از ادراک سلول اولیه چیزی میدونین؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
از ادراک سلول اولیه چیزی میدونین؟

اینو کامل تا آخر بخونید مطمئنم نگاهتونو به زندگی عوض میکنه
ادراك سلول اوليه

صحبت كردن از ادراك سلول اوليه مستلزم اينه كه ما " كليو باكستر " رو كه " پدر نيروي ادراك سلول اوليه " ناميده شد، رو بشناسيم.

كليو باكستر" كسي است كه هيچ گونه مدرك تحصيلي ندارد،داراي مدرك دكترا هم نيست، اين آقا با وجود اينكه در دانشگاه تگزاس و همين طور در كالج " ميدلبوري در ورمونت" و تگزاس آ_ ام ، به تحصيل در رشته هاي مهندسي و كشاورزي و روانشناسي پرداخت ، به دليل يك ترم نرفتن به دانشگاه از اخذ مدركهاي علمي خودش محروم شد.

به قول گودمن، گوروي بزرگ متافيزيك: "شايد اگه كليو باكستر از داشتن مدرك فارغ التحصيلي خود در هر رشته ي علمي، محروم نمي شد، آن وقت تمام دانشمندان جهان و همين طور من و شما، هرگز پي نمي برديم كه چنانچه يكي از انگشتان ما زخمي شود، كرفسها و كلم قمريهاي درون يخچال ما آن را حس كرده و به ثبت خواهند رسانيد. " ( تعجب نكنيد، براتون توضيح مي دم. )

به گونه اي شاعرانه تر: " انسان نمي تواند به گلي دست بزند بدون آنكه ستاره اي در آسمان بلرزد. "

حالا كه ميدونم كنجكاو شدين تا رابطه زخمي شدن انگشت رو با كلم قمريهاي توي يخچال بدونيد، پس مي ريم سر اصل ماجرا.

شروع ماجرا :
در فوريه ي 1996 ، كليو باكستر توي لابراتوار خودش در شهر نيويورك، نشسته بود كه به طور اتفاقي نگاهش به گياه بزرگ سبز رنگش افتاد كه گوشه ي آزمايشگاه قرار داشت.اون به نظرش رسيد كه گياهش اندكي بي حال و افتاده است و تصميم گرفت به اون آب بده. بعد ناگهان به فكرش رسيد كه چقدر وقت مي گيره تا آب از ريشه ها به سمت برگهاي گياه برسه.بنابراين اون يك جفت الكترود با نمودارهاي مختلف به يكي از برگها وصل كرد.
به قول خودش اون يه كمي هم احساس بلاهت از اين كارش پيدا كرد چون هيچ آدم تحصيل كرده و درس خونده اي در امور علمي چنين كاري نمي كنه، اون صبر كرد تا ببينه كه آيا امكان داره رطوبت وارده به گياه به كندي و به تدريج باعث تغيير دادن سطح مقاومت گياه بشه و آن قدر ملموس باشه تا بر روي نقشه ي نمودار ظاهر بشه يا نه؟
اينجا معجزه اتفاق افتاد، اون ديد كه روي نمودار واكنشي آني ظاهر شد، به نظر باكستر رسيد كه واكنش گياه مزبور كه در اين هنگام وضعيتي بهتر داشت، به واكنش انساني كه تحت تاثير محركي عاطفي و احساسي قرار گرفته باشه، شبيه بود، اون با هيجان از خودش پرسيد آيا گياه مزبور مي تونه همانگونه هم واكنشي انساني در برابر تهديد به سلامت و امنيتش، بر روي نمودار ظاهر كنه؟! و تصميم گرفت يكي از برگهاي گياه رو بسوزونه و اين رو امتحان كنه.
بهتره اينجاي داستان رو از زبون خود باكستر بشنويد : " ...درست در لحظه اي كه تصوير آتش در ذهنم نقش بست، مداد دستگاه با شدتي وحشيانه به حركت در اومد و از روي صفحه ي نمودار بيرون افتاد، اين اتفاق به شدت من رو منقلب كرد. "
يعني گياه بدون اينكه برگش سوزانده بشه به محض اينكه باكستر در ذهنش تصوير سوزوندن اون رو مجسم كرد، واكنش ترس نشون داده بود. يعني گياه به وسيله ي نوعي ارتباط سلول اوليه، مورد تهديد قرار گرفتن سلامت و امنيش را حدس زده بود.

ادامه ي تحقيقات :
از آن روز به بعد، باكستر صدها آزمايش گوناگون در اين ارتباط انجام داد و با كوشش زياد سعي كرد شواهد بيشتري از نيروي ادراك سلول اوليه، نه تنها در حيات نباتي و گياهي، بلكه در ميوه ها و سبزيجات و تخم مرغ تازه و ماست و سلولهاي خوني انسان و بافتهاي پوستي و حتي اسپرماتوزوئيد هم به دست آورد. اون ثابت كرد كه گياهان به هر نوع نشانه اي از ناراحتي و نااميدي كه بر اثر مورد تهديد قرار گرفتن زندگي سلولهاي هر عضوي از جامعه ي زنده، ارسال شده باشه، واكنش نشون مي دن. گياهان حتي از سلولهاي مرده ي موجود در خون خشك شده اي كه از انگشتان اتفاقا" مجروح شده ي فردي چكيده ميشه، هم علايمي دريافت ميكردند و واكنش نشون مي دادند.

كشف بزرگ :
كليو كشف كرد كه گياهان قادرند علايمي از ارتباطات ذهني انسان را از فواصل بسيار دور دريافت كنند، اون به گياهانش الكترود وصل ميكرد و وقتي از فاصله ي بيست كيلومتري به آب دادن به اونها فكر ميكرد ، گياهان علايم شادي و لذت رو بروز مي دادند.

تصوير ذهني نه كلام :
تصاوير و احساسي كه از ديگر موجودات ارسال ميشه و گياهان اون رو دريافت مي كنند، كلمات بر زبان رانده شده رو شامل نميشه ، اين خيلي طبيعيه چون گياهان دوره ي آموزشي فراگيري زبان ما رو سپري نكرده اند، و كلماتي مثل آتش و آب و يا جملاتي مثل دوستت دارم گياه من، يا الان بهت آب مي دم يا شاخه هات رو مي كنم ، رو متوجه نمي شوند و به اون واكنش نشون نمي دهند اما هنگامي كه چنين نياتي را به جاي راندن بر زبان، در ذهن مجسم كنيد ( مثلا" در ذهن مجسم كنيد كه به محض رسيدن به خونه آب پاش رو بر مي داريد و گلها رو آب مي ديد) اون وقت، اونها مفهوم شادي، لذت، تهديد، غم و ... رو حتي از راه دور درك مي كنند و واكنش نشون مي دن.

چرا باكستر اين پديده را ادراك سلول اوليه ناميد؟
به اين دليل كه اين نيروي ادراك بدون توجه به عملكرد بيولوژيكي در نظر گرفته شده ي فردي اونها، تمام سلولهايي را كه او نحوه ي كارشان را مورد آزمايش قرار داد، شامل ميشه، اون اين آزمايشها رو روي جانوري تك سلولي به نام پارامسيوم انجام داد و ديد حتي يه جانور كه فقط يك سلول داره مي تونه از فواصل دور تصاوير ذهني آدمها رو درك كنه و بهش واكنش نشون بده‍‍‍‍ ، اون دور و بر جانور رو پر از مخزنهاي قفل دار و قفس هاي پرده اي كرد اما هيچ مانع فيزيكي نتونست مانع بشه كه سلولهاي مورد آزمايش اون به تصويرهاي ذهني آدمها واكنش نشون ندن.
باكستر نتيجه گرفت : " با آن كه امكان دارد بسيار تعجب آور به نظر برسد، چنين مي نمايد كه يك علامت نيروي حياتي وجود داد كه تمامي مخلوقات را به هم وصل مي كند. "

ساير تحقيقات باكستر :
بعضي ازكشفيات باكستر خيلي سرگرم كننده وشگفت انگيزه كه من چند تاش رو براتون مي گم چون از اهميت ويژه اي برخورداره

جست و خيز سبزيجات :
اون و همكارهاش الكترودهايي رو به سه نوع مختلف سبزي تازه متصل كردند. اون وقت يكي از دوستهاي باكستر تو ذهنش مجسم كرد كه تصميم داره بره و يكي از اون سه سبزي رو در آب جوش بندازه، سبزي انتخاب شده همين كه در مغز انتخاب كننده، برگزيده شد قبل از اينكه حتي توسط دست لمس بشه از خودش واكنشي رو نشون داد( اين واكنشها توسط دستگاه ثبت و ديده ميشه نه با چشم ) . كه اونها اسمش رو گذاشتن بي هوشي، چرا؟ چون روي صفحه ي رسم نمودار، ناگهان جهشي به سمت بالا ديده شد و سپس بلافاصله خط مستقيمي رسم شد كه نشان دهنده ي حالت بي هوشي است، در واقع اين واكنش گياهه براي اينكه درد نكشه، اون حالت بي هوشي پيدا مي كنه تا تجربه ي دردناكي رو كه در انتظارشه بتونه تحمل كنه.
دو سبزي ديگر همچنان به جست و خيزهاي خود( بر روي صفحه ي نمودار) ادامه دادند تا آنكه سبزي از هوش رفته، آب پز شد. اون وقت دو سبزي ديگه با نوعي ناراحتي دلسوزانه واكنش نشون دادند.

واكنش تخم مرغها :
اونها اين آزمايش رو با تخم مرغها هم انجام دادند و به نتيجه ي مشابهي رسيدند. وقتي توي ذهن تصميم گرفتند كه يك تخم مرغ رو از داخل يخچال بردارند و بشكنند، تخم مرغ همون عكس العمل اغما رو نشون داد و از هوش رفت، وقتي تخم مرغ شكسته اي رو در كنار تخم مرغهاي سالم قرار دادند، تخم مرغهاي سالم واكنشي عصبي از خودشون نشون دادند.

خانم گياه شناس يا جادوگر بدجنس گياهان :
يك بار خانم گياه شناسي پيش كليو آمد تا به چشم خودش واكنش نشون دادن گياهان رو ببينه.كليو قبول كرد و خانم رو پيش گياهانش برد و شروع كرد به گياهانش الكترود وصل كردن. اما در نهايت تعجب ديد كه همه ي گياهان حالت بي هوشي از ترس پيدا كرده اند و هيچ واكنشي نشون نمي دهند، كليو انديشيد بايد اونها با ورود خانم دچار اين حالت شده باشند اون از زن پرسيد كه در هنگام ورود به لابراتوار چه افكاري در ذهن داشته؟ خانم گياه شناس پاسخ داد كه :" من بيشر مواقع گياهان رو جمع مي كنم و در آزمايشگاه در اجاقي مي سوزونم تا وزن خشك شده شان را به دست بياورم " معما حل شده بود گياهان وحشتزده ي كليو، از طريق نيروي ادراك گياهيشون فهميده بودند كه جادوگر بدجنس گياهها، با اون افكار ترسناكش وارد لابراتوار شده و همه از ترس بي هوش شده بودند، به محض بيرون رفتن خانم همه ي گياهها به حالت عادي در اومدند، كليو باكستر نتيجه گرفت گياهان براستي قادرند هر گونه حال و حسي را در هاله ي تابان انسانها، به هنگام نزديك شدنشان به خود جذب كنند.
و با ادامه ي تحقيقاتش فهميد كه اين درباره ي هر سلول اوليه اي صدق مي كند نه فقط گياهان.

شناسايي قاتل:
تعدادي افسر پليس دانشجو، از چند ايالت مختلف شاهد اين آزمايش بودند. از ميان شش افسر پليس يكي انتخاب شد تا نقش قاتل را بازي كند اين افسر، يكي از دو گياهي را كه به مدت چندين هفته در كنار هم بودند، انتخاب كرد و از درون گلدان بيرون كشيدآنگاه برگهاي گياه كنده شده را كند و ريز ريز كرد آنهم در برابر گياه ديگر چند ساعت بعد آن شش افسر پليس يكي يكي وارد اتاق شدندو در برابر گياه شاهد عيني ، كه الكترودهايي به آن وصل شده بود، قرار گرفتند. آن گياه حالت طبيعي ويژه ي خود را داشت كه بر روي صفحه ي نمودار دستگاه نقش مي بست و هيچ گونه واكنش غير عادي نشان نمي داد. اما وقتي افسري كه دوست گياه ياد شده را كنده بود، و به قتل رسانده بود، وارد اتاق شد ، گياه بلافاصله و به شدت واكنش نشان داد.
اين قضيه اين فكر را پديد آورد كه در آينده اي نزديك، ممكن است يك قاتل يا دزد كه وارد خانه اي شده، به استناد شهادت يك گياه،مجرم شناخته بشود چون گياه يا سلول اوليه همين واكنش را نسبت به انساني كه در برابرش به قتل رسيده باشد نشان مي دهد و اين فقط شامل قتل نيست گياهي كه شاهد كتك كاري يا خشونت يا دعوا يا مشابه آن باشد مي تواند شهادت بدهد.

اهميت اين اكتشاف باعث شد تا اين موضوع به نام " ادراك سلول اوليه "ناميده شود و"كليو باكستر" از نظر دانشمندان علوم،" پدر سلول اوليه" ناميده شود.
( اگر مايليد در مورد نتايج شگفت انگيزي كه كليو و همكارانش به دست آوردند، بيشتر بدانيد مي تونيد به كتاب " زندگي مرموز گياهان " نوشته ي پيتر تامكينز و كريستوفر برد مراجعه كنيد يا كتاب ارتباطات بيولوژيكي و قابليتهاي آن نوشته ي كليو باكستر به همراهي استيفن وايت)

حالا اصل حرف من
خیلی از ماها وقتی میفهمیم داریم صاحب بچه میشیم (در حالی که اون موقع حداقل جنین یکی دو هفته هست که به وجود اومده) ناراحت و غمگین میشیم و حتی به فکر سقط جنین میافتیم . حالا با این اوصاف ببین چه بلایی داریم سر اون کوچولوی بیچاره میاریم. کوچولویی که تازه پاشو به این جهان گذاشته و فکر میکنه مادر بهترین موجود خلقته.
بعد از به دنیا اومدنش هم بارها و بارها میگیم که اون ناخواسته بوده. وانتظار هم داریم که بچمون هیچ مشکل روحی و روانی نداشته باشه و یک انسان موفق باشه.

واقعا برای این آدما متاسفم.

با سلام و تشكر از مطلب مفید سرکار خانم نکیسا

چندی قبل هم تحقیقات جالبی برروی تاثیر مولکولهای آب از رفتار محیط وانسانها توسط دانشمندان ژاپنی ارائه شد .وآثار موسیقی و تلاوت قرآن و....هم بر جنین ثابت است.

و چه زیبا گفت: ما سمیعیم و بصیــریم و هشیــم با شما نامحرمان ما خامشیم .


(و ان من شى ء الا يسبح بحمده و لكن لا تفقهون تسبيحهم )، هيچ موجودى نيست ، مگر آنكه با حمد خدا، پروردگارش را تسبيح ميگويد، ولى شما تسبيح آنها را نمى فهميد.


و نيز در تفسير آيه (قالوا انطقنا اللّه الذى انطق كل شى ء) از كلام خداى سبحان به دست مى آيد كه حيات و شعور در تمامى موجودات جارى است ، هر چند كه ما از نحوه حيات آنها بى خبر باشيم .

از امام صادق از پدرش (عليهماالسلام ) روايت كرده كه فرمود: مردى بر پدرم وارد شد و گفت : پدر و مادرم فدايت باد من مى بينم خداى تعالى در كتابش مى فرمايد: (و ان من شى ء الا يسبّح بحمده و لكن لا تفقهون تسبيحهم ) اين چگونه است ؟ پدرم فرمود: درست است ، پرسيد يعنى مى فرمائيد: درخت خشكيده خداى را تسبيح مى گويد؟ فرمود آرى ، مگر نشنيدى چوبهائى را كه در خانه ها به كار رفته چگونه به صدادر مى آيد؟ اين همان تسبيح چوب خشك است كه مى گويد (سبحان اللّه على كل حال ).

و در مناقب ابن شهر آشوب از علقمه و ابن مسعود روايت كرده كه گفتند: ما بارها شد كه در خدمت رسول خدا(صلى اللّه عليه و آله و سلم ) نشستيم تا غذا بخوريم صداى تسبيح از غذائى كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) مى خورد مى شنيديم ، اين را نيز بودم كه روزى مكرز عامرى از آن جناب معجره اى خواست حضرت 9 دانه ريگ را در دست گرفت و از آنها خواست تا خداى را تسبيح گويند، و ما شنيديم كه ريگها تسبيح گفتند.

و در حديث ابى ذر آمده كه وقتى ريگها را به زمين مى گذاشتند ساكت مى شد، و چون در دست آن جناب قرار مى گرفت مشغول تسبيح مى شد.

خطيب از ابى حمره روايت كرده كه گفت ما نزد امام سجاد على بن الحسين (عليهماالسلام ) بوديم كه جمعى گنجشك از جلوى ما عبور كردند، و همه با هم جيك جيك مى كردند، حضرت فرمود: مى دانيد چه مى گويند؟ عرض كرديم : نه ، فرمود: اول به شما بگويم كه من ادعا نمى كنم كه علم غيب دارم و ليكن از پدرم شنيدم كه فرمود: از پدرم على بن ابيطالب (عليه السلام ) شنيدم كه مى فرمود: مرغان در هر صبحگاهى خدا را تسبيح نموده قوت و غذاى روزشان را مسئلت مى دارند، و اين همان تسبيح صبحگاهى بود كه از خداى خود رزق امروز خود را طلب مى كردند.

خیر البریه;150336 نوشت:
(و ان من شى ء الا يسبح بحمده و لكن لا تفقهون تسبيحهم )، هيچ موجودى نيست ، مگر آنكه با حمد خدا، پروردگارش را تسبيح ميگويد، ولى شما تسبيح آنها را نمى فهميد.

این موضوع دقیقا مصداق همین مساله هست . یعنی اینو ثابت میکنه .
و بالا تر از این که قران و و وحی بودنشو ثابت میکنه . وگرنه کی اون زمان میدونست که گیاهان حس دارن و ذهن مارو میخونن و ..

این مساله رو هم فراموش نکنیم که همه ی عالم شاهد و ناظر بر کارهای ما انسانها هستن و در خیلی مواقع از ما قدرتمند تر .

مواظب کارهایی که تو این عالم انجام میدیم باشیم . چون اثرش تنها روی ما نیست . بلکه اعمال ما روی جهان هستی تاثیر میذاره .

حالا چه خوب و چه بد:Gol:

nakisa;150311 نوشت:
از ادراک سلول اولیه چیزی میدونین؟

سلام
این مطالب خیلی جالب و خیلی خیلی فرح انگیز بود . این حرفها موجب تقویت ایمان اهل اندیشه و خرد است .
وقتی به بیانات دینی نگاه می کنیم می بینیم برای هرچیزی آدابی تعیین شده است و حتی روابط کلامی مستقیم بین انسان و غیر جانداران را داریم اینها نشان دهنده تایید طرفینی علم و دین است .
اما ظاهرا دین بالاتر از این کشف علمی را بیان می فرماید . دین می گوید نه تنها جانداران بلکه همه موجودات ادراک دارند . دین همه اشیاء را تسبیح کننده خدا معرفی می کند و معلوم است که تسبیح بر نوعی ادراک مبتنی است لذا از نظر دین غیرجانداران هم ادراک دارند البته جناب خیر البریه به یک تحقیق علمی در خصوص بلورهای آب اشاره کردند که موید این مطلب است .
با این مطالبی که دین و علم بر آن صحه می گذارند می خواهیم عالم را چگونه ببینیم ؟ آیا بر سر آن هستیم که با این هستی صلح کنیم ؟ آیا به خوشبینی نسبت به عالمی که مظهر خدای علیم حکیم است مایلیم یا باز هم می خواهیم عالم را سیاه و سفید ببینیم ؟ مشکلی نیست سیاه و سفید ببینیم اما چه کسی گفته سیاه بد مطلق است ؟
خلاصه کسانی که از صلح مطلق و فنای در حق سخن راندند خیلی پیشروتر از ما بودند که خود را رها ساختند . رها از این اندیشه های محبوس کننده عرفی . رها از این تعاملات نامناسب با هستی . اگر به مجموعه تعالیم دین هم با این نگاه خوشبینانه نگاه کنیم می یابیم که باطن دین حرف متفاوتی دارد .
بنده خود باور دارم که حتی مصنوعات دست بشر هم از این قاعده مستثنی نیستند و تعامل خوب را از بد را تمیز می دهند .
موفق باشید

خیلی از ماها وقتی میفهمیم داریم صاحب بچه میشیم (در حالی که اون موقع حداقل جنین یکی دو هفته هست که به وجود اومده) ناراحت و غمگین میشیم و حتی به فکر سقط جنین میافتیم . حالا با این اوصاف ببین چه بلایی داریم سر اون کوچولوی بیچاره میاریم.

کوچولویی که تازه پاشو به این جهان گذاشته و فکر میکنه مادر بهترین موجود خلقته.

بعد از به دنیا اومدنش هم بارها و بارها میگیم که اون ناخواسته بوده. وانتظار هم داریم که بچمون هیچ مشکل روحی و روانی نداشته باشه و یک انسان موفق باشه.

واقعا برای این آدما متاسفم.

موضوع قفل شده است