ایمان به غیب ممکن است ؟ چگونه ؟

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ایمان به غیب ممکن است ؟ چگونه ؟

سلام :Gol:
قرآن کریم در ابتدای سوره بقره یکی از ویژگیهای اهل تقوی را ایمان به غیب می داند .
حال به توجه به مراتب غیب نحوه ایمان به آن چگونه است ؟
بخصوص در مورد ذات خدای متعال که غیب الغیوب است ایمان به آن چه مفهومی دارد ؟
آیا ایمان به چیزی که مطقا غیب باشد امکان پذیر است ؟
والحمد لله

حامد;128704 نوشت:
توجه به مراتب غیب نحوه ایمان به آن چگونه است ؟ بخصوص در مورد ذات خدای متعال که غیب الغیوب است ایمان به آن چه مفهومی دارد ؟ آیا ایمان به چیزی که مطقا غیب باشد امکان پذیر است ؟

سلام
ایمان در مرتبه ای یعنی باور درونی . تحقق باور قلبی به چند نحو ممکن است :
1- مشاهده
2- دلیل و برهان
3- پذیرفتن قول مخبر صادق
عامل اول اعلی مراتب اطلاع به غیب است اما این غیب به حسب مومن شاهد،غیب نیست بلکه غیب نوعی است ، یعنی از جنس غیب است هرچند برای این شخصی که شاهد و ناظر آن شده است دیگر غیب نیست لذا از آن به ایقان تعبیر می شود : وکذلک نری ابراهیم ملکوت السماوات والارض لیکون من الموقنین (انعام 75) پس موقن همان مومن شاهد ملکوت است همان شاهد غیب است .
عامل دوم در اهل تفکر و اندیشه است . وقتی فیلسوف و متفکر با دلیل و برهان قطعی وجود چیزی را ثابت نمود گریزی از باور آن ندارد لذا او هم می تواند به امری غیبی ایمان داشته باشد چرا که توانسته است آنرا با دلیل و برهان ثابت کند . غیب به حسب این گروه حقیقتا غیب است یعنی معنای غیب به حسب او صحیح است .
سومین عامل برای گروهی است که نه قادر به شهودند و نه قادر به اقامه برهان بلکه از خبر مخبر صادق به وجود امر غیبی باورمند می شوند . این گروه هم امر غیبی برایشان حقیقتا غیب است .
اما آیا شناخت این سه گروه از امر غیبی یکسان است ؟
والحمد لله

حامد;128715 نوشت:
سلام
ایمان در مرتبه ای یعنی باور درونی . تحقق باور قلبی به چند نحو ممکن است :
1- مشاهده
2- دلیل و برهان
3- پذیرفتن قول مخبر صادق
عامل اول اعلی مراتب اطلاع به غیب است اما این غیب به حسب مومن شاهد،غیب نیست بلکه غیب نوعی است ، یعنی از جنس غیب است هرچند برای این شخصی که شاهد و ناظر آن شده است دیگر غیب نیست لذا از آن به ایقان تعبیر می شود : وکذلک نری ابراهیم ملکوت السماوات والارض لیکون من الموقنین (انعام 75) پس موقن همان مومن شاهد ملکوت است همان شاهد غیب است .
عامل دوم در اهل تفکر و اندیشه است . وقتی فیلسوف و متفکر با دلیل و برهان قطعی وجود چیزی را ثابت نمود گریزی از باور آن ندارد لذا او هم می تواند به امری غیبی ایمان داشته باشد چرا که توانسته است آنرا با دلیل و برهان ثابت کند . غیب به حسب این گروه حقیقتا غیب است یعنی معنای غیب به حسب او صحیح است .
سومین عامل برای گروهی است که نه قادر به شهودند و نه قادر به اقامه برهان بلکه از خبر مخبر صادق به وجود امر غیبی باورمند می شوند . این گروه هم امر غیبی برایشان حقیقتا غیب است .
اما آیا شناخت این سه گروه از امر غیبی یکسان است ؟
والحمد لله

با سلام و تشکر:Gol:

بی شک شناخت اهل ایمان، بسته به درجات و مراتب ایمانی و خلوص و تهذیبی که دارند نسبت به غیب، یکسان نیست.

نفس آلوده نصیبی از تابش افق غیبی ندارد و تنها کسی از آن آسمان کسب نور می‌کند که درصدد تهذیب نفس خود براید.

بقول مولوی در دیوان جامع مثنوی معنوی:

هــر کـسی انــدازه روشـن دلی/ غیب را بیـنـد بـه قـدر صیقلی

هر که صیقل بیش کرد او بیش دیـد/ بیشتر آمـد بـر او صـورت پـدیـد

هر کس به اندازه ی نورانیت دلش و به مقدار صیقلی که به آن داده، می‌تواند امور غیبی رامشاهده کند و هرکس بیشتر قلبش راصفا دهد، صورتهای بیشتری و جلوه ‌های زیادی از آن عالم بر او فاش می‌شود. هر چه بیشتر قلبت را با ذکر خدا و دوری از گناه صیقل دهی بیشتر به اسرار غیبی واقف می‌شوی.

این را نیز باید دانست که سعی و طلب آدمی به اندازه ی همّت اوست و چیزی نصیب انسان نمی‌شود مگر به قدر تلاش او. لذا همّت بلند و سعی بیشتر، بهره و توفیق بیشتری به ارمغان خواهد آورد و چه خوب است که همّت‌های بلند، ابتدا در رفع موانع هزینه گردد.(بنقل از مجله بشارت، شماره 42، مرداد و شهریور 83، مقاله غیب و ایمان به غیب، با اندکی تصرف).


موفق باشید ...:Gol:

فرق انجام عملی به پشتوانه ایمان به خدا بـــا تبعیت جاهلانه و بدون تحقیق در چیست؟

حوزه تعریف ایمان به خدا؟

یعنی ایمان تنها در جایی تعریف میشود که موضوعی را نه میتوان اثبات کرد و نه میتوان رد کرد(فعلا) اینجاست که بواسطه ایمان به خدا انچه را گفته میپذیریم تا بعد
درسته؟

:Sham:

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

ldkdhj,v;186148 نوشت:
فرق انجام عملی به پشتوانه ایمان به خدا بـــا تبعیت جاهلانه و بدون تحقیق در چیست؟

و الإيمان هو أن تجعل نفسك في أمن و طمأنينة، و لأن الحياة الدنيا و زخارفها متغيرة فانية، فالإيمان بها زيادة في تزعزع و اضطراب، و أمّا غيب الألوهية و اليوم الآخر و الوحي، فالإيمان بها يؤمن الإنسان و يطمئنه عن الهزائز: «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»!(1)

در متن فوق دقت کنید ایمان یعنی آن که خودتون را در امن و طمانینه قرار بدید

پس اصلا ایمان مرتبط به جهل نیست در واقع در مورد علم و جهل بیانی نداره شما میتونی به چیزی که نسبت بهش ایمان دارید علم داشته باشید و میتونید نداشته باشید(در واقع جهل مرکب داشته باشید) مثل کسانی که ایمان به جبت و طاغوت دارند:
51- أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً ما مِنَ الْكِتابِ الإلهي و هم يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وثن غير عاقل وَ الطَّاغُوتِ ذي عقل طاعة عمياء لعلماء عملاء محرفين كتاب اللّه‏ (2)
که این طاعتی کور کورانه است و مذموم و ایمانش هم مذمون

پس ایمان رابطه اش با علم عموم و خصوص من وجه است یعنی گاهی علم همراه ایمان است و گاهی علم همراه ایمان نیست و بالعکس

ldkdhj,v;186148 نوشت:
حوزه تعریف ایمان به خدا؟

تعریف شد شما اگر ایراد خاصی دارید بیان بفرمایید

ldkdhj,v;186148 نوشت:
یعنی ایمان تنها در جایی تعریف میشود که موضوعی را نه میتوان اثبات کرد و نه میتوان رد کرد(فعلا) اینجاست که بواسطه ایمان به خدا انچه را گفته میپذیریم تا بعد درسته؟

هرگز!!

طبق تعریفی که از ایمان ارائه شده فکر کنم مطلب روشن باشد اما اگر باز هم مطلب روشن نیست بفرمایید تا اگر توانستم عرض کنم

التماس دعا
------------------------
1. تفسیر الفرقان لسان المحققین آیة الله العظمی صادقی تهرانی
2. تفسیر البلاغ ایشون

ldkdhj,v;186148 نوشت:
فرق انجام عملی به پشتوانه ایمان به خدا بـــا تبعیت جاهلانه و بدون تحقیق در چیست؟

حوزه تعریف ایمان به خدا؟

یعنی ایمان تنها در جایی تعریف میشود که موضوعی را نه میتوان اثبات کرد و نه میتوان رد کرد(فعلا) اینجاست که بواسطه ایمان به خدا انچه را گفته میپذیریم تا بعد
درسته؟


سلام
بحث ما درباره عمل ناشی از ایمان نیست بلکه اصل ایمان به غیب است
ایمان همان باور و اعتقاد قلبی راسخ است که مبنای آن یکی از موارد گفته شده می تواند باشد
ایمانی که در اسلام تعریف می شود قابل اثبات با دلیل عقلی است
موفق باشید

یعنی ایمان تنها در جایی تعریف میشود که موضوعی را نه میتوان اثبات کرد و نه میتوان رد کرد(فعلا) اینجاست که بواسطه ایمان به خدا انچه را گفته میپذیریم تا بعد درسته؟

سلام
بنده که عرض کردم در اسلام باور به خدای متعال متکی به ادله عقلی است نه مثل بعضی ادیان که میگویند عقلت را بیرون معبد بگذار بعد بیا تو . امیدوار خوب دقت بفرمایید
موفق باشید

ldkdhj,v;186148 نوشت:
فرق انجام عملی به پشتوانه ایمان به خدا بـــا تبعیت جاهلانه و بدون تحقیق در چیست؟

حوزه تعریف ایمان به خدا؟

یعنی ایمان تنها در جایی تعریف میشود که موضوعی را نه میتوان اثبات کرد و نه میتوان رد کرد(فعلا) اینجاست که بواسطه ایمان به خدا انچه را گفته میپذیریم تا بعد
درسته؟


باسلام
فرق ایمان به خدا باتبعیت جاهلانه دراین است که دربعیت جاهلانه شخص بدون علم وبدون بینش وکورکورانه ازان تبعیت می کند
درصورتی که درایمان به خدا شخص بااگاهی کامل وباعلم وبینش عمل می کند به خاطر اینکه دراسلام شناخت اصول الدین کاملا عقلی است وتقلید دران جایز نست وشخص باعقل واختیاری که خداوند به او داده است باید خدارا بشناسد وبهمد ووقی که شناخت وبه ایمان اورد وکاملا به خدایی ایمان اورد عالم مطلق است وحکیم است وکاربیهوده انجام نی دهد بهکاملااطمینان می کند وهرچه که دستوردهد چون به علم ودانش او کاملا اطمینان دارد به ان عمل می کند واین بسیار بسیارمتفاوت است بادین مسیحیت که درمورد اصول الدین وشناخت خدا وتثلیث که کاملا باعقل متناقض است وقتی سوال کنیم می گویند که اول باید ایمان بیاوری تابعد بفهمی
خلاصه اینکه درایمان به خدا اول خدارا می شناسیم وبعد به او وحرفهای اوایمان می اوریم همانند مراجعه به یک پزشک اول درمورد علم ودانش وتخصص او تحقیق می کنیم وقتی که به تخصص وتبحر او ایمان اوردیم بعدازان هرنسخه ای بنویسد بدون تحقیق کاملا ازاو می پذیریم
واین با جاهلی که بدون تحقیق عمل می کند بسیارمتفاوت خواهدبود
حوزه ایمان درجایی است که اول به اصل ان یقین بکنیم وبعد ایمان بیاوریم وتاچیزی را مانشناخته ایم نمی توان چشم بسته به ایمان اورد :Gol:

موضوع قفل شده است