بیعت عقبه چه جریانی بود و چه نقشی در تاریخ اسلام داشت؟

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بیعت عقبه چه جریانی بود و چه نقشی در تاریخ اسلام داشت؟

بیعت عقبه چه جریانی بود و چه نقشی در تاریخ اسلام داشت؟

همزمان با وفات ابوطالب و خدیجه سلام الله علیهما در سال دهم بعثت ، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم با دو مشکل بزرگ روبرو بود؛ از یک سو؛ مهمترین حامیان خود را از دست داده بود ،و از سوی دیگر؛ سختگیری مشرکان بر او بیشتر شده بود ([1]).تا اینکه در سال یازدهم بعثت ، آن حضرت با شش تن از مردم یثرب (مدینه ) روبرو شد. این شش تن از قبیلة خزرج بودند محل این ملاقات را بعضی نزدیک عقبه ملاقات کرد([2]) .رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از هویّت آنان سؤال کرد و آنها خود را از مردم خزرج معرفی کردند؛ پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از آنان پرسید که آیا شما از هم پیمانان و دوستان یهودید و آنان پاسخ مثبت دادند.
سپس با ایشان به گفتگو نشسته و برایشان قرآن خواندند و اسلام را بر آنان عرضه داشت. اطلاعات پراکنده ای که مردم یثرب از یهودیان درباره ظهور پیامبری در مکّه به دست آورده بودند، موجب توجه و تمایل آنان به حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم شد و این امید را ایجاد کرد که حضور ایشان در یثرب بتوانند به دشمنی و جنگ بین دو قبیله اوس و خزرج خاتمه دهد. اینان پس از بازگشت به مدینه ، جریان ظهور پیامبراسلام صلی الله علیه وآله وسلم را به مردم اطلاع دادند.([3])
در سال دوازدهم بعثت ، در موسم حجّ، تعدادی از همان افراد سال قبل به همراه افرادی دیگر که جمعاً دوازده تن می شدند؛ از هفت خانواده از دو قبیلة اوس و خزرج در عقبه با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم دیدار کرده و اسلام آوردند و با ایشان بیعت نمودند..([4])
در13 سال پس از بعثت جماعت زیادی که حدودپانصد نفر می شدند از مدینه برای به جا آوردن اعمال حج به مکه آمدند. از میان اینپانصد نفر،هفتاد و پنج نفر مسلمان و الباقی مشرک بودند. پس از ورود این گروه بهمکه، عده ای از مسلمانانشان پیامبر اکرم (ص) را ملاقات نموده و از ایشان خواستند تادر یک اجتماع همگانی با آن حضرت بیعت کنند. حضرت پیشنهاد ایشان را پذیرفته و قرارخود را أواخر شب و در مکان عقبه ی اولی گذاشتند. أواخر شب که شد، مسلمینپنهانی و باکمال احتیاط، در دسته های چندنفری به طوری که مشرکین متوجه برنامه واجتماعآنها نشوند حرکت کردند و در شعب در نزدیکی عقبه ی اولی منتظر رسیدن رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم شدند،لحظه ای بعد پیامبر با عمویش عباس تشریف آورد- عباس هنوز مسلمان نشده بود ولی بعداز فوت ابوطالب قصد حمایت از برادرزاده ی خود را داشت، لذا در این جریان کنار رسولالله صلی الله علیه وآله وسلم بود.- ([5]) ابتدا عباس در میان آن جمع شروع به سخنرانی کرده و گفت: « می دانید محمد از ماست و ما او را از گزند قوم خود حفظ کرده ایم و درمیان ما با عزت و بزرگواری به سر می برد، ولی با این اوصاف او می خواهد در میان شمامردم مدینه زندگی کند. اگر می توانید به خوبی پذیرای او باشید و از وی حمایت کنید،او در اختیار شماست و چنانچه می دانید نمی توانید درست به عهد و پیمانی که با او میبندید عمل کنید و از او حمایت کنید، از هم اکنون او را رها سازید.» اهل یثرب گفتند: «ای عباس! آنچه گفتی را شنیدیم»، سپس به رسول اکرم (ص) رو کرده و گفتند: «ایرسول خدا! هر پیمانی که می خواهی برای خودت و خدایت از ما بگیر.» ([6])
رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم آیاتی از قرآن مجید تلاوت فرموده و آنها را دعوت کرد به خدا ایمان آورده و به دیناو «اسلام» بیشتر اهمیت دهند، سپس فرمودند: «با شما بیعت کرده و پیمان می بندم تادر وطن خود از من مانند خویشاوندان خود دفاع کنید.» . ([7])سپسبرخاستند و یک به یک با رسول الله (ص) بیعت نمودند. نخستین کسی که بیعت کرد بنا بهنقلی اسعد ابن زراره و بنا به نقل دیگر ابوالهیثم ابن تیهان و به نقل سوم براء ابنمعرور بود([8]) بیعت کنندگان در دومین بیعت عقبه 75 نفر بودند. دو تن از آنها زن، به نام های نسیبه بنت کعب ام عماره و اسماء بنت عمرو بن عدی أم منيع ([9])

[1] طبری ، ج 2، ص 343ـ344؛ ابن هشام ، ج 1، ص 280ص 91

[2] ابن هشام ، ج 1، ص 289؛ ابن سعد، ج 1، ص 218؛ بلاذری ، ج 1، ص 275

[3] ابن هشام ج1 ص430،مجلسی ، ج 19 ص 25

[4] ابن هشام ج1 ص 431تا433

[5] ابن اثیر ،ج‏2،ص:99

[6] ابن اثیر ،ج‏2،ص: 99، ابن الجوزی ،ج‏3،ص:35

[7] ابن اثیر،ج‏2،ص: 99 ، ابن الجوزی ،ج‏3،ص:37

[8] ابن هشام, ج‏1،ص:447

[9] ابن عبدالبر ،ج‏1،ص:7 / ابن الجوزی ،ج‏3،ص:35


بیعت عقبه (یا بیعة العقبة )
نام دو بیعت مردم یثرب با رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم . عقبه به معنای گریوه یا گردنه ، راهی است که از آن به بالای کوه می روند. محل وقوع دو بیعت ، گریوه ای است میان منی و مکه ، نزدیک منی و پس از واقصه که در آنجا آبی از آنِ بنی عکرمه وجود داشته است . فاصلة آن با مکه حدود پنج کیلومتر است(1)
چون ابوطالب و خدیجه (در سال دهم بعثت ) از دنیا رفتند، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از یک سو کسی را که از او حمایت کند نداشت و از سوی دیگر سختگیری مشرکان بر او بیشتر شده بود(2)

در سال یازدهم بعثت ، آن حضرت با شش تن از مردم یثرب (مدینه ) روبرو شد. محل این ملاقات را بعضی نزدیک آن عقبه (3)و بعضی در منی نوشته اند(4) این شش تن از قبیلة خزرج بودند (قس یاقوت حموی ، همانجا). رسول خدا از هویّت آنان سؤال کرد و آنها خود را از مردم خزرج معرفی کردند؛ پیامبر پرسید که شما از هم پیمانان و دوستان یهودید و پاسخ مثبت شنید. سپس با ایشان به گفتگو نشست ، اسلام را بر آنان عرضه داشت و برایشان قرآن خواند. اطلاعات پراکنده ای که مردم یثرب از یهودیان دربارة ظهور پیامبری در مکّه به دست آورده بودند موجب توجه آنان به حضرت محمّد شد و این امید را ایجاد کرد که با حضور ایشان در یثرب بتوانند از ادامة دشمنی و جنگ بین دو قبیلة اوس و خزرج پیشگیری کنند (دربارة جنگ بین دو قبیله رجوع کنید به بُعاث * ). اینان چون به مدینه بازگشتند، داستان ظهور پیغمبر را با مردم گفتند.

در سال دوازدهم بعثت ، در موسم حجّ، دوازده تن از هفت خانواده از دو قبیلة اوس و خزرج در عقبه با پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم دیدار کردند، اسلام آوردند و با رسول خدا بیعت نمودند. مضمون بیعت این بود که در پرستش خدا شریکی برای او نگیرند، دزدی و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، بهتان نزنند و رسول خدا را در آنچه به خیر و صلاح است نافرمانی نکنند. اگر بدین بیعت وفا کردند، بهشت از آن آنان خواهد بود و اگر خلاف نمودند، با خداست که آنان را ببخشد یا عذاب کند. این بیعت را بیعة النساء گفته اند پس از این بیعت بود که رسول خدا مُصعب ، پسر عُمیر، را همراه آنان فرستاد تا قرآن تعلیم شان دهد). (5)

بعض مورخان فرستادن مصعب را بعد از بیعت دوم نوشته اند (6)در موسم حجّ سال سیزدهم بعثت ، هفتاد مرد یا هفتاد و دو مرد و دو زن در عقبه فراهم آمدند، و از آن سو عباس ، عموی پیغمبر، نیز با رسول خدا حاضر شد. عباس حاضران را گفت : محمد از ماست و تا آنجا که توانسته ایم از او حمایت کرده ایم . اکنون او می خواهد نزد شما بیاید. اگر توان حمایت او را دارید، چه بهتر، وگرنه او را نزد ما رها کنید. گفتند: با او بیعت ] و عهد [ می کنیم که با هر که جنگ کند، بجنگیم و با هر که آشتی کند، در آشتی باشیم . ازینرو این بیعت ، بیعة الحرب نام گرفت . پس از این بیعت بود که رسول خدا دوازده تن از آنان را انتخاب و نقیب مردمشان کرد (7)این بیعت ، مقدمة هجرت حضرت محمد به یثرب شد.


1.یاقوت حموی ، ج 3، ص 692ـ693.
2.طبری ، ج 2، ص 343ـ344؛ ابن هشام ، ج 1، ص 280؛ حسن ابراهیم حسن ، ج 1، ص 91.

3.یاقوت حموی ، ج 3، ص 693؛ طبری ، ج 2، ص 353؛ حسن ابراهیم حسن ، ج 1، ص 94؛ ابن سعد، ج 1، ص 218؛ ابن هشام ، ج 1، ص 289؛ بلاذری ، ج 1، ص 275
4.ابن سعد، همان
5.طبری ، ج 2، ص 357؛ ابن سعد، همانجا؛ ابن هشام ، ج 1، ص 293؛ بلاذری ، ج 1، ص 276؛ حسن ابراهیم حسن ، همانجا
6. بلاذری ، ج 1، ص 277.
7. حسن ابراهیم حسن ، ج 1، ص 96ـ 98؛ بلاذری ، ج 1، ص 277ـ 278؛ ابن سعد، ج 1، ص 221ـ222؛ طبری ، ج 2، ص 362ـ363؛ ابن هشام ، ج 1، ص 300ـ301.

موضوع قفل شده است