درخواست کمک برای حل مشکل خجالتی بودن

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
درخواست کمک برای حل مشکل خجالتی بودن

سلام یکی از دوستان بنده به شدت خجالتی هستن اما در هنگام چت کردن مشکلی ندارن و راحت مینویسن. ایشان به شدت تمایلات مذهبی دارن...مثلا خوندن نماز شب و غیره... اما به دلیل خجالتی بودن از فیض این امور بی بهره هستن ...میگن اگه کسی منو ببینه چی میشه؟ ابروم میره... هر چه میگم که این کار خیره خجالت نداره که ولی موثر واقع نمیشه... من با پدر این اقاپسر هم در ارتباطم... به نظر شما چکار میشه براش کرد؟
با تشکر

برچسب: 

[="Teal"]سلام بر شما دوست عزيز :Gol:[/]

vahid2451;138325 نوشت:
یکی از دوستان بنده به شدت خجالتی هستن

[="Teal"]مهمترين علت خجالتي بودن نبود اعتماد به نفسه و فكر زياد به نقايص و نقاط ضعف و .. بايد تلاش كنه اعتماد به نفسه خودشو از راههاي مختلف بالا ببره توانايي هاي جديد كسب كنه , تو محيط هاي اجتماعي و فعاليت هاي گروهي و كلاس هاي مختلفي كه علاقه دارن شركت كنه به توانايي هاي خودش فكر كنه نه دائم به نقاط ضعفش !! و افكار منفيو از ذهنش دور كنه .[/]

به خاطر خجالتي بودن و ترس هيچ وقت خودشو از ديگران و اجتماع كنار نكشه چون باعث شدت پيدا كردن مشكلش ميشه .

در كنار اينكه به فعاليت هاي اجتماعي خودش اضافه ميكنه بايد سعي كنه مهارت هاي ارتباطيشو قوي كنه و وقتي ميخواد كاريو انجام بده توانايي لازمو براي انجام اون كار به دست بياره .

vahid2451;138325 نوشت:
اما به دلیل خجالتی بودن از فیض این امور بی بهره هستن ...میگن اگه کسی منو ببینه چی میشه؟ ابروم میره

[="Black"]من فكر ميكنم اين مورد متفاوته با خجالتي بودن معمولي زياد ديدم افرادي كه تو جامعه خجالتي نيستن ولي هنگام عبادت و .. از ديگران خجالت ميكشن در واقع خجالت كشيدن به خاطر امريه كه احتمالا فكر ميكنن ديگران ديد مثبتي بهش ندارن ( با توجه به اينكه گفتيد : آبروم ميره ) [/]

[="Teal"]كسي كه اطرافيانش ديد منفي نداشته باشن نسبت به كاري كه ميخواد انجام بده ميترسه ريا بشه نميترسه آبروش بره :ok:[/]

vahid2451;138325 نوشت:
میگن اگه کسی منو ببینه چی میشه؟

اين فكرا خودشون تشديد كننده اضطراب و خجالته نبايد اجازه ورود اين افكارو به ذهنشون بده وقتي هم به فكرشون مياد سريع تمركزشونو معطوف كنن به مساله ديگه .

ميتونن به خودشون بگن اصلا بفهمن چي ميشه هر فكر دوست دارن بكنن مهم اينه كه خدا راضي باشه از كارم :ok: بعد به موضوعي ديگه تمركز كنن

vahid2451;138325 نوشت:
ابروم میره...

[="teal"]بايد اعتقاداتشونو قوي كنن كسي كه به درستي كارش اعتقاد داره اونم كاري چون عبادت خدا اونو نبايد نقطه ضعف بدونه كه احساس كنه اگه كسي ببينه آبروش رفته .[/]

انشاءالله كارشناسان محترم به طور كامل راهنمايي ميكنن به اميد خدا مشكل دوستتون با راهنمايي كارشناسان و همت و تلاش خودشون حل ميشه .

[="Teal"]التماس دعا :Sham: [/]

vahid2451;138325 نوشت:
اما به دلیل خجالتی بودن از فیض این امور بی بهره هستن

سلام
كدام امور و كدام فيض منظورتان است؟

سلام.
مطالب تاپیک زیر هم با بحث شما مرتبط است. می توانید استفاده کنید:

عوامل خجالتي بودن و راههاي درمان

وارد مهماني مي شويد، به افراد حاضر نگاه مي كنيد و بلافاصله قلبتان شروع به زدن مي كند. كف دستهايتان خيس عرق مي شود، نمي توانيد نفس بكشيدومطمئن هستيدآنچه رابراي گفتن آماده كرده ايد، مسخره به نظر خواهد رسيد و همه درباره شما بد فكر خواهند كرد.
خجالت كشيدن – ناراحت بودن در هر شرايط كه با ديگران صحبت مي كنيد – از آنچه تصورش را مي كنيد عادي تر است. اين حالت مثل ترس از اجتماع (phobia) نيست. ترس از اجتماع بسيار وسيع تر از خجالت كشيدن ساده است. در ترس از اجتماع، نسبت به تمام فعاليتهاي اجتماعي ترس دائمي و زياد وجود دارد. نتيجه ترس از اجتماع اضطراب شديد يا اجتناب از آن موقعيت است. مي توانيد با کمک گرفتن از دوستان هم خجالت و هم ترس از اجتماع را کاهش دهيد. دليل خجالت كشيدن چيست؟ برخي از متخصصان معتقدند كه يك زمينه ژنتيكي براي خجالت كشيدن وجود دارد. درست است كه هر نوزادي با خلق و خويي ذاتي به دنيا مي آيد اما کودکان حساس تر بيشتر مستعد خجالت كشيدن هستند، اما در واقع هيچ گونه اطلاعات دقيقي وجود ندارد كه نشان دهد اين کودکان حتما‌‌ً خجالتي بار مي آيند. از طرفي، به نظر مي رسد كه تجارب زندگي مي تواند خجالتي بودن را تحت تاثير قرار دهد. علت اين كه افراد خجالتي اعتماد به نفس پاييني دارند، هم همين است. آنها تصور مي كنند آنچه بايد بگويند، ارزش گوش دادن ندارد. بنابراين مي ترسند، كه ديگران آنها را نپذيرند. بيشتر افراد فكر مي كنند که افراد خجالتي درون گرا هستند، اما در كمال تعجب بسياري از افراد برون گرا هم خجالتي هستند. در حقيقت، بسياري افراد سرشناس و حتي سياستمداران هم خجالتي هستند. آنها در نقشي كه تعيين مي شود و تحت كنترل آنهاست، فوق العاده اند، اما زماني كه در موقعيتهاي اجتماعي هستند، بي اختيار خجالت مي كشند.
شما ممكن است درون گرا باشيد، اما لزوماً خجالتي نيستيد. چرا؟ افراد درون گرا ذاتاً صريح هستند، افراد خجالتي اغلب به اشتباه متكبر و مغرور فرض مي شوند اما لزوماً اعتماد به نفس پايين ندارند.افراد درون گرا ممكن است در موقعيتهاي اجتماعي، احساس بهتري داشته باشند اما افراد خجالتي در چنين مواقعي احساس ناراحتي مي كنند. چندين نكته مثبت در خجالتي بودن وجود دارد: افراد خجالتي تمايل دارند تا شنونده خوبي باشند.مي خواهند تا دوستان نزديكي داشته باشند و با آنها هم بسيار رو راست هستند. چند نکته براي رفع خجالتي بودن :

1.فهرستي از همه ويژگيهاي خوب خود تهيه كنيد. اين كار به شما كمك مي كند تا با عوامل تضعيف كننده مبارزه كنيد.

2.از قبل برنامه ريزي كنيد. اگر قرار است وارد جمعي شويد، درباره نكته هاي قابل بحث فكر كنيد، حتي متن گفتگو ها را بنويسيد و تا زمان رفتن، آن را مرور كنيد با اين کار ، بيشتر احساس مي كنيد كه مي توانيد از عهده حضور در آن موقعيت اجتماعي برآئيد.

3.سعي كنيد پاسخ ديگران را بدهيد و نگاهتان با ديگران برخورد كند. لبخند بزنيد. تعارف و احوال پرسي كنيد. اگر سعي كنيد با ديگران معاشرت كنيد، آنها هم به شما احترام خواهند گذاشت. افراد خجالتي اغلب اشتباهاً متكبر و مغرور تلقي مي شوند،زيرا احساس ناراحتي آنها سبب مي شود، خود را از ديگران دور كنند. اگر خود را وادار كنيد تا به ديگران پاسخ دهيد، آنها هم به شما پاسخ
مي دهند و عكس العمل مثبتي را كه شما براي غلبه بر ترستان نياز داريد، به شما خواهند داد.

4.صحبت كردن در جمع را ياد بگيريد. اگر از حرف زدن در اجتماع مي ترسيد، خود را آموزش دهيد يا در كلاسهاي عمومي شركت كنيد؛ اين كار، باعث مي شود تا شما بر ترس خود غلبه كنيد.

5.هرگز به فرزندتان نگوييد: « خجالتي. اگر فرزند خجالتي داريد، هرگز در حضورش به كسي نگوييد كه خجالتي است. اين كار اصلاً كمكي نمي كند.

6.دارو درماني كنيد: اگر نكات بالا به شما كمك نمي كند،با نظر پزشک از داروهاي مناسب استفاده کنيد.

7.درمان كنيد. اگر خجالت، واقعاً شما را آزار مي دهد، روان درماني كنيد زيرا يافتن علت احساس بي اهميتي شما و منشاء آن به درمان اين حالت كمك فراواني مي كند

از همه ی شما بزرگواران بابت راهنمایی هاتون ممنونم :Gol:

عجب مطالب جالبی بود متاسفانه من هم خیلی خجالتی ام و همیشه با این موضوع مشکل دارم اصلا مهمانی نمیرم عروسی نمیرم ختم نمیرم تولدوووووو
هر مجلسی که بیشتر از 4نفر باشه من درش شرکت نمیکنم حتی وقتی خودمون مهمون داریم سعی میکنم بیشتر تو اطاق خودم باشم و میام اینترنت و خودمو مشغول میکنم عجب دنیاییه آدم نمیدونه چه کاری درسته چه کاری غلط...

سلام
منم خیلی خجالتی ام.هم بودم هم هستم
اما باید به فرموده امام علی(ع) عمل کرد که فرمودند به بطن هر کاری که ازش میترسی برو.آنگاه میفهمی که فقط تو از ترسه که میترسی نه از اون موضوع(نقل به مضمون).من اولش میترسیدم برم دانشگاه درس بدم اما الان 41 دانشجو جلوم میشینن ولی برای من انگار نه انگار.به نظر من خجالت یک نوع ترسه.باید خودتو بندازی تو دهن این هیولا که ازش میترسی.خییلی جالبه.حتما برای یک بار هم که شده این کارو کنین.من هنوز هم از بعضی چیزها میترسم و خجالت میکشم.مثلا وقتی باخودم فکر میکنم باید در آینده برم خواستگاری فکرش باعث میشه صورتم سرخ بشه از خجالت. ولی میرم جلو چون میدونم بعضی جاها خجالت کشیدن برای اطرافیان نه نشانه کمی اعتماد به نفسه بلکه براشون جالبه و شما در چشم اونها عزیز و بامزه دیده میشید.:ok:

سلام

شاید یک راهکار برای رهایی از خجالت این باشد که ما وقتی با یک دسته بچه حرف میزنیم، خجالت نمی کشیم، اما وقتی با یک دسته دانشمند حرف میزنیم حتی به صورت غیر مستقیم و با نوشتن و مکاتبه داشتن هم خجالت میکشیم چون احساس عدم کفایت و کمبود شخصیت در ما ایجاد میشود.
نوع دوم خجالت ممکن است از ترس و خجالت از افشای برخی افعال یا اعمال باشد، این معمولاً در اثر خواندن دفتر خاطرات یا ... توسط دیگری ایجاد می شود که این ممکن است بخاطر نپخته به نظر رسیدن این اعمال و مطالب درون شعر باشد.

خوب وقتی مشکل را شناسایی کنیم خود خیلی به حل آن کمک می کند.

ahmadmehrara;187357 نوشت:

اما باید به فرموده امام علی(ع) عمل کرد که فرمودند به بطن هر کاری که ازش میترسی برو.آنگاه میفهمی که فقط تو از ترسه که میترسی نه از اون موضوع(نقل به مضمون).من اولش میترسیدم برم دانشگاه درس بدم اما الان 41 دانشجو جلوم میشینن ولی برای من انگار نه انگار.به نظر من خجالت یک نوع ترسه.باید خودتو بندازی تو دهن این هیولا که ازش میترسی.خییلی جالبه.حتما برای یک بار هم که شده این کارو کنین.


با سلام و احترام
يكي از دلايل مهم خجالتي بودن همين ترس هست.

اتفاقا بنده هم بعد از ديدن اين روايت خيلي در رفتارم تغيير ايجاد كردم، و عمل به اين روايت باعث موفقيت هاي گوناگوني در زندگي من شد.

اصل روايت:
اميرالمومنين عليه السلام مي فرمايند:
هنگامي كه از چيزي مي‌ترسي، خود را در آن بيفكن. زيرا گاهي ترسيدن از چيزي، از خود آن سخت‌تر است.

ahmadmehrara;187357 نوشت:

بعضی جاها خجالت کشیدن برای اطرافیان نه نشانه کمی اعتماد به نفسه بلکه براشون جالبه و شما در چشم اونها عزیز و بامزه دیده میشید.


به نظرم وقتي خجالت از روي حيا باشه براي ديگران جالبه، نه در مواردي كه از روي عدم اعتماد به نفس و عدم استقلال باشه.

البته در مواردي مثل خواستگاري و... براي آقايون شجاعت خيلي زيبا و برازنده هست.

Nejatam;187359 نوشت:

اما وقتی با یک دسته دانشمند حرف میزنیم حتی به صورت غیر مستقیم و با نوشتن و مکاتبه داشتن هم خجالت میکشیم چون احساس عدم کفایت و کمبود شخصیت در ما ایجاد میشود.

با سلام و احترام
خب اين مورد هم درمانش تقريباً همون روايت اميرالمومنين هست:

هر چه بيشتر از اين ارتباطات فاصله بگيرين خجالت و ترس تون بيشتر ميشه.
اين مشكل ناشي از عدم اعتماد به نفس كافي هست.

سعي كنيد اطلاعات و روابط اجتماعي تون رو بالاتر ببريد و با افراد مشهور و معروف هم به مرور ارتباط برقرار كنيد.

اشتباه در گفتگو و رفتار رو هم فاجعه تلقي نكنيد و خودتون رو به اين خاطر سرزنش نكنيد، اشتباه امريست طبيعي و اجتناب ناپذير.:ok:

تاپيك زير رو هم مطالعه كنيد بدردتون ميخوره ان‌شاءالله:
http://www.askdin.com/thread6648.html

سلام دوست عزیز.اگه این فرد خجالتیه بدون که در کودکی زیاد تو سری خورده.ازش بپرس ببین چی جوابت میده.
او خجالتی نیست بلکه او میترسد کاری را انجام دهد و دوباره تحقیر شود.
هر کاری کنی او همینطور است مگر اینگه خودش بخواهد.سعی کن به فروشگاه ها ببریش تا مجبور بشه برایخ رید از حقش دفاع کنه از چیزهای کوچک شروع کن تا خودش را در ک کند.سعی کن از اطلاعات درون پسرخجالتی خوب بهره ببری.

سلام دوست گرامي.برايم خيلي جالبه كه درمورداين مسائل هم به كمك هم ميشتابيد.:Gol:
اگراجازه دهيدمنم دراين كمك رساني سهيم باشم.
مسائلي كه دوستان فرمودندكليات موضوع بودكه بسارجامع وكامل بيان كردند.پس اگراجازه بدهيدازتوضيح كليات بگذرم وكمي واردمصاديق موضوع شوم.خجالتي بودن
درهركس علت خاصي دارد.براي اينكه بتوانيم اين موضوع راحل كنيم بايدريشه اين رفتارروپيداكنيم.پس دراول سوالاتي بايدازفردموردنظرپرسيدتاريشه يابي شود.سپس برحسب ريشه وعلتش راه حل روپيداكنيم.من جزئياتونميدانم.اماباتوجه به توضيحات داده شده:
دوست گرامي موردنظرمذهبي هستندوتمايل به نمازشب واهل ذكرهستند.اماارتباط اجتماعي ايشان ضعيف است.ازنوع گفته شان مشخصه كه داراي كمبوداعتمادبه نفس ودرنتيجه عقب نشيني،ترس ازنوع نگاههاي مردم(كه البته درصدش زيادنيست)،حساسيت فكري درموردواژه هاي حفظ آبرو،ترس،خانواده..است.
ريشه رابه راحتي نميشودپيداكرداماميتوان حدسهايي زد.دوچيزدراين موضوع تناقض دارد.اينكه اوبه آرامش هاي عبادي ومذهب بسيارتمايل دارد(باتوجه به متن نوشته شده)امادركناراين تمايل بسياراحتياط ميكندوميخواهدفعاليتهايش چه منفي وچه مثبت مخفي باشد.علت اين تناقض دوچيزاست1:تربيت خانوادگي ومحيط(ايجاددوفضاي متفاوت)واثردهي ازدوستان ومحيط درموردتمايل به عبادت2_نوع ارتباط بامحيط خصوصاخانواده.باتوجه به اين دوعلت ريشه مربوط به رفتارخانواده بااوست.
ايشان ازنظرقلبي گرايش به عرفان پيداكردنداماازنظروسواسيت هاي ذهني عقب ميكشند.اين يعني نوعي تضاد.خب براي حل موضوع يك سوال مطرح ميشه.جلوي چه كساني نميتواندنمازبخوانديعني جلوچه كساني راحت نيست.اگرخانواده جزء جواب باشد،پس راه حل روبايدازرفتارخانواده شروع كرد.گفتيدباپدرايشان درارتباط هستيد.اين نقطه شروع راه حل هست.پس بايددوكارانجام دهيم.يكي اينكه ازطريق خانواده شروع كنيم.فردموردنظربايدبه صورت متفاوتي به خانواده اش نزديكترشودوباآنهادرفعاليتهاي مختلف چه درخانه وچه بيرون باآنهاهمكاري كند.(براي ريشه يابي اينكه خانواده طرف مذهبي باشندبسيارمهم است.البته جنسيت فردمهم است.دختران نسبت به اين موضوع بيشترحساسيت نشان ميدهند)
دومين كار:دادن آگاهي به فرددرموردعرفان است.چون اومكانيسم دفاعيش رابراي دريافت آرامش عرفان روپذيرفته.پس ازهمين نقطه نظرذهنيش استفاده كنيدتاحصارذهنيش باشمامقابله نكند(چون ذهن آدمي طوري است كه حتي براي دريافت راه حل اگرذهنش نپذيرد،حصارسازي كرده وناخودآگاه مقاومت ميكند)
.اواگرواردسيروسلوك درجهت صحيح شودبه راحتي موضوع حل ميشه.فقط به زمان نيازهست وشناخت عرفان وشناخت راه رسيدن به شجاعت واعتمادبه نفس ازطريق عرفان.براي شروع ازش انتظارنداشته باشيدكه يكباره واردترسي كه داردشود.اوبايدبه تدريج برترسهايش غلبه كند.
راستي علت ترس هم بايدريشه يابي شود.ممكنه به خاطرنداشتن انگيزه،احساس تنهايي،وياريشه دركودكيش بوده باشد.ببخشيدطولاني شد.خواهش ميكنم به دوستتان فرصت بدهيد.اويك امتيازداردكه ديگران بسيارسخت است به آن برسندوآن داشتن تمايل زيادبه شب زنده داري وعرفان است.سلامم روبهش برسونيدوبگيدكه امتيازش چيه؟يه جورايي واقعاخوش به حالش.متشكرم ازاينكه اجازه داديدنظرم روبنويسم.:hamdel::Gol:

جمع بندی پست های پرسشگر جهت پاسخگویی کارشناسان

:moshavereh:


vahid2451;138325 نوشت:
سلام یکی از دوستان بنده به شدت خجالتی هستن اما در هنگام چت کردن مشکلی ندارن و راحت مینویسن. ایشان به شدت تمایلات مذهبی دارن...مثلا خوندن نماز شب و غیره... اما به دلیل خجالتی بودن از فیض این امور بی بهره هستن ...میگن اگه کسی منو ببینه چی میشه؟ ابروم میره... هر چه میگم که این کار خیره خجالت نداره که ولی موثر واقع نمیشه... من با پدر این اقاپسر هم در ارتباطم... به نظر شما چکار میشه براش کرد؟
با تشکر

vahid2451;138325 نوشت:
سلام یکی از دوستان بنده به شدت خجالتی هستن اما در هنگام چت کردن مشکلی ندارن و راحت مینویسن. ایشان به شدت تمایلات مذهبی دارن...مثلا خوندن نماز شب و غیره... اما به دلیل خجالتی بودن از فیض این امور بی بهره هستن ...میگن اگه کسی منو ببینه چی میشه؟ ابروم میره... هر چه میگم که این کار خیره خجالت نداره که ولی موثر واقع نمیشه... من با پدر این اقاپسر هم در ارتباطم... به نظر شما چکار میشه براش کرد؟
با تشکر

کتابی هست به اسم " درمان خجالت در سه هفته " از انتشارات فراروان

که هم در اینترنت برای فروش هست ، هم جلوی دانشگاه

بگید اون رو بخونه

اگه مشکل حل نشد ، با یک روانپزشک مشورت کنند

با سلام و تشکر
بنده ضمن تایید نظرات دوستان به منظور جمع بندی نظرات دوستان خواندن این مقاله را پیشنهاد می کنم:

[=&quot]زياد خجالتي بودن چه ضرر يا فائده اي دارد (نظر اسلام ودين چيست).[/]


[=&quot]خجالتى بودن و كم رويى به هر علت و انگيزه‏اى كه باشد دارى زيان‏ها و عوارض نامطلوبى است و شخص را از تلاش‏ها و حركت‏هاى اجتماعى باز مى‏دارد، و مانع رشد شخصيت و شكوفايى استعدادهاى او مى‏شود. [/]
[=&quot]اکثر قريب به اتفاق مردم، در مواردي از زندگي اجتماعي خود به گونه اي دچار کم رويي وخجالت شده اند، اما بعضي صرفاً در مواقع و موقعيت‌هاي خاص دچار کم رويي مي‌شوند. بعضي در برخي از مواقع و برخي در غالب مواقع و بعضي در همه موقعيت‌هاي اجتماعي دچار کم رويي مي‌شوند.(1)[/]
[=&quot]کم رويي نوعي ترس يا اضطراب اجتماعي است که در آن فرد از مواجه شدن با افراد ناآشنا و ارتباطات اجتماعي گريز دارد. بسياري از محققان، ريشة اصلي کم رويي را ترس يا اضطراب اجتماعي مي‌دانند.(2)[/]
[=&quot]خجالتی بودن لزوماً يک ويژگي ارثي يا ژنتيکي نيست و چه بسا ممکن است فرزند، خجالت را از پدر و مادر کم رو ياد گرفته باشد. بعضي از روان شناسان مثل «واتسون» کم رويي کودکان را در نتيجة يادگيري و تقويت آن در خانه و مدرسه مي‌دانند. سخت گيري بيش از حد و داشتن توقعات زياد، تهديد و تنبيه و تحقير و حمايت‌هاي افراطي، زمينة بروز کم رويي را فراهم مي‌کند.(3)[/][=&quot][/]
[=&quot]طرق اصلاح و درمان كم‏رويى و خجالتى بودن: [/][=&quot][/]
[=&quot]براى اصلاح و درمان اين خصومت منفى، روش‏هاى مختلفى پيش‏بينى شده كه به طور عمده برخى از آن‏ها عبارت‏اند از: [/][=&quot][/]
[=&quot]1 - ايجاد اعتماد به نفس - نيل به استقلال شخصى، از ژرفاى احساسات بشرى سرچشمه مى‏گيرد. و اين خواهش فطرى، وقتى لباس وجود مى‏پوشد كه روش كار و عمل بر اساس همين تمايل پى‏ريزى مى‏شود. استقلال و شرف انسان در اين است كه در كارزار زندگى همت كافى به خرج دهد و با اتكاء به نفس، به حل مشكلات خود بپردازد، وقتى اين آرمان رنگ تحقق مى‏پذيرد كه شخص در راه تأمين سعادت مادى و معنوى خويش با تمام نيروى روى پاى خود بايستد.(4)انسانى كه كانون قلبش لبريز از ايمان است و اتكا و اعتمادش به خداوند است هيچ گاه احساس سستى و انزوا نمى‏كند و سعى مى‏كند با شجاعت خواسته‏هاى خود را مطرح نمايد. از اين رو مهم‏ترين عامل براى اصلاح خصلت منفى كم رويى، اعتماد به نفس است كه اگر در انسان اين حالت ايجاد شود مى‏تواند در جامعه ديدگاه‏ها و نظرات خود را به راحتى ابراز نمايد و در برخورد با ديگران مشكلى نداشته باشد.(5)[/][=&quot][/]
[=&quot]2 - افزايش معاشرت - با ديگر افراد مخصوصاً با دانشجويان هم دوره شما مى‏تواند نقش مؤثرى در ريشه كنى اين خصلت منفى داشته باشد و شما به تدريج به عنوان يك شخصيت با نشاط و خوش برخورد نزد دوستان و هم كلاسى‏هاى خود مطرح مى‏شويد، اگر چه در مراحل اوليه با مشكلاتى مواجه شديد يا ولى نبايد هراسى به خود راه دهيد و اين مراحل را با متانت و صبر پشت‏سر بگذاريد با در زندگى موفق باشيد. [/][=&quot][/]
[=&quot]3 - شناخت خود و قابليت‏هاى شخصى: اگر انسان در خود تأمل كند، به آن چه دارد نگاه مثبتى داشته باشد، و قابليت‏هاى خود را بشناسد، مى‏تواند وضعيت موجود خود را تقويت كند و وضعيت مطلوب برسد و نقايص شخصيتى خود را بر طرف كند. انسان ساعى و كوشا با تكيه بر خداوند سبحان سعى مى‏كند بر كمبودها و نقايص فايق آيد و خود را با استمداد از الطاف خداوندى به سر منزل مقصود برساند. [/][=&quot][/]
[=&quot] [/]
[=&quot]پي نوشت ها:[/][=&quot][/]
[=&quot]1.دکتر افروز-روان شناسي کم رويي، ص12.[/]
[=&quot]2.همان، ص 15.[/]
[=&quot]3.همان، ص28.[/]
[=&quot]4. سيد محتبى موسوى لارى، رسالت در تكامل انسان، ص 409 و 410 با [/]
موضوع قفل شده است