"وحی و دین" الهی یا بشری ؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
"وحی و دین" الهی یا بشری ؟

سلام
در مورد اینکه دین از آسمان خداست یا از زمین بشریت حرفها و سخنهای بسیاری است . بعضی می گویند دین و وحی فقط خدایی است و اصلا بشر در آن دخیل نیست و بعضی می گویند دین امر بشری است و خدا در آن دخیل نیست .
اما با اندیشه در این موضوع راه میانه حقی دیده می شود که دین هم الهی است و هم بشری .
اکثر افراد با الهی بودن دین و وحی مشکلی ندارند اما ممکن است با بشری بودنش مشکل داشته باشند . اما حقیقت امر این است که این مشکل یک مشکل عامی است که محصول عدم شناخت بشر و مراتب وجودی اوست .
قرآن کریم نیز به همین مطلب تصریح می فرماید آنجا که می گوید :
أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ فَذاقُوا وَبالَ أَمْرِهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (5) ذلِكَ بِأَنَّهُ كانَتْ تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالُوا أَ بَشَرٌ يَهْدُونَنا فَكَفَرُوا وَ تَوَلَّوْا وَ اسْتَغْنَى اللَّهُ وَ اللَّهُ غَنِيٌّ حَمِيدٌ (6)
5 آيا خبر كسانى كه قبل از شما بودند به شما نرسيده است كه چگونه طعم گناهان بزرگ خود را چشيدند، و عذاب دردناك براى آنها است؟! 6- اين به خاطر آن است كه رسولان آنها با دلائل روشن به سراغشان آمدند، ولى آنها (از روى كبر و غرور) گفتند: آيا بشرهايى مى‏خواهند ما را هدايت كنند؟! و به اين ترتيب كافر شدند و روى برگرداندند، و خداوند (از ايمان و طاعتشان) بى‏نياز بود، و خدا غنى و شايسته ستايش است.
قرآن کریم در اینجا صراحتا بیان می فرماید که رد دین و وحی و هدایت الهی انبیاء بخاطر این بوده که انسانها باور ندارند یک بشر بتواند در این امر دخیل باشد .
به یاری خدا به این مطلب خواهیم پرداخت . ان شاء الله
موفق باشید

سلام
اگر ما باشیم و جریان صدور وحی آیا غیر از این است که کلام وحی از زبان پیامبر صادر می شود ؟
آیا می توان این حقیقت روشن را نفی کرد ؟ آیا پیامبر در این شانش یک بشر نیست ؟ آیا بشر بودن با خطا کار بودن تلازم عقلی قطعی دارد ؟
مشکل اساسی در یک نگاه غلط به هستی و بخصوص به انسان و از سوی دیگر بی اطلاعی از وجود انسانهایی است که ظاهر و باطنشان با ظاهر و باطن عالم کاملا هماهنگ است .
حل قضیه الهی بوده یا بشری بودن وحی و دین از یک سو به شناخت رابطه خدا و خلق و از یکسو به شناخت وجود پاک پیامبران الهی
باز می گردد .
ادامه دارد ان شاء الله
موفق باشید

سلام

حامد;142590 نوشت:
حل قضیه الهی بوده یا بشری بودن وحی و دین از یک سو به شناخت رابطه خدا و خلق و از یکسو به شناخت وجود پاک پیامبران الهی باز می گردد .

اولین نکته ای که در مساله وحی باید حل شود رابطه مخلوقات و از جمله بشر با خداست . قرآن کریم در آیه 21 سوره حجر می فرماید :
" ان من شی الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم "
هیچ چیزی نیست مگر اینکه خزائن آن در نزد ماست و ما آنرا مگر به اندازه مشخص نازل نمی کنیم .
این آیه شریفه بیانگر اصل نزول است . اصل نزول می گوید : همه موجودات عالم تنزل حقایق عالم بالایند . لذا موجودات مانند ریسمانی آویخته به عالم ماده اند نه انداخته شده در آن . به عبارت دیگر هیچ موجودی منقطع از حقیقت خویش نیست بلکه در اتصال مدام به آن است .
پس بشر هم موجودی متصل به حقیقت هستی است نه جدا و منقطع از آن . باور این مطلب هم شاید سخت نباشد اما کار وقتی مشکل می شود که بپذیریم فردی از افراد بشر بخواهد به مجموعه ویژگیهای ظاهری و باطنی اش نماینده حق مطلق باشد .
تصور معمولی افراد از سفارت الهی همان سفارتهای معمولی است که کسی نامه ای از کسی به دیگری میرساند در حالیکه رسول و نبی به مجموعه ویژگیهایش سفیر الهی است که از جمله آن ویژگیها وحی است .
به عبارت دیگر وحی که بیانگر شریعت است حقیقتی جدا از حقایق وجودی پیامبر نیست بلکه بیان حقایق وجودی او در بالاترین مراتب خود است .
بر این مبنا می توان مساله عصمت را به نحو دیگر دید و آن اینستکه : پیامبر معصوم است چون وحی معصوم است و لافرق فی البین
والحمد لله

سلام
آنگونه که قرآن کریم از خلقت انسان سخن به میان می آورد و آنگونه که خود ما می بینیم خلقت انسان از جسم آغاز می شود و در مرحله ای خاص روح از آن نشات می گیرد ( یا بدان تعلق می گیرد ) پس بی شک و شبهه آغاز انسان ( در سیر صعود ) از جسم است و این همان بعد بشری و ظاهری انسان است .
اگر بر مبنای رصین نشات روح از جسم به سیر تکاملی انسان قائل باشیم دخالت تام بعد ظاهری در بعد باطنی فرد مشخص می شود به عبارت دیگر انسان تمام سرمایه های معنوی خود را از بعد ظاهری و بشری و مادی خود می گیرد چه اینکه زیر بنا آنست .
در وحی که تنزل حقایق از آسمان سر وجود است ، بعد بشری هم در اتصال به آن سرّ دخیل بوده و هست و هم در دریافت معانی و حقایق و به لفظ درآوردنش . پس بعد بشری انسان از دو جهت در مساله وحی دخیل است .
اما آیا دخالت بعد بشری و ظاهری و مادی انسان در وحی الزاما به معنای خطاست ؟ چه دلیلی بر این مطلب است ؟
موفق باشید


حامد;142464 نوشت:
اما با اندیشه در این موضوع راه میانه حقی دیده می شود که دین هم الهی است و هم بشری . اکثر افراد با الهی بودن دین و وحی مشکلی ندارند اما ممکن است با بشری بودنش مشکل داشته باشند . اما حقیقت امر این است که این مشکل یک مشکل عامی است که محصول عدم شناخت بشر و مراتب وجودی اوست . قرآن کریم نیز به همین مطلب تصریح می فرماید آنجا که می گوید : أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ فَذاقُوا وَبالَ أَمْرِهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (5) ذلِكَ بِأَنَّهُ كانَتْ تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالُوا أَ بَشَرٌ يَهْدُونَنا فَكَفَرُوا وَ تَوَلَّوْا وَ اسْتَغْنَى اللَّهُ وَ اللَّهُ غَنِيٌّ حَمِيدٌ (6) 5 آيا خبر كسانى كه قبل از شما بودند به شما نرسيده است كه چگونه طعم گناهان بزرگ خود را چشيدند، و عذاب دردناك براى آنها است؟! 6- اين به خاطر آن است كه رسولان آنها با دلائل روشن به سراغشان آمدند، ولى آنها (از روى كبر و غرور) گفتند: آيا بشرهايى مى‏خواهند ما را هدايت كنند؟! و به اين ترتيب كافر شدند و روى برگرداندند، و خداوند (از ايمان و طاعتشان) بى‏نياز بود، و خدا غنى و شايسته ستايش است. قرآن کریم در اینجا صراحتا بیان می فرماید که رد دین و وحی و هدایت الهی انبیاء بخاطر این بوده که انسانها باور ندارند یک بشر بتواند در این امر دخیل باشد .


با سلام

جناب حامد بزرگوار

این ایه و جواب ربطی به سوالی که فرمودید داشت؟؟؟

حامد;142464 نوشت:
اما با اندیشه در این موضوع راه میانه حقی دیده می شود که دین هم الهی است و هم بشری .


سوال؟؟؟

دین چطور هم الهی است و هم بشری؟؟؟

و ایه قران ربطی به این جواب و سوال داشت؟؟؟؟

با سلام
من مطلب شما رو خواندم ولی متوجه نشدم که شما (حامد) دارید سوال میپرسید یا اینکه جواب سوالی را میدهید
اینکه به موضوع الهی بودن دین و وحی معتقد هستید و یا آن را به گونه ایی دیگر میخواهید تعریف نمایید

===============
دین و وحی هر دو الهی هستند و برای بشریت آمده اند
و اگر در دین و وحی ذره ای دخالت بشر وجود داشت حتی مقام والای پیامبر ، این دین و وحی دوامی نخواهد داشت زیرا ان را به واسطه دخیل بودن بشریت در آن رد می نمودند
پس مشخص است که دین و وحی از جانب خداوند بر پیامبرانش نازل شده است آنهم برای سعادت بشریت

طاها;142954 نوشت:
سوال؟؟؟ دین چطور هم الهی است و هم بشری؟؟؟ و ایه قران ربطی به این جواب و سوال داشت؟؟؟؟

سلام
آیه می فرماید امتها در پذیرش دین یک مشکل اساسی داشتند و آن این بود که تصور نمی کردند انسان با خدا ربطی داشته باشد چه اینکه آنها تنها به بعد بشری او توجه داشتند و قدر و مقام این مرتبه را هم نمی دانستند و همه اینها را در یک جمله تعجبی مطرح می کردند :
"ابشر یهدوننا"
آیا یک بشر از سوی خدا بیاید و ما را هدایت کند ؟
یعنی اینکه محال است حقیقتی که لباس ظاهری بشری دارد بتواند این کار را انجام دهد لذا خواستار سفارت ملائکه بودند
[سوره المؤمنون (23): آيات 23 تا 25]
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ (23) فَقالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما هذا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً ما سَمِعْنا بِهذا فِي آبائِنَا الْأَوَّلِينَ (24) إِنْ هُوَ إِلاَّ رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِينٍ (25)
[سوره الإسراء (17): آيات 94 تا 95]
وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى‏ إِلاَّ أَنْ قالُوا أَ بَعَثَ اللَّهُ بَشَراً رَسُولاً (94) قُلْ لَوْ كانَ فِي الْأَرْضِ مَلائِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنا عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ مَلَكاً رَسُولاً (95)
[سوره الأنعام (6): آيات 8 تا 10]
وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَكاً لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا يُنْظَرُونَ (8) وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً لَجَعَلْناهُ رَجُلاً وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ (9) وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (10)
اما قرآن می فرماید اگر ملائکه هم می آمدند باید لباس ظاهری بشری ( جسمانی ) می پوشیدند تا بتوانند این رسالت را به انجام رسانند لذا از نظر قرآن بشریت هم در ارتباط با خدا برای دریافت وحی و هم در ارتباط با مردم برای ابلاغ وحی لازم است .
خوب حال به نظر شما نقش بعد بشری انسان در وحی و دین چیست ؟
اگر نقش دارد که حتما دارد پس وحی و دین هم الهی آسمانی و هم زمینی بشری است . به عبارت دیگر دین ربط صحیح و پاک زمین و آسمان است . دین بیانگر ربط بعد بشری انسان با حقیقت وجودیش یعنی ذات اقدس الهی است . به همین خاطر است که دین جامع همه ابعاد ظاهری و باطنی ، بشری و الهی را شامل می شود .
موفق باشید

حامد;143069 نوشت:
خوب حال به نظر شما نقش بعد بشری انسان در وحی و دین چیست ؟ اگر نقش دارد که حتما دارد پس وحی و دین هم الهی آسمانی و هم زمینی بشری است


سلام

جناب حامد
خب الهی و اسمانی دین قبول
ولی زمینی بودن بودن را چطور به ایه نسبت می دهید؟؟
ایه که ازدین بشری و نقش انسان در دین زمینی مطلبی نفرموده است
ایه درصدد بیان نقش برخی انسان هاست برای ابلاغ دین الهی به بشریت
ولی دین را به الهی و بشری تقسیم نکرده است

از طرفی
حامد;143069 نوشت:
به عبارت دیگر دین ربط صحیح و پاک زمین و آسمان است . دین بیانگر ربط بعد بشری انسان با حقیقت وجودیش یعنی ذات اقدس الهی است . به همین خاطر است که دین جامع همه ابعاد ظاهری و باطنی ، بشری و الهی را شامل می شود .


منظورتان از این عبارات چیست ؟؟؟

و چه ربطی به تقسیم دین به دین بشری و الهی دارد ؟؟؟ً؟؟؟

طاها;144093 نوشت:
خب الهی و اسمانی دین قبول ولی زمینی بودن بودن را چطور به ایه نسبت می دهید؟؟ ایه که ازدین بشری و نقش انسان در دین زمینی مطلبی نفرموده است ایه درصدد بیان نقش برخی انسان هاست برای ابلاغ دین الهی به بشریت ولی دین را به الهی و بشری تقسیم نکرده است

سلام
ظاهرا جواب سوال شما در خود سوال هست اینکه می فرمایید " آیه در صدد بیان نقش برخی انسانهاست برای ابلاغ دین الهی"
خوب آیا همین برخی انسانها بشر نبوده اند ؟
ابعاد و ویژگیهای بشری نداشته اند و اساسا ابلاغ وحی بواسطه برخورداری از ویژگیهای بشری مثل کلام و زبان نیست ؟
آیا همان کلام بودن و متلفظ بودن وحی به لباس ظاهر و بشریت درآمدن حقیقت وحی نیست ؟
شاید شما برادر بزرگوار هم وقتی کلمه بشریت را می شنوید همان ذهنیت خاکستری از بشر را در ذهنتان می آورید و ارتباط چنین حقیقتی را با حق تعالی نمی توانید بپذیرید در حالیکه ما از همان ابتدا گفتیم که :
بشریت منحصر در این ویژگیهای اکثری نیست بلکه در میان همین افراد بشر افرادی هستند که ابعاد بشری خاصی دارند که آنها را از دیگران ممتاز می کند .
لذا وقتی از بشریت سخن می گوییم منظور آن بشریت ناقص عاجز نیست بلکه یک بشریت متعالی است که با همان ویژگیهای بشری اش جایگاه تنزل وحی می شود .
والبته خوب است به توضیحات ما در خصوص پایه بودن بعد بشری و جسمانی برای روح متعالی نیز مراجعه ای بفرمایید

طاها;144093 نوشت:
منظورتان از این عبارات چیست ؟؟؟ و چه ربطی به تقسیم دین به دین بشری و الهی دارد ؟؟؟ً؟؟؟

1- وقتی ارتباط با حقیقت هستی از طریق قرار گرفتن ابعاد ظاهری و باطنی انسان در یک خط مشخص است
2- وقتی نحوه سلوک در بعد بشری در درک حقیقت هستی و ارتباط با او دخیل است
3- وقتی منتهای مقصد دین عبودیت در تمام شوون ظاهری بشری و باطنی قلبی برای خداست
پس دین چیزی جز بیانگر همان ارتباط معیار که ارتباط تام مراتب وجودی پیامبر ص با حقیقت هستی است نمی باشد . یعنی دین همین ارتباط تام و تمام را می خواهد تامین کند فلذا طرق وصول بدان را بیان می کند با این تفاوت که انبیاء در برخورداری از این ویژگیها بالفعل بوده اند و نیاز به طی طریق نداشتند ولی افراد عادی می بایست از طرق خاصه و به تدریج به فعلیت برسند .
و اما این نتیجه گیری از آیه شریفه فعلا در حد یک امر اجمالی است که اگر توفیق ادامه مباحث ولو بر اساس سوالات دوستان داشتیم تفصیلش را بیان می کنیم
موفق باشید
موضوع قفل شده است