خواب عجیب امام خمینی در دوران مبارزه

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خواب عجیب امام خمینی در دوران مبارزه

نقل از علی دوانی استاد تاریخ و مورخ مرحوم . پس از غائله انجمن های ایالتی و ولایتی ،گویا پس از آزادی امام از بازداشت ده ماهه تهران بود که روزی در جلسه هیئت مدرسین ، از این صحبت شد که آقای حاج آقا روح الله خیلی تند می رود ،کاش مث آقایان دیگر ،هم در سخن و هم در دادن اعلامیه ، ملاحضه می کرد که کار به جای باریکی نکشد ،و گفتند : خوب است یکی از اهل جلسه خدمت ایشان برسد و این در خواست را از طرف جلسه بکند . شهید سعیدی قبول کرد . رفت و در برگشت گفت : من موضوع را به حاج آقا گفتم ، ولی ایشان گفتند به رفقاتان بگویید : « من خواب دیدم که کشور ایران مانند نقشه جغرافیایی آن در مقابلم است ، و اطراف آن دارد می سوزد . افراد همه می آیند و می روند و می بینند ،ولی همه بی تفاوت به آن نگاه می کنند . عبایم را درآوردم و زدم به آتش ها که خاموش شود ،اما آتش پیوسته جلو می آمد ،گویی همه جای کشور را می خواهد بگیرد. به افراد می گفتم بیایید شما هم کمک کنید آتش را خاموش کنیم فولی کسی همکاری نمی کرد . در آخر سطلی پیدا کردم و پی در پی آب به روی آتش ها ریختم تا توانستم به زحمت آن را خاموش کنم . بعضی از نقاط دست ها و لباسم هم سوخت . من تعبیر کرده ام که آتشی رد مملکت در حال شعله ور شدن است ف غیر من کسی به فکر نیست و اقدامی نمی کند ،و این وظیفه ای است که به عهده من گذاشته شده است . من همین طورپیش می روم ،بلغ ما بلغ. هر چه خدا خواهد همان می شود ،شما رفقا می خواهید با من باشید یا نباشید .
برگرفته از کتاب مفاخر اسلام ج 13 ص 31 و 32 از علی دوانی

روحش شاد یادش گرامی باد ...

موضوع قفل شده است