نقد عرفان مصطلح - آیت الله صافی : لا موجود الا الله باعث شرمندگی است.

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نقد عرفان مصطلح - آیت الله صافی : لا موجود الا الله باعث شرمندگی است.



لا موجود الا الله باعث شرمندگی است!
صحابه عالیقدر و محمد بن مسلم ها و ابان بن تغلب ها و صدها صحابه بزرگ و شیخ مفید ها و طوسی ها و علامه حلی ها با این مبانی عرفانی آشنا نبوده و متهم به داشتن آنها نشده اند. آنان نه فصوص و شروح آن و نه اسفار خوانده بودند و نه با ابن فارض و ابن عربی اهل مفاوضه و محاوره بوده اند. انها در همان مکتب اهل بیت (علیهم السلام) کسب علم و معرفت نموده بودند.

بسیار اسباب شرمندگی است که قرآن کریم به شخص اول ممکنات و خواجه کاینات (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب می فرماید:

((فاعلم انه لا اله الا الله))

و می فرماید:

((شهد الله انه لا اله الاهو و الملائکه و اولواالعلم))

ولی این مدعیان عرفان که خودشان و مریدانشان آنها را عرفا می خوانند می گویند:

توحید العوام لا اله الا الله و توحیدالخواص لا موجود الا الله

آیا توحیدی که پیامبر اعظم به دانستن آن مخاطب شده و توحیدی که خدا و ملائکه بر آن شهادت می دهند توحید عوام است؟

نگرشی در فلسفه و عرفان
تالیف آیت الله العظمی شیخ لطف الله صافی گلپایگانی (دام ظله)

یا ستار.

با سلام..

[="red"] سنريهم آياتنا فى الافاق و فى انفسهم ، حتى يتبين لهم انه الحق ، اولم يكف بربك انه على كل شى ء شهيد؟! الا انهم فى مريه من لقاء ربهم . الا، انه بكل شى ء محيط (فصلت : 53 و 54). [/]

به زودى نشانه هاى خود را در افقهاى (گوناگون ) و در دلهايشان به ايشان خواهيم نمود، تا بر ايشان روشن گردد كه تنها او حق است ، آيا (براى حق بودن ) پروردگارت همين كافى نيست كه [="red"]او براى هر چيز مشهود است [/]. هان آنان در لقاى پروردگارشان ترديد دارند، آگاه باش كه مسلما او به هر چيزى احاطه دارد...

[="red"]قالَ عليه‌ السّلامُ: ما رَأَيْتُ شَيْئًا إلاّ وَ رَأَيْتُ اللَهَ قَبْلَهُ. و قالَ: داخِلٌ في‌ الاشْيآءِ لا بِالْمُمازَجَةِ، وَ خارِجٌ عَنِ الاشْيآءِ لا بِالْمُزايَلَةِ. و أيضًا: لَيْسَ في‌ الاشْيآءِ بِوالِجٍ، وَ لا عَنْها بِخارِجٍ. و أيضًا: مَعَ كُلِّ شَيْءٍ لا بمُقارَنَةٍ، وَ غَيْرُ كُلِّ شَيْءٍ لا بمُزايَلَةٍ. و أيضًا: داخِـلٌ في‌ الاشْيآءِ لا كَدُخولِ شَيْءٍ في‌ شَيْءٍ، خارِجٌ عَنِ الاشْيآءِ لا كَخُروجِ شَيْءٍ عَنْ شَيْءٍ. و أيضًا: تَوْحيدُهُ تَمْييزُهُ عَنْ خَلْقِه‌، وَ حُكْمُ التّمِيزِ بَينونَةُ صِفَةٍ لا بَيْنونَةُ..عُزْلَةٍ. و بالجُملة‌ هذا مُتواترٌ بالمَعني‌.ـ انتهي‌.[/]

داخل فی الاشیاء لا بالممازجة و خارج عن الاشیاء لا بالمباینة؛..

معصوم می فرماید:

انه شیء بحقیقه الشیئیه..

حقیقت شئ چیست !؟؟مگر چیزهای دیگر حظی از شئ بودن ندارند،پس شئ بودن نیز می تواند در مراتبی تشکیک یابد نتیجتا خداوند در شئیت افضل من اشیا است به عبارتی حقیقت شئیت اوست که نه دارای حدی است و نه حدودی و نه نقوصی...

فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَهِ. «هر جا روي‌ خود را بگردانيد و تماشا كنيد، آنجا وجه‌ خداست‌.»

كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ وَ يَبْقَي‌' وَجْهُ رَبِّكَ ذُوالْجَلَـٰلِ وَ الإكْرَامِ....

درکل از ایات و سخنان حضرت امیر بر می اید ،که انچه در دار هستی است ،نقاب هستند به عبارتی خداوند در هستی به صورت نقابهایی اشکار شده است،وگرنه ذات حق قابل ظهور در دار هستی نیست،...

توحید دارای مراتبی است وگرنه بین حضرت ادم و حضرت خاتم از لحاظ توحید و به تبع ان مرتبه وجودی فرقی نبود،......

جناب ایت الله وحید می فرمایند:

در خلافت، آنى كه در مستخلَفٌ عنه است بايد وجودِ نازلش در خليفه باشد،...

ایضا :

خليفة الله يعنى آنچه «اسماء حسنى» خداست... «اسماء حسنى» خدا هزار اسم است، همه‌تان درس خوانده‌ايد، «الله» مستجمع جميع «اسماء حسنى» خداست. كسى كه اطلاق بشود بر او «خليفة الله» بايد وجود او مظهر تمام «اسماء حسنى» خدا باشد و الا محال است بشود خليفة الله؛ ...

پس هر چه هست سر این نزول و اسماء حسنی است که مظاهر ان در عالم خلقت وسعت پیدا نموده و هر موجودی به اندازه خود انها را ظهور داده و جامع ان ظاهر شده در انسان کامل .... پس حق با اسم ظاهر خوان سفره هستی را ظاهر کرد و با اسم باطن انرا بر می چیند...........

نتیجتا لا وجود الا الله درست است...نه لا موجود الا الله،.....موجود یعنی هست شده در حالی که موجودات ذاتا هست نیستند، فقط خدا هست می باشد و انها به او هست شده اند....

البته الله نیز وجود او نیست بلکه اسمی از اسما اوست که انتزاع از وجود او می باشد،یعنی اسمی است که لالت بر ذاتی می کند که ان ذات همان وجود حق است....

یاحق

vahid2451;140272 نوشت:
ولی این مدعیان عرفان که خودشان و مریدانشان آنها را عرفا می خوانند می گویند: توحید العوام لا اله الا الله و توحیدالخواص لا موجود الا الله

اینجا جای بحث توحید نیست ولی این دسته بندی عوام و خواص نتیجه و معلول قانون علت و معالیل است .
چون در طریقت معرفت الله انقطاع بقصد الله است و لاغیر
با این دسته بندی
پاسخ میدهند به سوالاتی که میپرسند پس صفات الهی موجود در ائمه چه میشود که مردم به آن متوسلند

یاحق

موضوع قفل شده است