مبنای اصول و فروع دین

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مبنای اصول و فروع دین

مبنای تقسیم بندی اصول و فروع دین چیه؟؟ چرا اصول دین را ژپنج تا و فروع دین را ده تا شمرده اند؟
یعنی نمی شود هیج کدام را کم یا زیاد کرد/
به نظر من ، حجاب یکی از فروع دین است اما معاد رانمی توان از اصول دین دانست
نظر شما چیست؟

بنام خدا

سلام

من معلوماتی ندارم در این زمینه

ولی مطمئنم که معاد یک اصل هست نه فرع

همه چیز بر مبنای معاد شکل و معنا میگیرد

اصلا زندگی و هستی با معاد مفهموم میگیرد

یک لحظه معاد را حذف کن

چه میماند؟؟؟

این بحث فکر میکنم کارشناس میخواهد

با سلام و عرض ادب
هر دينى اصول و فروعى دارد. مراد از اصول، پايه‏ هاى اعتقادى دين است كه نخست بايد بدانها ايمان آورد و آن گاه به فروعى كه از آنها برخاسته ‏اند، پاى بندى كرد. اصول‏ دين‏ مربوط به اعتقاد است و فروع‏ دين، مربوط به عمل[1]. اعتقاد به اصول دين بايد از روى تحقيق باشد، نه تقليد.
كسى كه به اصول دين ايمان ندارد، از دين بيرون است. در آغاز برخى رساله‏ هاى عمليّه از اصول دين سخن رفته است. توحيد، نبوت، معاد، اصول دين اسلام ‏اند و دو اصل امامت و عدل از مسلّمات مذهب شيعه‏ اند و هر كس بدانها ايمان ندارد، از مذهب شيعه بيرون است اگر چه از اسلام بيرون نيست .
«توحيد» نخستين اصل است به معناى يگانگى خداوند متعال.
«نبوت» اصلى ديگر است به معناى پيامبرى حضرت‏ محمد بن عبداللَّه (صلي الله عليه وآله) و ديگر پيامبران الهى (عليهم السلام).
«معاد»از ديگر اصول دين به معناى آن است كه روزى همه مكلفان براى بازخواست و حساب در پيشگاه الهى گرد هم مى‏آيند و هر كس به پاداش و كيفر خويش مى‏رسد.
«عدل» به معناى آن است كه افعال خداوند متعال از سر دادگرى و شايستگى است و به هيچ كس ستم نمى‏ كند و هر چيز را در جاى خويش نگاه مى‏ دارد و با هر موجودى، چنان كه شايسته است، رفتار مى‏ كند.
«امامت» اصل ديگر از اصول مذهب است بدين معنا كه پس از پيامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) دوازده امام معصوم (علیهم السلام) منصب خلافت و امامت را بر عهده دارند و آنان منصوب خداوند متعال‏ اند.

[=Times New Roman][1][=Times New Roman].فرهنگ معارف اسلامى‏، 1/ 222.

birang;140186 نوشت:
بنام خدا

سلام

من معلوماتی ندارم در این زمینه

ولی مطمئنم که معاد یک اصل هست نه فرع

همه چیز بر مبنای معاد شکل و معنا میگیرد

اصلا زندگی و هستی با معاد مفهموم میگیرد

یک لحظه معاد را حذف کن

چه میماند؟؟؟

این بحث فکر میکنم کارشناس میخواهد


بحث رو این نیست که معاد مهم است یا نه
اصلا بحث اصل و فرع، بحث اهمیت و ارزش نیست و گرنه نماز هم که از فروع دین است، به زندگی روح داده و زندگی با اون شکل می گیرد
بحث اینه که با قبول شهادتین (شهادت به وحدت خدا که همان توحیده و شهادت به رسالت پیامبر که همون نبوت هست) اسلام و مسلمونی حاصل می شود لذا اصول اسلام، همین دو اصل است
اما لازمه این دو اصل، عقاید و باورهای زیادی است که از جمله آنها، یکی معاد است. امامت و عدل هم اصول مذهب ما است (همانطور که عقیده اختیار و امر بین الامرین نیز از اصول مذهب ماست)
باز هم تاکید میکنم که این بحث ارزشی نیست و با اصل و فرع دانستن، ارزش معاد یا هر عقیده دیگری کم نمی شود
فقط می خواستم بدونم این تقسیم ها مبنای شرعی دارد یعنی در روایات بیان شده یا خیر؟؟

بنا م خدا

متوجه منظورتون شدم

خب کارشناسان محترم بی زحمت لطف میکنن بفرمایند که منابع این اصل (معاد) چیست
تا ما هم بدانیم

فروع دين: احكام عملى شريعت

تعاليم آيين اسلام، داراى دو بخش اعتقادى و عملى‏اند. بخش اعتقادى، از اصول‏ دين‏ و مذهب سخن مى‏گويد و بخش عملى، از فروع‏ دين. بخش دوم را از آن رو «فروع» خوانند كه در برابر «اصول» جاى دارد نه از آن رو كه اهمّيّت نداشته باشد. از اين رو، پايبندى به فروع دين نيز «مثل حجاب»- همچون اصول دين- واجب است.

فروع دين مجموعه‏ اى از وظايف و تكاليف عملى است كه پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله) براى سعادت دنيوى و اخروى انسان‏ها از وحى برگرفته و ابلاغ كرده است. برخى از فروع دين، رابطه انسان با خدا را در قالب قوانين و احكام بيان مى‏ كنند و وظايفى را براى او پيش مى‏ كشند؛ وظايفى همچون نماز، روزه و حج.


برخى ديگر به وظايفى كه انسان‏ها در برابر يكديگر دارند نظر دارند و روابط انسانى را تنظيم مى‏ كنند؛ مانند جهاد، خمس و بيع.

دانش فقه و اصول، از دانش‏ هاى اسلامى هستند كه در قلمرو فروع دين، به پرسش‏هاى انسان پاسخ مى‏ دهند و وظايف او را مشخص مى‏سازند.

فقهاى شيعه از رهگذر اين دانش‏ها، فروع دين را از متون دينى استخراج و استنباط مى‏كنند و احكام عملى شريعت را به دست مى ‏آورند.


منابعى كه فقها از آنها بهره مى‏ جويند عبارت‏ اند از: كتاب (قرآن)، سنّت (حديث) اجماع و عقل .

ميان اصول و فروع دين تفاوت‏هايى وجود دارد كه عبارت‏اند از:
الف. اصول دين از اعتقادات و ايمانيّات سخن مى‏ گويند؛ ولى فروع دين نظر به عمل انسان دارند .

ب. اصول دين نيازمند يقين اند و از اين رو، تقليد را برنمى ‏تابند؛ امّا فروع دين نيازمند تبليغ و بيان‏ اند و حكم عقل در آنها كافى نيست و از اين رو تقليدپذيرند .

ج. اصول دين از مقوله إخبار و وصف كردن اند؛ امّا فروع دين، انشائى و دستورى‏ اند و امر و نهى .

د. در اصول دين اختلافى نيست؛ امّا گاه در فروع دين اختلافاتى رخ مى‏ نمايد. اين بدان سبب است كه عمل به ظن در اصول دين روا نيست؛ ولى ظنّ معتبر گاه در فروع دين منشأ عمل مى‏ شود.

ه. نسخ به فروع دين راه دارد؛ امّا در اصول دين به هيچ روى وجود ندارد.

و. علماى شيعه اصول دين را پنج اصل دانسته‏اند؛ امّا فروع را هشت يا ده فرع[1]. [2]

امیدوارم با این توضیحات فرق اصول و فروع روشن شده باشد.

[1]. مجموعه آثار،شهید مطهری، 17/ 220.

[2].فرهنگ شیعه،ص360.

صدرا;140190 نوشت:
با سلام و عرض ادب
هر دينى اصول و فروعى دارد.
....

با سلام جناب [ملا] صدرا خان
من می دونم اصول یعنی چه و فروع یعنی چه
من گفتم که اگر امامت ، از باورهای اصیل ماست، عقاید دیگری نظیر توسل، شفاعت، اختیار و نفی جبر و تفویض و ... نیز جزو باورهای اصیل مااست.
اگر امر به معروف جزء فروع دین ماست، حجاب هم جزء فروع عملیه دین است و شما هم حجاب را جزو فروع دین شمرده اید (با این که در تقسیم مشهور، جزو فروع دین نیست)
فقط می خواستم بدونم اولین بار چه کسی این تقسیم را رایج کرده ، آيا روایتی هست که فرموده باشد فروع دین ده تا است؟؟
تا جایی که من شنیدم، شهید مطهری اولین بار معارف اسلامی را به سه بخش عقاید، احکام و اخلاق تقسیم نموده و اصول و فروع دین را پایه ریزی نموده اند.
اما در باره اخلاق هم بحث نکرده اند که اصول آن چند تاست؟( که البته یک اصل بیشتر نمی تواند داشته باشد که از نظر علمای اسلامی، اصل کمال خواهی است).
فکر کنم سوال مرا متوجه شده باشید.

فخرود;140198 نوشت:
با سلام جناب [ملا] صدرا خان
من می دونم اصول یعنی چه و فروع یعنی چه
من گفتم که اگر امامت ، از باورهای اصیل ماست، عقاید دیگری نظیر توسل، شفاعت، اختیار و نفی جبر و تفویض و ... نیز جزو باورهای اصیل مااست.
اگر امر به معروف جزء فروع دین ماست، حجاب هم جزء فروع عملیه دین است و شما هم حجاب را جزو فروع دین شمرده اید (با این که در تقسیم مشهور، جزو فروع دین نیست)
فقط می خواستم بدونم اولین بار چه کسی این تقسیم را رایج کرده ، آيا روایتی هست که فرموده باشد فروع دین ده تا است؟؟
تا جایی که من شنیدم، شهید مطهری اولین بار معارف اسلامی را به سه بخش عقاید، احکام و اخلاق تقسیم نموده و اصول و فروع دین را پایه ریزی نموده اند.
اما در باره اخلاق هم بحث نکرده اند که اصول آن چند تاست؟( که البته یک اصل بیشتر نمی تواند داشته باشد که از نظر علمای اسلامی، اصل کمال خواهی است).
فکر کنم سوال مرا متوجه شده باشید.

با سلام و تشکر از لطف شما

ظاهرا اولین کسی که اقدام به تدوین کتاب در مورد اصول دین در شیعه نموده مرحوم سید مرتضی رحمة الله علیه بوده اند.

ایشان کتابی به نام«الملخص»نگاشته اند،آن‏گونه كه از انجام كتاب «الملخّص» بر مى‏ آيد. سيّد مرتضى‏ نخست به هدف تدوين كتابى جامع و مفصّل درباره انديشه ‏هاى خود در اصول پنج‏گانه اقدام مى‏ كند، ليكن در هنگامه تدوين موانعى او را از انجام كار بازمى‏ دارد، و تنها موفّق به تدوين بحث هاى متعلّق به دو اصل توحيد و عدل‏ مى‏ گردد. و بحثهاى متعلّق به سه اصل نبوّت و امامت و معاد را به كتاب ديگر خود يعنى «الذخيرة» حواله مى‏ دهد. از اين رو سيّد به فراهم آوردن كتاب مختصر ديگرى به نام «الذخيرة في علم الكلام» در اصول پنجگانه مى‏پردازد و آن را به انجام مى‏ رساند.

وى در آغاز كتاب «الذخيرة» نيز به همين موضوع اشاره دارد، و خوانندگان كتابهاى خود را به جمع ميان دو كتاب فرا مى‏ خواند.

ساختار كتاب (الملخّص في اصول الدين):
كتاب (الملخّص) در 4 جزء- بنا بر تقسيم نويسنده- دربرگيرنده 5 باب و 68 فصل مى‏ باشد كه عبارتند از:
باب أوّل: الكلام في الصّفات، در 23 فصل.
باب دوّم: الكلام فى نفي الرؤية عنه و جميع ضروب الإدراك، در 11 فصل.
باب سوّم: الكلام في العدل، در 10 فصل.
باب چهارم: الكلام فى الإرادة و ما يتعلّق بها، در 7 فصل.
باب پنجم: الكلام فى الكلام و أحواله و أحكامه، در 16 فصل.

و بحث از صفات خداوند، مفصل‏ترين بخش كتاب مى‏باشد، كه تمامى جزء أوّل و بخشهاى از جزء دوّم كتاب را در بر گرفته است. در بابها و فصلهاى كتاب نويسنده به تفصيل به بحثهاى كلامى متعلّق به توحيد و عدل پرداخته، و انديشه ‏ها و نظريّات تمامى متكلّمين مسلمان معاصر و متقدّم بر خود را نظير: قاضى عبد الجبار، أبو على و أبو هاشم جبّائى، يحيى بن عدّى، ضرار بن عمرو، ابن كلّاب، سليمان بن جرير، نظّام، عبّاد بن سليمان، ابو بكر ابن عيّاش، أبو عبد اللّه بصرى، ابو الهذيل علّاف، جهم بن صفوان، نجّار، صالح بن عمر صالحى، و جز اينها را مطرح نموده است.
[1]

[1] .مقدمۀ کتاب الملخص في أصول الدين،ص .13

با سلام

اصول دين سه تا بيشتر نيست توحيد ، نبوت ، معاد .

و اينكه چرا سه تاست و نه بيشتر به اين دليله كه در تمام

اديان الهي اين سه اعتقاد مطرح شده ، به عبارت ديگه وجه

مشترك در اديان الهي اين سه اعتقاد است .

و اما امامت و عدل جزء اصول مذهب اند يعني وجه تمايز

مذهب اماميه از ديگر مذاهب اسلامي .

و در مورد فروع دين كه منظور مسائل عملي اسلام است نه

اعتقادي ،‌ طبق روايات معصومين (ع) ميباشد مانند روايات

زير :

قَالَ وَعَنْ أَبِيهِ عَنِ الْمُفِيدِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ

الْوَلِيدِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ

مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ

عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ

اللَّهِ ص بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى عَشَرَةِ أَسْهُمٍ عَلَى شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ

إِلَّا اللَّهُ وَ هِيَ الْمِلَّةُ وَ الصَّلَاةِ وَ هِيَ الْفَرِيضَةُ وَ الصَّوْمِ وَ هُوَ

الْجُنَّةُ وَ الزَّكَاةِ وَ هِيَ الْمُطَهِّرَةُ وَ الْحَجِّ وَ هُوَ الشَّرِيعَةُ وَ الْجِهَادِ

وَ هُوَ الْعِزُّ وَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ هُوَ الْوَفَاءُ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ

هُوَ الْحُجَّةُ وَ الْجَمَاعَةِ وَ هِيَ الْأُلْفَةُ وَ الْعِصْمَةِ وَ هِيَ الطَّاعَةُ

وسائل الشيعه ج1 ص26 ، بحار الانوار ج65 ص388

في امان الله...

فخرود;140184 نوشت:
مبنای تقسیم بندی اصول و فروع دین چیه؟؟ چرا اصول دین را ژپنج تا و فروع دین را ده تا شمرده اند؟ یعنی نمی شود هیج کدام را کم یا زیاد کرد/ به نظر من ، حجاب یکی از فروع دین است اما معاد رانمی توان از اصول دین دانست نظر شما چیست؟

سلام
اصول دین آن عقاید کلی جامعی است که باور آن الزامی است و این معنا را از تاکیدات قرآن کریم می توان استنباط کرد مثلا از بعضی آیات صریح قرآن فهمیده می شود عدم اعتقاد به معاد مساوی عدم باور خدا و رسول است . همچین بیاناتی تعیین کننده است .
و اما در مورد فروع هم باید به تنصیص و تاکید قرآن و روایات توجه کرد . اما اینکه حجاب را جزء فروع اصلی ذکر کنیم دلیلی از روایات بر آن نیست یعنی آنقدر که بر ده فرع اصلی تاکید شده بر این موضوع تاکید نشده است ضمن اینکه اغلب فروعات هم آثار جمعی و کلی دارد مثل حج مثل جهاد یا امر به معروف و نهی از منکر و زکات
موفق باشید
موضوع قفل شده است