دین پیامبر اسلام چه بود؟

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دین پیامبر اسلام چه بود؟

سلام
نمیدونم شاید سوال ساده ای باشه یک سری جوابها را هم در مورد این سوال خوندم و به نظرم یه جورایی جوابهای قانع کننده نبود...
دین پیامبر اسلام در زمان قبل از بعثت تا 40 سال زندگیشان چه بود؟
آیا نباید انتظار داشت کامل کننده دین ها خود پیرو دین قبلی یعنی مسیحیت باشد در عمل و به صورت آشکار؟
اگر نه دلیل آن چیست؟
و در حال حاضر و با این اعتقاد ما مسلمانها که حضرت مسیح نیز زنده هستند ایشان پیرو کدام دین است؟
مسیحیت یا اسلام؟
لطفا جوابهای بدهید که در دیگر سایتها نباشد.
ممنون

با سلام
دوست گرامی به سوال شما قبلا جواب داده شده!!
اگر در مورد خاصی سخنی دارید و یا شبهه ای ان را بیان کنید


نظريات متعددي در پاسخ به اين پرسش وجود دارد که مهم­ترين آن ها عبارتند از:
1- پيامبر به هيچ شريعتي عمل نکرد و پيرو هيچ ديني نبود؛
2- پيرو دين مسيحيت بود؛
3- پيرو دين حضرت ابراهيم (ع) بود؛
4- پيرو دين خود (اسلام) بود.(1)
اما نظريه نخست را نمي‏توان پذيرفت، زيرا اولاً حضرت پيش از بعثت به کارهاي مختلفي از قبيل عبادات، معاملات و ساير کارها مي‏پرداخت .هرگز نمي‏توان پذيرفت که اين اعمال تابع هيچ يک از شرايع و اديان آسماني نبود.
نظريه دوم نيز قابل قبول نيست، زيرا اگر ايشان تابع دين مسيحيت بودند، مسيحيان و دشمنان اسلام اين مطلب را به رخ مسلمانان مي‏کشيدند .مي‏گفتند که پيامبر شما تا ديروز مسيحي بود و از دين ما پيروي مي‏کرد، اما امروز آمده ادعاي پيامبري مي‏کند!
اين سرزنش را آن­قدر ادامه مي‏دادند که به گوش ما نيز مي‏رسيد، چنان ­که يهود به مسلمانان و پيامبر (ص) اعتراض مي‏کردند و مي‏گفتند: اگر تو پيامبري، پس چرا به سوي قبله ما (بيت المقدس) نماز مي‏خواني ؟!
آن­قدر اين سخن را تکرار کردند تا موجب ناراحتي حضرت شدند، آنگاه به دستور الهي، قبله مسلمانان از بيت المقدس به سمت کعبه تغيير کرد.(2)
نبود چنين اعتراض و سرزنشي از سوي مسيحيان مي‏تواند شاهد خوبي بر عدم تابعيت پيامبر اسلام از دين مسيحيت باشد.
دوم: فرضيه مذکور فرع بر اين است که جهاني و فرا منطقه‏اي بودن دين مسيحيت ثابت شود تا اينکه بگوييم اين دين شامل تمام اقوام از جمله قوم عرب و سرزمين مکه و اطراف آن بود، در نتيجه پيامبر را تابع اين دين بدانيم اما اثبات چنين مطلبي کار آساني نيست.(3)
سوم: عمل به شريعت مسيح (ع) در گرو آگاهي از احکام آن است. آگاهي يا از طريق خواندن کتاب­هاي مسيحيت (از جمله انجيل) امکان‏پذير است و يا از طريق معاشرت با مسيحيان؛
فرض اول که با امي بودن پيامبر و عدم قدرت بر خواندن و نوشتن ايشان باطل است.
فرض دوم نيز صحت ندارد چون حضرت در طول زندگي خود با مسيحيان معاشرتي نداشته ، در مکه نيز اَحبار و رُهباني وجود نداشتند که پيامبر به طور مستمر احکام و دستورهاي دين مسيحيت را از آنان فرا بگيرد.
چهارم: تابع هر ديني - به حکم عقل - مقامش کم تر و پايين‏تر از مقام صاحب آن دين است.

[=century gothic] اگرپيامبر تابع دين مسيح (ع) بود، لازمه‏اش برتري عيسي (ع) بر پيامبر اسلام خواهد بود اما اين مطلب خلاف ضروريات اسلام است ، زيرا پيامبر که خاتم پيامبران است، از تمامي آنان برتر و مقامش والاتر است.
اما نظريه سوم را نيز نمي‏توان پذيرفت، زيرا قائلان به اين نظريه به برخي از آيات قرآن تمسک کرده‏اند که دلالت آن ها بر مدعاي مذکور ناتمام است. آياتي مانند:
«ثُمَ اُوحَينا اِلَيک اَنِ اتَّبَع مِلَةَ اِبْراهيمَ حَنِيفاً وَ ما کانَ مِنَ المُشرِکينَ؛(4) سپس به تو وحي فرستاديم که از آيين ابراهيم که خالي از هرگونه انحراف بود و از مشرکان نبود، پيروي کن.» و آيه:
»قُلْ اِنَّني هَداني رَبّي اِلي صِراطٍ مُستَقيمٍ ديناً قيماً مِلَةَ اِبراهيمَ حنيفاً وَ ما کانَ مِن المُشرِکين؛(5)بگو پروردگارم مرا به راه راست هدايت کرده، آيين پابرجا (و ضامن سعادت دين و دنيا)، آيين ابراهيم، همان کسي که از آيين­هاي خرافي محيط خود روي گردانيد و از مشرکان نبود.»
مراد از اين آيات چيزي غير از ديدگاه سوم است؛ زيرا اولاً: اين آيات شريفه بعد از بعثت نازل شده و مربوط به دين حضرت قبل از بعثت نيست.
دوم: بر اساس معارف اسلامي ، دين حضرت ابراهيم پس از آمدن تورات موسي (ع) ترک شده ،نيز دين يهود پس از آمدن انجيل عيسي (ع) متروک و دين مسيحيت پس از آمدن قرآن محمّد (ص) منقرض گشته است.
پس حضرت نمي‏تواند تابع ديني باشند که چند مرحله قبل توسط اديان ديگر ترک شده است.(6)
سوم: مفسران گفته‏اند که مراد از تبعيت حضرت از دين و ملت ابراهيم حنيف اين است که مشترکاتي در احکام ميان اين دو دين وجود دارد که منشأ ظهور آن دين ابراهيم (ع) است . مراد از تبعيت پذيرفتن آن مشترکات در احکام است؛ احکامي از قبيل: گرفتن شارب و گذاشتن ريش و غسل جنابت و طهارت گرفتن با آب و ديه مرد و...(7)
تفسيرهاي ديگري در مورد آيات ياد شده وجود دارد که مجالي براي ذکر آن ها نيست.(8)

پس از ابطال سه نظريه مذکور مانعي براي پذيرفتن ديدگاه چهارم باقي نمي‏ماند، يعني اينکه بگوييم حضرت پيش از بعثت از کامل­ترين دين يعني دين اسلام پيروي مي‏کرد اما احکام اسلام و وظايف خود را به صورت وحي دريافت نمي‏کرد بلکه به صورت‏هاي ديگر مانند الهام‏هاي قلبي، تحديث (سخن گفتن با فرشته) و رؤياهاي صادق دريافت مي‏نمود.(9)
اميرالمؤمنان (ع) در اين باره مي‏فرمايد: «از روزي که پيامبر از شير گرفته شد، خدا او را با بزرگ ترين فرشته قرين و همراه ساخت تا به وسيله آن فرشته بزرگواريي‏ها را بپيمايد و به نيکوترين اخلاق، آراسته گردد.»(10)
بنابراين حضرت قبل از بعثت، مراحلي از نبوت را دارا بود . با جهان غيب به گونه‏اي ارتباط داشت.همان طور که حضرت يحيي و حضرت عيسي (ع) در دوران کودکي به مقام نبوت رسيدند و با جهان غيب ارتباط داشتند؛(11) پيامبر اسلام نيز از همان آغاز با عالم غيب ارتباط داشت . در چهل سالگي به مقام رسالت و ابلاغ و اظهار پيام خدا به مردم برانگيخته شد.
روايات متعددي اين ديدگاه را تأييد مي‏کند؛ حضرت مي‏فرمايد: «کنت نبياً و آدم بين الماء و الطين؛(12) زماني پيامبر بودم که آدم (ع) هنوز در ميان آب و گل بود.»
يهودي‏ها به رسول خدا (ص) عرض کردند: آيا شما از اول پيامبر نبودي؟
فرمود: بلي. گفتند: پس چرا در گهواره سخن نگفتي و نطق نکردي همان گونه که عيسي (ع) چنان کرد؟
فرمود: خداوند متعال، عيسي را بدون پدر آفريد . اگر او در گهواره سخن نمي‏گفت، عذري براي مريم نبود تا سرزنش ديگران را پاسخ دهد، اما من از پدر و مادر متولد شده‏ام.(13)
عده‏اي از بزرگان، نسبت به ديدگاه اخير ادعاي اجماع و اتفاق نظر شيعه را نموده‏اند.(14)
اما اين که در غار حرا اعمال عبادي پيامبر چگونه بود و از چه ديني پيروي مي کرد، با آن چه گفتيم، پاسخ اين پرسش نيز روشن مي شود که حضرت به دين خود عمل مي کرد.
پي‌نوشت‌ها:
1. بحارالانوار، ج 18، ص 271.
2. بقره (2)آيه 144 - 143.
3. استاد جعفر سبحاني، مفاهيم القرآن ،ج 3، ص 73 به بعد.
4. نحل(16)آيه 123.
5. انعام(6) آيه 161.
6. محمد بن يعقوب کليني، اصول کافي (تهران، اسلاميه، چاپ 3، 1388 ق)، ج 2، ص 17.
7. آيت الله محمد مظفري، پرسش‏ها و پاسخ‏ها (قم، ام ابيها، چاپ اول، 1420 ق) ص 12.
8. بحارالانوار، ج 8، ص 276.
9. همان، ج 18، ص 266.
10. همان، ص 278.
11. مريم (19)آيه 12 و 13.
12. بحارالانوار، ج 18، ص 278.
13. همان، ص 200.
14. محمد حسين مظفر، کتاب علم امام (ع)، ترجمه محمد آصفي ، ص 76 به بعد.
http://www.pasokhgoo.ir/node/15164

*!*طیب طاهر*!*;140114 نوشت:
سلام

آیا نباید انتظار داشت کامل کننده دین ها خود پیرو دین قبلی یعنی مسیحیت باشد در عمل و به صورت آشکار؟
اگر نه دلیل آن چیست؟

و در حال حاضر و با این اعتقاد ما مسلمانها که حضرت مسیح نیز زنده هستند ایشان پیرو کدام دین است؟
مسیحیت یا اسلام؟


با سلام
از ديدگاه قرآن دين خدا از حضرت آدم(ع) تا حضرت محمد(ص) يكى است و همه پيامبران به يك مكتب دعوت كرده‏ اند.نگا: آل عمران(3 )، آيات 19 و 67.
بر اين اساس، همه پيامبران از يك سلسله اصول مشترك و سنت‏هاى ثابت و واحدى پيروى كرده‏اند؛ اصولى چون: دعوت به توحيد، رعايت تقوا، نفى شخصيت‏ پرستى، دعوت به وحدت، تبشير و انذار، تحمل دشمنى و استهزاى جاهلان، دعوت به تعالى و...

در اين باره نگا: عبداللَّه جوادى آملى، تفسير موضوعى قرآن كريم، (قم: مركز نشر اسراء، چاپ اوّل، 1376 ش )، ج 6، صص 41 - 123.
در عين حال به جهاتى شريعت پيامبران با يكديگر متفاوت شده‏اند از جمله: تفاوت محيط، سطح احتياج و استعداد مردم ؛ اين جهت غير قابل انكار است كه پيامبران براى هدايت مردم آمده‏اند؛ از اين رو، نوع دستورها و سطح مطالب و معارف، بايد در حدود رشد و درك جامعه و نيازهاى محيط باشد.

جهت آگاهى بيشتر بنگريد: مرتضى مطهرى، ختم نبوت، تهران: صدرا.

این جواب را من در چندین سایت مطالعه کردم شبهه خاصی نیز نمیتونم به آن بگیرم کلی
اما تکامل در آمدن دینهای الهی حداقل به قبول ابتدایی دین قبل توسط پیامبر بعد است
درست است پیامبر بعد از بعثت مسیحیت را تایید کردن اما عمل نکردن در زمان قبل از بعثت به آن خود یک تناقض است
اگر مسیحیت را قبول داشتند چرا عمل نمیکردن؟
یا در حالت کلی اگر مسیحیت بود پس دین برتر خدا در آن زمان مسیحیت بوده پس ملزم به اطاعت از آن بودن
در ثانی اگر پیامبر کارهای میکردن که نیاز به احکام داشت در صورت فردی بودن احکام می توان فرض اسلام بودن دین پیامبر را پذیرفت اما احکامی چون معامله یک سو و یک طرفه نیست و حداقل 2 طرف باید از احکام طرف مقابل آشنایی داشته باشند تا بتوانند معامله کنند
و دیگر مسایل اجتماعی در صورتی که جز پیامبر هیچ کسی مسلمان نبوده
اینکه از طریق فرشتگان الهاماتی میشده خود جای بحث دارد چگونه پیامبری که با فرشتگان در ارتباط بوده با ندای جبرییل تعجب میکنند تا در چندین مرتبه به ندای حق لبیک گفتند؟

*!*طیب طاهر*!*;140133 نوشت:
این جواب را من در چندین سایت مطالعه کردم شبهه خاصی نیز نمیتونم به آن بگیرم کلی
اما تکامل در آمدن دینهای الهی حداقل به قبول ابتدایی دین قبل توسط پیامبر بعد است
درست است پیامبر بعد از بعثت مسیحیت را تایید کردن اما عمل نکردن در زمان قبل از بعثت به آن خود یک تناقض است
اگر مسیحیت را قبول داشتند چرا عمل نمیکردن؟
یا در حالت کلی اگر مسیحیت بود پس دین برتر خدا در آن زمان مسیحیت بوده پس ملزم به اطاعت از آن بودن
در ثانی اگر پیامبر کارهای میکردن که نیاز به احکام داشت در صورت فردی بودن احکام می توان فرض اسلام بودن دین پیامبر را پذیرفت اما احکامی چون معامله یک سو و یک طرفه نیست و حداقل 2 طرف باید از احکام طرف مقابل آشنایی داشته باشند تا بتوانند معامله کنند
و دیگر مسایل اجتماعی در صورتی که جز پیامبر هیچ کسی مسلمان نبوده
اینکه از طریق فرشتگان الهاماتی میشده خود جای بحث دارد چگونه پیامبری که با فرشتگان در ارتباط بوده با ندای جبرییل تعجب میکنند تا در چندین مرتبه به ندای حق لبیک گفتند؟


[=Century Gothic]با سلام
دوست گرامی آنچه قابل ذکر است تفاوت دین و شریعت است که اگر به مفاهیم این دو واژه پی ببریم شما به پاسختان میرسید
بين دين و شريعت چه رابطه اي وجود دارد؟
آيا دين همان شريعت است و شريعت همان دين يا اين كه آن دو غير از همديگراند؟
با اطمينان كامل مي توان گفت: دين غير از شريعت است و بين آن دو فرق اساسي وجود دارد، دين همة پيامبران الهي، مانند دين پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ، اسلام بوده است. به فرمودة قرآن: "انَّ الدّينَ عِندَ اللهِ الاِسلام" (آل عمران، 19)؛ دين در نزد خدا همان اسلام است، و هيچ ديني غير از اسلام مورد قبول ذات مقدس خداوند قرار نمي گيرد.
و ابراهيم و يعقوب فرزندان خود را به طريقة ابراهيم سفارش كردند و يعقوب ـ عليه السلام ـ به فرزندان خود گفت، خدا دين خود را براي شما برگزيده، بكوشيد كه بدون اسلام از دنيا نرويد.1
اكنون كه فرق دين و شريعت روشن شد، سؤال مذكور جاي خودش را بهتر پيدا مي كند كه مراد از پيروي حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ چيست؟
آيا پيروي از شريعت منظور است يا دين؟
دين كه فقط يكي است، اما پيروي از شريعت پيامبران قبلي معناي قابل قبولي ندارد، زيرا با آمدن شريعت بعدي پيامبر گذشته ديگر كاربرد نداشته، و زمان كارآيي آن به پايان مي رسد.:Sham:
مخصوصاً شريعت اسلام كه كاملترين شرايع گذشته است، چگونه مي تواند از شريعت هاي ناقص پيروي نمايد.:Sham:
دين مقدس و توحيدي موسي و عيسي ـ عليه السلام ـ بر اثر دخالت انسان هاي مريض القلب و غرضورز، دچار تحريفات و انحرافاتي شده بودند كه با دين كامل توحيدي سازگاري نداشتند، حال اگر خداوند دستور پيروي از آيين عيسي ـ عليه السلام ـ يا موسي ـ عليه السلام ـ را مي داد. هرچند اساس دين پيامبران يكي است ولي دستور پيروي از دين هاي مذكور به معناي پيروي از يهوديت و نصرانيت تحريف شده به حساب مي آمد، زيرا در اين صورت آنها پيامبر جديد را پيامبر خودشان و كتاب مقدس تحريف شده را كتاب آسماني دين جديد معرفي مي كردند و بر فرض كه چنين هم نمي كردند، اثبات تحريف عقايد دين مسيح با يك شخص معتقد و پيرو آن كاري است بس مشكل تا يك شخص به عنوان پيامبر جديد بر اساس شريعت و آيين جديد بيايد و عقايد تحريف شدة آنها را از طريق وحي معرفي نمايد.

[=Century Gothic]1. بقره، 132.
[=Century Gothic]

منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مرتضي مطهري، خاتميت، ص 49 به بعد، صدرا، چهاردهم، آبان 1380.
2. جعفر سبحاني، راز بزرگ رسالت، ص 217 ـ 223 و 231 ـ 233، كتابخانه مسجد جامع تهران، 1358.
3. علي شيرواني، معارف اسلامي در آثار شهيد مطهري، 354 ـ 358، دفتر نشر و پخش معارف، زمستان 1379.
4. آيت الله مصطفي نوراني، بررسي عقايد و اديان، دفتر مركزي مكتب اهل بيت ـ عليهم السلام ـ، تيرماه 1375.
5. ميرزا ابوالحسن شعراني، اثبات نبوت (راه سعادت)، ص 197 ـ 213، كتابخانة صدوق، 1363.
6. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 21؛ اسلام و مقتضيات زمان، ص 245، صدرا.
[=Century Gothic]

منظور از دین همان شریعت است استاد گرامی
باز هم با وجود مسیحیت اسلامی که در 40 سالگی به پیامبری مبعوث شدن وجود نداشته پس باید به مسیحیت عمل میکردن
این سوال زیاد با سند معتبری جواب داده نشده؟
میشه لطفا سوال دوم را جواب بدید شریعت فعلی حضرت مسیح چیست؟

*!*طیب طاهر*!*;140150 نوشت:
منظور از دین همان شریعت است استاد گرامی
باز هم با وجود مسیحیت اسلامی که در 40 سالگی به پیامبری مبعوث شدن وجود نداشته پس باید به مسیحیت عمل میکردن
این سوال زیاد با سند معتبری جواب داده نشده؟
میشه لطفا سوال دوم را جواب بدید شریعت فعلی حضرت مسیح چیست؟

[=Century Gothic]با سلام
خیر منظور از دین, شریعت نیست !![=Century Gothic] دوست گرامی گفتیم که دین تمامی پیامبران یکسان است اما شریعت فرق میکند !!قطعا مسیح ع از شریعت آخرین پیامبر خداوند تبعیت میکند !!شکی در ان نکنید !!:Sham:
قرآن بر دو نکته تاکید می‌کند یکی اینکه حضرت عیسی تایید کننده تورات بوده است «مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ»؛ و این مطلب در اناجیل هم آمده است که «من نیامده ام که تورات را نسخ کنم بلکه آمده ا م آن را کامل کنم».
حضرت عیسی‌(ع) خود شریعت داشته و تکمیل کننده شریعت موسی بوده است و در ادامه همین آیه جنبه بشیر بودن ایشان را مطرح می‌کند که بشارت دهنده به رسالت حضرت محمد‌(ص) است «وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتي‏ مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ» در اناجیل، نکته دوم را نگفته‌اند مگر انجیل «برنابا» که بشارت دادن را آورده استو مسیحیان آن انجیل را قبول دارند.

با نگاه به روایتی که وجود دارد میتوان به این قضیه پی برد !:Sham:

در روايت هاي اسلامي، درباره نزول حضرت مسيح(ع) سخن به ميان آمده است، نه ظهور آن بزرگوار.
اين دو کلمه، مفاهيم متفاوتي دارد؛ يکي به معناي غيبت وديگري نشان دهنده عروج و رفع الي الله و نزول دوباره است .
ضرورت همه اديان الهي، ظهور منجي حقيقي در آخر الزمان است و وعده خداوند و پيامبران بزرگ الهي در ظهور آن بزرگوار و برقراري صلح وعدالت در جهان است. عقل، فطرت و وجدان هاي بيدار وتجربه ها ي انساني نيز اين معنا را تأييد مي کند که مقصد کاروان انسانيت، حکومت واحد جهاني وعدالت خواه وعدالت پروراخلاقي است(1).
در روايت هاي مهدويت، از عيسي بن مريم به عنوان يکي از ياران حضرت مهدي(عج) ياد شده است که در زمان ظهور حضرت مهدي (عج) از آسمان نزول مي کند و پشت سرآن حضرت قرار مي گيرد و در نماز جماعت به ايشان اقتدا خواهدکرد ومعاونت ايشان را برعهده دارد.
وي حامي و مروج حضرت حجت است که به هدايت مردم به ويژه اهل کتاب مي پردازد.
حضرت محمد(ص) نيز در روايتي براين حقيقت تأکيد مي کند ومي فرمايد:«سپس هنگام ظهور حضرت مهدي(عج) عيسي بن مريم فرود مي آيد و پشت سر او (حضرت مهدي)، نماز مي خواند»(2).
پيامبر در روايت ديگري حضرت مسيح را حاکم عادل و شکننده صليب ها در عصر ظهور معرفي مي کند و مي فرمايد:«قسم به کسي که جانم در دست اوست، نزديک است که در ميان شما، پسر مريم فرود بيايد.او حاکمي عادل است که صليب را مي شکند وخوک را مي کشد وجزيه را بر مي دارد(3).
رهبر انقلاب جهاني اسلامي، حضرت مهدي(عج) است وعيسي بن مريم، اين پيامبر اولوالعزم الهي، دررکاب آن حضرت درراه جهاني سازي اسلامي وجهاني شدن ارزش هاي قرآني، ايشان را ياري مي کند.

رسول گرامی اسلام(ص) فرمود:"امامان بعد از من دوازده مرد از اهل بیت من هستند، اول آن‏ها علی و وسط ایشان محمد و آخر آن‏ها نیز محمد است. او است مهدی امت که عیسای مسیح پشت سرش نماز می‏گذارد".(4)

1-برگرفته از سايت:mouood.org - ظهور حضرت مسیح در عصر حضرت مهدی(ع) موعود، ش 65.
2-بحارالانوار، ج51،ص 71.
3-همان، ج52،ص 382؛ صحيح بخاري، ج2، ص 265.
4 - بحارالانوار، ج 36، ص 312، حدیث 157.

برخی معتقدند که

نقل قول:
پیامبر اكرم قبل از بعثت پیرو آیینهای پیشین نبود، بلكه برنامه‏ای مخصوص خود داشت كه از طریق الهام فرشته بزرگ خدا به او اعلام می‏شد و آن حضرت مطابق این برنامه ویژه عمل می‏كرد.

و این امری بعید نیست چرا که پیامبر قبل از بعثت هم فرشته وحی را می دید و با او مانوس بود.
آیین مسیح و یهود نمی تواند مورد عمل پیامبر قرار گیرد چرا که آئینی جهانی نبوده و مخاطبین محدودی داشته است.
حضرت عیسی فقط برای بنی اسرئیل مبعوث شده بود و لذا قرآن می فرماید:
وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَابَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم
و در آیه جهار سوره صف نیز این مطلب بیان شده است.
بر این اساس دعوت مسیح شامل غیر بنی اسرائیل نمی شده و بنابراین پیامبر اسلام مخاطب آن نیست
آئین یهود هم همین طور، در بی بنی اسرائیل ظهور کرده است.
حکمت آن را هم واقعا نمی دانیم یعنی ممکن است دین مسیح یا یهود خصوصیاتی داشته باشد که مخصوص بنی اسرائیل باشد (مثل قوانین سختی که برای قوم متکبر بنی اسرائیل وضع شده بود)
بنابراین اگر بخواهیم پیامبر اسلام را تابع یکی از شرائع سابق بدانیم، بهترین گزینه آئین حضرت ابراهیم است.
شاهدش این است که قرآن می فرماید
مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيّاً وَلاَ نَصْرَانِيّاً وَلكِن كَانَ حَنِيفاً مُسْلِماً
ابراهیم یهودی و نصرانی نبود بلکه خالص و تسلیم حق بود.
در این ایه بین مسمان بودن با دو شریعت دیگر ، تقابل برقرار شده است.
ولی احتمال قویتر همان اول است (که پیامبر قبل از بعثت، آیین و مناسک مخصوص به خود داشت)

رضا;140168 نوشت:
خیر منظور از دین, شریعت نیست !! دوست گرامی گفتیم که دین تمامی پیامبران یکسان است اما شریعت فرق میکند !!قطعا مسیح ع از شریعت آخرین پیامبر خداوند تبعیت میکند !!شکی در ان نکنید !! قرآن بر دو نکته تاکید می‌کند یکی اینکه حضرت عیسی تایید کننده تورات بوده است «مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ»؛ و این مطلب در اناجیل هم آمده است که «من نیامده ام که تورات را نسخ کنم بلکه آمده ا م آن را کامل کنم». حضرت عیسی‌(ع) خود شریعت داشته و تکمیل کننده شریعت موسی بوده است و در ادامه همین آیه جنبه بشیر بودن ایشان را مطرح می‌کند که بشارت دهنده به رسالت حضرت محمد‌(ص) است «وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتي‏ مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ» در اناجیل، نکته دوم را نگفته‌اند مگر انجیل «برنابا» که بشارت دادن را آورده استو مسیحیان آن انجیل را قبول دارند.

ســلام و عرض ادب

جناب استاد رضا، بسیار خوشحال هستم که شما اینقدر دقیق و با حوصله به طرح مسائل میپردازید و جواب میدید.... از اینکه نوشته های شما رو میخونم لذت میبرم..
خدا به شما توفیق بیشتر عطا کنه انشاءالله:Gol:

موضوع قفل شده است