سوالی که جوابش نیامد!

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوالی که جوابش نیامد!

یا ستار ..

با سلام..

بنده مدتی پیش سوالی از محضر (البته از سایت ایشان) برخی از ایات عظام و دیگر علما پرسیدم و لی هیچ پاسخی به ایمیل من نیامد....

سوال این بود که ایا خلقت(مطلق) از ابتدا و انتها قطع است یا خیر،...به عبارتی خداوند ذاتش بود وذاتش بدون هیچ تجلی ای و خلقی و به یکباره شروع به ایجاد نمود....

وبرای نمونه برخی از سخنان معصومین را در دلالت به این موضوع اوردم از قبیل شعر حضرت امیر در توحید صدوق که مصرع اول ان این است:

[="red"]و لم يزل سيدى بالجود موصوفا .....و لم يزل سيدى بالحمد معروفا[/]

و یا این حدیث:

[="red"] حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِي عَمِّي مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي الْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ الْخَزَّازِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى [="purple"]كَانَ وَ لَا شَيْ‏ءَ غَيْرُهُ [/]نُوراً لَا ظَلَامَ فِيهِ وَ صَادِقاً لَا كَذِبَ فِيهِ وَ عَالِماً لَا جَهْلَ فِيهِ وَ حَيّاً لَا مَوْتَ فِيهِ وَ كَذَلِكَ هُوَ الْيَوْمَ وَ كَذَلِكَ لَا يَزَالُ أَبَداً[/]

ترجمه :

جابر از امام باقر (عليه السلام) نقل مى‏كند كه آن حضرت فرمودند: خداوند متعال بود، زمانى كه غير او چيزى نبود. نورى بود كه در او تاريكى نبود، و راستگويى بود كه دروغى در او نبود، و دانايى بود كه نادانى در او نبود، و زنده‏اى بود كه مرگ در او نبود، و امروز نيز چنين است و براى هميشه، همين گونه خواهد بود.

وهمچینین این کلام از حضرت علی:

[="red"]وإن الله سبحانه، یعود بعد فناء الدنیا وحده لا شیء معه، کما کان قبل ابتدائها، کذلک یکون بعد فنائها، بلا وقت ولا مکان، ولا حین ولا زمان، عدمت عند ذلک الآجال والأوقات، وزالت السنون والساعات، فلا شیء إلا الواحد القهار الذی إلیه مصیر ..[/]

و همانا پس از نابودی جهان تنها خدای سبحان باقی می‏ماند، تنهای تنها که چیزی با او نیست، آنگونه که قبل از آفرینش جهان چیزی با او نبود، بی وقت و زمان، نه روزگاری و نه مکان، در آن هنگام مهلت‏ها به‏سرآید، سالها و ساعتها سپری شود و چیزی جز خدای یگانه قهار باقی نمی‏ماند که بازگشت همه چیز به سوی اوست...

همانطور که مشاهده می کنید،حضرت امیر نابودی جهان در قیامت را دال بر تنهایی او قبل از خلقت می دانند در حالی بر طبق ایات و روایات منظور از نابودی عدم محض نیست بلکه تغییر نظام جهان است ،در حالی که در پایان روایت باز حرف از باز گشت اشیا می باشد،به نظر می رسد تنهایی را در یک سبب وعلت که خود حق باشد خلاصه نموده است یعنی در قیامت همه اسباب و علل از بین می رود جز یک علت که ان حضرت حق است و این همان فنا و نابودی علل و و روابط است....

یاحق

خوب سوالتون از اون سوالاييه كه هيچ كس نميدونه !
فكر مي كنم براي همين جواب نگرفتين!

sshr;139675 نوشت:
خوب سوالتون از اون سوالاييه كه هيچ كس نميدونه !
فكر مي كنم براي همين جواب نگرفتين!

یا ستار.

با سلام خدمت شما..

البته برای جواب به این گونه سوالات نیاز به توحید نسبت بالایی می باشد،که اگر جسارت نباشد در بین علمای ما کمی کم رنگ گشته است،چون بیشتر مسائل حول فروع و مسائل روز مطرح می گردد،در هر حال بنده هر چه سوال فقهی کردم جوابها سریع داده شد ولی مثل اینکه این گونه سوالات نیاز به احاطه علمی از نوع توحیدی ان می باشد،که در بین فقها انطور که بایسته است فروغ خوبی ندارد نتیجتا احتیاط می کنند و جواب صریح نمی توانند بدهند....

الله یعلم..

erfan_alavi;139711 نوشت:
البته برای جواب به این گونه سوالات نیاز به توحید نسبت بالایی می باشد،که اگر جسارت نباشد در بین علمای ما کمی کم رنگ گشته است،چون بیشتر مسائل حول فروع و مسائل روز مطرح می گردد،در هر حال بنده هر چه سوال فقهی کردم جوابها سریع داده شد ولی مثل اینکه این گونه سوالات نیاز به احاطه علمی از نوع توحیدی ان می باشد،که در بین فقها انطور که بایسته است فروغ خوبی ندارد نتیجتا احتیاط می کنند و جواب صریح نمی توانند بدهند

سلام
بنده فکر می کنم پرسیدن سوال معرفتی از مراجع تقلید که پاسخگوی مسائل عملی اند چندان تناسبی ندارد . هرکسی را بهر کاری ساختند . مطمئنا علمای بزرگواری در حوزه مباحث معرفتی حتی صاحب نظرند و می توانند پاسخگوی امثال این سوالات باشند
والحمد لله

erfan_alavi;139640 نوشت:
سوال این بود که ایا خلقت(مطلق) از ابتدا و انتها قطع است یا خیر،...به عبارتی خداوند ذاتش بود وذاتش بدون هیچ تجلی ای و خلقی و به یکباره شروع به ایجاد نمود....

سلام

این سوال به گمانم جزء سوالاتی است که مربوط به ذات خدا می شود
:Gol:

حامد;139826 نوشت:
سلام
بنده فکر می کنم پرسیدن سوال معرفتی از مراجع تقلید که پاسخگوی مسائل عملی اند چندان تناسبی ندارد . هرکسی را بهر کاری ساختند . مطمئنا علمای بزرگواری در حوزه مباحث معرفتی حتی صاحب نظرند و می توانند پاسخگوی امثال این سوالات باشند
والحمد لله


سلام

البته علمایی که در مباحث عقلی و معارف توحیدی تبحر دارند،ارجحند ولی بنده خواستم ابتدا نظر مراجع تقلید را جویا شوم ،به هر حال ایات عظام نیز در این گونه مباحث باید صاحب نظر باشند چون یکی از شاخه های علوم دینی همین مبانی توحید و معارف وابسته به ان است ،البته برخی مسائل دیگر نیز در این امر دخیل بود که لازم به گفتن ان نیست....
-----------------

mkk1369;139833 نوشت:
سلام

این سوال به گمانم جزء سوالاتی است که مربوط به ذات خدا می شود
:gol:

سلام

حضرت امیر می فرمایند:
و لم يزل سيدى بالجود موصوفا .....و لم يزل سيدى بالحمد معروفا

در نظر داشته باشید که پای صحبت معصوم مستمعینی هستند که برای انان گفته شده ،نتیجتا اگر نظر به ذات بود نفس بیان دچار مشکل می شد،...

سلام
قصد جسارت ندارم ولی منم فکر نمیکنم علما قادر به جواب دادن به این سوال شما باشند

قزی;140104 نوشت:
سلام
قصد جسارت ندارم ولی منم فکر نمیکنم علما قادر به جواب دادن به این سوال شما باشند

سلام

علامه طباطبایی بر حسب انچه شاگرد ایشان جناب علامه طهرانی در روح مجرد اورده اند این گونه جواب داده اند:

[="blue"]حضرت‌ استاذنا العلاّمه‌ در تعليقه‌ فرموده‌اند: الاشعارُ مِنْ أحْسنِ الدَّليل‌ علَي‌ أنَّ الْخِلقَةَ غَيرُ مُنقطِعَةٍ مِن‌ حَيثُ أوّلِها، كَما أنَّها كَذلكَ مِن‌ حيثُ ءَاخِرِها.[/]

این جواب بنده را قانع نکرد،برای همین، نظر علما را خواستم جویا شوم ،ولی مثل اینکه خانه از پای بست ویران است!

یاحق

سوال شما ذاتی است ورود به ذات ممنوع:Esteghfar:

سلام

erfan_alavi;139640 نوشت:
سوال این بود که ایا خلقت(مطلق) از ابتدا و انتها قطع است یا خیر،...به عبارتی خداوند ذاتش بود وذاتش بدون هیچ تجلی ای و خلقی و به یکباره شروع به ایجاد نمود....

این سئوال در حوزه فلسفه قرار دارد و در کتب فلسفه اسلامی، به طور مفصل به آن پرداخته شده است و از طرف فلاسفه مختلف نظرات مختلفی داده شده است که بعضاً با هم متفاوتند. لذا برای درک بهتر این نظرات و نقد هر یک، لازم است شخص اطلاعات فلسفی مناسبی داشته باشد.

بنام خدا.
سلام.

erfan_alavi;139640 نوشت:

همانطور که مشاهده می کنید،حضرت امیر نابودی جهان در قیامت را دال بر تنهایی او قبل از خلقت می دانند در حالی بر طبق ایات و روایات منظور از نابودی عدم محض نیست بلکه تغییر نظام جهان است ،در حالی که در پایان روایت باز حرف از باز گشت اشیا می باشد،به نظر می رسد تنهایی را در یک سبب وعلت که خود حق باشد خلاصه نموده است یعنی در قیامت همه اسباب و علل از بین می رود جز یک علت که ان حضرت حق است.

این حرف شما که خودش جواب سوال شماست!
همه چیز به وسیله خداوند از بین میره مثل اولش که هیچی وجود نداشت و فقط خداوند متعال وجود داشت و دوباره به وسیله خداوند بوجود میاد.
این برای خلق که ما باشیم قابل درک نیست.

سلام
خداوند همیشه تنهاست. چه جهان و مخلوقات وجود داشته باشند چه وجود نداشته باشند.
دلیل اول: جهان و مخلوقات آن، در مرتبه ای از « وجود » نیستند که بتواند خداوند را از « تنهایی » بیرون بیاورند.
دلیل دوم: « وجود » جهان و مخلوقات آن، مرتبه نازلی از همان « وجود » خداوند است و غیر از آن نیست. و یک شیء واحد، نمی تواند خودش، خودش را از تنهایی بیرون بیاورد.

نظر دیگر:
« تنهایی » زمانی مطرح می شود که موجودی در یک فضایی قرار داشته باشد که غیر از خودش، موجود دیگری در آن فضا وجود نداشته باشد. در حالیکه وجود خداوند بی انتها است و تمام عرصه ها و مراتب را پر کرده است و خلائی وجود ندارد تا ما خداوند را به خاطر وجود آن خلاء، « تنها » به حساب بیاوریم.

پس « تنهایی» که در مورد خداوند قابل طرح است، از سنخ « تنهایی » هایی که در مورد سایر موجودات گفته می شود نیست. بلکه بیشتر به این معناست که خداوند در چنان مرتبه رفیع و بی انتهایی از وجود قرار دارد که هیچ موجود دیگری با او هم مرتبه نیست. در این حالت، چه جهان و مخلوقاتش وجود داشته باشند، چه وجود نداشته باشند، خداوند تنهاست و هیچ موجودی با او هم مرتبه نیست.

[="arial"][="royalblue"]بنام او

سفیر آسمانی;209754 نوشت:
سلام

علامه طباطبایی بر حسب انچه شاگرد ایشان جناب علامه طهرانی در روح مجرد اورده اند این گونه جواب داده اند:

حضرت‌ استاذنا العلاّمه‌ در تعليقه‌ فرموده‌اند: الاشعارُ مِنْ أحْسنِ الدَّليل‌ علَي‌ أنَّ الْخِلقَةَ غَيرُ مُنقطِعَةٍ مِن‌ حَيثُ أوّلِها، كَما أنَّها كَذلكَ مِن‌ حيثُ ءَاخِرِها.

این جواب بنده را قانع نکرد،برای همین، نظر علما را خواستم جویا شوم ،ولی مثل اینکه خانه از پای بست ویران است!

البته ببخشيد .. ولي زمانيكه خود جنابعالي اين متن عربي را بفارسي ترجمه نكرديد و گويي فقط با كساني خاص صحبت مينماييد كه به زبان وادبيات عربي علم كامل دارند .. چه بسا كه اميرالمومنين علي {ع} نيز چنين منظوري داشته اند و تنها قشرخاصي را مد نظر داشته اند تا معناي عميق و ژرف اين كلام را دريابند كه همانهايي كه بايست بدانند خواهند دانست ونيازي نيز به پاسخ دادن ندارند چرا كه ممكن است برهمه باورهاي انسانها تاثيرگذاشته و همگان را كه ازشعور كمتري استفاده مينمايند به اشتباه اندازد لذا بنوبه خودم و ابتدا جداي ازاين بحث ميتوانم بگويم كه تعدادي ازما انسانها متاسفانه آنچنان ازخداوند كه ميگوييم عالم و دانشمند است و مظهر علم و دانش است .. بت ساخته ايم كه ديگر نميتوانيم به چنين سوالات و پاسخهايي حتي فكرهم نماييم و اين نيز شايد يكي ازدلايل عقب ماندن ما انسانها و حتي ما شيعيان ازعلوم بسيارپيشرفته يا پيچيده فرازماني باشد كه اميداورم با درايت بزرگان اين مذهب پاك ومتمدن..جوانان ما براه درست تري ازعلم وپيشرفت گام گذاشته تا همگان براحتي معناي چنين جملات حكيمانه اي را دريابند..انشاا...
و در مرحله بعد نيز بايد بگويم كه خداوند تمام جهان را نيزچنين خلق نموده و اين درمورد انسان و سرنوشت فردي وحتي گروهي او نيزبخوبي قابل مشاهده ميباشد و آيه اي كه ميفرمايد بازگشتن همه بسوي اوست و اين شايد بدين معنا باشد كه هر چيزي به اصل خود بازگشت خواهد نمود مانند فيلمي كه وقتي تمام ميشود مجددا و با سرعت به عقب برگردانده شود و اما منظور از تنهايي خداوند نيز ميتواند معاني گوناگوني داشته باشد كه براي درك وفهم بهتر آن بايد ابتدا خدا را از نزديك ديده و زندگي او را مورد بررسي دقيق قرار داده تا بعد بتوانيم بدرستي درمورد تنهايي او و يا منظور از تنهايي او نظري صحيح صادرنمود ..
واين برداشت و نظرشخصي من بود كه بايد فقط بعنوان مثال به آن نگاه كرد يا مورد توجه قرارداد..

باسپاس..[/][/]

سلام
دوست عزیز همان طور که می دانی ذات خدا محدودیت نداره پس صفات اون هم(خالقیت) نا محدوده
اختلاف ذات با صفات و اختلاف صفات با يکديگرلازمهء محدوديت وجود است، همانطور که براي وجود لايتناهي دومي و ثنويتي قابل درک نيست، کثرت و ترکيب و
اختلاف ذات و صفات نيز متصور نيست .
در خطبه اول نهج البلاغه داريم:
" الذي ليس لصفته حد محدود " (آنکه در صفت او حد و نهايتي متصور نيست) , يعني صفات خدا محدود نيست بلکه به نامحدوديت ذات است که عين ذات است. و صفاتي که خداوند مبرا از اوست صفت محدود است. که غير از ذات صفات ديگر است.
پس اگه خدا حد ونهایتی نداره پس خالقیت اون هم ابتدا و انتها نداره به عبارتی خداوند دائما" در حال خلقه(پس خلقت انقطاع نداره)
هر کجا رو نفهمیدی بگو برات باز کنم
در ضمن نمی تونی بگی خدا به یکباره تصمیم به خلقت گرفت چون یکباره -آنی- لحظه ای و... در بعد زمان معنی داره در حالی که خدا خارج از زمان کارشو انجام می ده

erfan_alavi;139640 نوشت:
و لم يزل سيدى بالجود موصوفا .....و لم يزل سيدى بالحمد معروفا و یا این حدیث: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِي عَمِّي مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي الْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ الْخَزَّازِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى كَانَ وَ لَا شَيْ‏ءَ غَيْرُهُ نُوراً لَا ظَلَامَ فِيهِ وَ صَادِقاً لَا كَذِبَ فِيهِ وَ عَالِماً لَا جَهْلَ فِيهِ وَ حَيّاً لَا مَوْتَ فِيهِ وَ كَذَلِكَ هُوَ الْيَوْمَ وَ كَذَلِكَ لَا يَزَالُ أَبَداً ترجمه : جابر از امام باقر (عليه السلام) نقل مى‏كند كه آن حضرت فرمودند: خداوند متعال بود، زمانى كه غير او چيزى نبود. نورى بود كه در او تاريكى نبود، و راستگويى بود كه دروغى در او نبود، و دانايى بود كه نادانى در او نبود، و زنده‏اى بود كه مرگ در او نبود، و امروز نيز چنين است و براى هميشه، همين گونه خواهد بود. وهمچینین این کلام از حضرت علی: وإن الله سبحانه، یعود بعد فناء الدنیا وحده لا شیء معه، کما کان قبل ابتدائها، کذلک یکون بعد فنائها، بلا وقت ولا مکان، ولا حین ولا زمان، عدمت عند ذلک الآجال والأوقات، وزالت السنون والساعات، فلا شیء إلا الواحد القهار الذی إلیه مصیر .. و همانا پس از نابودی جهان تنها خدای سبحان باقی می‏ماند، تنهای تنها که چیزی با او نیست، آنگونه که قبل از آفرینش جهان چیزی با او نبود، بی وقت و زمان، نه روزگاری و نه مکان، در آن هنگام مهلت‏ها به‏سرآید، سالها و ساعتها سپری شود و چیزی جز خدای یگانه قهار باقی نمی‏ماند که بازگشت همه چیز به سوی اوست... همانطور که مشاهده می کنید،حضرت امیر نابودی جهان در قیامت را دال بر تنهایی او قبل از خلقت می دانند در حالی بر طبق ایات و روایات منظور از نابودی عدم محض نیست بلکه تغییر نظام جهان است ،در حالی که در پایان روایت باز حرف از باز گشت اشیا می باشد،به نظر می رسد تنهایی را در یک سبب وعلت که خود حق باشد خلاصه نموده است یعنی در قیامت همه اسباب و علل از بین می رود جز یک علت که ان حضرت حق است و این همان فنا و نابودی علل و و روابط است....

مشکلت با این احادیث تو چیه من که نفهمیدم
اگه می شه مشکلت رو واضح بگو
اگه منظورت اینه که چرا خدا تنهاست که باید بگم خارج از دایره مکان زمان مقدار یعنی یکی دوتایی سه تایی و... وحتی خود یک به معنای شمردن هم معنی نداره هر چه که هست فقط ذات خداوند متعاله(چون مقدار جزء ویژگی های ماده است)
تنها چیزی که نباید از بین بره خداست چون مرگ و زندگی جزءخواص ممکن الوجود و چون ممکن در دایره زمان مکانه بوجود آمدن و عدمش دست خودش نیست ولی این در مورد خدا صادق نیست
از کجای روایات فهمیدی که به علت این که خدا تنهاست قیامت به پا می شه

طوفان خورشیدی;209772 نوشت:
این سئوال در حوزه فلسفه قرار دارد و در کتب فلسفه اسلامی، به طور مفصل به آن پرداخته شده است و از طرف فلاسفه مختلف نظرات مختلفی داده شده است که بعضاً با هم متفاوتند. لذا برای درک بهتر این نظرات و نقد هر یک، لازم است شخص اطلاعات فلسفی مناسبی داشته باشد.

نه بابا نیازی نیست برادرمونو سرگردون کنید، سوال سختی نبوده وقتی خدا در ذات محدودیتی نداره در صفاتش هم که یکیش خالقیته محدودیتی نداره چون لازمه محدودیت وجود است خدا که ماده نیست که محدودیت داشته باشه وقتی خالقیت حد نداره پس خداوند دائما" در حال خلقته
یه نگاهی به توحید صفاتی بندازید