مرواریدهایی از زبان امام علی (ع)

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مرواریدهایی از زبان امام علی (ع)

مرواریدهایی از زبان امام علی (ع)


1- رفتار شما با من به گونه سازش و تسامح نباشد ، و مپنداريد براي من شنيدن حق سنگين است، و انتظار ندارم مرا بزرگ شماريد، زيرا كسي كه شنيدن حق و عدالت براي او سنگين باشد ، عمل به آن دو براي او سنگين تر است، پس از گفتار حق و راهنمايي من به عدالت دست برنداريد كه من خود را بالا و ايمن از خطا نمي پندارم . 1

2- حکمت گمشده مؤمن است ، حکمت ( و قواعد حاکم بر هستی ) را فراگير، هر چند از محضر منافقان باشد . 2
3- ( در توصيف مؤمن Smile شادى مؤمن در چهره او، و اندوه وى در دلش پنهان است، سينه‏اش از هر چيزى فراخ‏تر، و نفس او از هر چيزى خوارتر است . برترى جويى را زشت، و رياکارى را دشمن مى‏شمارد ، اندوه او طولانى ، و همّت او بلند است، سکوتش فراوان ، و وقت او با کار گرفته است ، شکرگزار و شکيبا و ژرف انديش است . از کسى درخواست ندارد و نرم‏خو و فروتن است ، نفس او از سنگ خارا سخت‏تر امّا در ديندارى از بنده خوارتر است . 3
4- این دنیا نیست که تو را فریب داده است ، بلکه تویی که فریفته ظواهر دنیا شده ای . 4

5- به زودي دو گروه با توجه به ( نوع رابطه با ) من هلاک مي‏گردند : دوستي که ( در بیان ویژگیهای اخلاقی و معنوی و توانائیهای من ) افراط کند و ( نتیجتا ) به غير حق کشانده شود ، و دشمني که در کينه‏توزي با من زياده‏وري کرده ،به راه باطل درآيد ، بهترين مردم نسبت به من گروه ميانه‏رو هستند . 5

6- ( ای مالک ، که استاندار مصر انتخاب شده ای ) ، مهرباني با مردم را پوشش دل خويش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چونان حيوان شکاري باشي که خوردن آنان را غنيمت داني ، زيرا مردم دو دسته‏اند، دسته‏اي برادر ديني تو، و دسته ديگر همانند تو در آفرينش مي‏باشند، اگر گناهي از آنان سر مي‏زند، يا علتهايي بر آنان عارض مي‏شود، يا خواسته و ناخواسته، اشتباهي مرتکب مي‏گردند، آنان را ببخشاي و بر آنان آسان گير، آن گونه که دوست داري خدا تو را ببخشايد و بر تو آسان گيرد.
همانا ....خدا ...امور مردم مصر را به تو واگذارده ، و آنان را وسيله آزمودن تو قرار داده است...... بر بخشش ديگران پشيمان مباش، و از کيفر کردن شادي مکن، ....
به مردم نگو، به من فرمان دادند و من نيز فرمان مي‏دهم ، بايد اطاعت شود ، که اين گونه خود بزرگ بيني دل را فاسد، و دين را پژمرده، و موجب زوال نعمتهاست . ...
بپرهيز که در بزرگي خود را همانند خداوند پنداري، و در شکوه خداوندي همانند او داني ، زيرا خداوند هر سرکشي را خوار مي‏سازد، و هر خودپسندي را بي‏ارزش مي‏کند . 6
7- اى مردم ! اين امر (حكومت) ، امر شما است . هيچ كس به جز كسى كه شما او را امير خود گردانيد ، حق امارت بر شما را ندارد .... 7
8- ( خداوند فرمود ) : اي فرزند آدم ! تا مرا مي يابي با كسي طرح الفت ( بیحد و مقدار ) نينداز ، كه هر وقت مرا بخواهي به تو نزديك و با تو مهربانم . 8
9- ( خداوند فرمود ) : اي فرزند آدم ! همانا من تو را دوست دارم ، پس تو هم مرا دوست بدار . 9
10- خداوند سبحان از ميان فرزندان آدم ، پيامبرانى برگزيد ....تا گنجینه های عقولشان را که در پرده غفلت ، مستور گشته برانگيزاند . 10
11- بزرگترين حماقت ، زياده روي در مدح و نكوهش است . 11




زیرنویسها :
1- لا تخالطوني بالمصانعة، و لاتظنوا بي استثقالا في حق قيل لي، و لا التماس اعظام لنفسي، فانه من استثقل الحق ان يقال له او العدل ان يعرض عليه كان العمل بهما اثقل عليه، فلا تكفوا عن مقالة بحق او مشورة بعدل، فاني لست في نفسي بفوق ان اخطئ و لا آمن ذلك من فعلي - خطبه 216
2- الحکمة ضالة المؤمن- فخذ الحکمة و لو من اهل النفاق - کلمات قصار – 80
3- المؤمن بشره في وجهه و حزنه في قلبه- اوسع شي‏ء صدرا و اذل شي‏ء نفسا- يکره الرفعة و يشنا السمعة- طويل غمه بعيد همه- کثير صمته مشغول وقته- شکور صبور- مغمور بفکرته ضنين بخلته- سهل الخليقة لين العريکة- نفسه اصلب من الصلد- و هو اذل من العبد - کلمات قصار – 333
4- ما الدنيا غرتک ، ولکن بها اغتررت - خطبه 214
5- وسيهلک في صنفان : محب مفرط يذهب به الحب الي غير الحق ، و مبغض مفرط يذهب به البغض الي غير الحق و خيرالناس في حالاالنمط الاوسط - خطبه 127
6- واشعر قلبک الرحمة للرعية، و المحبة لهم، و اللطف بهم، ولا تکونن عليهم سبعا ضاريا تغتنم اکلهم، فانهم صنفان: اما اخ لک في الدين، واما نظير لک في الخلق، يفرط منهم الزلل، وتعرض لهم العلل،يؤتي علي ايديهم في العمد والخطاء، فاعطهم من عفوک وصفحک مثل الذي تحب ان يعطيک الله من عفوه وصفحه، فانک فوقهم، و والي الامر عليک فوقک، و الله فوق من ولاک! وقد استکفاک امرهم، وابت لاک بهم. ولا تنصبن نفسک لحرب الله، فانه لايد لک بنقمته، ولا غني بک عن عفوه ورحمته. ولا تندمن علي عفو، ولا تبجحن بعقوبة، ولا تسرعن الي بادرة وجدت منها مندوحة، و لا تقولن: اني مؤمر آمر فاطاع، فان ذلک ادغال في القلب، ومنهکة للدين، وتقرب من الغير. واذا احدث لک ما انت فيه من سلطانک ابهة او مخيلة، فانظر الي عظم ملک الله فوقک، وقدرته منک علي ما لا تقدر عليه من نفسک، فان ذلک يطامن اليک من طماحک، ويکف عنک من غربک، يفيء اليک بما عزب عنک من عقلک! اياک و مساماة الله في عظمته، و التشبه به في جبروته، فان الله يذل کل جبار، و يهين کل مختال - نامه امام به مالک اشتر – 53
7- ايها الناس عن مَلاء و اُذُن انّ هذا امركم ليس لاحد فيه حق الاّ من امرتم ... - ابن‏اثير، الكامل، ج‏3، ص‏193 به نقل از دراسات فى ولاية الفقيه، ج‏1، ص‏505.
8- يابن آدم ! لا تانس باحد ما وجدتني ، فمتي اردتني وجدتني بارا قريبا - حدیث قدسی ، المواعظ العدديه ، الباب الثاني عشر ، الفصل الثاني ص 255 به نقل از كتاب گنج حكمت
9- يابن آدم ! احبك فانت ايضا احببني - حدیث قدسی ، المواعظ العدديه ، الباب الثاني عشر ، الفصل الثاني ص 255 به نقل از كتاب گنج حكمت
10- و اصطفي سبحانه من ولده انبياء ..... يثيروا لهم دفائن العقول - خطبه 1
11- أَكبَرُ الحُمقِ الإغراقُ فِى المَدحِ وَ الذَّمِ . غرر الحكم و درر الكلم، حديث2985


محمد صالحي - مصادف با 19 ماه مبارك رمضان 1390 شمسي



بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و درود بی پایان بر رسول خدا و اوصیا معصومش

با تشکر از جناب صالحی برای قرار دادن این سخنان لازم دانستم در راستای کار ارزنده ایشان برای عصمت معصومین چند دلیل

عقلی و قرانی بیاورم تا دوستان عزیز به تفسیر درست از سخنان این بزرگواران برسند(در صورت صحت این احادیث از نظر تشیع)

ادامه دارد...

دلایل عقلی:

ما می دانیم که رسول گرامی اسلام پیامبر خاتم (ص) و برترین مخلوقات است
و می دانیم که 12 امام از نظر شیعه اوصیا پیامبرند که دلیل اثبات
آن به اختصار به این صورت است که هر پیامبری وصی داشته است و پیامبر اسلام نیز که پیامبر خاتم است نمی توانسه اند که وصی نداشته باند
حال آنکه دین خاتم و کامل ترین و دست نخورده ترین آن ها است

و می دانیم که پیامبر و ائمه آموزگاران قران به بهترین نحو هستند و از نظر عقل ومنش هنگامی که یک آموزگار تعالیمی را می آموزد خود در عمل کردن به آن پیش قدم باید باشد تا تاثیر گذار باشد
و این مهمترین دلایل عقلی است

و هر کس کمی فکر کند در خواهد یافت که وقتی دینی دین خاتم و مهمترین هست پس باید دارای آموزگاری توانا و عمل کننده باشد و اگر به سیره 14 معصوم نگاهی بیاندازید در خواهید یافت که انان این چنینی بوده اند.

یکی از دلایل عقلی دیگر آن است که

اگر آموزگاری بلد نباشد که درسش را درست بدهد پس بلند نیست آموزش دهد و خطا کرده است و این مسئله وقتی در مورد دین آخر و دنیا و آخرت بشر باشد
خطایی بزرگ می باشد

چرا که اگر خطا و کوتاهی صورت پذیرد چه بسا دین به انحراف کشیده شود!!
و اگر پیامبر و وصی اش خطا کار باشند خود فکر کنید آیا راه به سعادت
پیدا می شود؟:Gig::Gol:

و اما دلایل قرانی:

وَإِنْ كَادُوا لَيفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَينَا إِلَيكَ لِتَفْتَرِي عَلَينَا غَيرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا(الإسراء/73)
نزديک بود آنها تو را (با وسوسه‌هاي خود) از آنچه بر تو وحي کرده‌ايم بفريبند، تا غير آن را به ما نسبت دهي؛ و در آن صورت، تو را به دوستي خود برميگزينند!
وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيهِمْ شَيئًا قَلِيلًا(الإسراء/74)
و اگر ما تو را ثابت قدم نمي‌ساختيم (و در پرتو مقام عصمت، مصون از انحراف نبودي)، نزديک بود به آنان تمايل کني.
إِذًا لَأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَياةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَينَا نَصِيرًا(الإسراء/75)
اگر چنين مي‌کردي، ما دو برابر مجازات (مشرکان) در زندگي دنيا، و دو برابر (مجازات) آنها را بعد از مرگ، به تو مي‌چشانديم؛ سپس در برابر ما، ياوري براي خود نمي‌يافتي!

اگر به چند آیه بالا دقت کنید به صراحت خداوند بیان داشته است که ما تو را بازداشتیم و می گوید و اگر ما تو را ثابت قدم نمی

داشتیم...

وَقَرْنَ فِي بُيوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يرِيدُ اللَّهُ لِيذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيتِ وَيطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا(الأحزاب/33)
و در خانه‌هاي خود بمانيد، و همچون دوران جاهليت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد، و نماز را برپا داريد، و زکات را بپردازيد، و خدا و رسولش را اطاعت کنيد؛ خداوند فقط مي‌خواهد پليدي و گناه را از شما اهل بيت دور کند و کاملا شما را پاک سازد.

و آیه مشهور تطهیر

که همه می دانند که این آیه بخش دوم آن در شان آل کساء نازل شده است

اما ممکن است بعضا زنان پیامبر را نیز بگوید هست حال ما بحث بر سر عصمت پیامبر است و این از محکمات است

در این آیه اگر بنگرید پروردگار بیان کرده اند که خداوند می خواهد شما اهل بیت را از هر گونه دقت کنید هر گونه پلیدی و گناه را فقط از شما اهل بیت پاک سازد

حال یک سوال آیا برای یک رسول کوتاهی در امر ابلاغ و تعلیم احکام دین بد نیست؟

آیا خطا جزء پلیدی نیست؟

آیات دیگری نیز وجود دارد که نیاز به تفسیر دارد:Gol:

نقل قول:

اى مردم ! اين امر (حكومت) ، امر شما است . هيچ كس به جز كسى كه شما او را امير خود گردانيد ، حق امارت بر شما را ندارد

با سلام وصلوات بر محمد وآل پاکش

امانت وصداقت ایجاب میکند که مطالب را تقطیع و ابتر وناقص نکنیم :

ابن اثیر در کاملش آورده :

فأتي المصريون عليا فباعدهم وأتي الكوفيون الزبير فباعدهم وأتي المصريون طلحة فباعدهم وكانوا مجتمعين علي قتل عثمان مختلفين فيمن يلي الخلافة فأرسلوا إلي سعد يطلبونه فقال إني وابن عمر لا حاجة لنا فيها فأتوا ابن عمر فلم يجبهم فبقوا حيارى قال بعضهم لبعض لئن رجع الناس إلي أمصارهم بغير إمام لم نأمن الاختلاف وفساد الأمة فجمعوا أهل المدينة فقالوا لهم يا أهل المدينة أنتم أهل الشورى وأنتم تعقدون الإمامة وحكمكم جائز علي الأمة فانظروا رجلا تنصبونه ونحن لكم تبع وقد أجلناكم يومكم فوالله لئن لم تفرغوا لنقتلن غدا عليا وطلحة والزبير وأناسا كثيرا فغشي الناس عليا فقالوا نبايعك فقد تري ما نزل بالإسلام وما ابتلينا به من بين القرى # فقال علي دعوني والتمسوا غيري فإنا مستقبلون أمرا له وجوه وله ألوان لا تقوم به القلوب ولا تثبت عليه العقول فقالوا ننشدك الله ألا تري ما نحن فيه ألا تري الإسلام ألا تري الفتنة ألا تخاف الله فقال قد أجبتكم وأعلموا أني إن أجبتكم ركبت بكم ما أعلم وإن تركتموني فإنما أنا كأحدكم إلا أني من أسمعكم وأطوعكم لمن وليتموه

ثم افترقوا علي ذلك واتعدوا الغد وتشاور الناس فيما بينهم وقالوا إن دخل طلحة والزبير فقد استقامت فبعث البصريون إلي الزبير حكيم بن جبلة وقالوا احذر لا تحابه ومعه نفر فجاؤوا به يحذونه بالسيف فبايع وبعثوا إلي طلحة الأشتر ومعه نفر فأتي طلحة فقال دعني أنظر ما يصنع الناس فلم يدعه فجاء به يتله تلا عنيفا وصعد المنبر فبايع وكان الزبير يقول جاءني لص من لصوص عبد القيس فبايعت والسيف علي عنقي وأهل مصر فرحون فلما اجتمع عليه أهل المدينة وقد خشع أهل الكوفة والبصرة أن كانوا اتباعا لأهل مصر وازدادوا بذلك علي طلحة والزبير غيظا # ولما أصبحوا يوم البيعة وهو يوم الجمعة حضر الناس المسجد وجاء علي فصعد المنبر وقال أيها الناس عن ملأ وإذن إن هذا أمركم ليس لأحد فيه حق إلا من أمرتم وقد افترقنا بالأمس علي أمر وكنت كارها لأمركم فأبيتم إلا أن أكون عليكم ألا وإنه ليس لي دونكم إلا مفاتيح مالكم معي وليس لي أن آخذ درهما دونكم فإن شئتم قعدت لكم وإلا فلا آخذ علي أحد # فقالوا نحن علي ما فارقناك عليه بالأمس فقال اللهم أشهد # ولما جاؤوا بطلحة ليبايع فقال إنما أبايع كرها فبايع وكان به شلل فقال رجل يعتاف إنا لله وإنا إليه راجعون أول يد بايعت يد شلاء لا يتم هذا الأمر


و طبری آورده :

وحدثني عمر بن شبة قال حدثنا أبو الحسن المدائني قال أخبرنا مسلمة بن محارب عن داود بن أبي هند عن الشعبي قال لما قتل عثمان رضي الله عنه أتى الناس عليا وهو في سوق المدينة وقالوا له ابسط يدك نبايعك قال لا تعجلوا فإن عمر كان رجلا مباركا وقد أوصى بها شورى فأمهلوا يجتمع الناس ويتشاورون فارتد الناس عن علي ثم قال بعضهم إن رجع الناس إلى أمصارهم بقتل عثمان ولم يقم بعده قائم بهذا الأمر لم نأمن اختلاف الناس وفساد الأمة فعادوا إلى علي فأخذ الأشتر بيده فقبضها علي فقال أبعد ثلاثة أما والله لئن تركتها لتقصرن عنيتك عليها حينا فبايعته العامة وأهل الكوفة يقولون إن أول من بايعه الأشتر وكتب إلي السري عن شعيب عن سيف عن أبي حارثة وأبي عثمان قالا لما كان يوم الخميس على رأس خمسة أيام من مقتل عثمان رضي الله عنه جمعوا أهل المدينة فوجدوا سعدا والزبير خارجين ووجدوا طلحة في حائط له ووجدوا بني أمية قد هربوا إلا من لم يطق الهرب وهرب الوليد وسعيد إلى مكة في أول من خرج وتبعهم مروان وتتابع على ذلك من تتابع فلما اجتمع لهم أهل المدينة قال لهم أهل مصر أنتم أهل الشورى وأنتم تعقدون الإمامة وأمركم عابر على الأمة فانظروا رجلا تنصبونه ونحن لكم تبع فقال الجمهور علي بن أبي طالب نحن به راضون

وأخبرنا علي بن مسلم قال حدثنا حبان بن هلال قال حدثنا جعفر بن سليمان عن عوف قال أما أنا فأشهد أني سمعت محمد بن سيرين يقول إن عليا جاء فقال لطلحة ابسط يدك يا طلحة لأبايعك فقال طلحة أنت أحق وأنت أمير المؤمنين فابسط يدك قال فبسط علي يده فبايعه وكتب إلي السري عن شعيب عن سيف عن محمد وطلحة قالا فقالوا لهم دونكم يا أهل المدينة فقد أجلناكم يومين فوالله لئن لم تفرغوا لنقتلن غدا عليا وطلحة والزبير وأناسا كثيرا فغشى الناس عليا فقالوا نبايعك فقد ترى ما نزل بالإسلام وما ابتلينا به من ذوي القربى فقال علي دعوني والتمسوا غيري فإنا مستقبلون أمرا له وجوه وله ألوان لا تقوم له القلوب ولا تثبت عليه العقول فقالوا ننشدك الله ألا ترى ما نرى ألا ترى الإسلام ألا ترى الفتنة ألا تخاف الله فقال قد أجبتكم لما أرى واعلموا إن أجبتكم ركبت بكم ما أعلم وإن تركتموني فإنما أنا كأحدكم إلا أني أسمعكم وأطوعكم لمن وليتموه أمركم ثم افترقوا على ذلك واتعدوا الغد وتشاور الناس فيما بينهم وقالوا إن دخل طلحة والزبير فقد استقامت فبعث البصريون إلى الزبير بصريا وقالوا احذر لاتحاده وكان رسولهم حكيم بن جبلة العبدي في نفر فجاؤوا به يحدونه بالسيف وإلى طلحة كوفيا وقالوا له احذر لاتحاده فبعثوا الأشتر في نفر فجاؤوا به يحدونه بالسيف وأهل الكوفة وأهل البصرة شامتون بصاحبهم وأهل مصر فرحون بما اجتمع عليه أهل المدينة وقد خشع أهل الكوفة وأهل البصرة أن صاروا أتباعا لأهل مصر وحشوة فيهم وازدادوا بذلك على طلحة والزبير غيظا فلما أصبحوا من يوم الجمعة حضر الناس المسجد جاء علي حتى صعد المنبر فقال يا أيها الناس عن ملاء وإذن إن هذا أمركم ليس لأحد فيه حق إلا من أمرتم وقد افترقنا بالأمس على أمر فإن شئتم قعدت لكم وإلا فلا أجد على أحد فقالوا نحن على ما فارقناك عليه بالأمس وجاء القوم بطلحة فقالوا بايع فقال إني إنما أبايع كرها فبايع وكان به شلل أول ...


بنابراین این سخن را امام (ع) در آنزمان برای تاکید بر امامت خود که دیروز توسط همین آشوبگران امضا شده بود فرمودند بزبان دیگر فقط در آن زمان خاص که امام را انتخاب کرده بودند ولی دوباره قلوبشان متزلزل و مترصد فتنه شده بود مخصوصا با جمله امام که فرمودند : وله ألوان لا تقوم له القلوب ولا تثبت عليه العقول ... که تاکید بر امر امامت خودشان وتذکر مردم به عهد دیروزشان است.

به نام خدا،

[="indigo"]و لولا انت يا علي لم يعرف المؤمنون بعدي[/]

موضوع قفل شده است