اصل بر طهارت؛ زیبائی های اسلام مبین (بیان خاطره و داستان)

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اصل بر طهارت؛ زیبائی های اسلام مبین (بیان خاطره و داستان)

[="blue"][="blue"]خاطره اي از امام خميني(ره):[/]
هنگامي كه قرار بود ايشان از عراق به سوي كويت و بعد فرانسه سفر كنند، در بغداد توقف كوتاهي داشتند كه در هتلي كنار رود دجله سكونت كردند كه بيشتر كساني كه آنجا رفت و آمد مي كردند مسيحي بودند. اما اطرافيان امام ديدند ايشان به طور عادي حتي از امكانات حوله [هتلينگ] آنجا استفاده مي كردند. اطرافيان لبخند زدند و گفتند مثل اينكه آقا نمي دانند اينها اكثرا مسيحي هستند و حتي مشروب خوار هستند. امام فرمودند اتفاقا مي دانم اما كشور اسلامي است و اصل بر طهارت است.
[/]

[="blue"][="darkgreen"]درباره امام صادق(ع) گفته شده است؛
كه ايشان هنگامي كه به دستشويي مي رفتند مقداري آب به لباس خود مي پاشيدند تا اگر ترشحي انجام بگيرد مشكوك بين نجس و پاكي شود و اصل را بر پاكي بگذارند.[/][/]

[="blue"]سوال:

در ابتدا از طرز نوشتنم كه با لحن تندي است عذرخواهي مي كنم و آن هم به اين دليل است كه خيلي ناراحتم و قادر به كنترل عصبانيتم نيستم.
هميشه مي گويند اسلام دين راحتي است ، دستوراتش باعث آرامش خاطر افراد و مايه آسايش آنان است . كجااين چنين است ؟
از وقتي كه مكلف شده ام ودستورات اسلام را اجرا مي كنم اعصابم خراب شده و آسايش از من سلب شده . از يك طرف مي نويسند احكامي را غالباً به آن نياز پيدا مي كنيد واجب است ياد بگيريد.از طرف ديگر احكام را ياد مي گيريم زندگي مختل مي شود.
احكام نجاسات و مطهرات راخوانده ام ، الان همة زندگي در نظرم نجس هستند. از خانه گرفته تا خوابگاهم دردانشگاه. از اطاقم گرفته تا فرشها وآشپزخانه و هال و حمام. از كوچه گرفته تاخيابان همه و همه در نظرم نجس هستند.مدتي بود كه اصلاً نمي توانستم نمازبخوانم. هر وقت تكبير مي گفتم در وسط تكبير با خود فكر مي كردم اشتباه گفتم ونماز را مي شكستم. اگر از غول تكبير باموفقيت مي گذشتم در تلفظ بقيه كلمات ميماندم. گاهي در نماز اصلاً زبانم بند ميآمد. اكنون كه نزديك شش سال است مكلف شده ام فكر ميكنم حدود سه سال نماز قضا داشته باشم. حتي فكر بجا آوردن اين همه نمازقضا تنم را به لرزه مي اندازد. در موردنجاسات هم اكثر اوقات در خانه يا درخوابگاه، يا روي پاشنه پا راه مي روم ياروي پنجة پا. مورد تمسخر خاص و عام شده ام. حمام رفتنم طولاني است. خدا نكندمحتلم شوم اگر نه، يا بايد با تيمم نمازبخوانم يا نمازم قضا مي شود. در توالت نيز اينقدر مي مانم تا پاهايم درد ميگيرد و باز هم نمي توانم بدنم را ازنجاست پاك كنم. بعضي وقتها مي شود كه باخود مي گويم دست از هر چه دين و اسلام واحكام و قرآن است بردارم. اصلاً ديوانه شده ام. از يك طرف مي خواهم نجاسات را پاك كنم ، از طرف ديگر از اسراف آب مي ترسم.اگر آب كر در اختيار نباشد كه بدبخت ميشوم.
اين ديگر چه ديني است. خواهشاً كمكم كنيد. من را از اين بدبختي نجات بدهيد.شما كه مبلغ اسلام هستيد به من بدبخت بيچاره نيز كمكي كنيد. مجدداً در آخر به خاطر لحن زشتم عذر خواهي مي كنم.
لطفاًبه طور كامل توضيح دهيد.
[="red"] از خلاصه نوشتن كه باعث گمراهي بيشترم مي شود لطفاًدوري كنيد؟[/]
[/]

[="Blue"]نخست بايد دانست اين مشكلاتي كه شما مطرح كرديد براي پيشوايان دين كه عمل كننده به همه احكام شرعي هستند و براي اكثر مسلمانان پيش نيامده است. خوب است در اين باره خاطره اي را از امام خميني(ره) براي شما بازگو كنيم؛ هنگامي كه قرار بود ايشان از عراق به سوي كويت و بعد فرانسه سفر كنند، در بغداد توقف كوتاهي داشتند كه در هتلي كنار رود دجله سكونت كردند كه بيشتر كساني كه آنجا رفت و آمد مي كردند مسيحي بودند. اما اطرافيان امام ديدند ايشان به طور عادي حتي از امكانات حوله [هتلينگ] آنجا استفاده مي كردند. اطرافيان لبخند زدند و گفتند مثل اينكه آقا نمي دانند اينها اكثرا مسيحي هستند و حتي مشروب خوار هستند. امام فرمودند اتفاقا مي دانم اما كشور اسلامي است و اصل بر طهارت است.
هم چنين درباره امام صادق(ع) گفته شده است؛ كه ايشان هنگامي كه به دستشويي مي رفتند مقداري آب به لباس خود مي پاشيدند تا اگر ترشحي انجام بگيرد مشكوك بين نجس و پاكي شود و اصل را بر پاكي بگذارند.
بنابراين توصيه ما اين است كه هيچگونه نيازي به اين سخت گيري ها نيست و هرگاه شك در نجاست و پاكي داشتيد، اصل را بر طهارت بگذاريد و اعتنا نكنيد و درباره الفاظ نماز همين قدر كه ادا شد و به كلمه بعد رسيديد ديگر اعتنا نكنيد و صحيح است.
براي توضيح بيشتر توجه شما را به مطالب زير جلب مي كنيم:
وسواس عبارت است از افكار و انديشه‏ها يا اعمال و رفتارهاى ناخواسته و غيراختيارى كه پى‏در پى و بدون اراده شخص به ذهن فرد مى‏آيد و نمى‏تواند به سادگى آن فكر يا عمل را از خود دور كند. اين حالت باعث ايجاد اضطراب شده و شخص جهت خنثى كردن آن و رسيدن به آرامش، به اعمال يا افكارى روى مى‏آورد و مكرراً در عمل يا در ذهن خود آن را تكرار مى‏كند و خود را در برابر آن اعمال و يا افكار مجبور احساس مى‏كند مثل تكرار افكارى اذيت‏كننده در ذهن يا تكرار آب كشيدن دست خود يا ترديد در طهارت و نجاست لباس يا بدن خود و نظاير آن. بنابراين دقت در طهارت و نجاست اگر از حد عادى خارج شود و بدون اختيار فرد دست يا ظرفى را آب مى‏كشد و اين عمل به گونه‏اى تكرار شود كه غيرمتعارف باشد، وسواس است و بايد درمان شود.
گام اول براى غلبه بر اين بيمارى، شناخت آن به عنوان يك روند مزاحم است.
براى از بين رفتن حالت وسواس راه‏هايى وجود دارد كه از جمله آنها مى‏توان عوامل زير را برشمرد:
1) يادگيرى مسائل شرعى به نحو صحيح.
2) توجه به مفاسدى كه وسواس به دنبال دارد؛ مانند از بين رفتن تمركز فكرى و اختلال در امور زندگى و بازماندن از انجام تكاليف شرعى.
3) مطالعه كتابهايى كه در اين زمينه نوشته شده است؛ مانند كتاب »وسواس« تأليف مرحوم مصطفى زمانى.
4) توجه داشته باشيم كه گمان به نجاست تكليف آور نيست بلكه در صورتى اجتناب لازم است كه انسان يقين به نجاست داشته باشد.
5) همان طور كه مى‏دانيم در زمان پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) با اين كه آب لوله‏كشى و امكانات بهداشتى فعلى موجود نبوده است مسلمانان به طورعادى زندگى مى‏كردند و در خصوص طهارت و نجاست مشكل خاصى نداشتند.
6) توجه به اين كه يقين شخص وسواس براى وى معتبر نيست بلكه در پاك شدن و نجس شدن اشياء بايد به نظر عرف مراجعه كند و در آب كشيدن اشياء و انجام غسل به طور عادى و مانند عرف عمل كند.
ضمنا بايد به عرضتان برسانيم که درمان کامل وسواس نيازمند جلسات مشاوره حضوري است تا با ريشه يابي عوامل به وجود آورنده آن و با عمل کردن به راه کارهاي ارائه شده توسط مشاور به حل و درمان آن پرداخت.
با توجه به آنچه بيان شد تا زماني که اطمينان به نجاست چيزي نداشته باشيد بايد حکم به طهارت کرد.
. پس چه بهتر در اين امور دقت زيادي نکنيد و با بي اعتنايي از کنار اين گونه موارد رد شويد تا شما را دچار مشکل نسازد.[/]

منبع: سایت جواب

موضوع قفل شده است