چند پرسش در مورد آیه 51 سوره احزاب

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چند پرسش در مورد آیه 51 سوره احزاب

با سلام؛

آیه 51 سوره احزاب:
« تُرْجِى مَن تَشَاءُ مِنهُْنَّ وَ تُْوِى إِلَيْكَ مَن تَشَاءُ وَ مَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَالِكَ أَدْنىَ أَن تَقَرَّ أَعْيُنهُُنَّ وَ لَا يحَْزَنَّ وَ يَرْضَينْ‏َ بِمَا ءَاتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مَا فىِ قُلُوبِكُمْ وَ كَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا »

«نوبت هر كدام از آن زنها را كه میخواهى به تأخير انداز و هر كدام را كه میخواهى پيش خود جاى ده، و بر تو باكى نيست كه هر كدام را كه ترك كرده‏‌اى [دوباره‏] طلب كنى. اين نزديكتر است براى اينكه چشمانشان روشن گردد و دلتنگ نشوند و همگیشان به آنچه به آنان داده‏‌اى خشنود گردند، و آنچه در دلهاى شماست خدا میداند، و خدا همواره داناى بردبار است.»

لطفاً در مورد این آیه به پرسشهای زیر جواب دهید:

1) شأن نزول آیه چیست؟

2) با توجه به تعداد زنان پیامبر و زمان انتظار هر کدام برای همبستری، عقب انداختن نوبت ایشان، چگونه باعث روشنی چشم و عدم دل‌تنگیشان می‌شود؟

با سلام

شان نزول آیه

جمعى از همسران پيامبر (صلي الله عليه و آله) به پيامبر (صلي الله عليه و آله) عرض كردند كه بر نفقه و هزينه زندگى ما بيفزا (زيرا چشمشان به غنائم جنگى افتاده بود، و چنين مى‏پنداشتند كه بايد از آن، بهره زيادى به آنها برسد).
آيات مزبور نازل شد و صريحا به آنها گوشزد كرد كه اگر دنيا و زينت دنيا را مى‏خواهند براى هميشه از پيامبر (صلي الله عليه و آله) جدا شوند و اگر خدا و پيامبر و روز جزا را خواهانند با زندگى ساده او بسازند.
از اين گذشته در چگونگى تقسيم اوقات زندگى پيامبر (صلي الله عليه و آله) در ميان‏ آنها نيز با هم رقابتهايى داشتند كه پيغمبر (صلي الله عليه و آله) را با آن همه گرفتارى و اشتغالات مهم در مضيقه قرار مى‏داد، هر چند پيامبر (صلي الله عليه و آله) كوشش لازم را در زمينه عدالت در ميان آنها رعايت مى‏كرد ولى باز گفتگوهاى آنها ادامه داشت، آيه فوق نازل شد و پيامبر را در تقسيم اوقاتش در ميان آنها كاملا آزاد گذاشت، و ضمنا به آنها اعلام كرد كه اين حكم الهى است تا هيچگونه نگرانى و سوء برداشتى براى آنها حاصل نشود.

**************************

كلمه «تُرجى»، از «ارجاء» به معناى تأخير انداختن و «تُؤى» از «مأوي» به معناى مكان دادن است.
اين دو كلمه كنايه از طلاق و نگهدارى يا تأخير و تقدّم در همبسترى است.
اجراى عدالت در ميان همسران واجب است، ولكن پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) به دليل مشكلات فراوان و جهاد با دشمنان و تلاش براى جامعه، از طرف خداوند مجاز بود كه موعد همسران خود را تغيير دهد، به جاى اين كه هر شب در منزل يكى از آنان باشد، چند شب پياپى در يك جا بماند، بعد چند شب ديگر منزل ديگرى باشد. البتّه بعضى مفسّران اين آيه را درباره‏ى اختيار پيامبر در كم و زياد كردن نفقه همسران يا رد كردن تقاضاى زنان هبه‏اى و بعد پذيرفتن آنها و يا طلاق اوليّه و رجوع ثانوى تفسير كرده‏اند.
1- براى افرادى كه مسئوليّت‏هاى سنگين دارند بايد اختياراتى ويژه گذاشت. (ترجى من تشاء) (كسانى كه عدالت و تقوا و عملكردشان براى همه روشن است، مى‏توانند در همان چهار چوب عدل و تقوا در زندگى خود تغييراتى ايجاد كنند. چنانكه همسران پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) به موضع و تصميم عادلانه آن حضرت درباره تأخير و تقدّم هم خوابگى با هريك از آنان اطمينان خاطر داشتند.)

2- اختيارات پيامبر، به معناى ناديده گرفتن حقّ همسران نيست. (تقرّ اعينهنّ - لا يحزنّ - يرضين)
3- چشم همسر به دو چيز روشن مى‏شود: يكى نداشتن غم و ديگرى رضايت قلبى. (تقرّ اعينهنّ و لايحزنّ و يرضينّ)
4- راضى كردن همسر نبايد مخصوص روزهاى اول زندگى باشد، بلكه بايد همواره چنين باشد. (و يرضين)
5- جلب رضايت صد در صد چند همسر، محال عادّي است، ولى بايد چنان برنامه ريزى كرد كه به اين امر نزديك باشد. (ادنى ان... يرضين)
6- مرد بايد درصدد راضى كردن تمام همسران خود باشد. (كلّهنّ)
7- احكام الهى براى برقرارى عدالت و حفظ حقوق خانواده است، گرچه در دلها توقّع چيز ديگرى باشد. (والله يعلم ما فى قلوبكم)
8- احكام خانواده در اسلام، از سرچشمه‏ى علم الهى است. (كان الله عليماً)

تفسیر نور


يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا الاحزاب آیه : 28
اى پيامبر، به همسرانت بگو: «اگر خواهان زندگى دنيا و زينت آنيد، بياييد تا مَهرتان را بدهم و [خوش و] خُرّم شما را رها كنم.


شان نزول آیه
مفسران شان نزولهاى متعددى براى آيات فوق ذكر كرده‏اند كه از نظر نتيجه چندان تفاوتى با هم ندارند. از اين شان نزولها استفاده مى‏شود كه همسران پيامبر (صلي الله عليه و آله) بعد از پاره‏اى از غزوات كه غنائم سرشارى در اختيار مسلمين قرار گرفت تقاضاهاى مختلفى از پيامبر (صلي الله عليه و آله) در مورد افزايش نفقه يا لوازم گوناگون زندگى داشتند، طبق نقل بعضى از تفاسير،" ام سلمه" از" پيامبر" (صلي الله عليه و آله) كنيز خدمتگزارى تقاضا كرد و" ميمونه" حله‏اى خواست، و" زينب" بنت جحش پارچه مخصوص يمنى و" حفصه" جامه مصرى،" جويريه" لباس مخصوص خواست، و" سوده" گليم خيبرى! خلاصه هر كدام درخواستى نمودند.
پيامبر (صلي الله عليه و آله) كه مى‏دانست تسليم شدن در برابر اينگونه درخواستها كه معمولا پايانى ندارد چه عواقبى براى" بيت نبوت" در بر خواهد داشت، از انجام اين خواسته‏ها سر باز زد و يك ماه تمام از آنها كناره‏گيرى نمود، تا اينكه آيات فوق نازل شد و با لحن قاطع و در عين حال توأم با رأفت و رحمت به آنها هشدار داد كه اگر زندگى پر زرق و برق دنيا مى‏خواهيد مى‏توانيد از پيامبر (صلي الله عليه و آله) جدا شويد و به هر كجا مى‏خواهيد برويد، و اگر به خدا و رسول خدا و روز جزا دل بسته‏ايد و به زندگى ساده و افتخار آميز خانه پيامبر (صلي الله عليه و آله) قانع هستيد بمانيد و از پاداشهاى (صلي الله عليه و آله) بزرگ پروردگار برخوردار شويد.

شأن نزول‏ مفسران در مورد شأن نزول و داستان فرود اين آيات دو روايت آورده‏اند كه تفاوت چندانى از نظر نتيجه با هم ندارند:
1 - گروهى برآنند كه پس از گسترش قلمرو اسلام و سرازير شدن غنايم و هدايا به مدينه و رفاه نسبى مردم با ايمان، همسران پيامبر نيز از آن حضرت تقاضا كردند تا در هزينه زندگى و لوازم گوناگون آن گشايشى پديد آورد، و پاره‏اى نيز به انگيزه حسد ورزيدن در مورد ديگرى، باعث رنجش خاطر مبارك پيامبر را فراهم ساخته و او را آزردند. پيامبر گرامى از آنجايى كه پيشوايى راستين آسمانى و الگوى هماره ساده زيستى و مردم‏خواهى وصفا بود، و مى‏دانست كه شيوه موردنظر زنان با موقعيت معنوى و آسمانى او سازگارى ندارد و اين درخواست‏ها و تقاضاها نيز در صورتى كه ميدان به آنها داده شود چه فاجعه‏اى به‏بار خواهند آورد، در همان گام نخست در برابرشان ايستاد و براى هشدار به آنان به مدت يك ماه از آنان كناره گرفت؛ و آن‏گاه كه اين آيات بر قلب مصفاى او فرود آمد و به زنان آنحضرت هشدار داد كه يا سرفرازى و نيك بختى جاودانه را برگزينند و يا زرق و برق دنيا را.
همسران پيامبر به هنگام فرود اين آيات هشدار دهنده انسان ‏ساز اينان بودند: عايشه، حفصه، ام جيبه، سوده، ام سلمه، صفيّه، ميمونه، زينب، جريره،
2 - پاره‏اى ديگر در شأن نزول آيات مورد بحث آورده‏اند كه: روزى «حفصه» دختر «عمر» با پيامبر خدا در همين مورد به گفتگو پرداخت و در برابر سخنان درس‏آموز پيشواى بزرگ توحيد گويى قانع نشد.
پيامبر به او فرمود: آيا مى‏خواهى كه ديگرى سخنان من و تقاضاى تو را بشنود و داورى كند؟ او گفت: آرى اى پيامبر خدا!
پيامبر «عمر» را خواست و پس از آمدن او، به «حفصه» فرمود: اينك خواسته‏ هايت را در برابر پدرت طرح كن تا من هم پاسخ خويش را بگويم و آن‏گاه پدرت داورى كند.
او گفت: اى پيامبر خدا! من خواسته‏ هايم را مى‏گويم، امّا شما نيز جز حق نگوييد: «عمر» با شنيدن اين سخن و تعبير از دخترش در مورد پيامبر برخاست و سيلى سختى بر طرف راست، و سيلى ديگرى بر طرف چپ چهره او نواخت و فرياد برآورد كه: يا عدوة الله! النّبى لايقول الاّ حقاً؛ والذى بعث بالحق لولا مجلسه ما رفعت يدىّ حتى تموتى.
هان اى دشمن خدا! آيا نمى‏دانى كه پيامبر خدا جز براساس حق و عدالت سخن بر زبان نمى‏آورد؟ به آن خدايى كه آن حضرت را فرمان بعثت داد تو او را به حق برانگيخت، اگر مجلس، مجلس پيامبر نبود و من در محضرش نبودم دست از تو بر نمى‏داشتم، و آن‏قدر مى‏زدم تا بميرى!
پيامبر گرامى «عمر» را باز داشت و آن گاه برخواست و به اطاق ويژه خويش رفت و به مدت يك ماه از همه همسران خويش كناره گرفت، و آنجا بود كه آيات مورد بحث فرود آمد و آنان را در گزينش يكى از اين دو راه آزاد نهاد: يا نيك بختى جاودانه و زندگى با پيامبر گرامى، و يا زرق و برق دنيوى و ارزشهاى زودگذر مادّى.
تفسير انتخاب با خود شماست‏ در آيات پيش سخنى از پيكار، با عهد شكنان بود، اينك قرآن روى سخن را به پيامبر گرامى نموده و در نخستين آيه مورد بحث مى‏فرمايد: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَهان اى پيامبر! به همسرانت بگو: اگر شما خواهان زندگى پر زرق و برق دنيا و زر و زيور آن هستيد، پس بياييد تا به شما هديه‏اى ارزشمند و زيبا بدهم و مهريه شما را به‏طور كامل بپردازم؛ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا و شما را خوش و خرّم و بدون نارحتى و گرفتگى خاطر رها كنم تا پى زندگى دلخواه خود برويد!
به باور پاره‏اى از مفسّران منظور از «امتعكّن» اين است كه: بياييد تا طلاق شما را به خوشى و خوبى بدهم، و شما را از زندگى دلخواه بهره‏ور سازم: امّا به‏ باور پاره‏اى ديگر منظور پرداختن مَهريه و بهره‏ور ساختن آنان به بهره‏ورى فراوان است. * * * و مى‏افزايد: وَإِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا امّا اگر خدا و پيامبرش را مى‏خواهيد و در زندگى با فرمانبردارى از آنان به ساده زيستى و شكيبايى بر آن دل مى‏دهيد، بدانيد كه خدا براى شايسته كرداران شما پاداشى پرشكوه آماده ساخته است.
به باور «حسن» در اين آيات خداى فرزانه همسران پيامبر را بر سر دوراهى دنيا و زرق و برق آن از يك سو، و سراى آخرت و نعمت‏هاى جاودانه آن از سوى ديگر قرار داد تا هركدام را مى‏خواهند برگزينند. امّا به باور گروهى از جمله «مجاهد» آنان را ميان ماندن در خانه پيامبر و زندگى ساده و پارسايانه به همراه آن حضرت، و يا جدايى و طلاق آزاد گذاشت تا هر كدام را مى‏خواهند برگزينند.
اين قانون ويژه پيامبر است يا همه امّت؟
آيا اين حكم و قانون، ويژه پيامبر و در باره رابطه آن حضرت با همسران خويش است، يا جنبه عمومى و همگانى دارد؟
در اين مورد ديدگاه‏ها متفاوت است. 1
- به باور «ابن مسعود« و «عمر»، اين حكم ويژه زنان پيامبر نيست، بلكه هر مرد مسلمانى مى‏تواند همسرش را آزاد گذارد تا زندگى با او، يا جدايى را برگزيند. آن‏گاه زمانى كه ادامه زندگى مشترك را وانهاد و آزادى و جدايى خويش را برگزيد، اين گزينش يك طلاق به حساب مى‏آيد؛ اين ديدگاه را «ابو حنيفه» و يارانش نيز پذيرفته‏اند.
2 - امّا به‏باور «زيدبن ثابت» هنگامى كه زن جدايى را برگزيد، همين انتخاب به منزله سه‏طلاق به حساب مى‏آيد، و اگر شوهرش را برگزيد يك طلاق محسوب مى‏گردد. يادآورى مى‏گردد كه «مالك» نيز اين ديدگاه را پذيرفته است.
3 - از ديدگاه «شافعى» اين گزينش در صورتى طلاق حساب مى‏شود كه در آن، نيّت طلاق گردد؛ و اگر نيّت طلاق نشود چيزى به‏شمار نمى‏آيد.
4 - امّا از ديدگاه مذهب اهل بيت و پيشوايان معصوم، اين حكم ويژه زنان پيامبر و از خصايص آن حضرت است، كه اگر همسرانش زيور و زينت زندگى دنيا را بر زندگى با پيامبر برگزينند، با همين گزينش جدا خواهند شد، امّا ديگران نمى‏توانند چنين كنند؛ و اگر هم زنانشان را بر سر دوراهى قرار دهند و آنان جدايى را برگزينند، اين گزينش اثر حقوقى ندارد مگر اينكه طبق مقررات آنان را طلاق گويند.
تفسیر مجمع البيان

با سلام؛

کارشناس محترم جناب رضا.

ضمن تشکر از پاسخ جنابعالی.

مطلب اول اینکه: در تفسیر نمونه، ذیل آیات 28 الی 31 سوره احزاب، می‌خوانیم که همسران پيامبر بعد از پاره‏‌اى از غزوات كه غنائم سرشارى در اختيار مسلمين قرار گرفت تقاضاهاى مختلفى از ایشان در مورد افزايش نفقه يا لوازم گوناگون زندگى داشتند. پيامبر كه میدانست تسليم شدن در برابر اين گونه درخواستها صحیح نیست، از انجام اين خواسته‏‌ها سر باز زد و يك ماه تمام از آنها كناره گيرى نمود، تا اين كه اين چهار آیه نازل شد.
در اکثر تفاسیر نیز این قول تأیید شده. و صحبتی از آیه 51 و همزمانی نزولش با این چهار آیه وجود ندارد. چه بسا که اگر به هم مربوط بودند، در کنار هم قرار می‌گرفتند. همین مفسران، ذیل آیه 51 سوره احزاب و شأن نزولش، بدون دلیل این آیه را در کنار آیه 28 ذکر می‌کنند. در صورتیکه از سیاق آیه مسئله درخواستهای مادی بدست نمی‌آید.

مطلب دوم اینکه: از نظر منطقی، از سیاق آیه بر نمی‌آید که چون زنان در چگونگى تقسيم اوقات زندگى پيامبر درميان خود، با هم رقابتهايى داشتند، این آیه نازل شده. بلکه قبل از این نیز بحث رعایت عدالت میان زنان یک مرد، به جامعه اسلامی ابلاغ گردیده بود.

بنابراین به نظر حقیر، شأن نزولی که شما بیان نمودید ممکن است صحیح نباشد.

شاید در این مورد مفسرانی که آیات 50 و 51 و 52 را مرتبط می‌دانند، نظرشان به واقعیت نزدیکتر باشد.

يك رهبر بزرگ الهى همچون پيامبر ص آن هم در زمانى كه در كوره حوادث سخت گرفتار است، و توطئه‏هاى خطرناكى از داخل و خارج براى او مى‏چينند، نمى‏تواند فكر خود را زياد مشغول زندگى شخصى و خصوصيش كند، بايد در زندگى داخلى خود داراى آرامش نسبى باشد تا بتواند به حل انبوه مشكلاتى كه از هر سو او را احاطه كرده است با فراغت خاطر بپردازد.
آشفتگى زندگى شخصى و دل مشغول بودن او به وضع خانوادگى در اين لحظات بحرانى و طوفانى سخت خطرناك است.
با اينكه طبق بحثهاى گذشته و مداركى كه در شرح آيه پيش آورديم ازدواجهاى متعدد پيامبر ص غالبا جنبه‏هاى سياسى و اجتماعى و عاطفى داشته، و در حقيقت جزئى از برنامه انجام رسالت الهى او بوده، ولى در عين حال گاه اختلاف ميان همسران و رقابتهاى زنانه متداول آنها، طوفانى در درون خانه پيامبر ص برمى‏انگيخته، و فكر او را به خود مشغول مى‏داشته است.
اينجا است كه خداوند يكى ديگر از ويژگيها را براى پيامبرش قائل شده، و براى هميشه به اين ماجراها و كشمكشها پايان داد، و پيامبر ص را از


اين نظر آسوده خاطر و فارغ البال كرد.
و چنان كه در آيه مورد بحث مى‏خوانيم فرمود:" مى‏توانى (موعد) هر يك از اين زنان را بخواهى به تاخير بيندازى و به وقت ديگرى موكول كنى، و هر كدام را بخواهى نزد خود جاى دهى" (تُرْجِي مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشاءُ).
" ترجى" از ماده" ارجاء" به معنى تاخير، و" تؤوى" از ماده" ايواء" به معنى كسى را نزد خود جاى دادن است.
مى‏دانيم يكى از احكام اسلام در مورد همسران متعدد آن است كه شوهر اوقات خود را در ميان آنها به طور عادلانه تقسيم كند، اگر يك شب نزد يكى از آنها است، شب ديگر نزد ديگرى باشد تفاوتى در ميان زنان از اين نظر وجود ندارد، و اين موضوع را در كتب فقه اسلامى به عنوان" حق قسم" تعبير مى‏كنند.
يكى از خصايص پيامبر ص اين بود كه به خاطر شرائط خاص زندگى طوفانى و بحرانيش مخصوصا در زمانى كه در مدينه بود و در هر ماه تقريبا يك جنگ بر او تحميل مى‏شد و در همين زمان همسران متعدد داشت، رعايت حق قسم به حكم آيه فوق از او ساقط بود، و مى‏توانست هر گونه اوقات خود را تقسيم كند هر چند او با اين حال حتى الامكان مساوات و عدالت را- چنان كه در تواريخ اسلامى صريحا آمده است- رعايت مى‏كرد.
ولى وجود همين حكم الهى آرامشى به همسران پيامبر ص و محيط زندگى داخلى او مى‏داد.
سپس مى‏افزايد:" هر گاه بعضى از آنها را كنار بگذارى بعدا بخواهى او را نزد خود جاى دهى گناهى بر تو نيست" (وَ مَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُناحَ عَلَيْكَ).
و به اين ترتيب نه تنها در آغاز، اختيار با تو است، در ادامه كار نيز اين
تخيير بر قرار است، و به اصطلاح اين تخيير" تخيير استمرارى" است نه" ابتدايى" و با اين حكم گسترده و وسيع هر گونه بهانه‏اى از برنامه زندگى تو نسبت به همسرانت قطع خواهد شد، و مى‏توانى فكر خود را متوجه مسئوليتهاى بزرگ و سنگين رسالت كنى.
و براى اينكه همسران پيامبر نيز بدانند گذشته از افتخارى كه از ناحيه همسرى با او كسب مى‏كنند با تسليم در برابر اين برنامه خاص در مورد تقسيم اوقات پيامبر ص يك نوع ايثار و فداكارى از خود نشان داده، و به هيچوجه عيب و ايرادى متوجه آنها نيست، چرا كه در برابر حكم خدا تسليم شده‏اند اضافه مى‏كند:
" اين حكم الهى براى روشنى چشم آنها و اينكه غمگين نشوند و همه آنها راضى به آنچه در اختيارشان مى‏گذارى گردند نزديكتر است (ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَ لا يَحْزَنَّ وَ يَرْضَيْنَ بِما آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ).
زيرا اولا اين يك حكم عمومى در باره همه آنها است و تفاوتى در كار نيست، و ثانيا حكمى است از ناحيه خدا كه براى مصالح مهمى تشريع شده، بنا بر اين آنها بايد با رضا و رغبت به آن تن دهند و نه تنها نگران نباشند بلكه خشنود گردند.
ولى در عين حال همانگونه كه در بالا نيز اشاره كرديم پيامبر ص حتى الامكان تساوى را در تقسيم اوقات خود رعايت مى‏كرد جز در مواردى كه شرائط خاصى عدم مساوات را ايجاب مى‏كرد، و اين خود مطلب ديگرى بود كه موجب خشنودى آنها مى‏شد، زيرا مشاهده مى‏كردند كه پيامبر ص با اينكه مخير است سعى در برقرارى مساوات دارد.
در پايان آيه مطلب را با اين جمله ختم مى‏كند:" خدا آنچه را در قلوب شما است مى‏داند، و خداوند از همه اعمال و مصالح بندگان با خبر است، و در عين
حال حليم است و در كيفر آنها عجله نمى‏كند" (وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما فِي قُلُوبِكُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَلِيماً).

با سلام؛

کارشناس گرامی، جناب پیام.

در مقابل تفسیر بالا که از کتاب تفسیر نمونه ذکر کردید، بعضی مفسرین معتقدند که آیات 50 و 51 و 52 سوره احزاب در یک ارتباطند.
اگر اینگونه باشد، پس این حکم خداوند در مورد رعایت نوبت مصاحبت و همخوابگی نبوده و مربوط به ترک نکاح (طلاق) یا استمرار نکاح است.

به نظر حقیر اگر در آیه 51 منظور رعایت نکردن نوبت هم‌خوابگی باشد، ضروری بود تا مانند آیه 50 ذکری از انحصار حکمی اینچنینی فقط برای پیامبر بشود.

موضوع قفل شده است