مجله اسلام و مطالعات روان شناسي(آرشيو مقالات)
تبهای اولیه
هدف اصلي دوفصلنامه، انتشار تحقيقات انجام شده در زمينة مطالعات اسلام و روانشناسي، اطلاعرساني علمي، فراهم آوردن زمينه براي تبادل نظر و تضارب آراي متفكران و محققان اين رشته، فراهم آوردن زمينه براي توليد علم و انديشه و نظريهپردازي در اين زمينه و آماده كردن زمينة مناسب براي رشد و ارتقاي هر چه بيشتر دانش روانشناسي اسلامي است.
موضوعاتي كه مورد توجه دوفصلنامه است به شرح زير است:
٭ فلسفه روانشناسي با نگاه نقادانه از ديدگاه اسلام
٭ كاربردهاي روانشناسي در خدمت جامعه اسلامي و نيازهاي آن
٭ شكل گيري علم روانشناسي در جامعه اسلامي
٭ تحليل روانشناختي مفاهيم اسلامي در حيطههاي:
1. انسانشناختي، مانند: منوع، هلوع، عجول، هماز، مخلص، متقي؛
2. اعتقادي، مانند: خدا، معاد، امامت، شفاعت، بهشت، جهنم و...؛
3. ارزشي، مانند: توبه، توكل، عزت نفس، آرامش رواني، حزن، خوف؛
4. دستورات عملي اسلام، مانند: قصاص، نماز، ارث، حج، خمس.
٭ بررسي يافته هاي روانشناسي از ديدگاه اسلام در قالب نقد، تاييد و تكميل، ارائه بديل، ارائه نظريه جديد.
شناسنامه دو فصلنامه مطالعات اسلام و روانشناسينام: مطالعات اسلام و روانشناسيرتبه:علمي- تخصصيدوره انتشار:دو فصلنامهموضوع: روانشناسي و معارف اسلاميزبان: فارسي- انگليسي-عربيصاحب امتياز:پژوهشگاه حوزه و دانشگاهمدير مسئول: حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد غرويسردبير: دكتر محمد كاويانيمحل انتشار: قمنشاني قم:
پرديسان، بلوار دانشگاه،جنب دانشگاه آزاد اسلامي، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه كد پستي:3749113361تلفن:2111274 – 0251 و 2111275 - 0251نمابر:2803090 - 0251نشاني تهران:خيابان انقلاب اسلامي - نرسيده به وصال شيرازي - كوچه اسكو - پلاك4
تلفن تهران:66460935
آدرس سايت:www.rihu.ac.irپست الكترونيك:psy@rihu.ac.ir
آرشيو مجله مطالعات اسلام و روانشناسي
- 1389/8/23 يكشنبه
شماره 6: دوفصلنامه علمي- تخصصي مطالعات اسلام و روان شناسي، سال 4 شماره 6 بهار و تابستان 1389 [چكيده و متن كامل]
- 1389/4/30 چهارشنبه
شماره 5 - دوفصلنامه علمي ـ تخصصي مطالعات اسلام و روانشناسي سال3، شماره 5، پاييز و زمستان 1388 [چكيده و متن كامل]
- 1388/10/12 شنبه
شماره 4 - دوفصلنامه علمي ـ تخصصي مطالعات اسلام و روانشناسي سال3، شماره 4، بهار و تابستان 1388 [چكيده و متن كامل]
- 1388/10/12 شنبه
شماره 3- دوفصلنامه علمي- تخصصي مطالعات اسلام و روانشناسي، سال دوم، شماره سوم، پاييز و زمستان 1387 [چكيده و متن كامل]
- 1388/10/12 شنبه
شماره 2- دوفصلنامه علمي- تخصصي مطالعات اسلام و روانشناسي، سال اول، شماره دوم، 1387 [چكيده و متن كامل]
شنبه 12 دي 1388 شماره 1 - دوفصلنامه مطالعات اسلام و روانشناسي، سال اول، شماره اول، پاييز و زمستان 1386 [چكيده و متن كامل]
- بررسي رابطه سبكهاي تربيتي و تربيت ديني با ميزان مذهبي بودن والدين
منصوره السادات صادقي؛ دكتر محمدعلي مظاهري؛ محمود حيدري
چكيده: پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه بين روش تربيت ديني و ميزان مذهبي بودن والدين با تأكيد بر سبكهاي تربيتي در دختران و پسران طراحي و اجرا گرديد. تعداد 374 نفر دانشجو (177 پسر و 197 دختر) به عنوان نمونه طبقهاي نسبتي در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه روش تربيت ديني؛ پرسشنامه محيط خانوادگي، پرسشنامه محقق ساخته، و پرسشنامه ميزان مذهبي بودن والدين را تكميل نمودند. تجزيه و تحليل دادهها با استفاده از آزمون تحليل واريانس يكراهه نشان داد كه ميانگين نمرات ميزان مذهبي بودن مادر در سبك تربيتي مقتدر نسبت به ساير سبكها بالاتر است. همچنين نتايج آزمون تعقيبي شفه نشان داد كه تفاوت معنادار در ميانگين نمرات ميزان مذهبي بودن مادر بين سبكهاي تربيتي مقتدرانه و مسامحهكارانه وجود دارد. در مطالعة حاضر همچنين نشان داده شد كه روش تربيت ديني براي دختران و پسران داراي تفاوت معنادار ميباشد، به طوري كه تعداد دختران در هر دو گروه والدين در روش تربيتي مقتدرانه بالاتر از فراواني مورد انتظار و تعداد پسران در روش تربيتي مسامحهكارانه، بالاتر از فراواني مورد انتظار ميباشد. با استفاده از آزمون مجذوركاي دوطرفه در بررسي دقيقتر نشان داده شد كه سبكهاي تربيتي كاربردي از سوي والدين براي دختران و پسران تفاوت معنادار دارد، به طوري كه فراواني دختران در سبك تربيتي مقتدرانه بالاتر از فراواني مورد انتظار، و البته در روش تربيتي مسامحهكارانه، فراواني پسران بالاتر از فراواني مورد انتظار ميباشد. در بحث و نتيجهگيري به بررسي نقش سبكهاي تربيتي و نحوة آموزش آموزههاي ديني با توجه به جزئيات نتايج تحقيق پرداخته شده است.
واژههاي كليدي: سبكهاي تربيتي، تربيت ديني، مذهبي بودن والدين.
- بررسي تأثير گسترش هستيشناسي اسلامي بر فعالسازي مؤلفههاي هوشبهر هيجاني
دكتر معصومه اسمعيلي
چكيده: هدف اصلي پژوهش حاضر، بررسي تأثير گسترش هستيشناسي اسلامي بر فعالسازي مؤلفههاي هوشبهر هيجاني ميباشد. فرضيههاي اين پژوهش عبارتند از:
1. مداخلة درماني مبتني بر هستيشناسي اسلامي در فعالسازي مؤلفههاي هوشبهر هيجاني مؤثر است.
2. مداخلة درماني مبتني بر هستيشناسي اسلامي در فعالسازي مؤلفههاي هوشبهر هيجاني تأثير متفاوتي دارد. ابزاري كه در اين پژوهش مورد استفاده قرار گرفته عبارت است از:
پرسشنامه هوشبهر هيجاني بار ـ آن (EQ-I) كه در ايران توسط دهشيري (1381) هنجاريابي شده است. روش مورد استفاده در اين پژوهش، آزمايشي از نوع پيشآزمون ـ پسآزمون با گروه كنترل است. جامعة پژوهش حاضر، مراجعان 35ـ30 ساله زن داوطلب شركت در برنامة گروهدرماني بوده است. از بين مراجعان 18 نفر براي شركت در اين برنامه در نظر گرفته شدند كه بهطور تصادفي در دو گروه آزمايش (n=9) و كنترل (n=9) جايگزين شدند.
دادهها توسط تحليل واريانس چندمتغيره يكراهه مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتيجه پژوهش نشان داد كه اين شيوه درماني در فعالسازي مؤلفههاي هوشبهر هيجاني شركتكنندگان مؤثر بوده است.
واژههاي كليدي: گسترش هستيشناسي اسلامي، هوش هيجاني.
- تأملي در سازههاي مذهبي و جايگاه آنها در روانشناسي سلامت
دكتر مجيد صدوقي٭
چكيده: مجموعه در حال رشدي از پژوهش، اثرات مثبت رفتارها و باورهاي مذهبي را بر سلامت جسماني و رواني نشان دادهاند. همچنانكه شواهد افزايش مييابد، عناصر مذهبي و معنوي در مدلهاي نظري پذيرش بيشتري مييابد. اگرچه مطالعات اخير حكايت از خلاقيت فزايندهاي دارد، بايد براي روشن شدن روابط دروني ميان سازههاي مذهبي و اثرات همبسته آن با سلامت، مطالعات بيشتري صورت گيرد.
مقالة حاضر ضمن ارائه تعاريفي از مفاهيم سلامت و مذهب كه با چهارچوب روانشناسي سلامت متناسب است، رابطه مشاركت مذهبي و جهتگيري مذهبي با سلامت رواني را مورد بحث قرار داده است. سپس مفهوم مقابله مذهبي را بررسي و به كنكاش در مدل مقابله مذهبي پارگامنت پرداخته و تلاش كرده است تا مكانيزمهاي شناختي و رفتاري را كه نقش واسطهاي در ارتباط ميان مذهب و سلامت رواني ايفا ميكنند، مورد بررسي قرار دهد. اين مقاله با ذكر مزايا و معايب مقابله مذهبي براي سلامت و ارائه پيشنهادهايي براي تلفيق متغيرهاي مذهبي در عرصه پژوهشهاي آتي به ويژه در قلمرو روانشناسي سلامت باليني خاتمه مييابد.
واژههاي كليدي: مذهبي بودن، مشاركت مذهبي، مقابله مذهبي، سلامت روان، روانشناسي سلامت.
- مقايسه الگوي چند وجهي اسلامي با مدل شناختي بك در درمان افسردگي
دكتر علي نقي فقيهي؛ دكتر باقر غباري بناب؛ يداله قاسميپور
چكيده: هدف پژوهش حاضر، بررسي مدل چندوجهي اسلامي دردرمان افسردگي ومقايسة آن با مدل درماني شناختي بك است. دو مدل مذكور، از بهترين مدلهاي مؤثر در درمان افسردگي شناخته شدهاند. اين دو مدل براي دوازده نفر از مراجعان مركز مشاوره كه شرايط مساوي داشته و با مصاحبة تشخيصي براساس علائم DSM-IV افسرده شناخته شده بودند، به كارگرفته شد. چهار نفر با مدل بك و هشت نفر ديگر با مدل اسلامي درمان شدند. همة مراجعان مؤنث بودند. آزمودنيها (هردوگروه) در مرحلة پيش از درمان (خط پايه) و در طي جلسههاي چهارم، هشتم و دوازدهم و پس از درمان و در مرحله پيگيري (سه ماه پس از اتمام درمان) مقياس افسردگي بك را تكميل كردند. مقايسة نمرات پيشآزمون و پسآزمون و مرحلة پيگيري نشان داد كه هردو مدل مؤثر بودند، اما تفاوتهاي عمدهاي ازكاربردهاي اين دومدل مشاهده گرديد. مقايسه نمرههاي انفرادي وگروهي نشاندادكه مدل چندوجهي اسلامي دركاهش علائم افسردهخويي بيش ازشناختدرماني بك مؤثر بوده است. همچنين اين مدل، برخلاف مدل شناختي بك كه تنها به فرآيندهاي شناختي مراجعان ميپردازد، به جنبههاي شخصيتي ـ رفتاري و معنوي مراجعان نيز ميپردازد. مدل اسلامي برخلاف مدل شناختي در درمان افرادي كه گرايشات مذهبي دارند، بيشتر مؤثر واقع شد و در مورد افرادي كه افسردگي معنايي يا وجودي دارند مفيدتر بود. در مدل چند وجهي اعتقادات مذهبي با مذهب مطابقت داده شده ولي در مدل شناختي، اين افكار و اعتقادات كنار گذاشته ميشود. اين امور باعث تمايز چند وجهي در درمان افسردگي از روش بك گرديده است.
واژههاي كليدي: افسردگي، شناخت درماني بك، مدل چند وجهي درماني برگرفته از متون اسلامي، جنبه معنوي، اعتقادات و رفتارهاي ديني.
- نظريه نيازهاي معنوي از ديدگاه اسلام و تناظر آن با سلسله مراتب نيازهاي مازلو
محمدصادق شجاعي
چكيده: در اين مقاله نخست مروري بر جايگاه و اهميت نيازها در حوزة روانشناسي ميگردد و در ادامه با توجه به ضرورت درنظر گرفتن نيازهاي معنوي در سلسله مراتب نيازها، به بررسي اجمالي ادبيات تفكر ارزشي و نيز متون علمي موجود، درخصوص اهميت و جايگاه نيازهاي معنوي پرداخته ميشود. در حوزة معرفت ديني گسترة نيازها از محدودة انسان و روابطش با خود و ديگران به وسعت خدا و همة هستي بسط مييابد. با اين پيشفرض، نيازهاي معنوي انسان متناظر با هرم نيازهاي مازلو در پنج طبقه (نيازهاي وجود، نيازهاي ايمنيجويي معنوي، نياز محبت و دوستي با خدا، نياز كرامت نفس، نياز خودشكوفايي معنوي و تقرّب به خدا) عنوان شده است. اميد است اين رهيافت، بتواند دريچة تازهاي را به سوي روانشناسي مذهب بگشايد و بُعد ديگري از نيازهاي انسان را كه به روشني در هرم نيازهاي مازلو به چشم نميخورد، برجسته نمايد.
واژههاي كليدي: نياز، معنويت، نيازهاي معنوي.
آثار دينداري از ديدگاه ويليام جيمز
دكتر مسعود آذربايجاني
چكيده: در اين جستار آثار دينداري از ديدگاه جيمز بحث شده، جيمز ثمرات دين را به طور كلي تحت عنوان «قداست» با ويژگيهاي زهد، قوت قلب، خلوص و مهرورزي مشخص ميكند. در اين مقاله آثار دينداري از منظر جيمز در شش بخش معنوي، اخلاقي، معرفتي، عاطفي - هيجاني، سلامت و بهداشت رواني و بالاخره انسجام شخصيت و يكپارچگي هويت بررسي شده است. ملاحظات پاياني اين جستار در محورهاي جذابيت بحث آثار دينداري، نقد مبناي پراگماتيسم در آثار دينداري، پذيرش نگاه كاركردگرايانه در موضوعاتي كه غايات عملي دارند، نقد انحصار آثار در ابعاد فردي و بالاخره نقد سنخشناسي روانشناختي جيمز در مورد افراد سليمالعقل و ناخوشروان ذكر شده است.
واژههاي كليدي: دينداري، ويليام جيمز، روانشناسي دين، پراگماتيسم.
- روشهاي سنجش شخصيت از منظر دين و روانشناسي
ابراهيم نيكصفت
چكيده: روشهاي مختلف سنجش و بررسي ابعاد مختلف شخصيتي، دو عامل عمده در تفسير رويكردها در مطالعة شخصيت ميباشد. براين اساس يكي از مباحث مهم در تفاوت مدلها، در استراتژي تحقيق، روشها و مدلهاي جمعآوري دادهها ميباشد كه اين تغيير نگرشها عامل اساسي شكلگيري مكاتب روانشناسي و رويكردهاي مطالعاتي انديشمندان اسلامي ميباشد. در تقسيمبندي موجود دربارة روشهاي مختلف تحصيل شناخت، چهار روش عمدة تجربي، عقلي، نقلي و شهودي مورد تأكيد قرار گرفته است. اين تحقيق بر مبناي روش مطالعات كتابخانهاي و به شيوة تحليل محتوا در متون انسانشناختي دانشمندان مسلمان و مباحث روششناختي نظريهپردازان شخصيت در روانشناسي غربي انجام شده است. از روشهاي سنجش شخصيت در سه مكتب عمده مطالعة شخصيت؛ يعني روانتحليلگري، صفات و انسانگرايي؛ و سه رويكرد عمده مطالعات اسلامي دربارة انسان، يعني رويكرد نقلي، عقلي و عرفاني گزارشي ارائه شده و سپس به توصيف و تبيين اجمالي روشها و آزمونهاي مربوط به اين رويكردها ميپردازد. در ادامه به بررسي، تحليل و تركيب نتايج مطرح شده در روششناسي پرداخته و راهحلهايي را براي مطالعات نوين روانشناسي در حوزة دين بيان ميكند.
واژههاي كليدي: روششناسي، شخصيت، سنجش، روانتحليلي، صفات، انسانگرايي، وحي، عقل و عرفان.