چرا سید بودن از پدر به ارث میرسه؟

تب‌های اولیه

117 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا سید بودن از پدر به ارث میرسه؟

همیشه از بچگی این سوال تو ذهنم بود که

چرا اونهایی که مادرشون سیده اونا سید نمیشن؟

اکه به خون باشه که مارد و پدر 50 درصد 50 درصد تو بچه شریکن.
اگه به نژاده و ژنتیک که اونم نصف کروموزومها مال مادره نصفش مال پدره.:Kaf:

اصلا
مگه اولین سید پیامبر نبود؟

پس حضرت علی که سید نبود و بچه هاش از حضرت زهرا سید شدن.:Gol:
مگه نه؟ :Gig:

یه سوال دیگه .
اصلا از کجا معلوم که من سید نباشم؟ :khandeh!:
مگه به شناسنامه هستش؟
اصلا راهی هست که بفهمیم ما سید هستیم یا نه؟

nakisa;136364 نوشت:

اصلا
مگه اولین سید پیامبر نبود؟

پس حضرت علی که سید نبود و بچه هاش از حضرت زهرا سید شدن.:gol:
مگه نه؟ :gig:

حضرت علی ( ع ) نخستين فرزند خانواده هاشمی است که پدر و مادر او هر دوفرزند هاشم اند . پدرش ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبدمناف است و مادر او فاطمه دختر اسد فرزند هاشم بن عبدمناف مي باشد . منبع تبیان

پس حضرت علی هم سید بودن چون پسر عموی پیامبر بودن

سلام.

گل مینا;136391 نوشت:
پس حضرت علی هم سید بودن چون پسر عموی پیامبر بودن

پس بابا بزرگشونم سید بوده ؟ همینطور بالا بریم حضرت ابراهیم هم سید بوده. حضرت آدم هم. پس همه سیدن

نسل سادات از كجا و چگونه پديد آمد؟

گفتني است سرسلسله سادات از هاشم جد پيامبر(ص) شروع شد، لذا عبدالمطلب و پدران پيامبر و امام علي(ع) نيز سادات هستند و فرزندان امام علي(ع) نيز سيد هستند. اما از آنجا كه هر كدام از امامان(ع) نيز مقام رفيع و بلندي دارند وقتي نسل سادات به هر كدام از امامان كه برسد آن امام به عنوان سرسلسله آنها معرفي مي شود. مانند سادات علوي، حسني، حسيني، موسوي و رضوي و...
لذا سيادت فرزندان حضرت فاطمه(س) از طرف امام علي(ع) نيز به آنان رسيده است.

منبع : پرسمان دانشجویی

نقل قول:
گفتني است سرسلسله سادات از هاشم جد پيامبر(ص) شروع شد، لذا عبدالمطلب و پدران پيامبر و امام علي(ع) نيز سادات هستند و فرزندان امام علي(ع) نيز سيد هستند. اما از آنجا كه هر كدام از امامان(ع) نيز مقام رفيع و بلندي دارند وقتي نسل سادات به هر كدام از امامان كه برسد آن امام به عنوان سرسلسله آنها معرفي مي شود. مانند سادات علوي، حسني، حسيني، موسوي و رضوي و...

منم میخواستم اینو بگم که ایشون خیلی قشنگ توضیح دادن
خیلی ممنون:Gol:

براي توضيح بيشتر توجه شما به مطالب زير جلب مي كنيم.
كلمه‏ى «سيد» در اصل به معناى كسى است كه صاحب مجد و عظمت است. و به همين اعتبار، نسل پيامبر اسلام را سيد مى‏گويند. از سخنان ابن شهر آشوب به دست مى‏آيد كه در قرن ششم هجرى قمرى كلمه‏ى سيد رواج كامل داشت و اولاد پيامبر را سيد مى‏گفتند. تحقيقات نشان مى‏دهد كه در قرن چهارم و پنجم كلمه «سيد» به همراه قرينه بر اولاد پيامبر اطلاق مى‏شد و در قرن ششم بدون قرينه استعمال مى‏گرديد. در عصر حاضر، در ايران به بنى هاشم سيد مى‏گويند و به غير آن به كسى سيد نمى‏گويند. در حجاز كسانى را كه از طريق امام حسين به پيامبر مى‏رسند، سيد مى‏گويند. در قسطنطنيه عموم مردم را سيد مى‏گويند و در آنجا كلمه سيد دلالت بر هاشمى بودن ندارد. در عهد صفوى به اولاد پيامبر كلمه‏ى ميرزا را اطلاق مى‏كردند ولى در زمان ما ميرزا دلالت بر هاشمى بودن ندارد، (جامع الأنساب، آيت‏الله روضاتى، ج 1، ص 32).
.... مامقانى مى‏نويسد: در غير حجاز كلمه سيد به بنى هاشم و بنى عبدالمطلب اطلاق مى‏شود. در كشورهاى عربى شيعيان اين كلمه را به اولاد هاشم و عبدالمطلب اطلاق مى‏كنند ولى عرب غير شيعه آن را در معناى لغوى آن بكار مى‏برند، (علم النسب، ج 1، ص 144).

عبدالمطلب در ميان مردم عرب با عنوان سَيِّدُ البطحاء و ابو السّادة العشرة معروف بود و چون داراى شرف و سيادت بود، او را «سَيِّد» مى‏ناميدند و در همان زمان تمام عرب، سيادت، سرورى و زعامت او را پذيرفتند. قبيله‏ى قريش زعامت و سيادت او را قبول كردند و عرب ديگر هم او را به عنوان زعيم و رئيس پذيرفتند،v} (بحارالانوار، ج 15، ص 123 و 127).{v
در «كتاب حذف من نسب قريش» كه در قرن سوم نوشته شده اين عبارت آمده است: «فكان عبدالمطلب سيد قريش فى عصره لا ينازع السودد»، (ص 4). معناى اين جمله به فارسى چنين است: پس عبدالمطلب در عصر خود سرور و زعيم بى‏رقيب قبيله‏ى قريش بود.
ابرهه براى تخريب كعبه با نيروهاى خود در نزديكى مكه استقرار يافت. عبدالمطلب به نزد ابرهه رفت. ابرهه در ضمن سخنانش، به عبدالمطلب گفت: «يحقّ لك ان تكون سيِّد قومك ؛ تو را مى‏سزد كه سيِّد و زعيم قوم خودت باشى»، v}(بحارالانوار، ج 15، ص 130، س 15).{v
به اين ترتيب، در آن عصر، در ميان مردم، تنها عبدالمطلب را سيد مى‏گفتند و هر گاه اين كلمه تنها و بدون قيد ياد مى‏شد، عبدالمطلب را شامل مى‏گرديد و عرب آن زمان به هر كسى سيد نمى‏گفتند.
توجه داشته باشيم كه اصل در سيادت و سيد بودن، داراى مجد، شرف و عظمت بودن است و به نسل پيامبر اسلام، هم كه اطلاق مى‏شود به خاطر همين اصل است و كلمه سيد در لغت به معناى كسى است كه بالاتر از او كسى نيست، (علم النسب، محمدرضا مامقانى، جزء اول، ص 144 و جزء دوم، ص 104).
پدر پيامبر اسلام عبدالله است. عبدالله وفات كرد و مادر پيامبر هم وفات كرد. سرپرستى پيامبر اسلام با عبدالمطلب بود.
حضرت محمد(ص) محبوب دل عبدالمطلب بود. روزى عبدالمطلب با افراد خود نشسته بود و پيامبر كودك خردسال بود. عبدالمطلب به آن افراد گفت: «انّى ارى انّه سيأتى عليكم يوم و هو سيدُكم»، (بحارالانوار، ج 15، ص 143، س 2) من به حقيقت مى‏بينم كه روزى مى‏آيد كه او سيد و سرور شما مى‏گردد. اين پيشگوئى عبدالمطلب تحقق يافت و حضرت محمد(ص) سيد و سالار همه شد.

نسل پيامبر با دخترش حضرت فاطمه(س) ادامه يافت و فرزندان حضرت فاطمه فرزندان پيامبر هستند و پيامبر نسبت به اولاد فاطمه زهرا محرم است و با هيچكدام از نسل فاطمه نمى‏تواند ازدواج كند. اگر فرزندان دختر، فرزند انسان نباشد مى‏توان با دختران او ازدواج كرد. بنابراين هر كس كه نسلش به حضرت فاطمه(س) مى‏رسد، فرزند پيامبر حساب مى‏شود. حضرت امام موسى الكاظم(ع) فرمود: روزى به مجلس هارون الرشيد خليفه‏ى عباسى وارد شدم. هارون سؤالهايى كرد و من جواب دادم. هارون پرسيد شما چگونه مى‏گوييد كه پسر پيامبريد در حالى كه پيامبر نسل نداشت. او فقط دختر داشت و نسل انسان از پسر مى‏ماند نه دختر. من در جواب سؤال هارون آيه 84 سوره‏ى انعام را خواندم. خداوند مى‏فرمايد: و وهبنا له اسحق و يعقوب كلاً هدينا و نوحا هدينا من قبل و من ذريته داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون و كذلك نجزى المحسنين و زكريا و يحيى و عيسى و الياس كل من الصالحين؛ ما به ابراهيم اسحاق و يعقوب را بخشيديم و همه را هدايت كرديم و نوح را از پيش هدايت كرده بوديم و از نژاد او داود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون را. ما نيكوكاران را چنين پاداش مى‏دهيم. و نيز زكريا يحيى، عيسى و الياس را كه همگى از صالحان هستند»، (الميزان، ج 7، ص 241، عربى، بيروت، چاپ دوم).
به هارون گفتم: اى هارون! پدر عيسى كيست؟ هارون گفت: عيسى پدر ندارد. گفتم: پس چطور عيسى از نسل ابراهيم بشمار رفته است؟! پس بدان كه خداوند عيسى را از طريق مادرش مريم به نسل حضرت ابراهيم ملحق ساخته است. ما هم از طريق مادرمان حضرت فاطمه زهرا از نسل پيامبر اسلام به حساب مى‏آييم، v}(تفسير صافى، ج 1، ص 530 چاپ دوجلدى قديمى، تفسير نمونه، ج 5، ص 328 به نقل از نورالثقلين، ج 1، ص 743).{
v

از آنچه گذشت روشن شد كه جدّ همه سادات هاشم يا عبدالمطلب است و همه فرزندان عبدالمطلب و فرزندان آن فرزندان همه سادات هستند. پيامبر ما، حضرت على، حضرت زهرا و همه‏ى امامان دوازده‏گانه، سيد و سالار همه‏ى مؤمنان هستند ونسل هاشم از آغاز تا به امروز همه سادات و سرور ما هستند.
بر اين اساس، «سيد» و «سيده» که هم اکنون در ميان ما معروف است به عبدالمطلب و از او به هاشم مي رسد. همه کساني که نسبت خانوادگي آنها به عبدالمطلب مي رسد، سيد هستند چه ايراني و چه غير ايراني و نسل همه سادات عربي است چه ساداتي که هم اکنون به زبان عربي حرف مي زنند و چه ساداتي که به زبان فارسي و غير فارسي حرف مي زنند.
سادات ايراني اگر نسبت خانوادگي آنها به عبدالمطلب و يا هاشم مي رسد، همه سيد هستند و در اصل هم عربي بودند و زبانشان ملاک سيد بودن نيست. ممکن است سيدي به چين مهاجرت کند و زبان بچه هاي او چيني شود و يا به ايران بيايد و زبان بچه هايش فارسي بشود. توجه به اين هم داشته باشيم که سيادت، به نسل مربوط است و هر کس مثلا پدرش سيد است، خودش سيد است و چنين نيست که سيد نشود. سيادت دست انسان نيست بلکه نسبت خانوادگي است.

در تفسير عياشى آمده است: روزى حجاج كسى را دنبال يحيى بن معمّر فرستاد. يحيى نزد حجاج حاضر شد. حجّاج گفت: شنيده‏ام تو گمان مى‏كنى كه حسن و حسين پسران پيامبر هستند و اين را از قرآن مى‏گويى در صورتى كه من قرآن را از اول تا آخر خوانده‏ام ولى اين مطلب را در آن نديده‏ام. يحيى گفت: شما سوره انعام را نمى‏خوانى؟! در سوره انعام آمده است: A}و من ذرّيّته داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون و كذلك نجزى المحسنين * و زكريّا و يحيى و عيسى و الياس كلٌ من الصالحين{a مگر عيسى در اين آيه از نسل و ذريّه‏ى ابراهيم شمرده نشده است؟! حجاج گفت: درست مى‏گويى. اين آيه را خوانده‏ام.(v}تفسير الميزان، عربى، ج 7، ص 261، بحث روائى{v).
3. ابو جارود مى‏گويد: امام باقر(ع) فرمود: اى اباجارود! اينها درباره‏ى حسن و حسين به شما چه مى‏گويند؟ گفتم: به ما مى‏گويند: حسن و حسين فرزندان پيامبر نيستند. امام فرمود: شما چگونه براى آنان دليل مى‏آوريد؟ گفتم: ما با آيه‏ى a}... و من ذريته داود و سليمان... {aاستدلال مى‏كنيم. امام فرمود: آنان در جواب شما چه مى‏گويند؟ گفتم: آنان مى‏گويند: پسر دختر، فرزند ناميده مى‏شود ولى اين فرزند صُلبى نيست. امام فرمود: شما به آنان چه مى‏گوييد؟ گفتم: ما آيه‏ى a}ندع ابنائنا و ابنائكم...{a را براى آنان مى‏خوانيم كه پيامبر به حسن و حسين، پسر اطلاق كرده است. امام فرمود: آنان چه مى‏گويند؟ گفتم: آنان مى‏گويند: در زبان عربى و در ميان مردم عرب، به پسران ديگران، «پسرم» اطلاق مى‏كنند. (پسر، پسر توست ولى شخص ديگرى به اين پسر تو مى‏گويد: «پسرم فلان چيز را بياور») امام فرمود: اى ابا جارود! از كتاب خدا برايت آيه‏اى مى‏گويم. خداوند مى‏گويد: A}حرّمت عليكم امهاتكم و بناتكم...{a(v}سوره نساء، آيه 23{v).
تو از آنان بپرس آيا پيامبر مى‏تواند دختران حسن و حسين را بگيرد؟ اگر گفتند: مى‏تواند، دروغ مى‏گويند و اگر بگويند نمى‏تواند دختران حسن و حسين را بگيرد، در اين صورت ثابت مى‏شود كه حسن و حسين فرزندان صلبى پيامبر هستند.(v}جواهر الكلام، ج 16، ص 93، كتاب الخمس، چاپ ايران{v).
روايات ديگرى نيز در اين موضوع آمده است. براى آگاهى بيشتر ر.ك: جواهر، ج 16، ص 93 تا 101
بنابراين زنى كه از نسل پيامبر است، همه‏ى فرزندان او نسل پيامبر و سيّد هستند گرچه شوهرش سيّد نباشد و در نتيجه انسان از طريق مادر هم سيادت پيدا مى‏كند.

يادآورى: توجه داشته باشيم ساداتى كه مستحقّ خمس هستند و زكات واجب بر آنان حرام است، ساداتى هستند كه پدرشان سيّد است. فتواى مشهور فقهاء چنين است.(v}جواهر، ج 16، ص 90، تحرير الوسيله حضرت امام خمينى(قدس سره)، كتاب الخمس{v).
با توجه به مطالب پيش گفته پاسخ پرسش به خوبي روشن شد که:
اولا: امامان که سيد شمرده مي شوند فقط به اين جهت نيست که فرزندان فاطمه زهرا (س) هستند بلکه خود اميرالمؤمنين علي عليه السلام چون نسبتش به هاشم مي رسد، پس امامان از طرف مادري سيد مي باشند و هم پدري.
ثانيا: فرزندان زن سيده نيز از نظر نسبي سيد شمرده مي شوند لذا در عرف به آنها ميرزا مي گويند، ولي از نظر فقهي خمس به آنها داده نمي شود، هر چند سيد نسبي هستند.
ولي کسي که پدرش سيد باشد علاوه بر اين که سيد نسبي است خمس هم مي توان به او داد (در صورت فقير بودن) در نتيجه بين کساني که فقط مادرشان سيد است با کساني که پدر يا والدين آنها سيدند از نظر نسبي و سيادت فرقي نيست ولي از نظر پاره اي از احکام فقهي هم چون تعلق مسئله تفاوت دارد.
منبع: پرسمان دانشجویی- نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری

من نپرسیدم که جد پیامبر سید بود یا نه
من پرسیدم که چرا پدر ها باید سید باشن که بچه ها سید بشن؟

چرا وقتی مادر سیده بچه هاش سید نمیشن؟

tahoor;136394 نوشت:
نسل سادات از كجا و چگونه پديد آمد؟

گفتني است سرسلسله سادات از هاشم جد پيامبر(ص) شروع شد، لذا عبدالمطلب و پدران پيامبر و امام علي(ع) نيز سادات هستند و فرزندان امام علي(ع) نيز سيد هستند.

یعنی بنی امیه سید نمیشن؟

سلام:Gol:

nakisa;136410 نوشت:
من پرسیدم که چرا پدر ها باید سید باشن که بچه ها سید بشن؟

چرا وقتی مادر سیده بچه هاش سید نمیشن؟


سرکار طهور آوردن که:
TAHOOR;136405 نوشت:
بنابراين زنى كه از نسل پيامبر است، همه‏ى فرزندان او نسل پيامبر و سيّد هستند گرچه شوهرش سيّد نباشد و در نتيجه انسان از طريق مادر هم سيادت پيدا مى‏كند.فرزندان زن سيده نيز از نظر نسبي سيد شمرده مي شوند لذا در عرف به آنها ميرزا مي گويند

پس چرا در شناسنامه این فرزندان سید بودنشون قید نمیشه؟

دقیقا منم موافقم
اگه کسی که مادرش هم سیده ، سید میشه پس چرا تو شناسنامه نیست؟
این که دیگه اسم فامیل نیست که از پدر به ارث برسه.

سلام.
اینکه کسی که مادرش سیده است، داخل در سادات محسوب شود، اعظم آروزهای من است. چون خودم، پدرم ، پدربزرگم، پدر پدربزرگم و حالا هم فرزندانم، همگی از مادر سیده متولد شده ایم...

اما بنا به مکاتباتی که سالها قبل با دفتر مراجع تقلید در این مورد داشتم، "سید" به کسی اطلاق می شود که نسب به جناب هاشم (جد پیامبر: محمد (ص) ابن عبدالله ابن عبدالمطلب ابن هاشم ابن عبدمناف ) برساند. این میزان و ملاک اطلاق کلمه «سید» است.
و چون حسنین (ع) از طرف پدر نیز نسبت به جناب هاشم می رسانند، لذا « سید » محسوب می شوند؛ نه به این خاطر که از طرف مادر نسب به پیامبر (ص) می رسانند.

ما منتظر کارشناس هستیم :khandeh!:

nakisa;136364 نوشت:
همیشه از بچگی این سوال تو ذهنم بود که

چرا اونهایی که مادرشون سیده اونا سید نمیشن؟

اکه به خون باشه که مارد و پدر 50 درصد 50 درصد تو بچه شریکن.
اگه به نژاده و ژنتیک که اونم نصف کروموزومها مال مادره نصفش مال پدره.:kaf:

اصلا
مگه اولین سید پیامبر نبود؟

پس حضرت علی که سید نبود و بچه هاش از حضرت زهرا سید شدن.:gol:
مگه نه؟ :gig:


اگر مادر سیده باشد فرزند فقط جمعه ها سید خواهد بود. اینطور نیست؟ پس شما هم بی نصیب نخواهید بود. والله اعلم

سید به کسی اطلاق می شود که نسبش به امام حسین برسد. و به چنین کسی خمس تعلق می گیرد. بنابراین کسانی که به امام علی (ع)(از طریق دیگر پسران امام علی) میرسند و همینطور کسانی که به امام حسن (ع)میرسند سید نمی گویند بلکه علوی می گویند و خمس هم به این افراد تعلق نمیگیرد.

سلام

یک سوال دارم

یاقوت احمر;136716 نوشت:
اما بنا به مکاتباتی که سالها قبل با دفتر مراجع تقلید در این مورد داشتم، "سید" به کسی اطلاق می شود که نسب به جناب هاشم (جد پیامبر: محمد (ص) ابن عبدالله ابن عبدالمطلب ابن هاشم ابن عبدمناف ) برساند. این میزان و ملاک اطلاق کلمه «سید» است. و چون حسنین (ع) از طرف پدر نیز نسبت به جناب هاشم می رسانند، لذا « سید » محسوب می شوند؛ نه به این خاطر که از طرف مادر نسب به پیامبر (ص) می رسانند.

یعنی اگر الان همسر حضرت هاشم (ع) زنده شوند

ما می توانیک با ایشان ازدواج کنیم؟

حال نسب از پدرم منتقل بشه

بالاخره به امام حسین که می رسه!!
و امام حسین هم فرزند امام علی است
و امام علی هم جدشون هاشم است
!!

چرا ؟

کسی پاسخگونیست؟

زیتون;136778 نوشت:
سید به کسی اطلاق می شود که نسبش به امام حسین برسد. و به چنین کسی خمس تعلق می گیرد. بنابراین کسانی که به امام علی (ع)(از طریق دیگر پسران امام علی) میرسند و همینطور کسانی که به امام حسن (ع)میرسند سید نمی گویند بلکه علوی می گویند و خمس هم به این افراد تعلق نمیگیرد.

ای بابا من که گیج شدم واقعا :help:
یکی میگه همه سیدن یکی میگه امام حسین فقط سیده یکی میگه شب جمعه سید میشیم .
ما اخرش نفهمیدیم چی شد:Gig:

اگه شما فهمیدید به منم بگین:Motehayer:

زیتون;136778 نوشت:
سید به کسی اطلاق می شود که نسبش به امام حسین برسد. و به چنین کسی خمس تعلق می گیرد. بنابراین کسانی که به امام علی (ع)(از طریق دیگر پسران امام علی) میرسند و همینطور کسانی که به امام حسن (ع)میرسند سید نمی گویند بلکه علوی می گویند و خمس هم به این افراد تعلق نمیگیرد.

سلام.
فکر نمی کنم اینگونه باشد.
ما هر چه با علماء و روحانیون ارتباط داریم، کلمه "سادات حسنی" را از آنها زیاد شنیده ایم.
همچنین "سید حسنی" که قیامش در مقدمه قیام قائم (عج) صورت می گیرد، معروف است.

کاش ذکر مأخذ می فرمودید.
منتظر نظر کارشناسان هستیم.

یاقوت احمر;137213 نوشت:

منتظر نظر کارشناسان هستیم.

ما هم همینطور ولی فکر کنم کارشناسان محترم همه رفتن مرخصی :Gig:

nakisa;136364 نوشت:
همیشه از بچگی این سوال تو ذهنم بود که

چرا اونهایی که مادرشون سیده اونا سید نمیشن؟

nakisa;136364 نوشت:
مگه نه؟ :Gig:

با سلام و تشکر و پوزش از تأخیر:Gol:

از لحاظ طبیعی و وراثتی، فرزند دختر هم همانند فرزند پسر از اولاد انسان محسوب می شود چه در ادیان و جوامع مختلف این مطلب را بپذیرند و چه نپذیرند؛ در هر صورت فرزند دختر هم از خون و رحم همان پدر و مادری است که مادرش فرزند آنهاست.

اسلام هم که دین فطرت است و تمام قواعد خود را بر پایه قوانین طبیعی جهان استوار نموده است، فرزند دختر را همچون فرزند پسر می داند و از تعصبات در این زمینه به دور است. در محرمیت و ممنوعیت نکاح هیچ تفاوتی بین فرزندان دختری و پسری وجود ندارد. اسلام با تعصباتی که عربها در این خصوص نشان می دادند، مخالفت نموده است.

این شعر که در جاهلیت‏ به عنوان یک شعر رسمی بود توسط اسلام نهی شد و فرمودند نگویید:

"بنونا بنو ابناءنا و بناتنا بنوهن ابناء الرجال الاباعد؛ پسران ما، پسران پسران ما هستند، و پسر دختران ما، فرزندان مردان بیگانه‏اند."

مرحوم سید مرتضی فرمودند: این شعر باطل است و فرزندان ما فرزندان ما هستند خواه از طرف پسران باشند و خواه از طرف دختران، لذا ایشان می‏فرماید:فرزند دختری حقیقتا فرزند است.»(زن در آیینه جلال و جمال، آیة الله جوادی آملی).

در روایت است که هارون از حضرت موسی بن جعفر – علیهماالسلام – پرسید: شما چگونه ادعا مى‏كنید فرزند پیامبرید در حالى كه فرزندان‏ على(علیه السلام) هستید؛ زیرا هر كس به جد پدرى خود منسوب مى‏شود، نه جد مادرى!؟

امام فرمود: اى هارون! اگر پیامبر زنده شود و دختر تو را براى خود خواستگارى كند، آیا دخترت را به پیامبر تزویج مى‏كنى؟

هارون گفت: نه تنها تزویج‏ مى‏كنم بلكه با این وصلت ‏به تمام عرب و عجم افتخار مى‏كنم.

امام کاظم(علیه السلام) فرمود: ولى این قضیه در مورد من صادق نیست. نه‏ پیامبر(صلی الله علیه و آله) دختر مرا خواستگارى مى‏كند و نه من دخترم را به او تزویج مى‏كنم؛ زیرا من از نسل اویم و این ازدواج حرام است؛ ولى‏ تو از نسل پیامبر نیستى. (سیره پیشوایان، ص 432 و احتجاج- ترجمه جعفرى، ج‏2، ص 35)

nakisa;136364 نوشت:
اکه به خون باشه که مادر و پدر 50 درصد 50 درصد تو بچه شریکن.
اگه به نژاده و ژنتیک که اونم نصف کروموزومها مال مادره نصفش مال پدره.:Kaf:

بنابراین محرمیت و فرزندی و تداوم نسل از سوی دختر و پسر یکسان است اما از لحاظ قوانین مدنی و اجتماعی ناچاریم فرزند را به یک طرف ملحق سازیم تا قوانین خانوادگی و حقوقی را بر طبق آن استوار گردانیم. اسلام در این زمینه فرزند را به پدر ملحق می سازد؛ که دلایل و فلسفه خاص خودش را دارد و در بحث مسائل خانوادگی باید حکمت آن را جستجو نمود.

سیادت هم همانند مسائل طبیعی است که خود بخود از طریق نسل منتقل می شود چه مردم بخواهند و چه با تعصب برخورد کنند. اما این مسئله که خمس به ساداتی که از طریق مادر به سیادت می رسند تعلق می گیرد یا نه؛ به مسائل حقوقی برمی گردد و هیچ ارتباطی به کمال مردان یا نقص زنان و جانبداری از مردان ندارد.

پس اگر منظور (از سیادت) افتخاری است كه انسان به سبب انتساب به خاندان پیامبر دارد، در این جهت فرقی بین این كه از طرف پدر به این خاندان مربوط باشد یا مادر، نیست؛ و اگر احكام فقهی سیادت، مثل تعلق خمس به فقرای این خاندان و حرمت زكات و صدقه بر آنان و مثل آن ـ یعنی احكام ظاهری ـ مورد نظر است، باید گفت این به فرهنگی باز می گردد كه در جامعه عرب بوده، و اسلام هم بر آن صحه گذارده است، كه انتقال انتسابات خانوادگی از طریق پدر باشد؛ همان طور كه امروزه نام خانوادگی پدر بر فرزندان گذارده می شود؛ و این ربطی به كمال و نقص زن ندارد.

منبع: پایگاه اینترنتی تبیان، با کمی تغییر.

nakisa;136364 نوشت:
اصلا مگه اولین سید پیامبر نبود؟ پس حضرت علی که سید نبود و بچه هاش از حضرت زهرا سید شدن.:Gol:

پاسخ این دو ابهام نیز در پست های شماره 3 و 5 بدرستی داده شد و نیازی به توضیح بیشتر نیست.

ملتمس دعا ...:Gol:



nakisa;137057 نوشت:
ای بابا من که گیج شدم واقعا :help:
یکی میگه همه سیدن یکی میگه امام حسین فقط سیده یکی میگه شب جمعه سید میشیم .
ما اخرش نفهمیدیم چی شد:Gig:
اگه شما فهمیدید به منم بگین:Motehayer:

با سلام مجدد:Gol:

در ادامه مطالب قبلی در خصوص سید بودن فرزندان دختر و پسر از طرف مادر، دیدگاه فقیهان و عالمان دینی نیز در این خصوص حائز اهمیت و جالب توجه است:

آیه الله جوادی آملی در این خصوص می فرمایند: «هیچ امتیازی بین زن و مرد نیست اگر فقط پدر سید باشد، روشن است که بچه‏های او چه دختر باشند و چه پسر، سید محسوب می‏شوند و احکام فقهی شان به نحو سیادت مترتب است‏، یعنی می‏توانند از خمس استفاده کنند و زکات بر آنها حرام است مگر زکات سادات، ولی اگر زن سیده بود فرزندان او چه پسر و چه دختر این حکم را ندارند. و این صرفا یک حکم فقهی است که در خصوص زکات و خمس آمده است، یعنی از یک مال نمی‏توانند استفاده کنند و از مالی دیگر می‏توانند استفاده کنند.»

مقصود ایشان آنست که به جز احکام فقهی و حقوقیِ سیادت، سایر احکام سید بودن بطور طبیعی در بارۀ فرزندانی که از طرف مادر، ذریه رسول الله محسوب می شوند جاری و ساری است. چنانکه از ظاهر کلام ایشان می توان فهمید آنجا که می گویند: "هیچ فرقی بین زن و مرد نیست" و "این صرفاً یک حکم فقهی است که در خصوص زکات و خمس آمده است".

ایشان در ادامه به نظر سید مرتضی (ره) اشاره نموده و در پایان کلام، نتیجه گیری می کنند: "گرچه مرحوم سید مرتضی‏(ره) فتوا داده است که اگر کسی از طرف مادر هم به بنی‏هاشم انتساب داشته باشد خمس به او تعلق می‏گیرد و بعضی از فقهای دیگر نظیر صاحب حدائق هم این فتوا را پذیرفته‏اند اما معروف بین امامیه آن است که فقط در صورتی از خمس می‏تواند استفاده کند که انتسابش از طرف پدر باشد." (کتاب زن در آیینه جلال و جمال، بحث سیادت از طرف مادر)

فقهای معاصر نیز متفق القولند که سیادت از طرف مادر هم منتقل می شود و فقط تفاوت در مسائل حقوقی و فقهی است. برخی از نظرات را ببینید:

حضرت آیت الله خامنه ای: گر چه منتسبین به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از طرف مادر هم از اولاد آن حضرت محسوب می شوند ولی ملاک ترتب آثار و احکام شرعی سیادت انتساب از طرف پدر است.

حضرت آیت الله فاضل لنکرانی: احکام فقهی سید را ندارند اگر چه از ذریه محسوب می شوند.

حضرت آیت الله صافی گلپایگانی: از فرزندان آن حضرت محسوب می شوند ولی احکام خاص منتسبین از طریق پدر به جناب هاشم را ندارند.

حضرت آیت الله سیستانی: سزاوار احترام خاص سادات هستند ولی مستحق خمس نیستند.

منبع: بنقل از پایگاه تبیان با کمی تغییر و تصرف.

ملتمس دعا ...:Gol:


سلام:Gol:

صدیق;137483 نوشت:
فقهای معاصر نیز متفق القولند که سیادت از طرف مادر هم منتقل می شود و فقط تفاوت در مسائل حقوقی و فقهی است.

یه سوال ؛ این انتقال سیادت از مادر فقط به یک نسل از ایشان بر میگرده یا اینکه فرزندانِ فرزندانشون هم سادات محسوب میشن و ادامه پیدا میکنه؟

التماس دعا:Gol:

سلام.
جناب استاد صدیق
یعنی این مسأله که خمس به سادات از طرف پدر می رسد ولی به افرادی که از طرف مادر نسبت سیادت دارند نمی رسد، صرفاً یک قرارداد اجتماعی (مثل قوانین راهنمایی و رانندگی) است که به هیچ حقیقت معقولی بازگشت نمی کند؟

یاقوت احمر;137559 نوشت:
سلام.
جناب استاد صدیق
یعنی این مسأله که خمس به سادات از طرف پدر می رسد ولی به افرادی که از طرف مادر نسبت سیادت دارند نمی رسد، صرفاً یک قرارداد اجتماعی (مثل قوانین راهنمایی و رانندگی) است که به هیچ حقیقت معقولی بازگشت نمی کند؟

با سلام:Gol:

چنانکه در پاسخ قبلی ذکر شد، مسأئلی که در حوزه خمس و زکوة مطرح است، مسائل فقهی و شرعی اند که اساس و بنیان این مسائل به فروعات دینی باز می گردد و در حقیقت ریشه در قرآن و سنت و روایات دارد، از اینرو بطور قطع، اموری سوای قوانین و قراردادهای اجتماعی است.

موفق باشید ...:Gol:

زینب سادات;137493 نوشت:
سلام:Gol:
یه سوال ؛ این انتقال سیادت از مادر فقط به یک نسل از ایشان بر میگرده یا اینکه فرزندانِ فرزندانشون هم سادات محسوب میشن و ادامه پیدا میکنه؟
التماس دعا:Gol:

با سلام و تشکر:Gol:

از بحثی که گذشت و مغز کلام و دیدگاه عالمان و فقیهان و به حکم عقل، می توان اینگونه فهمید و استنباط نمود که نباید این شرافت تنها محدود به فرزند اول (اعم از دختر و پسر) باشد بلکه این شرافت برای نسل های بعدی هم قابل انتقال است، زیرا اگر امر شرافت ذریۀ رسول الله بودن به فرزندان مادر سیده ثابت باشد، هیچ مانعی وجود ندارد که از او به فرزند بعدی و به همین کیفیت به نسلهای بعدی منتقل نشود.

اما باید توجه داشت چنانکه گفتیم و مطرح است، بر اصطلاح سادات، احکام خاص فقهی و شرعی و حقوقی مترتب می شود، لذا به فرزندانی که از طرف مادر منتسب به ذریه رسول الله هستند سادات و یا سید در اصطلاح متعارف گفته نمی شود، لکن شرافت و افتخار ذریه رسول الله بودن را دارا هستند.

موفق باشید ...:Gol:

سلام.
جناب استاد صدیق، بنده بین جمله زیر

صدیق;137568 نوشت:
از اینرو بطور قطع، اموری سوای قوانین و قراردادهای اجتماعی است.

و جملات زیر
صدیق;137473 نوشت:
اگر احكام فقهی سیادت، مثل تعلق خمس به فقرای این خاندان و حرمت زكات و صدقه بر آنان و مثل آن ـ یعنی احكام ظاهری ـ مورد نظر است، باید گفت این به فرهنگی باز می گردد كه در جامعه عرب بوده، و اسلام هم بر آن صحه گذارده است
صدیق;137473 نوشت:
اما از لحاظ قوانین مدنی و اجتماعی ناچاریم فرزند را به یک طرف ملحق سازیم تا قوانین خانوادگی و حقوقی را بر طبق آن استوار گردانیم.

را نمی توانم جمع کنم. لطفاً بیشتر توضیح بفرمائید.

مشهور است که زنان سیده، ده سال دوره باروری بیشتری نسبت به زنان غیر سیده دارند.
این در مورد زنانی است که نسب از طرف پدر می رسانند.

آیا زنی که از طرف مادر نسب می رساند نیز این ویژگی را دارد؟

یاقوت احمر;137603 نوشت:
سلام.
جناب استاد صدیق، بنده بین جمله زیر

"از اینرو بطور قطع، اموری سوای قوانین و قراردادهای اجتماعی است. "
و جملات زیر

"اگر احكام فقهی سیادت، مثل تعلق خمس به فقرای این خاندان و حرمت زكات و صدقه بر آنان و مثل آن ـ یعنی احكام ظاهری ـ مورد نظر است، باید گفت این به فرهنگی باز می گردد كه در جامعه عرب بوده، و اسلام هم بر آن صحه گذارده است"

"اما
از لحاظ قوانین مدنی و اجتماعی ناچاریم فرزند را به یک طرف ملحق سازیم تا قوانین خانوادگی و حقوقی را بر طبق آن استوار گردانیم. "

را نمی توانم جمع کنم. لطفاً بیشتر توضیح بفرمائید.

سلام مجدد:Gol:

بدیهی است اموری مانند خمس و زکات در شرع مقدس اسلام، که ریشه و مبنای دینی و الهی دارند اموری فراتر از قراردادهای اجتماعی اند زیرا تأیید و پشتوانۀ دین و احکام الهی را بدنبال دارند. گرچه ممکن است در عرف و فرهنگ و یا قراردادهای اجتماعی یک جامعه نیز کاربرد قبلی داشته باشند. چنانکه اموری در عرف و فرهنگ جامعه عرب رایج بوده که پس از ظهور اسلام در مواردی تأیید و یا ابطال گردیده است.

چنانکه گفتیم مسأله سیادت نیز در جامعه عرب، پیش از ظهور اسلام مطرح بوده و از آنجائیکه با دیدگاه اسلام که منطبق بر مبانی وحی و عقل است مخالفتی نداشته، با ایجاد یکسری تغییرات و اصلاحات، اسلام بر آن صحه گذاشته است. اما این دلیل بر آن نمی شود که مسألۀ سیادت و احکام مترتب بر آن، صرفاً امری منطبق بر قراردادهای اجتماعی و قوانین مدنی و فاقد پشتوانه عقلی و یا به اصطلاح شما (حقیقت معقولی) بوده باشند.

بلکه باید گفت: این امور(احکام فقهی سیادت) از یکسو منطبق بر احکام شرع مقدس و از سوی دیگر همسو با قوانین و قراردادهای اجتماعی است.

بعلاوه مطلب روشن است، احکامی مانند خمس و زکات، پس از ظهور اسلام تشریع شده اند و از انجائیکه مسائلی مربوط به فقه اسلامی اند، گفتنی است هم به حکم پشتوانه و هم به حکم موضوع، اموری فراتر از قراردادهای اجتماعی و قوانین مدنی هستند؛ اما مسأله ای مانند سیادت و بزرگی و انتسابات فامیلی از جانب پدر خانواده، از پیش در جامعه عرب مطرح بوده بعنوان یک قرارداد اجتماعی و اسلام تنها بر این مطلب صحه گذاشته است چنانکه گفته شد:

"اما از لحاظ قوانین مدنی و اجتماعی ناچاریم فرزند را به یک طرف ملحق سازیم تا قوانین خانوادگی و حقوقی را بر طبق آن استوار گردانیم. "

از اینرو می توان گفت: بین این دو رابطه عموم خصوص من وجه حاکم است: بعضی قوانین و قراردادهای اجتماعی با احکام فقهی مطابقت دارند؛ بعضی قراردادهای اجتماعی با احکام فقهی مطابقت ندارند. و بالعکس.

موفق باشید ...:Gol:

یاقوت احمر;137606 نوشت:
مشهور است که زنان سیده، ده سال دوره باروری بیشتری نسبت به زنان غیر سیده دارند.
این در مورد زنانی است که نسب از طرف پدر می رسانند.

آیا زنی که از طرف مادر نسب می رساند نیز این ویژگی را دارد؟


سلام مجدد:Gol:

با توجه به اینکه این سؤال و مباحثی هم که تا کنون ذکر شد مرتبط با مباحث فقهی است، انشاءالله بزودی کارشناسان محترم انجمن احکام پاسخ مناسب و مباحث خوب و تکمیلی در این خصوص ارائه خواهند نمود.

موفق ...:Gol:

سلام.
بد نیست دوباره به اصل بحث و سئوال مورد نظر نگاهی کنیم تا بحث حول محور اصلی اش جمع شود:

گزاره اول: علماء می فرمایند در اصل ثبوت سیادت ، فرقی بین نسب رساندن از طرف مادر با نسب رساندن از طرف پدر نیست.

گزاره دوم: اسلام در قوانین فقهی مربوط به خمس، بین « سیادت از طرف مادر » با « سیادت از طرف پدر » ، فرق قائل گردیده است.

گزاره سوم: احکام اسلامی ، از جمله همین احکام فقهی مربوط به خمس، به طور قطع اموری سوای قوانین و قراردادهای اجتماعی است.

نتیجه: بین حقیقت « سیادت از طرف مادر » و حقیقت « سیادت از طرف پدر » ، تفاوت (نفس الامری) وجود دارد.

(بالاخره باید یک تفاوتی بین این دو باشد تا منشأ نفاوت حکم فقهی مربوط به خمس قرار بگیرد. نمی شود که این دو حقیقت کاملاً یکسانی داشته باشند اما حکم فقهی متفاوتی داشته باشند مگر اینکه بپذیریم که این تفاوت حکم فقهی، امری حقیقی نیست و فقط مبتنی بر قراردادهای اجتماعی است؛ که گزاره سوم این فرض را اجازه نمی دهد).

یاقوت احمر;137652 نوشت:

نتیجه: بین حقیقت « سیادت از طرف مادر » و حقیقت « سیادت از طرف پدر » ، تفاوت (نفس الامری) وجود دارد.

(بالاخره باید یک تفاوتی بین این دو باشد تا منشأ نفاوت حکم فقهی مربوط به خمس قرار بگیرد. نمی شود که این دو حقیقت کاملاً یکسانی داشته باشند اما حکم فقهی متفاوتی داشته باشند مگر اینکه بپذیریم که این تفاوت حکم فقهی، امری حقیقی نیست و فقط مبتنی بر قراردادهای اجتماعی است؛ که گزاره سوم این فرض را اجازه نمی دهد).

سید سیده دیگه دیگه خمس رو به این بدین به اون ندین دیگه چیه؟
من نمیفهمم چرا ما همیشه مناسبات اجتماعیمون با احکام دینیمون در تضادن ؟
خب مثلا اگه تو شناسنامه ی اونایی که مادرشون سیده بنویسن سید و تو شناسنامه ی پدر سید ها ننویسن سید . چی میشه؟

همیشه خانومها باید فدای مناسبات بشن؟

اصلا یه چیزی
مثلا من مادرم سیده و به قول شما منم سیدم پس دختر ها و پسرهای منم سیدن . ولی وقتی این تو شناسنامه نباشه برای نسلهای بعدی فراموش میشه خب؟
این که مثل فامیل نیست که حتما باید مال یکی از والدین تو شناسنامه باشه (که البته اینم خیلی اتفاقی اسم فامیل پدر هستش و فقط اسم کوچیک مادر تو شناسنامهی بچه هست )

اگه کسی که مادرش هم سیده تو شناسنامش بنوسن سید ،چه اتفاقی میفته که این کارو نمیکنن؟

سلام

بحث گناها چه طور؟!

می گویند گه سیدا گناهشون دو براره راسته؟

نسبی که از مادر برسه یا پدر فرق داره؟

نحوه ثابت شدن سیادت چه طوریه؟
حتما باید شجره نامه باشد یا این که مادر بزرگمون سیده کافیه؟!:Gig::Gol:

یاقوت احمر;137606 نوشت:
مشهور است که زنان سیده، ده سال دوره باروری بیشتری نسبت به زنان غیر سیده دارند. این در مورد زنانی است که نسب از طرف پدر می رسانند. آیا زنی که از طرف مادر نسب می رساند نیز این ویژگی را دارد؟

با تشکر از سئوال شما جناب یاقوت احمر

حکم فقهی یائسگی زنان در اصل مربوط به زنان قریشی است نه زنان سیده اما چون امروزه جز سادات ، مصداق دیگری ندارد به این صورت بیان شده است .

این حکم هم مربوط به زنانی است که نسب از پدر می رسانند . (1)

در پناه حضرت حق باشید

پی نوشت:
1. آیت الله خامنه ای ، رساله اجوبه الاستفتائات س 216

سجاد;137757 نوشت:
این حکم هم مربوط به زنانی است که نسب از پدر می رسانند . (1)

سلام

یعنی چی حکمه؟

متوجه نمی شوم

یعنی زنانی که از پدرشون سیده شدند 10 سال دیرتر یائسه می شوند
اما اگر از طرف مادر خیر؟

این به چه علته؟ نژاد قریشه یا چون خون حضرت توی رگ ها ی ایشان هست؟(هرچند شما گفتید قریش پس همان قریش باید باشد؟ علت اش چیست؟):Gol:

mkk1369;137764 نوشت:
سلام یعنی چی حکمه؟ متوجه نمی شوم یعنی زنانی که از پدرشون سیده شدند 10 سال دیرتر یائسه می شوند اما اگر از طرف مادر خیر؟ این به چه علته؟ نژاد قریشه یا چون خون حضرت توی رگ ها ی ایشان هست؟(هرچند شما گفتید قریش پس همان قریش باید باشد؟ علت اش چیست؟)

با سلام خدمت جناب mkk1369 گرامی و تشکر از سئوال شما

روایاتی در این زمینه داریم که موجب شده فقهای عظام چنین فتوایی بدهند به عنوان نمونه :

عن أبي عبد اللّٰه (عليه السلام) «قال: إذا بلغت المرأة خمسين سنة لم تر حمرة، إلّا أن تكون امرأة من قريش» (1)

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که ایشان فرمودند :
زمانی که زن به پنجاه سالگی رسید خونی نمی بیند [خونش حیض محسوب نمی شود] مگر اینکه زنی از قریش باشد .

پی نوشت:
1. حر عاملی ره ، وسائل الشیعه ج 2 ص 335

سلام

ممنون

سجاد;137779 نوشت:
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که ایشان فرمودند : زمانی که زن به پنجاه سالگی رسید خونی نمی بیند [خونش حیض محسوب نمی شود] مگر اینکه زنی از قریش باشد .

خوب چرا حکم صادر کردند و گفته شده

سجاد;137757 نوشت:
این حکم هم مربوط به زنانی است که نسب از پدر می رسانند . (1)

توی روایت داره می گه قریش نه سید پس همه سادات هم شامل می شه نه فقط اونایی که از پدر سیده می شوند:Gig:

حتی فرزندان عمر و ابوبکر هم شامل می شه!!

راستی سوال قبلی بنده را جواب نمی دهید؟

mkk1369;137728 نوشت:
سلام بحث گناها چه طور؟! می گویند گه سیدا گناهشون دو براره راسته؟ نسبی که از مادر برسه یا پدر فرق داره؟ نحوه ثابت شدن سیادت چه طوریه؟ حتما باید شجره نامه باشد یا این که مادر بزرگمون سیده کافیه؟!
:Gol::Gol::Gol:

یائسه شدن ژنتیکیه و به اینکه هر کی مادرش سیده یا پدرش ربطی نداره .
تو دوران دانشجوییمون یه تحقیق اماری از این مساله کردیم.
ولی اون موقع این سوال برامون پیش نیومد که ببینیم اونایی که از مادر سیدن هم تو 60 سالگی یائسه میشن یا نه.

اونایی که هنوز دانشجو هستن ، فکر کنم موضوع خوبی واسه تحقیق آمار باشه.

ولی ما به این نتیجه رسیدیم که اکثر سیده ها در 60 سالگی و خوالی اون سالهاست که یائسه میشن و این به خاطر نزاد اونهاست.
پس میشه نتیجه گرفت که به پدر سید بودن یا مادر سید بودن ربطی نداره

خودم هم گیجم . آخرش نفهمیدیم چی شد.
ما موندیمو یه عالمه سوال بی جواب :Gig:

با تشکر از اظهار نظر شما جناب mkk1369 گرامی

mkk1369;137783 نوشت:
خوب چرا حکم صادر کردند و گفته شده

همانطور که مطلعید فلسفه بسیاری از احکام دینی برای ما کاملا روشن نیست و به اصطلاح تعبدی هستند هر چند در مورد بسیاری از احکام شرعی و این حکم گمانه زنی هایی وجود دارد و در چند سال اخیر تحقیقات پزشکی هم در این مورد انجام گرفته است اما نتیجه آن هر چه باشد ، نمی تواند علت کامل حکم یاد شده را برای ما روشن سازد .

mkk1369;137783 نوشت:
توی روایت داره می گه قریش نه سید پس همه سادات هم شامل می شه نه فقط اونایی که از پدر سیده می شوند حتی فرزندان عمر و ابوبکر هم شامل می شه!!

اینکه قریشی بودن در فقه همانند سید بودن از ناحیه پدر منتقل می گردد دلیل فقهی و اصولی دارد .

mkk1369;137783 نوشت:
سلام بحث گناها چه طور؟! می گویند گه سیدا گناهشون دو براره راسته؟ نسبی که از مادر برسه یا پدر فرق داره؟ نحوه ثابت شدن سیادت چه طوریه؟ حتما باید شجره نامه باشد یا این که مادر بزرگمون سیده کافیه؟!

مضاعف شدن گناه سادات منحصر در سادات منسوب از پدر باشد یا شامل منسوب از مادر هم بشود ، برای ما روشن نیست هر چند اصل این دو برابر شدن گناه سادات هم ثبوت شرعی اش ، قطعی نیست .

اثبات سیادت از ناحیه پدر با اطمینان یا استناد به دلیل شرعی احراز می گردد و در غیر این صورت احکام و آثار شرعی سیادت مترتب نمی شود .(1)
اما در مورد اثبات سیادت از ناحیه مادر چون احکام و آثار شرعی خاصی ندارد صرف اطمینان کافی است .

در پناه حضرت حق باشید

پی نوشت :
1. آیت الله خامنه ای ، رساله اجوبه الاستفتائات س 1011

با سلام و تشکر از شما

سجاد;138123 نوشت:
اثبات سیادت از ناحیه پدر با اطمینان یا استناد به دلیل شرعی احراز می گردد و در غیر این صورت احکام و آثار شرعی سیادت مترتب نمی شود .(1) اما در مورد اثبات سیادت از ناحیه مادر چون احکام و آثار شرعی خاصی ندارد صرف اطمینان کافی است .

سلام

سیادت از پدر منتقل می شود
خوب قبول

حال اگر سیده ایی فرزند ذکور داشته باشد

بنابر غیر فقه باز سیده غیر فقهی است؟درست است؟

حال فرزند اون سید غیر فقهی که از پدر سیادت را به ارث می برد چه طور سید فقهی می شود؟

چون پدرش بالاخره سید بوده و به او رسیده:Gig:

mkk1369;138313 نوشت:
سلام سیادت از پدر منتقل می شود خوب قبول حال اگر سیده ایی فرزند ذکور داشته باشد بنابر غیر فقه باز سیده غیر فقهی است؟درست است؟ حال فرزند اون سید غیر فقهی که از پدر سیادت را به ارث می برد چه طور سید فقهی می شود؟ چون پدرش بالاخره سید بوده و به او رسیده

با سلام مجدد خدمت شما

برای انتقال سیادت از پدر ، باید خود پدر هم بواسطه پدرش ، سید شده باشد و گرنه انتقال سیادت از پدر در مورد او و هیچکدام از فرزندان بعدی صدق نمی کند .

در پناه حضرت حق باشید

mkk1369;137783 نوشت:
چرا سید بودن از پدر به ارث میرسه؟

سلام
سید بودن یعنی اتصال و نسبت با رسول اکرم ص به لحاظ وجود جسمانی
و اما دلیل به ارث رسیدن این نسبت از سوی پدر :
امام سجاد ع در رساله حقوق می فرمایند : پدر اصل توست . پس اصالت از پدر است و مادر به لحاظ تکوینی جایگاه شریف رشد انسان است . انسان توسط پدرش به مثابه دانه ای که در زمین مادر کاشته می شود . حاصل از آن کسی است که دانه مال اوست . زمین فقط پرورش دهنده است . پس اصالت از ناحیه پدر است . با این بیان انتقال سیادت پیامبر ص هم می بایست از طریق مردان منتقل شود و زنان نقشی در آن ندارند چه اینکه زنان سیده محل پرورش دانه دیگران ( غیر سادات) هستند .
موفق باشید

حامد;138376 نوشت:
سلام
سید بودن یعنی اتصال و نسبت با رسول اکرم ص به لحاظ وجود جسمانی

با سلام و تشکر:Gol:

در احادیث و روایات متعددی ثابت است که سرسلسله سادات، از هاشم، جد پيامبر(ص) شروع شد، لذا عبدالمطلب و پدران پيامبر و امام علي(ع) نيز سادات هستند و فرزندان امام علي(ع) نيز سيد هستند. اما از آنجا كه هر كدام از امامان(ع) نيز مقام رفيع و بلندي دارند وقتي نسل سادات به هر كدام از امامان كه برسد آن امام به عنوان سرسلسله آنها معرفي مي شود. مانند سادات علوي، حسني، حسيني، موسوي و رضوي و...

حامد;138376 نوشت:
و اما دلیل به ارث رسیدن این نسبت از سوی پدر :
امام سجاد ع در رساله حقوق می فرمایند : پدر اصل توست . پس اصالت از پدر است و مادر به لحاظ تکوینی جایگاه شریف رشد انسان است . انسان توسط پدرش به مثابه دانه ای که در زمین مادر کاشته می شود . حاصل از آن کسی است که دانه مال اوست . زمین فقط پرورش دهنده است . پس اصالت از ناحیه پدر است . با این بیان انتقال سیادت پیامبر ص هم می بایست از طریق مردان منتقل شود و زنان نقشی در آن ندارند چه اینکه زنان سیده محل پرورش دانه دیگران ( غیر سادات) هستند .
موفق باشید

علاوه بر این، پیشتر، در پست 25، روایتی از امام موسی بن جعفر (ع) نقل کردیم که با بیان شما معارض است.(دقت کنید)
"در روایت است که هارون از حضرت موسی بن جعفر – علیهماالسلام – پرسید: شما چگونه ادعا مى‏كنید فرزند پیامبرید در حالى كه فرزندان‏ على(علیه السلام) هستید؛ زیرا هر كس به جد پدرى خود منسوب مى‏شود، نه جد مادرى!؟ امام فرمود: اى هارون! اگر پیامبر زنده شود و دختر تو را براى خود خواستگارى كند، آیا دخترت را به پیامبر تزویج مى‏كنى؟

هارون گفت: نه تنها تزویج‏ مى‏كنم بلكه با این وصلت ‏به تمام عرب و عجم افتخار مى‏كنم. امام کاظم(علیه السلام) فرمود: ولى این قضیه در مورد من صادق نیست. نه‏ پیامبر(صلی الله علیه و آله) دختر مرا خواستگارى مى‏كند و نه من دخترم را به او تزویج مى‏كنم؛ زیرا من از نسل اویم و این ازدواج حرام است؛ ولى‏ تو از نسل پیامبر نیستى. (1)"

اضافه می کنم روایت دیگری را که حضرت امام موسى الكاظم(ع) فرمود: روزى به مجلس هارون الرشيد خليفه‏ى عباسى وارد شدم. هارون سؤالهايى كرد و من جواب دادم. هارون پرسيد شما چگونه مى‏گوييد كه پسر پيامبريد در حالى كه پيامبر نسل نداشت. او فقط دختر داشت و نسل انسان از پسر مى‏ماند نه دختر.

من در جواب سؤال هارون آيه ای از قرآن کریم تلاوت نمودم اینکه خداوند مى‏فرمايد: "و وهبنا له اسحق و يعقوب كلاً هدينا و نوحا هدينا من قبل و من ذريته داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون و كذلك نجزى المحسنين و زكريا و يحيى و عيسى و الياس كل من الصالحين؛"(2) ما به ابراهيم اسحاق و يعقوب را بخشيديم و همه را هدايت كرديم و نوح را از پيش هدايت كرده بوديم و از نژاد او داود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون را. ما نيكوكاران را چنين پاداش مى‏دهيم. و نيز زكريا يحيى، عيسى و الياس را كه همگى از صالحان هستند»، (3).

به هارون گفتم: اى هارون! پدر عيسى كيست؟ هارون گفت: عيسى پدر ندارد. گفتم: پس چطور عيسى از نسل ابراهيم بشمار رفته است؟! پس بدان كه خداوند عيسى را از طريق مادرش مريم به نسل حضرت ابراهيم ملحق ساخته است. ما هم از طريق مادرمان حضرت فاطمه زهرا از نسل پيامبر اسلام به حساب مى‏آييم.

با توجه به مطالبی که گذشت می توان چنین نتیجه گرفت که:

اولا: امامان که سيد شمرده مي شوند فقط به اين جهت نيست که فرزندان فاطمه زهرا (س) هستند بلکه خود اميرالمؤمنين علي عليه السلام چون نسبتش به هاشم مي رسد، پس امامان(ع) هم از طرف مادري سيد مي باشند و هم پدري.

ثانيا: فرزندان زنان سيده نيز از نظر نسبي سيد شمرده مي شوند لذا در عرف به آنها ميرزا مي گويند، ولي از نظر فقهي خمس به آنها داده نمي شود، هر چند سيد نسبي هستند.

ولي کسي که پدرش سيد باشد علاوه بر اين که سيد نسبي است خمس هم مي توان به او داد (در صورت فقير بودن) در نتيجه بين کساني که فقط مادرشان سيد است با کساني که پدر يا والدين آنها سيدند از نظر نسبي و سيادت فرقي نيست ولي از نظر پاره اي از احکام فقهي هم چون تعلق مسئله تفاوت دارد.(4)

موفق باشید ...:Gol:

پاورقی_________________________________________
1. سیره پیشوایان، ص 432 و احتجاج- ترجمه جعفرى، ج‏2، ص 35.
2. انعام، آیه 84.
3. الميزان، ج 7، ص 241، عربى، بيروت، چاپ دوم.
4. ر.ک: پایگاه پرسمان دانشجویان اداره نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه ها، با کمی تغییر و تصرف.

سلام

جناب حامد فکر نمیکنید که با این نتیجه گیری ، خیلی تک بعدی به این مسئله نگاه کردید؟؟؟

حامد;138376 نوشت:
با این بیان انتقال سیادت پیامبر ص هم می بایست از طریق مردان منتقل شود و زنان نقشی در آن ندارند چه اینکه زنان سیده محل پرورش دانه دیگران ( غیر سادات) هستند .

پس از نظر شما زنان فقط ابزاری هستن برای ادامه دادن نسل شما(سادات یا غیر سادات) و منبعی برای تولید مثل؟
عجب!!!!
تا اونجایی که من اطلاع دارم نمیشه با یه حدیث یا حتی یکی از ایات قرآن نتیجه گیری کرد و علمش نیاز هست تا با بقیه مدارک و روایات سبک و سنگین بشه و نتیجه گیری بشه.
توجه بفرمایید؛

صدیق;137473 نوشت:
در روایت است که هارون از حضرت موسی بن جعفر – علیهماالسلام – پرسید: شما چگونه ادعا مى‏كنید فرزند پیامبرید در حالى كه فرزندان‏ على(علیه السلام) هستید؛ زیرا هر كس به جد پدرى خود منسوب مى‏شود، نه جد مادرى!؟

امام فرمود: اى هارون! اگر پیامبر زنده شود و دختر تو را براى خود خواستگارى كند، آیا دخترت را به پیامبر تزویج مى‏كنى؟

هارون گفت: نه تنها تزویج‏ مى‏كنم بلكه با این وصلت ‏به تمام عرب و عجم افتخار مى‏كنم.

امام کاظم(علیه السلام) فرمود: ولى این قضیه در مورد من صادق نیست. نه‏ پیامبر(صلی الله علیه و آله) دختر مرا خواستگارى مى‏كند و نه من دخترم را به او تزویج مى‏كنم؛ زیرا من از نسل اویم و این ازدواج حرام است؛ ولى‏ تو از نسل پیامبر نیستى. (سیره پیشوایان، ص 432 و احتجاج- ترجمه جعفرى، ج‏2، ص 35)

صدیق;137570 نوشت:
حضرت آیت الله خامنه ای: گر چه منتسبین به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از طرف مادر هم از اولاد آن حضرت محسوب می شوند ولی ملاک ترتب آثار و احکام شرعی سیادت انتساب از طرف پدر است.

حضرت آیت الله فاضل لنکرانی: احکام فقهی سید را ندارند اگر چه از ذریه محسوب می شوند.

حضرت آیت الله صافی گلپایگانی: از فرزندان آن حضرت محسوب می شوند ولی احکام خاص منتسبین از طریق پدر به جناب هاشم را ندارند.

حضرت آیت الله سیستانی: سزاوار احترام خاص سادات هستند ولی مستحق خمس نیستند.

صدیق;138391 نوشت:
از نظر نسبي و سيادت فرقي نيست ولي از نظر پاره اي از احکام فقهي هم چون تعلق مسئله تفاوت دارد.

سلام.
به حکم عقل، دو امری (شی ای) که در پاره ای جهات مثل هم باشند و در پاره ای جهات دیگر مثل هم نباشند ، دو امر (شی) جدا از هم هستند و یک امر (شی) محسوب نمی شوند.

لذا سیادت از طرف پدر، با سیادت از طرف مادر ، دو امر مختلف (حقیقت متباین) محسوب می شوند نه یک امر واحد. گرچه در پاره ای جهات ( اولاد محسوب شدن، احترامات ) با هم مشابهت داشته باشند.

و چرا چنین نباشد؟ حال آنکه واسطه اتصال در یکی از آنها ، مرد (عقل) است و واسطه اتصال در دیگری زن (نفس) است و قرآن کریم می فرماید: و لیس الذکر کالانثی.

جناب استاد صدیق، خواهشمندم در صورت امکان، در خصوص پست قبلی ام، راهنمایی بفرمائید.

صدیق;138391 نوشت:
علاوه بر این، پیشتر، در پست 25، روایتی از امام موسی بن جعفر (ع) نقل کردیم که با بیان شما معارض است.(دقت کنید) "در روایت است که هارون از حضرت موسی بن جعفر – علیهماالسلام – پرسید: شما چگونه ادعا مى‏كنید فرزند پیامبرید در حالى كه فرزندان‏ على(علیه السلام) هستید؛ زیرا هر كس به جد پدرى خود منسوب مى‏شود، نه جد مادرى!؟ امام فرمود: اى هارون! اگر پیامبر زنده شود و دختر تو را براى خود خواستگارى كند، آیا دخترت را به پیامبر تزویج مى‏كنى؟ هارون گفت: نه تنها تزویج‏ مى‏كنم بلكه با این وصلت ‏به تمام عرب و عجم افتخار مى‏كنم. امام کاظم(علیه السلام) فرمود: ولى این قضیه در مورد من صادق نیست. نه‏ پیامبر(صلی الله علیه و آله) دختر مرا خواستگارى مى‏كند و نه من دخترم را به او تزویج مى‏كنم؛ زیرا من از نسل اویم و این ازدواج حرام است؛ ولى‏ تو از نسل پیامبر نیستى. (1)" اضافه می کنم روایت دیگری را که حضرت امام موسى الكاظم(ع) فرمود: روزى به مجلس هارون الرشيد خليفه‏ى عباسى وارد شدم. هارون سؤالهايى كرد و من جواب دادم. هارون پرسيد شما چگونه مى‏گوييد كه پسر پيامبريد در حالى كه پيامبر نسل نداشت. او فقط دختر داشت و نسل انسان از پسر مى‏ماند نه دختر. من در جواب سؤال هارون آيه ای از قرآن کریم تلاوت نمودم اینکه خداوند مى‏فرمايد: "و وهبنا له اسحق و يعقوب كلاً هدينا و نوحا هدينا من قبل و من ذريته داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون و كذلك نجزى المحسنين و زكريا و يحيى و عيسى و الياس كل من الصالحين؛"(2) ما به ابراهيم اسحاق و يعقوب را بخشيديم و همه را هدايت كرديم و نوح را از پيش هدايت كرده بوديم و از نژاد او داود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون را. ما نيكوكاران را چنين پاداش مى‏دهيم. و نيز زكريا يحيى، عيسى و الياس را كه همگى از صالحان هستند»، (3). به هارون گفتم: اى هارون! پدر عيسى كيست؟ هارون گفت: عيسى پدر ندارد. گفتم: پس چطور عيسى از نسل ابراهيم بشمار رفته است؟! پس بدان كه خداوند عيسى را از طريق مادرش مريم به نسل حضرت ابراهيم ملحق ساخته است. ما هم از طريق مادرمان حضرت فاطمه زهرا از نسل پيامبر اسلام به حساب مى‏آييم. با توجه به مطالبی که گذشت می توان چنین نتیجه گرفت که: اولا: امامان که سيد شمرده مي شوند فقط به اين جهت نيست که فرزندان فاطمه زهرا (س) هستند بلکه خود اميرالمؤمنين علي عليه السلام چون نسبتش به هاشم مي رسد، پس امامان(ع) هم از طرف مادري سيد مي باشند و هم پدري. ثانيا: فرزندان زنان سيده نيز از نظر نسبي سيد شمرده مي شوند لذا در عرف به آنها ميرزا مي گويند، ولي از نظر فقهي خمس به آنها داده نمي شود، هر چند سيد نسبي هستند. ولي کسي که پدرش سيد باشد علاوه بر اين که سيد نسبي است خمس هم مي توان به او داد (در صورت فقير بودن) در نتيجه بين کساني که فقط مادرشان سيد است با کساني که پدر يا والدين آنها سيدند از نظر نسبي و سيادت فرقي نيست ولي از نظر پاره اي از احکام فقهي هم چون تعلق مسئله تفاوت دارد.(4)

آیه مباهله و روایات وحدت وجودی پیامبر ص با علی ع جابر این معناست یعنی سیادت پیامبر ص و علی ع یک حقیقت است
لذا هرچند ما در تعریف سیادت بازگشت نسب را به پیامبر ص ذکر کردیم اما وحدت وجودی این دو بزرگوار همان امر مفروغ عنهی خواهد بود که نیازی به ذکرش دیده نمی شد هرچند نوعی بی دقتی است و بهتر ذکر آنست
زینب سادات;138394 نوشت:
پس از نظر شما زنان فقط ابزاری هستن برای ادامه دادن نسل شما(سادات یا غیر سادات) و منبعی برای تولید مثل؟ عجب!!!! تا اونجایی که من اطلاع دارم نمیشه با یه حدیث یا حتی یکی از ایات قرآن نتیجه گیری کرد و علمش نیاز هست تا با بقیه مدارک و روایات سبک و سنگین بشه و نتیجه گیری بشه.

استبعاد مشکلی را حل نمی کند
موفق باشید
موضوع قفل شده است