جریان افشاء سر پیامبر که در قرآن آمده است مربوط به کدام یک از همسران پیامب

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جریان افشاء سر پیامبر که در قرآن آمده است مربوط به کدام یک از همسران پیامب

جریان افشاء سر پیامبر که در قرآن آمده است مربوط به کدام یک از همسران پیامبر بوده است؟ و در چه موردی بوده است؟

گزارشی در تاریخ وجود دارد که شأن نزول آیه اول سوره تحریم را مربوط به جریان افشای سر پیامبر(ص) توسط حفصه می داند ؛
و جریان به دو شکل نقل شده است :
در یک نقل؛ پیامبر (ص) در خانه بودند که ماریه قبطیه را خواست ، این در زمانی بود حفصه در خانه حضور نداشت، و همزمان که ماریه نزد پیامبر آمد ، حفصه نیز وارد شد ([1])و بنابر نقلی در روزی که مخصوص عایشه بود نزد ماریه رفته بود و در این هنگام حفصه برپیامبر وارد شد در حالی که ماریه نقاب بر صورت داشت، حفصه به پيامبر گفت من متوجه شدم كه چه كار كردى، رسول خدا به حفصه فرمود اين راز را پوشيده دار و اين كنيزك بر من حرام است. ولی حفصه چون هیچ چیزی را از عایشه مخفی نمی گذاشت و در واقع تمامی کار های آنها هماهنگ بود همان دم پيش عايشه رفت و او را آگاه كرد و راز را با عایشه خبر داد و به او مژده داد كه پيامبر (ص) ماريه قبطيه را بر خود حرام فرموده است، با اين حال این امر مورد اعتراض عایشه قرار گرفت و به پيامبر گفت روزى كه نوبت من است با كنيز قبطى خود نزدیک مى‏شوى ولى در مورد ديگر همسرانت روزى را كه نوبت ايشان است به خودشان اختصاص مى‏دهى ؟

و خداوند اين آيات اول سوره تحریم را در مورد حفصه و عایشه نازل کرد و به همین دلیل رسول الله ( ص) مدت بیست ونه روز از همسران خود کناره گیری کرد و سپس این آیه نازل شد «يا أيها النبي لم تحرم ما أحل الله لك تبتغي مرضاة أزواجك و الله غفوررحيم»التحريم: آیه1 ([2])

اين دوری پیامبر در این ایام نشان دهنده دلتنگى شديد پيامبر از ايشان بود و پیامبر بعد از این جریان همسران خود را مخیر به ماندن در کنار خود ویا رفتن کرد که وقتی به حفصه رسید رأی عایشه راپرسیده و او نیز ماندن در کنار پیامبر را انتخاب کرد ،در این مخیر شدن همسران پیامبر ، همه همسران ، راه خدا و پيامبرش را برگزيدند و ترجيح دادند كه در كنار پیامبر به زندگی خود ادامه دهند غير از زن عامرى پیامبر كه پيوستن به قوم خود و جدايى را ترجیح داد، او بعدها مى‏گفت من زنى بدبختم و پشكل جمع مى‏كرد و مى‏فروخت و هر گاه بر در خانه همسران پيامبر مى‏آمد و اجازه ورود مى‏خواست، چون مى‏پرسيدند كيست؟ مى‏گفت من بدبخت. ([3])

خبری در الارشاد وجود دارد که مسئله افشا سر حفصه و عایشه را مربوط به جانشینی امام علی علیه السلام میداند که در نهایت با مشورت با عده ای از طلقا قریش و منافقین و مرتدهای مدینه؛تصمیم به رم دادن شتر پیامبر در گردنه «هرشی» گرفتند. ([4])


[1] - انساب الاشراف بلاذری،ج‏1،ص:424(چاپ‏زكار،ج‏2،ص:55


[2] - طبقات الکبری ابن سعد،8/150


[3] -طبقات الکبری ابن سعد 8/154


[4] -الارشاد القلوب الی الصواب، حسن دیلمی ج2/331

[=Century Gothic]با سلام
و تشکر از سخنان

[=Century Gothic]خداوند مهربان در قرآن كريم در سوره تحريم مى‌فرمايد:
[=Century Gothic] يَأَيهَُّا النَّبىِ‏ُّ لِمَ تحَُرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِى مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ .قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكمُ‏ْ تحَِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلَئكمُ‏ْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الحَْكِيمُ . وَإِذْ أَسَرَّ النَّبىِ‏ُّ إِلىَ‏ بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَاذَا قَالَ نَبَّأَنىِ‏َ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ. إِن تَتُوبَا إِلىَ اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَئهُ وَجِبرِْيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَئكَةُ بَعْدَ ذَالِكَ ظَهِيرٌ.عَسىَ‏ رَبُّهُ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيرًْا مِّنكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَئبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَئحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكاَرًا.

[=Century Gothic]اى پيامبر! چرا چيزى را كه خدا بر تو حلال كرده بخاطر جلب رضايت همسرانت بر خود حرام مى‏كنى؟!
و خداوند آمرزنده و رحيم است.
خداوند راه گشودن سوگندهايتان را (در اين گونه موارد) روشن ساخته و خداوند مولاى شماست و او دانا و حكيم است.

[=Century Gothic] (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه پيامبر يكى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت، ولى هنگامى كه وى آن را افشا كرد و خداوند پيامبرش را از آن آگاه ساخت، قسمتى از آن را براى او بازگو كرد و از قسمت ديگر خوددارى نمود هنگامى كه پيامبر همسرش را از آن خبر داد، گفت: «چه كسى تو را از اين راز آگاه ساخت؟» فرمود: «خداوند عالم و آگاه مرا با خبر ساخت!».
[=Century Gothic]اگر شما (همسران پيامبر) از كار خود توبه كنيد (به نفع شماست، زيرا) دلهايتان از حق منحرف گشته و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهيد، (كارى از پيش نخواهيد برد) زيرا خداوند ياور اوست و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتيبان اويند.
[=Century Gothic]اميد است كه اگر او شما را طلاق دهد، پروردگارش به جاى شما همسرانى بهتر براى او قرار دهد، همسرانى مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه كار، عابد، هجرت‏كننده، زنانى غير باكره و باكره!
[=Century Gothic]شيعه و سنى اتفاق دارند كه اين آيات در باره عائشه و حفصه نازل شده است؛ چنانچه محمد بن اسماعيل بخارى در صحيح خود مى‌نويسد:
[=Century Gothic]حدثني الْحَسَنُ بن مُحَمَّدِ بن صَبَّاحٍ حدثنا حَجَّاجٌ عن بن جُرَيْجٍ قال زَعَمَ عَطَاءٌ أَنَّهُ سمع عُبَيْدَ بن عُمَيْرٍ يقول: سمعت عَائِشَةَ رضي الله عنها أَنَّ النبي صلى الله عليه وسلم كان يَمْكُثُ عِنْدَ زَيْنَبَ بِنْتِ جَحْشٍ وَيَشْرَبُ عِنْدَهَا عَسَلًا فَتَوَاصَيْتُ أنا وَحَفْصَةُ أَنَّ أَيَّتَنَا دخل عليها النبي صلى الله عليه وسلم فَلْتَقُلْ إني أَجِدُ مِنْكَ رِيحَ مَغَافِيرَ أَكَلْتَ مَغَافِيرَ .
[=Century Gothic]فَدَخَلَ على إِحْدَاهُمَا فقالت له: ذلك. فقال: لَا بَلْ شَرِبْتُ عَسَلًا عِنْدَ زَيْنَبَ بِنْتِ جَحْشٍ وَلَنْ أَعُودَ له. فَنَزَلَتْ «يا أَيُّهَا النبي لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ الله لك» إلى «إن تَتُوبَا إلى اللَّهِ» لِعَائِشَةَ وَحَفْصَةَ «وَإِذْ أَسَرَّ النبي إلى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ» لِقَوْلِهِ بَلْ شَرِبْتُ عَسَلًا.
[=Century Gothic]عبيد بن عمير مى‌گويد: از عائشه شنيدم كه گفت: رسول خدا (ص) پيش زينب بنت حجش مى‌ماند و (شربت) عسل مى‌نوشيد، من و حفصه بايكديگر قرار گذاشتيم كه رسول خدا پيش هر كدام از ما كه آمد به او بگوئيم : از تو بوى مغافير به مشام ما مى‌رسد، آيا مغافير خورده‌اي؟
رسول خدا پيش يكى از آن‌ها آمد و او همين را گفت.
رسول خدا فرمود: نه بلكه در خانه زينب بنت جحش عسل خورده‌ام؛ ولى ديگر تكرار نمى‌كنم؛ پس اين ايه نازل شد « يا ايها النبى ...» .:Sham:

[=Century Gothic]البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 5، ص 4964، ح4966، كِتَاب الطَّلَاقِ، بَاب «لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ الله لك»، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 هـ – 1987م.

معناي مغافير:

مغافير، صمغى بود كه از درختى به نام «رمث» يا «عُرفط» تراوش مى‏كرد؛ هرچند كه بسيار شيرين بود؛ ولى بوى نامناسب و كريهى داشت.
ابو منصور ازهرى در تهذيب اللغة مى‌نويسد:
المغافير : صمغ يسيل من شجر العرفط حُلو ، غير أن رائحته ليست بطيّبة.
مغافير، صمغ شيرينى است كه از درخت عرفط سرازير؛ ولى بوى خوشى ندارد.
الأزهري، ابومنصور محمد بن أحمد (متوفاي: 370هـ)، تهذيب اللغة، ج 3، ص 222، تحقيق: محمد عوض مرعب، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، الطبعة: الأولى، 2001م.
و ابن حجر عسقلانى در شرح صحيح بخارى در باره معناى مغافير مى‌نويسد:
والمغفور صمغ حلو له رائحة كريهة وذكر البخاري أن المغفور شبيه بالصمغ يكون في الرمث بكسر الراء وسكون الميم بعدها مثلثة وهو من الشجر التي ترعاها الإبل وهو من الحمض وفي الصمغ المذكور حلاوة يقال اغفر الرمث إذا ظهر ذلك فيه .
مغفور صمغ شيرينى است كه بوى بدى دارد، بخارى گفته: مغفور شبيه صمغ است كه در در «رِمْث» يافت مى‌شود و آن درخى است كه شتر از آن مى‌خورد و ترش است . در اين صمغى شيرينى است كه به آن «اغفر الرمث» در آن هنگام كه بر (تنه) آن ظاهر مى‌شود، گفته مى‌شود .
العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاي852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج 9، ص 377، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.
بخارى در روايت ديگر به نقل از خليفه دوم مى‌نويسد كه آن دو زنى كه بر ضد رسول خدا همپيمان شده بودند، عائشه و حفصه بودند:
حدثنا عَلِيٌّ حدثنا سُفْيَانُ حدثنا يحيى بن سَعِيدٍ قال سمعت عُبَيْدَ بن حُنَيْنٍ قال سمعت بن عَبَّاسٍ رضي الله عنهما يقول أَرَدْتُ أَنْ أَسْأَلَ عُمَرَ فقلت يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ من الْمَرْأَتَانِ اللَّتَانِ تَظَاهَرَتَا على رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فما أَتْمَمْتُ كَلَامِي حتى قال عَائِشَةُ وَحَفْصَةُ.
از ابن عباس نقل شده است كه مى‌گفت: مى‌خواستم از عمر سؤال كنم كه اى اميرمؤمنان ! آن دو زنى كه بر ضدّ رسول خدا (ص) هم‌پيمان شدند، چه كسانى بودند؟ سخنم را تمام نكرده بودم كه عمر گفت: حفصه و عائشه بودند.
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1868، ح4630، كِتَاب التفسير ، بَاب: وَإِذْ أَسَرَّ النبي إلى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 هـ – 1987م.

[=Century Gothic]و در جائى ديگر مى‌نويسد:
[=Century Gothic]عَنْ عُبَيْدِ بْنِ حُنَيْن، أَنَّهُ سَمِعَ ابْنَ عَبَّاس رضى الله عنهما يُحَدِّثُ أَنَّهُ قَالَ مَكَثْتُ سَنَةً أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ عَنْ آيَة، فَمَا أَسْتَطِيعُ أَنْ أَسْأَلَهُ هَيْبَةً لَهُ. حَتَّى خَرَجَ حَاجًّا فَخَرَجْتُ مَعَهُ فَلَمَّا رَجَعْتُ وَكُنَّا بِبَعْضِ الطَّرِيقِ عَدَلَ إِلَى الأَرَاكِ لِحَاجَة لَهُ قَالَ: فَوَقَفْتُ لَهُ حَتَّى فَرَغَ سِرْتُ مَعَهُ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَنِ اللَّتَانِ تَظَاهَرَتَا عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم مِنْ أَزْوَاجِهِ فَقَالَ تِلْكَ حَفْصَةُ وَعَائِشَةُ. قَالَ فَقُلْتُ وَاللَّهِ إِنْ كُنْتُ لأُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَكَ عَنْ هَذَا مُنْذُ سَنَة، فَمَا أَسْتَطِيعُ هَيْبَةً لَكَ.
[=Century Gothic]ابن عباس مى‌گويد: يك سال منتظر ماندم تا شايد بتوانم از عمر در باره يك آيه قرآن چيزى بپرسم؛ ولى نتوانستم؛ چون ترس از عمر اجازه نمى‌داد.
[=Century Gothic]تا اينكه قصد سفر حج كرد، من نيز با او همراه شدم، هنگام بازگشت، در ميان راه براى قضاى حاجت به طرف محل پر درختى رفت، من ايستادم تا او فارغ شد، به او ملحق شدم و گفتم:‌ اى امير مؤمنان! آن دو زنى كه از بين زنان رسول خدا براى مقابله با آن حضرت پشت به پشت هم دادند (هم پيمان شدند) چه كسانى بودند؟:Sham:
عمر گفت:‌ آن دو حفصه و عائشه هستند.

[=Century Gothic]گفتم: قسم به خدا يك سال است كه مى‌خواستم اين سؤال را از تو بپرسم؛ اما ترس از تو اجازه نمى‌داد.
[=Century Gothic]البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1866، ح4629، كتاب التفسير، بَاب تَبْتَغِي مرضات أَزْوَاجِكَ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 هـ – 1987م.

[=Century Gothic]و باز در جاى ديگر نقل مى‌كند:
[=Century Gothic]حدثنا سُلَيْمَانُ بن حَرْبٍ حدثنا حَمَّادُ بن زَيْدٍ عن يحيى بن سَعِيدٍ عن عُبَيْدِ بن حُنَيْنٍ عن بن عَبَّاسٍ رضي الله عنهما قال لَبِثْتُ سَنَةً وأنا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَ عُمَرَ عن الْمَرْأَتَيْنِ اللَّتَيْنِ تَظَاهَرَتَا على النبي صلى الله عليه وسلم فَجَعَلْتُ أَهَابُهُ فَنَزَلَ يَوْمًا مَنْزِلًا فَدَخَلَ الْأَرَاكَ فلما خَرَجَ سَأَلْتُهُ فقال عَائِشَةُ وَحَفْصَةُ.
[=Century Gothic]از ابن عباس نقل شده است كه يكسال صبر كردم تا از عمر سال كنم كه آن دو زنى كه بر ضدّ رسول خدا همپيمان شده بودند، چه كسانى بودند؟
اما از ترس او نمى‌توانستم؛ تا اين كه روزى به منزلى رسيديم و عمر وارد محل پُر درختى (براى قضاى حاجت) شد و هنگامى خارج شد سؤالم را مطرح كردم و او گفت: آن دو زن عائشه و حفصه بودند.

[=Century Gothic]البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 5، ص 2197، ح5505، كِتَاب اللِّبَاسِ ، بَاب ما كان النبي صلى الله عليه وسلم يَتَجَوَّزُ من اللِّبَاسِ وَالْبُسْطِ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 هـ – 1987م.

[=Century Gothic]
[=Century Gothic]مسلم نيشابورى نيز همين روايت را در صحيح خود به صورت ديگرى نقل كرده است :
[=Century Gothic]وحدثنا أبو بَكْرِ بن أبي شَيْبَةَ وَزُهَيْرُ بن حَرْبٍ واللفظ لِأَبِي بَكْرٍ قالا حدثنا سُفْيَانُ بن عُيَيْنَةَ عن يحيى بن سَعِيدٍ سمع عُبَيْدَ بن حُنَيْنٍ وهو مولى الْعَبَّاسِ قال سمعت بن عَبَّاسٍ يقول كنت أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَ عُمَرَ عن الْمَرْأَتَيْنِ اللَّتَيْنِ تَظَاهَرَتَا على عَهْدِ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَلَبِثْتُ سَنَةً ما أَجِدُ له مَوْضِعًا حتى صَحِبْتُهُ إلى مَكَّةَ فلما كان بِمَرِّ الظَّهْرَانِ ذَهَبَ يقضى حَاجَتَهُ فقال أَدْرِكْنِي بِإِدَاوَةٍ من مَاءٍ فَأَتَيْتُهُ بها فلما قَضَى حَاجَتَهُ وَرَجَعَ ذَهَبْتُ أَصُبُّ عليه وَذَكَرْتُ فقلت له يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ من الْمَرْأَتَانِ فما قَضَيْتُ كَلَامِي حتى قال عَائِشَةُ وَحَفْصَةُ.
[=Century Gothic]از ابن عباس نقل شده است كه مى‌گفت: مى‌خواستم از عمر سؤال كنم كه آن دو زنى كه بر ضدّ رسول خدا همپيمان شده بودند، چه كسانى بودند؛ يكسال صبر كردم و مكان مناسبى پيدا نمى‌شد؛ تا اين كه در مسافرت مكه همراه او شدم، وقتى به منطقه مر الظهران رسيديم، عمر براى قضاى حاجت رفت؛ سپس گفت: برايم آب بياور و من براى او آب بردم، وقتى كارش تمام شد و برگشت پيش او رفتم و سؤالم را مطرح كردم ، سخنم به پايان نرسيده بود كه عمر گفت: آن دو زن عائشه و حفصه بودند.
[=Century Gothic]النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج 2، ص 1110، ح1479، كِتَاب الطَّلَاقِ، بَاب في الْإِيلَاءِ وَاعْتِزَالِ النِّسَاءِ وَتَخْيِيرِهِنَّ وَقَوْلِهِ تَعَالَى وَإِنْ تَظَاهَرَا عليه، تحقيق محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.
[=Century Gothic]طبرى در تفسير اين آيات مى‌نويسد:
[=Century Gothic]عن بن عباس قوله «يَأَيهَُّا النَّبىِ‏ُّ لِمَ تحَُرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ» إلى قوله «وَهُوَ الْعَلِيمُ الحَْكِيمُ» قال كانت حفصة وعائشة متحابتين وكانتا زوجتي النبي صلى الله عليه وسلم فذهبت حفصة إلى أبيها فتحدثت عنده فأرسل النبي صلى الله عليه وسلم إلى جاريته فظلت معه في بيت حفصة وكان اليوم الذي يأتي فيه عائشة فرجعت حفصة فوجدتهما في بيتها فجعلت تنتظر خروجها وغارت غيرة شديدة فأخرج رسول الله صلى الله عليه وسلم جاريته ودخلت حفصة فقالت قد رأيت من كان عندك والله لقد سؤتني فقال النبي صلى الله عليه وسلم والله لأرضينك فإني مسر إليك سرا فاحفظيه قالت ما هو قال إني أشهدك أن سريتي هذه علي حرام رضا لك.
[=Century Gothic]وكانت حفصة وعائشة تظاهران على نساء النبي صلى الله عليه وسلم فانطلقت حفصة إلى عائشة فأسرت إليها أن أبشري إن النبي صلى الله عليه وسلم قد حرم عليه فتاته فلما أخبرت بسر النبي صلى الله عليه وسلم أظهر الله عز وجل النبي صلى الله عليه وسلم فأنزل الله على رسوله لما تظاهرتا عليه يا أيها النبي لم تحرم ماأحل الله لك تبتغي مرضاة أزواجك إلى قوله وهو العليم الحكيم.
[=Century Gothic]از ابن عباس در تفسير اين آيه «يا ايها النبى ...» نقل شده است كه گفت: عائشه وحفصه يكديگر را دوست مى‌داشتند و هر دو همسر رسول خدا بودند . حفصه پيش پدرش رفته تا با او سخن بگويد، در اين زمان رسول خدا يكى از كنيزان خود را خواست و با او در خانه حفصه ماندند و آن روزى بود كه عائشه (پيش رسول خدا) مى‌آمد. حفصه وقتى برگشت رسول خدا و آن كنيز را در خانه خود يافت، منتظر خروج آن‌ها ماند و حسادت او به شدت به جوش آمد، وقتى رسول خدا كنيزش را فرستاد، حفصه وارد شد و گفت: من آن كسى را كه نزد تو بودم ديدم، به خدا قسم كه مرا ناراحت كردي، رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود: به خدا سوگند كه تو را راضى خواهم كرد، من رازى با تو در ميان مى‌گذارم، آن را حفظ كن، حفصه گفت: آن راز چيست؟:Sham:
فرمود: من پيش تو شهادت مى‌دهم كه به خاطر رضايت تو همخوابى با او بر من حرام باشد.:Sham:

[=Century Gothic]حفصه و عائشه كه عليه زنان رسول خدا همدست بودند، پس حفصه پيش عائشه رفت و راز را با او در ميان گذاشت و گفت: بشارت باد كه رسول خدا همخوابى با كنيزان را بر خود حرام كرد.
وقتى راز رسول خدا را فاش كرد، خداوند رسولش را از اين قضيه آگاه كرد و هنگامى كه آن دو بر ضدّ رسول خدا همدست شدند، خداوند اين آيه را نازل كرد كه اى پيامبر! چرا چيزى را كه خدا بر تو حلال كرده به خاطر جلب رضايت همسرانت بر خود حرام مى‏كنى؟! ... .:Sham:

[=Century Gothic]الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي 310هـ)، جامع البيان عن تأويل آي القرآن، ج 28، ص 2197 ، ناشر: دار الفكر، بيروت – 1405هـ

[=Century Gothic]قرطبى، مفسر مشهور اهل سنت در تفسير اين آيات مى‌نويسد:
[=Century Gothic]قوله تعالى : « إِن تَتُوبَا إِلىَ اللَّهِ» يعني حفصة وعائشة حثهما على التوبة على ما كان منهما من الميل إلى خلاف محبة رسول الله (ص) «فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا» أي زاغت ومالت عن الحق وهو أنهما أحبتا ما كره النبي ...
[=Century Gothic]قوله تعالى: « وَإِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ» أي تتظاهرا وتتعاونا على النبي صلى الله عليه وسلم بالمعصية والايذاء.
[=Century Gothic]اين سخن خداوند « اگر آن دو توبه كنند به سوى خداوند» يعنى حفصه و عائشه كه خداوند آن را براى توبه تحريك مى‌كند؛ چرا كه آن‌ها بر انجام چيزى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله آن‌ها را دوست نداشت تمايل پيدا كردند .
فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا ؛ يعنى آن‌ها از حق منحرف شده و چيزى را دوست داشتند كه رسول خدا آن را دوست نداشت ... .

[=Century Gothic]معنى اين فرمايش خداوند: ( وإن تظاهرا عليه ) اين است كه اگر شما دو نفر به كمك يكديگر پيامبر را با نا فرمانى واذيت وآزار مورد بى مهرى قرار دهيد.
[=Century Gothic]الأنصاري القرطبي، أبو عبد الله محمد بن أحمد (متوفاي671، الجامع لأحكام القرآن، ج 18، ص 189، ذيل آيه، ناشر: دار الشعب – القاهرة.

رسول خدا (ص) يكماه با عائشه و حفصه قهر كرد:[=Century Gothic]:Sham:

[=Century Gothic]قرطبى در جاى ديگر در باره نهايت مدت قهر كردن تصريح مى‌كند كه رسول خدا صلى الله عليه وآله، به خاطر همپيمان شدن عائشه و حفصه عليه آن حضرت ، يك ماه با آن دو قهر بوده است :
[=Century Gothic]وهذا الهجر غايته عند العلماء شهر كما فعل النبي صلى الله عليه وسلم حين أسر إلى حفصة فأفشته إلى عائشة وتظاهرتا عليه.
[=Century Gothic]نهايت قهر كردن با ديگران از ديدگاه علما يك ماه است؛ چنانچه رسول خدا در هنگامى حفصه راز آن حضرت را پيش عائشه فاش كرد و آن‌ها عليه رسول خدا همپيمان شدند، اين چنين كرد.
[=Century Gothic]الأنصاري القرطبي، أبو عبد الله محمد بن أحمد (متوفاي671، الجامع لأحكام القرآن، ج 5، ص 172، ناشر: دار الشعب – القاهرة.

یا علی ع

موضوع قفل شده است