ؛ امام صادق مىفرمايند: برزخ عبارت از قبر است كه همان عقاب و ثواب بين دنيا و آخرت مىباشد. (آنگاه مرحوم مجلسى اضافه مىكند) دليل آن سخن عالم (امام موسى كاظم(ع)) است كه فرمودند: «به خدا قسم من بر شما تنها از برزخ مىترسم»: (بحارالأنوار، ج 6، ص 218).