ღ مِهريه و مِهرღ=❀صَداق و صِدق❀(خبر داغ:خدا در دادگاه خانواده محاکمه میشود)

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ღ مِهريه و مِهرღ=❀صَداق و صِدق❀(خبر داغ:خدا در دادگاه خانواده محاکمه میشود)

آخرین قیمت دختر خانم ها !؟

" مهر" یا "مهریه" در فرهنگِ ارزش های اسلامی چیزی است که مرد با عنایت به توانمندی های بالفعل و بالقوه و حقیقی خود از سویدای دل در نظر می گیرد و به زن پیشکش می کند، زنی که در نظر دارد تا پایان عمر با او زندگی کند و در سعادت و رستگاری دنیا و آخرتش سهیم باشد.

واقع امر این است که برای "مهر" در فرهنگ اسلامی مورد یا نوع خاص و یا مقدار و میزان معیّنی تعیین نشده است، زیرا چنان چه در شرع مقدس اسلام برای " مهر " مورد خاصی در نظر گرفته می شد، اعم از مادی و معنوی که مرد موظف بود فقط همان را به همسر خود تقدیم کند، چنین شرایطی نیز بعضاً می توانست مانعی برای ازدواج بهنگام برخی از داوطلبان موجّه و واجد شرایط ازدواج باشد.

ادامه دارد...


در هر حال، مهر هرچه که باشد ، زمانی می تواند معنا و مفهوم پر ارزشی داشته باشد که برخاسته از صداقت و از روی محبت و مهرورزی و جان مایه ای برای حیات مشترک باشد.

بنابراین تعیین "مهر" باید به دور از هرگونه نگرش های ناصحیح فرهنگی، عقاید قالبی و باورهای کلیشه ای و عوامانه صورت بپذیرد و می بایست در آن معیارهای منطقی و واقع بینانه مدّ نظر باشد.

بنابراین زمانی که بین دختر خانم و آقا پسر، دو جوان داوطلب ازدواج و خانواده های محترم و فهیم و بصیر ایشان در حد مقدور در فرصت زمانی نسبتاً کافی شناخت متقابلی حاصل گردید و زمینه خواستگاری رسمی و تدارک برنامه عقد زوجیت فراهم گشت، اصرار بر فزونی میزان " مهریه " خارج از محدوده توان بالفعل و بالقوه آقای داماد از طرف عروس خانم و خانواده وی یا پافشاری در کمی میزان " مهریه " که یقیناً به طور قابل ملاحظه ای کمتر از توان بالفعل و بالقوه آقای داماد است از طرف شخص ایشان و خانواده وی نمی تواند امری معقول، منطقی و سزاواری باشد.

بررسی ها نشان داده ریشه ی بسیاری از ناکامی ها و شکست ها در ازدواج و جدایی زوج های جوان را می توان درنحوه آشنایی و ضعف در شناخت صحیح ایشان از یکدیگر قبل از پیوند زناشویی جست و جو کرد ،

پیشنهادهای عجولانه و قبول تعهدات انجام نشدنی، فزون طلبی ها و پیروی از تشریفات غیر ضروری، همه و همه زمانی صورت می پذیرد که خانواده ها و داوطلبان ازدواج، شناخت جامع و چندان قابل اعتماد و پایداری نسبت به یکدیگر نیافته اند.

" مهریه " باید در جهت تقویت اصل آرامش در زندگی مشترک و آرامشگری زن و شوهر باشد و نه صرف یک اهرم بازدارنده از طلاق!! و یا ابزاری برای بلند پروازی و تفاخر خانوادگی و خود مهم بینی اجتماعی!!

ادامه دارد...

عنه صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم : خَيرُ الصَّداقِ أيسَرُهُ .

پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم : بهترين مهريه ، سبكترين آن است .


كنزالعمّال : 44707 منتخب ميزان الحكمه : 254

همه ی سخن این است که به هنگام خواستگاری و تعیین "مهریه" می بایست همگان به هدف مقدس ازدواج که همانا رسیدن به ساحل آرامش است بیندیشند.

در تعیین نوع و میزان و یا کیفیت و کمیّت" مهریه" مقایسه ای ناصواب، چشم و هم چشمی ناشایست، رقابت های نامعقول و فزون طلبی های بی حاصل و نیّات سوداگرانه نمی بایست معیار اندیشه و تقاضا باشد.

زمانی که شایستگی و قابلیت آقای خواستگار برای دختر خانم و خانواده عزیزشان محرز می گردد و آقا و خانواده ایشان نیز از کفایت و صلاحیت دختر خانم اطمینان حاصل کردند شایسته است و سزاوار است آن است که در این شرایط آقای خواستگار و آماده ازدواج ارزشمند ترین چیزی که در اختیار دارد و یا می تواند بسهولت داشته باشد، به عنوان "مهریه" تقدیم دختر خانم نماید.

از سوی دیگر تقاضای"مهریه" از طرف دختر خانم و خانواده وی نیز نباید به گونه ای باشد که ادای آن برای همسر آینده اش امری دشوار و طاقت فرسا و یا غیر ممکن باشد.

به سخن دیگر ، بهترین معیار و ملاک میزان"مهریه" آن است که از سویدای دل و از بستر محبت و منبع ایمان تعیین و عرضه گردد.

امام صادق علیه السلام محبت واقعی مرد را نسبت به همسرش از جمله نشانه های قوت ایمان می دانستند و می فرمایند:" محبت فوق العاده شوهر به همسر خود نشانه قوت ایمان اوست".

" محبت " در ارزشهای الهی و فرهنگ اسلامی و قاموس روان شناسی یعنی، گذشت، ایثار، صداقت،،احسان و صبوری. از همین رو تقدیم آنچه که در توان هست و یا می تواند باشد ، به دور از زحمت و مشقّت فوق العاده طاقت فرسا از طرف آقای داماد به عروس خانمی که براساس شناخت درست او را مطلوب همدلی و شریک آرامش و سعادت دنیوی و اخروی خود تشخیص داده هم نشانه محبت و هم نشانه قوت ایمان به خالق منان است.

ادامه دارد...



خانواده های بصیر، فهیم و دور اندیش نیک می دانند که در فرایند ازدواج دو جوان، هرگونه تعهد ناروا و تکلیف نامعقول و هزینه های فوق العاده که به دختر یا پسر و یا خانواده های طرفین تحمیل می شود ، در نهایت به طور مستقیم و غیر مستقیم، خواسته و ناخواسته آثار ناخوشایندش فضای زندگی مشترک و روابط عاطفی زوجین را متأثر می کند.

بنابراین بلند اندیشی و فارغ بودن از وضعیت موجود، رهایی از رفتارها و گفتارهای قالبی و نه چندان معقول این و آن، در ترتیب و تنظیم برنامه زندگی مشترک دو جوان و اندیشه و تلاش در جهت تقویت زندگی آرام و تبلور خصیصه آرامشگری و آرامش بخشی در شخصیت عروس و داماد امری است بایسته و شایسته. چراکه هرنوع درگیری که در این خصوص بوجود آید می تواند زمینه ساز بدبینی، دلگیری و کدورت بین زوجین شود و رابطه آنها را تحت تأثیر قرار دهد.

این در حالی است که متأسفانه در غالب موارد، مسائلی همچون " مهریه " و " جهیزیه " و تشریفات و مخارج فوق العاده و اساساً غیر ضروری عروسی، از مشکلات بزرگ ازدواج بهنگام در نزد جوانان وخانواده های آنان به شمار می آید.

" جهیزیه " به معنای درست، منطقی و قابل قبول آن یعنی کمک و مساعدتی که دختر خانم و خانواده ی وی با محبت و معرفت و از سر لطف و احسان برای تشکیل خانواده جدید و زندگی مشترک و سعادتمند زوج جوان مرحمت می فرمایند. این کمک می تواند در جهت تأمین مسکن، یا تهیه لوازم زندگی و یا هردو باشد.

ادامه دارد...

همین باور که " مهریه " سنگین پشتوانه خوبی برای عدم جدایی و پیشگیری از طلاق است و نه برای دادن و گرفتن، مبارکی و مهرآفرینی" مهریه " را زایل می نماید.

در حالی که " مهریه " باید در جهت تقویت اصل آرامش در زندگی مشترک و آرامشگری زن و شوهر باشد و نه صرف یک اهرم بازدارنده از طلاق!! و یا ابزاری برای بلند پروازی و تفاخر خانوادگی و خود مهم بینی اجتماعی!!

مشاهده ی صدها زوج جوان که بعد از دو سه سال زندگی مشترک زناشویی، برای انجام جدایی در راهرو های دادگستری این سو و آن سو می روند و نیز تماشای رفتار و شنیدن صحبت های مصرّانه ی برخی از عروس خانم هایی که مهریه ای هزار سکّه ای دارند و باچشم پوشی از همه ی حق و حقوق شرعی خود و گذشت از مهریه ی کلان، طالب جدایی و جاری شدن صیغه طلاق هستند ، هر نظاره گر بصیر و هوشمند را به اندیشه و تأمل فراوان وا می دارد.

بنابراین " جهیزیه " به معنای درست، منطقی و قابل قبول آن یعنی کمک و مساعدتی که دختر خانم و خانواده ی وی با محبت و معرفت و از سر لطف و احسان برای تشکیل خانواده جدید و زندگی مشترک و سعادتمند زوج جوان مرحمت می فرمایند. این کمک می تواند در جهت تأمین مسکن، یا تهیه لوازم زندگی و یا هردو باشد.

" مهریه " هدیه ای است که پسر در حد وسع و توان، مکلّف و موظّف به ادای آن است و " جهیزیه " هدیه ای است که دختر و یا خانواده وی بی هیچ تکلیف و وظیفه ای در صورت امکان و تمایل به صورت دلخواه برای آغاز زندگی مشترک زوجین مرحمت می نمایند.

از این رو مباحثی چون " مهر کم، جهیزیه کم و مهر زیاد، جهیزیه زیاد " نمی تواند معقول و منطقی و مهمتر اینکه نمی تواند تضمین کننده ی خوشبختی زوجین در آینده باشد.

نویسنده :سمیه زادهوش
گروه خانواده و زندگی تبیان
تنظیم :ندا داودی

رسولُ اللّه صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم :
أفضَلُ نِساءِ اُمَّتِي أصبَحُهُنَّ وَجها وأقَلُّهُنَّ مَهرا .

پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم :
بهترين زنان امّت من ، خوبروترين و كم مهريه‏ترين آنان هستند .

بحار الأنوار : 103 / 237 / 25 منتخب ميزان الحكمه : 254

با عرض معذرت زنگ تفریح

پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه ‏و آله و سلم

اَعظَمُ النِّساءِ بَرَكَةً اَيسَرُهُنَّ صَداقا ؛

با بركت ‏ترين زنان، كم مهريّه‏ترين آنان است.

السنن الكبرى، ج 7، ص 235


الإمامُ الصّادقُ عليه‏السلام

أمّاشُؤمُ المَرأةِ فكَثرَةُ مَهرِها وعُقوقُ زَوجِها

شومى و نامبارکی زن ، در زياد بودن مهريه او و نافرمانى از شوهرش مى‏باشد .

معاني الأخبار : 152 / 1

منتخب ميزان الحكمة : 254

مرد جوان گوشه ی اتاق نشسته بود و غمگین به مجادله ی بزرگان خانواده گوش می کرد و سخنی نمی گفت؛

- مگه دخترمونو از سر راه آوردیم که مهریه اش 140 سکه باشه؟

- مهریه ی عروس قبلی مون 140 سکه بود، مهریه ی این عروس هم باید 140 سکه باشه .

- مهریه دختر ما 350 سکه است، کمتر از این هم امکان نداره، این جا کم تر از این «رسم » نیست، دوستاش، همه، مهریه هاشون بیش تر از 500 سکه بود، این جا; مهریه ی لیسانسه ها بالاتر از 500 سکه است، ما نمی تونیم ارزش و احترام دخترمونو پایین بیاریم، اون باید پیش دوستاش کم نیاره، همین اندازه هم که گفتیم; کم گفتیم .

- 350 سکه خیلی زیاده، انصاف داشته باشید، پس فردا اگه عروس مهریه اش رو بخواد، این شوهر چه جوری می تونه این همه سکه رو بده؟

- تا حالا «کی داده، کی گرفته » تعداد بالاتر باشه، دوام زندگی بیش تر می شه .

. . .

و عموی عروس که دختری هم سن عروس داشت، دغدغه ی خاطر بیش تری داشت که مبادا مهریه کم شود و او مجبور شود، در آینده، دخترش را با مهریه ی کم شوهر دهد .

جر و بحث ها ادامه داشت و هر کدام از آن جماعت دلایلی - این چنین بی پایه و اساس - برای نظر خودشان می آوردند و هر از چند گاهی هم نظر موافق داماد را خواستار می شدند و داماد که نمی خواست اعتقادات اخلاقی اش را زیر پا بگذارد سرش را به معنای جواب منفی به بالا تکانی می داد و لام تا کام حرفی نمی زد و باز هم مجادله ها بالا می گرفت .

او در آن شلوغی، در این فکر بود که چه کنم؟ بپذیرم یا نپذیرم؟ دلایل خانواده ی عروس را قبول کنم یا نکنم؟ و اگر قبول نکنم چه خواهد شد؟ آیا همه چیز از دست خواهد رفت؟ آیا اگر قبول نکنم و مجلس ناتمام بماند، امیدی به بازگشت دوباره هست؟
. . .

زیر چشمی به پدرش نگاه کرد که به او اشاره و توصیه می کرد قبول کند و زمزمه ی برادرش را در گوش شنید که می گفت: «قبول کن، اگر قبول نکنی مجلس به هم می خوره »

و داماد که دریافته بود اگر جلسه به نتیجه نرسد دیگر بازگشتی در کار نیست; در حالی که با خود کلنجار می رفت، چاره ای جز پذیرفتن نمی دید . اما تصمیم داشت تا وقتی که به او اجازه ی صحبت کردن نداده اند، همه را به انتظار نگه دارد، او با خود می گفت حالا که قرار است بپذیرم لااقل باید حرف هایم را بزنم و اعتقاداتم را بگویم .

جمعیت که به اشاره ی برادر داماد دریافته بودند داماد اگر اجازه ی صحبت کردن پیدا نکند مجلس را ترک خواهد کرد، ناچارا از او خواستند که نظرش را بگوید .
و او در حالی که جمعیت سکوت کرده و منظر شنیدن سخنش بودند، و در حالی که بغض سنگینی گلویش را گرفته بود و صدایش از غمی بزرگ می لرزید، غمگین شروع کرد به سخن گفتن:

«ما شیعه ایم، ایام فاطمیه مدتی پیش از این تمام شد، همه ی ما در آن روزها لباس مشکی به تن کردیم و در مجالس عزاداری فاطمه (س) شرکت کردیم، چند روزی بیش تر از تولد حضرت فاطمه (س) نمی گذرد، همه ما در جشن های تولد او شادمانه شرکت کردیم و ولادت علی (ع) را در پیش داریم; علی که پیشوای بی بدیل ما بوده است . ما به غم علی و فاطمه و ائمه ی اطهار غمگین و به شادی شان شادمانیم; بزرگداشت روزهای وفات و تولد برای چیست؟
به عنایت فاطمه زهرا (س) - که به خواب مادرم آمده بود - به این مجلس آمده ام . دوست داشتم به شکرانه ی حقیقی لطف خدا، در عمل، از علی و فاطمه پیروی کرده باشم و اندیشیده بودم که به کدامین بخش از زندگی آن بزرگان تمسک کنم; . . . راستی! مهریه ی فاطمه چه بود؟ . . . چرا مانمی اندیشیم که مسلمانی به عمل است، نه به ادعا؟ و چرا نمی اندیشیم که علت عمل نکردن ما به اندیشه ی آنان چیست؟
و چرا امروز حاضر نیستیم به این بیاندیشیم که، چرا مقام معظم رهبری برای کسانی که مهریه شان بیش تر از چهارده سکه ست خطبه ی عقد نمی خوانند؟

من به خیال چهارده سکه - و نه 140 سکه و 350 سکه - آمده بودم و نظر عروس را هم پرسیده بودم; او هم بیش از این تعداد را با هویت و فکر خود و با شخصیت خود در تضاد می دید و شما برای اطمینان می توانید همین الان نظر او را هم بپرسید .

من به این فکر بودم که در اولین فرصت مهریه را به عروس - به عنوان نشان مهر و صداقت - بدهم و «کی داده، کی گرفته » را خیلی جدی نگرفته بودم .

اما . . . اما ظاهرا در این خانه، هیچ کس، همچون ما دو نفر فکر نمی کند - دو نفری که مجلس برای آنهاست - می دانم که اگر بروم، بازگشتی نیست و چاره ای نمی بینم جز این که با نارضایتی بپذیرم .»

و دیگران که منتظر شنیدن آخرین کلمه بودند نفس راحتی کشیدند و یکی از میان جمعیت فریاد بر آورد که: صلوات!

منبع : مهریه


به راستی، داستان مهریه چیست و از کجا آمده است؟

چگونه بوده و چگونه شده است؟
چه حکمتی در آن بوده و امروز - با این وضعیتی که پیدا کرده است - چه حکمتی را پشتوانه دارد؟

این که معنای کلمه ی مهریه چیست، معادل عربی آن کدام است، تاریخچه آن چگونه است و مسایلی از این قبیل، مکررا گفته و نوشته شده است .

آنچه که پرداختن بدان «عملا» مهم تر به نظر می آید این است که :

امروزه، مهریه - آن گونه که مرسوم است و بدان عمل می شود - با کدامین معیارها منطبق است؟
آیا تعیین این تعداد سکه ها مورد تایید دین است؟
اخلاقی است؟ و یا عقل آن را می پسندد؟
و آیا نیاز به اصلاح و بازنگری و درست اندیشی ندارد؟
و آیا نباید بزرگان دین و علما و دانشمندان علوم انسانی (مخصوصا جامعه شناسان و روانشناسان) این موضوع را مورد بررسی و کاوش قرار دهند؟
و آیا نباید راه چاره ای برای این معضل - که هم برای جامعه، هم برای خانواده ها و هم برای زوج های جوان بحث برانگیز و تنش زاست - پیدا کنند؟

راستی! آیا چاره ی این معضل را نمی توان یافت؟ . . .

..

آذر بانو;128983 نوشت:

و داماد که دریافته بود اگر جلسه به نتیجه نرسد دیگر بازگشتی در کار نیست; در حالی که با خود کلنجار می رفت، چاره ای جز پذیرفتن نمی دید .

مهریه مطلوب از نظر اسلام، مهریه در حد توان مرد است.

اسلام با مهریه های سنگین خارج از توا مرد به شدت مخالفت می کند و دلیل این مخالفت بر اساس آموزه های دینی، کینه ای است که امکان دارد در دل مرد ایجاد شود. (1)

امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند:

لا تُغالُوا فی مُهُورِ النِّساءِ فَتَكُونَ عَداوَةً.

در مهریه زنان زیاده روی نکنید که دشمنی ایجاد می کند.

(بحار، ج 103، ص 347)

(1) گلبرگ زندگی/حسین دهنوی/ 209


قال رسول الله صل الله علیه و آله و سلم

تیاسروا فی الصداق فان الرجل لیعطی المرأة حتی یبقی ذلك فی نفسه علیها حسیکة

مهریه را آسان {اندک} بگیرید؛ زیرا مرد می پردازد؛ اما در دل او کینه ای باقی خواهد ماند.

كنزالعمال/16/324

اين ماجرا رو در يك وبلاگ خوندم، براي خودم خيلي جالب بود.
حيفم اومد اينجا نذارمش.


ازدواج یکی از آشناهامون به خاطر مهریه به هم خورده و روزی که قرار بود عقد کنون باشه شده دعوا کنون !!!!!!!!!!! و این روزها که قرار بود جزء روزای قشنگ زندگیشون باشه شده جزء روزای تلخش.
من نمیخوام بگم مهریه بالا خوبه یا بده . چون که طرفت اگه آدم ناحسابی باشه با هر مهریه ای که باشی زندگی رو کوفتت میکنه.

اما من ایدئولوژی که واسه مهریه خودم داشتم استفاده از حدیث پیغمبر(ص) بود .
پیامبر (ص) میفرمایند :"من بهشت رو ضمانت میکنم برای زن زیبا با مهریه کم."

من قبل از ازدواجم این حدیث رو شنیدم و از اونجایی که فرصت ازدواج فرصتی نیست که بارها در زندگی آدم اتفاق بیافته تصمیم گرفتم همین یه بار رو با حرف پیامبرم جلو برم.

آخه هر چی فکر کردم روی هیچ مبلغ مهریه ای نمیتونستم حساب کنم اما روی حرف پیغمبر میشد کاملا حساب کرد.
اومدمو طرف حسابمو تغییر دادم و و با خیال راحت منتظر بهشتی شدم که پیامبرم واسم ضمانت کرده بود. میدونستم فقط این معامله است که ...
.
.
.
دیر و زود داره
اماااااااااااااااااااااااا سوخت و سوز نداره.

با خودم گفتم زیبایی رو که خدای مهربونم داده پس منم مهریه ام رو کم میگیرم و بهشت که زیباترین نعمتش رضایت خداست رو پیامبر برام ضمانت میکنه.
اما چیزی که هیچ وقت فکرش رو هم نمیکردم این بود که بهشت توی خود این دنیا هم نصیبم بشه. من واقعا زندگی بهشتی رو توی این دنیا تجربه کردم ؛ عشق، نعمت،آرامش، قیلا سلاماً سلاما،
کدوم مهریه ای میتونست همه اینها رو با هم بهم بده.

بعد از ازدواجم بود که متوجه شدم اینکه میگن توی اون دنیا مردم میفهمن که بهترین معاملاتشون اونایی بوده که با خدا کردن یعنی چی . یعنی همینی که من الان دارم در سایز این دنیایی تجربه میکنم.
(احتمالاْ منظور اصلی این حدیث زیبایی معنوی بوده، ولی خب چه کنم که من از زیبایی معنوی بی بهره بودم و البته هنوز هم هستم.
پس دیدم بهتره به همون ظاهر حدیث دلخوش باشم و خودم رو داخل اون جا بدم)

مهریه من خرید جهیزیه واسه دخترای فقیر هست؛به مبلغ ۱۰ میلیون تومن.

منبع : ليلي و مجنون قرن 21

داستان ازدواج اين زوج خوشبخت رو مي تونين در تاپيك زير مطالعه كنيد:


مهریه های فرهنگی

سخنران : استاد رحیم پور اذغدی
5دقیقه -
1.13 مگابایت

فایل کامل در لینک زیر پست 19
http://www.askdin.com/showthread.php?t=12769&page=2

نقل قول:
اما چیزی که هیچ وقت فکرش رو هم نمیکردم این بود که بهشت توی خود این دنیا هم نصیبم بشه
سلام.

همه اين بهشت نصيبشون نميشه. شايد خدا براي خيلي ها بهشت توي اون دنيا رو به شرط تحمل سختي توي اين دنيا سند زده باشه.

شايد همين مهريه سند آزادي خيليها باشه:

نقل قول:
چون که طرفت اگه آدم ناحسابی باشه با هر مهریه ای که باشی زندگی رو کوفتت میکنه


این متن زیبای جناب حامی رو در سایت خوندم حیفم اومد اینجا نذارم.(البته بخشی ز متن به ازدواج موقت اشاره شده بود که به خاطر بی ارتباط بودن با موضوع تاپیک و همچنین مختصر شدن ویرایش کردم.)

...و خدا محاکمه می شود!!!


امروز همسایه ی ما مثل آب خوردن همسرش رو طلاق داد و با گستاخی گفت تمام مهرتو می دم. در ظاهربه نظر می رسه پدر دختر اشتباه کرده بود دستور خدا رو اجرا کرده بود و مهر این دختر را ساده( هشت میلیون تومان) گرفته بود.

آنچه در دادگاه گذشت به روایت یک شاهد: مرد در دادگاه زیر بار پرداخت مهریه هم نمی رفت و به قانون و قانون گذار و...بد و بیراه می گفت و....

راستی اسلام که میگه مهر بهتره ساده باشه فکر این جا رو نکرده.
مگه خدا که خودش خالق انسان یک سر و دو گوش است اونو نمیشناسه
؟!!!!

در ظاهر امر حق با اینهایی است که این نکات بالا را بیان می کنند.

امّا ما، هم خودمون میبریم و دوزیم و می پوشیم.
چرا هر جا که می خواهیم به میل خود عمل کنیم اگه یه چیز به نفع ما باشه همونو حکم خدا می شماریم.
کار افرادی که یه قسمتی از کلام حق رو می گیرند و قسمتی را کتمان و یا ردّ می کنند، بارها در قرآن مذمت شده

...

برگردیم سر مهریه ساده
آخه خدا جون!
این مهر ساده دیگه چه صیغه ای است که سر زبون ها انداخته ای؟ مگه انسان ها رو نمی شناسی؟

[=calibri][=calibri]- خدا: مگه میشه نشناسم. من خودم خلقشون کرده ام.
= شاکی: فرشته ها این یکی رو خوب آمده بودند و مخالفت کردند که انسان را خلق کنی. انگار اونا یه بویی برده بودند که ...
[=calibri][=calibri]- من هنوز هم رو حرفم هستم : من چیزی از بشر می دونم که شما نمی دونید.
بله درست گفته که


رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیّت

اما مهر ساده،
شما چرا قسمتی از سخنان من را می گیرید و قسمتی رو رها میکنید و بعد اگر ضرر کردید از من شکایت می کنید.
اتفاقاً حالا که این طور شد من بگم که از دستتون خیلی گله دارم. به
قوله خودتون؛ اون وقت که جیک جیک مستونه ات بود فکر زمستونت بود؟
وقتی میخواستی ازدواج کنی از من پرسیدی چیکار کنم؟
من اگه حکمی داده ام حساب همه جاشو کردم. از یه طرف مهر را ساده گرفتم
از طرفی هم به شما گفتم:
دخترتونو به "آدم" بدین . به کی؟ به آدم.
کسی که یه عمر نون و نمک منو میخوره و شکرم نمی کنه می خواهی دختر تو رو سرش بذاره حلوا حلوا کنه ؟!!!

به شما گفتم اگه کسی به خواستگاری دخترتون اومد ببینید(تحقیق کن) که او منو میشناسه یا نه اخلاقش خوبه یا نه .
اگه خوبه یعنی دینداره امانت داره، راستگو و یک رو هست، به پدر و مادرش احترام میذاره، با مردم خوش برخورد، خوش حسابه و...دخترت رو بهش بده مهرت را هم کم بگیر.

رفتی دستی دستی دخترتو به یه "آدم عوضی" دادی حالا اومدی شکایت هم داری؟بابا تو دیگه کی هستی؟!
من از تو هم شکایت دارم. تو بابا بودی و من اجازه ازدواج دخترتو به دست تو داده بودم.
برا جهیزه خواستی دهن مردم رو ببندی از شیر مرغ تا جون آدمی زاد برا دخترت گرفتی

امّا

امّا نه خودت درباره خواستگار تحقیق کردی نه گذاشتی دخترت راهش رو صحیح انتخاب کنه.
تو میخواستی یه ماشین بگیری هزار جا قیمت کردی؟ با هزار و یه نفر مشورت کردی؟ موتورشو به تعمیر کار نشون دادی؟

خلافیش رو گرفتی (آره خلافی)،
بعد هم برا خودت حق فسخ گذاشتی که نکنه سرت کلاه بره.
اما مرد حسابی! دختر مثل دسته ی گلت رو میخواستی شوهر بدی شیر و خط کردی؟
نمی دونم این استخاره رو کی تو زبون شما انداخته؟ تحقیق نکرده استخاره کردی و حکم بدبختی دخترتو امضاء.
ای کاش برا دخترت مثل خرید ماشینت یه کار می کردی. قبل از ازدواج خلافی اونو هم میگرفتی.

در خانه اگر کس است یک حرف بس است

العاقل یکفیه الاشاره و الجاهل لا یکفیه المناره

منبع
خبر داغ ؛خدا در دادگاه خانواده محاکمه می شود


سلام
الآن با تصویب دولت محترم بیشتر از 200 سکه نمیدهند و به نظر این اشتباهه،چون شخصی که وضعیت مالی خوبی داره،120 میلیون برایش چیزی نیست و شاید حق زنش بیشتر از این باشه،اما حداقل جلوی بعضی ها را که با هیچ سرمایه ای کلی خودشون را زیر بار قرض میبرند میگیره.
چند روز پیش یکی از دوستانم با افتخار تمام مهریه اش را به شرح زیر ذکر کرد و گفت مهریه را توی یک کتیبه نوشتم و دادم،گفتم اگر قبول داشتید جلسه بعد تشریف بیارید.:Gig:
1365 سکه بهار آزادی
3 دانگ منزل
100 مثقال طلا(که تا زمان عروسی باید پرداخت بشه!!)
5 قطعه بزرگ جهیزیه(اعم از ماشین لباسشویی،یخچال فریزر،گاز،تلویزیون،ماشین ظرفشویی به مبلغ حداقل 8 میلیون)
آقا پسر در کل چیز خاصی هم به جهت مالی نداره!!!
دیدم آقا پسر هم برنامش را ریخته،میگفت میخواستم خونه 100 متری بگیرم ،میکنم 50 ،40متر بقیه اش را طلا و جهاز میدم و نصفش هم میزنم به نامش و یک مقدار از پول خونه را هم میگذارم کنار برای خودم!!!
توی شرایط عقد هم قسمت نصف اموالی که از بعد از عروسی کسب کنم در صورت جدایی مال همسرمه امضاء نمیکنم.
خدا در و تخته را جور کرده!!!!!!خودشون را بدبخت میکنند ه وقتی مهریه شان را میگن با افتخار باشه:Ghamgin:
ماشاء الله زندگیشون از همین قدم اول با زیر آب زنی شروع شده.
یکی دیگه داشتیم با همین شرایط به اضافه کلی مخلفات دیگه،اون پسره انگار خیلی مظلوم بود و بی قید و شرط پذیرفته بود.
اما از طرف دیگه چند تا از آشنایانمون که طی 2 سال پیش عقد کردند،دختر ها متحمل ضرر شدند با قبول کلمه "مهریه عند الاستطاعه" که بدون داشتن شناخت از این کلمه آن را قبول کردن!!هر دو جدا شدن و هیچ مهریه ای نگرفتن.
پس همیشه پسرها مظلوم واقع نمیشن.

سلام
اجازه هست منم چند خط بگم؟... آخه عضو جدیدم و یه دنیا حرف دارم برای گفتن
مهریه... خیلی حرف دارم در موردش... نمیدونم کسی هم مثل من نگاه میکنه یا نه... ولی چرا... نگاه پیامبر (ص) و ائمه همین طوری بود تقریبا
من میگم مهریه رو باید داد... میخواد 10 هزار تومن پول باشه... یا یه خونه... یا 124000 سکه... مردی که یه مهریه ای رو قبول میکنه و میدونه که نمیتونه بده و از اول هم نمیخواد بده داره دروغ میگه... مهریه مگه یه هدیه برای نشون دادن دوست داشتن نیست؟... خوب مردی که یه عدد یا مبلغ مجازی رو مهریه میکنه یعنی چی؟... یعنی دوست ندارم دیگه... یعنی حالا که به حرفه ما بیشتر میگیم... یعنی دادنی که نیست... اگه دلش به این خوشه باشه... آقا بزن 1000 تا سکه
به نظرم مهریه ی من ربطی به بقیه ی فامیل نداره... هر کسی دوست داشتنش رو یه جوری نشون میده... من به پولی که ندارم نشون نمیدم... به همسرم دروغ نمیگم
میگن مهریه پشتوانه ی دختره... پشتوانه؟... پشتوانه ی چی؟... اینکه من فردا نرم سراغ یه زن دیگه؟... اینکه من فردا نخوام زنمو طلاق بدم؟... دختری که بهترن روزای عمرم رو باهاش سپری کردم؟... پشتش قراره به پول گرم باشه؟... اینکه اگه طلاق گرفت دستش خالی نباشه؟... بابا مهریه است نه خون بها
بعضی ها میگن اگه مهریه بالا باشه مرد از ترس اینکه نکنه زنش مهریه اش رو بذاره اجرا سراغ کسی نمیره... این یعنی چی؟... یعنی اگه تو زندگی مشکلی داشتن مرد نباید صداش در بیاد... یا اگرم اعتراضی کرد و جواب نگرفت باید بریزه تو خودش... یعنی زن یه زنجیر به پای شوهرش میزنه که با همه چیز من باید بسازی... شاید بگین نه... انتقاد کنه و اون دختر هم خودشو اصلاح کنه... خوب این وسط جایگاه مهریه کجاست؟... اگه دختر قبول داره که مشکلات رو باید با حرف و تمرین و تلاش حل کنن دیگه مهریه بالا چیه؟... اگه مردی اون قدر اوضاع دینیش خرابه که نمیشه رو قولش حساب کرد و ممکنه فردا بره سراغ یکی دیگه اصلا چرا بهش دختر میدین؟... اول مطمئن شین آدمه... خدا رو میشناسه... مشکلی تو زندگیش باشه از راهش حلش میکنه... اینکه تو مشکلات جا میزنه یا میره سراغ خدا و ائمه
خدا میگه در سینه ی مرد یه قلب گذاشتیم نه چندتا... سوره ی احزاب... یعنی وقتی زنی رفت تو قلب شوهرش و اونو عاشق خودش کرد دیگه خیالش جمع باشه... مردش جای دیگه ای نمیره... البته اگه اون مرد رفیقش خدا باشه و با خدا زندگی کنه و مثل خیلی ها مسلمون اسمی نباشه
گیریم دو نفر با هم مشکل پیدا کردن و مرد دید نمیتونه با این زن زندگی کنه... از این به بعد باید بخاطر مهریه تحملش کنه؟... زندگی ای که توش عشق نباشه و زن و شوهر با دیدن هم آروم نشن ارزشی نداره... اگه مردی بخاطر مهریه با زنش زندگی کنه حتما اون زندگی رو براش جهنم میکنه... مگه ازدواج نمیکنیم که به آرامش برسیم؟... این طوری؟... مشکلی اگه هست حلش کنیم... چرا کاری میکنیم که طرف مجبور شه بین بد و بدتر بد رو انتخاب کنه... چرا خودمون برای خوب بودن تلاش نکنیم
همیشه دوست داشتم از جمله چیزایی که با همسرم برای مراسم عروسی انجام میدم رفتن خونه سالمندان و طلب دعای خیر باشه... حالا تصمیم دارم گل مریم مهریه اش کنم... یعنی بجز اون رقمی که به توافق میرسیم و حتما پرداختش میکنم چون موقع قبول کردن دارم قول میدم... بجز اون چند تا شاخه گل مریم هم مهریه اش میکنم... که فردا پس فردای عقدمون با هم بریم خونه ی سالمندان و یکی یکی بدیم به اونا و ازشون طلب خیر کنیم... از هر کدوم یه پند بخواییم برای زندگی مون... دستشون رو ببوسیم و یه دیقه کنارشون بشینیم... دوست دارم مهریه ی همسرم از این جنس باشه... از جنس محبت های بهشتی... از جنس محبت خدا
دوست دارم تضمین هایی که پدر مادرش میخوان رو تو شروط طلاق بیارن و بهم اجازه بدن قبل از این حرفا بهشون ثابت کنم برای یه عمر زندگی اومدم... برای ساختن... برای رسیدن به خدا... دوست دارم مهریه ی همسرم یک جلد قرآن باشه... نه اون یک جلد کلام الله مجید که انگار شده بخشی از جمله ی عاقد برای بله گرفتن... نه... یه جلد قرآن که هر روز برام یه صفحه اش رو بخونه... دوست دارم مهریه اش صحیفه ی سجادیه باشه... من براش بخرم و اون برام بخونه... دوست دارم مهریه اش بُعد معنوی قوی تری داشته باشه
توکل به خدا
شاد باشید
بدرود

تازه حرفام در مورد جهیزیه موند Sad

موضوع قفل شده است