کمک ///دچار شک شدم

تب‌های اولیه

41 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کمک ///دچار شک شدم

سلام به همه دوستان

می خواستم یه مطلب مهم رو با شما در میون بذارم:
مدتی پیش من با سایت اسک دین آشنا شدم و یه سری مسائل دیگه مسیر زندگیم به طور 180 عوض شد.

اما حالا دچار تناقص شدم موندم راهم اشتباه ؟؟؟ـمن بد عمل می کنم؟؟؟
قبلاً با یه سری مسائل مشکل داشتم مثل ولایت فقیه،انقلاب،،حجاب و....حالا این چیزا برام حل شده قبولشون کردم .

الان که می رم تو جامعه جایی که کار می کنم ،دوستام ،خونه و... همه بهم می گن مسیرت اشتباه .
جوان باید از زندگیش لذت ببره .نه که آهنگ گوش نده(غیرمجاز).با دخترا .....و چیزای دیگه در واقع به زبون عادی همه مسخرم می کنن .تو محلکار و جاهای دیگه شدم سوژه .همش تیکه می ندازن .میگن نمی دونم بسیجی .... برا راهیان نور که هنوز نرفتم خودتون می دونید چی میگن دیگه .می گن تو اخلاق نداری نمیگی نمی خندی .می گن 2 روز دیگه پشیمون میشی می گی از جو و نیم استفاده نکردم .آدم باید عشق و حال کنه
منم کم کم مردد می شم میگم نکنه من یه جای کارم غلطه.
آخه چی کار کنم موندم نمی دونم این ورم یا اون ور.:Gig:

در واقع به این موضوع ایمان دارم که راهم درسته ولی در مقابل دیگران کم میارم

می گن خواهی نشوی رسوا ،هم رنگ جماعت شو

shmhf;141962 نوشت:
جوان باید از زندگیش لذت ببره .نه که آهنگ گوش نده(غیرمجاز).با دخترا .....و چیزای دیگه در واقع به زبون عادی همه مسخرم می کنن .ت

سلام

راحت درسته

حرفه اونها اشتباه

در جوانی پاک زیستن شیوه پیغمبری است

نشانه های آخر الزمان را مطالعه کنید

shmhf;141962 نوشت:
.آدم باید عشق و حال کنه منم کم کم مردد می شم میگم نکنه من یه جای کارم غلطه. آخه چی کار کنم موندم نمی دونم این ورم یا اون ور.

از خدا بخواه

همین که خدا رو می خواهی و حاضر نیستی از دستش بدی یعنی راه درست

بقیه اشتباهه

خدا راهو نشون داده

اگر اون راهو که خدا می گه رو طی می کیند در راه درستید و به تمسخر دیگران توجه نکنید

shmhf;141962 نوشت:
آخه چی کار کنم موندم نمی دونم این ورم یا اون ور.


سلام

مدام در ترس و آرامشی؟

در ترس و آرامش نمی دونم منظور شما چیه

ولی پیش خودم می گم اینا راست می گن با این که در درون می دونم کارم درسته و لی هی شک می نم .اعصابم خیلی خورد شده

چند وقت پیش ما ریش گذاشته بودیم از آدم آبی و خاکی به ما تیکه می نداختن اعصابم خورد شد اومدم همه رو با صفر زدم .:khandeh!:

سلام
بنده کارشناس نیستم. اما سؤالتون رو که خوندم یادم به این آیه افتاد:

لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذًى كَثِيرًا ۚ وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَٰلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ

به یقین ، همه شما در اموال و جانهای خود، آزمایش می‌شوید!
و از کسانی که پیش از شما به آنها کتاب آسمانی داده شده ،
و همچنین از مشرکان، سخنان آزاردهنده فراوان خواهید شنید!
و اگر استقامت کنید و تقوا پیشه سازید، شایسته‌تر است؛ زیرا این از کارهای مهم و قابل اطمینان است.


سوره ی آل عمران ،آیه 186

اگر کسی شما رو مسخره نکرد ، باید به راهتون شک کنید!

حرف شما درست ولی قبول دارید اگر آدم این مسائل رعایت کنه خیلی دچار انزوا می شه؟

shmhf;141972 نوشت:
حرف شما درست ولی قبول دارید اگر آدم این مسائل رعایت کنه خیلی دچار انزوا می شه؟


بله ، کاملا.
دوستان مؤمن برای خودتون پیدا کنید.
هیئت یا مسجد که برید ، کم کم با بچه های مذهبی رفیق میشید و دیگه تنها نیستید.

shmhf;141972 نوشت:
حرف شما درست ولی قبول دارید اگر آدم این مسائل رعایت کنه خیلی دچار انزوا می شه؟

بله ادم منزوی می شه

اما باید ببینید آیا انقدر عاشق خدا می شید که همه چی را فدای خدا کنید؟

اونوقت خود خدا هم همنشین خوب بهتون می بخشه

همنشینتونو عوض کنید

بنده پاسخ سؤال شما رو به نقل از سایت پرسمان ، وابسته به نهاد رهبری خدمتتون ارائه می دهم.
توصیه هایی هستند که در جواب سوالی مشابه سؤال شما بیان شده اند.
و بسیار کاربردی و مفیدند.
انشاءالله که مؤثر واقع بشه.
قبل از اون از همه ی اساتید و کارشناسان محترم به خاطر سبقت در پاسخ عذر می خوام.

انشاءالله کارشناسان سایت هم در جای خود پاسخ شما رو خواهند داد.

چند نکته براي شروع:

1- اول اين که همه چيز در دستان پر قدرت خداست و بايد از او بخواهيم تا قلب و دل ما را تغيير دهد.
در روايت داريم که پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود- قلب مؤمن ميان دو انگشت از انگشتان خداوند مهربان است (1) قلب مؤمن بين دو انگشت خداست. يعني با يک حرکت مي تواند آن را زير و رو کند و ما را منقلب نمايد. أليس الله بکافٍ عبده. آيا خدا براي بنده اش کافي نيست؟


2- خواستن از ائمه اطهار:
ائمه (عليهم السلام) درب ورود به مقام الوهيت و تقرب به ذات خداوند هستند، لذا قرآن دستور مى دهد« واتوا البيوت من ابوابها »(2) از درب خانه ها وارد شويد.
اميرالمؤمنين (ع) فرمودند:( ما اهل البيت همان خانه هايى هستيم که خداوند دستور داده از درب هاى آن وارد شويد. ما اهل البيت ، هم خانه هاى خدا هستيم و هم دربهاى خانه خدا)(3) بدون شناخت و ارتباط و اطاعت از امامان نيل به قرب الهى ميسر نيست .
در ميان اهل بيت بايد براي امام زمان حساب جداگانه اي باز کرد زيرا او امام زنده ماست. خود ايشان فرموده اند: انا غير مهملين لمراعاتکم و لا ناسين لذکرکم. ما در مراعات امور شما کوتاهي نمي کنيم و ياد شما را از ياد نمي بريم. بايد بعد از هر نماز از اماممان بخواهيم تا دست ما را در اين مسير بگيرند و عاقبت به خير بشويم.

3- تلاوت قرآن:
مأنوس بودن با قرآن، انسان را نجات مي دهد و بر ايمان و اعتقاد ما مي افزايد.
مؤمنان، تنها كسانى هستند كه هر گاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان مي گردد؛ و هنگامى كه آيات او بر آن ها خوانده مى‏شود، ايمانشان فزونتر مى‏گردد؛ و تنها بر پروردگارشان توكل دارند. (4)

4- مطالعه هدايت شده:
يکي از کارهايي که به ذهن و حرکت انسان جهت مي دهد مطالعه صحيح است.
در مطالعه ها و کتاب هايي که انتخاب مي کني بايد به پاسخ حقيقي اين سه سؤال برسي و بتواني با عقيده راسخ قلبي اين سه سؤال را براي خودت حل کني.
الف- ز کجا آمده ام؟
ب- آمدنم بهر چه بود؟
ج- به کجا مي روم آخر؟

چند نمونه از کتاب هاي دسته اول:
1- توحيد مفضل: امام صادق عليه السلام. اين کتاب در مورد عجايب و ظرايف عالم خلقت مي باشد و حديثي است که امام صادق عليه السلام به يکي از اصحاب خود به نام مفضل فرموده است. با خواندن اين کتاب، انسان بارها و بارها به بزرگي آفريدگار خود اعتراف مي کند. اين کتاب کمک مي کند تا بهتر خداي خود را بشناسيم و با توجه بيشتري او را عبادت کنيم.
2- گناهان کبيره، شهيد دستغيب: اين کتاب به صورت زيبا و همراه با داستان هاي آموزنده نوشته شده و بسيار مفيد است.
3- سري کتاب هاي نيمه پنهان ماه: اين کتاب ها خاطرات همسران شهداست. هم به ما روحيه دو چندان مي دهد و هم ما را در فهميدن اين که براي چه به اين دنيا آمده ايم کمک مي کند.

چند نمونه از کتاب هاي دسته دوم:
1- به کجا و چگونه، محمد عالم زاده نوري، انتشارات مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره)
2- سري کتاب هاي پرسش و پاسخ نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري: اين کتاب ها در موضوعات مختلف و با روشي بسيار زيبا مشتمل بر پرسش و پاسخ هاي جذاب تدوين و تأليف شده و سؤالات شما جوانان عزيز اين مرز و بوم را به خوبي مي دهد.
3- رساله دانشجويي: اين کتاب با رساله هاي معمولي متفاوت است. در ابتداي هر مبحث به صورت کوتاه به خود آن موضوع پرداخته شده. مثلا در بحث تقليد ابتدا به دلايل تقليد و اين که اصلا چرا بايد تقليد کنيم پرداخته و سپس مسائلي که يک جوان با آن درگير است را به صورت پرسش و پاسخ آورده که واقعا جذابيت خود را دارد.

چند حقيقت و چند توصيه:

1- من و شما بايد خودمان آينده خود را بسازيم و آينده ما اين چند ساله دنيا نيست- که اين چند ساله بازيچه ايست- بلکه آينده ما آن ميلياردها ميلياردها سال و بلکه بي نهايت زماني است که قرار است در آخرت و انشالله در بهشت رضوان خدا سپري کنيم.

بنشين و حساب کن که چند سال داري؟
و حداکثر چند سال از عمرت باقي مانده؟
اگر ميانگين عمر انسان 80 سال باشد چقدر از عمر شما باقي مانده؟ از اين عمر باقی مانده ، حدود 21 سال را ما در خواب هستيم زيرا در شبانه روز 8 ساعت مي خوابيم و 8 ساعت يعني يک سوم روز و به عبارتي يک سوم عمر.
بنابراين فشرده عمر ما در اين دنيا نهايتا 40 سال است البته درصورتي که حادثه اي پيش نيايد و زودتر به ديار باقي نرويم. زندگي اين دنيا هم که همراه با سختي هاي خود است پيري، محدوديت ها، مريضي ها، مصيبت ها و ...

حال اين دنياي محدود را با آخرت نا محدود مقايسه کن.
وقتي از جهنمي ها در مورد مدت زمان سپري شده در دنيا مي پرسند آن ها جواب مي دهند: يک روز يا کمتر از يک روز(6).
آيا مي تواني زماني براي آخرت بيان کن؟
جهان آخرت چند برابر اين دنيا است؟ دو برابر؟ ده برابر؟ صد برابر؟ هزار برابر؟ ميليون برابر؟ ميليارد برابر؟
ميليارد ميليارد هم در برابر زمان دنياي آخرت هيچ است.

اين دنيا مي آيد و مي رود همان طور که تا بحال هم آمده و رفته و اگر برگرديم و به پشت سر خود يعني به تاريخ نگاه کنيم مي بينيم کساني رستگار شدند که با خدا بودند و خود را از غفلت نجات دادند.

ما هم به خود بياييم و هيچ گاه ابديت خود را با غفلت چند ساله عوض نکنيم. هم دنياي خويش را آباد کنيم و هم آخرت خود را.
بياييم از اسارت خود را نجات دهيم آخر تا کي مي خواهيم اسير نفس و شيطان باقي بمانيم؟
افرادي مانند فضيل عياض و جهانگير خان قشقايي و ... که مسير نا صحيح مي رفتند با شنيدن يک نکته به خود آمدند و مسير خود را براي هميشه تغيير داده و خود را جاودانه کردند. چرا من و شما از همين حالا با شنيدن اين نکات بر نگرديم و با خداي خود دست آشتي ندهيم و خود را جاودانه نکنيم؟

2- خداوند در سوره ذاريات به صراحت تمام، هدف خود را از خلقت انسان بيان کرده:
«و ما خلقت الجن والانس الا ليعبدون». من جن وانسان را خلق نکردم مگر براي عبادت.
عبادت از عبد مي آيد و کار عبد نيز گوش فرا دادن – بلکه دل سپردن- به فرمان مولاست.
خواسته خداوند از ما همين است و در مقابل آن خداوند نيز بهترين پاداش ها که قابل قياس با اعمال ما نيست را به ما خواهد داد.
وظايف ما درانجام واجبات و ترک محرمات خلاصه مي شود. رسيدگي دقيق به واجبات و ترک محرمات کليد طلايي بندگي است و سفارش اولياي خدا براي مسير عرفان.

3- سعي کنيد با اماکن مذهبي مانند مسجد، کانون فرهنگي مسجد و از اين قبيل مراکز سالم، ارتباط بيشتري داشته باشيد. اين کار براي شما فوايد زيادي دارد. شما را با دوستان خوب و مذهبي آشنا کرده، محيط مناسب و سالمي را براي پيشرفت شما و زندگي آينده تان فراهم مي کند.

4- ارتباط با دعاها مخصوصا مناجات خمسه عشر( مناجات پانزده گانه) را فراموش نکن.
اين دعاها سرشار از معرفت است و اگر انسان معرفتش بالا رفت به آرامش رسيده و عقائدش هم محکم مي گردد.
مناجات خمسة عشر( مناجات پانزده گانه) از امام سجاد عليه السلام و در مفاتيح الجنان موجود است.
اين مناجات شامل: «مناجات توبه کنندگان، مناجات شِکوه داران،‌ مناجات ترسناکان،‌ مناجات اميدواران،‌‌ مناجات مشتاقان حق،‌ مناجات شکر گزاران،‌ مناجات اهل طاعت خدا،‌ مناجات اهل ارادت و اشتياق،‌‌ مناجات محبان خداوند،‌‌ مناجات اهل توسل به خداوند، مناجات نيازمندان به درگاه خدا،‌ مناجات عارفان، مناجات اهل ذکر،‌ مناجات چنگ زنندگان به ريسمان الهي،‌ مناجات اهل زهد».

همان طور که ملاحظه مي کنيد به فراخور حال هر انساني مناجاتي با پروردگار عالميان وجود دارد. حتما در زمان هايي که حس معنوي داريد با اين مناجات مأنوس باشيد.

5- دفترچه يادداشتي برداريد و نام هر شهيد را در يک صفحه آن بنويسيد.
سعي کنيد از شهدايي باشند که معروف نيستند( نام هر شهيدي که هر کجا مي بينيد، شهيدي که فقط کوچه اي به نام اوست يا ...). حتي مي توانيد چند صفحه به شهداي گمنام اختصاص دهيد.
در طول روز با آن شهيد ارتباط برقرار کرده با او صحبت کنيد و از او در رسيدن به اهداف معنوي و ماديتان ياري بخواهيد. شهدا به گفته خداوند در قرآن کريم، زنده اند بنابراين کاملا صداي شما را مي شنوند و به ياريتان خواهند شتافت.

ارجاعات:
1- بحار الانوار، ترجمه جلد 67 و 68، ج‏1،40
2- سوره مبارکه بقره، آيه 189
3- سيد هاشم بحرانى ، البرهان ، ج 1 ص190
4- سوره مبارکه انفال، آيه شريفه 2
5- يا داود ! لو يعلم المدبرون عني كيف انتظاري لهم، ورفقي بهم، وشوقي إلى ترك معاصيهم، لماتوا شوقا إلي وتقطعت أوصالهم من محبتي. (المحجه البيضاء، ج 8، ص 62، به نقل از ميزان الحکمه)
6- قال قائل منهم كم لبثتم قالوا لبثنا يوما او بعض يوم. 19،کهف

سلام به همگي بزرگواران:Gol:
عذرخواهي مي كنم كه وارد بحث شدم
بخصوص اينكه خيلي نظرات جالب و خوبي ارائه شده
اما بنده هم به عنوان خواهر كوچيكتر عرضي داشتم:

نقل قول:
می گن خواهی نشوی رسوا ،هم رنگ جماعت شو
بايد ببينيم اين ضرب المثل چيزي هست كه خدا مي گه يا نه؟
اگه اين درسته پس ايمان آدم چي مي شه؟
اگه قراره هرجا بريم همون رنگي بشيم كه بقيه هستن پس خودمون چي ميشيم؟
اقتدارمون چي ميشه؟
شخصيتي كه خدا گفته داشته باشيم و كلي براش زحمت كشيديم چي ميشه؟

نقل قول:
قبول دارید اگر آدم این مسائل رعایت کنه خیلی دچار انزوا می شه؟
برادر بزرگوار، بنده اصلاً موافق نيستم با اينكه كسايي كه ديندارن و همه چيزو رعايت مي كنن دچار انزوا ميشن!
بله! درسته! كناره گيري مي كنن ولي از كيا؟!
از كسايي كه از خدا دورن كناره گيري مي كنن
عوضش با كسايي كه با خدا دوستن دوران خوب و خوشي رو مي گذرونن!
بسيار بسيار با سركار مريم موافقم. شما هم سعي كنيد با مسجد و حسينيه و... ارتباط برقرار كنيد و از زندگي لذت ببريد!
اما لذتي كه خدا هم خوشش مياد! و باور بفرماييد لذت هاي حلال و ارتباط با افراد با ايمان خيلي به دل آدم مي شينه!
بنده تجربشو داشتم و انشاءالله دارم. افراد با ايماني كه وقتي آدم باشون ارتباط برقرار ميكنه احساس آرامش بهش دست مي ده و حتي اينطوري مي تونه روي محيطش هم اثر بذاره.
مطمئناً سخته اما شدنيه!
از خداوند بزرگ و ائمه و شهدا بخواين
شك نكنيد كه توسل مؤثره!
باور بفرماييد خيلي از اين جوونايي كه به ظاهر خوشحالن و به قول خودشون جووني مي كنن، اگه از عمق دلشون خبر بگيريد متوجه مي شيد يه كمبودي، يه نقصي دارن!
چون راهو درست نمي رن!(خداي بزرگ بهتر از بنده و شما مي دونه چي براي ما خوبه چي بد!)
فكر مي كنن دارن خوش مي گذرونن! اما واقعاً اينطوري نيست!
پرگويي بنده رو ببخشيد.
در پناه حق باشيد
التماس دعاي فرج

سلام بنظر من یه کم سعی کنید به روز باشید سعی کنید یه کم هم با مد بیش برید از نظر ظاهر مرتب و به روز تر باشید حالا این حرفم طوری نشه ککه خدای ناکرده منظرو بد بردارید اما سعی کنید در کنار مذهبی بودن و اون عشق قلبی به خدا در کنارش طوری باشید که مطابق علاقه اطرافیان باشید نه زیاد خشک خشک باشید نه از اون بر بیفتید در حد متعارف سعی کنید لذت حلال هم ببرید از تفریحاتی مثل شنا و .. اگر استفاده کنید من فک نمیکنم براتون مشکلی بیش بیاد

shmhf;141962 نوشت:
سلام به همه دوستان می خواستم یه مطلب مهم رو با شما در میون بذارم: مدتی پیش من با سایت اسک دین آشنا شدم و یه سری مسائل دیگه مسیر زندگیم به طور 180 عوض شد. اما حالا دچار تناقص شدم موندم راهم اشتباه ؟؟؟ـمن بد عمل می کنم؟؟؟ قبلاً با یه سری مسائل مشکل داشتم مثل ولایت فقیه،انقلاب،،حجاب و....حالا این چیزا برام حل شده قبولشون کردم . الان که می رم تو جامعه جایی که کار می کنم ،دوستام ،خونه و... همه بهم می گن مسیرت اشتباه . جوان باید از زندگیش لذت ببره .نه که آهنگ گوش نده(غیرمجاز).با دخترا .....و چیزای دیگه در واقع به زبون عادی همه مسخرم می کنن .تو محلکار و جاهای دیگه شدم سوژه .همش تیکه می ندازن .میگن نمی دونم بسیجی .... برا راهیان نور که هنوز نرفتم خودتون می دونید چی میگن دیگه .می گن تو اخلاق نداری نمیگی نمی خندی .می گن 2 روز دیگه پشیمون میشی می گی از جو و نیم استفاده نکردم .آدم باید عشق و حال کنه منم کم کم مردد می شم میگم نکنه من یه جای کارم غلطه. آخه چی کار کنم موندم نمی دونم این ورم یا اون ور.

سلام
برادر به جمع خشکه مقدسه ها خوش اومدی:deldari::frind:
عرفان که دود نمی کنی؟
شوخی کردم:chakeretim:
پیشنهاد می کنم یه سری به نرم افزار شوخ طبعی های طلبگی بزنید.
میشه دینداری با شوخ طبعی متعادل جمع کرد میشه مذهبی بود ولی همرنگ جماعت خطاپیشه نبود.
مراقب باشید الان رسالت تان سنگین تر شده یعنی نشاط دینی داشته باشید
خوش تیپ باشد( البته نه در حد تجمل گرایی و اسراف)
عطر و ادکلن خوب بزنید:Mohabbat:
دوستان ناب و معنوی بگیرید:tashvigh!:
اهل گردش در طبیعت و ....باشید:aks:
و ورزش (شنا و پیاده روی و....) یادتون نره.:jangjoo:
البته برخی افراد وقتی راضی می شنود که ما دین مون را کنار بگذاریم که بین اونا و خدا کدام مقدم است؟
آفرین درسته
دوست:Moteajeb!:
شوخی کردم خدا.:khandeh!:

shmhf;141962 نوشت:
جوان باید از زندگیش لذت ببره

اصل لذت را قبول دارم.
اما نه لذت محسوس، بلکه لذت معقول.
لذت ما در خوردن و پوشیدن و ماشین و ... نباید باشد. این سطحی نگری و کوتاهی اندیشه است. این کار حیوانات است.
لذت ما در علم آموزی و کمک به دیگران و آراسته شدن به مکارم اخلاقی باید باشد.
( راستی علم آموزی یک لذتی دارد که در هیچ چیز دیگری نیست. ایثار هم همینطور).

shmhf;141962 نوشت:
در واقع به زبون عادی همه مسخرم می کنن .تو محلکار و جاهای دیگه شدم سوژه .همش تیکه می ندازن .میگن نمی دونم بسیجی .... برا راهیان نور که هنوز نرفتم خودتون می دونید چی میگن دیگه .می گن تو اخلاق نداری نمیگی نمی خندی .می گن 2 روز دیگه پشیمون میشی می گی از جو و نیم استفاده نکردم .آدم باید عشق و حال کنه

شما چرا اطرافیانتون را این آدمها تشکیل می دهند؟
از قدیم گفته اند: کبوتر با کبوتر، باز با باز.
اینها از جنس شما نیستند.
دوستان و اطرافیانی از جنس خودتان پیدا کنید.
یا اگر به حکم ارتباط خویشاوندی یا همکاری، با اینان در ارتباط هستید، در حد ضرورت باشد. در کارها و ارتباطات، فاصله تان را با آنها حفظ کنید. آنقدر با آنها نزدیک (صمیمی) نشوید که بتوانند این حرفها را به شما بزنند.

shmhf;141962 نوشت:
منم کم کم مردد می شم میگم نکنه من یه جای کارم غلطه

بله دیگر. همنشین روی فکر آدم اثر می گذارد. هر چند که خود آدم نخواهد، باز این تأثیر به طور طبیعی و جبری وجود دارد. همین است که شاعر می گوید:

نخست موعظه پیر می فروش آن است
که از مصاحبت ناجنس احتراز کنید.


ضمناً شما نیاز به تقویت فکری خودتان دارید. مطالعه کتب دانشمندان دینی و حضور در پای منابر علماء و روحانیون و استماع خطبه های نماز جمعه، بسیار مفید است.

سلام
ميتونم بپرسم شما چه كارهايي ميكنيد كه دوستان و ... اذيتتون مي كنند ؟
مثلا به چه چيزهاي شما گير ميدهند ؟

یاقوت احمر;143058 نوشت:
اصل لذت را قبول دارم. اما نه لذت محسوس، بلکه لذت معقول. لذت ما در خوردن و پوشیدن و ماشین و ... نباید باشد. این سطحی نگری و کوتاهی اندیشه است. این کار حیوانات است. لذت ما در علم آموزی و کمک به دیگران و آراسته شدن به مکارم اخلاقی باید باشد. ( راستی علم آموزی یک لذتی دارد که در هیچ چیز دیگری نیست. ایثار هم همینطور).

سلام
به نظرم منظور دوستم اینه:
به قول طلبه ها الجمع مهما امکن اولی الترک
تا جایی که بشه جمع کنیم بین امور و به جایی آسیب نرسه بهتر از ترک است.
ما می توانیم جمع بین لذت های محسوس و معقول کنیم. یعنی در عین لذت بردن از خوردن، نوشیدن و لذت های زناشویی و....از مسیر و هدف غایی مان غافل نشویم.
یعنی لذت محسوس نباید هدف غایی ما باشد

«یا بنی آدم خذوا زینتکم عند کلّ مسجد…
قل من حرّم زینة اللّه الّتی أخرج لعباده و الطّیبات من الرّزق؛
ای فرزند آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید…
بگو چه کسی زینت های الهی را که برای بندگان خود آفریده و روزی های پاکیزه را حرام کرده است؟».(سوره اعراف، آیات 31 و32)

«یا اأیها الذین آمنوا لاتحرّموا طیبات ما أحل اللّه لکم و لاتعتدوا إنّ الله لایحبّ المعتدین؛


ای کسانی که ایمان آورده اید! چیزهای پاکیزه ای را که خداوند برای شما حلال کرده بر خود حرام نکنید و از حد تجاوز ننمایید، زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمی دارد».(سوره مائده، آیه 87)


در شأن نزول این آیه روایت شده، عثمان بن مظعون که از اصحاب مؤمن پیامبر بود با چند نفر دیگر تحت تأثیر بیانات پیامبر (ص) در مورد قیامت قرار گرفتند و تصمیم گرفتند خود را از پاره ای از لذت های دنیا، از جمله معاشرت با همسران محروم سازند و به روزه و عبادت بپردازند.در همین ایام همسر عثمان بن مظعون به خانه پیامبر در آمد، در حالی که ظاهری ناآراسته و ژولیده داشت، همسر پیامبر (ص) (عایشه) از او پرسید: چرا به خود نمی رسی و زینت نمی کنی؟ او ماجرای همسرش را بیان کرد.پیامبر از موضوع آگاه شد و همه مسلمانان را به مسجد دعوت کرد و گفت:
«آگاه باشید من هرگز شما را دستور نمی دهم که هم چون کشیشان مسیحی و رهبان ها دنیا را ترک کنید این گونه مسائل در آیین من نیست…»


در آیه 157سوره اعراف ضمن شمارش اهداف پیامبر می فرماید:
«و یحّل لهم الطّیبات و یحرّم علیهم الخبائث؛
و پاکیزه ها را برای مردم حلال می شمرد و ناپاکی ها را برای آنها حرام »

سلام.
دقیقاً همین است که جناب دکتر حامی فرمودند.
اسلام، دین تک بعدی نیست که فقط به آخرت بپردازد و به دنیا نپردازد.
اسلام به همه ابعاد وجودی انسان به اندازه کافی توجه کرده است.
تفریح، آراستگی ظاهر، انواع لذتهای مشروع، شوخی های حلال با دوستان و ... قسمت مهمی از برنامه زندگی یک مسلمان را تشکیل می دهند و در اسلام مورد تأکید فراوان قرار گرفته اند.

امام كاظم(عليه السلام) مي فرمايد:
« سعي كنيد كه وقت خويش را چهار قسمت كنيد: 1 ـ ساعتي براي مناجات با خداوند باشد 2 ـ ساعتي براي امر معاش 3 ـ ساعتي براي معاشرت با دوستان و افراد مورد اطمينان كه عيوب شما را به شما مي شناسانند و در نهادشان نسبت به شما دلسوزند و اخلاص دارند. 4 ـ ساعتي نيز براي لذت حلال و تفريحات سالم; و به سبب همين قسمت آخر است كه بر سه قسمت ديگر قدرت (و نشاط) پيدا خواهيد كرد».
نکته اینجاست که ما برای رسیدن به این لذتهای محسوس، نیازی به انجام گناه نداریم. از طریق سالم هم میتوان اینها را به دست آورد. خیلی بهترش را هم می توان به دست آورد.

کلام آخر:
لا یغرنک تقلب الذین کفروا فی البلاد متاع قلیل ثم مأوئهم جهنم و بئس المهاد. آیه ۱۹۸ آل عمران

گشت و گذار کافران در شهر ها تو را فریب ندهند. انها متاعی کم ارزش به دست اورده اند و سپس وارد جهنم می شوند و چه بد جایگاهی دارند.

ریحانة النبی;142114 نوشت:
برادر بزرگوار، بنده اصلاً موافق نيستم با اينكه كسايي كه ديندارن و همه چيزو رعايت مي كنن دچار انزوا ميشن! بله! درسته! كناره گيري مي كنن ولي از كيا؟! از كسايي كه از خدا دورن كناره گيري مي كنن عوضش با كسايي كه با خدا دوستن دوران خوب و خوشي رو مي گذرونن!

سلام.
منم کاملا موافقم. من چند ساله سعی می کنم حجاب و اخلاق و رفتارم رو اسلامی کنم. خیلی ها مسخره ام کردن، از خیلی ها هم الان جدا شدم اما خیلی خوشبختم. جوونی هم می کنم، اما با دوستای مومنم و انشاا.. بدون گناه!
این راه راه سختیه. اما ارزشمنده.
این حدیث رو شنیدین که تا یک شهر بهت تهمت نزدن به شیعه(حقیقی) بودنت شک کن؟ ( فکر کنم از امام عسگری) دین داشتن تو زمان ما مثل نگه داشتن آتش کف دسته. خیلی تحقیر و توهین و تمسخر دنبال آدم هست، حتی ممکنه از طرف نزدیکترین افراد خونواده باشه، ولی خداوند با صابرینه.
توی قرآن سوره زخرف یه آیه هست که:" دوستان در آن روز دشمن یکدیگرند، مگر پرهیزگاران."
دوستان مومن پیدا کنید، چون طی کردن راه بندگی تنهایی خیلی سخته.

سلام
این حس را درک میشه کرد و من تجربه اش کردم.
هر کسی برای رهایی از این وضعیت باید بسته به خودش و اطرافیانش جوری عمل کنه.
من و دوستم 2 نوع اخلاق داشتیم در جمع که با تغییر روشی که برای زندگیمون انتخاب کردیم هر کدوم این تغییر را نوعی بروز دادیم
پس شما باید در ابتدای امر صبور باشید و دست از اموری که قبولشون دارید بر ندارید.
شاید این توصیه ای که میخواهم بکنم مخالف شرایط امر به معروف در دین ماست اما در ابتدای امر باید به اون عمل کنید که سعی کنید در جمع رفتارهایی که ایجاد تنش میکنه را انجام ندید،مثلا رفتاری نکنید که به نظر خودتون درسته اما اونها مسخره کنند شما را.
مثال میزنم:با خوندن نماز اول وقت و رعایت حلال و حرام دین نشان دادید که رویه شما فرق کرده اما مثلا جایی که بحث ولایت فقیه میشه مکان را فعلا ترک کنید تا خودتون با شرایط کنار بیایید بعدا و زمانی که توی اعتقاداتتوت قوی تر شدید و اطلاعاتتون هم بیشتر شد بحث کنید.
اگر همه چیز را با هم نشون بدید هجوم حملات به سمت شما زیاد میشه.مثلا دختر بازی را نهی کنید اما اگر دوستاتون بیرون میرن همراهشون باشید اما رفتار غیر معمول آنها را همراهی نکنید.کم کم یا شما را و تغیراتتون را میپذیرن یا شما و اونها به این نتیجه میرسید که دیگه افکارتون موازی با هم نیست و دوستی شما بدون هیچ تنشی به مرور زمان کم میشه.

shmhf;141962 نوشت:
جوان باید از زندگیش لذت ببره .نه که آهنگ گوش نده(غیرمجاز).با دخترا .....و چیزای دیگه در واقع به زبون عادی همه مسخرم می کنن .تو محلکار و جاهای دیگه شدم سوژه .همش تیکه می ندازن .میگن نمی دونم بسیجی .... برا راهیان نور که هنوز نرفتم خودتون می دونید چی میگن دیگه .می گن تو اخلاق نداری نمیگی نمی خندی .می گن 2 روز دیگه پشیمون میشی می گی از جو و نیم استفاده نکردم .آدم باید عشق و حال کنه منم کم کم مردد می شم میگم نکنه من یه جای کارم غلطه. آخه چی کار کنم موندم نمی دونم این ورم یا اون ور.

سلام
اصلا نگران نباشید . کار آنها همان روش افراد عاطل و باطل و کم اعتقاده . قرآن در این مورد می فرماید :
[سوره المطففين (83): آيات 29 تا 36]
إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ (29) وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ (30) وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى‏ أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ (31) وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ (32) وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظِينَ (33)
فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ (34
ترجمه:
29- بدكاران (در دنيا) پيوسته به مؤمنان مى‏خنديدند.
30- و هنگامى كه از كنار آنها (جمع مؤمنان) مى‏گذشتند آنها را با اشارات مورد سخريه قرار مى‏دادند.
31- و هنگامى كه به سوى خانواده خود بازمى‏گشتند مسرور و خندان بودند.
32- و هنگامى كه آنها (مؤمنان) را مى‏ديدند مى‏گفتند: اينها گمراهانند.
33- در حالى كه آنها هرگز مامور مراقبت و متكفل آنان (مؤمنان) نبودند.
34- ولى امروز مؤمنان به كفار مى‏خندند.
و در جای دیگر این چنین اهل ایمان را به اسقامت دعوت می کند :

[سوره فصلت (41): آيات 30 تا 32]
إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ (30) نَحْنُ أَوْلِياؤُكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ لَكُمْ فِيها ما تَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فِيها ما تَدَّعُونَ (31) نُزُلاً مِنْ غَفُورٍ رَحِيمٍ (32)
ترجمه:
30- كسانى كه گفتند پروردگار ما خداوند يگانه است سپس استقامت كردند، فرشتگان بر آنها نازل مى‏شوند كه نترسيد و غمگين مباشيد، و بشارت باد بر شما به آن بهشتى كه به شما وعده داده شده است.
31- ما ياران و مددكاران شما در زندگى دنيا و در آخرت هستيم و براى شما هر چه بخواهيد در بهشت فراهم است و هر چه طلب كنيد به شما داده مى‏شود.
32- اينها به عنوان پذيرايى از سوى خداوند غفور و رحيم است.
موفق و استوار باشید

shmhf;141963 نوشت:
در واقع به این موضوع ایمان دارم که راهم درسته ولی در مقابل دیگران کم میارم

می گن خواهی نشوی رسوا ،هم رنگ جماعت شو


خواهی نشوی همرنگ،رسوای جماعت شو!
قرار نیست آدمای مقید گوشه گیر باشن!قرار نیست خشک و عبوس باشن!
من موسیقی گوش نمیدم حتی از نوع مجازش!ولی توی خوابگاه اینقدر با بچه هارفیقم که اونا هر وقت من باشم اگه بخوان موسیقی گوش بدن با گوشی گوش میدن که من اذیت نشم!
پایه ثابت بیرون رفتنو تفریحم.
با برو بچ باغ میریم،پارک میریم،هرشب بگو بخند داریم.
البت شما چون یه جور دیگه بودی بعد تغییر کردی بیشتر بهت گیر میدن ولی بعد از یه مدت براشون عادی میشه.
یه رفیق دارم الان بعد از 2-3 سال صبر دیگه خونوادش پذیرفتنش که این اینجوریه.
حالا شمام مثلا مجبور نیستی یه لباس آستین بند بپوشی دکمه بالاتو ببندی!
یه من ریش بذاری!
میتونی خیلی نرمال رفتار کنی.
بعدشم حواستون باشه که با مردم باشید ولی از مردم نباشید.
یاعلی

shmhf;141962 نوشت:
سلام به همه دوستان

می خواستم یه مطلب مهم رو با شما در میون بذارم:
مدتی پیش من با سایت اسک دین آشنا شدم و یه سری مسائل دیگه مسیر زندگیم به طور 180 عوض شد.

اما حالا دچار تناقص شدم موندم راهم اشتباه ؟؟؟ـمن بد عمل می کنم؟؟؟
قبلاً با یه سری مسائل مشکل داشتم مثل ولایت فقیه،انقلاب،،حجاب و....حالا این چیزا برام حل شده قبولشون کردم .

الان که می رم تو جامعه جایی که کار می کنم ،دوستام ،خونه و... همه بهم می گن مسیرت اشتباه .
جوان باید از زندگیش لذت ببره .نه که آهنگ گوش نده(غیرمجاز).با دخترا .....و چیزای دیگه در واقع به زبون عادی همه مسخرم می کنن .تو محلکار و جاهای دیگه شدم سوژه .همش تیکه می ندازن .میگن نمی دونم بسیجی .... برا راهیان نور که هنوز نرفتم خودتون می دونید چی میگن دیگه .می گن تو اخلاق نداری نمیگی نمی خندی .می گن 2 روز دیگه پشیمون میشی می گی از جو و نیم استفاده نکردم .آدم باید عشق و حال کنه
منم کم کم مردد می شم میگم نکنه من یه جای کارم غلطه.
آخه چی کار کنم موندم نمی دونم این ورم یا اون ور.:Gig:


سلام
هرچیزی مشکلاتی داره حتی آب خوردن
ایمان داشتن هم سخته چون اگه قرار بود راحت باشه چجوری فرق بین افراد مومن و غیر اون باید معلوم می شد ؟؟؟؟؟
می دونم که متلک خور زیاد هست
ببین من توی محل کارم وقتی نماز می خونم همکارام مسخره می کنن بدتر از این وضعت هست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اما من اهمیتی نمی دم و اونام دیگه کم آوردن
وقتی سخت بگیری روزگارم بهت سخت میگیره به خدا توکل کن و از خدا بخواه که اونا رو به راه راست هدایت کنه یا راه راست رو به سمتشون کج کنه که زودتر برسن :khandeh!:

shmhf;141963 نوشت:
در واقع به این موضوع ایمان دارم که راهم درسته ولی در مقابل دیگران کم میارم

می گن خواهی نشوی رسوا ،هم رنگ جماعت شو

سلام دوست عزیز.
خیلی خوشحالم که در یه همچین شهر هایی که بیشتر افراد به فکر دنیا هستن افرادی هم پیدا میشوند که به فکر آخرت هستند:Gol:

در مورد ضرب المثلت میخوام یه چیزی بگم.

((((خواهی نشوی همرنگ، رسوای جماعت شو))))
(دکتر شریعتی)

داداشه من
منم یه همچین مشکلاتی دارم.
اما نگاه کن داداش. لازم نیست شما بخوای پیراهن گشاد بپوشی که تا زانو هات بیاد پایین و مدل موی پیرمرد ها رو بزنی.

داداش من 95 درصد دوستام به فکر ارتباط برقرار کردن با جنس مخالف هستند.
و اینجوری که شما میگی هستن.
اما من مدل تیپم و... اینجور چیزا همیشه از اونا خیلی بهتره.
برای خودم موهامو شونه میکنم برای خودم صورتم رو اصلاح میکنم و برای خودم هم فلان تیپ رو میزنم.
البته نمیزارم اینجور چیزا روم اثر بزارن.
بیشتر افرادی که فقط باهاشون سلام و علیک دارم فکرشم نمیکنن من نماز بخونم و واجبات و مستحبات رو بجا بیارم.
اما خدا داناست....

[="darkgreen"]إِنَّهُمْ إِنْ یظْهَرُوا عَلَیكُمْ یرْجُمُوكُمْ أَوْ یعِیدُوكُمْ فِی مِلَّتِهِمْ وَلَنْ تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا«الکهف-20»
چرا که اگر آنان بر شما دست‏یابند سنگسارتان می‏کنند یا شما را به کیش خود بازمی‏گردانند و در آن صورت هرگز روی رستگاری نخواهید دید
[/]

[="blue"]کسی که برای رسوا نشدن همرنگ جماعت شود هرگز رستگار نخواهد شد .
به معنی رجم باید بیشتر دقت نمود رجم به معنی ترد کردن رسوا کردن و در انزوا قرار دادن است کما اینکه شیطان رجیم است یعنی ترد شده رسوا شده و در انزوا قرار داده شده است .
[/]

سلام !
مرد حسابی جوابشون رو مثل مرد بده! من دقیقا مثل تو بودم و هستم! اما دهن اینجور آدما رو میبندم طوری که میگن بیخیال قبولت داریم!

من به هرچیزیم که گیر میدن دلیل علمیشو براشون رو میکنم!
میگن خاک تو سرت که دیگه اینقدر امل شدی که آهنگ هم گوش نمیدی : به جایی که بگم گناه داره و میرم جهنم مضرات آهنگ گوش دادن رو که الان علم ثابت کرده طی یک طومار بلند براشون ارائه میکنم (با یه سرچ ساده از اینترنت) (و یا سخنرانی استاد رائفی پور در مورد موسیقی که فوق العاده است)

هرموقع گفتن عجب حاج آقایی شدی که ریش میذاری مضرات تیغ زدن صورت رو از نظر علمی براشون طی یک طومار ارائه میکنم طوری که خودشون کف میکنن

هرموقع گفتن چرا دختر بازی نمیکنی به جایی که بگم دختربازا میرن جنهم میرم عواقب کسایی که اینکاررو کردن رو براشون رو میکنم

هرموقع گفتن چقدر قران میخونی سی دی شهادت آب کار دکتر فرهنگ رو بهشون نشون دادم و از نظر علمی اثبات کردم بهشون که بی دلیل نیست که قران میخونم!

درمورد نماز و بقیه اعمال هم همینطور به این تاپیک من هم حتما سر بزن (البته هنوز کامل نشده اما داره خوب پیش میره و به جاهای جالبی قراره برسه) : http://www.askdin.com/thread22250.html#post267296

در ضمن اصلا هم خشک و غمگین و افسرده و بی روح نیستم تو هم نباش! چون دلیلی نداره که اینجوری باشی! کجای دین گفته هرکس دین دار بود باید اینجوری باشه؟
بگو بخند و محکم و با استدلال جوابشونو بده! این روزا همه با اینترنت میتونن یک پا فیلسوف باشن واسه خودشون! تو هم باش!

اتفاقا از وقتی من با اطرافیانم این حرفارو زدم دوتاشون قشنگ جذب دین شدند و کسی که در طول عمرش لای قران روباز نمیکرد (همکارم تو مغازه) نشستیم تو ماه رمضون با شبکه سه کل قران رو خوندیم!

هه مردم برای کم رنگ کردن گناهانشون دنبال رفیق میگردن تا بگن : ببین همه اینطوری هستن تو مدرسه ی ما هم دوستام میگن تو چون دوست پسر نداری اُملی :khandeh!:

ولی کیه که اینارو محل بذاره ...

*شیوا*;267402 نوشت:
هه مردم برای کم رنگ کردن گناهانشون دنبال رفیق میگردن تا بگن : ببین همه اینطوری هستن تو مدرسه ی ما هم دوستام میگن تو چون دوست پسر نداری اُملی :khandeh!:

ولی کیه که اینارو محل بذاره ...



دوست پسر داشتن که غلط است همچین احکامی در دین ندارم . در مورد دوست داشتن , برادری برای خدا بهتر است .مومنون اخوت .

[=tahoma]باسلام و احترام
جوابهای خوبی از قرآن و تجارب شخصی توسط دوستان ارائه شد. شاید دیگر جای ادامه نداشته باشد ولی باید دانست طبق فرمایش قرآن طیف کثیری از مردم از حق به دور هستند و دنبال هواهای نفسانی خویش می باشند و نمی شود به خاطر کثرت جمعیتشان، از آنها تبعیت کرد.
لذا قرآن به برای اکثریت، حجیت قائل نیست و در بسیاری از جاها آنها را مورد خطاب بی عقل، نادان،ناسپاسی و ناشکر، کافر، فاسق، مشرک، حیوان، کاذب، منکر حق قرار داده است.

وَ ما أَكْثَرُ النَّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنين‏، یوسف 103

قُلْ سيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلُ كانَ أَكْثَرُهُمْ مُشْرِكين‏. روم 42

أَكْثَرُهُمْ لا يُؤْمِنُون‏. بقره 100

وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُون‏. انعام 111

وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُون‏. آل عمران 110

وَ أَكْثَرُهُمْ فاسِقُون‏. توبه 8

وَ ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَكْثَرَهُمْ لَفاسِقين‏. اعراف 102

وَ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُون‏. مائده 103، حجرات 4

وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُون‏. انعام 37 و اعراف 131 و انفال 34 و نحل 75، نحل 101، قصص 55، زمر 49، طور 47

وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون‏. اعراف 187، یوسف 21، یوسف 40، یوسف 67، نحل 37، روم 6، روم 30، سبا 28، سبأ 36، غافر 57، جاثیه 26

إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ لا رَيْبَ فيها وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُون. غافر 59

وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُون‏. هود 17، رعد 1،

بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُون‏. لقمان 25، زمر 25

ما خَلَقْناهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُون. دخان 39

أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُون‏. یونس 55

أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُون‏. قصص 17

إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُون‏. یونس 60

إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُون‏. غافر 61

بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُمْ مُعْرِضُون‏. انبیاء 24

أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُون‏. نمل 61

وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُون‏. نمل 73

بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُون‏. عنکبوت 63

وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَشْكُرُون‏. بقره 243، یوسف 38

فَأَبى‏ أَكْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ كُفُورا. اسراء 89، فرقان 50

وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرين‏. اعراف 17

وَ ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْني‏ مِنَ الْحَقِّ شَيْئا. یونس 36

وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُون‏. یوسف 106

يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها وَ أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُون‏. نحل 83

وَ أَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كارِهُون‏. مومنون 70

أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلا. فرقان 44

وَ أَكْثَرُهُمْ كاذِبُون‏. شعراء 223

لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلى‏ أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُون‏. یونس 7

فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُون‏. فصل 4

وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ النَّاسِ لَفاسِقُون‏. مائده 49

وَدَّ كَثيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إيمانِكُمْ كُفَّارا. بقره 109

وَ كَذلِكَ زَيَّنَ لِكَثيرٍ مِنَ الْمُشْرِكينَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكاؤُهُم‏. انعام 137

كَثيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذاب‏. حج 18

وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْس‏. اعراف 179

وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آياتِنا لَغافِلُون‏. یونس 92

وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَكافِرُون‏. روم 8

وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغي‏ بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْض‏. ص 24

در 63 مورد از آیات قرآن، اکثر مردم مورد مذمت واقع شده اند. و در 8 جا، با لفظ کثیر آمده است.
جایی در قرآن دیده نشد، حرف از اکثر مردم بشود، جز این که اکثرا مورد مذمت واقع شده اند.

حال با این اوصاف جایی برای تبعیت از اکثر، باقی می ماند. [=&quot]وَ قَليلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُور. سبأ 13[/]

[/]

ترديد در صحت انتخاب مسير و راه دين
پرسش: من در گذشته فرد چندان مذهبي ايي نبودم اما مسيرم تغيير كرد و اكنون فردي مذهبي هستم اما اطرافيانم دائما از كارهاي من ايراد مي گيرند و مي گويند كه مسيرم اشتباه است و بايد از زندگي و جوانيم لذت ببرم – لذت آميخته با گناه - و اينكه بعدها از اشتباهي كه الان مرتكب مي شوم پشيمان خواهم شد . مي ترسم دچار انزوا بشوم . من مردد شده ام آيا مسير و راه من اشتباه است يا تلقي اطرافيانم؟

پاسخ : می شود دینداری را با شوخ طبعی متعادل جمع کرد می شود مذهبی بود ولی همرنگ جماعت خطا پیشه نبود.
مراقب باشید الان رسالت تان سنگین تر شده یعنی نشاط دینی داشته باشید
خوش تیپ باشد( البته نه در حد تجمل گرایی و اسراف( ، عطر و ادکلن خوب بزنید،دوستان ناب و معنوی بگيرید، اهل گردش در طبیعت و ....باشید و ورزش كنيد
البته به اين مساله ي مهم توجه داشته باشيد كه برخی افراد وقتی راضی می شنود که ما دین مان را کنار بگذاریم که ببینيد ميان آنها و خدا کدام مقدم است؟
در واقع ما می توانیم جمع بین لذت های محسوس و معقول کنیم. یعنی در عین لذت بردن از خوردن، نوشیدن و لذت های زناشویی و....از مسیر و هدف غایی مان غافل نشویم.
یعنی لذت محسوس نباید هدف غایی ما باشد
«
یا بنی آدم خذوا زینتکم عند کلّ مسجد
قل من حرّم زینة اللّه الّتی أخرج لعباده و الطّیبات من الرّزق؛
ای فرزند آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید
بگو چه کسی زینت های الهی را که برای بندگان خود آفریده و روزی های پاکیزه را حرام کرده است؟».(1)
«
یا اأیها الذین آمنوا لاتحرّموا طیبات ما أحل اللّه لکم و لاتعتدوا إنّ الله لایحبّ المعتدین؛
ای کسانی که ایمان آورده اید! چیزهای پاکیزه ای را که خداوند برای شما حلال کرده بر خود حرام نکنید و از حد تجاوز ننمایید، زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمی دارد».(2)
در شأن نزول این آیه روایت شده، عثمان بن مظعون که از اصحاب مؤمن پیامبر بود با چند نفر دیگر تحت تأثیر بیانات پیامبر (ص) در مورد قیامت قرار گرفتند و تصمیم گرفتند خود را از پاره ای از لذت های دنیا، از جمله معاشرت با همسران محروم سازند و به روزه و عبادت بپردازند.در همین ایام همسر عثمان بن مظعون به خانه پیامبر در آمد، در حالی که ظاهری ناآراسته و ژولیده داشت، همسر پیامبر (ص) (عایشه) از او پرسید: چرا به خود نمی رسی و زینت نمی کنی؟ او ماجرای همسرش را بیان کرد.پیامبر از موضوع آگاه شد و همه مسلمانان را به مسجد دعوت کرد و گفت:
«
آگاه باشید من هرگز شما را دستور نمی دهم که هم چون کشیشان مسیحی و رهبان ها دنیا را ترک کنید این گونه مسائل در آیین من نیست…»
در آیه 157سوره اعراف ضمن شمارش اهداف پیامبر می فرماید:
«
و یحّل لهم الطّیبات و یحرّم علیهم الخبائث؛
و پاکیزه ها را برای مردم حلال می شمرد و ناپاکی ها را برای آنها حرام »
توجه داشته باشيد كه طبق فرمایش قرآن طیف کثیری از مردم از حق به دور هستند و دنبال هواهای نفسانی خویش می باشند و نمی شود به خاطر کثرت جمعیتشان، از آنها تبعیت کرد.
لذا قرآن به برای اکثریت، حجیت قائل نیست و در بسیاری از جاها آنها را مورد خطاب بی عقل، نادان،ناسپاسی و ناشکر، کافر، فاسق، مشرک، حیوان، کاذب، منکر حق قرار داده است:
وَ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُون )3)
وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يُؤْمِنُون(4)
وَ أَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كارِهُون(5)

(1)- اعراف/ 31 و32
(2)- مائده/87
(3)- حجرات/4
(4)- هود/17
(5)- مومنون/70

موضوع قفل شده است