جواب واضح و دقیق این سوال چیه؟آیا قران واقعا وحی است؟

تب‌های اولیه

175 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جواب واضح و دقیق این سوال چیه؟آیا قران واقعا وحی است؟


ا
گر کسی بپرسد که آیا قران واقعا وحی است؟ چگونه بفهمیم که از طرف خداست؟ پاسخش چیست؟
بیشتر آیه 23 که در سوره بقره بیان شده مد نظر بود،اینکه چرا خداوند بیان میکند غیر از او را گواه بگیرند؟ چه کسی باید تایید کند که سوره ای که آورده اند مشابه قران آورده شده یا نه؟

پرنده بهشتی;137537 نوشت:
بیشتر آیه 23 که در سوره بقره بیان شده مد نظر بود،اینکه چرا خداوند بیان میکند غیر از او را گواه بگیرند؟


با سلام

برای پاسخ به این سوال ابتدا ایه 23 سوره بقره را می خوانیم:

وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿بقره/٢٣﴾

و اگر در آنچه بر بنده خود نازل كرده‌ايم شك داريد، پس -اگر راست مى‌گوييد- سوره‌اى مانند آن بياوريد؛ و گواهان خود را -غير خدا- فرا خوانيد.

این ایه از ایات تعدی در قران است که خداوند می فرماید اگر راست میگویید ایه ای مثل قران را بیاورید و غیر از خدا هر کسی را که می توانید جمع کنید و پشت به پشت هم دهید تا ایه ای مثل قران بیاورید

پرنده بهشتی;137537 نوشت:
چه کسی باید تایید کند که سوره ای که آورده اند مشابه قران آورده شده یا نه؟

ببینید بزرگوار

قران کتابی است که از طرف خداوند نازل شده است و دلایل تاریخی و عقلی هم این مطلب را تایید می کند که مطالبی که در قران امده است از عهده بشر خارج است
و تا به حال هر کسی در این کتاب اندک تاملی کرده بدین مطلب اعتراف کرده است
مگر این که مغرض باشد

در اوج ادبیات عرب و زمانی که ادبیات عرب بهترین گنجینه عرب بود و اعراب به تنها چیزی که می بالیدند ادبیات و زبان خود بود
قران نازل می شود و در این بین دشمنان خود را به مبارزه می طلبد که اگر می توانید ایه ای مثل قران بیاورید
هم از نظر لغت و هم از نظر محتوا

کتابی که در طول بیست و سه سال نبوت رسول خدا(ص) نازل شده است هیچ تضاد و تناقضی در ان دیده نشده است
کتابی که مسایل تاریخی را بیان می کند از گذشته پیامبران و خلقت انسان و....می گوید
کتابی که برنامه زندگی بشر است
کتابی که اتفاقات زمان رسالت را بیان میکند
کتابی که احکام اسلام را بیان می کند
کتابی که از جهان اخرت می گوید
از بهشت و جهنم خبر می دهد
کتابی که قوانین هدایت بشر را بیان می کند
و..............

این کتاب تضاد و تناقضی در ان نیست


علیکم السلام
من خودم به این ایمان دارم که کتاب مقدس قران از طرف خداوند بر پیامبر نازل شده، اما گاهی کسی که راجع به مسائل دینی با ما بحث میکند دلیل میخواهد، که در این موارد من دوست دارم واقعا با خود آیات قران به طرف ثابت شود که وحی است، مثلا همین آیه را دلیل میکنند که یعنی کسی قدرت تشخیص اینکه مشابه آیات آورده شده یانه را ندارد، و خداوند هم میفرماید غیر او را گواه بگیرند، آیا برای آوردن دلیل برای مشابهت با آیات قران است، که گواهی غیر از خدا میخواهد؟یا نه، منظور همان یاری گرفتن است؟ یعنی در واقع بیان میکند اگرمیتوانید مشابه آن را بیاورید، ولی از غیر خدا یاری بگیرید.

پرنده بهشتی;137537 نوشت:
بیشتر آیه 23 که در سوره بقره بیان شده مد نظر بود،اینکه چرا خداوند بیان میکند غیر از او را گواه بگیرند؟ چه کسی باید تایید کند که سوره ای که آورده اند مشابه قران آورده شده یا نه؟

سلام
قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری
اهل علم و معرفت و فصاحت و بلاغت ووو می توانند گواهی دهند خدا در هر یک از این زمینه ها حرف بالاتر را زده است .
موفق باشید

حامد;137797 نوشت:
سلام
قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری
اهل علم و معرفت و فصاحت و بلاغت ووو می توانند گواهی دهند خدا در هر یک از این زمینه ها حرف بالاتر را زده است .
موفق باشید

سلام بر شما و ممنون
کسانی که در حرف خدا شک میکنند، به گمان شما اهل علم و معرفت را همان طور که ما به این القاب میشناسیم قبول دارند؟
آیا دلیل محکم تری در جواب اینگونه افراد وجود دارد؟ به گونه ای که با برشمردن آن دلیل یا دلایل جایی برای شک نماند؟
به گونه ای که اگر نپذیرند دلیلی جز عناد نباشد؟

[=&quot]با سلام!
[=&quot]---
[=&quot]اما آنچه که در جواب دوست عزیزم می توانم بگویم بهترین حجت و بهترین مواردی را که می توان در اتباط با قرآن گواه آورد همان کتب آسمانی گذشته تورات و انجیل است.که با مطابقت آیات آن و هدفهای ترسیم شده می توان فهمید که سرچشمه از کجاست.در جای دیگری از قرآن آورده شده است که به پیامبر امر می کند که به کافران بگو گواهی خداوند و اندیشمندان دین برای صدق رسالت من کافیست.بعبارت دیگر از اندیشمندان یهود و مسیحیت اگر کسانی باشند که به قرآن و رسالت پیامبر گواهی داده باشند کفایت می کند که در تاریخ به وفور از این گواهی ها یافت می شود که می توانید به عنوان شاهد و گواهی دهنده برای دوستان عزیزمان مثال آوریم.:Gol:
[=&quot]و اما...
[=&quot]در بررسی یک اثر هنری، خود آن اثر را مد نظر قرار میدهند و از لابلای آن تواناییها و زیباییهای هنرمندش را بیرون می کشند.نوع و نحوه برخورد با یک اثر هنری و نوع و نحوه اثر گذاشتن آن اثر هنری بسیار مهم است.هم مخاطب مهم است هم خود اثر هنری! بعبارت دیگر خود اثر هنری چه برای عرضه دارد و از چه چیز صحبت می کند کدام منظره و دریچه را بر روی چشمان مخاطبش باز میکند و او را به چیز دعوت می کند.و مخاطب نیز برای درک آن اثر و به قضاوت نشستنش باید حق را در نظر گرفته و روی به تعصب و جانبداری به اثرات دیگر را نداشته باشد(از خصوصیات یک منتقد) تا بتواند از آن اثر هنری لذت کافی و وافی را ببرد.بنابراین اگر قاضی بی طرف و از عدالت بویی نبرده باشد نمی توان حکم او را قبول کرد چرا که حقی این وسط ضایع شده است.
[=&quot]بنابراین بخودی خود بعضی از مخاطبین غربال شده و تنها کسانی باقی می مانند که از تعصبات بیجا و عقاید نادرست بی بهره بوده و از عقل و منطق و قلب خود بهره می برند.کسانی که طالب حق بوده و از نادرستی و غیر حق بدور هستند.کسانی که دو دو تا چهارتا را قبول دارند و دوست دارند که بکمک آن معادلات دیگر را حل کنند.باید حساب آنها را که از تکذیب قرآن یا کتابهای دیگر سود می برند یا با حمایت همه جانبه از کتابهای گذشته و به تحریف کشاندن آن بهره میبرند جدا کرد.موضوع انسانهایی هستند که دربرخورد و پذیرش آن به مشکلات ذهنی و ناآگاهیهای وجودی میرسند و بین دل و ذهن خود در نوسانند.:Cheshmak:
[=&quot]---
[=&quot]حال به خود اثر هنری که در اینجا مراد قرآن یا تورات یا انجیل است، می پردازیم.اگر صاحبان کتاب(یهودیت یا مسیحیت) منکر این قرآن شوند میتوان به همان دلایل منکر کتاب آنها هم شد.میتوان پرسید که دلیل اینکه کتاب شما وحی است، چیست؟به خود قرآن بر می گردیم که در بین آیاتش اشاره به کتابهای دیگر شده و تمامی آنها را تصدیق کرده و پیامبران قبلی را تایید کرده و آنها را ستوده است.و این دین و کتاب و آورنده آنرا ادامه دهنده راه آنها و ابراهیم (ع) می داند.اما این کتابهای قبلی هستند که به آمدن پیامبری دیگر بشارت داده اند و از او نامبرده و او را ستود ه اند.
[=&quot]به داستانهای گفته شده از گذشتگان در آن دقت کنید.در آن به پیامبر و به همه ما اشاره شده که شما در زمان موسی(ع) و دیگر اقوام پیشین در آنجا نبوده اید و اگر لطف خداوند متعال نبود شما از آن آگاه نمی گشتید.در این آیات دائما انسانها را از بدی نهی کرده و اثرات آنرا یادآور می شود.دائما به حوادثی اشاره دارد(همانند معجزات موسی و به کوه طور رفتن آنها و حواریون و خوان آسمانی و ...)که قطعا در کتابهای یهودیان و مسیحیان و دیگر کتابها به آنها اشاره شده و آنها را مورد قبول قرار داده اند.
[=&quot]به پیشگوییهای قرآن توجه کنید(همانند نتایج جنگها، فتح مکه، و ...) به آیات آسمانی و زمینی آن توجه کنید(همانند علت شب و روز، ستاره شعری، نوع خلقت انسان با جزییات، و ...)کدامین کتاب علمی در آن دوران از این مطالب در خودش داشته است؟
[=&quot]به احکامش دقت کنید(حکم ارث و قصاص و حلال و حرام و ...) که در درون کتابهای پیامبران پیشین هم از این احکام بوده است(به احکام دیگری که توسط انسانها بعدها بوجود آمده اند کاری نداریم که ممکن است از حق بدور باشند).
[=&quot]مگر در این کتاب به پیامبر و همه انسانها چه چیزی گفته شده، به چیزی بشارت داده شده و از چه چیزی نهی شده است که اینگونه با آن برخورد میشود(به سو استفاده بعضی انسانها از این کتابهای آسمانی کاری نداریم که بسیار ضربه به دین و انسانهای دیگر زدند).در آیاتش از مال حرام خوردن، قتل فرزندان، زنا، شرک، کفر، دروغ، رذائل اخلاقی و ... نهی شده که همه انسانها در نهاد و فطرت خودشان آنرا تایید میکنند.و به کمک به مستمندان، عبادت و پرستش، ادب، پیروی از حق، فضایل اخلاقی و ... امر شده است.که اینها هم در نهاد و فطرت انسانها تایید شده اند.:ok:
[=&quot]---
[=&quot]کتابهای آسمانی قصه عشق و عاشقی، موضوع کشف یک جزیره، طرز غواصی زیر آب، دور دنیا در هشتاد روز، دستور پخت غذای سواحل مدیترانه، بدگمانی یک مرد به همسرش و قتل او، طرز زندگی موشهای آفریقا، فلسفه پردازیهای یک انسان از محیط اطرافش(که ممکن است در آینده با نقیضش مواجه شود)، گفتگوهای دو منتقد سینما راجب فیلم مختارنامه، مجله سیاسی و ورزشی و اقتصادی و دوچرخه ای و کلیکی و علومی و ازدواجی و ... (که با چاپ عکس و نظرات عامیانه مردم همراه باشد) نیست.باید دید چه می خواهد بگوید و هدفش چیست؟و به چه چیزهای رجوع می کند؟:Kaf:
[=&quot]ممکن است بسیاری از کتب نوشته شده راجب دین و مذهب برای خیر و هدایت انسانها باشند اما باید دید از کجا مطالبش الهام میگیرد و نویسنده و یا آفریننده اش از چه چیزهایی مثال آورده و به چه چیزهایی اشاره دارد.من بعید می دانم تمامی نویسندگان آن کتابهای دینی و معنوی آنرا تماما به خودشان منصوب کنند و از منابع آن یادی نکرده باشند.آنها آنقدر خاضع هستند که ازالطاف دیگران یادی خواهند کرد.اما این کتابهای آسمانی بطور قاطع خود را متعلق به پروردگارشان می دانند و در آنها مکررا اشاره به خداوند هستی شده است.این درست است که از زبان آورنده وحی جبرئیل(فرشتگان حامل وحی) بر پیامبر خوانده شده اما آنها آنرا به خود متعلق ندانسته اند بلکه آنها را کلام پروردگار هستی می دانند.مگر ستون و پایه های دین و آنچه که هستی بر پایه آن بنا نهاده شده است چه چیزی است؟همانی است که فرشتگان می دانند، مخلوقات دیگر می دانند و به انسان هم گفته شده است و او هم می داند.
[=&quot]---
[=&quot]در این کتابهای آسمانی دائما از مرگ و تولد و آیات دیگر گفته شده است مواردی که تمامی ما هر روز در حال تجربه و برخورد با آنها هستیم.همه آنها را دیده ایم و حس کرده ایم و گاهی فهم کرده ام.از چه چیزی می خواهیم فرار کنیم و به چه چیزی می خواهیم روی آوریم؟ من فرار کننده و مجرم سابق هستم.جایی برای پناه بردن و فرار کردن نیست.برای انکار کردن هم راهی نیست و همه اش با یک تلنگر می شکنند.از کدام در و دریچه این هستی می خواهید فرار کنید؟از کدام آسمان فرار می کنید و به کدام کهشکان پناه می برید؟نیست نگرد!نبود نگرد!می خواهی خودت را به چه چیزی تسلیم کنی یا فدا کنی؟ به شیطان به انسانهای دیگر، به فرشتگان، به خاک، به خورشید، به عناصر دیگر، به چی هان به چی؟؟؟ کدام یک ارزشش را دارند و قدر تو را می دانند؟ کدامیک تو را آفریده اند!!!!!!!!! (ای بابا، باز هم شروع کرد.اینقدر علامت نگذار.)!!!!!!!!!:khandeh!:
[=&quot]---
[=&quot]روزی دایی مادرم از آمریکا به خانه ما آمد.او به مسیحیت روی آورده بود البته این مهم است که ایمان به خداوند بزرگ داشته باشد.صحبت از دین و علل روی آوردن به دین مسیحیت و موارد دیگر شد.مطلبی در آن موقع به فکرم رسید که قبلا حتی نشنیده بودم.به او گفتم اگر یک دائره المعارف(کتاب یا لوح فشرده) خریده باشی و اگر بعدها نسخه جدید ان آمده باشد آنرا تهیه نمیکنی؟چرا که نسخه جدیدتر بهتر و کاملتر و از ضعفهای گذشته پاک شده است.در مورد دین هم همینطور است.دائما پیامبران در زمانهای خود آمده و انسانها را به راه راست دعوت کرده اند و کتابهایی را به ارمغان آورده اند.تورات و بعدش انجیل و در آخر قرآن که همگی آنها یک ستون فقرات دارند و دم از یک موضوع می زنند.اما قرآن آخرین آنهاست و دربرگیرنده دستورات و راهنماییهای خداوند بزرگ برای مردمان آن عصر و عصرهای بعدی است.بنابراین روی آوردن به آن منطقی و درست است.
[=&quot]اما این دردی است که درتمامی اعصار بوده و خواهد بود.و هر قوم و مذهبی قصد فخر فروختن و استفاده نادرست از آن را دارند.به نظرم اگر قرآن آخرین کتاب آسمانی نبود و قرنها بعد باز هم پیامبری می آمد و کتابی دیگر به ارمغان می آورد بازهم همین مشکلات را دچار می شدیم.باید فراتر از اینها و درگیر شدن به کتابهای آسمانی و فخر فروختن دینی روی آورد.باید به آنچه که این کتابها و پیامبران فریاد می زنند توجه کرد باید از دستورات آنها استفاده کرد.باید به آنچه که دعوت شده ایم توجه کرده و از اصل به فرع نرویم.:ok:
[=&quot]---
[=&quot]توجه شما دوستان همسفرم را به این موضوع هم جلب میکنم که اگر یکی از دوستان عزیز به ما نصیحتی یا اشارتی را بکند که درست و مفید باشد و ما آنرا بپذیریم از او نمی پرسیم که آیا وحی بوده یا نبوده است.اگربگوید آقا جان کمک به دیگران خوب است و نکشتن فرزندان درست است، می گوییم درست است.حالا چون مذهب در برابر مذهب قرار گرفته و منافع بعضی ها به خطر افتاده می گوییم وحی نیست کلام یک مرد عامی است.نمی گوییم که بابا این مرد عامی و درس نخوانده چطوری از ستاره شعرا و یا سرنوشت گذشتگان آگاه است و مسائلی را که انسانها در ادیان گذشته در آنها اختلاف داشته اند را به روشنی حل و فصل می کند. می دانیم اما ....
[=&quot]به چیز دیگری نمی توانیم گیر دهیم به جنگهای این پیامبر اشاره می کنیم.نمی گوییم که اگر یه گروه مهاجم به خانه و خانواده ما متعرض شوند،در مقابل ما هم در برابر آنها می ایستیم و از خود و آنها محافظت می کنیم و آنوقت این حق است اما آن جنگها که لشگرکشی گروهی بی ایمان به گروهی دیگر که ایمان داشته اند و قصد کشتن آنها را داشته اند یه دفعه ناحق می شود؟ اگر همین آقایان متعرض به جنگها را از خانه و خانواده خود بیرون کنند آنوقت متعرض می شوند که شما مگر دین ندارید و چه و چه و ... اما پیامبری را بیرون کنند و قصد آزار او را داشته باشند، حق محافظت و اعتراض را به او نمی دهند.:Ghamgin:
[=&quot]---
[=&quot]در نهایت قرآن چه کلام وحی باشد چه نباشد(کلی می گویم)سرانجام مخاطبش و طالبش را پیدا میکند.و خالق هدایتگرش میداند که چه کسی را هدایت کند و گوشش را شنوا گرداند.خداوند مهربان،ما را در گمراهیها و غفلتهای دچار شده تنها مگذار و هدایت بفرما! می دانیم که پروردگار بزرگ، ما را تنها نگذاشته ای و هدایت کرده ای.:Mohabbat:
[=&quot]---
[=&quot]این دیدگاه من است که میتواند با اشتباه همراه بوده و نیازمند دیدگاه حق دیگران است.که در نهایت حق از خالقش که خالق همه هستی است نشات می گیرد.بنابراین دوستان همسفر عزیزم با تامل و تفکر بیشتری به دیدگاه من و دوستان دیگر اندیشیده تا گمراهی حاصل نگردد و خط راستی به حاشیه کشیده نشود.بنابراین در اینگونه موارد به خداوند هدایتگر متوسل شده تا اگر با گمراهی روبرو شده او شما را نجات بخشد.
[=&quot]*نوشته های دیگرم در تاپیک "آیا حضرت عیسی (ع) مرده است" و "با اینکه خدا هست چرا مردم سومالی و آفریقا می میرند."
[=&quot]"چرا گرایش به بدی بیشتر است تا خوبی" یا "چرا انسان برای انجام بدی شوق بیشتری دارد"
[=&quot]با تشکر از همه دوستان همسفر!:ok:

پرنده بهشتی;137893 نوشت:
آیا دلیل محکم تری در جواب اینگونه افراد وجود دارد؟ به گونه ای که با برشمردن آن دلیل یا دلایل جایی برای شک نماند؟ به گونه ای که اگر نپذیرند دلیلی جز عناد نباشد؟

با سلام

بزرگوار

در مسایل و موضوعات تاریخی هیچ مطلبی گویاتر و واضح تر از کتب تاریخی نمی تواند ان را بیان کند
در مورد نزول قران از طرف خداوند توسط پیامبری معصوم هم باید به کتب تاریخی رجوع کرد

به عالمان و تاریخ نویسانی رجوع کرد که از زمانهای قبل خود تاریخ نقل کرده اند

همه تاریخ نگاران اذعان به وجود پیامبر دین اسلام کرده و نوشته اند که فردی به نام محمد1400 ادعای نبوت کرد
و معجزاتی مبنی بر نبوت خود اورد که همه مردمان عصر خود طی مدت کوتاهی ان را قبول کردند

و یکی از معجزات همین پیامبرالهی کتابی بود که دربرگیرنده قوانین الهی است برای هدایت بشر و البته مطالب دیگر هم

هرچند برای اثبات معجزه بودن قران دلایل عقلی هم هست ولی بهترین دلیل همین تاریخ است

پرنده بهشتی;137893 نوشت:
سلام بر شما و ممنون کسانی که در حرف خدا شک میکنند، به گمان شما اهل علم و معرفت را همان طور که ما به این القاب میشناسیم قبول دارند؟ آیا دلیل محکم تری در جواب اینگونه افراد وجود دارد؟ به گونه ای که با برشمردن آن دلیل یا دلایل جایی برای شک نماند؟ به گونه ای که اگر نپذیرند دلیلی جز عناد نباشد؟

سلام
به نظر شما چه کسی باید بر اعجاز بودن قرآن در فصاحت شهادت دهد ؟ فرد گنگ بی زبان یا فرد فصیح سخنگو ؟ چه کسی باید بر اعجاز قرآن در بدایع ادبی گواهی دهد ؟ فرد بیسواد بی اطلاع از زبان و ادبیات و ظرایف آن یا یک ادیب شهیر ؟
قرآن بعنوان اعجاز معنوی باید صاحبان علوم و معارف بر اعجازش شهادت دهند و بنده راه دیگری برای اثبات آن به ذهنم نمی رسد .
موفق باشید

معیار قضاوت در مورد زیبایی و فصاحت یک متن چیست ؟
مگر این امور سلیقه ای نیستند و هر شخصی صاحب سلیقه و طبعی است و در نتیجه صاحب نظر است.
مثلا گروهی به شعر عروضی علاقه دارند و شعر نو را فصیح نمی دانند و گروه دیگری برعکس ، هر دو نیز درست می گویند چون بر مبنای طبع و سلیقه خود قضاوت می کنند و هیچ کدام را نمی توان متهم به عدم مراجعه به متخصص کرد.
پس همان طور که هیچ انسان عاقلی برای تصمیم گیری در مورد خوش مزه بودن یک غذا به متخصص تغذیه ، برای تشخیص روز یا شب به استاد نجوم ، برای درک حرارت آتش به رئیس ایستگاه آتش نشانی ، برای تشخیص روشن بودن یک لامپ به مهندس برق ، رجوع نمی کند ، در مورد انتخاب یک متن زیبا نیز نیازی به مراجعه به شاعران نیست.

ali 79;139442 نوشت:
معبار قضاوت در مورد زیبایی و فصاحت یک متن چیست ؟ مگر این امور سلیقه ای نیستند و هر شخصی صاحب سلیقه و طبعی است و در نتیجه صاحب نظر است. مثلا گروهی به شعر عروضی علاقه دارند و شعر نو را فصیح نمی دانند و گروه دیگری برعکس ، هر دو نیز درست می گویند چون بر مبنای طبع و سلیقه خود قضاوت می کنند و هیچ کدام را نمی توان متهم به عدم مراجعه به متخصص کرد. پس همان طور که هیچ انسان عاقلی برای تصمیم گیری در مورد غذای مورد علاقه اش به متخصص تغذیه رجوع نمی کند در مورد انتخاب یک متن زیبا نیز نیازی به مراجعه به شاعران نیست.

سلام
همیشه در ادبیات یکسری معیارهای مشترک برای تعیین میزان زیبایی و فصاحت هست . خوب اگر در زمینه خاص نظری متفاوت باشد در همان زمینه هم معیارهایی وجود دارد یعنی مثلا در شعر نو هم معیارهایی هست و بی ضابطه نیست .
بر این اساس آشنایان به ادبیات عرب می توانند تشخیص دهند که قرآن در چه مرتبه ای از فصاحت و بلاغت است . اهل معرفت هم بر همین نمطند.
موفق باشید

آشنایان به ادبیات عرب به مرتبه بالای فصاحت قرآن اضعان دارند ، درست. حال اگر [="red"]"آشنایان به ادبیات چینی"[/] به مرتبه بالای فصاحت در یک[="red"] "کتاب شعر چینی"[/] تاکید داشته باشند و درباره آن تحدی نموده و تا امروز نیز جوابی از سوی بشریت دریافت نکرده باشند ، آنگاه تکلیف چیست. باید آن متن را نیز معجزه و نویسنده آنرا پیامبر بدانیم !!!

ali 79;139618 نوشت:
آشنایان به ادبیات عرب به مرتبه بالای فصاحت قرآن اضعان دارند ، درست. حال اگر "آشنایان به ادبیات چینی" به مرتبه بالای فصاحت در یک "کتاب شعر چینی" تاکید داشته باشند و درباره آن تحدی نموده و تا امروز نیز جوابی از سوی بشریت دریافت نکرده باشند ، آنگاه تکلیف چیست. باید آن متن را نیز معجزه و نویسنده آنرا پیامبر بدانیم !!!

سلام
باید توجه داشته باشید که فصاحت و بلاغت تنها جهت اعجاز قرآن نیست لذا اگر یک کتاب فصیح با موضوع لاطائل پیدا شود کافی نیست بلکه باید همه ابعاد تامین شود
موفق باشید

حامد;138327 نوشت:
سلام
نه جوابش همان است که گفتیم یعنی تشخیص اعجاز امر معنوی و علمی بر عهده اهل آن است آنهایند که می توانند برتری غیر عادی قرآن را در همه جنبه های ادبی و معرفتی بر سایر کلامها درک کرده و بر اعجاز آن شهادت دهند
موفق باشید

سلام.
بنده با این پاسخ شما چندان موافق نیستم
با این پاسخ پویایی شخص در مواجهه با مسائل از بین میرود
اینکه دیگری به دنبالش رفته فرهیخته شده و قرآن را اعجاز شمرده نباید مانع آن شود که فرد خود به دنباله آن برود تا اعجاز قرآن را با پوست و گوشت خود درک کند
بنده در جایگاه پاسخگویی جنابتان بودم بالفرض کتابی معرفی میکردم تا در زمینه ی درک اعجاز حداقل [ لغوی ] قرآن مفید باشد تا ان شاالله بحث پیرامون اعجاز لغوی و ظاهری قرآن به جای خوبی برسد

حامد;139628 نوشت:
سلام
باید توجه داشته باشید که فصاحت و بلاغت تنها جهت اعجاز قرآن نیست لذا اگر یک کتاب فصیح با موضوع لاطائل پیدا شود کافی نیست بلکه باید همه ابعاد تامین شود
موفق باشید

قالب و محتوی دو ویزگی کاملا مستقل یک متن هستند. صحبت من فعلا درباره اعجاز لفظی قرآن است و اینکه چطور می توان تمام اقوام بشر با زبان های گوناگون را به زیبا بودن قرآن قانع نمود ، در حالی که هرکدام در فرهنگ و زبان خود قله های ادبی بی بدیلی سراغ دارند.
اعجاز در محتوی قرآن موضوع دیگری است.

ali 79;139721 نوشت:
قالب و محتوی دو ویزگی کاملا مستقل یک متن هستند. صحبت من فعلا درباره اعجاز لفظی قرآن است و اینکه چطور می توان تمام اقوام بشر با زبان های گوناگون را به زیبا بودن قرآن قانع نمود ، در حالی که هرکدام در فرهنگ و زبان خود قله های ادبی بی بدیلی سراغ دارند. اعجاز در محتوی قرآن موضوع دیگری است.

سلام
هرچند ابعاد مختلف اعجاز بطور جداگانه قابل بررسی است اما این امر صرفا یک امر انتزاعی است و تفکیک در متن قرآن وجود ندارد یعنی اعجاز لفظی و ادبی قرآن از اعجاز معرفتی آن جدا نیست . در عین حال هیچ متن ادبی در زبانها یافت نشده که از هر لحاظ بی عیب باشد اما قرآن چنین است . اگر شما کتابی سراغ دارید که بگویند از لحاظ ادبی بی عیب و فوق توان افراد بشر است نمونه بیاورید .
موفق باشید

ali 79;139721 نوشت:
قالب و محتوی دو ویزگی کاملا مستقل یک متن هستند. صحبت من فعلا درباره اعجاز لفظی قرآن است و اینکه چطور می توان تمام اقوام بشر با زبان های گوناگون را به زیبا بودن قرآن قانع نمود ، در حالی که هرکدام در فرهنگ و زبان خود قله های ادبی بی بدیلی سراغ دارند.
اعجاز در محتوی قرآن موضوع دیگری است.

سلام
خدمت شما عرض شود اگر تاکنون پاسخی قانع کننده دریافت نکرده اید به دلیل آن است که اساس این گزاره یعنی مقایسه ی آثار ادبی گوناگون جهان نادرست و امری محال است البته قرآن را نتوان در گروه آثار ادبی جای داد ولی مطلبی که در ادامه آمده مفهوم را رسانده

آثار ادبی جهان رابطه ای عرضی با یکدیگر دارند.
به عنوان مثالی ساده اگر از شما بپرسند بهترین ورزشکار جهان کیست چه میگویید؟ رضازاده یا مارادونا ؟
بدون شک قادر به پاسخگویی نخواهید بود
لذا به جای پاسخگویی به این مسئله باید صورت مسئله را تغییر داد
عیدتان گرامی

stvs_f;139870 نوشت:
سلام
خدمت شما عرض شود اگر تاکنون پاسخی قانع کننده دریافت نکرده اید به دلیل آن است که اساس این گزاره یعنی مقایسه ی آثار ادبی گوناگون جهان نادرست و امری محال است البته قرآن را نتوان در گروه آثار ادبی جای داد ولی مطلبی که در ادامه آمده مفهوم را رسانده

آثار ادبی جهان رابطه ای عرضی با یکدیگر دارند.
به عنوان مثالی ساده اگر از شما بپرسند بهترین ورزشکار جهان کیست چه میگویید؟ رضازاده یا مارادونا ؟
بدون شک قادر به پاسخگویی نخواهید بود
لذا به جای پاسخگویی به این مسئله باید صورت مسئله را تغییر داد
عیدتان گرامی

به نکته کاملا درستی اشاره کردید که ، آثار ادبی جهان قابل مقایسه با هم نیستند. حال بدون ابزار مقایسه چطور می توان تحدی قرآن را تفسیر نمود.
تحدی بدون ابزار مقایسه مثل این است که شخصی را [="red"]خلع سلاح[/] کرده و سپس او را به جنگ بطلبیم و برای او رجز بخوانیم.

Ali 79;139995 نوشت:
به نکته کاملا درستی اشاره کردید که ، آثار ادبی جهان قابل مقایسه با هم نیستند. حال بدون ابزار مقایسه چطور می توان تحدی قرآن را تفسیر نمود.
تحدی بدون ابزار مقایسه مثل این است که شخصی را خلع سلاح کرده و سپس او را به جنگ بطلبیم و برای او رجز بخوانیم.

هنگام مطالعه ی فرمایش شما شبهه ای در ذهن بنده آمد و آن این که بررسی تحدی قرآن چه نیازی به مقایسه دارد؟
خداوند متعال کتابی نازل کرد واز بشر دعوت کرد اگر در توانش است کتابی مانند آن بیاورد .به این دعوت به مبارزه تحدی گویند.با این تعریف:
حال آیا شما مدعی هستید می توان کتابی همچون قرآن تالیف کرد؟
در حکمی دیگر میتوان ادعا کرد هیچیک از کتب دیگر قدرت تحدی ندارند زیرا می توان نوشته ای در حد آنها آورد؟
چرا جای دور بریم به نظر شما بالفرض کلیات سعدی یا غزلیات حافظ دارای این قدرت هستند .
آیا واقعا نمیتوان بیتی مانند ابیات حافظ سرود.؟
گاهی این خطا در ذهن دیگران ایجاد می شود که اگر اثری بتواند بقای خود را حفظ کند و در همه ی زمانها مورد استفاده قرار گیرد قدرت تحدی دارد این در صورتیست که این مطلب مغایر با تعریف است .جمله ای از سقراط می تواند تا انتهای جهان معنی دار باشد اما گفتن جمله ای با آن محتوا ابدا دور از دست رس نیست.
قرآن باید به گونه ای باشد که در زمینه ی ظاهری و ادبی نیز قدرت تحدی خود را حفظ کند
اینکه حتی اگر جای دو جمله ی آن تعویض شود باز توانایی نسخه ی اصلی را نداشته باشد
بدیهیست بررسی این موضوع تسلط بر زبان عرب را نیز میطلبد
منظورم اینست که بالفرض با داشتن مطلب بالا شاید بتوان تحدی قرآن(در زمینه ی ادبی) را درک کرد ولی این که مخلوقات بشر دارای قدرت تحدی نیستند همگان واقفند

البته بنده خود گله هایی دارم که درد دلهای خود را در تایپکهای دیگرسایت عنوان کردم
متاسفانه با توجه به اهمیت موضوع قرآن نمیدانم چرا استقبالی بس کمرنگ از این بحثها شده
http://www.askdin.com/showthread.php?p=139942#post139942
http://www.askdin.com/showthread.php?t=13750
شب خوش

stvs_f;140180 نوشت:
هنگام مطالعه ی فرمایش شما شبهه ای در ذهن بنده آمد و آن این که بررسی تحدی قرآن چه نیازی به مقایسه دارد؟
خداوند متعال کتابی نازل کرد واز بشر دعوت کرد اگر در توانش است کتابی مانند آن بیاورد .به این دعوت به مبارزه تحدی گویند.

قرآن ادعا می کند که دارای متن فوق بشری است ، برای بررسی این ادعا اولین فکری که به ذهن هر انسانی می رسد مقایسه متن قرآن با "متون زیبای بشری" است تا به تفاوت و برتری احتمالی پی ببرد .

[="red"]مقایسه ابزاری برای درک تفاوت ها و درک تفاوت ها وسیله ای برای تشخیص برتری ها است. [/]

اما نکته اینجاست که این کار در بسیاری از مواقع [="red"]غیر ممکن[/] است.
مثلا فرض بفرمایید که شما اهل کشور [="red"]چین[/] هستید و به جای زبان فارسی که بسیار به عربی شبیه است و واژه های بی شماری را از آن وام گرفته به زبان چینی صحبت می کنید. در چنین شرایطی روزی روزگاری ، شخصی کتابی را به زبان عربی که در نظر شما مانند زبان مریخی ها است نشانتان داده و در کمال تعجب ادعا می کند که هیچ انسانی نمی تواند به زیبایی آن بنویسد. حال تکلیف چیست ؟ تنها راه برای درک میزان زیبایی متن و بررسی ادعای مطرح شده ، مقایسه آن با متون زیبای زبان چینی خواهد بود ، یعنی متونی که زیبایی ادبی در زبان چینی با آنها[="red"] تعریف[/] می شود . و نتیجه چنین مقایسه مضحکی پیشاپیش معلوم است.

پس وقتی زبان عربی چنان برای شما غریب و نامانوس است که حتی امکان تشخیص زیبا بودن یا نبودن آنرا ندارید چطور می توانید مانند آنرا تولید کنید.

[="red"]این کار مانند این است که یک نقاشی زیبا را به [="seagreen"]شخص کوری[/] نشان داده و سپس برای او [="seagreen"]تحدی[/] کرده و به او بگوییم اگر می توانی مثل آنرا بکش. [/]

[="red"]"تقریبا تمام جمعیت کره زمین در برابر عربی [="seagreen"]کور[/] هستند".

[/]

ali 79;140231 نوشت:
قرآن ادعا می کند که دارای متن فوق بشری است ، برای بررسی این ادعا اولین فکری که به ذهن هر انسانی می رسد مقایسه متن قرآن با "متون زیبای بشری" است تا به تفاوت و برتری احتمالی پی ببرد .

مقایسه ابزاری برای درک تفاوت ها و درک تفاوت ها وسیله ای برای تشخیص برتری ها است.

اما نکته اینجاست که این کار در بسیاری از مواقع غیر ممکن است.
مثلا فرض بفرمایید که شما اهل کشور چین هستید و به جای زبان فارسی که بسیار به عربی شبیه است و واژه های بی شماری را از آن وام گرفته به زبان چینی صحبت می کنید. در چنین شرایطی روزی روزگاری ، شخصی کتابی را به زبان عربی که در نظر شما مانند زبان مریخی ها است نشانتان داده و در کمال تعجب ادعا می کند که هیچ انسانی نمی تواند به زیبایی آن بنویسد. حال تکلیف چیست ؟ تنها راه برای درک میزان زیبایی متن و بررسی ادعای مطرح شده ، مقایسه آن با متون زیبای زبان چینی خواهد بود ، یعنی متونی که زیبایی ادبی در زبان چینی با آنها تعریف می شود . و نتیجه چنین مقایسه مضحکی پیشاپیش معلوم است.

پس وقتی زبان عربی چنان برای شما غریب و نامانوس است که حتی امکان تشخیص زیبا بودن یا نبودن آنرا ندارید چطور می توانید مانند آنرا تولید کنید.

این کار مانند این است که یک نقاشی زیبا را به شخص کوری نشان داده و سپس برای او تحدی کرده و به او بگوییم اگر می توانی مثل آنرا بکش.

"تقریبا تمام جمعیت کره زمین در برابر عربی کور هستند".

پرداختن به حاشیه مارا از اصل متن به شدت دور کرده
هدف از نزول قرآن ایجاد بستری برای هدایت بشر بود نه سرودن نسخه ای ادبی
آیا کسی که در چین هست نمی تواند از این هدایت بهره مند شود؟
اگر درک زیبایی ظاهری این کتاب برای این فرد محال است آیا واقعا چیزی از دست داده؟

خداوند ادعا کرده احدی نتواند سوره ای مانند سوره هایش بیاورد بالفرض این چینی نسخه ی ادبی بینظیری تالیف کرد . به عقیدت اگر نسخه تفسیر شود در محتوا ی خود عاجز نمی ماند؟
جواب خیر یعنی زین پس بحث خود را معطوف محتوای قرآن کنیم و جواب بله هم که ...

عرض بعدی:
1 مثال: فرض شود من وشما گرسنه هستیم فردی دو سیب به ما دهد که سیب من بر خلاف شما برگی زیبا نیز دارد آیا حال شما از این نحوه ی تقسیم گله میکنید؟(لطفا در مثال مناقشه نکنید)

بله هدف بهره مندی از محتوای قرآن بوده که این امکان از هیچ شخصی صلب نشده
ضمن اینکه اگر خیلی این چینی مصمم است آن برگ زیبا را هم داشته باشد مسیر پیش روی او کاملا تیره و تار نیست . به جای مطالعه ی انگلیسی مطالعهی زبان عرب معقول به نظر آید و امری ممکن و بعضا متداول است

عرض آخر:

فرض کنیم قرآن کتابی بود دارای ظاهر زیبا و فاقد هیچ محتوا. ادعا شد این نسخه ی ادبی تحدی دارد .در بین اعراب هیچ احدی نتوانست همچون آن نسخی ای بیاورد در بین دیگر ملل که جای خود.تصمیم بر آن شد به جای این کار یکتایی تحدی این کتاب زیر سوال برود.هر ملیتی در زبان خود کتابی آورد که در آن قدرت تحدی وجود داشت بدین ترتیب هزار کتاب تالیف شد که همگی تحدی داشته و قرآن با این فراوانی آثار اهمیت خود را بالکل از دست داد
در متن بالا اگر گزاره ی "هر ملیتی در زبان خود کتابی آورد که در آن قدرت تحدی داشت " غلط باشد کل گزاره متعاقبا غلط میشود.حال نظر افراد پیرامون این گزاره چیست؟
آیا یک ایرانی میتواند کتابی تالیف کند که هیچ ایرانی دیگری در طی دورانها نتواند در سطح آن کتابی بیاورد؟

قرآن تحدی دارد و بدون یکتایی در تحدی مزیت آن بی معنی می بود

با سلام به دوستان گرانمایه
این را باید دانست که قرآن کریم کتاب هدایت بشر است و در این زمینه هرگز مثلی برای آن یافت نخواهد شد.
وجوه اعجاز قرآن کریم تنها در بلاغت آن خلاصه نشده بلکه وجوه دیگری نیز مد نظر است که با این ویژگی ها دایرۀ تحدیدی قرآن جن و انس را شامل می شود و تنها شامل عرب زبانان به لغت فصیح نمی گردد.
مرحوم علامل طباطبایی رضوان الله علیه در این رابطه بیانی دارند که توجه شما را بدان جلب می کنم:

اعجاز قرآن فقط از نظر اسلوب كلام يا جهتى ديگر از جهات، به تنهايى نيست‏:
پس اگر تحديهاى قرآن تنها در خصوص بلاغت و عظمت اسلوب آن بود، ديگر نبايد از عرب تجاوز ميكرد، و تنها بايد عرب را تحدى كند كه اهل زبان قرآنند، آنهم نه كردهاى عرب، كه زبان شكسته‏اى دارند، بلكه عربهاى خالص جاهليت و آنها كه هم جاهليت و هم اسلام را درك كرده‏اند، آن هم قبل از آنكه زبانشان با زبان ديگر اختلاط پيدا كرده، و فاسد شده باشد، و حال آنكه مى‏بينيم سخنى از عرب آن هم با اين قيد و شرطها به ميان نياورده، و در عوض روى سخن بجن و انس كرده است، پس معلوم مي شود معجزه بودنش تنها از نظر اسلوب كلام نيست.
و همچنين غير بلاغت و جزالت اسلوب، هيچ جهت ديگر قرآن به تنهايى مورد نظر نيست، و نمي خواهد بفهماند تنها در فلان صفت معجزه است مثلا در اينكه مشتمل بر معارفى است حقيقى، و اخلاق. فاضله، و قوانين صالحه، و اخبار غيبى، و معارف ديگرى كه هنوز بشر نقاب از چهره آن بر نداشته، معجزه است، چون هر يك از جهات را يك طائفه از جن و انس مى‏فهمند، نه همه آنها پس اينكه بطور مطلق تحدى كرد، (يعنى فرمود: اگر شك داريد مثلش را بياوريد)، و نفرمود كتابى فصيح مثل آن بياوريد، و يا كتابى مشتمل بر چنين معارف بياوريد، مى‏فهماند كه قرآن از هر جهتى كه ممكن است مورد برترى قرار گيرد برتر است، نه يك جهت و دو جهت.

ایشان در جای دیگری می فرمایند:
در اينجا ممكن است خواننده عزيز بپرسد، اينكه شما اصرار داريد عموميت اعجاز قرآن را ثابت كنيد، چه فائده‏اى بر اين عموميت مترتب مي شود، و تحدى برای عموم مردم چه فائده‏اى دارد؟
بايد خواص بفهمند كه قرآن معجزه است، زيرا عوام در مقابل هر دعوتى سريع الانفعال و زود باورند، و هر معامله‏اى كه با ايشان بكنند، مى‏پذيرند، مگر همين مردم نبودند كه در برابر دعوت امثال حسينعلى بهاء، و قاديانى، و مسيلمه كذاب، خاضع شده، و آنها را پذيرفتند؟! با اينكه آنچه آنها آورده بودند به هذيان بيشتر شباهت داشت، تا سخن آدمى؟
در پاسخ مى‏گوييم: اولا تنها راه آوردن معجزه براى عموم بشر، و براى ابد اين است كه آن معجزه از سنخ علم و معرفت باشد، چون غير از علم و معرفت هر چيز ديگرى كه تصور شود، كه سر و كارش با ساير قواى دراكه انسان باشد، ممكن نيست عموميت داشته، ديدنيش را همه و براى هميشه ببينند، شنيدنيش را همه بشر، و براى هميشه بشنوند عصاى موسايش براى همه جهانيان، و براى ابد معجزه باشد، و نغمه داوديش نيز عمومى و ابدى باشد، چون عصاى موسى، و نغمه داود، و هر معجزه ديگرى كه غير از علم و معرفت باشد، قهرا موجودى طبيعى، و حادثى حسى خواهد بود، كه خواه ناخواه محكوم قوانين ماده، و محدود به يك زمان، و يك مكان معينى ميباشد، و ممكن نيست غير اين باشد، و به فرض محال يا نزديك به محال، اگر آن را براى تمامى افراد روى زمين ديدنى بدانيم، بارى بايد همه سكنه روى زمين براى ديدن آن در يك محل جمع شوند، و به فرضى هم كه بگوئيم براى همه و در همه جا ديدنى باشد، بارى براى اهل يك عصر ديدنى خواهد، بود نه براى ابد.
بخلاف علم و معرفت، كه ميتواند براى همه، و براى ابد معجزه باشد، اين اولا، و ثانيا وقتى از مقوله علم و معرفت شد، جواب اشكال شما روشن ميشود، چون به حكم ضرورت فهم مردم مختلف است، و قوى و ضعيف دارد، هم چنان كه كمالات نيز مختلف است، و راه فطرى و غريزى انسان براى درك كمالات كه روزمره در زندگيش آن را طى مى‏كند، اين است كه هر چه را خودش درك كرد، و فهميد، كه فهميده، و هر جا كميت فهمش از درك چيزى عاجز ماند، به كسانى مراجعه مى‏كند، كه قدرت درك آن را دارند، و آن را درك كرده‏اند، و آن گاه حقيقت مطلب را از ايشان مى‏پرسند، در مسئله اعجاز قرآن نيز فطرت غريزى بشر حكم به اين مى‏كند، كه صاحبان فهم قوى، و صاحبنظران از بشر، در پى كشف آن برآيند، و معجزه بودن آن را درك كنند، و صاحبان فهم ضعيف به ايشان مراجعه نموده، حقيقت حال را سؤال كنند، پس تحدى و تعجيز قرآن عمومى است، و معجزه بودنش براى فرد فرد بشر، و براى تمامى اعصار ميباشد.[1]فتامل.

[=Times New Roman][1][=Times New Roman].ترجمه الميزان، ج‏1، ص: 98

[="red"]بالاخره[/] آیا قرآن ادعایی در مورد فصاحت و زیبایی فوق العاده [="red"]دارد یا نه ؟[/] اگر دارد ، سوال من این است تکلیف انسان هایی که آنرا [="red"]زیبا و فصیح تشخیص نمی دهند[/] چیست ؟

تمام نکته اینجاست که [="red"]برعکس[/] معارف و علوم ، احساس زیبایی با مراجعه به متخصص در انسان [="red"]تولید[/] [="red"]نمی شود[/]. معجزه باید به گونه ای باشد که در صورت مواجهه با آن انسان در اقیانوس بی کران احساس عجز و ناتوانی غوطه ور شود. یعنی همان طور که هیچ انسان عاقلی :
برای تصمیم گیری در مورد خوش مزه بودن یک غذا به متخصص تغذیه ،
برای تشخیص روز یا شب به استاد نجوم ،
برای درک حرارت آتش به رئیس ایستگاه آتش نشانی و
برای تشخیص روشن بودن یک لامپ به مهندس برق ، رجوع نمی کند ،
در مورد انتخاب یک متن زیبا نیز نیازی به مراجعه به شاعران نیست.

من معجزه ای که خود توان معرفی خود را ندارد و باید کارشناسان معتمد را به آن پیوست نمود ، [="red"]"معجزه نسیه"[/] می نامم .

باید [="red"]انصاف[/] داشت ، در مقابل دینی که برای تمام جزئیات زندگی انسان از لحظه تولد تا زمان مرگ دستور و آیین مشخص کرده است ، استشمام شمیمی از یقین از گذرگاه یک [="red"]"معجزه نقد"[/] ، حداقل حقی است که [="red"]هر[/] انسانی با [="red"]هر [/]سلیقه و شمع زیبایی شناسی ، دارد . و در غیر این صورت [="red"]حجت بر انسان تمام نیست[/].

ali 79;140616 نوشت:
بالاخره آیا قرآن ادعایی در مورد فصاحت و زیبایی فوق العاده دارد یا نه ؟ اگر دارد ، سوال من این است تکلیف انسان هایی که آنرا زیبا و فصیح تشخیص نمی دهند چیست ؟

سلام علیک به همه دوستان

یک نفر هست ادعا دارد که در تمام تخصصهای پزشکی فوق تخصص دارد ونفر اول آن رشته است و حال یک نفر روستایی می خواهد بداند که او درست می گوید یا نه چکار کند ؟ آیا راهی جز این است که برود دنبال متخصص قلب بپرسد این شخص مدعی در زمیته تخصص شما درست می گوید یا نه ؟ بعد برود به سراغ متخصصین دیگر از آنها جویا شود
نمی شود بنشیند بگوید برای من این حرف اثبات نمی شود پس درست نیست
قران در زمینه های مختلف ادعای اعجاز دارد
اول : بلاغت وفصاحت چون زمان نزول اوج رقابتهای فصاحت وبلاغت در بین مردم عرب زبان مکه بوده است
حال من چینی هستم می خواهم بدانم که این ادعای قران صحت دراد یا نه چاره ای نیست تا یا اینکه خودم بروم به زبان عربی مسلط شوم ویا اینکه از خود فصحا وبلغای عرب بپرسم این ادعا صحت دارد یا نه ؟
در بقیه جهت های اعجاز نیز چنین است باید به متخصص آن مراجعه کرد واز او پرسید اگر همه در تخصص خود در مقابل این ادعا به زانو درآمدند آنوقت ادعای مدعی درست می باشد

stvs_f;140984 نوشت:
نوشته اصلی توسط : Ali 79 بالاخره آیا قرآن ادعایی در مورد فصاحت و زیبایی فوق العاده دارد یا نه ؟ اگر دارد ، سوال من این است تکلیف انسان هایی که آنرا زیبا و فصیح تشخیص نمی دهند چیست ؟

با سلام و احترام
قرآن كريم به جهت آن كه موجودي ممكن الوجود است وقتي كه در مرحله قرب ظهور مي كند, ديده مي شود, شنيده مي شود و نوشته مي شود در قالب الفاظ عربي مبين مي آيد تا زمينه فهم و تعقل و ترقي و تكامل انسان فراهم شود. در سوره مباركه زخرف آيات 1 تا 3 خداوند پس از قسم به كتاب مبين مي فرمايد ما قرآن كريم را از مقام لدن و ام الكتاب نازل كرده ايم و به صورت قرآن عربي فصيح درآورده ايم تا منشائ تعقل و فهميدن شما باشد. به بيان ديگر, مرحله نازله قرآن كريم كه به صورت الفاظ عربي است و جامعه انساني در خدمت آن قرار دادر رقيق شده ((ام الكتاب )) است كه مرحله عاليه قرآن مي باشد. خداوند متعال آن حقيقت متعالي ام الكتاب و كتاب مكنون را تنزل داده و رقيق نموده و در قالب مفاهيم و الفاظ بر وجود مبارك رسول اكرم (ص ) نازل فرموده است تا براي عموم مردم قابل درك باشد. نزول قرآن به زبان عربي با توجه به مخاطبان نخستين و شخص پيامبر كه عرب زبانند يك جريان طبيعي است و هر سخنوري مطالب خويش را با زبان مخاطبان خود بيان مي كند. خداوند متعال نيز در ارسال پيامبران و ابلاغ پيام هاي خويش همين رويه را تائييد كرده و به كار گرفته است .
(ابراهيم , آيه 4 - نگا: قرآن شناسي , محمد تقي مصباح يزدي , تحقيق و تدوين : محمود رجبي , موئسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني , قم , چاپ اول , بهار 1376, ص 98).

اما در اين باب بايد به چند نكته مهم توجه داشت : 1- قرآن كريم اگر چه براي تنزل در اين عالم نياز به زبان خاص داردو آن عربي فصيح و مبين است ولي زبان و فرهنگ آن , همان زبان و فرهنگ فطرت است به شكلي كه همگان آن را مي فهمند و تنها در اين صورت مي تواند جهاني باشد. اگر فرهنگ قرآن , فرهنگ يك نژاد و گروه خاصي مي بود هيچ گاه نمي توانست جهاني باشد, (تفسير موضوعي قرآن كريم , آيت الله جوادي آملي , مركز نشر اسرائ, قم , چاپ اول , بهار 1378, ج 1, صص 353 - 355).
به همین علت قرآن كريم كتابي ساده و معمولي نيست تا انسان بتواند بر اثر آشنايي با قواعد عربي و مانند آن به همه معارفش دست يابد. بلكه كتابي است كه ريشه در اوج آسمان و مقام ((لدن )) دارد و از علم خداوند سرچشمه گرفته و درك معارف بي انتهاي آن بدون نردبان تقوا و ارتباط با خدا امكان پذير نيست

[=&quot]2- همان طور كه ايجاد حقيقت وحي اختصاص به ذات خداوند متعال دارد, تنزل آن حقيقت به لباس عربي مبين و الفاظ اعتباري نيز كار خداي متعال است نه آن كه فقط معناي كلام و وحي الهي در قلب پيامبر(ص ) تنزل يافته باشد و آن حضرت با انتخاب خود, الفاظي را به عنوان لباس آن معارف قرار داده باشد. الفاظ قرآن كريم نيز از سوي خداوند تعيين شده و لذا جنبه اعجازي دارد, (اين آيات دلالت دارد كه علاوه بر محتوا, الفاظ و عبارت عربي قرآن نيز از ناحيه خداوند به پيامبر(ص ) وحي شده است : (ابراهيم , 4 - مريم , 97 - دخان , 58 - اعلي , 18 و 17 و 22 و 32 - قمر, 40 - احقاف , 12 - فصلت - 2 و 3 - رعد, 37 و...), (نگا: الميزان , علامه طباطبايي , موئسسه الاعلمي للمطبوعات بيروت , ج 17, ص 359). [/]

3- ارتباط الفاظ با معاني , ارتباطي تكويني و حقيقي نيست بلكه در اثر قرارداد است كه لفظ معيني با قرارداد ويژه نشانه معناي خاصي مي گردد و به همين دليل است كه براي يك معناي خاص در اقوام مختلف , الفاظ گوناگوني وجود دارد و نيز به همين دليل است كه يك حقيقت تكويني همچون وحي گاهي به صورت عربي مبين ظهور مي كند و گاهي به صورت عبري و زماني به زبان سرياني و...

برای شناسایی اعجاز هرزبان دانستن آن زبان شرط اصلی است ودرک آن برای شخص خارج ازآن زبان مشکل تراست ولی محال نیست

اصلا فرض کنیم قرآن هم از نظر ادبی و هم از نظر محتوی فوق بشری است و بر روی زمین کسی نیست که بتواند به تحدی قرآن پاسخ بگوید. حال [="Red"] چرا باید قرآن را از جانب خدا دانست ؟ [/]

من در این باره نظریه ای دارم که با مطالعه آن ، قضیه برایتان کاملا روشن می شود :

در دوران اعراب جاهلی [="red"]"حیات هوشمند فرا زمینی"[/] ، شخص امی و بی سوادی را در حجاز انتخاب کرده و با قدرت علمی بسیار پیشرفته ای که در اختیار داشتند او را صاحب دانش و توانایی ذهنی فوق العاده ای نمودند ، تا کتابی بنویسد که حتی تا امروز تحدی آن هم از نظر ادبی و هم از نظر محتوی بی پاسخ بماند.
پس همان طور که مشاهده می نمایید [="Red"]"حیات هوشمند فرا زمینی"[/] در پشت پرده قرآن است و نه خداوند.

این نظریه تنها برای قرآن و یا معجزاتی که هزاران سال پیش اتفاق افتاده و سینه به سینه داستان آن نقل شده تا به ما رسیده ، نیست.

بلکه اگر شخصی [="Red"]همین الآن[/] و [="red"]روبروی چشمان تیز بین شما[/] سر خود را از تن جدا نماید و سپس آنرا کیلومترها به آسمان پرتاب کند ، سپس در هنگام فرود آمدن آنرا در هوا برباید و دوباره بر روی گردن خود نصب کرده و سپس سرود ملی کشور "بورکینافاسو" را با زبان مصریان باستان بخواند و ادعا کند که او این قدرت را از طرف خدا دریافت کرده است ، بر اساس نظریه[="Red"] "معجزه و حیات هوشمند فرا زمینی"[/] شما می توانید این ادعای او را باطل بشمارید.

برای مثال و اطلاعات بشتر می توانید به :
http://www.askdin.com/showthread.php?t=13739
مراجعه فرمایید.

ali 79;142638 نوشت:
در دوران اعراب جاهلی "حیات هوشمند فرا زمینی" ، شخص امی و بی سوادی را در حجاز انتخاب کرده و با قدرت علمی بسیار پیشرفته ای که در اختیار داشتند او را صاحب دانش و توانایی ذهنی فوق العاده ای نمودند ، تا کتابی بنویسد که حتی تا امروز تحدی آن هم از نظر ادبی و هم از نظر محتوی بی پاسخ بماند. پس همان طور که مشاهده می نمایید "حیات هوشمند فرا زمینی" در پشت پرده قرآن است و نه خداوند.

سلام
تخیل جالبی است اما دلیل و برهان و شاهد و قرینه ای ندارد بخصوص که حیات هوشمند فرازمینی هم فعلا در حد یک تخیل علمی است .
موفق در تعقل

ali 79;142638 نوشت:
در دوران اعراب جاهلی "حیات هوشمند فرا زمینی" ، شخص امی و بی سوادی را در حجاز انتخاب کرده و با قدرت علمی بسیار پیشرفته ای که در اختیار داشتند او را صاحب دانش و توانایی ذهنی فوق العاده ای نمودند ، تا کتابی بنویسد که حتی تا امروز تحدی آن هم از نظر ادبی و هم از نظر محتوی بی پاسخ بماند. پس همان طور که مشاهده می نمایید "حیات هوشمند فرا زمینی" در پشت پرده قرآن است و نه خداوند.

باسمه تعالی
(یا لطیف خبیر)
در ارتباط با نظریه پردازی که کرده ای از شما سئوال دارم .
1- آیا واقعآ خودت این حرف را قبول داری ؟؟! ( بیشتر شبیه یک شوخی بی مورد است) اگر قبول داری ،الف- باید ثابت کنید که حیات هوشمند فرا زمینی وجود دارد .ب- ثابت کنید که قرآن از همان حیات هوشمند به ما رسیده است.
2- اگر چنین باشد که گفته ای ، معنای آن این است که آن حیات هوشمند چیزی را که از خودشان است به خدای متعال نسبت داد ه و به ذات اقدس او افترا زده اند . پس چرا در این مدت ( بیش از 1400 سال) خدای مقتدر وسبحان برای جلوگیری از انحراف و گمرا هی میلیاردها انسان هیچ اقدامی نکرده است؟؟! آیا نعوذ باالله خداوند عزیز مهیمن هم مانند بندگانش در برابر این حیات هوشمند خیالی شما عاجز است؟؟؟!!!!
3- این کار چه سودی برای حیات هوشمند داشته است و هدف آنها چه بوده است؟؟
اللهم اعوذ بک من همزات شیاطین

دوستان عزيز وجه اصلي سوال مطرح شده اين است که :
کسي که بايد قاضي باشد و داوري کند و گواهي به برتري قرآن نسبت به هر اثر ديگر بدهد چه کسي است؟ اين شخص کيست؟ مشخصاتش چيست؟
خود قرآن که نميتواند ميان خود و ديگري قضاوت کند
يا کسي که پذيرفته باشد قرآن وحي است نميتواند که ميان وحي و غيروحي بودن قرآن قضاوت داشته باشد. بديهي است چنين فردي قضاوتش قبلا انجام شده!

با ذکر شواهد مستندي مبني بر پذيرش تحدي ناپذيري قرآن توسط اشخاص قبل از مسلمان شدنشان به جواب نزديک خواهيم شد.

دوستان عزيز وجه اصلي سوال مطرح شده اين است که :
کسي که بايد قاضي باشد و داوري کند و گواهي به برتري قرآن نسبت به هر اثر ديگر بدهد چه کسي است؟ اين شخص کيست؟ مشخصاتش چيست؟
خود قرآن که نميتواند ميان خود و ديگري قضاوت کند
يا کسي که پذيرفته باشد قرآن وحي است نميتواند که ميان وحي و غيروحي بودن قرآن قضاوت داشته باشد. بديهي است چنين فردي قضاوتش قبلا انجام شده!

با ذکر شواهد مستندي مبني بر پذيرش تحدي ناپذيري قرآن توسط اشخاص قبل از مسلمان شدنشان به جواب نزديک خواهيم شد.

حامد;142648 نوشت:
سلام
تخیل جالبی است اما دلیل و برهان و شاهد و قرینه ای ندارد بخصوص که حیات هوشمند فرازمینی هم فعلا در حد یک تخیل علمی است .
موفق در تعقل

برای پی بردن به وجود [="red"]"حیات هوشمند فرا زمینی"[/] بهترین و کامل ترین نشانه ، رخداد های عجیب و فوق العاده ای مانند قرآن و معجزات دیگر است.

[="red"]"حیات هوشمند فرا زمینی"[/] در طول تاریخ توسط تعداد زیادی رخداد های "محیر العقول" یعنی معجزات ، وجودشان را به انسان ها اعلام داشته اند. این[="red"] بیچاره ها[/] برای اینکه وجودشان را به شما اثبات کنند [="red"]هزاران[/] نشانه توسط هزاران مامور به انسان ها نشان داده اند مثلا :
از درون کوه شتر بیرون آوردند ، رودخانه نیل را شکافتند ، مرده را زنده کردند ، چوب را به اژدها تبدیل نمودند و در آخرین مورد هم کتابی تولید کردند که تا امروز روی دست آن نیامده است.

[="red"]ولی اما[/] ، اگر منظور شما از نشانه و دلیل این است که کسی تا به حال [="red"]"حیات هوشمند فرا زمینی"[/] را با چشم دیده باشد. سوال من از شما این است :
آخرین باری که شما یک [="red"]"خدا"[/] را با چشم خود دیده اید کی بوده ؟
آخرین باری که شما یک [="red"]"فرشته بال دار" [/]و یا یک [="red"]"جن تک شاخ"[/] را با چشم خود دیده اید کی بوده ؟
آخرین باری که شما یک [="red"]"بهشت"[/] سرسبز با نهر های عسل و یا[="red"] "جهنم"[/] داغ با شعله های رعب آور ، را به چشم خود دیده اید کی بوده است ؟

پس اگر چیزی را با چشم نمی بینیم دلیل بر عدم وجود آن نیست و مگر این جزء [="red"]اصول اساسی[/] تفکر دینی و اعتقاد به غیب داشتن نیست ؟

به وجود پدیده ها باید از طریق نشانه های آن ها پی برد ، درست مانند[="red"] "حیات هوشمند فرا زمینی" [/]که از طریق معجزات به وجود آنها پی می بریم و ایمان می آوریم.

hosain;142668 نوشت:
باسمه تعالی
(یا لطیف خبیر)
در ارتباط با نظریه پردازی که کرده ای از شما سئوال دارم .
1- آیا واقعآ خودت این حرف را قبول داری ؟؟! ( بیشتر شبیه یک شوخی بی مورد است) اگر قبول داری ،الف- باید ثابت کنید که حیات هوشمند فرا زمینی وجود دارد .ب- ثابت کنید که قرآن از همان حیات هوشمند به ما رسیده است.
2- اگر چنین باشد که گفته ای ، معنای آن این است که آن حیات هوشمند چیزی را که از خودشان است به خدای متعال نسبت داد ه و به ذات اقدس او افترا زده اند . پس چرا در این مدت ( بیش از 1400 سال) خدای مقتدر وسبحان برای جلوگیری از انحراف و گمرا هی میلیاردها انسان هیچ اقدامی نکرده است؟؟! آیا نعوذ باالله خداوند عزیز مهیمن هم مانند بندگانش در برابر این حیات هوشمند خیالی شما عاجز است؟؟؟!!!!
3- این کار چه سودی برای حیات هوشمند داشته است و هدف آنها چه بوده است؟؟
اللهم اعوذ بک من همزات شیاطین

[="red"]1-[/] بله ، البته که حرف هایی که می زنم را قبول دارم.
الف: [="red"]"حیات هوشمند فرا زمینی"[/] وجود دارد و نشانه آن قرآن و دیگر معجزات است.
ب: چون قرآن از زمان خود و حتی از زمان ما جلو تر و پیشرفته تر است پس باید منشاء آن یک قدرت بسیار قوی و پیشرفته ، درست مانند قدرت[="red"] "حیات هوشمند فرا زمینی"[/] باشد.

[="red"]2-[/] بله [="red"]"حیات هوشمند فرا زمینی"[/] به خدا افترا زده و خدا عکس العملی نشان نداده است ، اینکه چرا خدا کاری نکرده را من از کجا باید بدانم. پیشنهاد می کنم اگر خدا را ملاقات کردی خودت ازش بپرسی. :khaneh:

[="red"]3- [/]در باره هدف [="red"]"حیات هوشمند فرا زمینی"[/] از این کار به نظر می رسد آنها قصد مطالعه در باره رفتار انسان ها را دارند درست همان طور که دانشمندان زیست شناس رفتار یک [="Red"]"اجتماع عظیم مورچه ها"[/] را مطالعه می کنند.
چیزی که مهم است این است که با دیدن نشانه های آنها یعنی قرآن و دیگر معجزات ، به وجود آنها ایمان داشته باشیم.

ali 79;142718 نوشت:
1-

2- بله "حیات هوشمند فرا زمینی" به خدا افترا زده و خدا عکس العملی نشان نداده است ، این که چرا خدا کاری نکرده را من از کجا باید بدانم. توصیه می کنم اگر خدا را ملاقات کردی خودت ازش بپرسی.

با سلام
منظور از حیات هوشمند فرازمینی چیست؟
آیا تعبیر دیگری از خداست یا نه موجودی غیر از خداست؟اگر غیر از خداست در عرض خداست یا در طول خدا؟
فرا زمینی یعنی چه؟یعنی خدای بالاتر از زمین مادی که زمین از تحت کنتر او خارج شده و بر ان و موجوداتش اشراف ندارد؟
یا نه منظورتان این است خدایی بالای همین آسمانهاست که زمین را کنترل می کند؟
یا نه منظورتان این است که حقیقتی مجرد از ماده و مکان که اشراف تام و سلطنت مطلقه بر ما سوی خود دارد؟
یا نه منظور دیگری دارید.
به هر حال تعبیر خوبی به کار نمی برید و ظاهرا ربطی به موضوع نداره؟

گلشن;142722 نوشت:
با سلام
منظور از حیات هوشمند فرازمینی چیست؟

موجودات هوشمندی که در گوشه ای از فضای بیکران زندگی می کنند و دارای دانش و تمدن بسیار پیشرفته تری نسبت به ما هستند.

برای نزدیک شدن موضوع به ذهن تصاویر زیر می توانند مفید باشند :

قرآن همه منكران را دعوت به مبارزه با قرآن و همانند يك سوره مانند آن مى‏كند تا عجز آنها دليلى باشد، روشن بر اصالت اين وحى آسمانى در رسالت الهى آورنده آن.
سپس براى تاكيد بيشتر مى‏گويد: تنها خودتان به اين كار قيام نكنيد بلكه" تمام گواهان خود را جز خدا دعوت كنيد (تا شما را در اين كار يارى كنند) اگر در ادعاى خود صادقيد كه اين قرآن از طرف خدا نيست" (وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ).(23بقره)
كلمه" شهداء" در اينجا اشاره به گواهانى است كه آنها را در نفى رسالت پيامبر ص كمك مى‏كردند، و جمله" مِنْ دُونِ اللَّهِ" اشاره به اين است كه حتى اگر همه انسانها جز" اللَّه" دست به دست هم بدهند، براى اينكه يك سوره همانند سوره‏هاى قرآن بياورند قادر نخواهند بود.
و جمله إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (اگر راست مى‏گوئيد) در حقيقت براى تحريك آنها به قبول اين مبارزه است، و مفهومش اين است كه اگر شما از اين كار عاجز هستيد دليل دروغگويى شماست پس براى اثبات راستگويى خود برخيزيد و دست به كار شويد.

پیام;143653 نوشت:
قرآن همه منكران را دعوت به مبارزه با قرآن و همانند يك سوره مانند آن مى‏كند تا عجز آنها دليلى باشد، روشن بر اصالت اين وحى آسمانى در رسالت الهى آورنده آن.
سپس براى تاكيد بيشتر مى‏گويد: تنها خودتان به اين كار قيام نكنيد بلكه" تمام گواهان خود را جز خدا دعوت كنيد (تا شما را در اين كار يارى كنند) اگر در ادعاى خود صادقيد كه اين قرآن از طرف خدا نيست" (وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ).(23بقره)

قرآن کتابی [="red"]فوق بشری[/] است و کسی از زمان جاهلیت تا الآن نتوانسته است حتی یک آیه مانند آن تولید نماید ، زیرا قرآن توسط یک نیرو و قدرت بسیار فرا تر از ظرفیت های بشر تولید شده است و آن قدرت ، [="red"]"حیات هوشمند فرا زمینی"[/] بوده است ، یعنی موجوداتی بسیار پیشرفته تر از ما و دارای توانایی های خارج از حد تصور.

[="red"]"حیات هوشمند فرا زمینی"[/] از آنجا که شناخت کاملی از انسان ها و توانایی های ذهنی آنها داشته اند ، آیات تحدی را در قرآن قرار داده اند.

ali 79;142715 نوشت:
برای پی بردن به وجود "حیات هوشمند فرا زمینی" بهترین و کامل ترین نشانه ، رخداد های عجیب و فوق العاده ای مانند قرآن و معجزات دیگر است.

سلام
این که مصادره به مطلوب است یعنی شما از مدعا برای اثبات خودش استفاده می کنید
از 124000پیامبری که آمده اند کدامیک از این موجوداتی که شما می گویید سخن گفته اند ؟
کدامیک قدرت اعجاز خود را به موجودات فرازمینی نسبت داده اند ؟

ali 79;142739 نوشت:
موجودات هوشمندی که در گوشه ای از فضای بیکران زندگی می کنند و دارای دانش و تمدن بسیار پیشرفته تری نسبت به ما هستند. برای نزدیک شدن موضوع به ذهن تصاویر زیر می توانند مفید باشند :

ظاهرا شما خیالپردای گرافیستهای غربی را عین واقعیت پنداشته اید
آیا هیچ مدرک مستندی بر وجود موجودات فرا زمینی هست ؟
بالفرض که باشد چه ربطی به انبیاء و معجزات آنها دارد ؟
موفق در تامل

حامد;143856 نوشت:
سلام
کدامیک قدرت اعجاز خود را به موجودات فرازمینی نسبت داده اند ؟

ظاهرا شما خیالپردای گرافیستهای غربی را عین واقعیت پنداشته اید

[="red"]"حیات هوشمند فرا زمینی"[/] از طریق تعداد زیادی [="red"]"مامور"[/] و یا به عبارت دیگر [="red"]"پیامبر"[/] ، اقدام به پیاده سازی [="red"]"پروژه خدا"[/] در زمین کرده است تا از طریق بررسی واکنش های انسان ها نسبت به این پروژه ، رفتار جامعه انسانی را مورد مطالعه قرار دهند.

پیامبران در مورد منشاء معجزات خود ، [="red"]"دروغ"[/] گفته اند ، زیرا این بخشی از [="red"]"ماموریت"[/] آنها در [="red"]"پروژه خدا"[/] بوده است.

غیر از ، صرفِ ادعای پیامبران ، چه دلیل و مدرک مستندی وجود دارد که منشاء معجزات آنها [="red"]"حیات هوشمند فرا زمینی"[/] ، نبوده است و منشاء معجزات خدا بوده ؟

ضمنا تصاویری که من مورد استفاده قرار دادم صرفا به عنوان مثال و برای[="red"] نزدیک شدن موضوع به ذهن[/] بوده ، و [="red"]هیچ[/] ارزش دیگری ندارند.

حامد;143856 نوشت:
سلام
از 124000پیامبری که آمده اند کدامیک از این موجوداتی که شما می گویید سخن گفته اند ؟

البته ناگفته نماند که تمام پیامبران فعال در[="red"] "پروژه خدا"[/] در [="red"]"دروغ" [/]و [="red"]"ماموریت"[/] خود کاملا موفق نبوده اند و [="red"]بعضا [/]مطالبی [="red"]از دستشان در رفته[/] است ، به نمونه های زیر خوب دقت فرمایید ، زیرا این اطلاعات پازلی را کامل می کنند ، که صحبت های من را برایتان روشن نموده و شما را به [="red"]حقیقت واقعی[/] هدایت می کنند :

در قرآن آمده است : «ومِن آیاته خلق السماوات و الارض و ما بث فیها من دابّة » 29 شوری
« از نشانه هاى قدرت و حکمت پروردگار این است که آسمان ها و زمین و موجودات زنده را که در اوج آسمان ها و کره زمین پراکنده ساخته، آفریده است ».

کلمه (دابّه) به معناى موجود زنده است و در جنبندگان مادى به کار مى رود نه فرشتگان که حیاتشان روحانى و عارى از ماده مى باشد، چرا که خدا در آیه اى دیگر مى فرماید: (والله خلق کل دابة من ماء; خداوند تمام جنبندگان را از آب آفریده است). مقصود از جنبندگان همین پدیده هاى زنده و مشهود یعنى پرندگان، حیوانات و انسان ها هستند.این آیه هم قسمت اول آیه ی 45 سوره ی نور بود.

علی علیه السلام می فرمایند : « إن هذه النجوم التی فی السماء مدائن مثل المدائن التی فی الأرض ».
« این ستاره ها ( سیاره ها ) که در آسمان هستند ، شهرهایی مانند شهرهای زمین می باشند » ( نورالثقلین ، ج4 ، ص 400 )

امام صادق(ع) می فرمایند : اِنَّ من وراء عین شمسکم هذه اربعین شمساً فیها خلق کثیر و انّ من وراء قمرکم اربعین قمراً فیها خلق کثیر لایدرون انّ اللّه خلق آدم اَم لم یخلقه.
تحقیقاً غیر از چشمه خورشید شما چهل خورشید وجود دارد که در منظومه هاى آن ها مخلوقات زیادى زندگى مى کنند، و هم چنین ماوراى ماه شما چهل ماه تابان دیگر وجود دارد که در کرات اطراف آن ها خلق فراوانى موجود است که نمى دانند; آیا خداوند آدم را در زمین آفریده یاخلق نکرده است.

عن ابی جعفر(ع) : « ان من وراء شمسکم هذا اربعین عین شمس ما بین شمس الی شمس اربعون عاما فیها خلق کثیر ما یعلمون ان الله خلق ادم اولم یخلقه»
« همانا پشت این خورشید چهل خورشید وجود دارد که ما بین هریک از آن خورشیدها چهل سال راه باشد ، در آن عوالم آفریدگاران بسیار بوند که از آفرینش انسان بی اطلاع و بی خبر بوند .» (بحارالانوار جلد 27صفحه 45)

برای مشاهده آیات و روایات بیشتر رجوع شود به کتاب "فرازميني‌ها در آيات و روايات".

گذشته از همه این حرف ها ، اگر احتمالا کسی این آیات و روایات را جعلی بخواند و یا طور دیگری تفسیر کند ، باز هم[="red"] به جایی بر نمی خورد[/] ، فقط بر این موضوع تاکید می شود که پیامبران [="red"]دروغ گویان ممتاز[/] و حرفه ای بوده اند.

ali 79;144000 نوشت:

"حیات هوشمند فرا زمینی" از طریق تعداد زیادی "مامور" و یا به عبارت دیگر "پیامبر" ، اقدام به پیاده سازی "پروژه خدا" در زمین کرده است تا از طریق بررسی واکنش های انسان ها نسبت به این پروژه ، رفتار جامعه انسانی را مورد مطالعه قرار دهند.

پیامبران در مورد منشاء معجزات خود ، "دروغ" گفته اند ، زیرا این بخشی از "ماموریت" آنها در "پروژه خدا" بوده است.

غیر از صرف ادعای پیامبران ، چه دلیل و مدرک مستندی وجود دارد که منشاء معجزات آنها "حیات هوشمند فرا زمینی" ، نبوده است و منشاء معجزات خدا بوده ؟

ضمنا تصاویری که من مورد استفاده قرار دادم صرفا به عنوان مثال و برای نزدیک شدن موضوع به ذهن بوده ، و هیچ ارزش دیگری ندارند.


باسمه تعالي، سلام بر تمام دوستان، بنده از اول در اين بحث شركت نداشتم، چه بسا مطالبي كه به عرض مي رسانم، تكراري باشد:

اول: معجزه براي آن است، كه وسعت و توانايي پيامبر را از جهت ارتباط با حقايق غيبي و ماورايي به اثبات برساند براي اينكه مردم را در مسير هدايت قرار بدهد.

دوم: هر موجودي كه سبب شده باشد، اين حقيقت جاري و زلال در اختيار انسان قرار بگيرد، در كسوت وسيله بودن است،‌ و اين مطلب عقلي و برهاني، منافاتي با وحي بودن قرآن ندارد.

سوم: آيا قرآن و هر كتاب آسماني، به وسيله يك نيروي فراطبيعي (غير خدا) آمده است كه بگويد به فطرت اصليتان رجوع كنيد، و متوجه باشيد كه خدا حق است، يعني به خداي فطري انسان، آگاهشان كند؟

چهارم: دوست عزيزي كه بي توجه و بي دقت، سخن مي گويي، اين را بدان كه مهم در راه انساني در دين حق، رسيدن به حقايق است كه مبناي آن بديهيات عقلي است، آخر برهان و دليل عقلي دروغ نمي شود، يعني پيامبران خدا با دروغ آمده اند به ما بگويند، كه متوجه حقيقت و معارف درست، باشيد.
لطفا مقداري اخلاق و ادب هم رعايت كنيد.

سوال اینجاست :

صرف نظر از ادعای پیامبران ، چه دلیل و مدرک مستندی وجود دارد که منشاء معجزات آنها [="red"]"حیات هوشمند فرا زمینی"[/] ، نبوده است و منشاء معجزات خدا بوده ؟

ali 79;144085 نوشت:
سوال اینجاست :

صرف نظر از ادعای پیامبران ، چه دلیل و مدرک مستندی وجود دارد که منشاء معجزات آنها "حیات هوشمند فرا زمینی" ، نبوده است و منشاء معجزات خدا بوده ؟


باسمه تعالي، سلام بر شما.
مقصود شما از حيات هوشمند فرازميني چيست؟ اين كلام شما خودش اقرار به حيات ماورايي است، زيرا شما از موجودي خبر مي دهيد كه منبع علم و هوش است، علم چيست؟ علم همان روشنايي است، همان كشف واقع است،‌ حيات هوشمند شما چيزي جز منبع دانايي نيست،‌ دقيقا همان چيزي كه عقل انسان آن را اثبات مي كند، همان هوشي كه مبناي گزارشات، وحاوي معارف فوق بشري و موافق فطرت انساني است.
بنده در اينجا اشاره به برهاني مي كنم، كه از شناخت خدا به دست مي آيد، اگر خدا اثبات بشود (كه اصل و اساس تمامي معتقدات ما است)، لازمه اثبات آن مؤثريت تمام آن در عالم است كه اگر چنين نباشد نقض قرض لازم مي آيد، چرا؟ زيرا خدايي كه اثبات مي شود آن خدايي است كه تمامي كمالات را دارد، تمام خطاها در اثر نقص وجودي است، منحرف ساختن انسان از موجود كامل صادر نمي شود، پس اگر اثبات بشود كه همه كاره اوست، عالم را به سمت كمال هدايت مي كند. دقت كنيد.

نکته در اینجاست : اگر شما نتوانید مدرک مستندی برای اثبات[="red"] اصالت[/] معجزات پیامبران و خدایی بودن منشاء معجزات ارائه نمایید. این به مفهوم آن خواهد بود که خدا در گوشه ای ساکت نشسته و نظاره گر این است که عده ای از مخلوقاتش یعنی [="red"]"حیات هوشمند فرا زمینی"[/] ، به واسطه تکنولوژی پیشرفته تری که در اختیار دارند ، [="red"]سر به سر [/]عده ای دیگری از مخلوقاتش یعنی انسان ها می گذارند.
و از آنجا که چنین باطلی در خدا راه ندارد ، [="red"]در نتیجه[/] : پدیده ای که با نام خدای بخشنده ، مهربان ، عالم ، قادر ، حکیم و هزار نام دیگر شناخته می شود ، [="red"]تخیلی [/]است و [="red"]وجود خارجی ندارد[/].

تنها کاری که باید کرد جواب دادن به این سوال است :

صرف نظر از ادعای پیامبران ، چه دلیل و مدرک مستندی وجود دارد که منشاء معجزات آنها [="red"]"حیات هوشمند فرا زمینی"[/] ، نبوده است و منشاء معجزات خدا بوده ؟

ali 79;144007 نوشت:
در "پروژه خدا" در "دروغ" و "ماموریت" خود کاملا موفق نبوده اند و بعضا مطالبی از دستشان در رفته است ،

سلام
پیامبران الهی قبل از بعثت هم دروغگو نبوده اند چه رسد بعد از بعثت و اما اکنون خیالات خام شما را در برداشت از آیات قرآن رد می کنیم :

ali 79;144007 نوشت:
در قرآن آمده است : «ومِن آیاته خلق السماوات و الارض و ما بث فیها من دابّة » 29 شوری « از نشانه هاى قدرت و حکمت پروردگار این است که آسمان ها و زمین و موجودات زنده را که در اوج آسمان ها و کره زمین پراکنده ساخته، آفریده است ». کلمه (دابّه) به معناى موجود زنده است و در جنبندگان مادى به کار مى رود نه فرشتگان که حیاتشان روحانى و عارى از ماده مى باشد، چرا که خدا در آیه اى دیگر مى فرماید: (والله خلق کل دابة من ماء; خداوند تمام جنبندگان را از آب آفریده است). مقصود از جنبندگان همین پدیده هاى زنده و مشهود یعنى پرندگان، حیوانات و انسان ها هستند.این آیه هم قسمت اول آیه ی 45 سوره ی نور بود.

اولا صرف اثبات وجود جنبنده درفضا دلیلی بر وجود موجودات هوشمند نیست چه اینکه حشره ای مثل مگس هم جنبنده است اما کسی آنرا موجود هوشمند ( به معنای خاصش که مورد نظر شماست ) نمی داند . حال اگر در آسمانها تعدادی حشرات زندگی کنند آیه قرآنی بر آن دلالت ندارد ؟
ثانیا وجود موجودات فضایی به فرض هوشمند بودن دلیلی بر سلطه آنها بر زمینیان نمی شود
ثالثا دلیلی ندارد موجود فضایی خود و قدرتش را در تحت عنوان وحی و خدایی مطرح کند
خلاصه استفاده از کلمه جنبنده برای این همه نتیجه گیری غیر مرتبط اصلا علمی و منطقی نیست

ali 79;144007 نوشت:
علی علیه السلام می فرمایند : « إن هذه النجوم التی فی السماء مدائن مثل المدائن التی فی الأرض ». « این ستاره ها ( سیاره ها ) که در آسمان هستند ، شهرهایی مانند شهرهای زمین می باشند »

این جمله دلالت بر معنای مورد نظر شما ندارد چون اگر منظور حضرت وجود شهرهای در آسمان بود نمی فرمود این ستاره ها شهرند بلکه می فرمود در این ستارها شهرهایی است
ثانیا بالفرض که در آسمانها شهرهایی باشند چه دلیلی بر حاکمیت آنها بر حیات زمینی و نتایج غریب مورد نظر شماست مگر وجود شهر در آسمان برای سلطه بر بشر و دروغ پردازی کافی است

ali 79;144007 نوشت:
امام صادق(ع) می فرمایند : اِنَّ من وراء عین شمسکم هذه اربعین شمساً فیها خلق کثیر و انّ من وراء قمرکم اربعین قمراً فیها خلق کثیر لایدرون انّ اللّه خلق آدم اَم لم یخلقه.

از این جمله شریف بیش از این فهمیده نمی شود که در آسمان موجوداتی هستند که از وقایع زمین بی خبرند و اتفاقا این خلاف مطلب شما را ثابت می کند چون حضرت فرمود لایدرون ام خلق الله آدم ام لا یعنی آنها از وقایع زمین بی خبرند چه رسد به اینکه بر آن مسلط هم باشند
ali 79;144007 نوشت:
فقط بر این موضوع تاکید می شود که پیامبران دروغ گویان ممتاز و حرفه ای بوده اند.

نتیجه گیری شما دروغ پردازانه است وگرنه هیچیک از این مطالب دلالتی بر مدعای تخیلی شما ندارد
جالب است که کسی بخواهد با فرضیات موهوم با پیامبران بجنگد
موفق در تامل

[=Arial Black]دقیقا این شبهات همون شبهاتی که در زمان هر پیامبری توسط قوم اون پیامبر گفته شده .دوست عزیز کمی با انصاف باش قران با فکر باز بخون بعد به اطراف خودت نگاه کن ،حقیقت اروم اروم به قلبت نازل میشه .براد عزیز زمانی بوده که من قران میخوندم ولی نگاهم واحساسم بهش مثل نگاه یک مسیحی بود ولی الان به دلایلی که فقط خودم و خدای خودم میدونه خیلی خوب میتونم معانی اونو درک کنم .بار هم تکرار میکنم از خود محضر خداوند کمک بخواه .تو نیاز به خدا داری نه خداوند به ما .جایی که خدا نباشه به نظرت چی میاد .یاعلی:Gol::Mohabbat:

ali 79;144128 نوشت:

نکته در اینجاست : اگر شما نتوانید مدرک مستندی برای اثبات اصالت معجزات پیامبران و خدایی بودن منشاء معجزات ارائه نمایید. این به مفهوم آن خواهد بود که خدا در گوشه ای ساکت نشسته و نظاره گر این است که عده ای از مخلوقاتش یعنی "حیات هوشمند فرا زمینی" ، به واسطه تکنولوژی پیشرفته تری که در اختیار دارند ، سر به سر عده ای دیگری از مخلوقاتش یعنی انسان ها می گذارند.
و از آنجا که چنین باطلی در خدا راه ندارد ، در نتیجه : پدیده ای که با نام خدای بخشنده ، مهربان ، عالم ، قادر ، حکیم و هزار نام دیگر شناخته می شود ، تخیلی است و وجود خارجی ندارد.

تنها کاری که باید کرد جواب دادن به این سوال است :

صرف نظر از ادعای پیامبران ، چه دلیل و مدرک مستندی وجود دارد که منشاء معجزات آنها "حیات هوشمند فرا زمینی" ، نبوده است و منشاء معجزات خدا بوده ؟


باسمه تعالي، سلام بر شما.
اگر براي خداوند اين فرضهاي جنابعالي را مد نظر بگيريم، ديگر نمي توانيم خداوند را مستجمع جميع صفات كماليه بدانيم؟
و ديگر اينكه پيشرفت علم بشر چه منافاتي با كمالات الهي دارد؟( در حالي كه قطعا منافات ندارد و بلكه كاملا همين پيشرفت ها تأييد كننده، كمالات الهي است).
دوست عزيز، دقت نفرموديد، خداوند صاحب كمالات مطلق،(حكيم و رحيم و...)پيامبران را براي اين مبعوث نفرمود تا اختيار را از بشر سلب كند، بلكه هدف از فرستادن پيامبران هدايت انسانها به صراط مستقيم بوده است، هدف اين بوده است كه عقل خفته بشر بيدار بشود، فطرت انسان شكوفا بشود،‌ بنا بر فرض شما، در صورتي ما بايد خداوند را حكيم و... بدانيم،‌ كه خداوند مانع اختيار انسان ها بشود در حالي كه چنين منعي كه شما فرض كرده ايد، خلاف حكمت خداوندي است، خداوندي كه با حكمت بالغه اش مي خواهد انسان با اختيار خودش استعداد خود را شكوفا كند، پس خداوند مي خواهد بر انسان حجت تمام بشود، نه سلب اختيار كند.
موفق باشيد

ali 79;142718 نوشت:
- بله ، البته که حرف هایی که می زنم را قبول دارم. الف: "حیات هوشمند فرا زمینی" وجود دارد و نشانه آن قرآن و دیگر معجزات است. ب: چون قرآن از زمان خود و حتی از زمان ما جلو تر و پیشرفته تر است پس باید منشاء آن یک قدرت بسیار قوی و پیشرفته ، درست مانند قدرت "حیات هوشمند فرا زمینی" باشد. 2- بله "حیات هوشمند فرا زمینی" به خدا افترا زده و خدا عکس العملی نشان نداده است ، اینکه چرا خدا کاری نکرده را من از کجا باید بدانم. پیشنهاد می کنم اگر خدا را ملاقات کردی خودت ازش بپرسی. 3- در باره هدف "حیات هوشمند فرا زمینی" از این کار به نظر می رسد آنها قصد مطالعه در باره رفتار انسان ها را دارند درست همان طور که دانشمندان زیست شناس رفتار یک "اجتماع عظیم مورچه ها" را مطالعه می کنند. چیزی که مهم است این است که با دیدن نشانه های آنها یعنی قرآن و دیگر معجزات ، به وجود آنها ایمان داشته باشیم.

باسمه تعالی
( یا لطیف خبیر)
1-شما در یک سخن ،قرآن را فرا زمانی و پیشرفته میدانید و در یک سخن دیگر ،آن را افترا دانسته اید!! افترا و دروغ با پیشرفته بودن قابل جمع نیست ، افترا خلاف حقیقت است، و پیشرفت، تکامل در جهت حقیقت.
2- قرآن را نشانه و دلیل « حیات هوشمند» دانسته اید. خوب یک جمله از قرآن بیان کنید که نشان دهد قرآن از طرف همان حیات هوشمند آمده است. در حالی که همه ی قرآن نشانه های خدای متعال است.
3- از کجا دانسته ای که آنها قصد مطالعه بر رفتار انسانها را دارند؟
4- در ملاقات با خدا این سخن را در جواب شما شنیدم:« انّه فکّر و قدر فقتل کیف قدر ثم قتل کیف قدر »( سوره مدثر-18،19،20 )
5-این پریشان گویی ها را رها کن که خداوند متعال توّاب و رحیم است
موضوع قفل شده است