آیا صحیح است که زنها نباید سوره یوسف را بخوانند؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا صحیح است که زنها نباید سوره یوسف را بخوانند؟

آیا صحیح است که زنها نباید سوره یوسف را بخوانند؟

در روايتى از حضرت اميرالمؤمنين(ع) نقل شده كه سوره يوسف را به زنان خود ياد ندهيد.اين روايت در كافى به صورت مرفوعه نقل شده است و اگر از ضعف سند آن چشم پوشى كنيم،شايد ناظر به اين معناست كه اگر قرار باشد يك سوره از سوره هاى قرآن را به زنان خود ياد بدهيد، آن سوره سوره يوسف نباشد چون در آن شرح عشق بازيهاى همسر عزيز مصر آمده است. اين احتمال از آنجا تقويت مى شود كه در آن روايت گفته شده كه به زنان خود سوره يوسف را ياد ندهيد بلكه سوره نور را ياد بدهيد متن روايت چنين است:
قال اميرالمؤمنين(ع): لا تعلّموا نساءكم سورة يوسف و لا تقرأوهن ايّاها فانّ فيها الفتن و علّموهن سورة النور فانّ فيها المواعظ.(1)
اميرالمؤمنين(ع) فرمود: به زنان خود سوره يوسف را ياد ندهيد و آن را بر آنان نخوانيد كه در آن آزمايشهاست بلكه به آنان سوره نور را ياد بدهيد كه در آن پندهاست.
شبيه اين روايت از پيامبر(ص) نيز نقل شده و در آن نيز سوره يوسف با سوره نور مقايسه شده است. مفهوم اين سخن آن است كه اگر بنا باشد سوره اى از سوره هاى قرآن را به زنان خود ياد بدهيد و يا آن را بر آنان بخوانيد، آن سوره سوره يوسف نباشد بلكه سوره نور باشد كه در آن احكام مربوط به زنان مخصوصاً مسايل حجاب بيان شده است و اين مطلب ناظر بر حسن انتخاب است و مانع از آن نيست كه اگر تمام قرآن و يا چندين سوره از قرآن به زنان ياد داده شود، سوره يوسف از آن استثنا باشد بلكه در چنين حالتى ياد دادن سوره يوسف به زنان اشكالى ندارد.
اتفاقاً در بعضى ديگر از روايات، ياد دادن سوره يوسف به خانواده سفارش شده است

******************************************

1 - كافى ج5 ص 516.

با عرض سلام خدمت شما دوست گرامی باید عرض کنیم که جواب سوال شما منفی است و چنین مطلبی نمی تواند درست باشد اما در موردی حدیثی که در کافی نقل شده باید گفت همان طور که دوستمان نیز اشاره کرد این حدیث مرفوعه است. ضمن اینکه حضرت آیت الله جوادی نیز در جواب به این سوال فرمودند که این مطلب نمی تواند صحیح باشد چرا که ملزوم این حرف این است که مطالب این سوره موجب گمراهی است و این با قرآن سازگاری ندارد و قرآن نمی تواند موجب گمراهی بشر گردد و نمی توان گفت که مثلا زنان با خواندن سوره یوسف به گمراهی می افتند و اصلا نه تنها این مطلب درست نیست بلکه سوره یوسف به تقوا و خویشتنداری دعوت می کند نه به فسق و فجور ویکی از مهم ترین درسهای این سوره حفظ خویشتن در همه احوال می باشد

درود و سپاس از دوستان گرامی

البته همانطور که دوستان فرموده اند، حدیث مطرح شده توسط گمنام عزیز به جهت رفع، ضعیف است، اما حدیث پیش از آن، که بدون نهی از آموزش سوره ی یوسف، توصیه به آموزش سوره ی نور و امور دیگری نموده است، به اصطلاح رجالی، «موثق» است:

«علي بن إبراهیم عن أَبیه عن النوفلي عن السكوني عن أَبي عبد اللَّه (ع) قال قال رسول اللَّه (ص) لا تنزلوا النساء بالغرف و لا تعلموهن الكتابة و علموهن المغزل و سورة النُّور» [1]

(علی بن ابراهیم از پدرش از نوفلی از سکونی از امام صادق (ع) روایت کرد که فرمود: رسول الله (ص) فرمودند زنان را در اتاقهای بالا منزل ندهید، به ایشان نوشتن نیاموزید. به ایشان نخ ریسی و سوره ی نور را آموزش دهید.)

سایر علما، غیر از کلینی نیز این مطلب را نقل کرده اند؛ مانند شیخ صدوق (381ه.ق) در «من لایحضره الفقیه» (1/374 و 3/442)، ابن اشعث (314ه.ق) با سندی دیگر در «الجعفریات» (97)، سید فضل الله راوندی (حدود570ه.ق) در «النوادر» (49)، شیخ طبرسی (548ه.ق) در «الآداب الدينية للخزانة المعينية» (114)، شیخ حسن فرزند شیخ طبرسی در «مکارم الاخلاق» (231)، شیخ حر عاملی (1104ه.ق) در «وسائل الشیعة» (6/185 و 20/176)، ملا محمدباقر مجلسی (1111ه.ق) در بحارالانوار (100/261)، محدث نوری (1320ه.ق) در «مستدرک الوسائل» (14/259 و 260) و دیگران.

تنها محل بحث در سلسله ی روات حدیث کلینی، نوفلی و خصوصاً سکونی است که در صورت لزوم ان شاءالله بحث مبسوط آن در آینده و به جای خود ارائه خواهد شد. در اینجا تنها به نظر مرحوم امام خمینی در مورد روایات نوفلی و سکونی اشاره می شود:

«فَإنَّ الأرجح وثاقة النوفلی و السکونی، کما یظهر بالفحص و التدبر فی روایتهما و عمل الاصحاب بها» [2]
(وثاقت نوفلی و سکونی ارجح است؛ چنانکه از بررسی و اندیشه در روایت این دو و عمل اصحاب به روایت آنان آشکار می شود)

یکی دیگر از ادله ی مقبولیت روایت و افزایش اعتماد به احتمال صدور روایت از معصوم(ع) به نظر برخی علما نظیر مرحوم امام خمینی، «نقل روایت مرسل به نحو جزم»، از مرحوم شیخ صدوق در من لایحضر است:

«...لکانت من مراسيل الصدوق التي لا تقصر عن مراسيل مثل ابن أبي عمير، فان مرسلات الصدوق على قسمين: أحدهما ما أرسل ونسب إلى المعصوم عليه السلام بنحو الجزم كقوله: قال أمير المؤمنين عليه السلام كذا، وثانيهما ما قال: روي عنه عليه السلام مثلا، والقسم الاول من المراسيل المعتمدة المقبولة»[3]
(...[روایت مورد بحث امام] از روایات مرسل شیخ صدوق است که چیزی از مراسیل ابن ابی عمیر کم ندارد[ روایات مرسل ابن ابی عمیر همگی صحیح و مورد قبول درنظر گرفته می شوند]. روایات مرسل صدوق بر دو گونه اند: یکی آنچه را که مرسل آورده و با قطعیت به معصوم(ع) نسبت داده است؛ مثل «امیرالمومنین(ع) گفت» و مانند آن. دومی آن است که مثلاً می گوید: «از او(ع) روایت شده است». گونه ی نخستین از روایات مرسل، مورد اعتماد و قبول هستند.)

در مورد این حدیث، شیخ صدوق به هر دو نوع این روایت را نقل کرده است.
در نتیجه، از نظر سندی، این روایت را شاید بتوان «موثقه» دانست.
بر همین اساس نیازی به بررسی سندی روایت ابن اشعث در الجعفریات نیست.

ضمناً اهل سنت نیز حدیثی از پیامبر را با همین مضمون در کتب خود ثبت کرده و بعضاً صحیح السند دانسته اند.[4] با این تفاوت که تا جایی که من یافتم، در روایات ایشان نیز تنها تشویق به آموزش سوره ی نور آمده و نهی از آموزش سوره ی یوسف وجود ندارد.

با سپاس

[1] محمد بن یعقوب الکلینی(329ه.ق)، الكافی (5 / 516)؛ باب في تأديب النساء، حدیث اوّل
[2] کتاب الطهارة (2 / 16)؛مباحث التیمم، چاپ قم
[3] «کتاب البیع» (2/468). امام چنین نظری را در جای دیگر، نظیر «کتاب الطهارة»(1/47) نیز، به بیان دیگر تکرار می کند.
[4] از جمله حاکم نیشابوری (405ه.ق) در «المستدرک علی الصحیحین» (2/430 حدیث 3494) که آن را صحیح الاسناد می داند.

با سلام

این حدیث در متون عامه وخاصه آمده :

خصال صدوق:
القطان، عن السكري، عن الجوهري، عن جعفر بن محمد بن عمارة عن أبيه، عن جابر الجعفي
قال: سمعت أبا جعفر عليه السلام يقول: ليس على النساء أذان ولا إقامة، ولا جمعة ولا
جماعة، ولا عيادة المريض ولا اتباع الجنازة، ولا إجهار بالتلبية ولا الهرولة بين
الصفا والمروة، ولا استلام الحجر الاسود، ولا دخول الكعبة، ولا الحلق إنما يقصرن من
شعورهن، ولا تولى المرأة القضاء، ولا تولى الامارة ولا تستشار، ولا تذبح إلا من
الاضطرار. وتبدأ في الوضوء بباطن الذراع والرجل بظاهره، ولا تمسح كما يمسح
الرجال بل عليها أن تلقي الخمار عن موضع مسح رأسها في صلاة الغداة والمغرب وتمسح
عليه وفي سائر الصلوات تدخل إصبعها وتمسح على رأسها من غير أن تلقي عنها خمارها،
وإذا قامت في صلاتها ضمت رجليها ووضعت يديها على صدرها وتضع يديها في ركوعها على
فخذيها، وتجلس إذا أرادت السجود وسجدت لاطئة بالارض وإذا رفعت رأسها من السجود جلست
ثم نهضت إلى القيام، وإذا قعدت للتشهد رفعت رجليها وضمت فخذيها، وإذا سبحت عقدت على
الانامل لانهن مسؤولات وإذا كانت لها إلى الله حاجة صعدت فوق بيتها وصلت وكشفت
رأسها إلى السماء فإنها إذا فعلت ذلك استجاب الله لها ولم يخيبها، وليس عليها غسل
الجمعة في السفر، ولا يجوز لها تركه في الحضر، ولا تجوز شهادة النساء في شئ من
الحدود ولا يجوز شهادتين في الطلاق، ولا في رؤية الهلال ويجوز شهادتهن فيما لا يحل
للرجل النظر له، وليس للنساء من سروات الطريق شئ ولهن جنبتاه، ولا يجوز لهن نزول

الغرف

، ولا تعلم الكتابة، ويستحب لهن تعليم المغزل وسورة النور، ويكره لهن تعلم
سورة يوسف. وإذا ارتدت المرأة عن الاسلام استتيبت فإن تابت وإلا خلدت في السجن ولا
تقتل كما يقتل الرجل إذا ارتد، ولكنها تستخدم خدمة شديدة وتمنع من الطعام والشراب
إلا ما تمسك به نفسها، ولا تطعم إلا أخبث الطعام، ولا تكسى إلا غليظ الثياب وخشنها،
وتضرب على الصلاة والصيام، ولا جزية على النساء وإذا حضر ولادة المرأة وجب إخراج من
في البيت من النساء كى لا يكن أول ناظر إلى عورتها، ولا يجوز حضور المرأة الحائض
ولا الجنب عند تلقين الميت لان الملائكة تتأذى بهما، ولا يجوز لهما إدخال الميت
قبره، وإذا قامت المرأة من مجلسها فلا يجوز للرجل أن يجلس فيه حتى يبرد. وجهاد
المرأة حسن التبعل وأعظم الناس حقا عليها زوجها، وأحق الناس بالصلاة عليها إذا ماتت
زوجها، ولا يجوز للمرأة أن تنكشف بين يدي اليهودية والنصرانية لانهن يصفن ذلك

لازواجهن، ولا يجوز لها أن تتطيب إذا خرجت

من بيتها، ولا يجوز لها أن تتشبه بالرجال لان رسول الله صلى الله عليه وآله لعن
المتشبهين من الرجال بالنساء، ولعن المشبهات من النساء بالرجال، ولا يجوز للمرأة أن
تعطل نفسها ولو أن تعلق في نفسها خيطا، ولا يجوز أن ترى أظافيرها بيضاء ولو أن
تمسحها بالحناء مسحا، ولا تخضب يديها في حيضها فإنه يخاف عليها الشيطان. وإذا أرادت
المرأة الحاجة وهي في صلاتها صففت بيديها، والرجل يؤمي برأسه وهو في صلاته ويشير
بيده ويسبح، ولا يجوز للمرأة أن تصلي بغير خمار إلا أن تكون أمة فإنها تصلي بغير
خمار مكشوفة الرأس، ويجوز للمرأة لبس الديباج والحرير في غير صلاة وإحرام، وحرم ذلك
على الرجال إلا في الجهاد، ويجوز أن تتختم بالذهب وتصلي فيه، وحرم ذلك على الرجال.
قال النبي صلى الله عليه وآله: يا علي لا تتختم بالذهب فإنه زينتك في الجنة، ولا
تلبس الحرير فإنه لباسك في الجنة، ولا يجوز للمرأة في مالها عتق ولا بر إلا بإذن
زوجها، ولا يجوز أن تخرج من بيتها إلا بإذن زوجها، ولا يجوز لها أن تصوم تطوعا إلا
بإذن زوجها، ولا يجوز للمرأة أن تصافح غير ذي محرم إلا من وراء ثوبها، ولا تبايع
إلا من وراء ثوبها، ولا يجوز لها أن تحج تطوعا إلا بإذن زوجها، ولا يجوز للمرأة أن
تدخل الحمام فإن ذلك محرم عليها، ولا يجوز للمرأة ركوب السرج إلا من ضرورة أو في
سفر. وميراث المرأة نصف الميراث الرجل، وديتها نصف دية الرجل، وتعاقل المرأة الرجل
في الجراحات حتى تبلغ ثلث الدية، فإذا زادت على الثلث ارتفع الرجل وسفلت المرأة،
وإذا صلت المرأة وحدها مع الرجل قامت خلفه ولم تقم بجنبه، وإذا ماتت المرأة وقف
المصلي عليها عند صدرها، ومن الرجل إذا صلي عليه عند رأسه، وإذا أدخلت المرأة القبر
وقف زوجها في موضع يتناول وركها، ولا شفيع للمرأة أنجح عند ربها من رضا زوجها، ولما
ماتت فاطمة عليها السلام قام عليها أمير المؤمنين عليه السلام وقال: اللهم إني راض

عن ابنة نبيك، اللهم إنها

قد أوحشت فآنسها، اللهم إنها قد هجرت فصلها، اللهم إنها قد ظلمت فاحكم لها وأنت خير

الحاكمين.

وحال نظیر همین جملات از اساطین محدثین سنی :

14178- علموا بنيكم الرمى فإنه نكاية للعدو (الديلمى عن جابر)
أخرجه الديلمى (3/11 ، رقم 4008) .

14179-

علموا رجالكم سورة المائدة وعلموا نساءكم سورة النور (سعيد بن منصور ، والبيهقى فى شعب الإيمان عن مجاهد مرسلاً)
أخرجه البيهقى فى شعب الإيمان من طريق سعيد بن منصور (2/469 ، رقم 2428) .

14180-

علموا نساءكم سورة الواقعة فإنها سورة الغنى (الديلمى عن أنس)
أخرجه الديلمى (3/10 ، رقم 4005) .
29714- عن عمر قال : تعلموا سورة براءة وعلموا نساءكم سورة النور وحلوهن الفضة (أبو عبيد فى فضائل القرآن ، وسعيد بن منصور ، وأبو الشيخ فى تفسيره ، والبيهقى فى شعب الإيمان) [كنز العمال 4096]

أخرجه سعيد بن منصور (5/230 ، رقم 1003) ، والبيهقى فى شعب الإيمان (2/472 ، رقم 2437) .

31125- عن عمر قال : لا تدخلن امرأة مسلمة الحمام إلا من سقم وعلموا نساءكم سورة النور (عبد الرزاق ، وابن أبى شيبة) [كنز العمال 27417]

أخرجه عبد الرزاق (1/295 ، رقم 1133) .

أخبرنا أبو نصر بن قتادة أنا أبو منصور النضروي ثنا أحمد بن نجدة ثنا سعيد بن منصور ثنا فضيل بن عياض و هشيم و خالد بن عبد الله عن حصين بن عبد الرحمن عن أبي عطية الهمداني قال : كتب عمر بن الخطاب تعملوا سورة براءة و علموا نساءكم سورة النور و حلوهن الفضة

عن مجاهد عن ابن عباس مرفوعا لا تعلموا نساءكم الكتابة ولا تسكونهن العلالي !


سلام علیکم

و البته در سر المستتر شیخ بهائی که در آن متاسفانه میگوید که دختران برای اینکه زوجه ای بیابند آیات سوره یوسف را در کاغذی گذاشته و... خلاصه از خانه بیرون برند و بدون اینکه بدان نگاه کنند برگردند.

که مشخصا بیرون بردن آیات الهی از منزل معنایش اگر برائت از حکمت الهی نیست که در این سوره بدان اشاره شده و صد البته بدین منظور این حکم بکار برده میشود و مورد استفاده قرار میگیرد معنایش چه میتواند باشد

والله اعلم

یا من هو اسمه حکیم و هوالمقدر

در برخى روايات از تعليم دادن سوره يوسف به زنان نهى شده است ;1
اين نهى ممکن است به خاطر آيات مربوط به همسر عزيز مصر و زنان هوسباز مصرى باشد که با تمام عفت بيانى که در آن رعايت شده براى برخى از زنان شايد تحريک کننده باشد . و به عکس تأکيد شده است که سوره نور (که مشتمل بر آيات حفظ و حجاب است ) به آن ها تعليم داده شود،اما اسناد اين روايات چندان قابل اعتماد نيست ، افزون بر آن در بعضى از روايات عکس اين مطلب ديده مى شود و در آن تشويق به تعليم اين سوره به خانواده ها شده است .
سوره هاى قرآن فقط براى مردان و يا زنان به تنهايى نمى باشد ، بلکه براى راهنمايى همه انسان ها اعم از زن و مرد نازل شده است ; دقت در آيات سوره يوسف نيز نشان مى دهد که نه تنها هيچ نقطه منفى براى زنان در آن وجود ندارد ، بلکه ماجراى زندگى آلوده همسر عزيز مصر درس عبرتى است براى همه آن هايى که گرفتار وسوسه هاى شيطانى مى شوند . بنابراين ياد دادن اين سوره به بانوان هيچ گناه و اشکالى ندارد .
2

1 . ر .ک : تفسير نورالثقلين ، الحويزى ، ج 3 ، ص 333 ، مؤسسة التاريخ العربى .
2 . تفسير نمونه ، آية الله مکارم شيرازى ، ج 9 ، ص 297 ، دارالکتب الاسلامية .

موضوع قفل شده است