خداوند حيات ابدي را در آخرت قرار داده چرا همان اول به آن جهان نرفتیم

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خداوند حيات ابدي را در آخرت قرار داده چرا همان اول به آن جهان نرفتیم

خداوند حيات ابدي را در آخرت قرار داده پس چرا همان اول به آن جهان نرفتيم ؟

محمد;4450 نوشت:
خداوند حيات ابدي را در آخرت قرار داده پس چرا همان اول به آن جهان نرفتيم ؟

با سلام

خداوند حکیم است و عالم هستی را بر اساس حکمت و مصلحت و بر پایۀ عدل و نظم آفرید.

از طرفی بر اساس این حکمت و مصلحت، نظام هستی سیری تکاملی را طی می کند و این سیر مستلزم وجود قوانین و سنت هایی است. که از جملۀ این سنت ها امتحان و ابتلاء الهی است.

از اینرو انسان نیز باید، در جریان قرار گرفتن در این سنت ها سیر تکاملی خود را تا سرمنزل مقصود که همانا رسیدن به مقام قرب و عنداللهی است، طی کند. و اگر قرار بود که انسان بدون طی طریق و سعی و تلاش و استفاده از آزادی و اختیار خدادادی به مقامات عالیۀ قرب الهی و به تعبیری به حیات ابدی که جلوۀ حقیقی و کامل از نوع حیات و برگرفته از صفت حی بودن خداست، برسد. حکمت و مصلحت خداوند و فلسفۀ آفرینش جهان و انسان پوچ و بیهوده و فاقد ارزش بود.

چنانکه اگر در کسب مراتب علمی و گذراندن سطوح تحصیلی بدون طی دوران تحصیل و امتحان، همه بطور یکنواخت واجد مدارک عالیه تحصیلی شوند نیز، محل سؤال و امری بیهوده و بی ثمر و فلسفۀ آن مخدوش بود.

علاوه بر آنکه عدالت خدا نیز در این یکنواختی و برخورد مساوی بدون در نظر گرفتن اختلاف در ظرفیت ها، استعدادها و توانائی ها مورد سؤال قرار می گرفت.

در نتیجه بدلیل آنکه عدالت و حکمت و مصلحت الهی که در جای خویش ثابت گردیده اقتضا می کند که نظام احسن و اکمل، به همین شیوۀ موجود و بر اساس سنت های الهی اداره شود تا چنانکه در تعریف عدالت آمده "حق در جای خویش قرار گیرد" و به عبارتی حق به حق دار برسد.

موفق باشید ...:roz:

نظز این حقیر این است که
خدا هر موجودی با توجه به استعدادهایی که داره در جایگاهی مناسب که محل رشد اوست قرار میدهد
انسان موجودی است مختار و این اختیار را در همه عوالم با خود به همراه دارد و دلیل به دنیا امدن هم همین اختیار و امتحان اوست
به دنیا امدن قسمتی از مرحله تکاملی ماست همچنان که کرم ابریشم در پیله خود است تا روزی به پروانه ای زیبا تبدیل بشه یعنی مساله درخت ممنوعه بنظر من یه بهانه است چرا که خدا از قبل فرموده بود که من در زمین جانشین میگذارم پس اگر ادم ع از میوه درخت ممنوعه نمیخورد باز هم ما به زمین فرستاده میشدیم فقط داستان افرینش عوض میشد و به ادم ع به نوعی دیگر به زمین فرستاده میشد چرا که بهشتی که ادم ع در ان بود بهشت برزخی بود نه بهشت عدن
در بهشت برزخی ای که ادم ع بود با توجه به انکه موجودی مختار است فریب شیطان را خورد چرا فرشتگان راه معصیت طی نمیکنند؟چون انها موجوداتی سراسر عقلانی و نورانی هستند که راه خطا را نمیتوانند طی کنند ولی انسان چی؟
بنظر من انسانها در این دنیا اماده ی زندگی جاوید میشوند
یعنی انسانهایی که در این دنیا فساد میکنند ، را به بهشت هم ببرند در انجا نیز فساد میکنند یا ممکن است از وسوسه ها پیروی کنند همچنان که ادم ع فریب خورد! به نظر من به وسیله داستان افرینش و هبوط در زمین خدا خواسته که ناپخته بودن انسانها را نشان دهد
یعنی دنیا محل تکامل انسان است و مثل کوره انسان سازی میمونه

در نظر بگيريد كه براي مدتي در خانه يكي از دوستان صميمي‌‌خود ميهمان هستيد. او با گشاده رويي و مهرباني بسيار، همه نيازهاي شما را از نظر خوراك، پوشاك، محل خواب، تفريح و... فراهم مي كند، بي آنكه هيچ گونه چشمداشت مادي يا توقع و انتظار جبران اين ميهمان نوازي را از سوي شما داشته باشد

شما نيز بدون هيچ مشكل و نگراني در نهايت آسايش و رفاه، نزد او زندگي مي كنيد؛ اما يك موضوع رنجتان مي دهد و آن، ابراز قدرشناسي و سپاس به حضور اين دوست مهربان است.

شما هربار كه سر سفره آن دوست مي نشينيد، با آنكه او داوطلبانه شما را به خانه خود دعوت كرده و از لحاظ مادي نيز بسيار ثروتمند است، كمي شرم و خجالت در خود احساس مي كنيد، زيرا هيچ سهمي در اين ميان نداشته يا حتي هديه اي با خود به آن خانه نبرده ايد.

به طور قطع، شما قادر نخواهيد بود كه خوبيهاي وي را به طور كامل جبران كنيد؛ اما براي نشان دادن محبت متقابل خودتان به او مايل هستيد كه دست كم در انجام دادن بعضي از امور منزل به دوست خود ياري رسانيد. مثلاً براي ناهار سفره را شما پهن كرده، پس از صرف غذا ظروف را جمع كنيد، نان يك وعده از غذا را شما خريداري كنيد يا... .

هدف خداوند از آفرينش روح يا نِشاما آن بود كه آفريده هايش را از خوبيهاي خود بهره مند سازد؛ اما اگر روح انسان بدون هيچ تلاش و زحمتي از ابتدا به طور مستقيم در معرض فيض و خوبيهاي بي پايان پروردگار قرار مي گرفت، همانند آن ميهمان مورد بحث در مثال ذكر شده، به علت شرم، خجلت و مِنَتّي كه در خود احساس مي‌ كرد، نمي توانست به طور كامل از نور و رحمت الهي لذت ببرد. لذا مي بايست كه آن روح (نشاما) در لباس ماديِ جسم و تن آدمي به اين جهان وارد شود و مدت زماني را در آزمايشهاي گوناگون و گاه سخت و دشوار بگذراند تا با كوشش و زحمت، وفاداري خود را به خداوند و آفريدگار خود نشان دهد

خدا میخواد که تو بهشت باشی

موضوع قفل شده است