مشکل در صحبت کردن

تب‌های اولیه

44 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مشکل در صحبت کردن

با سلام خدمت دوستان گرامی
من پسری 25 ساله هستم و یک مشکل بزرگی دارم که هم اکنون در حال ضربه زدن به ازدواج و تا حدودی کار من است و آن هم مشکل در صحبت کردن و ارتباطات اجتماعی است ، من بطور معمول در صحبت کردن مشکل دارم و نمی توانم خوب و رسا صحبت کنم ، همچنین موقع صحبت کردن خیلی مکث می کنم ،نفس کم می آرم و کلا مغزم هنگ می کند و به من من کردن می افتم این موضوع وقتی برایم بحرانی شد که این اتفاق در جلسه خواستگاری به صورت شدیدتری حادث شد و همین یکی از دلایل مهم جواب منفی به من بود . به همین دلیل تصمیم جدی گرفته ام تا این مشکل را حل کنم البته صدای من هم نازک و کوتاه است ، خواهشمندم کسی راهنمایی و یا راه حلی در این زمینه داره کمکم کنه چون دارم اعتماد به نفس و خیلی از موقعیت ها را به خاطر این موضوع ازدست می دم.
با تشکر

سلام و درود:Gol:
خوب هستید:Gol:
دوست عزیز شما در صحبت کردن مشکلی ندارید !!! چرا که قطعا وقتی با خانواده و دوستان و آشنایان صحبت می کنید چنین مشکلی برای شما بوجود نمی آید و خیلی راحت ارتباط برقرار می کنید:ok:

مشکل در ارتباطات اجتماعی و بیرون از جمع خانواده و دوستان بیشتر به اعتماد به نفس شما بر می گردد تا نازکی صدا و....

amir86;133213 نوشت:
این اتفاق در جلسه خواستگاری به صورت شدیدتری حادث شد و همین یکی از دلایل مهم جواب منفی به من بود

برید خدا رو شکر کنید !:Cheshmak: خیلی از جوونا تو این شرایط بد اقتصادی دوست دارن خواستگاریشون اینجوری پیش بره:Nishkhand:

راهکار خوبیه هرکس خواست از ازدواج و مسئولیت فرار کنه : :Cheshmak:

amir86;133213 نوشت:
موقع صحبت کردن خیلی مکث می کنه ،نفس کم می آره و کلا مغزش هنگ می کنه و به من من بیافته

:Nishkhand: :Nishkhand:

از شوخی که بگذریم :Gol:

برای عدم مکث و روان صحبت کردن باید اطلاعات عمومی تون رو بالا ببرید در زمینه های مختلف مطالعه کنید بنویسید و بخوانید !! بعد از چند ماه به نتایج جالبی خواهید رسید :ok: :Gol:

از مسئولان انجمن مشاوره هم دو عذر می خواهم اول بخاطر اینکه پای من اشتباهی رفت تو کفششون و دوم اینکه مشاوره ی فرار از ازدواج ، این بلای خانمان سوز دادم:Nishkhand:

دوستان همونطور که از شکلک ها پیداست برخی مطالب جهت مزاح است :ok::Gol:

شاد و سلامت باشید :Gol:

یا علی

سلام
منم با جناب قضاوت موافقم :ok:
اشتباه نکنید
نه در مورد بلای خانمان سوز البته اگر هر دوطرف به یه سطحی از آمادگی نرسیده باشن
باید بگیم زلزله
خوب از حد 8 ریشتر هم میگذره و میشه.................
حالا زلزله رو ولش کن
باید اطلاعات عمومیت بالا بره نه فقط برای خواستگاری
واسه این که بتونی یه آدم اجتماعی نرمال باشی
نه همسر آیندت که دوستانت هم با یه آدم با اعتماد به نفس دوست باشن
راستی اعتماد به نفس هم باید داشته باشی
تو از همه جون ها بهتری!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نیستی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نباش
چیزی هم کم نداری

دوست عزیز جناب "قضاوت" ،اگر این پاسخ را جهت مزاح دادید ممنونم ولی این مسئله برای من دردسر ساز شده است در رابطه با خواستگاری هم این عین جمله مادر دختر است: " مرد نباید اینقدر ضعیف باشه یه خورده باید محکم و درست حرف بزنه ..." در محیط کار هم با اینکه من از لحاظ کاری در تخصص خودم چیزی کم ندارم اما این موضوع باعث شد در یکی دو جلسه مهم که از من دعوت کردند کم بیارم و این باعث شده آدمی که از لحاظ کاری از من پایینتره به خاطر خوب حرف زدن از من بالاتر قرار بگیره پس خواهشا درست و حسابی به من بگید باید چیکار کنم

با تشکر

دوست عزیز سلام
جناب قضاوت مزاح نکردن با طنز مشکل شما رو گفتن
من مونث هستم
من هم اگر آدمی مثل شما بیاد به خواستگاریم حتی باهاش حرف نمی زنم چه برسه بعدش بگم نه
دنیای امروز دنیای مدرنیته و سرعته
فکر میکنی کسی منتظر می مونه تو صحبت بکنی چون با طنز جناب قضاوت متوجه نشدید
میگم
توی این دنیا و این دوره زمونه که هر کس خنجر برداشته به جون زندگی دیگری تا او نباشد و او در امان باشد
جای برای افاده آمدن و با آرامش عمل کردن نیست
سرعت و استقامت حرف اول و آخر را در گوش زمان می پیچد
حالا با این اوضاع چه کسی اطمینان می کند سکان زندگی خویش را به شما بسپارد شمایی که حتی نمی توانید از خواستگاری خود عبرت بگیرید و به دنبال راه حل باشید و ثابت کنید که می توانید
خوب من جدی می گویم امیدوارم دلخور نشوید
شما ضعیف النفس هستید
و خانوم ها به مرد احتیاج دارند به کسی که تکیه گاه باشد نه نام مرد یدک بکشد

amir86;133261 نوشت:
دوست عزیز جناب "قضاوت" ،اگر این پاسخ را جهت مزاح دادید ممنونم ولی این مسئله برای من دردسر ساز شده است در رابطه با خواستگاری هم این عین جمله مادر دختر است: " مرد نباید اینقدر ضعیف باشه یه خورده باید محکم و درست حرف بزنه ..." در محیط کار هم با اینکه من از لحاظ کاری در تخصص خودم چیزی کم ندارم اما این موضوع باعث شد در یکی دو جلسه مهم که از من دعوت کردند کم بیارم و این باعث شده آدمی که از لحاظ کاری از من پایینتره به خاطر خوب حرف زدن از من بالاتر قرار بگیره پس خواهشا درست و حسابی به من بگید باید چیکار کنم

با تشکر

سلام طاعات و عبادات قبول درگاه حق :Gol:

با توجه به اینکه شما مشکلی از لحاظ اطلاعات و هویت و .... کم و کسری ندارید ، پیشنهاد می کنم نزد یک روانشناس خبره مهارتهای ابراز وجود را یاد بگیرید.

موفق و سربلند باشید.

خواهشا یه کارشناس بیاد جواب منو بده :Ghamgin:

amir86;133269 نوشت:
خواهشا یه کارشناس بیاد جواب منو بده :ghamgin:

گر صبر کنی زغوره حلوا سازی

پاسخی که به شما دادم کارشناسی نبود ولی بر اساس تجربیاتم بدست اومده.

موفق و موید باشی -التماس دعا- خدانگهدار

سلام
ببخشید منم دارم دخالت میکنم ولی تجربه خواهرمو گفتم بگم شاید به دردتون خورد
خواهر من هم مثل شما اعتماد به نفسش پایینه موقع دفاع از پایان نامش خیلی مشکل داشت ما برای حل مشکلش قرار گذاشتیم هرشب کل اعضای خانواده بشینیم و اون برای ما دفاع کنه! البته اولش سختش بود با آینه شروع کرد یعنی جلوی آینه وایمیستاد و صحبت میکرد بعد 2 الی 3 شب بیشتر طول نکشید پیش ماهم تونست خیلی خوب حرف بزنه روز دفاعش هم کارش عالی بود و 20 شد:Kaf:
من پیشنهاد میکنم شما مطالعه توی زمینه های مختلف داشته باشین مثلا خواستین برید خواستگاری باید راجب آدابش ، حرفای مورد نیاز جلسه اول و دوم و همچنین هدف خودتون و برنامه هاتون اشراف کامل داشته باشین و قبل از شرکت توی هر جلسه مهمی علاوه بر اطلاعات کامل تمرین سخنرانی کنید حالایا جلوی آینه یا پیش دوستان و خانواده

amir86;133269 نوشت:
خواهشا یه کارشناس بیاد جواب منو بده :ghamgin:

عجله نکنید کارشناسان حتما میان یه کم زمان میبره ولی نه خیلی زیاد

amir86;133269 نوشت:
خواهشا یه کارشناس بیاد جواب منو بده :ghamgin:

سلام علیکم
دوست بزرگوار در ابتدا تشکر میکنم از اینکه بخش مشاوره سایت اسک دین را برای حل مشکل خود انتخاب کرده اید و سپس بابت تاخیر در پاسخگویی از حضورتان عذرخواهی میکنم
مشکلتان به استادحامی مدیریت انجمن مشاوره ارجاع شد.انشالله به زودی پاسخگوی شما خواهند بود

سلام و درود :Gol:
خوب هستید:Gol:

amir86;133261 نوشت:
دوست عزیز جناب "قضاوت" ،اگر این پاسخ را جهت مزاح دادید ممنونم ولی این مسئله برای من دردسر ساز شده است

صرفا جهت مزاح نبود و اتفاقا منتظر واکنش شما بزرگوار بودم تا بر اساس آن هم قضاوت بهتری از وضعیت کنونی شما داشته باشیم و هم بهتر حقیر و دوستان بتوانیم کمکتون کنیم:ok:

ببینید شما این نوشته ی بنده رو توجهی بهش نداشتید :

نقل قول:

برای عدم مکث و روان صحبت کردن باید اطلاعات عمومی تون رو بالا ببرید در زمینه های مختلف مطالعه کنید ، بنویسید و بخوانید !! بعد از چند ماه به نتایج جالبی خواهید رسید :ok: :Gol:

پس به این نتیجه می رسیم شما خوب مطالعه نمی کنید در واقع خوب نمی خوانید!!!:ok: و وقتی خوب نمی خوانید نباید انتظار خوب نوشتن و خوب خواندن و خوب صحبت کردن رو داشته باشید

به حرفایی که پشت اون طنز ها نوشته شده بود پی نبردید و این نشون میده که تمرکز لازم رو ندارید و باید تمرکزتون رو بالا ببرید:ok::Gol:

amir86;133261 نوشت:
در رابطه با خواستگاری هم این عین جمله مادر دختر است: " مرد نباید اینقدر ضعیف باشه یه خورده باید محکم و درست حرف بزنه ..."

بنده در جواب شما دوست عزیز از ازدواج بعنوان بلایی خانمان سوز یاد کردم !! پشت این جمله این مطلب نهفته شده بود که در شرایط فعلی به دلیل عدم داشتن مهارت و آگاهی های لازم ازدواج برای شما دوست عزیز بلایی خانمان سوز است !!!:ok:

البته حصول این مهارت ها کار چندان دشوار و ناشدنی نیست :Gol::ok:

با این تفاسیر هنوز هم پست قبلی حقیر رو درست وحسابی نمی دونید:Cheshmak:

ببینید دوست عزیزمون سرکار نیایش سبز در پاسخ به شما چی فرمودند :

نیایش سبز;133266 نوشت:
با توجه به اینکه شما مشکلی از لحاظ اطلاعات و هویت و .... کم و کسری ندارید

خب بنده با یه پست از دید شما الکی برای شما دوست عزیز ثابت کردم که مشکل اطلاعاتی دارید و عدم تمرکز:ok:

در واقع پستم باعث و بانی تشخیص بود برای ارائه راهکار درست و مناسب !!!

شما هم نیاز به تقویت اطلاعات عمومی دارید و هم بالا بردن اعتماد نفس .

مطالعه کردن و خوب خواندن و نوشتن به صحبت کردن شما کمک شایانی خواهد کرد .

امیدوارم هرچه زودتر شرایط لازم رو برای ازدواج با همسر مورد نظرتون حصول کنید:Gol:

شاد و سلامت باشید :Gol:

یا علی

سلام:Gol:

amir86;133213 نوشت:
صدای من هم نازک و کوتاه

پیشنهاد میکنم شاهنامه ی فردوسی را با صدای بلنــــد و محکــــم بخوانید:gun:

علی یارتان:Gol:

سلام
بنده بر اساس رشته تحصیلی و نیز تجربیات شخصی ام، درباره مشکل این دوستمان نظر میدهم:

اگر شما در خانه خودتان و در ارتباط با اعضاء خانواده تان ، این مشکل را ندارید و فقط در ارتباط با دیگران دچار این مشکل می شوید، شما سالم هستید و مشکل جسمی ندارید. اما چیزی در شما ضعیف است که من نام آن را « ساپورت فیزیولوژیکال »[=Calibri] Physiological support می گذارم.

به این معنی که داریم کاری انجام می دهیم، بدن ما باید انرژی لازم برای آن کار را تأمین کند و « سیستم بدنی » ما ، توانایی انجام آن را داشته باشد. این کار، می تواند حرف زدن در جمع و ارتباطات اجتماعی باشد.... اما گاهی بدن نمی کشد. یعنی کار برایش سنگین است. لذا "بدن، کم می آورد". (بدن، در اینجا منظور ، سیستم قلبی عروقی و سیستم تنفسی و سیستم عصبی است).

خلاصه راه حل:
ورزش کنید. اما به طور علمی. ورزش باعث تقویت سیستمهای قلبی-عروقی و تنفسی و عصبی شما می شود. نتیجه این حواهد شد که : موقع انجام کارهای مورد نظر، قلب کم نمی آورد و به تپش نخواهد افتاد، (تپش قلب خودش عاملی برای سرخ شدن چهره و ... است)، سیستم عصبی هم حساسیت نشان نخواهد داد و اتفاقاتی از قبیل لرزش صدا و کوتاهی آن و ... پیش نخواهد آمد.

اما فاکتورهای علمی مهمی که باید رعایت شوند: (شیوه درست ورزش کردن)

در مورد ورزش، ما سه عامل داریم: مدت، شدت، تکرار (به اختصار: فرمول مُشت)

مدت زمان اصل ورزش: 45 دقیقه (بدون محاسبه گرم گردن ابتدایی و سرد کردن انتهایی که هر کدام بین 7 تا 15 دقیقه بایستی طول بکشد).

شدت: 85 - 70% ضربان قلب ماکزیمم (برای شما، 166 - 136 است). در ابتدای کار از درصدهای پایین تر این دامنه استفاده کنید و به تدریج که بدن به ورزش عادت می کند، از درصدهای بالاتر این دامنه استفاده کنید.

توجه کنید که در هر حال، شدت های زیر 70% ضربان قلب ماکزیمم ، باعث ارتقاء سطح عملکرد قلبی - ریوی - عصبی نخواهد شد.

( چند توضیح:
ضربان قلب ماکزیمم: حداکثر مقدار ضربانی است که قلب هر فرد می تواند در یک دقیقه انجام دهد. برای هر فردی، عدد خاصی است.
شیوه محاسبه ضربان قلب ماکزیمم: سن خود را از عدد 220 کم کنید. (در سن شما، ضربان قلب ماکزیمم، 195 است) ).

تعداد تکرار: سه روز در هفته

نوع ورزش: هر نوع حرکت ورزشی (دو، طناب زدن، شنا روی زمین، حرکت پروانه، ... ) که ضربان قلب شما را به 75% ضربان قلب ماکزیممتان برساند. ترجیحاً حرکات بدون وزنه.

این یک راز بزرگ است:
اگر سه روز در هقته، هر روز به مدت 45 دقیقه، قلبتان با 85 - 70% ضربان ماکزیممش بزند، به بهترین سطح عملکرد قلبی عروقی ریوی عصبی دست می یابید و از نظر جسم و روان، به وضعیت بسیار خوبی دست خواهید یافت.

با عرض سلام و ادب خدمت همه دوستان به خصوص دوست پرسشگرمان

دوست من مشاوره تلفني و كتبي گاهي وقت ها دردسرساز مي شود و مشكل زا؛ چرا كه اغلب نكات جدي گرفته نمي شود و به دليل كوتاه بودن جلسه و تكرار نشدن و نداشتن برنامه زمان بندي تدريجي و ارائه تمرين و بررسي آنها كار ناقص خواهد بود. به عنوان نمونه
چند تكنيك خوب ارائه شد كه براي رفع مشكل شما بسيار حياتي است. مانند نكاتي كه بزرگواراني چون ياقوت احمر و گل مينا و قضاوت و نيايش سبز اشاره كردند.
با اين مقدمه اميدوارم بحث را جدي بگيريد و گرنه صرف شنيدن يا خواندن عبارات و عمل نكردن مي تواند مشكل شما را بيشتر كند و هر بار كه اين روش ها را مي شنويد احساس كنيد كارايي لازم را ندارند.
حال به برخي از راهكارهاي عملي و مفيد اشاره مي كنم اميدوارم كه با برنامه و تمرين روزانه مستمر به خواسته خود برسيد البته اگر بتوانيد اين تمرين ها را زير نظر مشاور انجام دهيد زودتر به نتيجه مطلوب خواهيد رسيد.
1- احساس ارزشمندي: احساس ارزشمندي براي اعتماد به نفس نقش باطري براي ساعت را بازي مي كند وقتي باطري نباشد يا ضعيف باشد ساعت خوب كار نمي كند. اگر احساس ارزشمندي ما دچار مشكل شود با افت اعتماد به نفس در برخي از ابعاد زندگي مواجه مي شويم.
2- فراموش نكنيم كه اعتماد به نفس ما از قانون همه يا هيچ تبعيت نمي كند يعني ما در برخي موارد خوب عمل مي كنيم و در جاهايي ضعيف. با توجه به عملكرد در جاهاي قوي به اين امر واقف شويم كه ما اين توانايي بالقوه را داريم كه همه جا خوب عمل كنيم.
3- توجه به شكست ها و تصويرسازي ذهني از شكست و تكرار و بازسازي صحنه ها سبب انهدام اعتماد به نفس ما مي شود بنابراين بايد عكس اين ها را عمل كنيم يعني به موفقيت هاي خود در خصوص مشكل مان "توجه" كنيم از موفقيت هاي جزيي و كلي ما "تصاوير ذهني" بسازيم و به تكرار و بازسازي اين صحنه بپردازيم. در ابتدا اين تمرين بايد روزي سه بار انجام شود اين تمرين ها نقش داروي آنتي بيوتيك دارد عمل نكردن به موقع سبب بي اثر يا كم اثر شدن زحمات قبلي مي شود.
4- هرگز با تلقين هاي غلو آميز خودمان را فريب ندهيم چون ذهن هشيار ما قبول نمي كند مثلا نگوييم من برجسته و مشهورترين سخنران كشور يا دنيا هستم. به جاي اين عبارات بگوييم احساس مي كنم امروز نسبت به ديروز بهتر شده ام. و خواهم توانست با تمرين موفقيت بيشتر و بيشتري كسب كنم.
5- راحت و خودموني و بدون تكلف سخن بگوييد و دنبال واژه و عبارات خاص يا دهن پر كن نگرديد.
6- عكس افراد موفق را در كاميپوتر و اتاق خود بزنيد به حركات بدن و چگونگي سخن گفتن آنها توجه كنيد.
7- شوخي را بلديزري براي پس زدن اضطراب خود بدانيد( شوخي سنجيده و به موقع)
8- با تمثيل و تشبيه مخاطب فهم، براي رساندن مقصود خود ميان بر بزنيد.
9- از جمع هاي كوچك شروع كنيد و روند افزايش تدريجي را در عمل دنبال كنيد و در دفتر ثبت كنيد.
10- به جاي نگراني درباره تپش قلب يا سرخ شدن صورت با ساختن كاريكاتور يا تصوير ذهني از آنها با آنها شوخي كنيد.
11- به ياد داشته باشيد تمرين مادر مهارت است پس تمرين كنيد و تمرين مانند كودكي كه براي راه رفتن يا سخن گفت تلاش مي كند و تلاش.
12- جنبه هاي موفق زندگي خود(ارتباطي، تحصيلي، شغلي، اقتصادي، اخلاقي، و...) روي كارت پستال هايي بنويسيد و پيوسته مرور كنيد اين ها مانند نور تاريكي ها و نقص ها را رفع مي كند به شرط اين كه با هم ديده شوند و بررويشان تمركز شود.
13- ورزش را جدي بگيريد(رجوع به تمرينات ياقوت احمر در بالا)
14- در باشگاه با ورزشكاران ارتباط برقرار كنيد همنشيني و همصحبتي با افراد قوي بر ما اثر دارد.
15- از دعا و ارتباط با خدا و ائمه و آيت الكرسي كمك بگيريد


با سلام دوباره خدمت دوستان گرامی

من تمام پاسخ ها را خواندم و از دوستانی که نظر دادند تشکر می کنم و لازم دیدم چند مطلب را عنوان کنم :

1- شاید از برخی جملات من برداشتهایی از قبیل توجه نکردن به پاسخ " در رابطه با پاسخ جناب قضاوت " و حتی عجله در پاسخ گرفتن به خاطر جمله " خواهشا یه کارشناس جواب منو بده " را کرده باشید. در رابطه با پاسخ جناب قضاوت تا حدودی درست است که در ادامه عنوان می کنم ولی در رابطه با جمله بعدی ، من از برخی پاسخ ها همچون پاسخ کاربرگرامی "شمیم" که در پاسخ اول به طور تصنعی هندوانه زیر بغل من گذاشتندو یا خواستند به من اعتماد به نفس بدهند به طور کاذب (کاری که مردها از آن بدشان می آید البته منو مرد حساب نمی کنن :khandeh!:) و در پاسخ دوم برجک منو زدند:Moteajeb!: باید این حرف را می زدم.

2- دوست گرامی جناب آقای قضاوت من به این انجمن اومدم تا بلکه راهکار عملی و کاربردی بگیرم و به من حق دهید از پاسخ ابتدایی شما در رابطه با ازدواج در آن شرایط ناراحت شوم و بقیه حرف هایتان هم به نظرم تکراری و کلی بیاید. در رابطه با ازدواج باید به عرضتان برسانم من اصلا قصد ازدواج نداشتم با اینکه خانواده و خیلی از اطرافیان وضعیت مرا مناسب ازدواج می دیدند و قصد داشتم بیشتر بر روی تخصصم کار کنم و حتی به فکر رفتن به خارج از کشور بودم اما چه کنم خدا فردی را سر راه من قرار داد که 4-5 ماه فکر مرا درگیر کرد و نتوانستم او را از دلم بیرون کنم و بعد از گفتگو با ایشان در جلسه خواستگاری علاقه ام چند برابر شد و باعث شد تصمیم بگیرم تغییراتی در خودم ایجاد کنم.
حرف های شما در رابطه با نداشتن تمرکز صحیح است و همچنین عدم دقت در خواندن .حال چند سوال از شما دارم:
- شما گفتید باید اطلاعات عمومی را بالا ببرم ، من تقریبا روزانه 1.5 ساعت وقتم را صرف خواندن مطالب سایت های خبری - تحلیلی می کنم البته به دلیل همان عدم دقت و اینکه می خواهم همه چیز را بخوانم به صورت سرسری و چشمی است. شما در رابطه با منبع مطالعاتی پیشنهاد خاصی دارید ؟
- خوب خواندن از نظر شما چیست؟

3- خواهر گرامی pooneh ، از پیشنهاد شما استقبال می کنم و از دوستان دیگر هم می خواهم اگر پیشنهادی در این زمینه دارند ارائه نمایند . آخه من صدای خودمم چند بار ضبط کردم خیلی نافرم بوده در حالی که موقع صحبت کردن متوجه نمی شم ، تقریبا شبیه صدای دکتر لنکرانی البته از نوع خیلی آهسته تر و ...:khaneh:
من تا قبل از این فکر می کردم فقط سیگار و دخانیات صدا را مردانه تر می کنه :Nishkhand::Nishkhand:
.........
یه کاری پیش اومده باید برم بقیه حرفامو تو پست بعدی که شاید 4-3 ساعت دیگه باشه می زنم

سلام دوباره
خب من یه چیزی را یادم رفته بود تو پست قبلی بگم و اونهم اینه که از کی این وضعیت واسه من پیش اومد، من آدم خیلی لاغری هستم (اینم یکی از دلایل جواب منفی ازدواج بود و شاید قسمتی از تن صدای من به خاطر این موضوع باشد ) ولی بسیار پرانرژی ،من از کودکی هم کمی خجالتی بودم و تا آنجایی که یادم می آید در سنین 7-8 سالگی کمی لکنت زبان داشتم .این لکنت زبان تنها در زبان مادریم وجود داشت و با رفتن به مدرسه این مشکل حل شد و من دیگر مشکلی نداشتم تا اینکه وارد دوره دبیرستان شدم،من آدمی بودم که سر کلاس زیاد سوال می پرسیدم سال اول دبیرستان بود و من درس علوم زیستی داشتم من به این درس علاقه فراوانی داشتم و در کلاس هم نفر اول بودم . در یکی از جلسات من در رابطه با پیوند جانداران مبحثی مطرح کردم که ترکیدن صدای خنده بچه ها را در پی داشت :Khandidan!: (من این قضیه را مطرح کردم که با پیوندژن حشره شب تاب به درخت می توان درختان را نورانی کرد و روشنایی خیابانها را تامین کرد :Gig:) و معلم ما که استاد دانشگاه هم بود به خیال اینکه من اورا دست انداخته ام با من برخورد شدیدی کرد و باعث شد من بعد از آن دیگر هیچ سوالی در هیچ کلاسی نپرسم و حتی به شاخه علوم تجربی که مشاور مدرسه پیشنهاد داده بود وارد نشوم...
____________
دوستان شرمنده بازم کاری پیش اومده باید برم بزودی بر می گردم ...
همین الان پاسخ آقای قضاوت را هم دیدم برمی گردم.

سلام و درود:Gol:
خوب هستید:Gol:

amir86;133449 نوشت:

شما گفتید باید اطلاعات عمومی را بالا ببرم ، من تقریبا روزانه 1.5 ساعت وقتم را صرف خواندن مطالب سایت های خبری - تحلیلی می کنم البته به دلیل همان عدم دقت و اینکه می خواهم همه چیز را بخوانم به صورت سرسری و چشمی است. شما در رابطه با منبع مطالعاتی پیشنهاد خاصی دارید ؟
- خوب خواندن از نظر شما چیست؟

سایت های خبری و تحلیلی جای مناسبی است برای آشنایی با قالب و نگارش های مختلفی است که در هر قشر به کار می رود و توصیفات و تمثیلات و تشبیه هایی که در این متون هست می تونه شما رو بسیار غنی و سرشار کنه از چیز هایی که هم سخنان شما رو زیبا و دلنشین می کنه و هم باعث میشه در صحبت کردن گیر و مکثی نداشته باشید :ok:

بنده مطمئن هستم شما بارها و بارها اون متون رو مطالعه فرمودید ولی از کنار اصطلاحات مربوط به هرقشر جامعه و توصیف ها و تمثیل های زیبای اون متون به راحتی گذشتید و قادر نیستید از اونا استفاده کنید !!!

شما وقتی یک مطلب رو خوب خوندید که بتونید در همون قالب و نزدیک به اون سخن بگویید و یا حتی بنویسید و قلم بزنید:ok:

amir86;133449 نوشت:

کاربرگرامی "شمیم" که در پاسخ اول به طور تصنعی هندوانه زیر بغل من گذاشتند و در پاسخ دوم برجک منو زدند


حالا سر برجکتون بنشینید هندونه ای که سرکار شمیم بهتون داده رو با چشمانی رو به افق های پر از امید و در جستجوی روزی نو و زندگی جدید نوش جان کنید :Nishkhand::Gol:

پوستاشو از اون بالا نندازینااااااااااااااااااااااا ممکنه بخوره تو سر مرغ دلتون پرپر بشه و دیگه صدایی ازش بگوش نرسه :Cheshmak: :Nishkhand:

تو پست قبلی دیدم که لبخند بر لبانتون نقش بخشه بنده اعتقادم اینه که با لبخند و در محیطی مفرح هم بهتر میشه زندگی کرد هم آموخت و هم آموزش داد که همان زکات علم است البته برای عالمان نه برای امثال حقیر:khaneh:

شاد و سلامت باشید:Gol:

یا علی

amir86;133533 نوشت:
با پیوندژن حشره شب تاب به درخت می توان درختان را نورانی کرد و روشنایی خیابانها را تامین کرد

[=Times New Roman]سلام
البته در این که نمی توان حشره شب تاب را به درخت پیوند زد که شکی نیست! :Cheshmak:
البته فکر شما شاید در آینده با بیوتکنولوژی تحقق پیدا کند!:ok:

ولی خیلی از افراد هستند که چنین برخوردی با آنها می شود و بعد همین اتفاق را با خنده برای بقیه هم تعریف می کنند.
مثلا شوهر خواهر من ، خودش می گفت که دبیر شیمی ما داشت توضیح می داد که از عوارض مصرف الکل این است که باعث کور شدن چشم می شود.
بعد من گفتم اگر کسی خودش کور باشد چی؟!
و بعد هم دبیر شیمی ایشان را از کلاس بیرون کرده بودند.

گرچه شاید در این موارد ، یک معلم می تواند برخورد بهتری داشته باشد و از تنوع طرز فکر در بین شاگردانش خوشحال باشد و لذت ببرد اما اگر معلمی این طور نبود ، شما هم سخت نگیرید!

[=Times New Roman]شما اگر قرار باشد از اشتباه خودتان ناراحت بشوید و از اشتباه دیگران هم غصه بخورید ، که نمیشود!
یادم میاد دو سال پیش که یک روانشناس برجسته به مدرسه ی ما دعوت شده بودند ، یکی از حرفهایی که زدند و من خوب در ذهنم ماند این بود که اشتباه را حق مسلم خود بدانید!
و به خاطر یک اشتباه ، خودتان را آنقدر سرزنش نکنید که موجب اشتباه بعدی بشود.
سخت نگیرید.

با سلام دوباره و آرزوی قبولی طاعات و عبادات
و اما ادامه مطلب
از همان زمان صحبت نکردن و تا حدودی گوشه گیری من شروع شد و حتی در دانشگاه هم وجود داشت ولی به دلیل همین عدم توانایی صحبت کردن در صورت تمایل هم به دلیل ترس از مسخره شدن سعی می کردم صحبتی نکنم حتی یادم می آید چند درس را فقط به خاطر اینکه باید کنفرانس می دادم حذف کردم و یا بی خیال نمره کنفرانس شدم و حتی از قرآن خواندن در جمع هم واهمه دارم که شاید با صدای من به ساحت کتاب خدا جسارت شود .
4 -پاسخ جناب [=Calibri]” یاقوت احمر[=Calibri]” در رابطه با ورزش بسیارخوب بود و حتما این کار را هم انجام می دهم البته این سوال را دارم که با توجه به لاغری مفرط من (وزن 50 کیلو)آیا نیاز به تغذیه خاص یا افزایش وزن وجود دارد ؟
5 -دستورالعمل های مطرح شده توسط جناب "حامی " مدیر انجمن مشاوره را هم انجام می دهم ، بعضی از راهکارهای ایشان نیازمند راهنمایی بیشتر می باشد.
امیدوارم خداوند یاریم کند تا بتوانم مشکلم را حل کنم ، من پیشرفت کارم و همچنین مشکلات احتمالی را در این تاپیک مطرح می کنم. بازهم از راهنمایی های شما سپاسگزارم واز آنها در هر زمان استقبال می کنم.
وقت افطار است و از همه شما می خواهم که مرا دعا فرمایید...با تشکر

:Gol::Gol::Gol:

amir86;133605 نوشت:
با توجه به لاغری مفرط من (وزن 50 کیلو)آیا نیاز به تغذیه خاص یا افزایش وزن وجود دارد ؟
سلام.
هیچ نیازی به افزایش وزن وجود ندارد. ورزش برای همه افراد با همه شرایط جسمانی مفید است. فقط به شرط اینکه سالم باشند و بیماری (خصوصاً بیماریهای قلبی) نداشته باشند.
ممکن است در ابتدای کار، کمی از وزن شما کاسته شود که به دلیل افزایش سوخت و ساز بدن و مصرف شدن چربی هاست که یک امر طبیعی است. اما پس از مدتی وزن دوباره به حد نرمال خواهد رسید که مربوط به افزایش توده عضلانی و استحکام استخوانها و ... است.

نکته مهم دیگر اینکه: کسی که عادت به ورزش ندارد، نمی تواند از همان جلسه اول، طبق فرمول بالا ورزش کند. بهتر است در جلسات اولیه از مدت زمان کمتر و با شدت کمتر شروع کنید و کم کم خود را به مقادیر ذکر شده در بالا برسانید.

سلام.
عاقلانه ترین کار مراجعه به مشاور هست. اگه لازم بود ایشون شما رو به روان درمانگر یا روانپزشک ارجاع میده.
اصلا هم از رفتن پیش مشاور شرم نکنید که نشان دهنده هوش شماست نه ضعفتون.
اما نظر من راجع به مشکل در صحبت کردن.
چند احتمال وجود دارد. بعضی از اونها که به ذهنم میرسه:
1-کمبود اعتماد به نفس: برای حل این مشکل علاوه بر مراجعه به یک مشاور خوب, از کتاب های معتبر که توسط روانشناسان نوشته شده نه افراد کوچه بازاری استفاده کنید. از انتشارات معتبر خرید کنید. اسم کتاب رو هم از مشاور بخواید چندین پیشنهاد خوب برای شما خواهد داشت.
2-وضعیت خاص پزشکی:به پزشک عمومی مراجعه کنید.(البته تا حالا نشنیدم بیماری باعث بشه صدا ضعیف بشه اما شاید تارهای صوتی شما نیاز به معاینه داشته باشه)

درضمن برای ورزش کردن و افزایش وزن, حتما به پزشک تغذیه مراجعه کنید. احتمالا ایشون آزمایش تیروئید و شایدم انگل برای شما بنویسه. در کل تعداد وعده های غذایی رو زیاد کنید,مثلا قبل از رفتن به رختخواب چیزی بخورید. فعلا از نظر من نیاز به مکمل نیست(یه چیزایی از ورزش سرم میشه)

درکل انسان موجودیه که اگه تلاش کنه میتونه تا حد قابل قبولی عوضش بشه. در ضمن خودت رو یه وقت سرزنش نکنی رفیق, اگه اینکارو کردی واسه سرزنش کردن خودت هم خودت رو سرزنش نکن.:Gol:

سلام:Gol:

دوستان به ورزش اشاره کردن!

گفتم شاید این تجربه ای که یکی از نزدیکانم هم با آن موفق شد تا اعتماد به نفسش را تقویت کند, مفید باشد!

ورزش های رزمی مثل تکواندو یا کاراته یا بوکس و...

میتونه خیلی مفید باشه

علی یارتان:Gol:

مهندس A;133674 نوشت:
سلام.
عاقلانه ترین کار مراجعه به مشاور هست. اگه لازم بود ایشون شما رو به روان درمانگر یا روانپزشک ارجاع میده.
اصلا هم از رفتن پیش مشاور شرم نکنید که نشان دهنده هوش شماست نه ضعفتون.

با سلام و تشکر از پیشنهاد شما :Gol:
من فعلا ترجیح می دهم (تا یک هفته بعد از ماه رمضان) راهنمایی های دوستان را بکار بگیرم و در صورت عمل کردن و نتیجه نگرفتن راه های دیگر را ، از جمله توصیه شما را امتحان کنم. در رابطه با پزشک تغذیه هم به علت ماه رمضان بایستی بعد از ماه رمضان مراجعه کنم.
در رابطه با تارهای صوتی آیا پزشک خاصی هم وجود دارد ؟

با تشکر مجدد


amir86;133711 نوشت:
با سلام و تشکر از پیشنهاد شما :Gol:
من فعلا ترجیح می دهم (تا یک هفته بعد از ماه رمضان) راهنمایی های دوستان را بکار بگیرم و در صورت عمل کردن و نتیجه نگرفتن راه های دیگر را ، از جمله توصیه شما را امتحان کنم. در رابطه با پزشک تغذیه هم به علت ماه رمضان بایستی بعد از ماه رمضان مراجعه کنم.در رابطه با تارهای صوتی آیا پزشک خاصی هم وجود دارد ؟

با تشکر مجدد

سلام ، طاعات و عبادات قبول :Gol:

شما به فکر تغییر خودتون از جمله صدا و جسمتون نباشید ، به نظرم اونها را آنچنان که هستند قبول کنید و دوست داشته باشید. البته این به معنی عدم تلاش شما برای رفع مشکل نیست ولی اگر شما با خودتون راحت باشید خیلی از مشکلات حل خواهد شد.

باز هم تاکید می کنم که یادگیری ابراز وجود خیلی تاثیرگذاره ، شما وجود دارید ولی از ابراز آن ناتوان هستید.

نکته آخر هم اینکه هیچ کس کامل نیست.

با تشکر - التماس دعا

قضاوت;133536 نوشت:
سلام و درود:Gol:

سایت های خبری و تحلیلی جای مناسبی است برای آشنایی با قالب و نگارش های مختلفی است که در هر قشر به کار می رود و توصیفات و تمثیلات و تشبیه هایی که در این متون هست می تونه شما رو بسیار غنی و سرشار کنه از چیز هایی که هم سخنان شما رو زیبا و دلنشین می کنه و هم باعث میشه در صحبت کردن گیر و مکثی نداشته باشید :ok:

یا علی

سلام :Gol:، پیشنهاد می کنم فعلا که شما نیاز به آرامش و تمرکز حواس دارید کمتر سراغ سایتهای خبری و تحلیلی بروید، در ضمن این سایتها خیلی رسمی و دغدغه مند هستند و ممکن هست باعث بشن شما هم تبدیل به یه آدم رسمی و دغدغه مند بشید که بیش از حد رسمی بودن به درد زندگی کردن نمی خوره و باعث ایجاد مشکلات خواهد بود.

با تشکر - یا علی

نیایش سبز;133724 نوشت:
سلام ، طاعات و عبادات قبول :Gol:

شما به فکر تغییر خودتون از جمله صدا و جسمتون نباشید ، به نظرم اونها را آنچنان که هستند قبول کنید و دوست داشته باشید. البته این به معنی عدم تلاش شما برای رفع مشکل نیست ولی اگر شما با خودتون راحت باشید خیلی از مشکلات حل خواهد شد.

باز هم تاکید می کنم که یادگیری ابراز وجود خیلی تاثیرگذاره ، شما وجود دارید ولی از ابراز آن ناتوان هستید.

نکته آخر هم اینکه هیچ کس کامل نیست.

با تشکر - التماس دعا

با سلام خدمت خواهر گرامی
برای من هم تغییر صدا و جسم فعلا در الویت نیست ولی نه اینکه اصلا نباشد، در رابطه با صدا همان تمرین خواندن شاهنامه با صدای بلند و محکم را انجام می دهم که برایم بسیار جالب است و در رابطه با جسم هم ان شاالله بعد از ماه رمضان. در حال حاضر روان ، محکم و بدون مکث صحبت کردن برایم مهمتر است و همچنین ورزشی که جناب "یاقوت احمر" تجویز کرده اند را جدی گرفته ام. در رابطه با یادگیری ابراز وجود با سرچ کوچکی در وب مقالات زیادی یافتم که باید سر فرصت بخوانم ، اگر شما در این زمینه پیشنهاد ایبوک، مقاله یا کتابی دارید خوشحال می شوم معرفی فرمایید.

نیایش سبز;133728 نوشت:
سلام :Gol:، پیشنهاد می کنم فعلا که شما نیاز به آرامش و تمرکز حواس دارید کمتر سراغ سایتهای خبری و تحلیلی بروید، در ضمن این سایتها خیلی رسمی و دغدغه مند هستند و ممکن هست باعث بشن شما هم تبدیل به یه آدم رسمی و دغدغه مند بشید که بیش از حد رسمی بودن به درد زندگی کردن نمی خوره و باعث ایجاد مشکلات خواهد بود.

با تشکر - یا علی

در رابطه با سایتها من هر روز مشغول مطالعه آنها هستم. پیشنهاد شما در این زمینه چیست؟

با تشکر:Gol:

سلام

راه حلی که من پیشنهاد می کنم

بروید کلاس قرائت قران با صوت

این طوری

هم علمتون به درد دنیا و آخرتتون می خوره

و هم ان شاء الله مشکلتان حل می شود:Gig::Gol:

amir86;133733 نوشت:
با سلام خدمت خواهر گرامی
برای من هم تغییر صدا و جسم فعلا در الویت نیست ولی نه اینکه اصلا نباشد، در رابطه با صدا همان تمرین خواندن شاهنامه با صدای بلند و محکم را انجام می دهم که برایم بسیار جالب است و در رابطه با جسم هم ان شاالله بعد از ماه رمضان. در حال حاضر روان ، محکم و بدون مکث صحبت کردن برایم مهمتر است و همچنین ورزشی که جناب "یاقوت احمر" تجویز کرده اند را جدی گرفته ام. در رابطه با یادگیری ابراز وجود با سرچ کوچکی در وب مقالات زیادی یافتم که باید سر فرصت بخوانم ، اگر شما در این زمینه پیشنهاد ایبوک، مقاله یا کتابی دارید خوشحال می شوم معرفی فرمایید.

با تشکر:Gol:

سلام مجدد:Gol: و التماس دعا :Sham:

تمرین خواندن شاهنامه خیلی عالی و جالبه و می تونه کمک کنه ، ولی تا زمانی که شما از درون احساس امنیت و آرامش نکنید تاثیر زیادی نخواهد داشت ، در رابطه با جسمتون هم باید با یه متخصص مشورت کنید شاید فیزیولوژی جسم شما به گونه ای هست که وزن فعلی ایده آلش هست.

در رابطه با ابراز وجود یک تعریف بسیار زیبا و جالبی وجود داره که من فکر می کنم شما هم می خوای اینگونه باشی:

ابراز وجود شامل گرفتن حق خود و ابراز افكار، احساسات و اعتقادات خويش به گونه اي مناسب ، مستقيم و صادقانه است به نحوي كه حقوق ديگران را زير پا نگذاريم (لنج و جاكوبسي)


ابراز وجود متشكل از هفت دسته پاسخ است كه سه دسته از آنها پاسخهاي منفي هستند: 1- ابراز عقايد نامعقول و متفاوت 2- تقاضاي تغيير رفتار از ديگران 3- رد درخواستهاي معقول آنها.
چهار دسته پاسخ مثبت عبارتند از: 1- قبول كاستيهاي خود 2- رد و بدل كردن تعارف 3- شروع و ادامه تعاملات 4- ابراز احساسات مثبت.

-------------
البته این مطالب برای آشنایی با ابراز وجود بود ، پیشنهاد می کنم برای یادگیری ابراز وجود حتما با یک متخصص روانشناسی مشاوره کنید زیرا تنها مطالعه کردن کارساز نخواهد بود ، البته این مورد (مشاوره)کمی خرجش زیاده ولی ارزشش را داره.

موفق و موید باشی


از خودتون انتظار بیش از حد نداشته باشید ، چون چندین ساله که شما به این سبک زندگی کرده اید بنابراین به خودتون فرصت بدید.منظورم اینه که وقتی شکست می خورید ناامید نشید چون چندین ساله که به این سبک زندگی کردید و طبیعی هست که زمان ببره.

amir86;133733 نوشت:
در رابطه با سایتها من هر روز مشغول مطالعه آنها هستم. پیشنهاد شما در این زمینه چیست؟

پیشنهاد می کنم هر چه زودتر مطالعه آنها را مقطعی کنار بذارید وقتی اون مطالب قاتل آرامش شما هستند ، چرا آنها را سر می کشید! نگران نباشید از قافله عقب نمی مونید!

بهتره کمی هم از منابع غنی ای که از ائمه اطهار (علیهم السلام) به دستمون رسیده استفاده کنیم:

هر روز مانند نماز واجب روزی یکبار دعای 20 صحیفه سجادیه رو که واقعا بیسته، بخونید ، با ایمان به اینکه خداوند سمیع و بصیر هست و سخنم را می شنود.

سلام و درود:Gol:
خوب هستید:Gol:

نیایش سبز;133728 نوشت:
سلام :Gol:، پیشنهاد می کنم فعلا که شما نیاز به آرامش و تمرکز حواس دارید کمتر سراغ سایتهای خبری و تحلیلی بروید، در ضمن این سایتها خیلی رسمی و دغدغه مند هستند و ممکن هست باعث بشن شما هم تبدیل به یه آدم رسمی و دغدغه مند بشید که بیش از حد رسمی بودن به درد زندگی کردن نمی خوره و باعث ایجاد مشکلات خواهد بود.

با تشکر - یا علی

اولا اینکه تاحالا ندیدم یک آقا بگه که بعد از خوندن مطالب این سایت ها دغدغه مند شده و استرس و اینا اومده سراغش !!! ولی از خانم ها چرا موارد زیادی رو دیدم که گفتند با خوندن مطالب این سایت ها حالشون بد میشه :Nishkhand:

یعنی این توصیه ی شما برای خانم ها خوبه :ok:ولی برای یک مرد که می خواد تو جامعه با افرادی مراوده داشته باشه که مسلح به این قالب و نگرش هستند اصلا کارآمد نیست!!!!!!!!!

مطالبی که بخش های ادبی و هنری و فرهنگی برخی از این سایت ها هست بی نظیره وبرای خانم ها هم خیلی جذابه چه برسه به این پرسشگر محترم و دوست عزیزمون که می خواد مرد باشه:ok:

سرکار نیایش سبز پاسخ بنده رو مطالعه نکردند که اینجوری احساسی قضاوت کردند بنده نوشتم برای اشنایی با همه ی قالب ها !! چون تو این سایت ها هرچی بخوایی پیدا میشه!!
البته بعنوان یک خانم سرشار از احساس و عواطف با خوندن مطالب اون سایت ها حق دارند دغدغه مند بشن :ok:

به هرحال یه مرد باید تفکرات مردونه داشته باشه!! و ترس و دلهره رو تو دلش راه نده:ok::Gol:

یا علی

سلام.

اعداد و ارقام فرمول ورزش در پست شماره 14 صفحه 2 ، تصحیح شد. لطفاً مجدداً مطالعه شود.

سخنان جناب قضاوت و جناب نیایش سبز هر کدام از جهت خاص خودش و در جای خودش، درست هستند. اما نکته ای که به نظر بنده اهمیت زیادی دارد ، این است که تفاوت روحیات و نوع تفکر و حتی شئونات در دو جنس، امر قابل انکاری نیست. لذا در این قبیل مشاوره دادنها مهم است که از یک فرد همگن ( هم جنس ) برای مشاوره و راهنمایی استفاده شود. چون هر جنس، دیدگاه خاص خودش را دارد که با دیدگاه جنس مقابل متفاوت است. و هر جنسی، مشکلات جنس همگن خودش و "آنچه باید باشد" را بهتر درک می کند.
اگر از راهنماییهای جنس مخالف استفاده شود، این خطر وجود دارد که جنس مخالف، علاوه بر عدم درک صحیح مشکلات و باید ها و نبایدهای جنس مخالف خود، "روحیات جنس خود" را به طرف مقابل انتقال دهد که این امر باعث بروز مشکلاتی خواهد شد.

قضاوت;133761 نوشت:
سلام و درود:Gol:
خوب هستید:Gol:

اولا اینکه تاحالا ندیدم یک آقا بگه که بعد از خوندن مطالب این سایت ها دغدغه مند شده و استرس و اینا اومده سراغش !!! ولی از خانم ها چرا موارد زیادی رو دیدم که گفتند با خوندن مطالب این سایت ها حالشون بد میشه :Nishkhand:

یعنی این توصیه ی شما برای خانم ها خوبه :ok:ولی برای یک مرد که می خواد تو جامعه با افرادی مراوده داشته باشه که مسلح به این قالب و نگرش هستند اصلا کارآمد نیست!!!!!!!!!

مطالبی که بخش های ادبی و هنری و فرهنگی برخی از این سایت ها هست بی نظیره وبرای خانم ها هم خیلی جذابه چه برسه به این پرسشگر محترم و دوست عزیزمون که می خواد مرد باشه:ok:

سرکار نیایش سبز پاسخ بنده رو مطالعه نکردند که اینجوری احساسی قضاوت کردند بنده نوشتم برای اشنایی با همه ی قالب ها !! چون تو این سایت ها هرچی بخوایی پیدا میشه!!
البته بعنوان یک خانم سرشار از احساس و عواطف با خوندن مطالب اون سایت ها حق دارند دغدغه مند بشن :ok:

به هرحال یه مرد باید تفکرات مردونه داشته باشه!! و ترس و دلهره رو تو دلش راه نده:ok::Gol:

یا علی

سلام و طاعات و عبادات قبول:Gol: اولا از کی تا حالا رو حرف خواهر بزرگتر (مراجعه شود به خانواده سبزِ گروه زنگ تفریح ) حرف زدن که این دومیش باشه !:Narahat az: :Gig::ok:

دوما آقایون کی احساساتشون را بیان کردن که این دومیش باشه (مخصوصا احساسات به ظاهر منفی از قبیل ترس و استرس)، چون همه با خودندن مطالبی مانند مطالب سایتهای خبری تحلیلی که با سرنوشتشون مرتبط هست ، دچار استرس و اضطراب می شوند. یکی از روشهای بدست آوردن آرامش که روانشناسان تجویز می کنند اینه که هفته ای یک روز یا چند روز بستگی به شخص داره تلویزیون را کلا خاموش کنند، و این نشون می ده که چند روز باید اخبار که جزئی از برنامه های تلویزیون می باشد باید تعطیل بشه.

بنده عرض کردم فعلا که نیاز به آرامش و تمرکز حواس و ایجاد روحیه آهنین هست به صورت مقطعی بیخیال سایتهای خبری و تحلیلی بشن ، برای اینکه این سایتها به نظر شخصی بنده سطح استرسی رو که ایجاد می کنند حالا چه پنهان(مربوط به آقایون) و چه آشکار(مربوط به خانمها ) ، خیلی بالاتر از سطح استرس اخبار تلویزیون می باشد ، چون نظرات مخالف و موافق با هم به مناظره و مجادله می پردازند که این هم باعث ایجاد روحیه دغدغه مند خواهد شد.

برادر امیر شما می تونید فعلا اخبار را از طریق 20:30 یا اخبار ساعات دیگر پی گیری نمایید. ولی هرگز سراغ سایتهای خبری و تحلیلی نرید. (البته در مقطع فعلی ) این را دو هفته عملی کن تا نتایج مثبت آن برات آشکار بشه.

نقل قول:
به هرحال یه مرد باید تفکرات مردونه داشته باشه!! و ترس و دلهره رو تو دلش راه نده:ok::Gol:


ولی مردونگی تنها به حمل اخبار و تحلیل و گفتگو درباره اونها نیست. :ok:

دعای بیست صحیفه سجادیه روزانه یک بار فراموش نشه.می تونید فقط ترجمه اش را بخونید.

با تشکر - التماس دعا

یاقوت احمر;133853 نوشت:
سلام.
سخنان جناب قضاوت و جناب نیایش سبز هر کدام از جهت خاص خودش و در جای خودش، درست هستند. اما نکته ای که به نظر بنده اهمیت زیادی دارد ، این است که تفاوت روحیات و نوع تفکر و حتی شئونات در دو جنس، امر قابل انکاری نیست. لذا در این قبیل مشاوره دادنها مهم است که از یک فرد همگن ( هم جنس ) برای مشاوره و راهنمایی استفاده شود. چون هر جنس، دیدگاه خاص خودش را دارد که با دیدگاه جنس مقابل متفاوت است. و هر جنسی، مشکلات جنس همگن خودش و "آنچه باید باشد" را بهتر درک می کند.

اگر از راهنماییهای جنس مخالف استفاده شود، این خطر وجود دارد که جنس مخالف، علاوه بر عدم درک صحیح مشکلات و باید ها و نبایدهای جنس مخالف خود، "روحیات جنس خود" را به طرف مقابل انتقال دهد که این امر باعث بروز مشکلاتی خواهد شد.

سلام طاعات و عبادات قبول :Gol:برادر یاقوت احمر از شما که علم روانشناسی خوندید همچین تفکری بعیده ، زیرا که هیچ موقع هنگام تحصیل به دو جنس دو نوع علم روانشناسی آموزش ندادند که این دو جنس نظرات متفاوتی در مشاوره ها ارائه بدن ! البته این را آموختن که بر اساس روحیات مراجعه کنندگان باید راهکار ارائه داد.

با تشکر - التماس دعا

amir86;133533 نوشت:
سلام دوباره
خب من یه چیزی را یادم رفته بود تو پست قبلی بگم و اونهم اینه که از کی این وضعیت واسه من پیش اومد، من آدم خیلی لاغری هستم (اینم یکی از دلایل جواب منفی ازدواج بود و شاید قسمتی از تن صدای من به خاطر این موضوع باشد ) ولی بسیار پرانرژی ،من از کودکی هم کمی خجالتی بودم و تا آنجایی که یادم می آید در سنین 7-8 سالگی کمی لکنت زبان داشتم .این لکنت زبان تنها در زبان مادریم وجود داشت و با رفتن به مدرسه این مشکل حل شد و من دیگر مشکلی نداشتم تا اینکه وارد دوره دبیرستان شدم،من آدمی بودم که سر کلاس زیاد سوال می پرسیدم سال اول دبیرستان بود و من درس علوم زیستی داشتم من به این درس علاقه فراوانی داشتم و در کلاس هم نفر اول بودم . در یکی از جلسات من در رابطه با پیوند جانداران مبحثی مطرح کردم که ترکیدن صدای خنده بچه ها را در پی داشت :Khandidan!: (من این قضیه را مطرح کردم که با پیوندژن حشره شب تاب به درخت می توان درختان را نورانی کرد و روشنایی خیابانها را تامین کرد :Gig:) و معلم ما که استاد دانشگاه هم بود به خیال اینکه من اورا دست انداخته ام با من برخورد شدیدی کرد و باعث شد من بعد از آن دیگر هیچ سوالی در هیچ کلاسی نپرسم و حتی به شاخه علوم تجربی که مشاور مدرسه پیشنهاد داده بود وارد نشوم...
____________
دوستان شرمنده بازم کاری پیش اومده باید برم بزودی بر می گردم ...
همین الان پاسخ آقای قضاوت را هم دیدم برمی گردم.

منم تقریبا همین مشکلات رودارم. خجالتی هستم.بعضی اوقات از مهمونی رفتن خجالت میکشم. ولی اصلا نمیذارم کسی بفهمه.فکرمیکنن مغرورم.از موقعیتا فرار میکنم.ولی اصلا ابراز نمیکنم خجالتیم.چون اگه کسی بفهمه خجالتیم مورد تمسخر واقع میشم وکسی ازم حساب نمیبره.البته من به خاطر رفتاریک نفری تو 5 6 سالگی خجالتی شدم.حالا قبول کردم خجالتیم!البته منم خیلی از موقعیتامو از دس دادم ولی سعی کردم حداقلا رو از دس ندم.یکی از راه حلام اینه که خودمو به صورت کاملا ناگهانی توی یه موقعیت میندازم.مثلا منی که حتی خجالت میکشیدم که سوال بپرسم سر کلاس رفتم تدریس کردم.اونقدر سریع اتفاق افتاد وقت نداشتم فکر کنم که باید خجالت بکشم.واقعا باعث شد خجالتی بودنم کمتر بشه.واقعا تاثیر زیادی روم داشت.میگن اگر از چیزی میترسی خودتو توش بنداز.حالا خیلی از تدریس لذت میبرم.البته فقط برای بچه های کوچکتر از خودم.برا بزرگترا خجالت میکشم.یکی دیگه اینکه دس به هرکاری میزنم.هر حرفی رو میزنم.اولاش چون قبلا ابراز وجود نکرده بودم چرت و پرتم میگفتم ولی حالا حرف زدنم سنجیده تر شده.تازه به نظر من آدمای اطرافمون اونقدر آدمای مهمی نیستن که ازشون بترسیم.باید به این فکر کنی عمر و موقعیتای زندگی از هر چیزی مهمتره.باید کمی خودخواه بشی. :Nishkhand: ما باید تا آخر عمر مبارزه کنیم با خودمون.یه مستند تو شبکه چهار میگفت کسایی که جسور زاده میشن در طول زندگی جسورتر وکسایی که خجالتی هستن خجالتی تر میشن.اینو به عینه دیدم.ولی ما مجبوریم تو دنیا برای موفقیت حتی با خودمون مبارزه کنیم.

نیایش سبز;133923 نوشت:
سلام طاعات و عبادات قبول :gol:برادر یاقوت احمر از شما که علم روانشناسی خوندید همچین تفکری بعیده ، زیرا که هیچ موقع هنگام تحصیل به دو جنس دو نوع علم روانشناسی آموزش ندادند که این دو جنس نظرات متفاوتی در مشاوره ها ارائه بدن ! البته این را آموختن که بر اساس روحیات مراجعه کنندگان باید راهکار ارائه داد.

با تشکر - التماس دعا


سلام.
بنده علم روانشناسی نخوانده ام (به طور رسمی و منسجم).
منظور بنده، همان چیزی است که خودتان فرمودید:
« این را آموختن که بر اساس روحیات مراجعه کنندگان باید راهکار ارائه داد».
مسلماً هر جنسی، روحیات جنس همگن خود را بهتر می شناسد و مشکلاتی که ممکن است فرد دارای آن روحیه خاص، به آن مبتلا شود، را هم بهتر درک می کند.

یاقوت احمر;134133 نوشت:
سلام.
مسلماً هر جنسی، روحیات جنس همگن خود را بهتر می شناسد و مشکلاتی که ممکن است فرد دارای آن روحیه خاص، به آن مبتلا شود، را هم بهتر درک می کند.

سلام طاعات و عبادات قبول :Gol:درسته، این یه طرق قضیه هست ولی بر اساس داده ها نیز می شه روحیات یه نفر را حدس زد ، مثلا من به عنوان یک خانم از داده های زیر دریافتم که برادر امیر روحیه ی حساسی دارند برادر امیر فردی بوده که قبلا حتی بیشتر و راحتتر از دیگران در جمع صحبت می کرده ولی یه اتفاق که فقط می تونه مانعی برای افراد حساس باشه اونو تبدیل به فردی تقریبا گوشه گیر کرده :

amir86;133533 نوشت:
من آدمی بودم که سر کلاس زیاد سوال می پرسیدم سال اول دبیرستان بود و من درس علوم زیستی داشتم من به این درس علاقه فراوانی داشتم و در کلاس هم نفر اول بودم . در یکی از جلسات من در رابطه با پیوند جانداران مبحثی مطرح کردم که ترکیدن صدای خنده بچه ها را در پی داشت :Khandidan!: (من این قضیه را مطرح کردم که با پیوندژن حشره شب تاب به درخت می توان درختان را نورانی کرد و روشنایی خیابانها را تامین کرد :Gig:) و معلم ما که استاد دانشگاه هم بود به خیال اینکه من اورا دست انداخته ام با من برخورد شدیدی کرد و باعث شد من بعد از آن دیگر هیچ سوالی در هیچ کلاسی نپرسم و حتی به شاخه علوم تجربی که مشاور مدرسه پیشنهاد داده بود وارد نشوم...

amir86;133605 نوشت:

از همان زمان صحبت نکردن و تا حدودی گوشه گیری من شروع شد و حتی در دانشگاه هم وجود داشت ...........

باز هم خوشحال می شیم از نظرات کارشناسان محترم سایت و دوستان عزیز استفاده کنیم.

با تشکر - التماس دعا

خب بگذریم بریم سر اصل مطلب :ok:

قدم بعدی اینه که شما باید تخلیه روانی کنید.این مطلب را از سایت دیگری برداشت کردم : كسي كه دچار اضطراب و استرس مي‌شود بايد تخليه رواني شود. مشكلات و مسائل خود را بيان كند تا اضطراب و استرس او كاهش يابد. راه تخليه رواني بازگو كردن مشكلات به اعضاي خانواده، دوستان خوب و... و بهتر از اين دو مناجات با خداي مهربان است كه علاوه بر تخليه رواني، به آرامش پايدار خواهد رسيد و مشكلات نيز به زيباترين شكل ممكن برطرف خواهد شد.

علاوه بر این روشها ، روش دیگری که بنده از اون استفاده می کنم (چون مطمئنه )و خیلی هم مفید بوده ، نوشتن مطالب منفی و به قول معروف مشکلات و مسائل هست و سپس پاره کردن و دور انداختن آنهاست !

مثلا بنده روی کاغذ می نویسم ، من ترسو هستم ، من از صحبت کردن در جمع می ترسم ، من ........

و سپس پاره کرده و دور می ریزم. :khaneh:

جملات منفی که در درون ما انباشته می شن باعث سلب آرامش می شوند با این روش درون ما از جملات منفی تخلیه می شود و احساس آرامش می کنیم.

همین الان یه کاغذ و قلم بردارید و مشکلات و مسائل خودتون را بنویسید ، فکر کنید چه چیزی شما را آزار می ده ، همه را بنویسید شاید دو طرف A4 پر بشه ، بعد اونو پاره کرده و دور بریزید این کار را زیاد بکنید.

یادم رفت بگم وقتی مسائل و مشکلات را می نویسید به فکر حل اونها نباشید فقط بنویسید بدون اینکه به فکر حل این مسائل باشید.

با تشکر - التماس دعا

سلام به دوست عزیز
من هم در ادامه تمام نظراتی که دوستان داشتند تجربیات و نظرات شخصی ام رو میگم
اولا اینکه دوستان کتاب رو پیشنهاد کردن که عالیه. یعنی یک اصل هست که وقتی شما اطلاعاتتون میره بالا ناخودآگاه به این سوق پیدا میکنید که اطلاعات خود را در اختیار دیگران بگذارید و به علاوه داشتن اطلاعات به شما اعتماد به نفس میده.
در همین راستا دو پیشنهاد دارم : 1- در جلسات دوستانه و خانوادگی اظهار نظر کنید. خیلی افراد هستن که در مورد موضوع مورد بحث کوچکترین چیزی که به ذهنشون میاد اظهار نظر میکنند. ( البته این زیاد خصلت خوبی نیست ولی برای فردی همچون شما باعث مهارت در حرف زدن میشه)
2- این پیشنهادم که خیلی مهمه ، علاوه بر کتاب خوندن سخنرانی گوش بدین. مثلا روزی یک سخنرانی. بسته به علاقتون. البته به نظر من سخنران هم خیلی مهمه که واقعا سخنران باشه. بهتره سخنرانی تصویری باشه. سخنرانی علاوه بر اینکه مثل کتاب اطلاعاتتون رو میبره بالا، شیوه سخن گفتن رو هم کم کم یاد میگیرین. من شخصا چون به مسایل سیاسی علاقه مندم سخنرانی دکتر حسن عباسی رو بسیار میپسندم و ایشون رو نمونه یک سخنران عالی میدونم. در مسایل مذهبی هم شخصا پناهیان رو میپسندم که ایشون روانشناسی هم خوندن و شیوه خاصی در سخنرانی دارن.
3-خیلی خیلی خیلی مفیده که قبل از اینکه در جایی صحبت کنید چندین دفعه تصور کنید که در اون جمع هستید و حرف بزنید.
4 - در ادامه قسمت قبلی ، بعد از اینکه از یک جمع خارج شدید، صحبت ها رو با خودتون مرور کنید. ببینید که شما چه سخنانی میتونستید بگید ولی یادتون نیومد که بگید. یا فلان صحبت رو بد ادا کردید و اگر چطور میگفتید بهتر بود.
و دوباره تصور کنید که توی اون جمع هستید و اینبار اونطور که میخواهید حرف بزنید.

تکرار اینها در طولانی مدت نتایج عالی خواهد داشت.

پست قبلی اولا بود . این یکی ثانیا هستش.
ثانیا بنظر من اکثر کسایی که هنگام صحبت کردن به من من میوفتم به خاطر ترس از خراب کردن هستش. در واقع این ترس از خراب کردن دشمن اصلی اعتماد به نفسه.
به خصوص الان که چند بار خراب کردین ممکنه بیشتر با این مسئله درگیر شین.
بنظر من راه حل اصلی همون صحبت کردن زیاد در جلسات حتی جلسات خانوادگی و دوستان است. بالاخره این وسط ها ممکنه خراب کنین و بعد از چند بار عادی میشه. رفتار این مجری ها رو دیدن که چقدر راحت وقتی سوتی میدن، خودشون سوتی خودشونو میگیرن و با مهمانان برنامه همه باهم میخندن.
راه دیگه اینه که چندبار خودتون همین جوری سوتی بدین. یا عین این مجریا خودتون سوتی خودتونو بگیرین و اجازه بدین بقیه بهتون بخندن. هیچ اشکالی نداره که بقیه به آدم بخندن. کاری کنید که بقیه بهتون بخندن و ترس از خنده و مسخره دیگران براتون بریزه ( منظورم این نیست که دلقک بازی دربیارین) مثلا زیاد نکات خنده دار بگین.

بنظرم مهمترین مسئله ریختن ترس از خراب کردن هستش این بریزه همه چی حله. راحت حرف میزنین و اگر هم جایی خراب کردین و بقیه خندیدن مرحله اول اینه که سعی کنید خودتونو گم نکنید و به هم نریزین
مرحله دوم اینه که خیلی راحت همراه با بقیه به این سوتی خودتون بخندین

صدای نازک و حالت جسمانی و اینا بنظر من اصلا هیچ ربطی به حرف زدن نداره. خیلی از مجریان و مداحان و سخنرانان و حتی خوانندگان هستش که بسیار صدای بدی دارن ولی با اعتماد به نفس بسیار بالا دارن میخونن و جالب اینه که هوادار هم دارن و کسایی هستن که صداشونو دوست دارن . ( اگر خواستید مثال و مصداق هم براتون میارم)

بنظر من دوستان اگر میخوان کمکی کنن در راستای از بین بردن این ترس از خراب کردن و سوتی دادن کمک کنن و نظر بدم که برای خود من نیز نظرات شما مفید خواهد بود

سلام، طاعات و عبادات قبول :Gol:

افرادی که اعتماد به نفس کمتری دارند و به دنبال آن از ابراز وجود می ترسند ، افرادی هستند که هیچ وقت از خودشون راضی نمی شن ، یعنی هر کاری انجام بدن براشون رضایت بخش نیست و هی خودشون را تحقیر می کنند ، و به دنبال کارها و رفتارهای عالی تر هستند، این افراد کمالگرا هستند

و اما تعریف کمال گرایی :
كمال گرايي، درواقع باوري غيرمنطقي است كه اشخاص نسبت به خود و محيط اطراف خود دارند.افرادي كه كمال گرا هستند، معتقدند كه خود و محيط اطرافشان بايد كامل بوده و هرگونه تلاشي در زندگي بايد بدون اشتباه و خطا باشد.
ادامه مطلب در سایت ...

درمان كمال گرايي:
از روشهاي شناختي- رفتاري بطور ويژه براي تعديل و درمان كمال گرايي استفاده مي شود.به
طوركلّي در اين روشها فرض مي شود كه كمال گرايي از باورهاي غيرمنطقي فرد،سخت
گيري،انعطاف ناپذيري،بايدها و مطلق گرايي در افكار نشاْت مي گيرد.در اين روشها مراجع(فرد)
مي آموزد كه خود را بپذيرد و سرزنش نكند.

هر کار مثبتی که انجام می دهید هر چند کوچک خودتون را تشویق کنید،مثلا وقتی وارد یک
جمع می شوید با صدای بلند سلام بدهید و دیگه حرفی نزنید و به خاطر اینکارتون خودتون را
تشویق کنید ، و در هر کاری که ظاهرا شکست می خورید خودتون رو سرزنش نکنید و به
خودتون بگید که طبیعیه ، این تجربه اولم بود ، نتایج من بر اساس تلاشم بود و ...... جملات منطقی دیگر ....

با تشکر:Gol: ، التماس دعا :Sham:

amir86;133533 نوشت:
.......... در یکی از جلسات من در رابطه با پیوند جانداران مبحثی مطرح کردم که ترکیدن صدای خنده بچه ها را در پی داشت :Khandidan!: (من این قضیه را مطرح کردم که با پیوندژن حشره شب تاب به درخت می توان درختان را نورانی کرد و روشنایی خیابانها را تامین کرد :Gig:) و معلم ما که استاد دانشگاه هم بود به خیال اینکه من اورا دست انداخته ام با من برخورد شدیدی کرد و باعث شد من بعد از آن دیگر هیچ سوالی در هیچ کلاسی نپرسم و حتی به شاخه علوم تجربی که مشاور مدرسه پیشنهاد داده بود وارد نشوم...

سلام مجدد ، توصیه می کنم ملامت ملامتگران را زیاد جدی نگیرید ، مگر در مواردی که اعتقادی باشه ، گاهی برخی افراد بر اساس مشکلاتی که دارند سعی می کنند آن را بر سر دیگران خالی کنند!!!!! این را بر اساس تجاربم آموخته ام ، قبلا هی با خودم کلنجار می رفتم که چرا طرف باید با من اینگونه برخورد کند مگه من چیکار کردم! ولی بعدا آموختم که این فرد خودش مشکلی داشته و منو وسیله تخلیه خودش قرار داده !! از اون به بعد دیگه اهمیت نمی دم ، مثلا همین معلم شما که استاد دانشگاه هم بوده حتما شما انتظار داشتی که اخلاق و رفتاری مثل یه استاد دانشگاه ازش سر بزنه ولی همین استاد شاید سر کلاس درس به این فکر می کرد که چرا باید نیاز مادی منو مجبور کنه که در یه دبیرستان برای دانش آموزان تدریس کنم و اینطور شده که یه خشم نهفته در درونش بوده و اونو سر شما خالی کرده ، پس شما بی تقصیری

و یا اینکه گاهی اوقات هم برداشتهای افراد اشتباهه ، مثلا همین موردی که خودتون اشاره کردید که معلم فکر کرده شما دارید اونو دست می اندازید که این هم به شما ربطی نداشته و مشکل خودش بوده که اشتباه برداشت کرده :Narahat az:

سلام :Gol:

در مورد نحوه صحبت کردن باید یاد بگیرید که تمام جمله را با تن صدای یکنواخت ادا کنید ، بدین ترتیب که اول جمله را که با تن صدای بلند ادا می کنید ، تا آخرین حرف جمله همان تن صدا ادامه داشته باشه ، مثلا وقتی در جلسه خواستگاری یا مصاحبه شغلی و ...... جمله ای را بیان می کنید از اول تا آخر جمله تن صدای محکم و رسا را باید در نظر داشته باشید. البته گاهی اوقات برای تاثیرگذاری بیشتر تن صدا را تغییر می دهند ولی این در مراحل بعدی هست.

به عنوان نمونه شما می خواید بگید که من کارمند دانشگاه هستم تن صدای صحیح و غلط را در زیر با اندازه فونت ها نشون می دم(اندازه فونت کوچک نشانگر صدای ضعیف و فونت بزرگتر نشانگر صدای رسا هست) :

تن صدای صحیح و رسا:
من کارمند دانشگاه هستم

تن صداهای غلط و ضعیف:
من کارمند دانشگاه هستم
من کارمند دانشگاه هستم
من کارمند دانشگاه هستم
من کارمند دانشگاه هستم
و ....


برای تمرین می تونید از کلمات شروع کنید ، مثلا کلمه اعتقاد را به صورت رسا و شیوا تا آخرین حرف آن یعنی دال را تکرار کنید ، سپس جملات کوتاه (مثلا من خوبم) را تمرین کنید.

موفق و موید باشید:Gol:- التماس دعا :Sham:

سلام :Gol:و عرض تسلیت به مناسبت شهادت مولای متقیان علی (ع)

ظاهرا اینجا فقط من نظر می دم!

قدم بعدی اینه که به هیج وجه نباید خودمون را با دیگران مقایسه کنیم ، فرض کنید شما با یک شخصی مواجه شدید که سخنور خوبی هست ، یا در جلسه خواستگاری خیلی ریلکس هست ، و ..... و خود را با او مقایسه کرده و به این نتیجه می رسید که بی کفایت و ناتوان هستید ، و این باعث می شه عملکرد بدتری داشته باشید ، باید در نظر داشت که افراد خواستگاهها و شرایط متفاوتی دارند نمی توان آنها را با یکدیگر مقایسه کرد مگر اینکه در زندگی در شرایط یکسان باشند که این هم تقریبا می شه گفت امکان پذیر نیست.

مثلا کسی که در جلسه خواستگاری به راحتی صحبت می کند احتمالا قبلا نیز تجارب زیادی در این مورد داشته و با شما که اولین جلسه هست قابل مقایسه نیست ، یا فردی که به خوبی در جمع صحبت می کند احتمالا تجارب بیشتری را نسبت به شما داشته و این عملکرد خوبش ناشی از تمرین بیشتر نسبت به شما و تجارب بیشترش هست.

با تشکر - التماس دعا :Sham:

موضوع قفل شده است