راه های ساده برای دوری از گناه+درمان فکر گناه
تبهای اولیه
دوستان و عزیزان سلام
در مورد گناه و رفتن به سمت گناه و انجام اون دلایل زیادی وجود داره .... که مهمترینش غفلت از خدا و یاد خداست...
من راهی رو که خودم انجام میدم و واقعا تأثیر اون رو در وجودم حس میکنم و اثراتش رو در رفتار و اخلاق و کل زندگیم میبینم که باعث شده کمتر به گناه آلوده شم رو خدمت شما بزرگواران عرض میکنم و شما رو تشویق میکنم که انجامش بدید چون علاوه بر اینکه انجام دادنش کار سخت و دشواری نیست میتونه تأثیرات مثبت و حتی عالی در شما ایجاد کنه ...
=========================================================
و اما راهش :
دوستان سعی کنید مدام با وضو باشید
و اسما الهی رو زیر لب تکرار کنید توی وقت کار ، وقت استراحت ، قدم زدن و ...
یکی از اسماء الهی هم که واقعا معجزه میکنه یا الله ست
مدام یا الله بگید...
خودتون امتحان کنید .... ان شاء الله که نتیجش واسه شما هم عالی باشه...
=========================================================
التماس دعا:Gol:
[="]مجموع اسماء الهی 99 اسم است که در قرآن وجود دارند....التماس دعا
[/]
با سلام و تشکر از شما دوست گرامی بخاطر تاپیک خوبتون
ولی در مورد تعداد اسماء الله
اگر فقط 99 تاست . پس اون اسمهایی که توی جوشن کبیر می خونیم چی هستند؟
جایی خوندم که اسماء الله 1001 هستن و توی بعضی از نقل ها چهار هزار و خورده ای گفته شده است.
از کارشناسان محترم تقاضا میکنیم تشریف بیارند و قول صحیح رو بفرمایند .
در مباحث خداشناسی ، منظور از اسم همان است که در قرآن کریم با عنوان "اسماء حسنی " از ان یاد شده است ؛ و( لله الاسماء الحسنی فادعوه بها ) این اسم در اصطلاح عبارت است از ذات همراه با تعینی از تعینات و کمالی از کمالات.
روایاتی وجود دارد که مضمون آنها اسماء الله را منحصر در عددخاصی می کند؛ مانند روایتی که شیعه و سنی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده اند: « ان لله تسعه و تسعین اسماً مأه الا واحداً، من احصاها دخل الجنه»؛برای خداوند نود ونه نام است که هر کس آنها را شماره کند داخل بهشت می شود.
روایات دیگری نیز به همین مضمون وارد شده است. ولی این گونه روایات،دلالتی بر حصر اسماء در آنچه شمرده شده است؛نمی باشد. چون اولاً در بعضی از این روایات اسامی مخصوصی برای خدا آمده است که در قرآن نیست و ثانیاً بعضی دیگر، اسمایی را که در قرآن آمده است ندارد و ثالثاً در روایات دیگری اسمای الهی بیش از نود و نه اسم است، چنان که در دعای جوشن کبیر هزار ( یا هزار و یک ) اسم برای خدا ذکر شده است.
اگر چه اسلام همه ی نیازهای سعادت مدار جامعه ی انسانی را بیان کرده، ولی همه ی آنها در ظاهر قرآن کریم نیامده بلکه برخی از آنها در باطن قرآن ارائه شده است که رؤیت آن مخصوص انسانهای کامل، نظیر معصومان است. از این جهت نمی تون گفت همه ی اسمای حسنای خدا و معانی همه ی آنها در ظاهر قرآن مجید ارائه شده است .هنگامی که برخی از انبیاء یعنی بعضی از مظاهر اسمای الهی در قرآن بازگو نشده لازم آن این است که بعضی از اسمای حسنای خدا در ظاهر قران طرح نشده است. بنابراین، ادعا حصر اسمای خدا به همان اندازه که در ظاهر قرآن آمده روا نیست.
در روایات و ادعیه نیز بسیاری از اسماء و صفات الهی ذکر شده ؛ مثلاً در دعای جوشن کبیر هزار ( یا هزار و یک) اسم خدای سبحان آمده است که می توان آنها را بر خدا حمل کرد و از آنها قضیه ای ساخت که موضوعش «الله» و محمولش اسم یا وصف یا فلعی از افعال الهی است.
اسم اعظم الله جامع تمام اسمای حسنا و صفات حسنای الهی است و آنچه بعد از اسم شریف الله ذکر می شود از باب تفصیل بعد از اجمال می باشد.
آن چه از اسماءالله در قرآن مجيد آمده است، ـ برحسب بعضي كتب تفاسير ـ 127 اسم است.
بر حسب رواياتي كه دركتب معتبر مثل «مجمع البيان» (مجمع البيان، ج7/3) و «توحيد صدوق» (توحيد صدوق/194 و 219) و در كتب شرح اسماء الحسني روايت شده، براي خداوند متعال 99 اسم است؛ هر كس آنها را احصا كند، به بهشت وارد ميشود؛ و اين نود و نه اسم در خود روايات ذكر شده است.
از بعضي اخبار نيز استفاده ميشود كه اسماء الحسني 360 اسم است؛ (توحيد صدوق/191)
بر حسب آن چه «مجلسي» و «سيد عليخان» و «كفعمي» روايت فرمودهاند، (مصباح كفعمي/349 و بحارالانوار. ج 4/211) چهار هزار اسم ميباشد.
ممكن است مراد از99 اسمي كه در روايات اولي ذكرشده است، اسم هايي باشد كه اشرف يا اشهر يا اظهر و اوفق و اسبق و اصدق به مسمّي باشد. و ممكن است كه اسماء ديگر به اين نود و نه اسم رجوع نمايد.
گاهي كثرت اسماء به ملاحظة لغات مختلف تصوّر ميشود؛ كه به اين لحاظ اسماء الحسني از چهار هزار هم بيشتر ميشود. و گاه به لحاظ اضافة، اين كثرت پيدا ميشود؛ كه به اين ملاحظه، حدّو حصري ندارد؛ مثل «الخالق» كه يك اسم است؛ ولي اگر اضافه شود متعدّد ميشود؛ خالق الأرض، خالق السّماوات، خالق الشّجر، خالق الجبال، خالق الإنسان و …
یادمه یه شعر از حافظ حفظ کرده بودم که :
ماه و خورشید به منزل چو به امر تو رسند
یِــار مـــه روی مـــرا نـــــیز به من باز رسان
بعد مدتی داشتم دعای مشلول رو میخوندم رسیدم به این اسم که توجهم رو جلب کرد
« یا راد یوسف علی یعقوب »
ای کسی که یوسف رو به یعقوب برگرداندی
یار مه روی مرا نیز به من باز رسان
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]یکی از اصول مهم اخلاقی و روانی این است که اگر آدمی نیت خوب و عفیف داشته باشد، اعمال خوب نیز خواهد داشت و اگر به نیت آلوده گرفتار گردد، به بیرون از آن، رفتارش نیز فاسد و تباه خواهد شد.اگر می خواهید خوب باشید، خوب بیندیشید اگر می خواهید سخن زشتی بر زبانتان جاری نشود، در ذهنتان را بر زشتی ها و ناشایست ها ببندید و اگر می خواهید درستکار باشد ، درست بیندیشید.[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]جان کلام این که آدمی آن گونه زندگی می کند که می اندیشد. گفتار و رفتار انسان ، خوب یا بد، میوه های شیرین و تلخ باغ اندیشه او هستند پس اگر طالب میوه های شاداب و پر آب و زیبا است لازم است اندیشه خود را اصلاح کند. مولوی چه نیکو فرموده است :[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]به دیگر سخن، اسلام در پى آن است تا گناه را از سرچشمه بخشکاند و آلودگى را در نطفه خفه کند و در حقیقت پایه اعمال را از نظر کیفر و پاداش روى اندیشه و نیت افراد بنا نهاده اند! در این راستا
[=Microsoft Sans Serif]
«موسى بن عمران علیه السلام به شما دستور داد تا زنا نکنید، ولى من به شما امر مى کنم که روح خود را به زنا خبر ندهید (فکر زنا نکنید) تا چه رسد به انجام آن! زیرا کسى که روح و فکرش را به زنا خبر دهد، مانند کسى است که در اطاق رنگینى آتش روشن کند، دود آتش نقشه هاى رنگین آن اطاق را کثیف مى کند، گرچه خانه را نسوزاند!». (مجلسى، بحارالانوار، ج 14، ص 331.)
[=Microsoft Sans Serif]
یعنى، فکر گناه، کانون تصمیم گیرى وجود انسان را آلوده کرده و چنین کانونى به تاریکى گناه نزدیک تر است تا به سفیدى اطاعت الهى! [=Microsoft Sans Serif]
خیلی خلاصه میگم
کسی رو میشناسم که از زمانی که توبه کرده فکر گناه هم نمیکنه
میگه باید انسان دائما به فکر جلب رضای کسی باشه که قبلا ناراضیش کرده در تمام حالات
الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم
فتامل
یادمه یه شعر از حافظ حفظ کرده بودم که :ماه و خورشید به منزل چو به امر تو رسند
یِــار مـــه روی مـــرا نـــــیز به من باز رسانبعد مدتی داشتم دعای مشلول رو میخوندم رسیدم به این اسم که توجهم رو جلب کرد
« یا راد یوسف علی یعقوب »
ای کسی که یوسف رو به یعقوب برگرداندی
یار مه روی مرا نیز به من باز رسان
خدا واسه هر انسانی به جور قشنگی داره
خدا به اون بزرگی و جلال توی کوچترین دلها هم راه داره
البته اگه راهشو با دست خودمون نبندیم
در یک نگاه کلی، تفکرات انسان به دو نوع مثبت و منفی، قابل تقسیم است. تفکر مثبت به تفکری گفته می شود که محرک انسان بر عمل خیر و پسندیده ای بوده، با ایجاد شوق ، سبب می شود که فرد با رضایت خاطر، آن فعل را انجام دهد.
افکار منفی،آن دسته از افکار هستند که سبب اراده و انجام فعل ناپسند در انسان می شوند.
آنکه به گناه مي انديشد در واقع همچون کسي است که بر لبه پرتگاه «ارتکاب گناه» قدم مي زند، چنين کسي از سقوط ايمن نيست.در واقع فکر کردن به گناه زمینه ی انجام گناه را در انسان ایجاد می کند وهر لحظه ممکن است انسان آن گناه را انجام دهد.
ذهن و فکر انسان، همواره متوجه چیزى است که به آن عشق مىورزد؛ اینکه مثلاً ما همیشه در نمازهاى خود، به یاد دیگر مسائل مىافتیم به جهت تعلّق نفس ما به آنها و عدم آشنایى با محبوب حقیقى است. بنابراین دلیل اصلی فکر کردن ما به گناه تعلقی است که به آن داریم ودلیل این تعلق عدم معرفت وشناخت حق می باشد.هر چه معرفتمان بالاتر رود عاشق تر می شویم وهر چه عشقمان بیشتر شود نسبت به معبود،بیشتر او را یاد می کنیم وهر چه او را بیشتر یاد کنیم کمتر به گناه فکر می کنیم.
ترک زمینه گناه نیزسهم به سزایى در ترک فکر گناه دارد ازاینرو هر چه بیشتر و دقیقتر زمینه گناه ترک شود فکر گناه کمتر به سراغ انسان مىآید.
ودر نهایت بهترین راه این است که از قبل ،آمادگی لازم برای مقابله با گناه را کسب کنیم.کسی که بدون آمادگی قبلی با گناه روبرو شود، شاید در مقابل گناه خود را ببازد و اصطلاحاً کم بیاورد. بنابراین باید برای رویارویی با گناه برنامه ریزی و مدریت کنیم.تا هنگام روبرو شدن با شرایط گناه در دام آن نیافتیم.
فرق اسم اعظم با دیگر اسمها در چیست؟
[=Microsoft Sans Serif]اسماء خداوند دارای مراتب است. هر مرتبه بالاتر، مرتبه ضعیف تر را در خود دارد و خود آن مرتبه نیز، زیر مجموعه یک مرتبه بالاتر است تا این که می رسد به مرتبه اسم اعظم، که بالاتر از آن، مرتبه ای وجود ندارد.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]بسیاری از محققان، اسم جلاله «اللّه » را اسم اعظم می دانند. اسم جلاله «اللّه » به عنوان بالاترین و عام ترین اسم و به جای اسم اعظم معرفی شده است. اسم اعظم از سنخ لفظ نیست، بلکه یک اسم خارجی و حقیقی است، بنابراین کلمه ای که بتوانیم توسط آن، اسم اعظم را در قالب لفظ بیان کنیم وجود ندارد. به همین جهت اسم جلاله «اللّه » که اسم خاص برای ذات باری تعالی است به جای اسم اعظم قرار داده می شود.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]گسترة اسماي حُسناي الهي، به نقطهاي پايان مييابد كه اسمي وسيعتر از آن نيست. اسمي است كه همة حقايق اسماي الهي را در بر ميگيرد و همة آثار بدان منتهي ميشود و آن كلمه جلاله "اللّه" است. به اين اسم، اسم اعظم گفته ميشود.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]برای جواب گرفتن به صورت کامل لطفا به این تاپیک مراجعه کنید:
[=Microsoft Sans Serif]http://www.askdin.com/showthread.php?t=7750
[=Microsoft Sans Serif]
به نظر من انسانهای عادی نمی شود که از اول گناه نکنند.یعنی این بسیار نادر است.ولی می شود به تدریج از گناه فاصله گرفت.به نظر من این عملی تر است.
که راهش در قرآن آمده!
ان الذین اتقو اذا مسهم طائف من الشیطان تذکرو فاذا هم مبصرون.
یعنی اگر گاهی گناه کردی فورا متذکر شو.(یا پشیمان).در نتیجه بصیرت پیدا می کنی.
با هر بار گناه وتوبه یا حداقل عذر خواهی فوری به تدریج انسان نسبت به زشتی گناه درک وحس(بصیرت) پیدا می کند وکم کم از گناه متنفر می شود.
یعنی زشتی گناه را احساس می کند وگرنه تئوری که همه ما بلدیم!
آنچه انسان را از گناه باز می دارد احساس کراهت کردن از آن است.صرف اراده کردن کافی نیست وبه نظرمن برای انسانهای عادی بیشتر شعار است و نا پایدار.