اشتباه فاحش ابن تیمیه در تفسیر قرآن و تعمیم شرک

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اشتباه فاحش ابن تیمیه در تفسیر قرآن و تعمیم شرک


با سلام

ابن تیمیه در منهاج السنه گفته :

رافضي (مقصودش ابن مطهر حلي رحمه الله كه مشهور بين شيعه به علامه حلي است )گويد: ((برهان بيست و چهارم قول خداي تعالي در سوره ي انفال آيه ي 64: (حَسْبُكَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ) كه از طريق ابونعيم آمده كه گويد در حق علي نازل شده، و اين فضيلتي است كه براي احدي از صحابه و غير ايشان نيست. پس علي امام است)).

رد بر دليل مذكور و نادرست بودن آن:.....
جواب: اين نقل صحيح نيست و معنايي كه از آيه استنباط كردي خطاست و خيال كردي كه معناي آيه چنين است، خدا و آنكه پيرو توست براي تو كافيند، كه ((من موصوله)) در جمله: من اتبعك عطف به الله باشد، و اين خطا و موجب كفر بلكه شرك است ! ، زيرا خدا بتنهايي براي تمام خلق كافي است چنانكه خود در سوره ي آل عمران آيه ي 173فرمود: (الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَاناً وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ) پس خدا براي همه كس بتنهايي كافي است و شريك نميخواهد و بنده حتي براي خودش كافي نيست چه رسد باينكه براي ديگري كافي باشد. پس اين شرك است كه بگوييم مؤمنين و يا فردي از ايشان مانند علي ع براي رسول خدا ص كافي است. انسان نبايد براي قول ابونعيم و يا هزاران نفر ديگر، آيات قرآني كه در توحيد است تفسير به شرك نمايد، پس معني آيه اين است كه اي محمد خدا براي تو و براي آن مؤميني كه تو را پيروي كنند كافي است يعني خدا براي تو و پيروانت كافي است مانند قول شاعر كه گفته:
فحسبك والضحاك سيف مهند
يعني: تيغ تيز هندي براي تو و ضحاك كافي است.


دوم: قبلا گفته شد كه قرار دادن ((من)) موصوله مستلزم شرك است
پس چرا شرك را فرض كنيم؟ و نيز بايد گفت كه استدلال شما درست نيست، و حتي بناء به گفته ي شما كه من موصوله است درست نمي آيد زيرا مقصود از مؤمنين كه جمع است، بر خلاف لغت و قواعد، به معني فرد باشد و آن فرد علي باشد آيا اين تفسير صحيح و مطابق نزول است. مسلما چنين نيست زيرا وقت نزول آيه عده ي بسياري براي جهاد با كفار حاضر بودند و هيچ عاقلي نگفته كه در جهاد كفار براي رسول خدا ص فقط يك نفر علي كافي است .

و إذا تبين هذا فهؤلاء الرافضة رتبوا جهلا على جهل فصاروا في
ظلمات بعضها فوق بعض فظنوا أن قوله حسبك الله و من أتبعك من المؤمنين معناه أن الله و من اتبعك من المؤمنين حسبك ثم جعلوا المؤمنين الذين اتبعوه هم علي بن أبي طالب !!!

انتهی کلام ابن تیمیه

اما نقد مطالب ابن تیمیه :

سوال اساسی اینجاست : اگر خدای متعال بوسیله صحابه پیامبرش را یاری کرد چرا قبلا گفتی که الله به تنهایی تورا کافیست ؟؟؟!!!! پس چرا نفرمود : هو الذي أيدك بنصره وحده ؟!!!!! و فهو وحده كافيك ؟؟؟!!!
وچرا مومنین را بدون " ب : نیاورد تا معنی شما درست شود وبفرماید : هو الذي أيدك بنصره والمؤمنين ؟؟؟

در این تفسیر ابن تیمیه دقت کنید :
قوله حسبك الله و من اتبعك من المؤمنين معناه أن الله حسبك و حسب من اتبعك من المؤمنين فهو وحده كافيك .

ودر جای دیگر گفت :
وأيضا فكيف يجوز أن يقول النبي صلى الله عليه و سلم في المدينة بعد الهجرة و النصرة و اجعل لي وزيرا من أهلي عليا اشدد به ظهري مع أن الله قد اعزه بنصره و بالمؤمنين كما قال تعالي هو الذي أيدك بنصره و بالمؤمنين .منهاج السنه 7/24

علت اشتباهش هم خلط معنی آیه 64 انفال با 62 انفال :

وقال تعالى يا أيها النبي حسبك الله ومن اتبعك من المؤمنين سورة الأنفال 64 أي الله كافيك وكافي من اتبعك من المؤمنين والصحابة أفضل من اتبعه من المؤمنين وأولهم .8/487


واشتباه در مشابه دانستن با آیه :

فهذا كقوله هو الذي أيدك بنصره و بالمؤمنين و ألف بين قلوبهم فإنه وحده هو المؤيد للرسول بشيئين أحدهما نصره الذي ينصر به و الثاني بالمؤمنين الذين اتى بهم 7/205
(هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ)
((سوره الانفال 61- 62))
يعني: او خدايي است كه تو را به ياري خود و به مؤمنين تأييد نمود و بين دلهاي ايشان الفت انداخت))

وقال تعالى إذا جاء نصر الله والفتح ورأيت الناس يدخلون في دين الله أفواجا فسبح بحمد ربك واستغفره إنه كان توابا والذين رآهم النبي صلى الله عليه و سلم يدخلون في دين الله أفواجا هم الذين كانوا على عصره
وقال تعالى هو الذي أيدك بنصره وبالمؤمنين وألف بين قلوبهم سورة الأنفال 62 63 وإنما أيده في حياته بالصحابة !

وكفى الله المؤمنين القتال سورة الأحزاب 25

چطور شد که خداوند بتنهایی در جنگ برای مومنین کافیست اما بنصر مومنین هم نیاز است ؟!!!!!!! اصلا خیال همه را راحت کنیم چرا خداوند خودش با کفار نجنگید و پیامبر وصحابه جنگیدند !!!!!!!!!!!!!!!!! وجالبتر اینکه پیامبر گرامی جنگید اما خداوند فرمود تو نجنگیدی بلکه خدا جنگید (وما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی ) !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!تعجب که سریعا حکم به شرک وکفر مخالفین هم میدهند در حالیکه هنوز در معنی و فهم قرآن کریم مشکل دارند ؟

أيا اين تناقض گويي نيست ؟؟!!

ضمنا ، ( آیا در جنگ خندق کسی بجز علی (ع) بتنهايي اسلام و مسلمین را یاری کرد ؟ ومگر در آیات دیگر جمع بجای مفرد نیامده ؟؟!! همچنانکه چند خط بالاتر از صحیح بخاری در ترجمه آیه الذین قال لهم الناس ؛ اهل سنت آورده اند : ( الذين قال لهم الناس ) ومحل " الذين " خفض أيضا مردود على الذين الأول وأراد بالناس : نعيم بن مسعود ، في قول مجاهد وعكرمة فهو من العام الذي أريد به الخاص كقوله تعالى : ( أم يحسدون الناس ) يعني : محمدا صلى الله عليه وسلم وحده وقال محمد بن إسحاق وجماعة : أراد بالناس الركب من عبد القيس ، ( إن الناس قد جمعوا لكم ) يعني أبا سفيان وأصحابه ، ( فاخشوهم ) فخافوهم واحذروهم فإنه لا طاقة لكم بهم ، ( فزادهم إيمانا ) تصديقا ويقينا وقوة ( وقالوا حسبنا الله ) أي : كافينا الله ، ( ونعم الوكيل ) أي : الموكول إليه الأمور فعيل بمعنى مفعول . ؟!)

حتی شاگرد مبرز ابن تیمیه مینویسد :

وقال ابن القيم : ( فلما استقر رسـول الله بالمدينة وأيده الله بنصره وبعباده المؤمنين وألف بين قلوبهم رمتهم العرب واليهود عن قوس واحدة ، وشمروا لهم عن سـاق العداوة والمحاربة وصاحوا بهم من كل جانب ، والله يأمرهم بالصبر والعفو والصفح حتى قويت الشوكة واشتد الجناح فأذن لهم حينئذ في القتال .... زاد المعاد 2/58.

پس نصرت الله + نصرت مومنین .

http://sites.google.com/site/hojjah/ebne...ects=0&d=1


بنابراین سوال ما از ابن تیمیه و پیروانش : اگر خدای متعال بتنهایی برای رسولش ومومنین کافیست (طبق آیه 64) چرا بنصرت مومنین هم نیاز شد(طبق آیه 62) ؟!
وجواب این سوال معمای حل مساله توسل و شفاعت نزد وهابیون است .

خیر البریه;150309 نوشت:
زيرا خدا بتنهايي براي تمام خلق كافي است

سلام
درست است خدا به تنهایی برای هر چیزی کافی است اما چه کسی گفته مظاهر حق تعالی که ایادی او هستند غیر اویند ؟
مگر نه این است که خدا به اسباب رزق می دهد ، به اسباب یاری می کند ، به اسباب نجات می بخشد ، به اسباب غلبه می دهد وووو حال اگر تاین اسباب غیر محض باشند که رابطه ای بین آنها و خدا نخواهد بود که خدا آنها را سبب قرار دهد پس این حقایق مظاهر حقند و اوصاف اورا آشکار می کنند . البته عدم درک این معنا را نمی توان تنها به ابن تیمیه نسبت داد بلکه فهم این مرتبه از توحید برای اکثری افراد مشکل است . ابن تیمیه که دیگر ته این عدم ادراک است .
موفق باشید

[="arial"]جزاک الله خيرا.......

اين است بن تيميه!!!![/]

موضوع قفل شده است