نام اهل سنت از چه زماني وضع شده و چند اصطلاح دارد؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نام اهل سنت از چه زماني وضع شده و چند اصطلاح دارد؟

نام اهل سنت از چه زماني وضع شده و چند اصطلاح دارد؟

با سلام به دوست گرامی
اَهْل‌ِ سُنَّت‌ْ وَ جَماعَت‌، اصطلاحى‌ در گروه‌بنديهاي‌ مذهبى‌ مسلمانان‌ كه‌ در طى‌ قرون‌ متمادي‌ ناظر به‌ گرايش‌ مذهبى‌ اكثريت‌ مسلمانان‌ بوده‌ است‌. نسبت‌ به‌ اهل‌ سنت‌ و جماعت‌ با رعايت‌ اختصار، به‌ صورت‌ «سنى‌» شهرت‌ يافته‌ است‌.
اصطلاح‌ اهل‌ سنت‌ و جماعت‌، با قيد سنت‌، مذاهب‌ بدعت‌گذار، و با قيد جماعت‌، مذاهب‌ اهل‌ خروج‌ را از جرگة اكثريت‌ خارج‌ كرده‌ است‌؛ اما بايد توجه‌ داشت‌ كه‌ مقصود از سنت‌ و بدعت‌ در اينجا، سنت‌ و بدعت‌ برپاية تعريفى‌ است‌ كه‌ اكثريت‌ از اين‌ دو اصطلاح‌ داشته‌اند. در طول‌ تاريخ‌ اسلام‌، نمى‌توان‌ گروهى‌ از مسلمانان‌ را نام‌ برد كه‌ نسبت‌ انحراف‌ از سنت‌ و گرايش‌ به‌ بدعت‌ را برخود پسنديده‌ باشند. در حال‌ حاضر، تنها گروههايى‌ از مسلمانان‌ كه‌ از شمول‌ تعبير اهل‌ سنت‌ و جماعت‌ خارج‌ هستند، گروههاي‌ شيعه‌ و اباضيه‌اند، اما در نگاه‌ تاريخى‌، بايد يادآور شد كه‌ برخى‌ از شعب‌ كلامى‌ مسلمانان‌، همچون‌ معتزله‌ و مرجئه‌ نيز از سوي‌ اكثريت‌ در شمار اهل‌ سنت‌ و جماعت‌ شمرده‌ نمى‌شده‌اند. و در حقیقت در ابتدا این اصطلاح در میان خود طرفداران خلافت ابوبکر و عمر و..پدید امد عده ای که طرفدار نقل گرایی و عمل به ظواهر ایات و روایات بودند(مانند حنابله و ظاهریه و ...)خود را اهل سنت نامیدند در مقابل گرایشات دیگر در میان طرفداران مکتب خلفا(مانند مرجئه و معتزله و جهمیه )که به اصطلاح اینها عقل گرا و انها سنت گرا بودند و هنگامی که معتزله که نماینده عقل گرایی در میان سنیان بود توسط حدیث گرایان (اشعریون و ماتریدیه) از بین رفت این اصطلاح در مقابل شیعیان به کار رفت و به نوعی در معنای ان تطور پدید امد
در صورتى‌ كه‌ تبيين‌ مرزهاي‌ تاريخى‌ ميان‌ اهل‌ سنت‌ و جماعت‌ با گروههاي‌ ديگر موردنظر باشد، نكات‌ بسياري‌ بايد مورد توجه‌ قرار گيرد، اما مرزبندي‌ ميان‌ اهل‌ سنت‌ و جماعت‌ و گروههاي‌ ديگر در عصر حاضر، عملاً بر مبناي‌ ديدگاه‌ مذاهب‌ نسبت‌ به‌ خلفاي‌ نخستين‌ صورت‌ مى‌پذيرد. بدين‌ توضيح‌ كه‌ اهل‌ سنت‌ و جماعت‌، با وجود گوناگونى‌ طيفهاي‌ آن‌، بر مشروعيت‌ خلافت‌ 4 خليفة نخستين‌ اتفاق‌ نظر دارند، در حالى‌ كه‌ شيعيان‌ - به‌ طور خاص‌ اماميه‌ و اسماعيليه‌ - حضرت‌ على‌(ع‌) را جانشين‌ بلافصل‌ پيامبر(ص‌) مى‌شمارند و اباضيه‌ نسبت‌ به‌ خلافت‌ عثمان‌ و حضرت‌ على‌(ع‌)، انتقاداتى‌ را وارد مى‌دانند. شعبة زيديه‌ از شيعه‌ با وجود اينكه‌ بيش‌ از ديگر گروههاي‌ شيعه‌ به‌ اهل‌ سنت‌ و جماعت‌ نزديك‌ گشته‌اند، ولى‌ هنوز برخى‌ ديدگاههاي‌ مبنايى‌ ايشان‌ در باب‌ امامت‌، اين‌ فرقه‌ را نيز از اهل‌ سنت‌ و جماعت‌ متمايز نگاه‌ داشته‌ است‌.
از نظر اصول‌ اعتقادي‌، اهل‌ سنت‌ و جماعت‌ در اشكال‌ كنونى‌ آن‌، در طيفى‌ ميان‌ اشعريه‌ تا سلفيه‌ پراكنده‌اند و اين‌ تمايز از آن‌ رو پديد آمده‌ است‌ كه‌ گروهى‌ از عالمان‌ در برخورد با مباحث‌ اعتقادي‌ راهى‌ كلامى‌ و استدلالى‌ را مى‌جسته‌اند، در حالى‌ كه‌ گروهى‌ ديگر، دست‌ يافتن‌ به‌ عقيده‌اي‌ نجات‌بخش‌ را در گرو پذيرش‌ نصوص‌ و پيروي‌ شيوة سلف‌ (صحابه‌ و تابعين‌) در پرهيز از مباحث‌ كلامى‌ و تسليم‌ نسبت‌ به‌ نصوص‌ شرعى‌ دانسته‌اند (نك: ه د، اشاعره‌، نيز سلفيان‌). گونه‌اي‌ خاص‌ از گرايشهاي‌ اعتقادي‌ اهل‌ سنت‌ و جماعت‌ كه‌ در گستره‌اي‌ از تاريخ‌ در مشرق‌ اسلامى‌ از حياتى‌ ممتد برخوردار بوده‌، مكتب‌ حنفيان‌ اهل‌ سنت‌ و جماعت‌، و شكل‌ كلامى‌ شدة آن‌، يعنى‌ مذهب‌ ماتريديه‌ است‌ (نك: ه د، 5/389-391).
دربارة گروه‌بنديهاي‌ اهل‌ سنت‌ و جماعت‌ در حوزة فقهى‌، بايد گفت‌ كه‌ از ميان‌ مذاهب‌ گوناگون‌ ايشان‌، 4 مذهب‌ حنفى‌، مالكى‌، شافعى‌ و حنبلى‌ در طول‌ تاريخ‌ بيش‌ از همه‌ اهميت‌ يافته‌، و در حال‌ حاضر نيز اكثريت‌ قريب‌ به‌ اتفاق‌ اهل‌ سنت‌ و جماعت‌ پيرو همين‌ مذاهب‌ چهارگانه‌اند. به‌ عنوان‌ مذاهب‌ ديگر فقهى‌ در ميان‌ اهل‌ سنت‌ و جماعت‌ بايد از مذهب‌ اوزاعى‌ (ه م‌)، مذهب‌ سفيان‌ ثوري‌، مذهب‌ ابوثور (ه م‌) و مذهب‌ ظاهري‌ ياد كرد كه‌ جز آثار بسيار محدود از مذهب‌ اخير، همگى‌ به‌ تاريخ‌ سپرده‌ شده‌اند. مذهب‌ ظاهري‌ امروزه‌ به‌ عنوان‌ مذهبى‌ از مذاهب‌ هشتگانة مسلمين‌، مورد توجهى‌ محدود قرار گرفته‌ است‌. افزون‌ بر آنچه‌ ياد شد، بايد حركتهايى‌ اصلاح‌گرا در فقه‌ اهل‌ سنت‌ و جماعت‌ را موردتوجه‌ قرار داد كه‌ به‌ دنبال‌ استنباط مستقيم‌ احكام‌ فقهى‌ از ادله‌ و نصوص‌ شرعى‌ است‌ و پيروي‌ مذهبى‌ خاص‌ از مذاهب‌ اربعه‌ را كنار نهاده‌ است‌.

ابتدائا واژه ای با نام اهل سنت ما در اسلام نداریم . تنها در دوره جناب عثمان به واژه شیعه عثمان اشاره می شود و یا عباراتی بدین مضمون را می بینیم : « انا علی دین عثمان » . اما کلمه انا سنی و انا من اهل سنه را هرگز نمی بینیم . گرچه انی کلمه از واژه کتاب الله و سنتی اخذ شده است اما در قرن دوم ما کلام اهل سنت و تشکیلات اهل سنت را می بینیم . در حالی که قبل از آن خبر ی از این اصطلاح نیست .کم کم با نزدیک شدن به سالهای پایانی قرن دوم م با شخصیتی به نام احمد بن حنبل آشنا می شویم که او در 164 متولد شده و در علم حدیث جایگاهی به دست می آورد . البته قبل از او ابو حنیفه و شافعی افرادی بودند که توانستد برای خود طرفدارانی جذب کنند .

موضوع قفل شده است