حکم شرعی گریم و بازیگری (نقدی بر عدم رعایت شرع و دین در سینمای ایران)

تب‌های اولیه

29 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حکم شرعی گریم و بازیگری (نقدی بر عدم رعایت شرع و دین در سینمای ایران)

سلام علیکم

خلاصه:

من احساس می کنم اگر طبق احکام دین عمل کنیم، اصلاً فیلم ساختن به سبکی که امروز در سینما های اسلام و جهان مطرح است نوعی اباحه گرایی است. پس در این صورت ما با چه چیز خودمان را سرگرم کنیم؟

ما در فیلم میبینیم که زن و مرد بر اساس دیالوگ باهم حرف میزنند و گاهی ممکن است زن بر اساس همان نقش شروع به خندیدن عشوه کردن و قهقه زدن از خنده کند، و زن گاهی به صورت آرایش کرده و با زینت هایی که در تن دارد، مثل رژ لب و آرایش هایی که در گیریم کرده و گردن بند و ... بازیگری می کند، اما در این صورت او جلوی چشم نامحرمان خود را آراسته و زینت کرده و به نمایش میگذارد حتی ممکن است با یک مرد نا محرم بر اساس دیالوگ با محبت حرف زده باشد و چیزی که تازه متوجه شدم این است که حتی گاهی ممکن است آواز بخواند، مثل فیلم طلا و مس که در آنجا زهرا سادات برای کودکش لالایی میخواند. و حتی و حتی شاید یکی از کسانی که به فیلم این بازیگر نگاه می کند به یکباره احساس مهر و عشق نسبت به آن بازیگر در دلش پدید آید و یا کسی که با او بازیگری می کند چنین شود. ایا این درست است؟ من کاری به کار عرف دنیا و علایق و سلایق مردم ندارم، مهم این است که بر اساس احکام شرعی چی کاری مجاز است و مجاز نیست. حالا با این وضعیت امروزی فیلم چطوری شرعی و اسلامی است؟ از کجا شرعی و اسلامی است؟ درست است که اینها همه فیلم است و فقط نقش بازی می کنند، اما آراستن و زینت کردن و خندیدن و کنترل صدا و اینها همه می تواند تاثیر گذار باشد، وگرنه پس چرا در فیلم دست ندادن با نامحرم رعایت می شود؟ مگر نقش بازی کردن نیست؟ مگر فقط فیلم نیست؟ خوب اگر یک حکم شرعی میگوید که این کار حرام است، پس آراستن زن برای نا محرم یا نمایش دادن زینت برای نامحرم هم حرام است. لطفاً من را روشن کنید.

بنده تا به جواب نرسم هرگز این تاپیک را رها نمی کنم، در این تاپیک باید تکلیف مشخص شود.

nejatam;132675 نوشت:
ما در فیلم میبینیم که زن و مرد بر اساس دیالوگ باهم حرف میزنند و گاهی ممکن است زن بر اساس همان نقش شروع به خندیدن عشوه کردن و قهقه زدن از خنده کند، و زن گاهی به صورت آرایش کرده و با زینت هایی که در تن دارد، مثل رژ لب و آرایش هایی که در گیریم کرده و گردن بند و ... بازیگری می کند، اما در این صورت او جلوی چشم نامحرمان خود را آراسته و زینت کرده و به نمایش میگذارد حتی ممکن است با یک مرد نا محرم بر اساس دیالوگ با محبت حرف زده باشد و چیزی که تازه متوجه شدم این است که حتی گاهی ممکن است آواز بخواند، مثل فیلم طلا و مس که در آنجا زهرا سادات برای کودکش لالایی میخواند. و حتی و حتی شاید یکی از کسانی که به فیلم این بازیگر نگاه می کند به یکباره احساس مهر و عشق نسبت به آن بازیگر در دلش پدید آید و یا کسی که با او بازیگری می کند چنین شود. ایا این درست است؟ من کاری به کار عرف دنیا و علایق و سلایق مردم ندارم، مهم این است که بر اساس احکام شرعی چی کاری مجاز است و مجاز نیست. حالا با این وضعیت امروزی فیلم چطوری شرعی و اسلامی است؟ از کجا شرعی و اسلامی است؟ درست است که اینها همه فیلم است و فقط نقش بازی می کنند، اما آراستن و زینت کردن و خندیدن و کنترل صدا و اینها همه می تواند تاثیر گذار باشد، وگرنه پس چرا در فیلم دست ندادن با نامحرم رعایت می شود؟ مگر نقش بازی کردن نیست؟ مگر فقط فیلم نیست؟ خوب اگر یک حکم شرعی میگوید که این کار حرام است، پس آراستن ز
nejatam;132675 نوشت:
ن برای نا محرم یا نمایش دادن زینت برای نامحرم هم حرام است. لطفاً من را روشن کنید.

با سلام

بزرگوار انچه در مورد مشکلات سینما و کثافت کاری های بازیگران و عدم رعایت موازین شرع و دین در سینما و تلویزیون گفته اید درست است و عین حقیقت

ولی مشکل اصلی نوع برخورد با این معضل است

شما نمی توانید بازیگر زنی در سینما پیدا کنید که پایبند به حجاب باشد و موازین دین و اگر هم پیدا شد دین سکولاری قبول دارد که کاری به کثافت کاری های ایشان نداشته باشد

و البته جو حاکم این گونه است و فردی اگر هم بخواهد حجاب خود رعایت کند و پایبند به دین و شرع خود باشد چنان از معرکه تلویزون و سینما بیرون اش می کنند که خودش هم خبر دار نشود

این مشکل یک شبه به وجود نیامده است ویک شب هم حل نخواهد شد

انسانهایی در مسلک کارگردان و بازیگر با تفکرات مخالف شرع و دین از این فرصت به دست امده استفاده کرده و جای پای خود در سینمای ایران محکم کردند

و از امکانات بیت المال استفاده کرده و انچه بلد نبودند را هم یاد گرفتند و با به هم زدن اسم و رسمی در بین بازیگران هوای فرنگستان و لخت شدن ارزو کرده و بدان جامه عمل پوشاندند

چنان که تازه گیها هم مد شده است و بازگران در میهمانی های خارجی بدون حجاب ظاهر می شوند و پس از برگشت به کشور هیچ برخوردی با ایشان نمی شود

این سقوط در ورطه غرب و ازادی بی قید و بند چنان عقل از سر دختران و پسران ایرانی ربوده است که بی بند و باری و تقلید از غرب را سرلوحه برنامه های خود قرار داده اند و مهمتر این که برخورد فیزیکی و چکشی نمی توان با ان ایشان کرد-- و ایشان بدان واقف اند و معتقد--

به گونه ای که شما اگر بخواهید به بازیگرانی که رعایت حجاب اسلامی نمی کنند اجازه بازی در سینما ندهید باید درب سینمای ایران را تخطه کنید

بازیگران و کارگردانان در همایش ها و سمینارها با هر پوشش و ارایشی که دلشان بخواهد ظاهر می شوند

و روزی نیست که کارت پوستال پارتی ها و عکس های مبتذل و بلوتوثهای مختلط بازیگران در اینترنت و موبایلها پیدا نشود

این ها همه و همه مطالبی است که همه می دانیم ومی دانند
ولی مهم راه چاره است

دوستان نظرات خود را بفرمایند
باز بنده مطالبی دارم

[=&quot]سلام[/]

[=&quot]میشه منم یه سوال بپرسم ؟ شاید خیلی ربط به این تاپیک نداشته باشه ولی بی ربط هم نیست[/]

[=&quot]سینما و تلویزیون اصلا خیلی بد ، قبول چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است من اینا رو قبول دارم[/]

[=&quot]اما سوال من :[/]

[=&quot]مگه اینجا جمهوری اسلامی نیست؟ مگه استفاده ابزادی از زن غلط نیست؟[/]

[=&quot]پس چرا در جمهوری اسلامی برای کارهایی که میشه از مرد استفاده کرد داره از زن و ویژگی هاش سواستفاده میشه؟[/]

[=&quot]مثال میزنم :[/]

[=&quot]توی فرودگاه مهرآباد نشستید و منتظر ساعت پروازتون هستین بعد از یه بوق صدای یه خانم از بلندگوی فرودگاهو میشنوید که میگه : مسافریــــــــــن محتــــــــــــــرم پرواز فلان برای سوار شدن از گیت فلان استفاده کنن![/]

[=&quot]زنگ زدین به موبایل رئییس شرکتتون یه خانم لطف میکنه با صدای ظریفش میگه : در حال حاضر تماس با مشترک مورد نظر امکان پذیر نمی باشد![/]

[=&quot]رفتین بانک وام بگیرین شماره میگیرین و منتظر میشینید یه خانم خوش صدا مدام داره شماره میخونه![/]

[=&quot]کافیه یا بازم بگم؟[/]

[=&quot]اینا کارهاییه که فقط خانما میتونن انجام بدن؟ نمیشه از صدای یه آقا استفاده بشه؟ این استفاده ابزاری از زن نیست؟ پس فرق کشور ما با اروپا چیه؟ جدیدا هم که شکر خدا هرچی تبلیغ توی اتوبان ها انجام میشه کار خانم هاست!

[/]

[=&quot]وضعیت سینما اسفناکه واقعا ولی سطح جامعه هم وضعیت بهتری نداره مثال هایی بود که من براتون زدم من واقعا متاسفم که اینو بگم شرط استخدام یک بانک خصوصی توی جمهوری اسلامی اینه که خانم باید موهاش هایلایت باشه![/]
[=&quot]من توی مصاحبه شرکت بیمه رد شدم چون ظاهرم از دید مدیرعامل محترم آراسته نبود! یعنی مقنعه ای که سرم بود موهامو پوشونده بود و ناخن هام لاک نداشت!![/]
[=&quot]وقتی سطح جامعه اینه سینما معلومه اون ریختی میشه توقعی که از یک ارگان دولتی هست بیشتر از یک ارگان خصوصیه به نظر من تا این مواردی که گفتم اصلاح نشه امیدی به اصلاح سینما نیست ما باید نگاهمونو عوض کنیم[/]

من که از خانمای بازیگر اصلا خوشم نمی آد بهتره بگم بدم می آد از این بلایی که سر جوونای این مملکت به نام مقدس زن در می آوردند واقعا شرمنده هستم .:Narahat az::Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin:

با عرض سلام به تمامی دوستان فهمیده ی اسک دینی

این مشکل سال هاست که گریبان سینما را در دست داره و هر روز دامنه ی وسیع تری پیدا می کنه، بسیاری از افراد قصد دارند این مشکل پوشیده بمونه
کتمان این موضوع شاید در نگاه اول خیلی خوب به نظر برسه ولی اسلام بسیار عاقلانه، مبحث امر به معروف و نهی از منکر را پیش میکشه که در این مبحث مردم هسته ی اصلی نظارت اند.

به نظر من مردم باید برای برخورد قانونی با این مشکلات دست به کار بشند و از مسئولین صریحاً برخورد با بازیگرانی را خواستار شوند که جوانان را به موضوعاتی نظیر بد حجابی و... ترغیب می کنند و همچنین با جلوه دادن اسلام به عنوان تفکری قدیمی و به اصطلاح خودشان دمده سعی بر مطرح کردن خود دارند.

این مشکل بار ها و بار ها به زبان تصویر مطرح شده

به امید حل مشکلاتی نظیر این مورد.
التماس دعا - namazeshab.com - نوشته شده در 14/5/1390

سلام

چند تا از همین فجایعی که من سراغ دارم:

در سریال یوسف پیامبر: آرایش زلیخا و زنان.
سریال فاصله ها: خندیدن و تفریط در کنترل صدا.
سریال زیر تیغ: نمایش دادن زینت و زیبایی.
سریال قهوه تلخ: آرایش.
سریال شب های برره: عشوه و ناز کردن.
فیلم سینمایی طلا و مس: کنترل نکردن صدا زهرا سادات ( که به نظرم شدیداً مشخص است که با ناز حرف میزند)
فیلم سینمایی اخراجی ها 1: عشوه و ناز
فیلم سینمایی اخراجی ها 2: آرایش زنان میهماندار در هواپیما.
فیلم سینمایی اخراجی ها 3: پوشیدن لباس های تنگ و زشت.
فیلم سینمایی ملک سلیمان: لبخند های محبت آمیز.
فیلم سینمایی سرگیجه: آرایش
فیلم سینمایی یک اشتباه کوچولو: آرایش.
فیلم سینمایی روزی که مرد شدم: آرایش.
فیلم سینمایی کارناول مرگ: آرایش و عشوه
فیلم سینمایی دمکراسی تو روز روشن: نمایش زیبایی.
فیلم سینمایی یک تکه نان: خنده و عشوه
دوبله:

عصر یخبندان 3: باز ناز است.
سیندرلا: با ناز است.
و دیگر مواردی که فعلاً فکر کنم همین دو مورد در مورد دوبله کافی باشد.

فاجعه ای مشخص تر از همه اینا این است که عکس بازیگران زن را که ژست گرفتند و عکس گرفتند، در اینترنت میگذارند.

دیگه کدوم فیلم سینمایی و سریال را بگم؟ حتی گاهی بعضی از مجری های برنامه را باید عوض کرد.
آقا اکثراً نمیشه به فیلم نگاه کرد. یک بازیگر زن اگر جلوی دوربین باشد، حتی اگر هیچ آرایشی نکرده باشد... اگر صورتش زیبا باشد، یا صدایش با ناز باشد، دیگر نمی شود به فیلم های او نگاه کرد یا او فیلم بازی کند.

کدام مرجع تقلید اجازه دادند که زن جلوی چشم نامحرم خودش را آرایش کند؟ اگر هیچ کدام از مراجع اجازه ندادند، پس چطور مجوز ساخت و نمایش این فیلم ها داده می شود؟ آیا دلیلی غیر از اباحه گرایی دارد؟
این چه مصلحتیست که اجازه بدند یک کار زشت انقدر شیوع پیدا کند که دیگر در صورت اصلاح کردن آن با مشکل مواجه بشیم؟
تفریح یک مومن شاید همین سه تا باشد کافی است:

شنا (من نمی تونم با شورت برم دریا یا استخر)
سوار کاری ( اسب که ندارم اما دوچرخه دارم اما دیگه جایی برای دو چرخه نیست چون ممکنه تصادف کنم)
تیر اندازی (بنده یا با تفنگ یا با تیر کمان، نمی خوام جهت تفریح حیوانات را بکشم)

[="seagreen"]آقا اصلاً نخواستیم مثل غرب بشیم... اصلاً نه فیلم نه سریال نه هیچ چیز دیگری.
[/]

اصولاً هرگز نمی شود هم دینداری کرد، و هم فیلم هایی اینچنینی ساخت.

سلام علیکم

[="DarkOliveGreen"]این هم یک مطلب از سایت حوزه، اما واقعاً چقدر بر آن عمل می کنیم؟[/]

حکم بازیگری زن در فیلم و تئاتر

منابع مقاله:

مجله فقه اهل بیت فارسی، شماره 2، محمدمهدی آصفی؛

دراین مقاله، ازحکم فیلم های سینمایی و تلویزیونی که مردان وزنان به صورت مختلط در آن بازی می کنند، در ضمن سه محور بحث می کنیم:

محور اول:

ایفای نقش و بازیگری.

محور دوم:

نمایش این گونه فیلم ها.

محور سوم:

تماشای آنها.

درمحور اول، از حکم شرعی بازیگری هایی بحث می شود که درسینما و تلویزیون بسیارمتداول است.بحث ازجهت ارتباط نزدیک میان زنان و مردان نامحرم است که لازمه این نوع نقش های مختلط می باشد.

دراین نوع بازی ها، زنان و مردان نقش های مختلفی را در ارتباط با همدیگر ایفا می کنند روابط عاشقانه و خانوادگی، چون همسر. دراین قسمت، حکم ایفای نقش این نوع روابط میان زن ومرد را بدون درنظر گرفتن مساله نمایش و تماشا مورد بررسی قرار می دهیم.

درمحور دوم ازحکم نمایش این نوع فیلم ها در سینما و تلویزیون برای عموم مردم، بحث می کنیم.

درمحورسوم حکم تماشای این نوع فیلم ها را از طرف بینندگان بررسی می کنیم.

بحث از حکم، درسه محور مذکور، جز با بحث تحقیقی در سه مساله زیر ممکن نیست:

پوشش، نگاه، تحریک جنسی.

درمباحث آتی در باره حکم این مسائل به اختصار سخن می گوییم تا پاسخ گوی حکم سه محور مذکور باشیم.

پوشش(ستر)

اختلافی میان فقهای اسلام نیست که برزن واجب است همه اعضای بدن به جز صورت و دو دست و دو پا تا مچ را بپوشاند. سوره نور براین مطلب دلالت دارد:

وقل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن ویحفظن فروجهن ویبدین زینتهن الا ما ظهر منهاولیضربن بخمرهن علی جیوبهن ولایبدین زینتهن الا لبعولتهن... ()

به زنان با ایمان بگوچشم های خود را از نگاه (هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود راجز آن مقدار که نمایان است، آشکار ننمایند و اطراف روسری های خود را برسینه خود افکنندتا گردن و سینه با آن پوشانده شود وزینت خود را آشکار نسازند، مگر برای شوهرانشان....

تفسیر های متعددی برای واژه زینت درآیه کریمه بیان شده که همه آنها بروجوب پوشش زن دلالت دارد:

الف)

مرحوم طبرسی و برخی دیگر قائلند: زینت به معنای محل زینت از بدن زن است().

ب)

مقصود از زینت زیور آلات است.

سید محمد باقر لکنهوی می گوید:

مقصود، زینت های آویخته به بدن است که نگاه به آنها حرام است نه زیور آلات که جدای ازبدن باشد زیرا نگاه به زینتی که بربدن زن است ،به طور معمول در اکثر موارد، ملازم با نگاه به بدن زن می باشد.

روشن است که حرمت نگاه کردن به زینت های آویخته به بدن زن، نوعی مبالغه و تاکیددرحرمت نگاه به محل زینت از بدن زن می باشد. جمع الجوامع درست گفته است که زمانی زنان از اظهار زیور آلات نهی شدند سپس از اظهار صدای آنها مورد نهی قرار گرفتند. از این جادانسته می شود که نهی از نشان دادن مواضع زیور آلات شدید تر است ().

مرحوم جزایری در تفسیر قلائد الدرر، در آیات احکام می نویسد:

احتمال دارد مراد از زینت، خود زیور آلات باشد، به این معنا که هرگاه آنها بربدن آویخته است،نگاه به آنها حرام است و در چگونگی تعبیر در آیه که نگاه به زینت های آویخته به بدن را حرام کرده، نه اعضای بدن که موضع زینت است، نوعی مبالغه درلزوم پوشاندن بدن و حرمت نگاه به آن، به چشم می خورد زیرا در حلیت نگاه به زیور آلات جدا از بدن زن، بحثی نیست پس حرمت نگاه به آنها به اعتبار همراه بودنشان با بدن، به طریق اولی مستلزم حرمت نظر به مواضع زینت است ().

ج)

مقصود از زینت معنایی است که شامل اعضای زن و زیور آلاتی که بربدن اوست، می شود.درروایتی از زراره از امام صادق(ع) نقل شده:

الزینه الظاهره: الکحل و الخاتم ()،

زینت نمایان، سرمه وانگشتر است

و در صحیحه فضیل روایت شده:

سالت ابا عبداللّه (ع) عن الذرا عین من المراه، هما من الزینه التی قال اللّه: ولایبدین زینتهن الا لبعولتهن؟ قال: نعم... ()،

از امام صادق(ع) پرسیدم: آیا دوساعد زن جزء زینتی است که خداوند فرمود: زینت خود را آشکار نسازید مگر برای شوهرانتان؟ فرمود:بله.

سید محمد باقر لکنهوی گوید:

استعمال واژه زینت در زینت های طبیعی شایع و فراوان است همان طور که در شعر آمدهوکف خضیب زینت ببنان کف دست خضاب شده ای که به انگشتان مزین شده است، بلکه درقرآن نیز درهمین معنا استعمال شده: المال و البنون زینه الحیاه الدنیا مال و فرزندان زینت زندگی دنیا هستند ().

استثنای صورت و دودست تامچ:

اختلافی میان فقهای اسلام نیست که همه بدن زن عورت بوده و براو واجب است خود را ازمردان نامحرم بپوشاند، ولی درمواردی که ازاین حکم استثنا شده، اختلاف نظر وجود دارد.این استثنا در این آیه وارد شده:

ولایبدین زینتهن الا ما ظهر منها ()،

زینت خود را جز آن مقدار که نمایان است آشکارننمایند.

مفسران و فقها درمقصود از (زینتهن) در آیه اختلاف دارند، به گونه ای که تنها به ابن عباس شش دیدگاه نسبت داده اند:

1. سعید بن جبیر از ابن عباس روایت کرده است: مراد سرمه و انگشتر است.

2. ضحاک از او روایت کرده است: زینت نمایان، سرمه و دو گونه صورت است.

3. ابن جریح نقل کرده: آنها انگشتر و دستبند هستند.

4. مجاهد و عطا، سرمه و خضاب برکف دست را از ابن عباس روایت کرده اند.

5. حسن بصری تنها صورت را نقل کرده است.

6. سعید بن جبیر و عطا و ضحاک و اوزاعی ازابن عباس حکایت کرده اند که زینت نمایان،صورت و دودست تامچ و انگشتر است ().

نظر نویسنده:

در معانی گذشته، برخی زینت را به زیور آلات و برخی دیگر به محل زینت از بدن زن، معناکرده اند. به نظر ما نظریه گروه دوم ترجیح دارد و زینتی که در الا ما ظهر منها استثنا شده،صورت و دو دست تا مچ می باشد.برای اثبات این سخن به دلایل ذیل استدلال می کنیم:

الف)

ظاهر استثنایی که در سوره نور () وارد شده.

ب)

روایاتی که از عامه و خاصه در تفسیر این استثنا نقل شده است.

ج)

استدلال به ادله نفی حرج در شریعت.

بیان استدلال:

دلیل اول:

دلالت آیه بر استثنای صورت و دست:

بارزترین مصداق استثناء در آیه، صورت و دو دست است خواه قائل شویم مقصود از زینت مواضع زینت است که نظر برتر می باشد یا بگوییم مقصود از زینت همان معنای ظاهری آن،یعنی زیور آلاتی است که زن خود را با آن می آراید.

به نظر می رسد تفسیر زینت به مواضع آن، با استثنای شوهران که در آیه (ولایبدین زینتهن الالبعولتهن) بیان شده، مناسب تر است.

بنابراین، بدیهی است بیشترین مقداری که هنگام برخورد با مردان بیگانه نمایان می شود،صورت و دودست می باشد و زن نیازی به آشکار ساختن زینت های خود بیش از این مقدار راندارد.

اگر زینت را به زینت آشکار تفسیر کنیم یعنی زیور آلاتی که زن خود را با آن تزیین می کند باز به نتیجه ای نزدیک به نتیجه اول خواهیم رسید زیرا جواز نشان دادن زیور آلات به طور طبیعی مستلزم جواز کشف مواضع زینت از بدن است.

پس حکم به جواز نشان دادن سرمه و انگشتر و دستبند بدون تجویز آشکار ساختن صورت وانگشتان و مچ دست، معقول نیست.

دراین صورت اگر تنها خود آیه را در نظر بگیریم، ظاهر استثنایی که در آیه الا ما ظهر منها واردشده، جواز نمایان ساختن صورت و دو دست می باشد.

دیدگاه آیه اللّه خویی:

استاد ما آیه اللّه خویی همان طور که در تقریرات برخی از شاگردان ایشان ذکر شده در دلالت آیه مبارکه در سوره نور به استثنای دست و صورت، مناقشه کرده است. خلاصه اشکال ایشان چنین است:

واژه ابداء به معنای آشکار ساختن که درآیه ذکر شده، در لغت به دو معنا به کاررفته است:

1. هرگاه بدون«لام» به متعلق خود تعلق پیدا کند، به معنای آشکار ساختن در مقابل پوشاندن می باشد. چنان که گفته می شود: «لیس للرجل ابداء عورته مرد حق آشکار ساختن عورت خودرا ندارد».

2. هرگاه به متعلق خود به واسطه لام تعلق پیدا کند، به معنای اعلام و ارائه کردن، درمقابل مخفی نگه داشتن است مثلا: «ابدیت لزید رایی اومالی مال یا نظرم را به زید اعلام و ارائه داشتم».

واژه «ابداء» درآیه 31 سوره نور دوبار ذکر شده:

در آیه«ولایبدین زینتهن الا ما ظهر منها» وهمچنین در «ولایبدین زینتهن الا لبعولتهن». در مرتبه اول، واژه «ابداء» بدون لام متعدی شده و به متعلق خود تعلق گرفته و در مرتبه دوم با لام متعدی شده است که معنای آنها باهم متفاوت است.

سپس ایشان چنان که ازتقار یرتلامذه ایشان بر می آید () می گویند:

با این توضیح معنای آیه کریمه چنین می شود:

اولا :از آیه «ولایبدین زینتهن الا ما ظهر منها» برمی آید که: پوشاندن موضع زینت بدن واجب وظاهر ساختن غیر از دست و صورت حرام است و استثنای این دو به این علت است که از زینت های نمایان می باشد.

پس حکم بدن زن، همانند عورت مرد است که باید آن را به صورتی بپوشاند که هیچ کس غیر ازخودش از آن مطلع نشود مگر دست و صورت که پوشاندن آنها واجب نیست. اما روشن است که جواز نپوشاندن دست وصورت ملازمه ای با حلیت جواز نگاه مرد به آنها ندارد.

ثانیا: از آیه « ولایبدین زینتهن الا لبعولتهن» بر می آید که: نمایان کردن بدن زن و مطلع ساختن دیگران برآن،در همه موارد چه درصورت یا دست یا غیر این دو مگر برای شوهر و محارم که در آیه ذکر شده، حرام می باشد.

از آنچه گفته شد به دست می آید: آیه کریمه با ملاحظه روایاتی که در تفسیر زینت وارد شده آدو حکم را می رساند:

1. حکم آشکار ساختن زینت ، فقط، نه نشان دادن به غیر.

2. حکم نشان دادن زینت به غیر.

در مورد اول، آیه شریفه حکم به وجوب پوشاندن زینت غیر نمایان، وجواز آشکار ساختن زینت نمایان که دست و صورت باشد می کند.

و درمورد دوم، آیه شریفه حکم به حرمت نشان دادن زینت به غیر می کند مطلقا، چه نمایان وچه غیر نمایان، مگر درمواردی که در آیه استثنا شده است ().

http://www.hawzah.net/FA/ArticleView.html?ArticleID=65595

نگاهی دوباره به آیه 31 سوره نور

کلام استاد محقق ما آیه اللّه خویی در تقسیم «ابداء» و نتیجه گیری از آن، قابل مناقشه است:

برای مناقشه درنظر ایشان ابتدا نگاهی به تفسیر آیه 31 سوره نور می اندازیم. خداوندمی فرماید:

وقل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن ویحفظن فروجهن ولایبدین زینتهن الا ما ظهر منهاو لیضربن بخمرهن علی جیوبهن ولایبدین زینتهن الا لبعولتهن او آبائهن او اباء بعولتهن اوابناء بعولتهن

()،

به زنان با ایمان بگو: چشم های خود را [ازنگاه هوس آلود] فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را جز آن مقدار که نمایان است آشکار ننمایند و [اطراف]روسری های خود را برسینه خود افکنند تاگردن و سینه با آن پوشانده شود. زینت خود راآشکار نسازند مگر برای شوهرانشان یا پدر شوهرانشان یا پسرهایشان یا پسرشوهرانشان.

واژه های «ابداء» وکشف معمولا دو مفعولی می باشند. مفعول اول بدون لام و مفعول دوم به واسطه لام است. متعلق اول آن، شیء آشکار شده و متعلق دوم بیننده و شخص اطلاع یابنده است. مثلا می گوییم: «ابدیت رایی للناس نظرم را برای مردم آشکار ساختم.»

دراین جمله، واژه «رای» متعلق اول و مفعول بی واسطه است که همان شیء آشکار شده می باشدو ناس متعلق دوم و مطلع و شاهد است که نظر برای او کشف می شود.

مفعول اول چیزی است که انسان آن را آشکار می سازد و متعلق دوم کسی است که برای اوآشکار می شود و معنایی برای ابدا و کشف بدون این دو متعلق نیست: یکی مفعول بدون واسطه و دیگری با واسطه. اگر درموردی مفعول دوم ذکر نشود، به معنای قصد نکردن و در نظرنگرفتن آن نیست و ابداء بدون وجود کسی که نظر برای او کشف شود و مطلع گردد، مفهومی ندارد.

بنابراین، «ولایبدین زینتهن» اقتضای اطلاق در متعلق اول و دوم را دارد اطلاق در زینت هایی که زن آنها را می پوشاند و اطلاق درکسانی که زینت هایش را از او می پوشاند. درمقابل این دواطلاق، دو استثنا درآیه ذکر شده:

1. (الا ما ظهر منها) درمقابل اطلاق اول.

2. (الا لبعولتهن او آبائهن او اباء بعولتهن او ابنائهن) درمقابل اطلاق دوم.

با مجموع دو استثنا دلالت آیه کریمه برمشخص کردن زینت محرم، و معین کردن بینندگانی که برزن نشان دادن زینت به آنها حرام است، کامل می شود.

ما در این کلام استاد، مناقشه ای نداریم که فرمود: استثنای اول به معنای جواز نگاه مرد به دست و صورت زن نیست، چون این قسمت از آیه شریفه، فقط ناظر به جواز نشان دادن زینت های نمایان از طرف زن ها است و این معنی ملازم با جواز نگاه کردن مردها به زینت های نمایان بدن زن ها نیست. و میان این دو فرق است. پس دراین جا دو حکم داریم: حکم زن درنمایان کردن زینت و مخفی کردن آنها و نیز حکم مرد درنگاه کردن و نگاه نکردن.

و حکم اول با حکم دوم ارتباط ی ندارد. پس برزن پوشاندن دست و صورت واجب نیست،لیکن نگاه مرد به آنها حرام است و این دو،حکم جداگانه ای است و ملازمه ای بین یکی بادیگری نیست.

مااین کلام آیه اللّه خویی (ره) را می پذیریم اما با این بیان، نتیجه ای که ایشان گرفته، چنان که ازتقریرات بحث ایشان بر می آید، ثابت نمی شود. چه بسا اشکال دربیان صاحب تقریرات باشد،نه در بیان استاد (ره).

دلیل دوم:

روایاتی که درتفسیر استثنا در آیه آمده است.

درتفسیر این آیه روایات متعددی از عامه و خاصه نقل شده که همان استظهار ما از معنای آیه راتایید و برآن تاکید دارد یعنی مراد دست و صورت است.

1. صحیحه الفضیل،

قال: سالت ابا عبداللّه (علیه السلام) عن الذراعین من المراه هما من الزینه التی قال اللّه: ولایبدین زینتهن الا لبعولتهن؟ قال: نعم، و مادون الخمار من الزینه و مادون السوارین ()،

ازامام صادق پرسیدم: آیا دوساعد زن جزء زینتی است که خداوند فرمود:زینت خود را نمایان نمی کنند، مگر برای شوهرانشان؟ پاسخ فرمود: بله، آنچه زیر روسری ودستبند است، جزء زینت است.

«خمار» چیزی است که زن با آن سرو گردن و سینه خود را می پوشاندنوعی روسری بزرگ و به طور معمول صورت را با آن نمی پوشانند، بلکه با نقاب پوشیده می شود.

و «مادون الخمار» یعنی آنچه زیر روسری واقع می شود، که مو و گردن و سینه باشد ، نه صورت وما دون السوار یعنی ساعد و شامل پایین تر از مچ نمی شود زیرا دستبند برمچ دست(بین ساعدو کف دست) قرار می گیرد پس ممکن نیست مقصود از مادون السوارین که باید پوشیده شود،کف دست باشد نه ساعد.چون دراین صورت معنی حدیث این می شود که پوشیدن کف دست واجب است، ولی نشان دادن ساعد جایز است که اجماع باطل است. همچنین ساعد و کف دست بدون دستبند مراد نیست زیرا دستبند(مچ) میان این دو(ساعد و کف) قرار دارد.

پس پوشش واجب درصحیحه فضیل فقط شامل غیر کف دست و صورت می شود زیرا کف دست و صورت در زیر روسری و دستنبد واقع نمی شوند، بلکه بالای این دو هستند.

2. روایه ابی الجارود عن ابی جعفر(ع) فی قوله تعالی:

«ولایبدین زینتهن الا ما ظهر منها» :فهی الثیاب والکحل والخاتم و خضاب الکف و السوار... ()،

امام باقر(ع) در باره آیه(ولایبدین زینتهن الا ما ظهر منها) فرمود: مراد لباس و سرمه و انگشتر و خضاب دست ودستبند است.

این روایت به سبب سقوط سند میان علی بن ابراهیم و ابو جارود، ضعیف است.

3. روایه عمروبن شمر عن ابی جعفر (ع) عن جابر بن عبداللّه الانصاری، قال:

خرج رسول اللّه (ص) یرید فاطمه و انا معه فدخل رسول اللّه(ص) ودخلت و اذا وجه فاطمه(س) اصفر کانه بطن جراده فقال رسول اللّه(ص): مالی اری وجهک اصفر؟ قالت: یا رسول اللّه،الجوع ()،

امام باقر(ع) از جابربن عبداللّه انصاری نقل کرد: حضرت رسول(ص) به سوی خانه فاطمه(س) خارج شد و من همراه ایشان بودم رسول اکرم(ص) وارد خانه شد و من به دنبال ایشان داخل شدم و دیدم صورت حضرت فاطمه(س) چون شکم ملخ ،زرد و رنگ پریده است. رسول خدا خطاب به ایشان فرمود: چه شده که تو را با رخسارزرد و رنگ پریده می بینم؟ پاسخ داد: از گرسنگی.

این روایت به دلیل ذکر عمرو بن شمر در سند، از درجه اعتبار ساقط است.

نجاشی، عمرو بن شمر را متهم به دست بردن در روایات جابر کرده است.

4. روایه عبداللّه بن جعفر عن هارون عن مسلم عن مسعده بن زیاد، قال:

سمعت جعفرا و سئل عما تظهر المراه من زینتها، قال: الوجه والکفین ()،

مسعده گوید:ازامام صادق علیه السلام در مورد این که چه زینت هایی را زن می تواند ظاهر سازد؟ شنیدم که فرمود: دست و صورت.

5. مارواه ابو داود فی السنن عن عائشه، انها قالت:

دخلت اسماء بنت ابی بکر علی النبی و علیها ثیاب رقاق فاعرض عنها النبی(ص) وقال: یااسماء! ان المراه اذا بلغت المحیض لم یصلح ان یری منها الا هذا و هذا و اشار الی وجهه وکفیه()،

عائشه گوید: اسما دختر ابوبکر با لباس نازکی برپیامبر وارد شد و پیامبر از او روی گرداند و فرمود: ای اسما! زمانی که زن به سن عادت ماهانه رسید و بالغ شد، درست نیست بدن او دیده شود مگر این و این و حضرت به دست و صورت اشاره کرد.

6. ماروته عائشه ایضا، قالت:

دخلت علی ابنه اخی مزینه فدخل علی النبی(ص) فاعرض،فقلت: یا رسول اللّه! انها ابنه اخی و جاریه. فقال: اذا عرکت(ای حاضت) المراه، لم یجزلها ان تظهر الا وجهها و الا مادون هذا، و قبض علی ذراع نفسه فترک بین قبضته و بین الکف مثل قبضه اخری ().

عائشه گوید: دختر برادرم پیش من آمده بود که پیامبر برمن وارد شد و روی برگرداند. به پیامبرگفتم: ای رسول خدا! او برادر زاده من است و دختر بچه ای بیش نیست. پیامبر فرمود: زمانی که زن حیض شد و(بالغ گشت) جایز نیست بدن او بدون پوشش باشد مگر صورت و پایین از این حضرت دست برساعد خود نهاد و بین کف دست و مکانی که ساعد خود را گرفت، به قدرقبضه ای فاصله بود.

دلیل سوم نفی حرج دردین:

درحقیقت این مطلب، دلیل سومی برجواز اظهار صورت و کف دست نیست، بلکه موید دو دلیل قبلی است. چون ما درتفسیر استثنای آیه نور(الا ما ظهر منها)دورای داشتیم: یکی جواز اظهار صورت و کف دست و دیگری عدم جواز.

چنانچه بپذیریم پوشاندن صورت و کف دست برای زن ها در رفت و آمد و تعامل با مردهادرجامعه، حکمی حرجی است و خداوند برای مردم حرج و مشقتی قرار نداده است (ما جعل علیکم فی الدین من حرج)()، این مطلب موید رای اول می باشد که مبتنی برجواز اظهارصورت و کف دست است.

اگر تفسیر استثنای آیه، مردد میان دو رای بالا(جواز و عدم جواز اظهار صورت و کف دست)باشد، دلیل نفی حرج موید و مرجع رای اول خواهد بود، مگر این که دلیل قطعی برحرمت اظهار صورت و کف دست داشته باشیم، که دراین صورت خواهیم گفت: این حکم درموردحرج و مشقت آمده است، از قبیل حکم جهاد و زکات و خمس و قصاص و دیات و امثال آن که درمورد ضرر آمده است. درغیر این صورت ،رای و دلیلی که خالی از حرج است، بر رای دلیلی که مستلزم حرج است، رجحان دارد. و ما این مطلب را این جا فقط به عنوان موید می آوریم، نه دلیل.

http://www.hawzah.net/FA/ArticleView.html?ArticleID=65595

گفتگوی مرد و زن

برمنع سخن گفتن زن با مرد و گوش دادن مرد به صدای زن یا برعکس دلیلی نیافتیم، مگر این که زن از روی عمد با کرشمه صحبت کند که حرام می باشد زیرا خداوندمی فرماید: «فلا تخضعن بالقول ()» «به گونه هوس انگیز سخن نگویید». یا این که درسخن گفتن مردها با زنان نوعی اظهار دوستی و محبت باشد که جایز نیست.

چنان که در موثقه مسعده بن صدقه آمده است:

عن ابی عبداللّه(ع) قال: قال امیر المومنین(ع): لاتبداوا النساء بالسلام ولاتدعوهن الی الطعام،فان النبی(ص) قال: «النساء عی وعوره، فاستروا عیهن بالسکوت ()»

امام صادق(ع) ازحضرت نقل کرد: با زنان آغاز به سخن نکنید و آنها را به غذا دعوت ننمایید زیرا پیامبر(ص)فرمود: زنان، ناتوان و عورت هستند و با سکوت، ناتوانیشان را بپوشانید.

ولی این موثقه و موثقه غیاث بن ابراهیم: «لا تسلم علی المراه » با روایات صحیحه ای که از رسول اکرم(ص) وارد () شده، که با زنان سخن می گفتند و به کلام آنها گوش می دادند، همچنین با سیره قطعی متشرعین که متصل به زمان معصوم است که مردها با زنان سخن می گفتند وبرعکس معارض می باشد.

شیخ انصاری نیز قائل به همین نظر است ().

دست دادن زنان با مردها

فقیه طباطبایی یزدی در کتاب (عروه الوثقی) می گوید:

دست دادن با زن نامحرم جایز نمی باشد ().

برای اثبات حرمت به روایات ذیل استدلال کرده اند:

صحیحه ابی بصیر عن ابی عبداللّه، قال: قلت له: هل یصافح الرجل المراه لیست بذات محرم؟

فقال: لا، الا من وراء الثوب ()،

ابوبصیر گوید: خدمت امام (ع) عرض کردم: آیا جایز است مرد با زن نامحرم دست دهد؟ امام فرمود: خیر، مگر از روی لباس.

صحیحه سماعه بن مهران، قال: سالت ابا عبداللّه(ع) عن مصافحه الرجل المراه؟ قال: لایحل للرجل ان یصافح المراه الا امراه یحرم علیه ان یتزوجها: اخت، اوبنت، اوعمه، اوخاله و اماالمراه التی یحل له ان یتزوجها فلایصافحها الا من وراء الثوب، ولایغمزکفها ()،

سماعه گوید: از امام صادق (ع) درباره دست دادن مرد با زن سوال کردم .امام فرمود: دست دادن مرد بازن جایز نیست مگر بازنی که ازدواج وی با او حرام است: خواهر یا دختر یا عمه یا خاله و اما بازنی که ازدواج با او حلال است، نباید مرد با آن زن دست دهد مگر از روی لباس و دست او راهم فشار ندهد.

نگاه (نظر)

فقهای مسلمین اتفاق نظر دارند که زن باید بدن خود را به جز دست و صورت بپوشاند، همان طور که درحرمت نگاه کردن مرد به غیر دست و صورت زن، وحدت نظر دارند.

آیه 31 سوره نور برهمین مطلب دلالت دارد: ولایبدین زینتهن الا ما ظهر منها.

زیرا حرمت نشان دادن زینت برزن یقینا برای باز داشتن مردان از نگاه به آنها است و زینت موضوعیتی نداشته تا سبب حرمت شود بلکه مقدمه ای است برای بازداشتن نگاه مردان به زنان.

چنان که استاد ما آیه اللّه خویی می فرماید با این بیان، خود آیه به تنهایی می رساند که نگاه مردان به زنان نامحرم به جز دست وصورت حرام می باشد.

حکم نگاه به دست و صورت

آراء فقها دراین مساله مختلف است. محقق در شرایع قائل به تفصیل بین نگاه اول و دوم شده،نگاه اول به دست و صورت جایز و نگاه دوم جایز نیست.

صاحب جواهر و استاد ما آیه اللّه خویی قائل شده اند که نگاه به دست و صورت زن حرام می باشد مگر درحالت اضطرار.

مرحوم شیخ انصاری و بعضی از معاصران، قائل به جواز شده اند.

الف) دلایل حرمت نگاه به دست و صورت

قائلین به حرمت نگاه به دست و صورت، به دلایل متعددی استدلال نموده اند که ما به چند دلیل مهم اشاره نموده و اشکال آنها را ذکرمی کنیم:

دلیل اول:

استاد محقق ما آیت اللّه خویی به این آیه استدلال نموده اند:

ولایبدین زینتهن الا ما ظهر منها ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن ولایبدین زینتهن الالبعولتهن،

زینت خود را جز آن مقدارکه نمایان است آشکار ننمایند و «اطراف » روسری های خود را برسینه خود افکنند «تا گردن و سینه با آن پوشانده شود» و زینت خود را آشکار نسازند،مگر برای شوهرانشان.

به این بیان که آیه درمقام بیان دو حکم می باشد:

1. نمایان بودن و نپوشاندن که از آن تعبیر به ابداء فی نفسه می شود و آن، زمانی است که احتمال وجود ناظر محترم (بیننده بالغ و یا ممیز و نامحرم) داده شود.

2. حکم آشکار نمودن برای دیگری که ازآن تعبیر به ابداء می شود و آن، زمانی است که یقیناناظر محترمی وجود دارد.

3. اما هنگامی که ناظر محترمی نیست مثل این که درحمام خصوصی تنها باشد قطعا پوشش لازم ندارد ().

سپس ایشان به تفصیل به بحث پرداخته و قائل شده اند که بند اول آیه (وکلایبدین زینتهن الا ماظهر منها) اشاره به حالت اول دارد، یعنی زمانی که احتمال وجود ناظر بدهد و بند دوم آیه(ولایبدین زینتهن الا لبعولتهن) اشاره به حکم حالت دوم دارد.این مطالب خلاصه ای از کلام استاد رحمه اللّه بود، ولی ایشان باید با دلیل کافی این ادعا را ثابت کند و قرائنی که برای اثبات آن بیان نموده اند، کافی به نظر نمی رسد. علاوه براین که بنا به گفته ایشان حکمی که در بند اول آیه ذکر شده، ارشادی و به صورت احتمال وجود ناظر است و حکم مولوی نیست و این بعیداست و برغرابت این تفسیر می افزاید.

ما در مباحث گذشته، تفسیر دو استثنا را در آیه 31 سوره نور بیان نمودیم و گفتیم: آیه ولایبدین زینتهن از دو جهت اطلاق دارد: یکی در زینت و زیور آلاتی که آشکار ساختن آنها برزن حرام است و دیگری اطلاق در مردانی که جایز نیست بر زینت های زن مطلع شوند.

استثنای اول (الا ما ظهر منها) اطلاق اول را مقید می سازد ،و استثنای دوم (الا لبعولتهن اوآبائهن) اطلاق دوم را مقید می کند. پس آیه کریمه برآنچه ایشان می فرماید، دلالت نمی کند.

دلیل دوم:

استدلال به آیه سی، سوره نور:

قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم ویحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان اللّه خبیر بما یصنعون وقل للمومنات یغضضن من ابصارهن ویحفظن فروجهن...،

به مومنان بگو: چشم های خود رااز نگاه به نامحرمان، باز دارند و عفاف خود را حفظ کنند. این برای آنان پاکیزه تر است. خداونداز آنچه انجام می دهند آگاه است. و به زنان با ایمان بگو:چشم های خود را از نگاه هوس آلودفروگیرند و دامان خویش را حفظ کنند.

در این آیه مبارکه خداوند به مردان و زنان امر فرموده که چشمان خود را از یکدیگر فرو گیرند.پس مردان مومن، چشم خود را از زنان نامحرم و زنان با ایمان، چشم را از مردان، فرومی گیرند.

واژه «الغض» غیر از «الغمض» است و معنای این دو متفاوت است. غض به معنای پایین آوردن نگاه و شکستن آن، درمقابل خیره شدن است و غمض به معنای پلک ها را برهم گذاشتن است وچشم بستن کامل با پلک ها می باشد.

ابن منظور در باره غمض گوید:

اغمض طرفه عنی و غمضه، یعنی چشم از من بست و برهم نهاد، و اغمض یعنی چشمان رابست ().

در اقرب الموارد آمده:

اغمض عینیه، یعنی پلک ها را برهم نهاد و غمض عینه، یعنی پلک برهم نهاد ().

اما واژه غض به معنای پلک برهم نهادن نیست و هیچ کدام از لغت شناسان و مفسران قائل به آن نشده اند بلکه به معنای شکستن نگاه و پایین انداختن نظر است، یعنی نگاه را متمرکز و خیره نکردن.

راغب اصفهانی گوید:

الغض: نقصان در نگاه و صدا. خداوند می فرماید: قل للمومنین یغضوامن ابصارهم و قول شاعر: فغض الطرف انک من نمیر نگاهت را پایین انداز (وسربلند مکن).تو از قبیله نمیر هستی. این از باب اهانت و توهین گفته می شود . ()

ابن منظور گوید:

غض طرفه و بصره، یعنی خود داری از نگاه و پایین انداختن و شکستن آن().

و گفته شده: (غض) زمانی صدق می کند که پلک ها را به هم نزدیک کرده و نگاه کند.

عباراتی که از لغت شناسان نقل نمودیم، برای اثبات تفاوت میان غمض العین و غض النظرکفایت می کند.

نکته دیگر در فرق میان این دو واژه این است که غمض دراکثر موارد به چشم که عضوی از بدن است نسبت داده می شود، اما غض به نگاه کردن و دیدن که کار چشم است نسبت داده می شود.لذا لغت شناسان تصریح نموده اند که غمض برهم نهادن پلک هاست اماغض النظر به معنای خودداری از نگاه و پایین انداختن و شکستن دید می باشد. کسی نگفته غض به معنای پلک برهم نهادن است.

البته در معنای (غض النظر) گفته شده: زمانی که پلک ها را به هم نزدیک نماید و نگاه کند و این معنا غیر از غمض است، مثل این که نزدیک نمودن دو پلک، سبب شکستن نگاه و پایین انداختن نظر می شود.

استعمال (غض النظر و الطرف) در اشعار در همین معنای مذکور، دلیل برصحت مطالب گفته شده می باشد. جریر می گوید:

فغض الطرف انک من نمیر فلا کعبا بلغت ولا کلابا

نگاهت را پایین انداز که تو از قبیله نمیر هستی و در شرافت، به قبایل کعب و کلاب نمی رسی.ابو الغوث می سراید:

و ما کان غض الطرف منا سجیه و لکننا فی مذحج غربان

با بدی دیگران مقابله می کنیم و چشم پوشی عادت مانیست لیکن در عشیره مذحج غریب و بی یاوریم. همچنین کعب در قصیده معروف خود درباره رسول اکرم (ص) می گوید:

و ما سعاد غداه البین اذا رحلوا الا اغن غضیض الطرف مکحول سعاد، زمان خداحافظ ی هنگامی که قبیله او کوچ می کرد با صدای نرم و زیبا و چشمانی فروهشته وسرمه کشیده بود. ابن هشام در شرح این بیت از قصیده کعب توضیح داده:

غض الطرف دراصل عبارت از خیره نشدن و خوب نگاه نکردن است.

همچنین در شعر دیگر آمده:

واغض من بصری و اعلم انه قدبان حد فوارسی و رماحی

چشم فرو اندازم و می دانم که قدرت و توانایی سواران و نیزه های لشکر من برای دیگران روشن است.

شافعی در شعری گفته:

احب من الاخوان کل موات و کل غضیض الطرف عن عثراتی

از برادران خود کسانی را دوست دارم که همراه و همدل من بوده و از لغزش های من چشم پوشی می کنند.

موارد استعمال غض در شعر و ادبیات عرب نشان می دهد که غض به نگاه کردن نسبت داده می شود، نه به چشم، و به معنای خودداری از خیره شدن، و شکستن و پایین انداختن نظر و خودداری از خوب نگریستن و متمرکز شدن درنگاه می باشد همان نگاهی که انسان درزمان حیا و خجالت به خود می گیرد.

در روایتی می خوانیم: ان رسول اللّه(ص) کان اذا فرح غض طرفه، یعنی رسول اکرم(ص) زمانی که مسرور می گشت، نگاهش را شکسته و چشم را می خواباند تا ازخنده های بسیار و شادی همراه با تکبر دور باشد.

کلمه «من» تبعیضیه () در آیه همین معنا را تاکید می کند(یغضوا من ابصارهم).

بنابراین معنای آیه می شود: بخشی از نگاه خود را کم کنید و نگاه را پایین اندازید. به عبارت دیگر: به طور کامل نگاه نکرده و نیم نگاهی بیندازید.

این، معنای تبعیض درنگاه کردن است. پس مرد به زن نامحرم دقیق نگاه نکرده و در صورت اوخیره نمی شود و همچنین زن درصورت مرد نگاه دقیق ننموده و نگاهش را متمرکز نمی کندبلکه نیم نگاهی انداخته و بادیدی تنگ و گذرا به مرد نگاه می کند.

معنای «من» نگاه به بعض آنچه دیده می شود نیست چنان که نویسنده (قلائد الدرر) قائل شده آست() بلکه تبعیض درنگاه است، نه در مرئی.

بنابراین، برای مرد خیره شدن درصورت زن حرام است، و در هنگام روبه رو شدن و سخن گفتن با زن باید نیم نگاهی به او نموده و چشم فرو گیرد.

اما آنچه بعضی از فقها () و مفسران می گویند که آیه دلالت برحرمت نگاه کردن به صورت زن دارد، پذیرفته نیست و از آیه استفاده نمی شود.

جواز نگاه کردن گذرا و غیر دقیق تنها برای نگاه به دست و صورت می باشد اما زمانی که نگاه به سایر اعضای بدن زن بیفتد، اختلاف نظری میان مسلمانان نیست که نگاه به آنها حرام است.

روایاتی که درمباحث گذشته ذکر شد که بروجوب پوشش همه اعضای بدن زن، غیر از دست وصورت دلالت می کرد، نیز می رساند که نگاه به بدن زن حرام است. این روایات به همان بیان سابق برحرمت نگاه مرد به زن دلالت می کند.

همان گونه روایاتی که درجواز نگاه به زنان ذمی یا صحرا نشین که جزء کسانی هستند که اگرنهی شوند نمی پذیرند، وارد شده، دلالت برهمین حکم دارد.

این روایات می رساند نگاه به زنان مسلمان حرام است زیرا در پی هتک حرمت خویش نیستند.آن طور که زنان اهل ذمه یا صحرانشین حرمت خود را هتک می کنند.

ما این بحث را بیش از این ادامه نمی دهیم زیرا این مساله نزد مسلمانان از واضحات فقهی می باشد.

http://www.hawzah.net/FA/ArticleView...rticleID=65595

دلیل سوم:

استدلال به صحیحه هشام بن سالم:

هشام بن سالم و حمادبن عثمان و حفص بن البختری کلهم عن ابی عبداللّه(ع) فی النظر الی من یرید الرجل ان یتزوجه من النساء: لاباس بان ینظر الی وجهها و معاصمها اذا اراد ان یتزوجها ،()

امام صادق (ع) درباره نگاه به زنی که مرد قصد ازدواج با او را دارد، فرمود: اگر قصد دارد با او ازدواج نماید، اشکالی ندارد که به مچ دست ها و صورت او نگاه کند.

سند روایت صحیح است و در دلالت برمقصود کامل است، پس با کمک مفهوم شرط،درصورتی که قصد ازدواج نیست، نگاه به صورت و مچ دست ها را حرام می نماید.

ولی این استدلال ضعیف است زیرا جمله شرطیه ناظربه این است که نگاه به دست و صورت زن مطلقا جایز است، چه ترس از شهوت حرام داشته، چه نداشته باشد.

شیخ انصاری(ره) در استدلال به این صحیحه ایرادهایی می گیرد که به نظر ما وجیه است، که عینا می خوانیم:

واما روایاتی که درمساله قبلی دلالت داشت براین که جواز نگاه کردن به زن مشروط به قصدازدواج است «و مفهوم آن این است که اگر قصد ازدواج نداشته باشد، نگاه کردن جایز نیست،دراستدلال به این روایات ایرادهایی به نظر می رسد»،

اولا: واضح است که سیاق جمله شرطیه در آن صحیحه، سیاق تعلیق نیست که مفهوم داشته باشد، و این مطلب باکمی تامل روشن می شود.

ثانیا: برفرض این که آن صحیحه مفهوم داشته باشد، با جواز نگاه کردن درمورد آن، مشروط به شرط ی که در این مساله (نگاه به زن بدون قصد ازدواج) آمده ، نیست. و آن شرط این است که غرض از نگاه، ارزیابی زیبایی و زشتی زن و شناسایی رنگ صورت و نقاط حسن و قبح اونباشد. شکی نیست که نگاه با این قصد، مخصوص به صورتی است که مرد به قصد ازدواج به صورت زن نگاه کند ().

[بنابر این، شرط جواز نگاه به صورت زن درمساله اول این است که به غرض شناسایی زیبایی و زشتی زن و دقیق شدن در این موضوع نباشد... و این شرط درمساله دوم، یعنی در صورتی که قصد ازدواج داشته باشد، نیامده ، و نگاه به صورت زن با این انگیزه، در صورتی که قصد ازدواج با او را داشته باشد، بی اشکال است ].

دلیل چهارم:

برای حرمت نگاه، تمسک به صحیحه محمد بن حسن صفار است.

قال: کتبت الی الفقیه (ع) فی رجل اراد ان یشهد علی امراه لیس لها بمحرم، هل یجوز له ان یشهدعلیها و هی من وراء الستر ویسمع کلامها اذا شهد عدلان انها فلانه بنت فلان التی تشهدک و هذاکلامها، او لایجوز الشهاده علیها حتی تبرز و یثبتها بعینها؟ فوقع (ع) تتنقب و تظهر للشهود ان شاءلله . ()

محمد بن حسن صفار گوید: درنامه ای به امام، از مردی که می خواهد علیه زن نامحرمی شهادت دهد، سوال کردم: آیا بدون دیدن صورت زن و از پشت پرده که صدای او را می شنود ودو شاهد عادل هم شهادت می دهند: این زن همان فلانی دختر فلانی است که اینجا حاضر واین هم صدای اوست، می تواند نسبت به آن زن شهادت دهد؟ یا این که زن خود را نشان داده ومرد اورا با چشم خود ببیند؟

امام در پاسخ نوشتند: زن نقاب می زند و برای شهود ظاهر می شود، ان شاء لله.

این استدلال مانند استدلال قبلی، ضعیف است، زیرا زنی که در این قضیه آمده است، به سبب حیا یا چیز دیگر، از نشان دادن خود نزد شاهد، سرباز می زند ،و ربط ی به این حکم شرعی نداردکه آیا نگاه نامحرم به صورت زن جایز است یا خیر؟ به همین علت به صحبت از پشت پرده اکتفانموده و از پشت آن خارج نمی شود. لذا سوال کننده پرسید: آیا شنیدن سخن او از پشت پرده درصحت شهادت کافی است یا خیر؟ امام پاسخ فرمود: زمانی که با نقاب از پشت پرده بیرون بیاید، شهادت صحیح می باشد.

مثل این که پرسشگر شاهد از کمترین مرتبه حمل شهادت دراین حالت، سوال می نماید که آیاشنیدن صدا است یا خارج شدن از پشت پرده یا نگاه کردن به صورت زن، امام پاسخ می دهد: باخارج شدن از پشت پرده.

این سخن توجیه معقولی درباره صحیحه بوده است. همین توجیه به تنهایی برای نقض استدلال کافی است، اگر چه اثبات نشود و به عنوان احتمال مطرح گردد.چون با این احتمال،استدلال به صحیحه برحرمت نگاه به صورت زن، ناتمام می ماند.

دلیل پنجم:

همچنین به روایاتی که نگاه را تیری مسموم از تیرهای شیطان و این که نگاه به نامحرم، زنای چشم است، استدلال کرده اند ().

ظاهرا روایات، درباره نگاهی است که همراه با شهوت و لذت حرام باشد و بیننده بترسد به حرام بیفتد که دراین صورت از موضوع بحث خارج است.

مطالب یاد شده مهم ترین دلایلی است که در عبارات فقها برحرمت نگاه به دست و صورت زن نامحرم، مطرح شده است.

و انصاف این است که دلایل مذکور، حرمت مورد ادعا را اثبات نمی کند.

http://www.hawzah.net/FA/ArticleView.html?ArticleID=65595

ب) دلایل جواز نگاه به دست و صورت

عده ای از فقهای بزرگ، این دیدگاه را پذیرفته اند مانند شیخ طوسی ، محدث بحرانی، شیخ انصاری و محقق نراقی درمستند الشیعه و آیه لله حکیم در مستمسک ().

برای اثبات آن می توان به مجموعه ای ازروایات که بعضی از آنها صحیحند استدلال نمود یاتایید آورد. برخی از روایات چنین است:

1. صحیحه علی بن سوید، قال: قلت لابی الحسن (ع): انی مبتلی بالنظر الی المراه الجمیله،فیعجبنی النظر الیها فقال: یا علی! لاباس اذا عرف لله من نیتک الصدق، و ایاک و الزنا، فانه یمحق البرکه و یهلک الدین ()،

علی بن سوید گوید: خدمت امام کاظم(ع) عرض کردم: گرفتارنگاه به زنان زیبا هستم و از جمال آنها خوشم می آید. امام فرمود: ای علی! زمانی که خدا بداند بانیت پاک و درست نگاه می کنی، اشکال ندارد، اما بترس از زنا زیرا برکت را می برد و دین رانابود می کند.

روایت، صحیحه و درمعنا صریح است. استاد ما آیه لله خویی در دلالت این روایت برجوازنگاه به صورت زن، مناقشه نموده و روایت را برصورتی که به طور اتفاقی نگاه انسان به صورت زن بیفتد، حمل می فرماید، به این معنا که بدون قصد و عمد، نظرش به چهره او بیفتد.

ایشان می گوید: با این بیان، صحیحه جدا از بحث ما است و برجواز نگاه عمدی به صورت زن،دلالتی ندارد واگر برجواز نگاه عمدی دلالت کند، قابل پذیرش نبوده و علمش را به اهلش واگذار می کنیم زیرا لازمه اش این است که اگر از ابتدا نگاه با قصد لذت جویی باشد، جایزاست همان طور که از جمله فیعجبنی النظر الیها به دست می آید و نمی توان به این سخن ملتزم شد و کسی از فقها نیز قائل به آن نیست ().

در کلام استاد (ره) جای مناقشه بسیار است. همان گونه که ایشان می گوید روایت دلالتی برجواز نگاه به قصد لذت جویی ندارد بلکه صحیحه ظهور دارد در این که علی بن سوید به دلیلی که چه بسا اقتضای شغل اوست گرفتار نگاه به صورت زنان زیبا رو می باشد و می داند که از این نگاه لذت می برد.امام به ایشان می فرماید: زمانی که نگاه به زنان به خاطر شغل و برای رسیدگی به کار آنها باشد، اشکال ندارد، هرچند بداند درنهایت وبدون اختیار از این نگاه هالذت خواهد برد، اما نگاه به قصد لذت بردن را شامل نمی شود. سپس امام، علی بن سوید را ازنگاه به قصد لذت برحذر می دارد و می گوید: اذا عرف من نیتک الصدق و صدق دراین جمله یعنی، نگاه به زن به اقتضای کار باشد از قبیل دندان پزشک ،اگر چه می داند ازاین نگاه بدون اختیار لذتی حاصل می شود نه این که نگاه برای لذت باشد.و کذب این است که برای لذت جویی به زنان نگاه نماید، نه برای رسیدگی به کار و شغل.

و فرق میان نگاه از روی صدق و کذب را جز خدا، دیگری مطلع نیست. لذا امام(ع) می فرماید:لا باس اذا عرف لله من نیتک الصدق؟

2. روایة ابی الجارود عن ابی جعفر الباقر (ع) فی قوله تعالی: ولایبدین زینتهن الا ما ظکهکرمنها: فهی الثیاب و الکحل و الخاتم و خضاب الکف و السوار والزینه ثلاث: زینه للناس و زینه للمحرم و زینه للزوج فاما زینه الناس فقد ذکرناه، و اما زینه المحرم فموضع القلاده فما فوقها، والدملج و مادونه، و الخلخال و ما اسفل منه، و اما زینه الزوج فالجسد کله ()،

امام باقر (ع) درباره این سخن خداوند که: زینت خود را آشکار نسازید جز آن مقدار که نمایان است، فرمود:زینت آشکار، لباس و سرمه و انگشتر و خضاب دست و دستبند می باشد. زینت سه قسم است:زینت برای همه مردم، زینت برای محرم، و زینت برای شوهر. اما زینت برای مردم مواردی است که ذکر نمودیم اما زینت برای محرم محل گردنبند و بالای آن و دستبند و پایین آن وخلخال و پایین تر از آن است اما زینت برای شوهر، همه بدن زن می باشد.

دلالت روایت کامل است و این که خضاب دست و دستبند و سرمه را جزء زینتی شمرده که خداوند نگاه بدون لذت و شهوت برآنها را، حلال نموده، مثل این است که به جواز نگاه به دست و صورت، تصریح شده باشد.

لیکن روایت، مرسله است زیرا قطعه ای از سند میان ابو جارود که از امام باقر (ع) روایت را نقل می کند و علی بن ابراهیم افتاده است.

3. روایه علی بن جعفر عن اخیه (ع) قال: سالته عن الرجل ما یصلح له ان ینظر الیه من المراه التی لاتحل له؟ قال: الوجه و الکف و موضع السوار ()،

علی بن جعفر گوید: از امام کاظم علیه السلام سوال کردم: نگاه به کدام عضو زن نامحرم جایز است؟ فرمود: دست و صورت و محل دستبند.

در دلالت و سند این روایت اشکال است. اما دلالت، زیرا لاتحل له ظهور دارد که سوال درمورد زن محرم است یا اقلا احتمال آن می رود و با وجود این احتمال، استدلال ممکن نیست.

و سند روایت به خاطر عبد لله بن الحسن ضعیف است هرچند شیخ انصاری () و صاحب جواهر() سند روایت را معتبر دانسته اند.

4. روایت عمرو بن شمر از امام باقر (ع) از جابربن عبد لله الانصاری () که در مباحث قبل روایت را ذکر نموده و یادآور شدیم که سند روایت مناقشه دارد.

5. روایه مروک عن عبید عن بعض اصحابنا عن ابی عبد لله (ع) قال: قلت له: مایحل للرجل ان یری من المراه اذا لم یکن محرما؟ قال: الوجه و الکفان و القدمان ()،

خدمت امام صادق(ع)عرض کردم: نگاه به چه اعضایی از بدن زن، برای مرد نامحرم حلال است؟ فرمود: دست وصورت و دو پا تا مچ.

دلالت حدیث کامل بوده، اما به خاطر مرسله بودن ضعیف است.

6. صحیحه ابی حمزه الثمالی عن ابی جعفر الباقر(ع) قال: سالته عن المراه المسلمه یصیبهاالبلاء فی جسدها، اما کسر و اما جرح فی مکان لایصلح النظر الیه یکون الرجل ارفق بعلاجه من النساء...()،

ابوحمزه ثمالی گوید: از امام باقر(ع) درباره زن مسلمانی پرسیدم که دراثرشکستگی یا زخم، به عضوی از بدن او که نگاه کردن بدان جایز نیست،آسیبی برسد آیامردی که بیش از زنان درمعالجه مهارت دارد، می تواند به او نگاه کند؟ این صحیحه می رساند نگاه به اعضایی از بدن زن اشکال ندارد و آن مواضع، غیر از دست وصورت می باشد.

7. وروت عائشه: ان اسماء بنت ابی بکر دخلت علی رسول لله(ص) فی ثیاب رقاق، فاعرض عنها و قال: یا اسماء ان المراه اذا بلغت المحیض لم یصلح ان یری منها الا هذا و هذا و اشار الی وجهه و کفیه ()،

عایشه نقل می کند: اسماء دختر ابوبکر با لباس نازکی برپیامبر وارد شد.پیامبر از او روی برگرداند و گفت: ای اسماء زمانی که زن به سن عادت ماهانه رسید و بالغ شد،درست نیست بدن او دیده شود مگر این و این، و به دست و صورت خود اشاره کرد.

نگاه به زنان بی حجاب

از حرمت نگاه به زنان نامحرم مواردی استثنا شده از جمله: نگاه بدون لذت و شهوت به زنان اهل ذمه، بلکه همه کفار و زنان بادیه نشین و حتی همه زنان بی حجاب.

روایات ذیل براین نکته دلالت دارد:

1. معتبره السکونی عن ابی عبد لله (ع) قال: قال رسول لله(ص): لاحرمه لنساء اهل الذمه ان ینظر الی شعورهن و ایدیهن ()،

امام صادق(ع) از رسول اکرم(ص) نقل فرمود: حرمتی برای زنان اهل ذمه نیست که به موها و دست های آنان نگاه شود،

و اشکال دراعتبار روایت به خاطر وجود نوفلی در سند صحیح نیست زیرا قمی درتفسیر خود از او روایت نقل نموده، واتهام او به غلو دراواخر عمر ثابت نشده است.

نجاشی در شرح حال او گوید:

عده ای از قمی ها گویند در آخر عمر غلو نمود. خداوند داناتراست و در میان روایاتی که از او نقل نمودیم، روایتی که دلالت برغلو کند، نیافتیم ().

این روایت درجواز نگاه به دست و موی زنان «ذمی » صراحت دارد، و دلیل جواز را نفی حرمت آنها می شمارد و ما می توانیم این حکم را به سایر کفار تعمیم بدهیم زیرا آنان نیز حرمتی ندارند،بلکه میان کفار، زنان «ذمی » از حرمت بیشتری برخوردارند. پس زمانی که حرمت آنان ساقط شود و نگاه به آنها جایز باشد، درمورد سایر کفار به طریق اولی قائل به جواز می شویم. پس روایت ظهور دارد که علت حرمت نگاه به موی زنان، حرمت آنها بوده و این حرمت درزنان ذمی ساقط است. با ثبوت این دو ظهور، حرمت زنان کافر غیر ذمی به طریق اولی ساقط است.

2. محمد بن یعقوب عن عده من اصحابنا عن احمد بن عیسی عن ابن محبوب عن عبادبن صهیب، قال: سمعت ابا عبد لله (ع) یقول: لاباس بالنظر الی رووس اهل تهامه و الاعراب و اهل السواد و العلوج لانهم اذا نهوا لاینتهون و المجنونه و المغلوبه علی عقلها لاباس بالنظر الی شعرها وجسدها مالم یتعمد ذلک ()،

عبادبن صهیب گوید: از امام صادق(ع) شنیدم: نگاه به موی سر زنان اهل تهامه و اعراب و اهل بادیه و روستا اشکال ندارد، زیرا به نهی گوش نمی دهند بر طبق عادت خود عمل می نمایند. سپس فرمود: نگاه غیر عمدی به مو و بدن زن دیوانه و سفیه اشکال ندارد.

عباد بن صهیب، ثقه است زیرا نجاشی او را توثیق کرده و در توثیق او، نیازی به روایت ابن محبوب از او نداریم. بنابر این، روایت از نظر سند و دلالت کامل و بدون اشکال است و علتی که درآخر روایت ذکر شده، حکم را در مورد همه زن هایی که به نهی گوش نمی دهند،عمومیت می بخشد مسلمان باشند یا کافر.

لیکن به اعضایی می توان نگاه کرد که به طور معمول، به نمایان بودنش عادت دارند زیرا جوازدرصحیحه مبتنی بر تعمد آنها بر هتک حرمت خودشان بوده پس نگاه به اعضایی که آشکارنمی سازند، حرام است.

و جواز نگاه به مو و بدن آنها نیز در صورتی است که از روی لذت و شهوت نباشد ، وگرنه حرام می باشد. و شاید همان طور که صاحب جواهر احتمال داده است عبارت مالم یتعمد ذلک درآخر صحیحه طبق نقل مرحوم کلینی(ره) به همین نکته اشاره داشته باشد.

صورت دیگری را نیز می توان داخل مفاد روایت نمود و حکم به جواز داد، و آن زمانی است که بدون قصد لذت و به علت دیگری به سرو موی آنان نگاه کند اما بدون قصد و اختیار برایش لذتی پدید آید، که جایز و بدون اشکال می باشد.

بنابراین به زن های بی حجاب، مسلمان یا کافر، که به رغم نهی، خود را نمی پوشانند، می توان نگاه کرد، و نگاه به فیلم هایی که چنین زنانی درآن بازی می کنند، زمانی که ترس وقوع درحرام نباشد، جایز است.

اما در موردی که مرد قصد لذت نداشته، لیکن می داند با دیدن، برای او قهرا لذتی پدید می آید،شیخ انصاری می گوید:

اگر با نگاه قصد لذت جویی نداشته باشد، لیکن می داند با دیدن،لذت خواهد برد یا از قبل نمی دانست، اما در اثنای دیدن لذت حاصل شود، آیا خود داری از نگاه واجب است یا خیر؟

به خاطر اطلاق ادله، قول دوم ظاهر است زیرا طبق سرشت طبیعی بشر که با زیبایی ها سازگاراست، نگاه به صورت های زیبا، چه زن چه مرد، معمولا خالی از لذت نیست. اگر با پدید آمدن لذت، نگاه حرام باشد، لازمه آن این است که نظر به صورت های زیبا را استثنا کنیم درحالی که کسی قائل به تفصیل بین صورت های زیبا و غیر آن نیست.

و صحیحه علی بن سوید درکافی این سخن را تایید می کند:

قال: قلت لابی الحسن (ع): انی مبتلی بالنظر الی المراه الجمیله فیعجبنی النظر الیها. فقال: لاباس یا علی! اذا عرف لله من نیتک الصدق و ایاک و الزنا فانه یمحق البرکه و یذهب بالدین،

به امام کاظم(ع) عرض کردم: گرفتار نگاه به زنان زیبا رو هستم و خوشم می آید.

امام(ع) فرمود: ای علی! زمانی که خداوند بداند با نیت پاک و درست، نگاه می کنی، اشکال ندارد، اما بترس از زنا و ازآن دوری کن زیرا زنا برکت را برده و دین را نابود می کند.

منظور سوال کننده این است که چه بسیار مواقع پیش می آید که گرفتار نگاه به زن زیبا می شود وهنگامی که برای خرید و فروش یا کار دیگر با او سخن می گوید و نگاه می کند، به سبب زیبایی زن، از نگاه به او لذت می برد وشاید سوال ازاین جهت بوده که شغل و حرفه راوی اقتضای سروکار زیاد با زنان را می نمود مانند زرگر و بزاز که رفت و آمد زن ها به آن مغازه ها زیاد است به ویژه زنان بادیه نشین که حجاب کامل ندارند.

لذا سوال کرد: آیا هنگامی که لذت پدید می آید، خودداری از نگاه واجب است یا خیر؟ امام(ع)فرمود: اگر همان طورکه در ظاهر برای لذت جویی نگاه نمی کنی، درواقع و باطن هم خداوندبداند همین قصد را داری، اشکال ندارد چنان که درسوال از برخورد و سروکار داشتن با زنان،تعبیر به ابتلا و گرفتاری نمودی و از شگفتی و جلب نظر هنگام نگاه، اظهار ناخشنودی نمودی.

سپس امام(ع) او را از زنا برحذر می دارد.

بعضی از معاصران () روایت را برنگاه اتفاقی و لذت بردن بعد از آن، حمل نمودند. لذا امام پاسخ فرمود: زمانی که خداوند از نیت پاک و درست تو خبر داشته و درنگاه، قصد وتعمد نداشته باشی، اشکال ندارد.

ولی این توجیه بعید به نظر می رسد و همان معنایی که بیان کردیم، ظاهر و صحیح است().

و مورد سخن شیخ هرچند با محل بحث ما فرق دارد، لیکن تقریبا درملاک و مناط، یکی هستند.پس حکم شیخ شامل بحث مانیز می شود.

http://www.hawzah.net/FA/ArticleView.html?ArticleID=65595

ب) دلایل جواز نگاه به دست و صورت

عده ای از فقهای بزرگ، این دیدگاه را پذیرفته اند مانند شیخ طوسی ، محدث بحرانی، شیخ انصاری و محقق نراقی درمستند الشیعه و آیه لله حکیم در مستمسک ().

برای اثبات آن می توان به مجموعه ای ازروایات که بعضی از آنها صحیحند استدلال نمود یاتایید آورد. برخی از روایات چنین است:

1. صحیحه علی بن سوید، قال: قلت لابی الحسن (ع): انی مبتلی بالنظر الی المراه الجمیله،فیعجبنی النظر الیها فقال: یا علی! لاباس اذا عرف لله من نیتک الصدق، و ایاک و الزنا، فانه یمحق البرکه و یهلک الدین ()،

علی بن سوید گوید: خدمت امام کاظم(ع) عرض کردم: گرفتارنگاه به زنان زیبا هستم و از جمال آنها خوشم می آید. امام فرمود: ای علی! زمانی که خدا بداند بانیت پاک و درست نگاه می کنی، اشکال ندارد، اما بترس از زنا زیرا برکت را می برد و دین رانابود می کند.

روایت، صحیحه و درمعنا صریح است. استاد ما آیه لله خویی در دلالت این روایت برجوازنگاه به صورت زن، مناقشه نموده و روایت را برصورتی که به طور اتفاقی نگاه انسان به صورت زن بیفتد، حمل می فرماید، به این معنا که بدون قصد و عمد، نظرش به چهره او بیفتد.

ایشان می گوید: با این بیان، صحیحه جدا از بحث ما است و برجواز نگاه عمدی به صورت زن،دلالتی ندارد واگر برجواز نگاه عمدی دلالت کند، قابل پذیرش نبوده و علمش را به اهلش واگذار می کنیم زیرا لازمه اش این است که اگر از ابتدا نگاه با قصد لذت جویی باشد، جایزاست همان طور که از جمله فیعجبنی النظر الیها به دست می آید و نمی توان به این سخن ملتزم شد و کسی از فقها نیز قائل به آن نیست ().

در کلام استاد (ره) جای مناقشه بسیار است. همان گونه که ایشان می گوید روایت دلالتی برجواز نگاه به قصد لذت جویی ندارد بلکه صحیحه ظهور دارد در این که علی بن سوید به دلیلی که چه بسا اقتضای شغل اوست گرفتار نگاه به صورت زنان زیبا رو می باشد و می داند که از این نگاه لذت می برد.امام به ایشان می فرماید: زمانی که نگاه به زنان به خاطر شغل و برای رسیدگی به کار آنها باشد، اشکال ندارد، هرچند بداند درنهایت وبدون اختیار از این نگاه هالذت خواهد برد، اما نگاه به قصد لذت بردن را شامل نمی شود. سپس امام، علی بن سوید را ازنگاه به قصد لذت برحذر می دارد و می گوید: اذا عرف من نیتک الصدق و صدق دراین جمله یعنی، نگاه به زن به اقتضای کار باشد از قبیل دندان پزشک ،اگر چه می داند ازاین نگاه بدون اختیار لذتی حاصل می شود نه این که نگاه برای لذت باشد.و کذب این است که برای لذت جویی به زنان نگاه نماید، نه برای رسیدگی به کار و شغل.

و فرق میان نگاه از روی صدق و کذب را جز خدا، دیگری مطلع نیست. لذا امام(ع) می فرماید:لا باس اذا عرف لله من نیتک الصدق؟

2. روایة ابی الجارود عن ابی جعفر الباقر (ع) فی قوله تعالی: ولایبدین زینتهن الا ما ظکهکرمنها: فهی الثیاب و الکحل و الخاتم و خضاب الکف و السوار والزینه ثلاث: زینه للناس و زینه للمحرم و زینه للزوج فاما زینه الناس فقد ذکرناه، و اما زینه المحرم فموضع القلاده فما فوقها، والدملج و مادونه، و الخلخال و ما اسفل منه، و اما زینه الزوج فالجسد کله ()،

امام باقر (ع) درباره این سخن خداوند که: زینت خود را آشکار نسازید جز آن مقدار که نمایان است، فرمود:زینت آشکار، لباس و سرمه و انگشتر و خضاب دست و دستبند می باشد. زینت سه قسم است:زینت برای همه مردم، زینت برای محرم، و زینت برای شوهر. اما زینت برای مردم مواردی است که ذکر نمودیم اما زینت برای محرم محل گردنبند و بالای آن و دستبند و پایین آن وخلخال و پایین تر از آن است اما زینت برای شوهر، همه بدن زن می باشد.

دلالت روایت کامل است و این که خضاب دست و دستبند و سرمه را جزء زینتی شمرده که خداوند نگاه بدون لذت و شهوت برآنها را، حلال نموده، مثل این است که به جواز نگاه به دست و صورت، تصریح شده باشد.

لیکن روایت، مرسله است زیرا قطعه ای از سند میان ابو جارود که از امام باقر (ع) روایت را نقل می کند و علی بن ابراهیم افتاده است.

3. روایه علی بن جعفر عن اخیه (ع) قال: سالته عن الرجل ما یصلح له ان ینظر الیه من المراه التی لاتحل له؟ قال: الوجه و الکف و موضع السوار ()،

علی بن جعفر گوید: از امام کاظم علیه السلام سوال کردم: نگاه به کدام عضو زن نامحرم جایز است؟ فرمود: دست و صورت و محل دستبند.

در دلالت و سند این روایت اشکال است. اما دلالت، زیرا لاتحل له ظهور دارد که سوال درمورد زن محرم است یا اقلا احتمال آن می رود و با وجود این احتمال، استدلال ممکن نیست.

و سند روایت به خاطر عبد لله بن الحسن ضعیف است هرچند شیخ انصاری () و صاحب جواهر() سند روایت را معتبر دانسته اند.

4. روایت عمرو بن شمر از امام باقر (ع) از جابربن عبد لله الانصاری () که در مباحث قبل روایت را ذکر نموده و یادآور شدیم که سند روایت مناقشه دارد.

5. روایه مروک عن عبید عن بعض اصحابنا عن ابی عبد لله (ع) قال: قلت له: مایحل للرجل ان یری من المراه اذا لم یکن محرما؟ قال: الوجه و الکفان و القدمان ()،

خدمت امام صادق(ع)عرض کردم: نگاه به چه اعضایی از بدن زن، برای مرد نامحرم حلال است؟ فرمود: دست وصورت و دو پا تا مچ.

دلالت حدیث کامل بوده، اما به خاطر مرسله بودن ضعیف است.

6. صحیحه ابی حمزه الثمالی عن ابی جعفر الباقر(ع) قال: سالته عن المراه المسلمه یصیبهاالبلاء فی جسدها، اما کسر و اما جرح فی مکان لایصلح النظر الیه یکون الرجل ارفق بعلاجه من النساء...()،

ابوحمزه ثمالی گوید: از امام باقر(ع) درباره زن مسلمانی پرسیدم که دراثرشکستگی یا زخم، به عضوی از بدن او که نگاه کردن بدان جایز نیست،آسیبی برسد آیامردی که بیش از زنان درمعالجه مهارت دارد، می تواند به او نگاه کند؟ این صحیحه می رساند نگاه به اعضایی از بدن زن اشکال ندارد و آن مواضع، غیر از دست وصورت می باشد.

7. وروت عائشه: ان اسماء بنت ابی بکر دخلت علی رسول لله(ص) فی ثیاب رقاق، فاعرض عنها و قال: یا اسماء ان المراه اذا بلغت المحیض لم یصلح ان یری منها الا هذا و هذا و اشار الی وجهه و کفیه ()،

عایشه نقل می کند: اسماء دختر ابوبکر با لباس نازکی برپیامبر وارد شد.پیامبر از او روی برگرداند و گفت: ای اسماء زمانی که زن به سن عادت ماهانه رسید و بالغ شد،درست نیست بدن او دیده شود مگر این و این، و به دست و صورت خود اشاره کرد.

نگاه به زنان بی حجاب

از حرمت نگاه به زنان نامحرم مواردی استثنا شده از جمله: نگاه بدون لذت و شهوت به زنان اهل ذمه، بلکه همه کفار و زنان بادیه نشین و حتی همه زنان بی حجاب.

روایات ذیل براین نکته دلالت دارد:

1. معتبره السکونی عن ابی عبد لله (ع) قال: قال رسول لله(ص): لاحرمه لنساء اهل الذمه ان ینظر الی شعورهن و ایدیهن ()،

امام صادق(ع) از رسول اکرم(ص) نقل فرمود: حرمتی برای زنان اهل ذمه نیست که به موها و دست های آنان نگاه شود،

و اشکال دراعتبار روایت به خاطر وجود نوفلی در سند صحیح نیست زیرا قمی درتفسیر خود از او روایت نقل نموده، واتهام او به غلو دراواخر عمر ثابت نشده است.

نجاشی در شرح حال او گوید:

عده ای از قمی ها گویند در آخر عمر غلو نمود. خداوند داناتراست و در میان روایاتی که از او نقل نمودیم، روایتی که دلالت برغلو کند، نیافتیم ().

این روایت درجواز نگاه به دست و موی زنان «ذمی » صراحت دارد، و دلیل جواز را نفی حرمت آنها می شمارد و ما می توانیم این حکم را به سایر کفار تعمیم بدهیم زیرا آنان نیز حرمتی ندارند،بلکه میان کفار، زنان «ذمی » از حرمت بیشتری برخوردارند. پس زمانی که حرمت آنان ساقط شود و نگاه به آنها جایز باشد، درمورد سایر کفار به طریق اولی قائل به جواز می شویم. پس روایت ظهور دارد که علت حرمت نگاه به موی زنان، حرمت آنها بوده و این حرمت درزنان ذمی ساقط است. با ثبوت این دو ظهور، حرمت زنان کافر غیر ذمی به طریق اولی ساقط است.

2. محمد بن یعقوب عن عده من اصحابنا عن احمد بن عیسی عن ابن محبوب عن عبادبن صهیب، قال: سمعت ابا عبد لله (ع) یقول: لاباس بالنظر الی رووس اهل تهامه و الاعراب و اهل السواد و العلوج لانهم اذا نهوا لاینتهون و المجنونه و المغلوبه علی عقلها لاباس بالنظر الی شعرها وجسدها مالم یتعمد ذلک ()،

عبادبن صهیب گوید: از امام صادق(ع) شنیدم: نگاه به موی سر زنان اهل تهامه و اعراب و اهل بادیه و روستا اشکال ندارد، زیرا به نهی گوش نمی دهند بر طبق عادت خود عمل می نمایند. سپس فرمود: نگاه غیر عمدی به مو و بدن زن دیوانه و سفیه اشکال ندارد.

عباد بن صهیب، ثقه است زیرا نجاشی او را توثیق کرده و در توثیق او، نیازی به روایت ابن محبوب از او نداریم. بنابر این، روایت از نظر سند و دلالت کامل و بدون اشکال است و علتی که درآخر روایت ذکر شده، حکم را در مورد همه زن هایی که به نهی گوش نمی دهند،عمومیت می بخشد مسلمان باشند یا کافر.

لیکن به اعضایی می توان نگاه کرد که به طور معمول، به نمایان بودنش عادت دارند زیرا جوازدرصحیحه مبتنی بر تعمد آنها بر هتک حرمت خودشان بوده پس نگاه به اعضایی که آشکارنمی سازند، حرام است.

و جواز نگاه به مو و بدن آنها نیز در صورتی است که از روی لذت و شهوت نباشد ، وگرنه حرام می باشد. و شاید همان طور که صاحب جواهر احتمال داده است عبارت مالم یتعمد ذلک درآخر صحیحه طبق نقل مرحوم کلینی(ره) به همین نکته اشاره داشته باشد.

صورت دیگری را نیز می توان داخل مفاد روایت نمود و حکم به جواز داد، و آن زمانی است که بدون قصد لذت و به علت دیگری به سرو موی آنان نگاه کند اما بدون قصد و اختیار برایش لذتی پدید آید، که جایز و بدون اشکال می باشد.

بنابراین به زن های بی حجاب، مسلمان یا کافر، که به رغم نهی، خود را نمی پوشانند، می توان نگاه کرد، و نگاه به فیلم هایی که چنین زنانی درآن بازی می کنند، زمانی که ترس وقوع درحرام نباشد، جایز است.

اما در موردی که مرد قصد لذت نداشته، لیکن می داند با دیدن، برای او قهرا لذتی پدید می آید،شیخ انصاری می گوید:

اگر با نگاه قصد لذت جویی نداشته باشد، لیکن می داند با دیدن،لذت خواهد برد یا از قبل نمی دانست، اما در اثنای دیدن لذت حاصل شود، آیا خود داری از نگاه واجب است یا خیر؟

به خاطر اطلاق ادله، قول دوم ظاهر است زیرا طبق سرشت طبیعی بشر که با زیبایی ها سازگاراست، نگاه به صورت های زیبا، چه زن چه مرد، معمولا خالی از لذت نیست. اگر با پدید آمدن لذت، نگاه حرام باشد، لازمه آن این است که نظر به صورت های زیبا را استثنا کنیم درحالی که کسی قائل به تفصیل بین صورت های زیبا و غیر آن نیست.

و صحیحه علی بن سوید درکافی این سخن را تایید می کند:

قال: قلت لابی الحسن (ع): انی مبتلی بالنظر الی المراه الجمیله فیعجبنی النظر الیها. فقال: لاباس یا علی! اذا عرف لله من نیتک الصدق و ایاک و الزنا فانه یمحق البرکه و یذهب بالدین،

به امام کاظم(ع) عرض کردم: گرفتار نگاه به زنان زیبا رو هستم و خوشم می آید.

امام(ع) فرمود: ای علی! زمانی که خداوند بداند با نیت پاک و درست، نگاه می کنی، اشکال ندارد، اما بترس از زنا و ازآن دوری کن زیرا زنا برکت را برده و دین را نابود می کند.

منظور سوال کننده این است که چه بسیار مواقع پیش می آید که گرفتار نگاه به زن زیبا می شود وهنگامی که برای خرید و فروش یا کار دیگر با او سخن می گوید و نگاه می کند، به سبب زیبایی زن، از نگاه به او لذت می برد وشاید سوال ازاین جهت بوده که شغل و حرفه راوی اقتضای سروکار زیاد با زنان را می نمود مانند زرگر و بزاز که رفت و آمد زن ها به آن مغازه ها زیاد است به ویژه زنان بادیه نشین که حجاب کامل ندارند.

لذا سوال کرد: آیا هنگامی که لذت پدید می آید، خودداری از نگاه واجب است یا خیر؟ امام(ع)فرمود: اگر همان طورکه در ظاهر برای لذت جویی نگاه نمی کنی، درواقع و باطن هم خداوندبداند همین قصد را داری، اشکال ندارد چنان که درسوال از برخورد و سروکار داشتن با زنان،تعبیر به ابتلا و گرفتاری نمودی و از شگفتی و جلب نظر هنگام نگاه، اظهار ناخشنودی نمودی.

سپس امام(ع) او را از زنا برحذر می دارد.

بعضی از معاصران () روایت را برنگاه اتفاقی و لذت بردن بعد از آن، حمل نمودند. لذا امام پاسخ فرمود: زمانی که خداوند از نیت پاک و درست تو خبر داشته و درنگاه، قصد وتعمد نداشته باشی، اشکال ندارد.

ولی این توجیه بعید به نظر می رسد و همان معنایی که بیان کردیم، ظاهر و صحیح است().

و مورد سخن شیخ هرچند با محل بحث ما فرق دارد، لیکن تقریبا درملاک و مناط، یکی هستند.پس حکم شیخ شامل بحث مانیز می شود.

http://www.hawzah.net/FA/ArticleView.html?ArticleID=65595

تحریک جنسی

در فقه درمساله نگاه و تحریک به دو عنوان محرم برمی خوریم:

الف) ریبه و لذت بردن.

ب) تحریک و تهییج جنسی.

اگر هردو از راه های نامشروع باشند، حرامند و دو عنوان متقابل هستند که ریبه و تلذذ به مشاهده، و تحریکات جنسی به عرضه و نمایش مربوط می شود. درمباحث ذیل در باره دوعنوان فوق بحث می کنیم:

ریبه و لذت بردن

برای ریبه حرام سه تفسیر بیان شده: ترس وقوع درحرام ازنگاه کردن ترس از فریفته شدن یعنی واقع شدن در فشار غریزه جنسی و سومین معنا: ترس از خطورات ذهنی بعضی از صحنه های حرام به خاطر نگاه به آنها.

فاضل هندی در تعریف ریبه می گوید:

ریبه حالتی است که از نگاه به ذهن و دل انسان خطور می کند و به معنای لذت بردن یا ترس ازمفتون شدن نیست و ممکن است ریبه را به معنای مفتون شدن، تعمیم دهیم زیرا لغت راب به معنای واقع شدن در اضطراب می باشد ().

صاحب جواهر معنای اول را ترجیح داده، می گوید:

ظاهرا مراد از ریبه ترس وقوع در حرام است و شاید ازاین معنا تعبیر به خوف فتنه شود. پس اقتصار براین دو لذت بردن و ریبه همان طور که درمتن شرایع ذکر شده، بهتر است().

استظهار صاحب جواهر صحیح است زیرا ریبه محرم حالتی است که انسان را به شک واضطراب اندازد () و بترسد که درحرام بیفتد.

بنابه گفته شیخ انصاری، دلیل حرمت ریبه به معنای مذکور ظاهر است زیرا ارتکاب کاری که انسان را به حرام اندازد، یا ترس وقوع درحرام را در پی داشته باشد، حرام است و هنگامی که نگاه به زن نامحرم درنفس انسان، خوف وقوع درحرام را پدید آورد، حرمت موکد دارد.

اما معنای دوم و سوم ریبه که ترس وقوع در اثر فشار غریزه جنسی ،و ترس از فکر کردن درحرام و به ذهن آوردن صور جنسی محرم است، حرمت آنها به روشنی معنای اول نیست، وهیچ یک از فقها دلیل روشنی برحرمت آن ذکر نکرده اند.

شاخص ترین فقیهی که متعرض دلیل حرمت صورت دوم و سوم شده، شیخ انصاری است لیکن ایشان هم دلیل واضحی برتحریم، بیان ننموده است ().

ایشان می فرماید:

اما حرمت صورت دوم و سوم، به خاطر راه یافتن فساد درآنهاست که از آن نهی شده و همچنین پیامبر صورت ابن عباس را از خثعمیه برگرداند و علت آن را خوف ورودشیطان میان آن دو ذکر فرمود که شامل هرسه معنا می شود. پس دلیل حرمت نگاه با ریبه، درهمه صورت ها می شود زیرا ریبه به هرمعنایی که باشد، شیطانی است . ()

ولی وجه تحریم درکلام شیخ روشن نیست زیرا ادعای این که واقع شدن زیر فشار عوامل جنسی (فریفته شدن) یا خطور صحنه های حرام جنسی از مفاسدی است که در اسلام از آن نهی شده، ظاهر و روشن نیست.

اما حدیث خثعمیه که پیامبر(ص) صورت فضل بن عباس را از او برگرداند، از طریق شیعه باسند معتبر نقل نشده، البته محدث نوری قریب به همین مضمون را از بعضی نسخه های کتاب الفقه منسوب به امام رضا(ع) درمستدرک روایت کرده، ولی قطعا سند ضعیف است () وبخاری در کتاب الصحیح () نقل کرده است.

با این همه شاید برگرداندن صورت فضل از خثعمیه برای این بوده که فضل در صورت خثعمیه خیره گشته بود و خیره شدن همان گونه که ذکر کردیم جایز نیست.

و شاید دلیل حرمت ریبه به معنای دوم و سوم، لذت ناشی از آن باشد زیرا این دو معنای ریبه معمولا جدای ازلذت نبوده و لذا حرام می باشند و دلیل حرمت تلذذ همان طور که عده ای ازفقها ادعا نموده اند () اجماع فقها است البته اگر اجماعی ثابت شود. بنابراین حرمت معنای دوم و سوم به دلیل تلذذ خواهد بود، نه به عنوان دوم و سوم.

تحریک و هیجانات جنسی

درحرمت تحریک و تهییج جنسی، اشکالی نیست خواه درچگونگی بیرون آمدن زن باشد، یادر پوشش و لباس او، یا در انتشار تصویرها و صحنه های منافی عفت باشد همان طور که درمجلات و روزنامه های مبتذل یا در درمانهای مهیج جنسی، متداول است.

دلایل برحرمت:

الف) حرمت ایجاد فساد:

بدیهی است که امثال این نوع کارها جوانان مسلمان را فاسد نموده وسبب سقوطشان در رذایل و فساد می شود که یقینا حرام است.

و همان طور که نگاه با ریبه به معنی خوف وقوع درحرام ، جایز نیست، انتشار و پخش تصویرها و صحنه هایی که احتمال سقوط دختران و پسران را درحرام وترس فاسد شدن آنهارا در پی دارد، حرام است، و بی تردید از مصادیق افسادی است که خداوند در قرآن نهی فرموده.

ب) قرآن کریم:

از جمله دلایلی که برحرمت تحریکات جنسی دلالت می کند، این آیه از قرآن می باشد:

ولا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن،

هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تازینت پنهانشان معلوم شود «وصدای خلخال که به پا دارند، به گوش رسد» ().

آیه، زنان را از حساس نمودن مردان و جلب نظر آنها به زینت های پنهان نهی می کند تا سبب تحریک غریزه آنها نشود.

جزایری در تفسیر این آیه گوید:

این آیه کریمه شامل برزمین زدن پاها یا زدن یکی از پا ها بردیگری است که موجب تکان خوردن زیاد خلخال شده که مردان نامحرم صدای آن را بشنوند، و این کار سبب فریفتگی وتهیج آنان می شود.

ازاین آیه استنباط می کنیم که از هر چه سبب فتنه و فساد می شود، مثل عطر و صدا و مانند آنهاباید پرهیز کرد ().

ج) دلالت نصوص:

اضافه برحرمت افساد، و آنچه درقرآن در باره تحریک ذکر شده، می توانیم به بخش گسترده ای از روایات که درمسائل مختلف وارد شده، استدلال کنیم. درهمه این روایات یک ملاک مشترک دیده می شود و آن حرمت تحریک و تهییج جنسی است.

برخی از آن مسائل عبارت است از:

1. نهی زن از نازک کردن صدا هنگام سخن گفتن با مردان.

خداوند می فرماید:

یا نساء النبی لستن کاحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول، فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولا معروفا ()،

ای همسران پیامبر! شما همچون زنان معمولی نیستید، اگر تقوا پیشه کنید. پس هوس انگیز سخن مگویید که بیمار دلان درشما طمع کنند وسخن شایسته بگویید.

آیه کریمه، همسران پیامبر را مورد خطاب قرارداده و دو حقیقت را بیان می کند: مقدم بودن همسران پیامبر بر سایر زنان (لستنک کاحدک من النساء) و دیگری دستور به تقوا و نهی ازهوس انگیز سخن گفتن.

بی تردید حکم دوم مخصوص همسران پیامبر نیست، زیرا درادامه همان آیه می خوانیم:

وقرن فی بیوتکن ولاتبرجن تبرج الجاهلیه الاولی واقمن الصلاة واتین الزکاة واطعن للهورسوله...()،

در خانه های خود بمانید و همچون دوران جاهلیت نخستین «در میان مردم» ظاهر نشوید و نماز را بر پا دارید و زکات را بپردازید و خدا و رسولش را اطاعت کنید.

همه این دستورها شامل همسران پیامبر و سایر زنان مومن می شود. پس دلیلی ندارد که نهی ازسخن گفتن هوس انگیز را مخصوص همسران پیامبر بدانیم.

صاحب عروة الوثقی گوید: برزن حرام است صدایش را که نرم و نازک و زیباست و سبب تحریک شنونده می شود، به گوش نامحرم برساند ().

2. حرمت شوخی با زنان

الف) کشی در رجال خود با سند معتبر، چنین روایت می کند:

عن حمدویه عن العبیدی عن حماد بن عیسی عن الحسین بن مختار عن ابی بصیر، قال: کنت اقریء امراه اعلمها القرآن، فمازحتها بشی ء، فقدمت علی ابی جعفر (ع) قال لی: ای شی ء قلت المراة؟ فغطیت وجهی. فقال: لاتعودن الیها ()،

ابوبصیر گوید: به زنی درس روخوانی قرآن می دادم، و کمی با او شوخی کردم. وقتی خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم، به من فرمود: چه چیزی به زن گفتی؟ رنگم پرید و خجالت کشیدم. بعد فرمود: دیگر به طرف آن زن نرو [و به او درس مده].

ب) در عقاب الاعمال از رسول خدا(ص) روایت شده:

ومن فاکه امراه لایملکها حبسه لله بکل کلمه کلمها فی الدنیا الف عام ()،

اگر کسی با زن نامحرمی شوخی کند، خداوند در روز قیامت در ازای هرکلمه که با او سخن گفته، هزار سال حبسش می کند.

3. حرمت خلوت با زن نامحرم

فی موثقه ابی بصیر: اذا وجد الرجل مع امراة فی بیت لیلا ولیس بینهما رحم جلدا ()،

اگرمردی شبی را با زن نامحرم دریک اتاق بگذراند، شلاق زده می شوند.

4. حرمت عطر زدن برای زن

روی علی بن ابراهیم بسند صحیح عن الولید بن صبیح عن ابی عبد لله(ع) قال: قال رسول لله(ص): ای امراة تطیبت و خرجت من بیتها فهی تلعن حتی ترجع الی بیتها متی ما رجعت()،

امام صادق (ع) از رسول اکرم (ص) نقل فرمود: هرزنی که عطر زده از منزل خارج شود، تا زمانی که به منزل بازگردد، مورد لعنت واقع می شود.

در باره روابط مرد و زن ،باب گسترده ای درحدیث و فقه است.

گرچه این روایات در ابواب پراکنده ای درباره این روابط وارد شده، لیکن یقینا ملاک در همه این احکام، جلوگیری از تحریک جنسی و هیجان غریزه دو جنس مخالف در روابط میان آنهااست.

به بیان روشن تر: می دانیم شارع مقدس دروضع این احکام قصد دارد زن و مرد را از وقوع درفحشا و گناهان بازدارد. لذا از کارهایی که سبب تحریک جنسی می شود و غالبا منجر به سقوط زنان و مردان در فحشا می گردد، منع می نماید.

حکم بازیگری مختلط زن در فیلم های سینمایی و تلویزیونی و تئاتر بعد از تحقیق در مباحث گذشته می توان حکم شرعی بازیگری مختلط زنان را در فیلم های سینمایی و مجموعه های تلویزیونی و نمایش ها مورد بررسی قرار داد.

بحث را در سه قسمت پی می گیریم:

الف) بازی به عنوان زن و شوهر، خواهر و برادر و مانند آنها

1. دراین نوع بازیگری زن باید همه بدن خود و زینتهای آن را از نامحرمان بپوشاند.

2. ازاین حکم، دست و صورت و زینتهای آن دو، استثنا شده.

3. باید از بازی ها، نقش ها، سخنان و حرکات تحریک کننده دوری نماید.

4. سخن گفتن زن با مرد جایز است.

5. اگر صدایش را هوس انگیز نماید، حرام است.

6. همان گونه که زن می تواند سخن مردها را گوش دهد، برای مردها نیز جایز است با زنان صحبت کنند.

7. دست دادن و لمس بدن یکدیگر جایز نیست، مگر از روی لباس.

http://www.hawzah.net/FA/ArticleView.html?ArticleID=65595

ب) نمایش و پخش

1. نمایش صحنه هایی از بازیگری زنان یا مردان به صورت مختلط که سبب تحریک زنان ومردان می شود، جایز نیست.

2. پخش بازی های زنان روباز که ملتزم به حجاب شرعی نیستند و به نهی گوش نمی دهندمسلمان باشند یا کافر درصورتی که تحریک کننده نباشد، جایز است.

بنابر این، پخش فیلم های سینمایی و مجموعه های تلویزیونی که از کشورهای غیر اسلامی وارد می شود، درصورتی که متین و با حیا بوده و تحریک کننده نباشد، اشکال ندارد.

3. پخش صدای بدون ناز و کرشمه زن جایز است. نیزپخش صحبت های میان زن و مرد، زمانی که همراه با تحریکات غریزه جنسی نباشد، جایز است.

ج) تماشا

1. نگاه مردان به بدن زنان و موهای آنان حرام است همان طور که نگاه زنان به بدن مردها حرام می باشد.

2. نگاه عادی و بدون خیره شدن به دست و صورت زن جایز است.

3. نگاه به صورت زن اگر با ریبه و همراه با ترس وقوع درحرام باشد، حرام است.

4. نگاه به صورت زن برای لذت جویی حرام است.

6.نگاه به زنانی که بی حجاب و روبازاند و به حجاب شرعی پایبند نمی باشند مسلمان باشند یاغیر مسلمان و به نهی از منکر گوش نمی دهند، جایز است،مگر درصورتی که قصد لذت یاخوف وقوع درحرام را درپی داشته باشد.

http://www.hawzah.net/FA/ArticleView.html?ArticleID=65595

سلام علیکم
من مطالب دوستان رو کم و بیش خوندم.
غیر از پست های اخیر.
موافق هم هستم.
خودم هم خیلی اوقات به این فکر می کنم که مثلا لبخندهای محبت آمیز بازیگران توی فیلم ها ، خیلی چندش آوره!

اما!
اگه این ها نباشه ، فیلمی در کار نخواهد بود!
مثلا یک زن و شوهر که نمی تونند توی فیلم همش با هم رسمی حرف بزنند!
فیلم زمانی فیلم خوبی خواهد بود که به واقعیت نزدیک باشه.
آیا در واقعیت ، زن و شوهر به هم لبخند نمی زنند؟
آیا در واقعیت ، یک مادر برای بچه اش لالایی نمیگه؟

البته آرایش نه ، آرایش کردن یا لباس زننده پوشیدن از اساس اشتباهه.

اما رفتارهایی که در واقعیت وجود داره ، نمی تونه از فیلم حذف بشه.
اما ، از طرفی اگر بخوایم واقعیت رو وارد فیلم کنیم همیشه قابل نمایش دادن نیست!

به هر حال ، فیلم سازی یک فن و یک حرفه است و کارگردانان درسش رو خونده اند و در این زمینه تجربه دارند.
ما شاید نتونیم بگیم کارگردان باید چه چیزی رو وارد فیلم بکنه و چی رو وارد نکنه.

:!!!:

نمیشه هم از اساس فیلم سازی رو ممنوع اعلام کرد.


واقعا کار مراجع تقلید در این دوره و زمانه خیلی سخته!

سلام علیکم

احکام شرعی را باید رعایت کرد، حتی اگر به قیمت فیلم نساختن و از بین رفتن هنر فیلمسازی باشد.
بنده کاری به کار این ندارم که عرف دنیا و علایق و سلایق مردم چه می خواهد، و کاری ندارم کارگردان چقدر با تجربه است، فقط به نتیجه ی کارش نگاه می کنم و میپرسم که آیا احکام شرعی در فیلم شما رعایت شده یا نه؟ اگر شده، پس این مسائل چیست، و اگر نشده، پس چطور از آن جلوگیری نمی شود و برخورد یا مقابله نمی شود؟
من صحبتم با تمام فیلم هاست، از جمله فیلم امام علی و یوسف پیامبر و ... . اگر فیلمسازی با احکام شرعی در تضاد است و دریچه ی انتشار فرهنگ بد حجابی و آرایش است، دولت چه اقدامی تا کنون به عمل آورده؟ اگر دریچه ی انتشار فرهنگ بد حجابی نیست، پس چرا رفته رفته این وضعیت بدتر می شود، تا جایی که حتی در فیلم های مذهبی مثل طلا و مس که مورد تشویق قرار می گیرند، چرا نقدی بر نحوه صدا و بیان زهرا سادات در فیلم طلا و مس که با عشوه حرف میزند، و حتی در فیلم لالایی می خواند نمی شود؟ اگر شده، پس کو؟ این اباحه گرایی نمی شود؟
اوایل انقلاب فیلم های اینچنینی ساخته میشد؟

فیلم طلا و مس فقط یک نمونه است، اما نظر رهبری را در مورد این فیلم که موارد اشکالدارش را ذکر کردم نشان میدم:

نظر رهبر انقلاب درباره فیلم "طلا و مس"
فیلم سینمایی "طلاومس" که در جشنواره فیلم فجر سال 88 به سینمای کشور معرفی شد، مورد توجه رهبر انقلاب اسلامی قرار گرفته است.

به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران، رهبر انقلاب درباره این فیلم سینمایی که روزهای پایانی اکران خود را می گذارند نظراتی را بیان کرده اند که جالب توجه است.

ایشان مضمون طلا و مس را "عالی" خطاب کرده اند و با بیان اینکه کارگردانی این فیلم سینمایی خوب بوده است از بازی دو بازیگر اصلی این فیلم که نقش یک روحانی و همسرش را بازی می کردند تمجید فرموده اند.

رهبر انقلاب بازی شعیبی و جواهریان در این نقش را برای مخاطب "خیلی خوب" و "باورپذیر" دانسته اند.

ایشان طلا و مس را نمایش کاملی از زندگی یک طلبه عنوان کرده اند.

قبل از این چند فیلم سینمایی به موضوع زندگی روحانی ها و طلبه ها پرداخته بود که این چنین به واقعیت زندگی روزمره آنها نزدیک نبوده است.

فیلم طلا و مس به کارگردانی همایون اسعدیان، با تهیه کنندگی منوچهر محمدی و بازی بهروز شعیبی – نگار جواهریان – سحر دولتشاهی – جواد عزتی در جشنواره فیلم فجر جایزه بهترین بازیگر زن شد و در جشنواره فیلم فجر علاوه بر کسب جایزه ویژه بخش «راه انبیاء» در بخش بین‌الملل «به خاطر آشکار ساختن باورهای عمیق دینی و تجلی آن در جامعه»، در 7 رشته چهره‌پردازی، موسیقی، تدوین، نقش اول زن، فیلمنامه، کارگردانی و بهترین فیلم، نامزد دریافت سیمرغ بلورین بخش مسابقه سینمای ایران جشنواره فیلم فجر شد.

"بهروز شعیبی" و "نگار جواهریان" دو بازیگر نقش "سیدرضا" و "زهرا سادات" هستند که در طلا و مس نقش های اصلی را برعهده دارند.

مسیر اصلی داستان طلاو مس داستان طلبه ای است به نام سید‌رضا که به تازگی با خانواده‌اش به تهران آمده و متوجه بیماری خاص همسرش زهرا می‌شود و به ناچار برای تهیه هزینه درمان او تغییراتی در شیوه زندگی‌اش می‌دهد.

وی ضمن درس خواندن به قالیبافی می پردازد تا از پس مخارج بیماری همسرش که به بیماری سختی دچار شده بربیاید.

بهروز شعیبی بازیگر نقش سید رضا در "آژانس شیشه ای" نقش پسر سید کاظم را بازی می کرد.

از سایت رجانیوز
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=54899

پس اگر این فیلم و بازی آقای شعیبی و خانم جواهریان در این فیلم بسیار خوب است، پس لحن و ناز در بیان خانم جواهریان چه می شود؟ لالایی خواندن چه می شود؟ چرا در این مورد نظری در این خبر بیان نشده؟ آیا اشکال شرعی ندارد؟ یا دلیل دیگری دارد؟ و آیا در این شرایط خانم جواهریان بهترین بازیگر زن شناخته شدند؟
نکته: در این فیلم یک دختری که مدام به نوار و آهنگ گوش میدهد، حرکات رقص آمیز نیز انجام میدهد.

nejatam;132903 نوشت:
در این فیلم یک دختری که مدام به نوار و آهنگ گوش میدهد، حرکات رقص آمیز نیز انجام میدهد.


خب این جزئی از فیلم است!!
فیلم طلا و مس به نظر بنده هم خیلی قشنگ بود ، و برای زیبا بودن و تاثیر گذار بودن یک فیلم که لازم نیست در آن تنها آدم هایی نمایش داده شوند که مثلا ذره ای از حدود شرعی تجاوز نمی کنند!

این که آیا با این شرایط می توان فیلم ساخت یا نه را مرجع تقلید باید نظر بدهد.
یادم می آید خود آقا زمانی در دیدار فیلم سازان و اهالی سینما ، یکی از مسائلی که از آن انتقاد کردند ، به نمایش گذاشتن روابط دختر و پسر بود به طوری که این روابط تا حدی در فیلم مجاز می نمود.
یعنی انتقادشان این بود که یک فیلم این روابط را در جامعه عادی می کند به این طریق که خیلی کار عادی است در فیلم.
نه مطلق نمایش دادن آن.
یعنی مثلا اگر کارگردانی قصد نمایش دادن قبح این کار را داشت ، ناچار است که این موضوع را به نمایش بگذارد اما به طوری که بیننده متوجه قبح آن بشود.

سلام
بنده اعتراضی ندارم، چون به نظر خودم، واقعاً از نظر جذابیت این فیلم خیلی احساسی و رمانتیک هست، اما
بنده موارد اشکالدار فیلم را میگویم، شما هم فکر نکنید من عمری با چنین اندیشه ای زندگی کردم، چون به تازگی متوجه این مسائل شدم.

میدانید چه چیزی باعث میشه من انقدر ناراحت بشم؟ چون خودم می خواستم بازیگر بشم، اما چون با این سوالات و مسائل برخوردم، مانع بزرگی برای بازیگری در من ایجاد میشه. بنابر این نمیتونم، بپذریم که چطور پس این همه مدت این عمل اشتباه تکرار میشده و ما هیچ اقدامی نکردیم تا زمانی که این عمل جزء کار های فرهنگی و هنری محسوب میشه؟

اما واقعاً حالا برای من سوال است که پس بازیگری چه می شود؟ ما چه کنیم؟ با عسل راحتتر می شود مگس گرفت تا با سرکه. آیا برای جذب مردم به دین باید چیز هایی که برای آنها حرام خوانده شده را مو به مو تحمیل کرد؟ البته من مشکلی با این کار ندارم، اما پس بازیگری چی؟ یعنی بازیگری حروم شد؟ تموم شد؟ حالا باید چکار کرد؟ چگونه بازیگری کرد؟ در چه نقشی؟ نگاه دنیا نسبت به حکومتی که با چنین اندیشه ای برخورد می کنند چیست؟

نتیجه:

چیز هایی که در گذشته اتفاق افتاده و از مصادیق زشتی ها هست؛ در فیلم دباره به تصویر کشیده می شود، و بازیگر برای ایفای کامل نقش مجبور است خودش هم آن پلیدی را مرتکب شود. به عنوان مثال، ممکن است در سالیان گذشته یک زن، خودش را برای غیر شوهرش آرایش میکرده، و حالا وقتی می خواهند از زندگی این زن، فیلمی تهیه کنند، مجبورند یک بازیگر زن را برای غیر شوهرش آرایش کنند. و به فیلم بکشند، که این عمل خود، آرایش کردن به غیر شوهر است. به این ترتیب کار بازیگر از نشان دادن قباحت عمل آن زن، به خود عمل قبیح تبدیل می شود


برادران، در بحث شرکت کنید، سوالی که حالا مطرح است این است:

آیا احکام حجاب یک بازیگر زن در هنگام ایفای نقش، از احکام حجاب یک نفر در زندگی روزمره اش جدا است؟ چرا؟

خوب جوابتون خیر هست.می شود شبیه دین از سیاست جدا منتها به شکل دین از هنر جدا.
(یه نکته:ای کاش لااقل مثل عربستان سازمان امر به معروف و نهی از منکر داشتیم تا به این دست مسائل و بحث هایی مثل عفاف و حجاب می پرداخت تا نیروی انتظامی هم به وظیفه خودش بتونه کامل برسه)

سلام،

خوب پس هیچ مردی نمی تواند با زنی در فیلم چه بر اساس ایفای نقش یا چه بر اساس واقعیت عاشقانه حرف بزند. حالا فیلم هر چه که باشد، اگر چه هنر باشد، پس در این صورت باید زیر سایه ی دین باشد، که در صورت رعایت کامل احکام شرعی ما تفاوت های اساسی در زمینه ی سینما داشتیم، مثلاً هیچ زنی در فیلم شرکت نمی کرد مگر با رعایت حجاب و بدون گریم. ببینید، من اگر این بحث رو ادامه بدم تا جایی که هیچ توجیهی برای این مسأله باقی نماند، و بپذریریم که قدرت تغییر این وضعیت از سینما و حتی برنامه های تلوزیونی را نداریم، باید چکار کنیم؟

حالا که نمی تونیم تغییر بدیم تکلیفمان چیست؟ آیا به فیلم نگاه نکنیم؟

بله باید به این شکل می بود ولی خوب به قول دوستان اون موقع دیگه فیلمی ساخته نمی شد.

سلام

خوب پس تکلیف ما پرهیز از فیلم دیدن و فیلم دادن است.. درست؟

در این مورد نظر شخصی ندارم چون اگه بگم اره ولی خودم ببینم و رد و بدل کنم دروغ گفتم و اگر بگم نه رو حق پا گذاشتم.مراجع و علما باید در مورد این عمل نظر بدن.

وقتی این قضیه به این روشنی مشخص است، چرا دولت جلوی آن را نمی گیرد؟ چرا با وجود این وضعیت.. فیلمی مثل "ورود آقایان ممنوع" ساخته می شود؟ اگر دلیلی دارند، من نیز دنبال همان دلیلم، اگر دلیلی ندارند، پس اینکار چه معنی میدهد؟ عجیبتر آنکه حتی بعضی اوقات مجری های اخبار یا تلوزیون نیز شامل این وضعیت می شوند، مثلاً ممکن است مجری بخندد، یا بعد از آرایش در جلوی دوربین حاضر شود.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم

هیچ وقت نمیتوان تاثیر سینما بر فرهنگ مردم را انکار کرد.علایق مردم را به فیلم و سینما را نیز نمیتون انکار کرد.این ناز و عشوه و یا آرایش را اگر میشد جلویش را گرفت در سطح جامعه میگرفتند. البته کارهایی شده است که جز نتیجه ی عکس چیزی در پی نداشته است.اگر این روایط و این شکل بازی و گریم ایراد شرعی داشته باشد آیا میتوان از ساخت فیلم جلوگیری کرد؟
آیا میتوان فیلم خوب و اسلامی ساخت؟
مگر میشود برای ترویج فرهنگ حجاب در یک فیلم کسی بد حجاب نباشد؟
مگر میشود در یک فیلم فقط از زشتی یک عمل و رفتار سخن گفت و خود عمل را نشان نداد؟
به هر حال اگر ساختن فیلم با حجاب بد و آرایش و یا ناز و عشوه حرام شود و جلوی فیلم سازان گرفته شود به نظرتان چه اتفاقی خواهد افتاد.بدون شک تنها فیلم هایی در ایران ساخته میشوند که خالی از هر بدی است.
و دیگر نمیتوان اسم فیلم را روی آن گذاشت.تصور کنید مثلا مردی رابطه ی حرام و پنهانی با زنی دارد.اگر قرار باشد اسلامی حجاب داشته باشد مثلا چادر بپوشد چه تاثیری خواهد گذاشت؟
پس مشخص است که این امکان وجود ندارد.اگر میگویید که چون این امکان وجود ندارد و ما تحت هر شرایط تصمیم بر اجرای حکم دین داریم پس باید فیلم و سینما را تعطیل کنیم خدمتتان عرض میکنم که اگر ساخت فیلم در ایران تعطیل شود تمام کسانی که به فیلم علاقه دارند مثل خودم دیگر منتظر مسئولان نمی ماننند که چه میکنند.تا دلتان بخواهد فیلم خارجی در بازار و اینترنت و ماهواره موجود است که همه میدانیم نمیتوان جلویش را گرفت.آنگاه دیگر هر کس هر چه خواست میبیند و تاثیر منفی فیلم های هالیوودی و ... بر مردم بیش از پیش آشکار میشود.
پس برای اینکه عواقب سنگینتری گریبان جامعه ی ما را نگیرد بهتر است فیلم سازی ادامه پیدا کند اما با جهت دهی مناسب.نه به این صورت که خبری از آرایش نباشد و یا ناز و عشوه ای در کار نباشد .
کسانی که به فکر مردمند بهتر است به ساخت فیلم مناسب بپردازند نه اینکه فیلم را توقیف کنند.
چرا هیچ وقت فیلمی ساخته نشده که دختری تنها به این دلیل که آرایش فلان داشته یا لباس بد پوشیده و بد حجاب بوده مورد تعرض قرار گرفته؟ مگر نمیشود همچین فیلمی ساخت؟ میشود اما نه بدون اینکه دختری بد حجاب در فیلم باشد.
در موارد دیگر نیز شخصیت فیلم حکم میکند که چه آرایش و چه لباسی داشته باشد.البته گاهی اوقات طراحان لباس فیلم های ما به علت غیر حرفه ای بودن دچار اشتباهاتی میشوند.یعنی لباسی غیر متناسب با شخصیت انتخاب و یا طراحی میکنند.و یا گریمر های ما هم همینطور.آرایش و گریمی غیر متناسب با شخصیت داستان.
یا علی ع

سلام

آیا موضوع تمام فیلم ها ترویج حجاب است، یا بعضی از فیلم ها بدون داشتن اشاره ی اجتماعی سیاسی فلسفی، فقط یک داستان هستند؟

البته من که در این مورد مطالعه می کنم وضعیت را به این مقدار وخیم هم نمیدانم، چون آنچه مسلم است من در خیلی از فیلم هایی که دیدم، فقط دست و صورت زن دیده میشده، و بقیه بیشتر گریم و ... بوده، مثلاً در فیلم: یک اشتباه کوچولو وقتی متوجه میشیم که قسمتی از موی یک خانم از جلو بیرون ریخته، اما بعداً در خود فیلم مشخص می شود که مصنوعی بوده

خوب با این همه آیا من به عنوان یک فرد معمولی اگر تصمیم بگیرم روزی بازیگر نقش منفی یک فیلم باشم، و در حد متعارف به نوعی نقش بازی کنم تا بیننده خوب حس بگیره... بلا اخره بازیگری خوبه یا نه؟ و این خوبی در چی اونه؟

بلا اخره وقتی یک نفر در نقش کسی که خودش را برای غیر شوهرش آرایش میکرده...، در فیلم بازی کند، در نتیجه باید او نیز آرایش شود، و این آرایش شدن نتیجه اش برای غیر شوهر است.

من در بعضی فیلم های ایرانی میبینم که یک زن گردن بند هایی را از گردنش (از روی لباس) آویزان می کند.. یا دست بندی که در مچ اوست..اگر نگاه کردن به این ها به منظور فساد نباشد، اشکالی ندارد؟
لطفاً هر جوابی که دادید روایاتی را برای این موضوع به عنوان دلیل بیارید.

دوم این که:

بعضی حرف های محبت آمیز هستند که ممکن است با تغییر نیت بیان آنها به کلی نتیجه ی متفاوتی بدهد... مثلا:

اگر من به یک دختر نامحرم بگم: قربونت برم. فدات شم. خاک پاتیم. نوکرتیم.
اینها از نظر من دو جنبه دارند:

من می توانم به حضرت فاطمه ی زهرا بگم: هزاران نجات فدای تقوای فاطمه زهرا.

و این حرف عاشقانه است، یعنی من عاشق آن دینداری و تقوای تو هستم، و احسنت بر این پرهیزکاری.

اما اگر مثلاً همین جمله را به یک زن نامحرم بگم: فدای تو بشم ای فلانی. اگر این جمله را هم اگر به منظور نیت معنوی مثل جمله ی اول گفته باشم، اشکالی ندارد، اما اگر به منظور شیفتگی مادی و عشقی این را بگم...قطعاً بحث محرم و نامحرم مطرح است.

خوب لطفاً من را راهنمایی کنید.

دوستانی که در پستهایشان به منظور پاسخ دادن به سوالم به مسائل مربوط به نیاز به فیلم ساختن می پردازند،
ما اگر نیاز به آراستن یک زن بازیگر به غیر شوهرش باشیم که در فیلم بشود این حس را به خوبی به مخاطب منتقل کند، به عبارت دیگر نیاز به تکرار همان فساد داریم تا این حس را به خوبی به مخاطب منتقل کند.

من کاری به نیاز به فیلم سازی و گریم...و خوب نقش بازی کردن ندارم. شما ثابت کنید که فیلم ساختن و گریم کردن در شرایطی که هیچ احتیاجی به آن نیست آن هم با این وضعی که اکنون رایج است اشکالی ندارد. آیا می خواین قبول کنم که تنها دلیل مشروعیت گریم و آرایش و دیالوگ های عاشقانه بین بازیگران نامحرم فقط احتیاج داشتن به آن است؟ آیا ما واقعاً به آراستن یک زن به غیر شوهرش نیاز داریم یا به چیز دیگری نیاز داریم که فکر می کنیم چاره ی کار ما این جور کارهاست؟اگر ما بخاطر مقابله با غرب این کار را می کنیم، آیا ما هم با آنها هماهنگی می کنیم یا در جهت مخالفت و مقابله با کارشان اقدام می کنیم؟ به فرض مثال که غرب یک عمل بسیار زشتی را جهت پیشرفت و نابود کردن فرهنگ و جذب مردم به خودش به کار گرفته، آیا ما هم از همان راه وارد می شویم و خودمان هم مرتکب آن فساد می شویم و با انتخاب این راه مجبور به آراستن یک زن به غیر شوهرش می شویم؟

سلام علیکم
با توجه به احکام زیر

حكم تراشيدن ريش در موارد زير چيست؟ تراشيدن با تيغ، تراشيدن با ماشين هاي ريش تراش موجود در بازار مانند ماشين هاي سه تيغه، تراشيدن با ماشين هاي مخصوص موي سر با شماره هاي صفر و ساير شماره هاي آن. (بر اساس فتواي آيت الله خامنه اي)
در بين مراجع موجود كسى حكم به جواز نداده و نوعاً يا فتوا به حرمت داده‏اند يا بنابر احتياط واجب تراشيدن آن را جايز نمى‏دانند. در ادامه توجه شما را به مطالب زير جلب مي کنيم:
T}احكام ريش تراشى {t
پرسش 1. تراشيدن ريش تمام صورت با ماشين يا تيغ چه حكمى دارد؟
همه (به جز بهجت و صافى): تراشيدن ريش خواه با تيغ باشد يا ماشين بنابر احتياط واجب حرام است.(1),ولي بلند گذاشتن آن به مقداري كه صدق ريش كند كافي است .
صافى و بهجت: تراشيدن ريش حرام است.(2)
پرسش 3. منظور از صدق ريش چيست؟
همه مراجع: منظور آن است كه در عرف مردم به آن ريش دار بگويند.(5)ونگويند كه ريش را تراشيده است.
پرسش 4. آيا منظور از تراشيدن ريش همان تيغ زدن است يا ماشين‏هاى نمره پايين را هم شامل مى‏شود؟
همه: هر وسيله‏اى كه موهاى صورت را بتراشد به گونه‏اى كه عرف مردم بگوييد ريش ندارد، خواه با تيغ باشد يا ماشين و يا هر ابزارديگرى.(6)
پرسش 5. گذاشتن خط ريش چه حكمى دارد؟
همه: تراشيدن روى گونه‏ها (بصورت خط ريش) اشكال ندارد.(7)
t} مجوز ريش تراشى {t
پرسش 6. تراشيدن ريش با تيغ يا ماشين ريش‏تراشى براى هنرمندى كه كارش آن را اقتضاء مى‏كند چه حكمى دارد؟
همه: با توجه به اينكه مى‏توان بوسيله گريم و مانند آن ريش صورت را به شكل تراشيده شده نمايان كرد، تراشيدن آن اشكال دارد.(8)

پرسش 7. افرادى كه در اثر ريش گذاشتن احساس خارش مى‏كنند و يا اينكه در محيطى بسر مى‏برند كه اگر آن را نتراشند گرد و غبار در لابلاى موى صورتش جمع مى‏شود وظيفه چيست؟
همه: مشكل ياد شده مجوز ريش تراشى نيست.(9)
پرسش 9. اگر انسان براى اين كه توهين مردم را نشنود، ريشش را بزند چه حكمى دارد؟
گذاشتن ريش براى مسلمانى كه به دينش اهميت مى‏دهد باعث خوارى و سرشكستگى نيست و با مسخره كردن ديگران، احكام خداوند عوض نمى‏شود. مگر آنكه استهزاء و خوارى به حدى برسد كه تحمل آن نزد عقلاء امر غيرعادى و حرج محسوب شود در اين فرض مى‏تواند ريش خود را بزند.(11)
پرسش 10. آيا براى اين كه انسان در بعضى محيطها انگشت نما نشود مى‏تواند صورت خود را با تيغ بتراشد؟
همه: خير.(12)
پرسش 11. آيا تراشيدن موهاى كم صورت به منظور رشد و پرشدن آن اشكال دارد.
همه: اگر موهاى صورت كم بوده به طورى كه صدق ريش بر آن نكند، تراشيدن آن مانعى ندارد.(13)
t} تراشيدن سبيل {t
پرسش 12. حكم تراشيدن سبيل و بلند گذاشت آن چيست؟
تراشيدن آن اشكال ندارد ولى بلند نمودن آن به مقدارى كه هنگام خوردن و آشاميدن با غذا يا آب برخورد كند مكروه است.(14)
----------------------
پي نوشت ها:
1) امام، استفتاءات، ج 2، مكاسب محرمه، س 79؛ نورى، استفتاءات، ج 1، س 492 و 493؛ مكارم، استفتاءات، ج 2، س 750 و 753؛ تبريزى، استفتاءات، س 1089 و 1096؛ فاضل، جامع‏المسائل، ج 1، س 957 و 955؛ سيستانى، سايت، ريش تراشى، س 1 و 3؛ خامنه‏اى، اجوبة، س 1421 و 1416؛ دفتر: وحيد.
2) صافى، جامع الاحكام، ج 2، س 1740 و 1742؛ بهجت، توضيح المسائل، متفرقه، م 4.
3) امام، استفتاءات، ج 2، مكاسب محرمه، س 84؛ وحيد، منهاج الصالحين، ج 3،
م 43؛ خامنه‏اى، اجوبة، س 1413؛ سيستانى؛ سايت، ريش تراش، س 1 و 3؛ صافى، جامع الاحكام، ج 2، س 1743؛ بهجت، توضيح‏المسائل، متفرقه، س 4؛ نورى، استفتاءات، ج 1، س 492 و 493.
4) مكارم، استفتاءات، ج 2، س 751؛ فاضل، جامع‏المسائل، ج 1، س 955 و ج 2، س 941؛ تبريزى، استفتاءات، س 1087.
5) تبريزى، استفتاءات، س 1091؛ دفتر: همه.
6) امام، استفتاءات، ج 2، مكاسب محرمه، س 79؛ بهجت، توضيح المسائل، متفرقه، م 4؛ نورى، استفتاءات، ج 1، س 494؛ مكارم، استفتاءات، ج 2، س 751 و 753؛ تبريزى، استفتاءات، س 1091 و 1099؛ فاضل، جامع‏المسائل، ج 1، س 957؛ صافى، جامع‏الاحكام، ج 2، س 1742؛ سيستانى، سايت، ريش تراش، س 10 و 6 و 15؛ دفتر: وحيد.
7) بهجت، توضيح‏المسائل، متفرقه، م 4؛ سيستانى، سايت، ريش‏تراشى، س 11؛ صافى، جامع‏الاحكام، ج 2، س 1743؛ خامنه‏اى، اجوبة، س 1424؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 955؛ تبريزى، استفتاءات، س 1096؛ مكارم، استفتاءات، ج 2، س 751؛ نورى، استفتاءات ج 1، س 493؛ دفتر: وحيد، امام.
Dirol دفتر: همه.
9) امام، استفتاءات، ج 2، مكاسب محرمه، س 87؛ صافى، جامع الاحكام، ج 2، س 1746؛ دفتر: همه.
10) امام، استفتاءات، ج 2، مكاسب محرمه، س 88؛ سيستانى، منهاج الصاليحين، ج 2، م 46؛ تبريزى، صراط النجاة، ج 2، س 905؛ خامنه‏اى، اجوبة، س 1418؛ دفتر: وحيد، نورى، صافى، بهجت، فاضل و مكارم.
11) خامنه‏اى، اجوبة، س 1418؛ مكارم، استفتاءات، ج 2 س 753؛ تبريزى، صراط النجاة، ج 2، س 905 و التعليقه على منهاج الصاحين، م 43؛ وحيد، منهاج الصالحين، ج 3، م 43؛ سيستانى، منهاج الصالحين، ج 2، م 46؛ دفتر: صافى، بهجت، وحيد، فاضل، امام.
12) دفتر: همه.
13) امام، استفتاءات، ج 2، مكاسب محرمه، س 80؛ مكارم، استفتاءات، ج 2، س 753 و ج 1، س 570؛ تبريزى، استفتاءات، س 1096؛ فاضل، جامع‏المسائل، ج 1، س 956 و 960 و 958؛ سيستانى، سايت، ريش تراشى، س 14؛ دفتر: وحيد، بهجت، نورى و صافى.
14) امام، استفتاءات، ج 2، مكاسب محرمه، س 80 و 85؛ خامنه‏اى، اجوبة، س 1415؛ تبريزى، استفتاءات، س 1096؛ نورى، استفتاءات، ج 1، س 496؛ صافى، جامع الاحكام، ج 2، س 1744؛ دفتر: بهجت، مكارم، وحيد و فاضل و سيستانى.

http://www.porseman.org/q/show.aspx?id=95847

یک سوال دارم.
چنانچه در گریم واقعاً ریش را با تیغ به طور کامل بزنند، چه حکمی دارد؟

سلام
آيا کسي که بازيگر است، علاوه بر امر به معروف و نهي از منکر زماني که ديگر حق انتخابش را از دست داده، موظف است که به اجبار نگذارد کسي هنگام گريم کردن ريشش را بزند؟ آيا بازيگر غير از امر به معروف و نهي از منگر و مخالفت مسئوليت ديگري هم دارد؟

nejatam;135337 نوشت:
چنانچه در گریم واقعاً ریش را با تیغ به طور کامل بزنند، چه حکمی دارد؟

با سلام و احترام
تراشيدن ريش با تيغ يا ماشين ريش‌تراشى براى هنرمندى که کارش آن را اقتضا مى‏کند، چه حکمى دارد؟

ج: اگر عنوان تراشيدن ريش بر آن صدق کند بنا بر احتياط حرام است، ولى اگر کار هنرى او نياز ضرورى جامعه اسلامى محسوب شود، مبادرت به تراشيدن ريش به مقدار آن ضرورت، اشکال ندارد.
اجوبه الاستفتائات،رهبری،س1416
موضوع قفل شده است