علامه جعفری (ره) و شطحیات صوفیانه

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علامه جعفری (ره) و شطحیات صوفیانه

بسم رب الحسین


سخنان زيل قسمت هايي از درس هاي فيلسوف و متفكر جريان شناس استاد علامه محمد تقي جعفري در دانشگاه صنعتي شريف است كه براي اولين بار به طبع مي رسد. اين سخنان ما را به شناخت عرفان قرآني و برهاني و سير و سلوك انبيايي و اوصيايي دلالت و راهنمايي مي نمايد و فرق اين عرفان راستين را از عرفان اصطلاحي و سيرو سلوك هاي التقاطي به ما مي نماياند.
--------------------------------------------------------------------------

آنان كه « انا الحق » يا «ليس في جبتي سوي الله»(نيست اندر جبه ام الا خدا) يا « سبحاني ما اعظم شاني»(پاك است وجودم چه با عظمت است مقام من) سر دادند بدون ترديد منِ آنان از فعليت رسيدن نوعي گسترش ذهني بر هستي برخوردار گشته و در آن حالت غير معمولي به جاي صعود بر قله هاي مرتفع در مسير جاذبه ي كمال با تعين دادن به هويت من ِ خود كه ضمنا محدوديت حق تعالي را هم نتيجه مي داد از حركت باز ايستادند و آيينه اي پيش رو نهاده آن من ِ گسترده را كه در آيينه ديدند،‌حق و كمال مطلق انگاشته اند. اينان يعني در نيمه راه ماندگان ـ البته اگر راهي رفته بودندـ نتوانستند ما بين آتش محض و آهن تقتيده فرق بگذارند. اگر گويندگان جملات فوق من خود را درست به جاي مي آوردند، اولي به جاي «انا الحق» مي گفت :«انا من الحق و الي الحق‌ » و دومي به جاي «ليس في جبتي سوي الله» مي گفت:« انّ ما في جبتي من الله و للله و بالله و الي الله» و سومي به جاي «سبحاني ما اعظم شأني» مي گفت: سبحانك ما اعظم شـأنك و قد اكرمني و شرفتني و جعلتني من و لك و بك و اليك»
رياضت ها هر چه باشد بعدي از تجرد روح را كه گسترش آن بر هستي است تقويت مي نمايد. شخص مرتاض اِشراف و احاطه اي بر خود احساس مي كند ودر نتيجه به جاي دريافت بي نهايت الهي بر روي خويشتن خويش خم شده و خود را در صف ربوبي مي بيند و ناگهان و يا به تدريج دعوي خدايي مي نمايد.
فصل نامه نور( نقد فلسفه و عرفان) الصادق شماره 10 تابستان 88 ص 47

حقگو;142727 نوشت:
رياضت ها هر چه باشد بعدي از تجرد روح را كه گسترش آن بر هستي است تقويت مي نمايد. شخص مرتاض اِشراف و احاطه اي بر خود احساس مي كند ودر نتيجه به جاي دريافت بي نهايت الهي بر روي خويشتن خويش خم شده و خود را در صف ربوبي مي بيند و ناگهان و يا به تدريج دعوي خدايي مي نمايد.

سلام
با همه احترامی که برای بزرگان قائلیم نقد کلام ایشان را نه بی احترامی بلکه سعی در فهم حقایق می شمریم .
شطحیات یک بحث مهم در وادی عرفان است .
صدور شطحیات نه از جهت اشتباه و غلط بلکه از سر عدم عصمت است به عبارت دیگر غلبه حالات معنوی و هجوم سیل گونه حقایق به جان عارف چنان می شود که ادب و عقل از کف داده و سخنی که نباید اظهار کندبر زبان می آورد .
این کلماتی که در وصف خود حقیقی است گاهی از اهل عصمت ع نیز صادر شده است مثلا همین جمله معروف :
"ینحدر عنی السیل و لا یرقی الی الطیر"
اگر از یک عارف عادی سر زده بود غلو و شطح محسوب می شد چه اینکه ظاهر این کلام برتر بردن خود از دایره درک است و چنین مقامی به حسب ظاهر مختص حق تعالی است اما برای امیر مومنان ع که جایگاهش ناشناخته مانده و بالتبع حقش نیز در جهال گم شده است این تنبه لازم است .
بر عکس آنچه که در منع و رد این کلمات گفته می شود که به جهتی هم حق است چه اینکه بسیاری از افراد قدرت درک این مسائل را ندارند و چه بسا موجب گمراهی آنها شود عدم نقل آن نیز موجب فراموشی و جهل نسبت به مقام خلیفه اللهی انسان می شود چه اینکه انسان کامل مطهر خلیفه الهی است به این معنا که هرچه از کمالات به حسب اصالت در ذات الهی است در او به تبعیت وجود دارد و سخن گفتن از این مقام عظمی تنبهی برای مستعدین و اهل کار است که با تبعیت از شرع مطهر خود را تطهیر نموده تا این حقیقت نیز در آنها متجلی شود و بگویند آنچه امیر مومنان ع فرمود :
"و تصیر اروحنا معلقه بعز قدسک "
که بین خدا و عبد عارف چیزی جز یک اتصال به ذات الهی نماند . خوب به نظر شما در این جایگاه باید از من اعتباری خیالی سخن گفت یا از من حقیقی ؟
همان بهتر که این اسرار را گوش نامحرمان نشنود هرچند برخی این ادب را رعایت نکرده و اظهار اسرار کردند .
موفق باشید
موضوع قفل شده است