چرا شما نیز همانند علی (علیه السلام) كوتاه نمى‌آیید؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا شما نیز همانند علی (علیه السلام) كوتاه نمى‌آیید؟

طرح شبهه:
اگر در واقع حق با علی بود، چرا از حق خود کوتاه آمده است؟ چرا شما نیز همانند علی (ع) كوتاه نمى‌آیید؟

نقد و بررسی:
این پرسش و شبهه از دو زاویه قابل تأمل و بررسى است:

1. كوتاه آمدن علی علیه السلام از حق خودش.

2. پیروان علی علیه السلام و مدافعان مكتب اهل بیت هم باید ساكت شوند و از مذهب و عقائد بر حق شان دفاع نكنند.

علی علیه السلام و خلافت خلفا:
موضع گیرى امیر مؤمنان علی علیه السلام در برابر خلفا از مباحث بسیار روشن و مشخص تاریخ است؛ اگرچه برخى با دستكاری‌ها سعى در مشوّش كردن اذهان و تحریف حقایق تاریخى دارند؛ چرا كه مصادر روائى و تاریخى شاهد فریادها و اعتراضات علی علیه السلام به بر گزیدگان سقیفه و پس از آن است، متن ذیل بهترین شاهد و گواه بر این ادعا است:
فَلَمَّا تُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- قَالَ أَبُو بَكْرٍ أَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِیرَاثَكَ مِنَ ابْنِ أَخِیكَ وَیَطْلُبُ هَذَا مِیرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِیهَا فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) « مَا نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ ». فَرَأَیْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّهُ لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ تُوُفِّىَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- وَوَلِىُّ أَبِى بَكْرٍ فَرَأَیْتُمَانِى كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا.

النیسابوری، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری (متوفای261هـ)، صحیح مسلم، ج 3، ص 1378، ح 1757، كِتَاب الْجِهَادِ وَالسِّیَرِ، بَاب حُكْمِ الْفَیْءِ، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.

علی علیه السلام و عباس گفتگویى پیرامون بعضى از مسائل با ابوبكر داشته‌اند كه مهمترین آن بحث پیرامون میراث پیامبر بوده است، راوى این گفتگو عمربن خطاب است كه مى‌گوید:...

ابو بکر گفت: من جانشین رسول خدا هستم؛ پس شما دو تن ( علی و عباس) براى گرفتن ارث نزد وى آمدید، و تو اى عباس ارث پسر برادرت و او نیز میراث همسرش را از پدرش مى‌خواست. ابوبکر گفت: رسول خدا فرمود: ما چیزى به ارث نمى‌گذاریم، هرچه باقى گذاریم صدقه است؛ پس شما دو تن او را دروغگو، بدکار، حیله گر و خیانتکار دانستید ولى خدا مى‌داند که او راستگو، در مسیر درست و تبعیت کننده از حق بود؛ سپس او از دنیا رفت ومن جانشین رسول خدا و جانشین ابوبکر شدم؛ شما دو تن من را نیز دروغگو، بدکار، حیله گر و خیانتکار دانستید ولى خداوند مى‌داند که من راستگو، نیکو کار و در راه درست و تبعیت کننده از حق هستم....

در این نقل به اعتراف شخص عمر، علی علیه السلام؛ خلیفه اول و دوم را دروغگو، غاصب خلافت و افرادى خائن مى‌دانست.

بنابراین، آیا مى‌شود ادعا كرد كه علی علیه السلام كوتاه آمد، و هیچ اعتراض و مخالفتى نكرد؟
و آیا مخالفت و اعتراض از این روشن‌تر مى‌توان یافت كه با جرأت و شهامت تمام شرط انتقال خلافت كه رعایت سیره شیخین بود را كنار مى‌زند و روش آن دو را باطل و مردود اعلام مى‌

تفتازانى در شرح مقاصد مى‌گوید:
ثم جعلوا الاختیار إلى عبدالرحمن بن عوف فأخذ بید علی رضی الله تعالى عنه وقال تبایعنی على كتاب الله وسنة رسول الله وسیرة الشیخین فقال على كتاب الله وسنة رسول الله وأجتهد برأیی ثم قال مثل ذلك لعثمان فأجابه إلى ما دعاه وكرر علیهما ثلاث مرات فأجابا بالجواب الأول فبایع عثمان وبایعه الناس ورضوا بإمامته.

اختیار را به عبد الرحمن بن عوف وانهادند؛ دست علی را گرفت و گفت: آیا به شرط عمل به کتاب خدا و سنت رسول و سیره شیخین حاضرى بیعت كنى؟ پاسخ داد: بنا بر کتاب خدا و سنت رسول و رأى و اجتهاد خودم مى‌پذیرم. سپس همین شرط را براى عثمان گفت؛ و او قبول کرد. این مطلب را سه بار تکرار کرد؛ و همان پاسخ اول را دادند؛ در نتیجه با عثمان بیعت کرد و مردم با او بیعت کرده و به امامت او راضى شدند.

التفتازانی، سعد الدین مسعود بن عمر بن عبد الله (متوفای 791هـ)، شرح المقاصد فی علم الكلام، ج 2، ص 296، ناشر: دار المعارف النعمانیة - باكستان، الطبعة: الأولى، 1401هـ - 1981م.

طبرى نیز در تاریخ خود مى‌گوید:
ولما خرجت الخوارج من الكوفة أتى علیا أصحابه وشیعته فبایعوه وقالوا نحن أولیاء من والیت وأعداء من عادیت فشرط لهم فیه سنة رسول الله فجاءه ربیعة بن أبی شداد الخثعمی وكان شهد معه الجمل وصفین ومعه رایة خثعم فقال له بایع على كتاب الله وسنة رسول الله فقال ربیعة على سنة أبی بكر وعمر قال له علی ویلك لو أن أبا بكر وعمر عملا بغیر كتاب الله وسنة رسول الله لم یكونا على شیء من الحق فبایعه فنظر إلیه علی وقال أما والله لكأنی بك وقد نفرت مع هذه الخوارج فقتلت وكأنی بك وقد وطئتك الخیل بحوافرها فقتل یوم النهر مع خوارج البصرة.

هنگامى كه خوارج در کوفه خروج کردند، علی نزد اصحاب و شیعیانش آمد، با او بیعت کردند و گفتند: ما با هرکس دوستى کنى دوست بوده و هرکس را دشمن بدارى دشمن مى‌داریم. علی علیه السلام با آنان شرط کرد که به سنت رسول خدا عمل کنند. ربیعة بن ابوشداد در حالى كه پرچم قبیله خثعم را همراه داشت، نزد حضرت آمد ـ او در جمل و صفین حضورداشت ـ امیر مؤمنان به وى گفت: بیعت کن بر کتاب خدا و سنت رسول خدا؛ گفت: بر سنت ابوبکر و عمر؛ علی به وى گفت: واى بر تو؛ اگر ابوبکر و عمر به غیر سنت رسول خدا عمل کرده باشند، هیچ حقى ندارند؛ با حضرت بیعت کرد؛ حضرت نگاهى به وى نمود و فرمود: قسم به خدا گویا تو را مى‌بینم که همراه خوارج عازم جنگ شده و کشته شده‌ای؛ تو را مى‌بینم که زیر سم اسبان لگد کوب شده‌ای؛ عاقبت در روز نهروان با خوارج بصره کشته شد.

الطبری، أبی جعفر محمد بن جریر (متوفای310)، تاریخ الطبری، ج 3، ص 116، ناشر: دار الكتب العلمیة – بیروت.

الجزری، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفای630هـ) الكامل فی التاریخ، ج 3، ص 215، تحقیق عبد الله القاضی، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت، الطبعة الثانیة، 1415هـ.

هنگامى كه امیر مؤمنان سیره ابوبکر و عمر را قبول ندارد چطور ادعا مى‌کنید که وى با آنان از روى میل بیعت کرده و آنان را خلفاى رسول خدا مى‌دانست؟

و اما بخش دوّم این شبهه كه كوتاه آمدن شیعه در دفاع از عقائد و آرمان‌هاى مذهبى خویش بود، نیازمند پاسخ تفصیلى نیست؛ بلكه فقط مى‌گوئیم: آیا مخالفان مذهب اهل بیت كوتاه آمده و دست از جسارت‌ها، تهدیدها، كشتارها، تحریف‌ها و تخریب‌ها برداشته‌اند، تا متقابلا شاهد آرامش و سكوت باشند؟
نتیجه:
نه امیر مؤمنان علیه السلام از مطالبه حق خود دست كشید و كوتاه آمد و نه دشمنان آن حضرت دست از تهاجم علیه شیعه برداشته‌اند؛ بنابراین انتظار بی‌جایى است كه از شیعیان بخواهیم سكوت نمایند.
منبع: موسسه حضرت ولیعصر(عج)

valayat;3955 نوشت:
چرا شما نیز همانند علی (علیه السلام) كوتاه نمى‌آیید؟

بديهي است هر عملي را بايد با توجه به شرايط زماني و مكاني آن در نظر گرفت.وقتي علل سكوت اميرالمومنين (علیه السلام ) در برخي موارد روشن شود آنگاه بايد ديد در اين زمان نيز آن موانع پابرجاست يا خير؟

در مورد علل سكوت اميرالمومنين (عليه السلام) مي توان نكاتي را ذكر كرد:

1- امیرالمومنین(علیه السلام )به عهدی اشاره میکنند که میان ایشان و رسول خدا(صلي الله عليه و آله) بسته شده بود و پیامبر(صلي الله عليه و آله) از ایشان خواسته بودند که این عهد را رعایت کنند .

إِنَّ عِنْدِی مِنْ نَبِیِّ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَهْداً وَ لَهُ إِلَیَّ وَصِیَّةً لَسْتُ أُخَالِفُ عَمَّا أَمَرَنِی بِه (بحار ج 30 ص 10)

همانا از جانب رسول خدا(صلي الله عليه و آله) در نزد من عهد و وصیتی است که با آنچه در آن ، به من امر شده مخالفت نمیکنم .

2-كم بودن ياران حضرت و نداشتن ياوري جز اهل بيت (علیهم السلام) به گونه اي كه حضرت مي فرمود:

لو وجدت أربعین ذوی عزم منهم لناهضت القوم (شرح ‏نهج‏البلاغة ابن ابی الحدید ج2ص 45)

اگر 40 مرد مصمم می یافتم بپا می خاستم . ( ر.ج:خطبه های 3 و 26 و 217)

3- یاری اسلام و طرفدارانش در آن شرایط و از بین رفتن آشوب و غوغا و استقرار یافتن دین برادرش محمد ( صلی الله علیه و آله ) ( خ 74 و نامه 62)
يكي از مهمترين علل سكوت حضرت در برخي اوقات ، به خاطر حفظ اساس اسلام بود تا اساس اسلام از بين نرود.حضرت در اين زمينه مي فرمايند:

فَلَمَّا رَأَیْتُ رَاجِعَةً مِنَ النَّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ الْإِسْلَامِ تَدْعُو إِلَى مَحْوِ دِینِ مُحَمَّدٍ وَ مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ خَشِیتُ إِنْ أَنَا لَمْ أَنْصُرِ الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ أَرَى فِیهِ ثَلْماً وَ هَدْما (بحار ج 30 ص 10)

پس هنگامی که بازگشت مردم را از اسلام دیدم بگونه ای که میرفت تا دین محمد ( صلی الله علیه و آله ) و ملت ابراهیم علیه السلام محو شود ، بیمناک شدم که اگر من به یاری اسلام و مسلمانان نپردازم شاهد تزلزل و نابودی بنای اسلام باشم .

حال با توجه به اين حكمت ها كه باعث مي شد حضرت(علیه السلام ) در برخي اوقات سكوت كنند و با توجه به ويژگي هايي كه حضرت امير المومنين(علیه السلام ) در شجاعت و غيرت ديني داشتند خود اين سكوت را بايد بزرگترين شجاعت دانست.
اما در اين زمان كه اسلام گسترش پيدا كرده است و مانعي از ابراز عقيده در مورد حق اميرالمومنين(علیه السلام )وجود ندارد دليلي براي سكوت در دفاع از حقانيت اميرالمومنين(علیه السلام ) و مذهب شيعه وجود ندارد و بالاتر ازآن در اين زمان بايد شيعيان سعي در گسترش مكتب اهل بيت(علیهم السلام ) داشته باشند تا بتوان انسان هاي بيشتري را با حقانيت اميرالمومنين (علیهم السلام ) آشنا كرد.

موضوع قفل شده است