دستور العمل ویژه ماه مبارک رمضان

تب‌های اولیه

31 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دستور العمل ویژه ماه مبارک رمضان

دستور العمل هائی از علامه حسن زاده آملی حفظه الله:
شماره1

[=&quot]اگر دستورالعمل‏ خوراك خواهى الحمد للّه همه ما در سر سفره عالم غير معلّميم، مى‏دانيم كه چه كاره‏ ايم احتياج به دستور نداريم. شيخ أجلّ سعدى گويد: «حكيمان ديردير خورند، و عابدان نيم‏سير، و زاهدان تا سدّ رمق، و جوانان تا طبق برگيرند، و پيران تا عرق كنند، امّا قلندران چندان‏كه در معده جاى نفس نماند و بر سفره روزى كس».[/]

جوانا خدا پیرت کناد ببین تا از کدام صنفی؟

دستور العمل هائی از علامه حسن زاده آملی حفظه الله:
شماره2

مردى به آفتاب يمنى، اويس قرنى گفت: مرا اندرزى كن، آن جناب گفت: فرّ إلى اللّه. اين كلام كامل را از كتاب اللّه اقتباس كرد كه نوح نبىّ عليه السّلام به مردم فرمود:

فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ‏ آرى سخن از قرآن بايد آموخت و دهن از فرقان بايد گرفت.

يك نفس از نفس ايمن مباش كه دشمنى سخت رهزن و رهزنى سخت دشمن است. همواره در كمين است و اقتضاى طبيعتش اين است. از شهوت و از شهرت بپرهيز و از معاشر ناجنس بخصوص از نفس بگريز كه:

نخست موعظه پير مى‏فروش اين است‏




كه از معاشر ناجنس احتراز كنيد




دائما طاهر باش و به حال خويش ناظر باش و عيوب ديگران را ساتر باش. با همه مهربان باش و از همه گريزان باش. يعنى با همه باش و بى‏همه باش. خداشناس باش در هر لباس باش. تو كه سليمان‏زاده‏اى حشمت دار، تو كه صديق حسن‏زاده‏اى وحشت دار.

قرآن صورت كتبيّه انسان كامل- اعنى حقيقت محمّديه صلّى اللّه عليه و آله و سلم است ببين تا چه‏اندازه بدان قرب دارى. رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلم فرمود: انّ هذا القرآن مأدبة اللّه‏ بنگر بهره‏ات از اين مأدبه تا چه‏حد است.

ولى اللّه أعظم امام اوّل عليه السّلام به فرزندش محمّد بن حنفيه اندرز همى كرد كه:

درجات بهشت به عدد آيات قرآن است و در رستاخيز به قارى قرآن گويند بخوان و بالا برو، و بعد از نبيّين و صدّيقين كسى در بهشت به رتبت وى نيست.

و اعلم أن درجات الجنة على عدد آيات القرآن فإذا كان يوم القيامة يقال لقارئ القرآن اقرأ وارق فلا يكون فى الجنة بعد النبيين و الصدّيقين ارفع درجة منه- اين‏ بيان وصى چون آن كلام نبى بسيار كوتاه و بلند است، خداى متعالى داند كه ارزش آنها چند است.

از امل چشم پوش و در عمل كوش. مرد جستجوى باش نه گفتگوى. از دريا بخواه نه از جوى. از فضول كلام چون فضول طعام دست بدار. سبكبار باش نه سبكسر و سبكسار. خروس در سحر به ذكر قدّوس سبّوح در خروش است، كم از خروس مباش، چون به خروش آمدى بدان كه بهترين عطاى دوست لقاى اوست، مترصّد باش كه:

گدايى گردد از يك جذبه شاهى‏




به يك لحظه دهد كوهى به كاهى‏



سلام خدا بر میهمانان درگاهش
دوستان عزیز لطفا دستور العمل هائی که از بزرگان سراغ دارید و مناسبتی با این ضیافت الله دارد را در این تاپیک قرار دهید تا همگان بهره مند شوند

أجرتان با صاحب این ماه

tahora87;131951 نوشت:
سلام خدا بر میهمانان درگاهش
دوستان عزیز لطفا دستور العمل هائی که از بزرگان سراغ دارید و مناسبتی با این ضیافت الله دارد را در این تاپیک قرار دهید تا همگان بهره مند شوند

أجرتان با صاحب این ماه

بنام خدا

درود بر روزه داران:Gol:

در جعفریات از امیرمؤمنان علی (علیه السلام) روایت شده است که فرمودند: نام رمضان را بر زبان نیاورید زیرا شما حقیقت رمضان را درک نمی کنید و نمی فهمید که رمضان چیست؟

پس بر هر کس که نام رمضان را بیاورد بر او لازم است که آن را درست انگارد و برای کفارۀ کلامی که بر زبان آورده است روزه بدارد، اما همانطور که خداوند فرموده است بگویید ماه رمضان (شهرالله الاکبر، ماه مبارک و ...).

اما از کارهای مهم برای رهرو در این ماه بزرگ و با عظمت شناخت ماه است آنطور که حق اوست، و این ایستگاه را خداوند گرامی داشته است با دعوت کردن از رهروان به میهمانی خود، و این ماه خانه و محل میهمانی است.

دیگر انکه معنای روزه و مناسبت ان را با معنای میهمانی خدا بداند و پس از این شناخت، در کسب وجود اخلاص در حرکتها و استادنها کوشش کند انچنانکه رضایت صاحب خانه در انست.

منبع: بنقل از المراقبات (چه باید کرد) عارف کامل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (رضوان الله علیه)، با کمی تغییر.

ملتمس دعا ...:Gol:

سلام
آیت الله کشمیری آن عارف بزرگ به کسانی که علاقمند به سیر و سلوک بودند می فرمودند :
برای همه راه باز است و آنها که گذشته خوبی ندارند استغفار و ذکر یونسیه بگویند و عزم بر بازگشتن از کارهای ناپسند گذشته کنند .
اللهم ارزقنا فی شهرنا هذا بحق محمد و آله الطاهرین

آیت الله حسن زاده آملی (روحی فداه)

یک نَفَس از نَفْس ایمن مباش که دشمنی سخت رهزن و رهزنی سخت
دشمن است. همواره در کمین است و اقتضای طبیعتش این است. از
شهرت و از شهوت بپرهیز و از معاشر(همنشین) ناجنس به‌خصوص از نفْس
بگریز که:
نخست موعظه پیر می فروش این است كه از معاشر نا جنس احتراز كنید

دائماً طاهر باش و به حال خویش ناظر باش و عیوب دیگران را ساتر باش. با
همه مهربان باش و از همه گریزان باش. یعنی با همه باش و بی همه باش.

با همه مهربان باش و از همه گريزان باش . يعنى با همه باش و بى همه باش . خداشناس باش در هر لباس باشد. تو كه سليمان زاده اى حشمتت دار، تو كه صديق حسن زاده اى وحشت دار

با سلام

هریک از بزرگان در سلوک بر بعضی اعمال تاکید داشتند اما چون موضوع ماه مبارک رمضان است سعی بر تکیه بر موضوع است .

همه ما مقام عالی سید علی قاضی طباطبایی رحمه الله را کم و بیش شنیده ایم اگر از نحوه سلوک ایشان بپرسیم ،

آیت الله سید عبدالکریم کشمیری قدس سره میگویند :

سبک مرحوم قاضی را رفقا می‌خواهند بدانند که ایشان با چه عملی و چه کاری به این مرتبه از معرفت رسید؟
ـ سجدات عدیده‌ای [سجده‌های بسیارى] داشت؛ روزه زیاد می‌گرفت؛ سجده یونسیه را ترک نمی‌کرد ...؛ توکلش بر خدا، قوی بود خیلی، خیلی قوی بود.

نقل است که:
در دهه اول و دوم ماه رمضان، مجالس تعلیم و انس ایشان در شبها بود؛ در حدود چهار ساعت از شب گذشته شاگردان به محضر ایشان می رفتند و دو ساعت مجلس طول می کشید.
ولی در دهه سوم، مجلس تعطیل بود و مرحوم قاضی دیگر تا آخر ماه رمضان دیده نمی شدند؛ و هر چه شاگردان به دنبال ایشان می گشتند در نجف، در مسجد کوفه، در مسجد سهله و یا در کربلا، ابداً اثری از ایشان نبود! و این رویه مرحوم قاضی در همه سال بود تا زمان رحلت. » طوبی له .

دستور العمل هائی از علامه حسن زاده آملی حفظه الله:
شماره3

سرور گراميم ماه مبارك رمضان ماه امساك و سحرخيزى و شب‏ زنده‏ دارى و قدر يافتن و قرآن شنيدن و قرآن شدن و سرمشق گرفتن در پيش است.
در اين مبارك‏نامه نكته‏اى چند از دفتر نكاتم كه از كلك اين بنده نگارش يافت به عنوان ذكرى اهدا مى‏شود اميد است كه سود بخشد:
نكته:
1- جزا نفس عمل است‏ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا ما كانُوا يَعْمَلُونَ‏.
2- قيامت با تو است نه در آخر طول زمانى رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلم به قيس بن عاصم فرمود: انّ مع الدنيا آخرة.
3- ملكت با عالم ملك است و خيالت با عالم مثال و عقلت با عالم عقول، قابل حشر با همه‏اى و داراى سرمايه كسب همه، صادق آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلم فرمود: انّ اللّه عزّ و جلّ خلق ملكه على مثال ملكوته و أسّس ملكوته على مثال جبروته ليستدلّ بملكه على ملكوته و بملكوته على جبروته. درست بخوان و درست بدان.
4- سفرنامه معراج رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلم شرح اطوار بشر است.
5- انسان چون با اصل خود انس گرفت آن مى‏شود.
6- تا گم نشدى چيزى در تو پيدا نشود.
7- تا بيننده و گيرنده نشدى انسان نيستى.
8- انسان كارخانه و دستگاهى است كه هم از عوالم ملك عكس‏بردارى مى‏كند و هم از ملكوت، اوّلى را بالا مى‏برد و دومى را تنزل مى‏دهد بى‏تجافى و همه را در گنجينه سرّش و عيبه غيبش درج مى‏كند درست بنگر تا به حقيقت كريمه‏ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ‏ - برسى.
9- بينشم از تن نيست كه ديگر جانوران و رستنى‏ها و هرچه را آخشيج است در آن انبازند، از روانى است كه از آن من است پس نه تن جاى روان است و نه روان جاى تن وگرنه در اندازه او بودى و دانستى كه نيست، تن بر خاك است و روان برفراز خاك. اين سخن كوتاه در نزد دانا بسيار بلند است.
10- از خاموشى گفتار زايد و از انديشه كردار.
11- آنچه در احوال و اطوار سالك در خواب و بيدارى عائدش مى‏شود ميوه‏هايى است كه از كمون شجره وجودش بروز مى‏كند.
12- گرسنگى و تشنگى دائند و غذا و آب دوا، دوا را تا چه ‏اندازه بايد خورد.

با سلام

روش سلوکی برخی بزرگان با تکیه بر موارد خاصی بود که البته با تشخیص استاد معین میشود :

آیت الله العظمی مبشرکاشانی در پاسخ به پرسش دیگری در خصوص انسان کامل و مشخصات آن توضیحاتی علمی داد و در بیان مصادیق انسان کامل خاطرنشان کرد: علامه طباطبایی اهمیت زیادی به تلاوت قرآن همراه با تدبر و تامل می داد و این راه را جهت تکامل سالک مهم می شمردند، و آیت الله بهاء الدینی به تفکر در توحید و معاد که هر ساعت تفکر از سال ها عبادت و بندگی افضل است، توصیه و عمل می فرمودند، و آیت الله کشمیری با توجه به توصیه استاد خود مرحوم آیت الله سید علی آقا قاضی (قاضی بزرگ) به مسأله ذکر توجه و توصیه خاص داشتند و به مرحله دوام ذکری رسیده بود ”واذکر الله کثیرا لعلکم تفلحون“ و مرحوم حاج آقا فخر تهرانی توسل به اهل البیت (ع) را جهت تعالی و تکامل سالک، لازم و واجب می دانست.
....


ایشان همچنین در ادامه درباره تفاوت روش سلوکی و عرفانی و طی طریق حضرات آیات کشمیری، بهاءالدینی، آقا فخرتهرانی و شیخ جعفر آقا مجتهدی فرمودند: ما روی شخصیت های بزرگ نمی توانیم قضاوت کنیم اما از نظر سلوکی، آیت الله کشمیری بیشتر در راه ذکر بود و از راه ذکر به مقامات می رسید. مرحوم آیت الله بهاءالدینی از راه تفکر، به انضمام این نکته که همه اهل سلوک در یک چیز مشترک بودند و آن تهذیب نفس است و این زیر بناست و بدون آن تکامل محقق نمی شود. پس از آنکه تهذیب نفس را اصل قرار دادند بعد می گویند حالا که شالوده ساختمان ریخته شد (که همان تهذیب نفس است) حالا بر این نفس چه چیزی بار کنیم؟ از چه راهی نفس را حرکت دهیم و از کدام جاده برویم؟ از راه ذکر، تفکر، قرائت قرآن.

وی افزود: مثلا علامه طباطبایی معتقد بودند که با تدبر در قرآن، سالک زود به مقصد می رسد. آیت الله کشمیری همانند استاد خود حضرت آیت الله قاضی به راه ذکر و آیت الله بهاءالدینی به تفکر در توحید اهتمام داشتند. خود بنده یک شب تا صبح با آیت الله بهاءالدینی در کاشان با هم بودیم و بحث های معنوی داشتیم، دیدم که ایشان کمتر به نماز مشغول است و بیشتر در حال تفکر هستند، رو به قبله می نشست و به توحید فکر می کرد. اما آیت الله سید عبدالکریم کشمیری در ذکر و مرحوم آقا فخر تهرانی از راه توسل به اهل بیت(ع) و مرحوم جعفر آقا مجتهدی خدمت به خلق و فقرا و مستضعفین اهمیت می دادند و می فرمودند که این راه اقوی از راه های دیگر است. البته نه اینکه راه های دیگر را نرفته باشند بلکه به این راه بیشتر اهمیت می دادند و می فرمودند که هرگاه سالک کاردی را که به استخوان یک مؤمن و مسلمان رسیده بیرون بیاورد، و مشکلش را حل نماید، از 40 سال ریاضت، سالک را زودتر به مقصد می رساند. خیلی عجیب است مرحوم آقا فخر تهرانی همین راه را به انضمام توسل به اهل بیت(ع) کرده بود و خیلی متوسل می شد. البته حضرات آیات بهاءالدینی و کشمیری در اموری نیز با یکدیگر مشترک بودند.

http://meghdad-latif.mihanblog.com/post/98

دستورالعملهائی از علامه حسن زاده آملی حفظه الله:
شماره4
دستور العمل انسان، فقط و فقط قرآن كريم و سنّت رسول خاتم و آل او عليهم السّلام است، و جز آن هوا و هوس است. اگر ما را گفتارى بود همان حقايق است كه به قالب الفاظ دگر به فراخور فهم و بينش ما در آمد


برادرم قدم اوّل در سلوك توبه و پاكى از گناه و دورى از گفتار ناپاك، و كردار و انديشه‏ هاى ناشايسته و خويهاى نكوهيده است. در كلام خداى غفور رحيم نيكو تدبّر كن كه فرمود: إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ‏ سعى كن تا محبوب كردگار شوى. از شيخ عارف شبسترى يادى شود:

موانع تا نگردانى ز خود دور




درون خانه دل نايدت نور



موانع چون درين عالم چهار است‏




طهارت كردن از وى هم چهار است‏



نخستين پاكى از احداث و انجاس‏




دوم از معصيت و ز شرّ وسواس‏



سيم پاكى ز اخلاق ذميمه است‏




كه با وى آدمى همچون بهيمه است‏



چهارم پاكى سرّ است از غير



كه اينجا منتهى مى‏ گرددش سير




اگر سالكى بدان‏كه طىّ مراحل و قطع منازل جز به گامهاى نفى و اثبات ميّسر نيست، و اين معنى جز در كلمه طيبه: لا إله إلا اللّه، يافت نشود. اهل اللّه گفتند كه هيچ نوع از انواع اذكار و عبادات در ترقى درجات و مقامات معنوى اثر اين كلمه طيبه را ندارد. از اين روى رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلم فرمود كه:
كلّ حسنة يعملها الرجل توزن يوم القيامة إلّا شهادة أن لا إله إلا اللّه فانّها لا توضع فى الميزان لانّها لو وضعت فى الميزان و وضعت السّماوات و الارضون السّبع و ما فيهنّ كان لا إله إلّا اللّه أرجح من ذلك.

به پارسى اين‏كه: در روز رستاخيز هر كار نيك سنجيده شود جز گواهى دادن به لا إله إلا اللّه كه آن را در ترازو ننهند چه اگر در ترازو رود آسمان‏ها و زمين‏هاى هفتگانه با وى برابرى نكنند. كنايه از اين‏كه ثواب اين كلمه را نهايت نبود و به شمار نيايد و هيچ‏چيز هم‏سنگ او نگردد.

در اين اوان كه بحمد اللّه با لا إله إلا اللّه محشورى، خوش آن‏كه با دوست حشر على الدوام دارد. حبيبا همّت بلند دار و از كمال اخلاص:

دوست بگو دوست بگو دوست‏دوست‏




تا نگرى هرچه بود اوست‏اوست‏




اجازه بفرماييد تا از گفته‏ هايم را بشنويد:

همّتى اى جان من سير سماوات را




گوى خدا و مجوى كشف و كرامات را



حاجت رندان راه نيست بجز وصل يار




تا تو چه حاجت برى قبله حاجات را



دار حضور و ادب همّت و آنگه طلب‏




وقف مر اين چار كن يكسره اوقات را



دوش نداى سروش آمده در گوش هوش‏




كوش به آبادى كوى خرابات را





طاعت عادّى تو بُعد ز حق آورد




قرب بود در خلاف آمد عادات را



كيست مصلّى كسى كوست مُناجى دوست‏




آه كه نشناختى سرّ عبادات را



دولت فقرت كند مستطيع اى بختيار




كعبه وصلش طلب ميكن و ميقات را



مرد طريقت بود ظاهر و باطن يكى‏




نور حقيقت بود تارك طامات را



علم حجابست ار زينت خود بينيش‏




خواه جواهر بگو خواه اشارات را



رو سوى قرآن كه تا در دل هر آيتش‏




فهم كنى معنى درك مقامات را



اى تو كتاب مبين وى تو امام مبين‏




آيت كبراستى خالق آيات را



از سر اخلاص جو سوره اخلاص را




تاكه ز نفيش برى بهره اثبات را



همچو حسن در سحر بر سر و بر سينه زن‏




بو كه خدايت دهد ذوق مناجات را «1»





برادرم حرف اين و آن را مزن، دم فروبند و تماشا كن. بنگر و عبرت بگير. به فكر خود باش. دست توسّل به دامن خاتم اوصياء و اولياء امام زمان مهدى موعود حجة بن الحسن العسكرى عليهما السّلام دراز كن كه گردنه‏ هاى سهمگين و هولناك در پيش دارى و آن بزرگوار امير كاروان است. از افراط و تفريط بپرهيز.

اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ‏ گوى. از پيروى نفس حذر كن. از اوباش بگريز. به مضمون نامه‏اى كه پيش تقديم داشتم عمل كن. به آنچه‏كه شفاها معروض داشتم اهتمام و اعتناء داشته باش. پاسبان حرم دل باش.

اى سالك ره از خود خبردار




بس رهزنت هست در هر كمينى‏




دل را به ياد دلدار يك جهت كن تا از محبّين باشى. مناجات محبّين امام زين العابدين و سيّد الساجدين عليه السّلام را فراموش مكن: بسم اللّه الرحمن الرحيم الهى من ذا الّذى ذاق حلاوة محبّتك فرام منك بدلا ....



الهی زاهد از تو حور می خواهد،قصورش بین
به جنت می گریزد از درت یا رب شعورش بین

در ماه خدا و بر سر خوان گسترده خدا از خدا باید فقط خدا طلب کرد،چونکه صد آید نود هم پیش ماست.


با سلام
رهنمود هايي از اولياء الله :
علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن منصور بن يونس، عن أبي بصير قال: سمعت أبا عبدالله عليه السلام يقول: إن الكذبة لتفطر الصائم، قلت: وأينا لايكون ذلك منه؟ ! قال: ليس حيث ذهبت إنما ذلك الكذب على الله وعلى رسوله وعلى الائمة صلوات الله عليه وعليهم.الکافی
دروغ بستن بخدا ورسول وائمه علیهم السلام روزه را باطل میکند.

علي بن موسى بن طاووس في كتاب (الاقبال) قال: رأيت في أصل من كتب أصحابنا قال: سمعت أبا جعفر (عليه السلام) يقول: إن الكذبة لتفطر الصائم، والنظرة بعد النظرة، والظلم كله قليله وكثيره.

« دروغ روزه را باطل مي كند و نگاه پشت سر هم (به نامحرم) و تمام اقسام ظلم كم باشد يا زياد
محمد بن علي بن الحسين في (معاني الاخبار) عن علي بن عبدالله بن بابويه، عن على بن أحمد الطبري، عن أبي سعيد، عن خراش، عن انس قال: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم): من تأمل خلق امرأة حتى يتبين له حجم عظامها من وراء ثيابها وهو صائم فقد افطر.وسایل

« هر كس روزه باشد و در پشت سر زني دقت كند كه از روي لباس حجم استخوان هاي او را بررسي نمايد، افطار كرده است

خمس يفطرن الصائم وينقضن الوضوء : الكذب ، والغيبة ، والنميمة ، والنظر بشهوة ، واليمين الكاذبة.
(الديلمي عن أنس).

« پنج خصلت است كه روزه را باطل و وضو را مي شكند، دروغ و غيبت و سخن چيني و نگاه شهوت انگيز و قسم دروغ.»

فقه الرضا (عليه السلام): " وأدنى ما يتم به فرض الصوم العزيمة، وهي النية، وترك الكذب على الله وعلى رسوله، ثم ترك الاكل والشرب، والنكاح، والارتماس في الماء ".
وروي: " أن الغيبة تفطر الصائم ".
وروي: " إجتنبوا الغيبة واحذورا النميمة، فإنهما يفطران الصائم ".

« از غيبت و سخن چيني اجتناب كنيد، زيرا آنها روزه را باطل مي كند.»

ابن ابي جمهور في عوالي اللآلي: عن النبي (صلى الله عليه وآله)، قال: " إذا اغتاب الصائم أفطر "
« روزه دار چون غيبت كند روزه اش را افطار كرده است.»
ابراهيم بن محمد الثقفي في كتاب الغارات: بإسناده عن الاصبغ بن نباته، قال: قال أمير المؤمنين (عليه السلام) في بعض خطبه: " الصيام إجتناب المحارم، كما يمتنع الرجل من الطعام والشراب ".

«روزه اجتناب از حرام هاست چنانكه مرد از خوردن و آشاميدن خودداري مي كند.»

اللهم وفقنا لما تحب وترضي



سلام
در این شبها شعری از محروم آخوند ملا علی معصومی همدانی رحمة الله علیه یادم آمد:
هر چه کردم علاج دل بیمار نشد

تنگ شد حوصله از بهر نگهداری دل
خسته ام از خود سازیی که محورش نفس خودم بود
خسته ام از پیمودن راهی که گمانم این بود که خود می توانم
خسته ام از تکرار مکرراتی،صعود و سقوطی که تنها سرمایه ام یعنی عمرم را به فنا داد
به قول عارف دلسوخته مرحوم حاج اسمائیل دولابی رحمة الله علیه: سالک باید بفهمد(بچشد)که در سیر و سلوک اراده ای ندارد و هر چه هست از خداست،
در این شبها یاد حدیث تفسیر کریمه لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم که از شکافنده علوم امام محمد باقر علیه السلام است افتادم:
لا حول و لا قوة الا بالله یعنی اینکه هیچ کار خوبی نمی توانم انجام دهم مگر خدا بخواهد و هیچ کار زشتی را نمی توانم انجام ندهم مگر اینکه خدا بخواهد.
پس ای صاحب ماه دست این فقیر محض را بگیر و هر چه می خواهی بکن که هر چه تو کنی خیر محض است(کالمیت بین یدی الغسال)
کریما کرم کن و از کرم بی پایانت به این حقیر هم بچشان
ای عزیز فهمیدم که هر چه هست به اراده توست مرا از اراده خیرت بی نسیب نکن
خدایا چنان کن این بیچاره را ،که با آن به ملائکه ات فخر کنی
بحق محمد و آل محمد
آمین یا رب العالمین

[=&quot]دستور العمل هائی از علامه حسن زاده آملی حفظه الله:
شماره5

حلالتون را حرام نکنید[/]

ما در این رحم طبیعت داریم ساخته می شویم



آقای عزیز! خانم گرامی!

حرف بشنوید. دستورالعمل انسان ساز را «القرآن مأدبه الله» را در متن زندگیتون پیاده کنید وگرنه حسرتی در پیش دارید، آهی از نهادتون بر می آید که جهنم از روی آن «آه» انفعال دارد و خجالت می کشد. حرف بشنوید، برای سنگ و گل، جان و دل را از دست ندهید. دنیا شما رو شکار نکند. روزیِ هر کسی، نعمت هر کسی، سفره هر کسی روی حساب (تقسیم شده هست). حلالتون را حرام نکنید!ا

امام امیر المؤمنین بر استرش سوار بود، در مسجد کوفه جلسه ای بود، تجمعی داشتند، آقا از استر فرود آمده اشخاصی ایستاده بودند. (آقا) فرمود: کدامیک از شما وقت آن دارید که تا مدتی که در این جلسه نشستیم و کارمان تمام شود، مواظب این استر باشید و افسار استر را نگه دارید؟ یکی آمد و گفت: آقا ! بنده. (آقا به آن فرد) فرمود: جلسه که تمام شده و آمدیم، پاداش و دستمزد را به شما می دهیم. این آدم بیچاره- وقتی امیرالمؤمنین رفت در مجلس نشست- افسار را از سر استر به در آورده (و) گرفته به دو درهم فروخت! آقا که بعد از خاتمه جلسه از مجلس درآمد، دید استر ایستاده و افسار سرش نیست. دید آن شخص، (افسار) را گرفته و برده(سرقت کرده)... و در این اثناء که صحبت می کرد در جمع حاضرین، دیدند یه شخصی داره از خیابون عبور می کنه، افساری دستشه. آقا فرمود: افسار استر من، اونیه که در دست این شخصه. رفتند به این شخص گفتند. گفت: بله آقا، من از شخصی خریدم به دو درهم.



آقا (امیرالمؤمنین) دو درهم بهش داد و افسار را از دستش گرفت و سر استر زد و رو کرد به مردم فرمود: اون شخصی که خیانت کرده (و افسار را گرفته و به دو درهم فروخت) من خودم می خواستم دو درهم به او بدهم، این (فرد عمداً) حـــلال خودش را حرام کرده...!


بیانی شریف از علامه حسن زاده آملی حفظه الله در خصوص لیلة القدر فاطمه زهرا سلام الله علیها:

الله فاطر است و تو فاطمه ای
در حديث اشتقاق كه : (( اين فاطمه است و من فاطر آسمان ها و زمينم ، دشمنانم را در روز فصل قضا (قيامت ) از رحمت خود فطم (قطع ) مى كنم و دوستان خويش را از آنچه باعث سرزنش و شين است فطم (قطع ) مى كنم ، پس اسمى از اسم خويش براى وى مشتق كردم . ))
و رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: (( اى فاطمه ! الله تعالى از اسماء خود اسمى بر تو مشتق كرده و اسم الله ، فاطر است و تو فاطمه هستى )) .
دانسته بودى كه (( رحم )) از (( رحمان )) اشتقاق يافته ، پس بدان كه وديعه مصطفى ، فاطمه انسيه حورا مطلع انوار علوى و مشكات ولوى و مادر امامان و صندوق دانش و وعاء معرفت است

منبع:فص حکمتیه فی کلمت فاطمیه

به مناسبت لیالی قدر،مناسب دیدم کلماتی نیز در مورد لیلة القدر در این تاپیک بیان کنم،إن شاء الله مقبول بیفتد
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏25، ص: 97
وَ رَوَى أَيْضاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ حُمْرَانَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَمَّا يُفْرَقُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ هَلْ هُوَ مَا يُقَدِّرُ اللَّهُ فِيهَا قَالَ لَا تُوصَفُ قُدْرَةُ اللَّهِ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ فَكَيْفَ يَكُونُ حَكِيماً إِلَّا مَا فُرِقَ وَ لَا تُوصَفُ قُدْرَةُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ لِأَنَّهُ يُحْدِثُ مَا يَشَاءُ وَ أَمَّا قَوْلُهُ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ
يَعْنِي فَاطِمَةَ ع وَ قَوْلُهُ تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها وَ الْمَلَائِكَةُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ يَمْلِكُونَ عِلْمَ آلِ مُحَمَّدٍ ع وَ الرُّوحُ رُوحُ الْقُدُسِ وَ هُوَ فِي فَاطِمَةَ ع مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ يَقُولُ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ مُسَلَّمَةٍ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ يَعْنِي حَتَّى يَقُومَ الْقَائِمُ عجل الله تعالی فرجه.

--------------------------------------------------------------------
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏43، ص: 66

تفسير فرات بن إبراهيم مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ عُبَيْدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ
اللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا
.
امام صادق عليه السّلام در تفسير سوره قدر فرمايد:
در آيه: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ
منظور از «الليلة» فاطمه عليها السّلام، و منظور از «القدر» خداوند است، پس هر كه فاطمه را به واقع بشناسد ليلة القدر را درك كرده است، و همانا او را فاطمه ناميدند چون مردمان از كسب معرفت واقعى نسبت به وى عاجز هستند.


حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمودند :

نادانان و کم خردان شیعه و کسانی که پر و بال پشه از دینداری آنان محکم تر است ما را آزار می دهند.

قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبي (عَلَيْهِ السَّلام):

إنَّ اللّهَ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضانَ مِضْماراً لِخَلْقِهِ، فَيَسْتَبِقُونَ فيهِ بِطاعَتِهِ إِلي مَرْضاتِهِ، فَسَبَقَ قَوْمٌ فَفَازُوا، وَقَصَّرَ آخَرُونَ فَخابُوا.

«من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 511، ح 1479»

امام حسن مجتبي (عليه السلام) فرمود:

خداوند متعال ماه رمضان را براي بندگان خود ميدان مسابقه قرار داد.

پس عدّه اي در آن ماه با اطاعت و عبادت به سعادت و خوشنودي الهي از يكديگر سبقت خواهند گرفت

و گروهي از روي بي توجّهي و سهل انگاري خسارت و ضرر مي نمايند.

قابل توجه روحانیون و طلاب محترم سایت:
سوال و جوابی از محضر حضرت آیت الله سید عبد الکریم کشمیری رحمة الله علیه:
اهل دانش چطور می شود دنیا پرست می شوند؟
ج: چون سهم امام می خورند و حق آن را بجا نمی آورند به دنیا روی می آورند.

سوال و جوابی از محضر حضرت آیة الله سید عبدالکریم کشمیری رحمة الله علیه:

در حدیث آمده « من صلی علی مره لم یبق من ذنوبه ذره» هر کس به من یک بار درود بفرستد همه گناهانش پاک و آمرزیده می شود، آیا واقعا" بدون شرایط هم چنین است؟
ج: کمال هر چیز با شرائط آن است و عمل یا واجب یا محرم است که ترک واجب و عمل به محرم از کمال هر چیز می کاهد و گاهی از بین می برد و وارد شده مثل این در بسم الله الرحمن الرحیم « من قال بسم الله الرحمن الرحیم مره لم یبق من ذنوبه ذره» گرچه گفتن خاصیت دارد لکن کمال آن با اجتماع شرائط است.

سوال و جوابی از محضر حضرت آیة الله سید عبدالکریم کشمیری رحمة الله علیه:

خیلی ها می گویند عصر جمعه و شب شنبه غمگین است؟
ج: چون روز جمعه روز امام زمان علیه السلام است و اعمال شیعیان را می نگرد، محزون می شود، او مصدر است پس مشتقات او هم بحزن او محزون می شوند.

به مناسبت 21 ماه مبارک رمضان
امشب لوای جور و جفا مشرکین زدند/ از آن جفا شکست به ارکان دین زدند

گفتی مگر که خانه ی ایمان خراب شد/ زان صدمه که بر پدر مؤمنین زدند

سکّان آسمان همه در ماتم علی (ع) / تاج کرامت از سر خود بر زمین زدند

آب روان به کام جهان تلخ شد مگر / زهر جفا به چشمه ی ماه معین زدند

اهل ستم ز کشتن داماد طا و ها/ تیر الم به جان و دل یا و سین زدند

از این مصیبت و غم و اندوه آتشی/ بر ساکنان روضه ی خلد برین زدند

خیل ملک تمام ملول و مکدرند/ زخمی مگر به پیکر روح امین زدند

یا از برای خاطر قطامه مشرکین / شمشیر کین به فرق امام مبین زدند

تنها نه فرق حیدر صفدر شکافتند/ کان تیغ را به دست جهان آفرین زدند

زان دم که تیغ کین به جبین علی (ع) رسید/ خورشید و ماه داغ الم بر جبین زدند

شق القمر دوباره به عالم شد آشکار/ زان ضربتی که بر سر سلطان دین زدند

آه و فغان ز زینب و کلثوم شد بلند / عمامه چون حسین و حسن بر زمین زدند

تنها نه چشم ذاکر از این غم گریسته/ کاین قرعه را به نام همه مسلمین زدند


بسم الله الرحمن الرحیم
دعا چیست؟
دعا کلید عطاء و وسیله قرب الی الله تعالی و مُخ عبادت و حیات روح و روح حیات است.
دعا کوبه باب رحمت رحیمیّه و سبب فتوح برکات شرح صدر و نور و ضیای سرّ است.
دعا موجب رسوخ حبّ ذکر الهی در دل، و منزِّه(تنزیه و پاک کننده) نفس از رین(حجاب) شواغل است.
دعا توشه سالکان حرم کبریای لا یزال، و شِعار عاشقان قبله جمال، و دِثار عارفان کعبه جلال است.
دعا سیر شهودی و کشف وجودی اهل کمال و تنها رابطه انسان با خدای متعال است.
دعا معراج عروج نفس ناطقه به اوج وحدت، و ولوج به ملکوت عزّت است.
دعا مِرقات ارتقای انسان به مقام ولایت، و رفرف اعتلای وی به مرتبت خلّت است.
دعا واسطه اسم اعظم گردیدن انسان و دست یافتن به کنوز قرآن و دارا شدن رموز تصرّف طبایع اجرام و ارکانست.
دعا کاسر(شکننده) قلب و جابر آن به « أنا عند المنکسرة قلوبهم» است.یعنی دل از ذکر و دعا شکسته شود و دل شکسته درست ترین و ارزنده ترین کالای بازار هستی است که خدا در دل شکسته است.الهی اگر یکبار دلم را بشکنی از من چه بشکن بشکنی.
دعا یاد دوست در دل راندن و نام او به زبان آوردن و در خلوت با او جشن ساختن و در وحدت با او نجوی گفتن و شیرین زبانی کردن است.
دل بی دعا بها ندارد، و دل بی بها، بها ندارد؛ « قل ما یعبؤ بکم ربی لولا دعاؤکم» بگو اگر دعای شما نباشد پروردگار من شما را چه وزن نهد و به شمار آورد.
نور علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور/ص9و10.

دستور العملهائی از علامه حسن زاده آملی حفظه الله:
شماره6

بسم الله الرحمن الرحیم
* هرکسی سفره خود و مهمان سفره خود است.و بعبارة اخری: هر کس زارع و مزرعه خودش است و نیّات و علوم و اعمالش بذرهایش بنگر تا در مزرعه خویش چه کاشته ای، که علی التحقیق علم و عالم و معلوم و عمل و عامل و معمول اتحاد وجودی دارند و آن تویی.در قول حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم: الدنیا مزرعة الآخرة و در کلام جناب وصیّ علیه السلام به حارث همدانی: أنت مع من احببت[ یعنی با کسی همنشین هستی که او را دوست داری] و نظائر این گونه احادیث صادر از اهل بیت عصمت و وحی دقت کن.
هزار و یک نکته/ نکته 566/ ص318.

دستور العملهائی از علامه حسن زاده آملی حفظه الله:
شماره7
آداب سائر و سالک الی الله
1) قرآن،که صورت کتیبّۀ انسان کامل- أعنی حقیقت محمّدیّه(صلی الله علیه و آله و سلّم) است،به اندازه ای که از آن بهره برده ای به حقیقت خاتم(صلی الله علیه و آله و سلّم)تقرّب یافته ای:إقرأ و ارقه(بخوان و بالا برو).
رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلّم)فرمود:« إنّ هذا القرآن مأدبة، فتعلّموا مأدبته ما استطعتم، و إنّ أصفر البیوت لجوف(لبیت خ) أصفر من کتاب الله تعالی»؛ یعنی این قرآن سفرۀ الهی(ادبستان الهی)است،پس از این ادبستان به مقدار استطاعتتان تعلیم گیرید،و همانا تهی ترین خانه ها آن است که از کتاب خداوند تعالی تهی باشد.
پس ای اخوان صفا و خلّان وفا به مأدبه ای آیید که : فیها ما تشتهی الأنفس و تلذّ الأعین،یعنی در آن مأدبه آنچه اشتهای جان دارید موجود است و آنچه چشمها را می برد متحقّق است.
عرفان و برهان و قرآن از هم جدایی ندارند و عرفان و برهان از بطون و اسرارند و بیانگر و زبان منطق وحی اند و قرآن و عرفان و برهان مساوی با انسان کامل اند که حجّت الله و قطب عالم امکان،و واسطۀ فیض الهی،و معصوم است و جان او وعای حقایق قرآن است.
2)آیۀ عباد الرحمن،آخر سورۀ فرقان،از (عباد الرّحمن الّذین یمشون علی الأرض) تا آخر سوره،هر یک،دستور العمل کاملی است.
3)در باب سیزذهم و باب بیستم ارشاد القلوب دیلمی آمده است که:
قال النّبیّ (صلّی الله علیه و آله و سلّم):یقول الله تعالی:«من أحدث و لم یتوضّأ فقد جفانی،و من أحدث و توضّأ و لم یصلّ رکعتین فقد جفانی،و من صلّی رکعتین و لم یدعنی فقد جفانی،و من أحدث و صلّی رکعتین و دعانی فلم أجبه فی ما یسأل من أمر دینه و دنیاه فقد جفوته،و لست بربّ جاف»؛ یعنی نبی(صلّی الله علیه و آله ) فرمود که خداوند تعالی می فرماید:کسی که دچار حَدَث بشود و وضوء نگیرد پس به تحقیق مرا ستم کرده است،و کسی که محدث شد و وضوء گرفت ولی دو رکعت نماز نگذارد،پس به من جفا کرد،و کسی که دو رکعت نماز بخواند و مرا نخواند(یعنی چیزی از من نخواهد)پس به من جفا کرد،و کسی که محدث شد و دو رکعت نماز گذارد و مرا خواند،پس من جوابش را در آنچه که از امر دین دنیایش خواسته است ندادم پس همانا من به او ستم کردم در حالیکه من پروردگار جفا کار نیستم.
حالا که در این عمل سهلِ رخیص چنین نتیجۀ عظیمِ نفیس است،خوسا به حال آنکه از علوّ همّت خود بعد از ادای این دستور از حق تعالی مطلبی بخواهد که آن را زوال و نفاد نباشد،أعنی حلاوت ذکر و لذّت لقاء و شرف حضور بخواهد(اللّهم ارزُقنی حلاوةَ ذکرِک و لقائَک و الحضورَ عندک) ،و زبان حالش این باشد که:
ما از تـو نـــــداریم به غیــر از تـو تمنــّا حلوا به کسی ده که محبّت نچشیده است
4) (و کلوا و اشربوا و لا تسرفوا).فضول طعام مُمیت قلب است،و مفضی به سرکشی نفس و طغیان او است،و از اجلّ خصال مؤمن جوع است.
نه چندان بخور کز دهانت بر آید نه چندان که از ضعف جانت بر آید
5)همانطور که فضول طعام مُمیت قلب است، فضول کلام نیز از قلب قاسی بر خیزد.از رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم)روایت است که:
«کلام به غیر ذکر خدا را زیاد نکنید،چون که کثرت کلام به غیر ذکر خداوند،برای دل قساوت می آورد و همانا دورترین مردم از خداوند،قلب قاسی است».
6)محاسبت نفس،که امام کاظم(علیه السلّام) فرمود:«از ما نیست کسی که درهر روز،خودش را محاسبه نمی کند،که اگر عمل خوبی انجام داد از خداوند طلب زیادی آن نماید و اگر عمل بدی را مرتکب شد طلب مغفرت از پیشگاه خدا کند و بسوی او توبه نماید».
7)مراقبت،و این مطلب عمده است.
قال الله تعالی :« و کان الله علی کلّ شیء رقیباً»،یعنی خداوند بر هر چیزی نگهبان است..
و قال النّبیّ (صلّی الله علیه و آله و سلّم) لبعض أصحابه: «اعبد الله کأنّک تراه، فإن لم تکن تراه فهو یراک»،یعنی حضرت به بعضی از اصحابش فرمود:«عبادت کن خدا را مثل اینکه او را می بینی،پس اگر تو او را نمی بینی،پس او تو را می بیند».
Dirol ادب مع الله در هر حال،در باب چهل و نهم ارشاد القلوب دیلمی آمده است:روایت شده که نبیّ(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به سوی گوسفندانش خارج شد در حالیکه چوپان آنها را برهنه دید که داشت لباسش را از شپش پاک می کرد(و خودش لخت و برهنه بود)و تا حضرت را دید لباس پوشید،پس حضرت به او فرمود:
برو که احتیاجی برای ما در چوپانی تو نیست،پس چوپان به حضرت عرض کرد برای چه؟حضرت در جواب فرمود:ما اهل بیتی هستیم که کسی را که ادب با خداوند را حفظ نمی کند و از او در خلوتش حیاء نمی کند،استخدام نمی کنیم و به کار نمی گیریم.
9)عزلت،که سلامت در عزلت است،با خلق باش و نباش.
هرگز میان حاضـر و غایب شـنیده ای من در میان جمع و دلم جای دیگر است
10)تهجّد، (و من اللیل فتهجّد به نافلةً لک عسی أن یبعثک ربّک مقاماً محموداً و قل ربّ أدخلنی مدخَل صدق و أخرجنی مخرَج صدق و اجعل لی من لدنک سلطاناً نصیراً)
11)تفکّر، قال الله تعالی: «الّذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم و یتفکّرون فی خلق السّموات و الأرض ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک فقنا عذاب النّار.»
12)ذکر الله تعالی در هر حال ،قلبی و زبانی، قوله سبحانه: «و اذکر ربّک فی نفسک تضرّعاً و خیفةً و دون الجهر من القول بالغدوّ و الآصال و لا تکن من الغافلین*إنّ الّذین عند ربّک لا یستکبرون عن عبادته و یسبّحونه و له یسجدون . »
13)ریاضت در طریق غلم و عمل بر نهج و روشی که در شریعت محمّدیّه(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مقرّر است و بس،که علم و عمل برای طیران به اوج کمال و عروج به معارج به منزلت دو بالند.
14)اقتصاد،یعنی میانه روی در مطلق امور،حتّی در عبادت.
15)مطلب در دو کلمه است:تعظیم امر خالق،و شفقت با خلق.
فرزانه آن که خواهد تعظیم امر خالق/دیگر که باز دارد از خلق شرّ و شورش

منبع:کتاب حامل اسرار/ص ۴۸ (به نقل از نامه ها برنامه ها/ص ۲۶)

سلام
نظر دوستانی که این پستها را مطالعه کردند،چیه؟

tahora87;131948 نوشت:
از فضول كلام چون فضول طعام دست بدار.

خیلی وقتا آدمایی رو می بینیم که مثلا دو ساعته داره با یکی بحث می کنه و طرفم تا آخر از خر شیطون پایین نمی آد. بعد با سلام و صلوات می آیند بحث رو خاتمه بدند. بعد تازه یکی شون بر می گرده می گه: ضمنا این رو هم بگم.... (دوباره همه چی از اول)
یکی نیست بگه باور کن اگر اون قرار بود حرف تو رو بفهمه و قبول کنه، تا حالا فهمیده بود.:Ghamgin:

واقعا چقدر جدل می کینم و حواسمون نیست؟

در محضر علامه حسن زاده آملی حفظه الله:

ارزش بلایا

سوال: توضیحی پیرامون روایت زیر، به ویژه فراز دوم آن بفرمایید: «من یعرف البلاء یصبر علیه و من لا یعرفه ینکره» (الحیاةج1،ص134)

استاد: روایت دیگری در همین زمینه از امام نهم (علیه السلام) نقل شده است که می فرمایند در قیامت، بلادیده ها و رنج کشیده ها مقاماتی دارند عالی و ارحمند. اینها کسانی هستند که تسلیم مشیت حق تعالی بوده اند و صبر داشته اند. اینها کسانی هستند که می گویند:
عاشقم بر لطف و برقهرش بجدّ// ای عجب من عاشق این هر دو ضد

در بلایـم می چشم لـذّات او// مـات اویـم، مـات اویـم، مـات او

یا به قول شاعر دیگر:

هر که در این بزم مقرّب تر است// جام بـلا بیشـترش می دهنـد

کما اینکه داریم: «البلاء للولاء» در نظام عالم هم، بلا دیدن و زجر کشیدن، ارزش آفرین است. دانه گندم وقتی زیر خاک می رود، زحمتی تحمل می کند و رنجی می کشد، امّا تبدیل به ساقه و خوشه می شود و بعد هم وقتی زیر سنگ آسیا خُرد می شود و بیشتر بلا می کشد، تبدیل به آرد می شود و باز هم ارزشش بیشتر می گردد و بعد هم که باید برود داخل تنور و در آتش افتد، تا تبدیل به نان شود و قیمتش افزون شود و همینطور...

پس کسی که ارزش نظام عالم را نمی داند و از نقش بلا و رنج در کسب کمال غافل است، بلایا را بد و منکَر می داند، مانند بسیاری از مردم که بلافاصله در برابر مصائب، زبان به شکوه می گشایند و توان تحمل مشقات را ندارند.

منبع:در محضر استاد ص۳۲

کلامی رفیع در باب توبه صحیح از حضرت آیة الله یعقوبی قائنی حفظه الله:

بسم الله الرحمن الرحیم

استغفار عمل بسیار پسندیده و خوبی در نزد خداوند است. همان طور که برخی از آیات قرآنی این مطلب را بیان نموده و موید آن می باشد.

وَ مَا کان اللّه لِیُعَذّبهم و انتَ فیهِم و ما کان اللّه مُعذّبهُم وَ هُم یَستَغفرون
( (ای پیامبر) تا تو در میان آنها هستی، خداوند آن ها را مجازات نخواهد کرد؛ و (نیز) تا استغفار می کنند، خدا عذابشان نمی کند )

متاسفانه مردم حتی متدینین و نیکان، از معصیت بودن بسیاری از اعمال خود غافل اند و به گناه بودن آن ها توجه ای ندارند، لذا خواندن دعا ها و دقت در مضامین استغفارات در این ارتباط بسیار مفید است.
و اما توبه ی صحیح و کامل، توبه ی عملی است. شخص تائب نخست باید با اندیشیدن به گذشته و به یاد آوردن خسران ها و گناهانی که مرتکب شده، به جبران آن ها پرداخته و هر دینی را که به گردن دارد بپردازد. یعنی تا آنجا که در خاطر دارد و ذهنش یاری می کند، اگر حق الناس به گردن دارد، جبران نموده و چنان چه مرتکب ظلمی شده است، حلالیت بطلبد. جبران حق الله نیز همین طور است، باید قضای نمازها و روزه های فوت شده ی خویش را به جای آورد.
در واقع شخص تائب باید یک ندامت و پشیمانی کامل و حقیقی به دست آورد و با خود عهد نماید که دیگر در پی اعمال ناشایست گذشته نرفته و واقعا ترک گناه کند.
بعد از این اعمال، به جای آوردن نماز توبه ی روز یک شنبه ذی القعده که منتسب به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بوده و برای مقبول شدن توبه و آمرزش معاصی مفید است، توصیه می گردد. البته خواندن این نماز فقط محدود به ماه ذی القعده نبوده و در هر یک شنبه ای از سال می توان از آن بهره جست، لیکن خواندن آن در ماه ذی القعده افضل است.
استاد ما مرحوم آقای انصاری رضوان الله علیه در باب آداب خواندن این نماز می فرمودند: اگر حال توبه دارید خوب است، اما اگر این حال را ندارید ابتدا آن را تحصیل نمایید. و برای تحصیل آن، هر روز در ساعتى معين و در جاى خلوت، افرادى را كه قبلاً مى‏ شناختيد و از دنيا رفته‏ اند به ياد آورده، فكر كنيد الآن كجا رفته ‏اند؟ و در آنجا به چه چيز احتياج دارند؟ همين طور فكر را ادامه دهید تا به تدریج حال انزجار از دنيا در درونتان پيدا شود، سپس نماز مذکور را بخوانید.
علاوه بر این، به سبب آنکه ممکن است خسران هایی را از یاد برده و در جهت رفع آن اقدامی ننموده باشیم، برای تکمیل توبه، خواندن دعای روز دوشنبه خوب است، زیرا مضمون آن به زبان آوردن معاصی گذشته و درخواست از اله بی نیاز برای ادای مظلمه هایی است که در حق بندگانش به گردن داریم.
در مجموع و در همه ی احوال خواندن مناجات خمس عشره که منتسب به حضرت زین العابدین علیه السلام می باشد توصیه می گردد. سالک به تناسب حال خویش می تواند هر کدام از آن مناجات ها را برگزیده و با آن مانوس گردد و در این مورد که هدف توبه است، می توان مناجات تائبین را ورد خود قرار داد.
استغفاری هم از امیر المومنین علیه السلام نقل شده که حاوی هفتاد بند می باشد و اگر کسی آن را با توجه بخواند، آثار عجیبی از آن خواهد دید. حضرت امیر علیه السلام این استغفار را بعد از نماز صبح می خوانده اند ولی اگر کسی موفق به خواندن آن در هنگام صبح نشد می تواند آن را بعد از نماز عصر بخواند.
این مطالبی که عرض شد اقل دستورات است تا باعث مأیوس شدنتان نگردد. در عین حال روایت شده حضرت امیرالمومنین علیه السلام از مردی شنیدند که می گوید: استغفرالله. در این هنگام خطاب به او فرمودند: مادرت به عزایت بنشیند، آیا حد و اندازه ی استغفار را می دانی؟ سپس فرمودند: استغفار درجه و جایگاه علیین و بلند مرتبگان و مشتمل بر شش معنا است:
1 - پشیمانی از افعال و کردار گذشته.
2 - تصمیم برای برنگشتن به اعمال ناپسند.
3 - برگرداندن حقوق مردم به خودشان.
4 – به جای آوردن واجباتی که از تو فوت شده است.
5 – آب کردن گوشت هایی که از راه حرام و معصیت در تو روئیده است، از طریق عبادت.
6 – چشاندن الم و زحمت اطاعت به خویش همان گونه که لذت گناه و معصیت را چشیده است.
تا اینجا در مورد راه و روش توبه سخن گفته شد اما سوال اینجاست که چگونه می توان صحت توبه ی خویش را تشخیص داد؟
هرگاه انسان توبه نمود و پس از آن ، عمل ناپسند خود را به یاد آورد، اگر درونش حال ندامت پدیدار شد، علامت این است که توبه اش صحیح بوده، اما اگر هنگام یادآوری عمل گذشته ی خویش، به جای آن که ناراحت شود، لذت آن عمل را به یاد آورد، باید بداند توبه اش هنوز در درگاه حق تعالی مقبول واقع نشده است.
با این همه، به یاد داشتن این مطلب ضروری است که تا خداوند نخواهد، سعادت توبه ی کامل نصیب انسان نخواهد شد. هنگامی هم که نصیب می شود، باز اوست که باید ما را حفظ نماید تا به حال قبلی باز نگردیم.

منابع دسترسی به ادعیه:
نماز توبه ی روز یک شنبه ذی القعده: مفاتیح الجنان
دعای روز دو شنبه: مفاتیح الجنان، انیس الصادقین
مناجات خمس عشره: صحیفه ی سجادیه، مفاتیح الجنان
استغفار امیر المومنین (ع) : بحار الانوار جلد 87، البلدالامین، انیس الصادقین

[=arial, helvetica, sans-serif]در فراق ماه مبارک[/]

[=arial, helvetica, sans-serif]ای ماه صیام ار چه مرا خود خطری نیست// حقا که مرا همچو تو مهمان دگری نیست[/]

[=arial, helvetica, sans-serif]از درد تو ای رفته بناگه ز بر ما// یک زاویه ای نیست که پر خون جگری نیست[/]

[=arial, helvetica, sans-serif]آن کیست که از بهر تو یک قطره نبارید// کان قطره کنون در صدف دین گهری نیست[/]

[=arial, helvetica, sans-serif]ای وای بر آن کز غم وقت سحر تو// او را بجز از وقت صبوحی سحری نیست[/]

[=arial, helvetica, sans-serif]بسیار تو آیی و نبینی همه را زانک// ما بر گذریم از تو ترا خود خبری نیست[/]

[=arial, helvetica, sans-serif]آن دل که همی ترسد از شعله آتش// والله که بجز روزه مر او را سپری نیست[/]

[=arial, helvetica, sans-serif]بس کس که چو ما روزه همی داشت از این پیش// امروز بجز خاک مر او را مقری نیست[/]

[=arial, helvetica, sans-serif]ای داده به باد این مه با برکت و با خیر// مانا کت از این آتش در دل شرری نیست[/]

[=arial, helvetica, sans-serif]بسیار کسا کو بر عیدی چو تو می خواست// امروز جز از حسرت از آنش ثمری نیست[/]

[=arial, helvetica, sans-serif]اشکی دو سه امروز درین بقعه فرو بار// کاندر چمن عمر تو زین به مطری نیست[/]

کلیات سنایی غزنوی/ ص ۹۹
موضوع قفل شده است