اثبات روح انسان !

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اثبات روح انسان !

با سلام

از کارشناسان گرامی درخواست دارم اثبات کنند که انسان روح داره .. امروز تو مسجد تو جلسه این بحث بین بچه ها مطرح شد و کسی نتونست به جواب کاملی برسه ..
از دوستان میخوام در کنار اثبات های عقلی و فلسفی و اینجورچیزا یه تعریف ساده واسه بچه های جلسه هم بدن !
ولی اون تعریف علمی ش رو خودم میخوام !
با تشکر

mohandes;130741 نوشت:
اثبات کنند که انسان روح داره


با سلام

به اسک دین خوش امدید

برای اثبات روح انسان چندین دلیل و برهان می اوریم:

دلیل قرانی:

قرآن کریم آفرینش انسان را علاوه بر اینکه از خاک و گل یا نطفه و مراحل تکاملی آن می داند، برای او حقیقت دیگری نیز معتقد است که گاهی از آن به روح و گاهی به خلق دیگر تعبیر می کند.

...ثمّ اءنشاناه خلقا آخر... (14/مومنین)

سپس آن را به شکل دیگری ایجاد کردیم .
فاذا سوّیته ونفخت فیه من روحی ...(29/حجر)
هنگامی که کار آن را به پایان رساندم و از روح خود در او دمیدم .



با تاءمل در این آیات به دست می آید که وجود روح از نظر قرآن امری مسلم است .

ادامه دارد........

mohandes;130741 نوشت:
اثبات کنند که انسان روح داره ..


با سلام

به این مثال دقت کنید:

انسانی به نام محمد را در نظر بگیرد که چندین سال پیش متولد شده است
و دوران بسیاری از جمله:
نوزادی،
کودکی،
نونهال،
نوجوان،
جوان،
مرد،
میانسال
و............را پشت سر می گذارد و طی این چندین سال

اندام و بدن او رشد کرده است
غذا خورده است،
بر اثر بیماری ضعیف شده است،
بی هوش شده است،
و............

حال کدام یک از اینها محمد است ؟؟
محمد نوزاد؟؟
محمدنوجوان؟؟
محمد جوان؟؟
محمد لاقر؟
محمد مرد؟
محمد بیمار؟
و...................؟؟؟؟؟؟؟

جواب شما مشخص است همه اینها محمد است
چرا به همه اینها محمد می گوییم در صورتی که این همه تغییر و تحول در او وجود داد؟؟

یا خود ایشان خودش را محمد می داند و از خود تعبیر به (من) می کند (منی) که تمام دوران زندگی او را دربرمی گیرد

پس این منیت و من بودن همان روح انسان است که غیر از جسم ومادیاتی است که انسان با ان سر وکار دارد و می بیند و می شوند و می خورد و......

mohandes;130741 نوشت:
اثبات کنند که انسان روح داره ..


با سلام

باز به ان مثال دقت کنید:

انسانی با خود می گوید
من می خورم
من می شنوم
من می روم
من می بینم
و..............

همه ما می دانیم که هر کدام از این افعال مستقل از یکدیگر اند و دیگری نمی تواند کار ان یکی را بکند مثلا:
چشم نمی تواند بخورد
یا کوش نمی تواند راه برود
یا چشم بشنود
و.........

و ما همه اینها را به (منی) نسبت می دهیم
من می روم
من می شنوم
من کوش می کنم
من می خورم
من ............

این من همان روح انسان است که مستقل از بدن است که نه چشم است و نه کوش است و نه پا است و نه........
و ما همه این ها را به او نسبت می دهیم و این همان روح انسان است


این "من" رو بجز روح نمیشه به روابط بین اجزا نسبت داد که در طول عمر هم اتفاقا ثابت و بدون تغییر هستند؟

منجم باشی;130828 نوشت:
این "من" رو بجز روح نمیشه به روابط بین اجزا نسبت داد که در طول عمر هم اتفاقا ثابت و بدون تغییر هستند؟


با سلام

جناب منجم باشی متوجه منظورتان نشدم

می شود بیشتر توضیح فرمایید

روابط بین اجزا چیست که در طول عمر ثابت است و بدون تغییر؟؟

در ضمن دلیلمان برای روح که فقط اینها نیست

mohandes;130741 نوشت:
با سلام از کارشناسان گرامی درخواست دارم اثبات کنند که انسان روح داره .. امروز تو مسجد تو جلسه این بحث بین بچه ها مطرح شد و کسی نتونست به جواب کاملی برسه .. از دوستان میخوام در کنار اثبات های عقلی و فلسفی و اینجورچیزا یه تعریف ساده واسه بچه های جلسه هم بدن ! ولی اون تعریف علمی ش رو خودم میخوام ! با تشکر

سلام
به این تاپیک مراجعه فرمایید
http://www.askdin.com/showthread.php?t=12381
موفق باشید

سلام
من وجود روح را با دلیل وجود خداوند برای خودم اثبات کردم
خداوند هیچگاه بنده را بدون دلیل نیافریده تا زوال دهد
خداوندی که تمام اعضا و جوارح بدنم را بنا بر اصولی در کنار هم قرار داده و مهمتر از ان قدرت تفکر و تمیز را عطا نموده چرا باید به ان انتها دهد؟ خداوند ما را ملعبه دنیا نکرده بلکه قصدش تکامل ذهن و همچنین رسانیدن ما به راه روح انیت میباشد
ما بر گرفته از نیرویی عظیم خداوندیم و این نیرو هیچ گاه نابود نمی شود و به سوی منبع خود باز میگردد همان طور که اتم را میشود شکافت اما تشکیلاتش فقط امکان تغییر دارند و نابود نمی شوند :Sham:

طاها;130808 نوشت:

با سلام

باز به ان مثال دقت کنید:

انسانی با خود می گوید
من می خورم
من می شنوم
من می روم
من می بینم
و..............

همه ما می دانیم که هر کدام از این افعال مستقل از یکدیگر اند و دیگری نمی تواند کار ان یکی را بکند مثلا:
چشم نمی تواند بخورد
یا کوش نمی تواند راه برود
یا چشم بشنود
و.........

و ما همه اینها را به (منی) نسبت می دهیم
من می روم
من می شنوم
من کوش می کنم
من می خورم
من ............

این من همان روح انسان است که مستقل از بدن است که نه چشم است و نه کوش است و نه پا است و نه........
و ما همه این ها را به او نسبت می دهیم و این همان روح انسان است


با سلام؛
آیا می توانید بگویید که حیواناتی مثل سگ هم هویت دارند یا نه؟ آیا یک ماهی هم هویت دارد؟ یک حشره و کرم خاکی چطور؟ یک ویروس چطور؟ تفاوت این موجودات در چیست؟ آیا می توان گفت که روح در انسان قوی تر از سگ است و یا روح سگ فعال تر از روح یک حشره است؟ تفاوت همه این موجودات در تعداد سلول های مغزی است. وجود هویت ناشی از عملکرد گروهی سلول های مغزی است. هر چه تعداد و عمکرد گروهی سلول های مغزی پیچیده تر باشد وجود هویت بارز تر می شود. هویت انسان خاصیت نوخاسته از عملکرد گروهی سلول های مغزی است.
افرادی وجود دارند که دچار اختلال تجزیه هویت هستند. این افراد دارای شخصیت ثابت نیستند و شخصیت های مختلف به تناوب کنترل بدن این افراد را به دست می گیرند. جالب اینجاست که این افراد همواره شخصیت خود را ثابت می پندارند چون به هیچ وجه نمی توان متوجه تغییر هویت شد!

طاها;130839 نوشت:

با سلام

جناب منجم باشی متوجه منظورتان نشدم

می شود بیشتر توضیح فرمایید

روابط بین اجزا چیست که در طول عمر ثابت است و بدون تغییر؟؟

در ضمن دلیلمان برای روح که فقط اینها نیست


سلام

اول اینکه صرف اینکه من به یک استدلال در مورد روح که بسیار هم شایع هست ایراد بگیرم به معنی این نیست که من بگویم روح وجود ندارد!!
بله من متوجه هستم که دلیل زیاد است. اما اگر مسئله ای یک راه حل ساده و قانع کننده داشته باشد بهتر از 1000 راه حل با اما و اگر است.

اما منظور.

اساس استدلال قبل به طور خلاصه بر این استوار است که با وجود نغییرات مادی فراوان در طول عمر؛ یک "من" ثابت در رفتار و گفتار و تفکر انسان وجود دارد. چون آن ماده متغیر است و این من ثابت پس چیزی فراتر از آن ماده وجود دارد که مسئول این من تغییر ناپذیر است.

ایرادی که به این استدلال می شود وارد کرد این است که درست است که:

1- روابط بین اجزا مادی است که آن من را تشکیل می دهد. و این روابط ثابت است. به طور خلاصه آنکه در مغز شما مدار هایی تشکیل می شود که مسئول تمام آنچیزی است که مغز انجام می دهد. درست مثل یک مدار الکتریکی. وقتی شما مدار الکتریکی را طراحی کردید اگر هزار بار هم سیم آن را عوض کنید و سیم جدیدی بگذارید باز هم مدار همان رفتار را انجام می دهد. اینجا شما نمی توانید بگویید که چون با وجود تعویض کامل ماده، رفتار ثابت است پس در این مدار چیزی فراتر از ماده وجود دارد.
در بدن انسان هم ترتیبات و نظام ها و روابطی بین اجزا مادی برقرار است که علی رغم تغییر ماده، آنها ثابت می مانند. بعضی از بدو خلقت فرد هستند تا آخر بعضی به وجود می آیند و می مانند.

2- همه چیز در بدن انسان تجدید و تعویض نمی شود. مگر آنکه در سطح اتم ها و ملکول ها تصور کنید. در آن سطح هم یک اتم کربن، بجز وجود و ماهیت خود، هویت اضافه تری ندارد. پس اگر یک رشته 10 تایی از کربن با یک رشته 10تایی دیگر تعویض شود در واقع باید بگوییم آن ماده تغییری نکرده است.

3- در یک انسان سالم است که یک من وجود دارد. هستند افرادی که به علت بیماری چندین من دارند و در بیشتر موارد این من از وجود من های دیگر هم خبری ندارد!! و می دانیم که یک فرد چند روح ندارد.

با سلام
درپاسخ به اشکالات جناب منجم باشی نکاتی ارائه می شود.
1_راوابط همان نسبتها هستند که دارای وجود فی غیره هستند به این معنا که در ضمن طرفین خود تحقق پیدا می کنند وبه تبع از بین رفتن طرفینشان خود نسبت هم از بین می رود.در نتیجه چون ماده متغیر است و طرفین هم مادی هستند با تغییر طرفین، خود نسبت هم از بین میرود،پس داشتن روابط ثابت با طرفین مادی که دائما دستخوش تغییرهستند صحیح نمی باشد
2_در علم امروز ثابت شده که بدن آدمی از جمله مغز، با همه محتویات خود تغییر میکند.
3_انسان چه در حال بیماری وچه در حال سلامت من واحدی رادرک میکند ودرک شهودی مؤید این نظریه هست با این تفاوت که فرد بیماریا شخصی که دچار اختلال شخصیتی است در زمانهای متفاوت،چون رفتارهای دو گانه ومتناقضی ازخود بروز میدهد برداشت ما این است که دارای من های متعدد است.

دلیلی کوتاه و ساده برای اثبات روح

جسم،یا همه آن ویا بعض آن در تحت حواس ما قرار میگیرد در حالیکه آنچه به نام (من) درک میکنیم همه یا بعض آن در تحت حواس ما قرار نمی گیرد. به عبارتی در ک ما از (من) یک درک حسی نیست پس من درک شده، جسمانی نیست.

موضوع قفل شده است