عشق و وابستگی به اساتید چه حکمی داره؟

تب‌های اولیه

37 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عشق و وابستگی به اساتید چه حکمی داره؟

سلام به همگی
عشق و وابستگی به اساتید چه حکمی داره؟

برچسب: 

خواهان;143678 نوشت:
سلام به همگی عشق و وابستگی به اساتید چه حکمی داره؟

سلام
محبت ایمانی به برادران مومن بخصوص عالمان پرهیزکار و اولیاء دین هیچ اشکالی ندارد بلکه مورد تاکید دین هم هست
موفق باشید

اگر مورد تا کید دین است پس چرا سرزنش و ملامت می شوم؟
چرا اذیت می شوم؟

خواهان;143708 نوشت:
اگر مورد تا کید دین است پس چرا سرزنش و ملامت می شوم؟ چرا اذیت می شوم؟

سلام
شاید این محبت جنبه افراطی پیدا کرده و بجای صرف شدن در مسیر تبعیت و کمال صرف خیالبافی و تلف کردن عمر شده است
موفق باشید

خواهان;143678 نوشت:
سلام به همگی
عشق و وابستگی به اساتید چه حکمی داره؟


بسم الله النور

بزرگوار پاسخ این سؤال شما در

گرو پاسخ به این مطلب است که:

عشق و وابستگی شما به استادتان از چه جنسی است ؟


.............................................. حق یارتان :roz:.........................................

تا به حال به چند تن از اساتیدم که هم از نظر علمی و هم عملی غنی هستند، و حس معنوی مرا تقویت می کنند علاقه پیدا کرده ام. می توانم بگویم تا به حال حس دوست داشتن را جز برای ایشان تجربه نکرده ام.
اما به قول حامد دچار افراط می شوم. دیگر نمی خواهم از دستشان بدهم و خیلی دوست دارم از آنها استفاده کنم و حتی به آنها نزدیک شوم.
انگار تمام دلخوشی ام هستند!
نمی دانم بگویم از چه جنسی است اما شاید این نکته مسئله را روشن کند که احساس علاقه مندی ام به چنین شخصی هیچ ارتباطی به جنسیت فرد و وضعیت تاهل و تجردش ندارد.
اگر ملاک های من در او باشد توجه ام را جلب میکند و تا جایی که می توانم اقرار کنم، قلبم را تسخیر می کند

بسم الله النور

خوب بزرگوار این نوع از عشق ، نوعی کمال طلبی می باشد . که البته معمولا" با اندکی تفاوت در میزان آن در فطرت اکثر مردم وجود دارد .

اما یک اشاره : سلامت این محبت وعشق در تعیین نوع ملاکهای شما است .:Gol: ودیدگاهی که ازدریچه ی آن علم استادتان را محک میزنید:Gol: وباز هم البته مراقب باشید برای تعیین محدوده ی این محبت:Sham:
زیرا گاهی شیطان برای شیطنت خود به حیلت های مثبت هم اقدام می کند . یعنی حتی در این مورد هم باید حفظ حرمت ها باشد .

.......................................................... حق یارتان :roz:...............................................................

سلام. برای بنده هم پیش آمده. من احساس می کنم چون این گونه افراد در اطراف ما کم هستند و شاید از نظر معنوی اطرافیانمان معنویت بالایی ندارند نسبت به آن ها این گونه احساساتی پیدا می کنیم.. :ok::Sham:

سلام
اگر اين علاقه طبق موازين شرعي پيش نرود وافراطي در كار باشدحتي اگر استاد تان هم جنس خودتان باشد مطمئن باش شيطان بيكار نميمونه و طبعات خطرناكي بدنبال دارد و شما توي زندگيتان خيلي موقعيتهارو از دست ميديد مواظب باشيد تعادل در تمام كارهايتان حفظ بشه تا مصون بمانيد موفق باشيد.

من نمی فهمم. مگه عاشق اساتید شدن، اون طور که سولان میگه خطر داره؟
البته میدونم که اگه استاد بدی باشه آره، خیلی خطرناک میشه؛ اما از حرفای خواهان معلومه استادی که عاشقش شده آدم حسابی و مومنه. این عشق باعث میشه ایشون هم خودشون رو در جهت کسب فضائل اون استاد پرورش بدن و به راه اون استاید علاقه مند بشن
این اتفاق برای خیلی ها میفته. از دوران مهد تا دانشگاه
و به نظر من همون طور که گفتم خطرش بستگی به شخصیت استاد داره. اما حکم اسلامیش رو نمی دونم

تا مادامی که این علاقه ها مفسده ای برای هر دو طرف ایجاد نکند ؛ اشکالی ندارد

منابع موجود در مرکز ملی

شهلا;144829 نوشت:
من نمی فهمم. مگه عاشق اساتید شدن، اون طور که سولان میگه خطر داره؟
البته میدونم که اگه استاد بدی باشه آره، خیلی خطرناک میشه؛ اما از حرفای خواهان معلومه استادی که عاشقش شده آدم حسابی و مومنه. این عشق باعث میشه ایشون هم خودشون رو در جهت کسب فضائل اون استاد پرورش بدن و به راه اون استاید علاقه مند بشن
این اتفاق برای خیلی ها میفته. از دوران مهد تا دانشگاه
و به نظر من همون طور که گفتم خطرش بستگی به شخصیت استاد داره. اما حکم اسلامیش رو نمی دونم


شهلا جان سلام خوبيد انشالله
منظور من اينه كه هرچيزي طبق شرع اسلامي پيش نره و افراط دران باشه قطعا نتيجه مطلوبي نداره به نظرشما اينطور نيست

سولان;145961 نوشت:
شهلا جان سلام خوبيد انشالله
منظور من اينه كه هرچيزي طبق شرع اسلامي پيش نره و افراط دران باشه قطعا نتيجه مطلوبي نداره به نظرشما اينطور نيست

سلام
ممنونم، نه خوب نیستم، (چراش مهم نیست:ok:)
من اسلام شناس نیستم بنابراین نظری ندارم
اما تو این بحث گمون نمیکنم عشق به استاد خوب، هرچند افراطیش، نتیجه ی بدی داشته باشه
توضیحش رو قبلا دادم
این نظر منه اما بقیه خصوصا کارشناسا بهتر می دونن

••ostad••;143772 نوشت:

سلامت این محبت وعشق در تعیین نوع ملاکهای شما است . ودیدگاهی که ازدریچه ی آن علم استادتان را محک میزنید وباز هم البته مراقب باشید برای تعیین محدوده ی این محبت
زیرا گاهی شیطان برای شیطنت خود به حیلت های مثبت هم اقدام می کند . یعنی حتی در این مورد هم باید حفظ حرمت ها باشد .

راستش در این چند روزی که با اسک دین آشنا شده ام دوباره دچار این مشکل گشته ام!
کاربری هست که با ملاک های من همخوانی دارد و هربار که پاسخ هایش را میخوانم حس علاقه ام به او تشدید میشود
با توجه به اینکه من حتی جنسیت او را نمی دانم و هیچ اطلاعی از مشخصات ایشان از قبیل سن و وضعیت تاهل و... ندارم، خطری تهدیدم میکند؟

شاید لازم باشد این نکته را بگویم که برای غلبه به احساساتم حتی صلوات هم برایش نمیفرستم و هیچ ارتباطی با ایشان ندارم. فقط عاشق شخصیتشان که در پاسخ هایش جلوه گر است شده ام.
(آمدم اینجا که مشکلم حل شود اما مشکل دو تا شد!!!)

خواهان;143678 نوشت:
سلام به همگی عشق و وابستگی به اساتید چه حکمی داره؟

منظورتان عشق افلاطونی است ؟

یا لیلی و مجنونی ؟

یاحق

خواهان;143678 نوشت:

عشق و وابستگی به اساتید چه حکمی داره؟

خواهان سلام

سوالت خوبه ولی جوابش سخته. هر آدمی میتونه به هر استادی عشق بورزه مثلا من خودم عاشق دبیر عربیم شدم.
شما که میگید علاقه خیلی ها فکر کج میکنن ولی واقعآ این یک امر کاملا طبعییه

:Kaf:

با سلام
علاقه ای که به یک استاد وجود دارد میتواند سه نوع علاقه باشد:
1.علاقه ایی که ناشی از استفاده علمی ایی که از استاد برده میشود و هیچ نوع احساسی غیر از تعلق علمیو اخلاقی وجود ندارد مثل علاقه یک مرید به مرادش که چیز پسندیده و قابل احترامیست
2.گاهی علاقه به استاد از نوع تعلقات علمی و اخلاقی نیست و صرفا جهت جنسیو شهوانی در آن دخیل است که این مخصوص شاگرد و استاد نیست و به عموم افراد تعلق دارد و در فضای کشور ما بین استاد وشاگرد کمتر پیش می آید و اگر هم پیش بیاید معمولا در جایی هست که استاد وشاگرد دو جنس مخالف هستند، که البته این نوع علاقه مضموم و ناپسند است و باید کنترل شود مخصوصا در جایی که استاد یا شاگرد نتاهل باشند
3.گاهی هم علاقه ممکن است در نگاه اول از تعلقات ناشی از علمیت استاد و مسائل اخلاقی باشد ولی خوب که بررسی میشود فهمیده میشود که این تعلق هم در مراتب نهانی خود از مسائل جنسی نشائت گرفته که آدم باید به این مسئله هم دقت داشته باشد که در صورت وجود و بروز این مسئله باز هم این نوع علاقه در دراز مدت به مشکلاتی میرسد که قابل حل کردن نیست

شفا;144863 نوشت:
تا مادامی که این علاقه ها مفسده ای برای هر دو طرف ایجاد نکند ؛ اشکالی ندارد

منابع موجود در مرکز ملی

باسلام
مادامی که مفسده نداشته باشد گناهی به حساب نمی آید ولی ممکن است از باب مقدمه گناه ،که خود آدم در آغاز اطلاعی از آن ندارد، و بعد از کمی ارتباط بفهمد که منشاء این علاقه مسائل شهوانی هست، گناه باشد ؛بنابراین باید در این نوع ارتباطها از آغاز دقت لازم مبذول داشته شود که خدای نکرده غفلت و دامی غیر منتظره در برابر انسان افکنده نشود

راهی;146763 نوشت:
مادامی که مفسده نداشته باشد گناهی به حساب نمی آید ولی ممکن است از باب مقدمه گناه ،که خود آدم در آغاز اطلاعی از آن ندارد، و بعد از کمی ارتباط بفهمد که منشاء این علاقه مسائل شهوانی هست، گناه باشد ؛بنابراین باید در این نوع ارتباطها از آغاز دقت لازم مبذول داشته شود که خدای نکرده غفلت و دامی غیر منتظره در برابر انسان افکنده نشود

[=Times New Roman]
چند وقت پیش افلاطون زنگ زد گفت آقا این رساله فلسفه عشق افلاطونی من را پاره کن.:Cheshmak:
گفتم آخه چرا استاد
گفت این فروید آبروی همه امان را برد و پایه و اساس هر عشقی را عقده و رفلکس جنسی تعئین کرده/
تا منو متهم به انحرف جنسی نکرده اند بیا و این خیر را بکن این رساله من را از بین ببر.

ایشان میفرمایند که معیارهائی دارند که عقاید و آراء آن استاد بنا بر آن معیارهاست.
این در حالی است که حتی نمیداند که ایشان زن است یا مرد یا اینکه مجرد است یا متاهل.

همانطوریکه فرمودید احساس قرابت به استادمیتواند دلایل متعددی داشته باشد ولی خود ایشان دلیلش را در کلامشان ذکر کرد لذا دلایل را بنا بر اظهارات ایشان دسته بندی کنید.
سخنشان هم نا تمام ماند
نگفت چرا آمد به این سایت این مشکلش دو برابر شد.

یعنی حرفهایشان هنوز تمام نشده و باز نمیتوان به سادگی در موردشان رای داد.در نتیجه نمیتوان قضاوت کرد و یا راه حل نشانشان داد.

یاحق

راهی;146763 نوشت:
باسلام
مادامی که مفسده نداشته باشد گناهی به حساب نمی آید ولی ممکن است از باب مقدمه گناه ،که خود آدم در آغاز اطلاعی از آن ندارد، و بعد از کمی ارتباط بفهمد که منشاء این علاقه مسائل شهوانی هست، گناه باشد ؛بنابراین باید در این نوع ارتباطها از آغاز دقت لازم مبذول داشته شود که خدای نکرده غفلت و دامی غیر منتظره در برابر انسان افکنده نشود

مقدمه ی گناه؟؟؟؟؟؟؟؟
پس اون زمان هر کسی از ائمه خوشش میومد مقدمه ی گناه رو انجام میداده.
چرا میگید مسائل شهوانی؟
چرا همه چیزو به شهوت ختم میکنید؟
انسان چیزهای والاتری هم داره
شهوت ویژگی حیوانی انسانه اما همه اش که این نیست
قحطی آدمه که برای مسائل جنسی عاشق استادش (حتی هم جنس) بشه؟؟
یا مثلا خواهان چه حس شهوتی میتونه به کسی که تو اسک دین عاشقش شده داشته باشه؟؟؟؟
درضمن از کجا معلوم ارتباطی باشه که میفرمایید از آغاز ارتباط باید دقت داشت
به جای این حرفا به نظرم بهتره بگید این بنده خدا چی کار کنه. اومد اینجا مشکلش حل شه به قول خودش 2 تا شد
حالا هم احتمالا از ترس وابستگی به اون کاربر چند روزه به اسک دین سر نزده

با سلام

شهلا;147448 نوشت:
پس اون زمان هر کسی از ائمه خوشش میومد مقدمه ی گناه رو انجام میداده.

نباید موضوع علاقه به ائمه را بااین بحث مقایسه کنید ما به عشق ورزیدن و علاقه داشتن به ائمه اطهار علیهم السلام توصیه شدیم و اثار و برکات سازنده و موثر ان را هم میدانیم

شهلا;147448 نوشت:
چرا میگید مسائل شهوانی؟ چرا همه چیزو به شهوت ختم میکنید؟

چون این مسائل به وفور دیده شده و تقریبا زیاد هم سوال میشه شاید شخص شما برخوردی با این مشکلات و افراد نداشتید

پس باید همه جهات سنجیده شود و از جوانب مختلف به بحث پرداخته شود

شهلا;147448 نوشت:
به جای این حرفا به نظرم بهتره بگید این بنده خدا چی کار کنه. اومد اینجا مشکلش حل شه به قول خودش 2 تا شد حالا هم احتمالا از ترس وابستگی به اون کاربر چند روزه به اسک دین سر نزده

ایشون هم سوالشون را خیلی کلی و مبهم مطرح کردند خیلی از موارد شخص به دلیل اضطرابی که دارد از ترس اینکه مبادا به گناه بیوفتد دچار چنین افکاری میشود پس با نیامدن و بحث نکردن و توضیح ندادن مشکل رفع نمیشود

شفا;147525 نوشت:

نباید موضوع علاقه به ائمه را بااین بحث مقایسه کنید ما به عشق ورزیدن و علاقه داشتن به ائمه اطهار علیهم السلام توصیه شدیم و اثار و برکات سازنده و موثر ان را هم میدانیم

من جسارت نکردم که بگم اینها با ائمه یکی هستند و قابل مقایسه
منظور من در نوع دوست داشتنه.
ما که الان امام زمان رو نداریم
اما وقتی کسی میاد و از امام زمان و خدا و... (همون چیزایی که امامان مردم رو با اونها آشنا میکردند)حرف میزنه، نقش امام رو میگیره. درسته در مقام اون نیست اما با نقش ارشادی ای که داره جایگاه اون رو میگیره.
از این باب مقلیسه کردم. علاقه به عالمان دین هم سفارش شده. اگه منظور خواهان علما باشه که هست

شفا;147525 نوشت:
چون این مسائل به وفور دیده شده و تقریبا زیاد هم سوال میشه شاید شخص شما برخوردی با این مشکلات و افراد نداشتید

پس باید همه جهات سنجیده شود و از جوانب مختلف به بحث پرداخته شود

اگه ممکنه بفرمایید که در همچین محیطی اصلا زمینه ی همچین برداشتی(داشتن حس شهوانی به کاربر نامعلوم و گناه) هست؟؟:Gig:

شفا;147525 نوشت:
ایشون هم سوالشون را خیلی کلی و مبهم مطرح کردند خیلی از موارد شخص به دلیل اضطرابی که دارد از ترس اینکه مبادا به گناه بیوفتد دچار چنین افکاری میشود پس با نیامدن و بحث نکردن و توضیح ندادن مشکل رفع نمیشود

درسته:ok:

سلام من با نظر شهلا موافقم .. واقعا چه حکمی داره اگه آدم نسبت به کسی که با دیدنش یاد خدا میفته وابستگی پیدا کنه و حس کنه چون با دیدن اون یاد خدا میفته دوست داره همیشه اونو ببینه.
دقت کنید اگه همین استاد اهل خدا و پیغمبر و عمل به حرفای اونا نباشه من نوعی هیچ حسی به اون استاد ندارم.
اما چه کنم وقتی اون استاد رو می بینم خدارو خیلی نزدیک به خودم حس می کنم به خاطر همین دوست دارم همیشه اون استاد رو ببینم.

شهلا;147690 نوشت:
ما که الان امام زمان رو نداریم

سلام. داریم، ولی نمی بینیمشون. این دو تا خیلی باهم فرق می کنه.
شهلا;147690 نوشت:
اما وقتی کسی میاد و از امام زمان و خدا و... (همون چیزایی که امامان مردم رو با
اونها آشنا میکردند)حرف میزنه، نقش امام رو میگیره. درسته در مقام اون نیست اما با نقش ارشادی ای که داره جایگاه اون رو میگیره.

باز هم نقش امام رو نمی گیره. فکر می کنم منظورتون اینه که دوست داشتن اون از جنس دوست داشتن امامه.
من فکر می کنم ما گاهی اوقات از شخصیت کسی خوشمون می اد نه خودش. مرام و رفتارش رو دوست داریم.
به نظر من اگر از کسی به خاطر تواضع و منطقش خوشمون میاد، ما این صفات رو دوست داریم.
هر کسی خودش رو میشناسه و می دونه چه تیپ شخصیتی رو می پسنده. خود من اگر مجموعه صفات خاصی رو در کسی ببینم ازش خوشم می اد. همین الان هم حداقل 4 نفر رو می شناسم که همون تیپ شخصیتی رو دارن، هم زن هم مرد، با سن های مختلف و جایگاه های متفاوت. چون من این نوع شخصیت رو دوست دارم.
در این موارد وسواس می تونه خیلی خطرناک باشه. اصلا کار رو بدتر می کنه.


خب اگر بخاطر دیدار با استادی یا استماع کلام ایشان احساس نزدیک شدن به خدا به شاگرد یا مستمعی دست میدهد در حقیقت این عشق و محبت صرفا عشق و محبت به استاد نیست بلکه بخش اعظمی از آن عشق و محبتی است که بین خالق و مخلوق از طریق ناقل زیبائی انتقال پیدا کرده است.

مثلا
من وقتی کلام بزرگان دینی را میشنوم ارادتم به ایشان زیاد میشود
ولی این ارادت بواسطه نقل حقی است که ایشان ازطرف خدای کریم برای من توصیف کرده اند.

یعنی بخش اعظم این ارادت ارادت به خدای تعالی است.
بخش کمی هم به ناقل
از طرفی اگر این عشق به ناقل را صرف شهوت بدانیم
خب با این توصیف نام این عشق و ارادت
را چه میتوان گذاشت میان مرده ( یعنی در میان ما نیست ) با زنده ( من ) و یا میان دو مرد ؟

پس اگر این عشق را درست بشناسیم نمیتوانیم به آن نسبت بد بدهیم . مگر خلاف آن ثابت شود.

یاحق


لازم است این مطلب هم ذکر شود که خیلیها هستند که امروزه با راه اندازی مکاتب عرفانی من در آوردی و یا عارف نشان دادن خود قصد دارند از دیگران سوء استفاده کنند.

البته این از قدیم ها بوده ولی امروزه بیشتر دیده میشود.
که انسان مرید است به مطامع و هوای نفسانی و شهواتش مگر اینکه توبه کرده و مرید خدایتعالی گردد.

یاحق

bina88;146452 نوشت:
منظورتان عشق افلاطونی است ؟
یا لیلی و مجنونی ؟

عشق افلاطونی

mahdiye;147726 نوشت:
سلام. داریم، ولی نمی بینیمشون. این دو تا خیلی باهم فرق می کنه.

چه فرقی می کنه؟ داشتنش به چه دردی می خوره وقتی نمیبینیمش و هیچ ارتباطی باهاش نداریم؟
این احساسات باید خرج ائمه بشن اما کو؟؟

خواهان;148504 نوشت:
عشق افلاطونی

خواهان جان لطف کن حالا که اومدی جواب بقیه پست هارو هم بده تا قضیه روشن بشه. ممنون

سلام

شهلا;148515 نوشت:
چه فرقی می کنه؟

خیلی فرق می کنه. تو عقل رو نمی بینی. ولی به نظرت داشتن و نداشتنش فرقی نداره؟ ما خدا هم نمی بینیم، چون چشم ماست که ناتوانه.
شهلا;148515 نوشت:
داشتنش به چه دردی می خوره وقتی نمیبینیمش

استفاده از امام زمان (عج) مثل استفاده از خورشید پشت ابره. اویس قرنی هم رسول خدا(ص) رو ندید. ولی درجه خیلی بالایی داشت. اگر منظورت از درد بی پولی و بیماری و این جور مشکلاته، امام زمان(عج) هم ببینی نمی تونی رابطه امام و مامومی باهاشون داشته باشی. اما اگر هدف اصلی آفرینش و معنویت رو بخوای همین حالا هم می تونی خیلی استفاده کنی.
شهلا;148515 نوشت:
هیچ ارتباطی باهاش نداریم؟

خب اگر شما ارتباطی نداری به خودت مربوطه. خیلیها توی غیبت باهاشون ارتباط دارن، عده کمی هم حضوری می بیننشون و باهاشون ارتباط دارن. مشکل از سیمهای شماست.
شهلا;148515 نوشت:
این احساسات باید خرج ائمه بشن اما کو؟؟

حالا اون زمانی که ائمه بودند، هیچ کس به نامحرمی دل نمی بست؟ حالا یا افلاطونی یا هرچی.. این احساسات الان هم می تونه خرج ائمه بشه. می تونه خرج دوستان ائمه هم بشه. این احساسات یا از غریزه است یا کمال طلبی. اولی هیچ ربطی به حضور یا عدم حضور معصوم نداره. دومی هم که بد نیست!!
**من فقط به جای مهدیه جواب حرفهای شما رو دادم. موضوع تاپیک چیز دیگه ایه. لطفا بزارید همون موضوع ادامه پیدا کنه**

سها;148575 نوشت:
سلام

علیک سلام

سها;148575 نوشت:
خیلی فرق می کنه. تو عقل رو نمی بینی. ولی به نظرت داشتن و نداشتنش فرقی نداره؟ ما خدا هم نمی بینیم، چون چشم ماست که ناتوانه.

عقل و خدا مادی و قابل رویت نیستن. پس مقایسه ی دیدن اونها با دیدن امام اشتباهه. البته از این جنبه که ما حرفشو میزنیم

سها;148575 نوشت:
استفاده از امام زمان (عج) مثل استفاده از خورشید پشت ابره. اویس قرنی هم رسول خدا(ص) رو ندید. ولی درجه خیلی بالایی داشت. اگر منظورت از درد بی پولی و بیماری و این جور مشکلاته، امام زمان(عج) هم ببینی نمی تونی رابطه امام و مامومی باهاشون داشته باشی. اما اگر هدف اصلی آفرینش و معنویت رو بخوای همین حالا هم می تونی خیلی استفاده کنی.

اشتباه برداشت کردید. اینجا بحث سر استفاده از امام در عصر غیبت نیست. و بنده هم منکر این موضوع نیستم. منظور از درد همونیه که تو این تایپیک راجع بهش داره صحبت میشه.

سها;148575 نوشت:
خب اگر شما ارتباطی نداری به خودت مربوطه. خیلیها توی غیبت باهاشون ارتباط دارن، عده کمی هم حضوری می بیننشون و باهاشون ارتباط دارن. مشکل از سیمهای شماست.

باز هم تاکید میکنم جناب سها
من در این جهت گفتم به چه درد میخوره که امام مثل این اساتید نمیاد برامون از خدا صحبت کنه و ما ایشون رو نمیبینیم و نمیتونیم پای حرفاش بشینیم. حرفاش و از کسان دیگر میشنویم و این محبتی که در اصل به امام برمیگرده خرج اون اشخاص میشه.
حالا اگه منظور شما هم همینه خوش به حال شما و خیلی ها که سیماشون تا این حد گیراست

سها;148575 نوشت:
حالا اون زمانی که ائمه بودند، هیچ کس به نامحرمی دل نمی بست؟ حالا یا افلاطونی یا هرچی.. این احساسات الان هم می تونه خرج ائمه بشه. می تونه خرج دوستان ائمه هم بشه. این احساسات یا از غریزه است یا کمال طلبی. اولی هیچ ربطی به حضور یا عدم حضور معصوم نداره. دومی هم که بد نیست!!

ما هم نگفتیم که بده

سها;148575 نوشت:
**من فقط به جای مهدیه جواب حرفهای شما رو دادم. موضوع تاپیک چیز دیگه ایه. لطفا بزارید همون موضوع ادامه پیدا کنه**

کار خوبی کردین.
موضوع تایپیک داشت دنبال میشد. برداشت غلط شما از حرفای بنده داره بحث رو منحرف میکنه. حالا یا من نتونستم منظور رو برسونم که در این صورت معذرت میخوام یا اشتباه از کم دقتی شما بوده که اشکال نداره. موضوع تایپیک دنبال میشه:ok:

چه اشکالی داره عاشق استاد شدنٰ خوب که؛ اگه دختر بود خودش تصمیم می گیره ٰ؛ عصر حجر که نیست.:Moteajeb!:
محرمیتم که میشه

سلام به همه ی دوستان
از تاخیر طولانی ام خیلی دلگیرم
باز دنشگاه و مواجه شدنم با ااساتید محبوبم
باز دغدغه های درگیر کننده ی بی سرانجام
من از عشق به ایشان جان میدهم
چه کنم؟؟؟

سلام.
منم یه نفر رو می شناختم که هفته ای یکبار یکی از آشناهاش رو می دید، و تقریبا همین مشکل براش پیش اومده بود. دعا کن. توسل کن. من به معجزه اعتقاد دارم و خیلی نتیجه ازش دیدم. باور کن حتی بیشتر از متدهای روانشناسانه جواب می ده.
یکی از بدترین دردهای روحی- معنوی، افکار بدیه که دست از سرمون بر نمی داره. منم تا چند ماه پیش به شدت درگیر بودم(البته مال من افکار دیگه ای بود، نه مثل مال شما) تا اینکه رفتیم نجف. به مولا علی(ع) توسل کردم. هنوز از نجف به کربلا نرفته بودیم که خوب شدم. در حالی که چند سال بود اون افکار زجرم می داد و حقیقتا زجرم می داد.
خودت هم بهش فکر نکن. هربار که فکرش می اد تو سرت به خداوند بگو که این فکرا مال تو نیست، اینا مال شیطانه. ازشون پیش خدا بیزاری بجوی. کم کم خوب میشه انشاا..
الان اون دوستم که گفتم راحت می تونه با همون آقا برخورد کنه، بدون اون مشکلات قبلی
صبور باش.. و دعا کن!

به نظر من این طور احساسها فقط به خاطر کمال طلبیه خودمونه مثلا من یه اخلاقی رو دوست دارم ولی خودم ندارمش اونرو بین دیگران جستجو میکنم وقتی شخصی با اون اخلاق حسنه رو میبینم جذبش میشم و بهش علاقه مند میشم علاقه که نه اسمشو میشه گذاشت ارادت بیش از حد.....
من برای خودم هم پیش اومده سال دوم و سوم دبیرستان معلمی داشتم به نام مشروحی فرد خیلی دوستش داشتم من کلا عاشق ریاضی بودم ایشون هم معلم ریاضی بودند و خیلی به ایشون وابسته بودم تا اینکه سال بعد معلممون عوض شد ایشون به تهران منتقل شدن ولی علاقه ی من به ایشون و ریاضی همچنان پابرجا بود
معلم که عوض شده بود اصلا نمیتونستم تحمل کنم کس دیگری جای معلم من بنشینه بازم از عشقم به ریاضی دست نکشیدم همش تلاش میکردم سوالات جورواجور از اون معلم بپرسم تا ضعفی ازش پیدا کنم تا خودم رو قانع کنم که معلم فقط همون معلم قبلیمه و لا غیر...
اما کم کم با سوال پیچ کردنهای مختلف فهمیدم ایشون هم معلم قابلی هستند و به ایشون هم ارادت پیدا کردم (البته ناگفته نمونه موفق شدم چند تا سوتی از معلم بگیرم چند بار پیش اومده بود که سوالی رو اشتباه حل کردن و سوال پرسیدم جوابش آشکار شد:Nishkhand::Labkhand::Mosighi:)

باعرض سلام وتشکر
به نظر بنده همانطور که در متون دینی ما دیده می شود عشق به هر موضوعی باعث وابستگی شده و اگر این موضوع قابل تغییر و یا جابه جایی باشد یا از میحط ما یا در برابر ما خارج شود ما دچار افسردگی و احساس تنهایی می کنیم. اما در مقابل آن دلبستگی این است که ما با توجه به استقلال شخصیتی خودمان رفتارهای خوب طرف مقابل را در خودمان درون سازی کنیم و بیشتر به گفته ها ایشان دقت کنیم نه به شخصیت ایشان زیرا شخصیت افراد بر اساس یک موقعیت خاص (والدین ، محیط ، تجارب و...) شکل گرفته و شاید این موقعیت برای هر فردی اتفاق نیافتد. از طرفی معمولا افرادی که از استقلال شخصیتی پایینی برخوردارند و اعتماد به نفس، عزت نفس شان در سطوح بالایی نیست از نظر عاطفی به شخصیت طرف وابسته می شوند نه به آگاهی و اطلاعات بنابراین هر گونه وابستگی باعث آسیب شدیدی به شخصیت خواهد داشت ولی دلبستگی امر پسندیده اید است

باسلام

دوست گرامی ،ضمن تایید گفته های جناب امیدوار ،من نیز معتقدم آنچه باعث این دلبستگی شدید شما گشته ،این است که شما فرد مورد نظر را در ذهن خود بسیار بزرگ وآرمانی کرده اید .قطعا کسی که اکنون برای شما سمت استادی دارد برای رسیدن به این جایگاه تلاش فراوانی نموده، مسیری که شما در آن قرار گرفته اید ابتدای همان راه است .پس به خودتان امیدوار باشید و هدف خود را از تحصیل درست پایه ریزی کنید ،برای خود وآینده تان ازرش قایل باشید وهر روز برای رسیدن به جایگاهی که آرزوی آن را دارید تلاش کنید . و از آینده ی خود تصویری واضح وروشن در ذهنتان بسازید.بدانید اگر حتی یک نفر به موفقیتی دست یافته است ،آن موفقیت با تلاش برای شما نیز قابل دستیابی است.

عرض بعدی من این است که اگر این علاقه از حد معمول خود فراتر رفته آگاهانه جلوی آن رابگیرید .برای تشخیص این امر کافیست به رفتار وبرخورد اکثریت معقول همدوره ای های خود بنگرید ،اگر رفتار شما در برخود با استاد با آنها متفاوت است برای کنترل آن اقدام کنید تا خود مانعی بر سر راه موفقیت خودتان نباشید .که بدست آوردن زمانی که از دست رفته کار دشواریست .البته ناگفته نماند که اهمیت احترام به استاد وتواضع نسبت به جایگاهشان بر کسی پوشیده نیست.

ودر آخر پیشنهاد میکنم برای اینکه بر احساساتتان کنترل داشته باشید ،اهدافی برای خود در نظر بگیرید ودر مقابل آن راهکارهای رسیدن به آن وموانع رسیدن به آن را نیز بررسی ویادداشت نمایید.وهر روز به آن مراجعه نمایید .به خودتان وتوانایی های خود ایمان داشته باشید و برای رسیدن به آرامش از خداوند متعال کمک بگیرید.

در پناه خدا موفق باشید.

امام سجاد عليه‏السلام :
حقّ استاد تو اين است كه به او احترام گذارى ، محضرش را موقر دارى ، با دقت به سخنانش گوش بسپارى ، رويت به او باشد و به او توجه نمايى ، صدايت را بر او بلند نكنى ، هر گاه كسى از او سؤالى كند تو جواب ندهى ، بلكه بگذارى خودش جواب دهد . در محضر او با كسى سخن نگويى ، در حضور او از كسى غيبت نكنى ، اگر پيش تو از او بد گويى شود ، از وى دفاع كنى . عيبهايش را بپوشانى ، خوبيها و صفات نيكش را آشكار سازى ، با دشمن او همنشينى نكنى و با دوستش دشمنى نورزى . هرگاه اين كارها را كردى ، فرشتگان خدا درباره ‏ات گواهى دهند كه تو براى رضاى خداوند جلّ اسمه ، نه براى مردم ، نزد آن استاد رفته ‏اى و دانش او را فراگرفته ‏اى .
الخصال : 567 / 1 منتخب ميزان الحكمة : 400

موضوع قفل شده است