*علی علیه السلام* در قرآن...........!

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
*علی علیه السلام* در قرآن...........!

با سلام

پرداختن به مبحث مناقب و فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام از این رو اهمیت دارد كه آدمی را به پیروی و اطاعت از چنین شخصیت والا و ممتازی برمی انگیزاند، چرا كه هر فطرت پاكی خواهان فضیلت و دوستدار حقیقت است.
كسی را كه دارای فضیلت و كمال باشد، بر هر كس دیگری كه از فضیلت تهی است، ترجیح می دهد.
اگر فردی را همواره بر مدار حق ببیند و حق را نیز بر مدار او بیابد، سر به آستانش می ساید و دل و دین به او می سپارد و پیروی او را بر می گزیند تا رنگی و نشانی از او گیرد. خداوند در قرآن می فرماید:

... أفَمَنْ یهْدی اِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ اَنْ یتَّبَعَ اَمَّنْ لایهِدّی اِلا اَنْ یهْدی فَما لَكُمْ كَیفَ تَحْكُموُنَ.
آیا آن كسی كه به سوی حق هدایت می كند سزاوارتر است پیروی شود، یا آنكه خود راه یافته نیست و راه را نمی یابد مگر آنكه راهنمایی و هدایت گردد؟
پس شما را چه می شود؟
(كه حقیقتی به این روشنی را در نمی یابید)، چگونه داوری می كنید؟

مسلماً فردی كه راه یافته و هدایت شده است، برای پیروی و اطاعت سزاوارتر و شایسته تر از كسی است كه بهره ای از كمال ندارد و خود نیازمند هدایت و راهنمایی است.

آيه ليله المبيت

وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یشْری نَفْسَهُ ابْتِغآءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَؤوُفٌ بِالْعِبادِ.بقره / 207

و از میان مردم، كسانی هستند كه جانشان را به خاطر خشنودی خدا عرضه می كنند و خداوند نسبت به اینگونه بندگان بسیار مهربان است.



كافران قریش پس از ناامیدی از تغییررویه پیامبردردعوت به اسلام، سرانجام تصمیم گرفتند آن حضرت را به قتل برسانند.
نقشه آنها ای
ن بود كه گروهی از مردان قبایل مختلف قریش به خانه پیامبر یورش برند و آن حضرت را در بستر خواب غافلگیر كرده و با ضربات نیزه و شمشیر تكّه تكّه اش كنند.
حضرت جبرئیل فرشته وحی، پیامبر را از تصمیم ناجوانمردانه و وحشیانه كافران آگاه كرد و از سوی خداوند دستور آورد كه همان شب از مكه خارج شود و برای فریب كافران،
علی علیه السلام را در بستر خود بخواباند.

پیامبر، موضوع را با علی علیه السلام در میان گذاشت و از او خواست كه در بستر بخوابد، تا كافران از آن حضرت غافل بمانند و او بتواند با استفاده از فرصت در محل مناسبی، دور از دسترس كافران مخفی شود و سپس به یثرب برود.
علی علیه السلام با كمال خرسندی پذیرفت كه جانش را سپر بلا سازد تا آسیبی به رسول خدا صلی الله علیه وآله نرسد.
علی آن شب را در بستر خوابید و همانطور كه پیامبر فرموده بود، كافران پنداشتند، این پیامبر است كه خوابیده است.
امّا نخواستند در تاریكی شب به خانه هجوم آورند، چون ممكن بود به اشتباه افراد دیگری را در تاریكی بكشند.
برای همین تا سپیده دم خانه را زیر نظر گرفتند. هنگامی كه هوا كمی روشن شد، به خانه حمله بردند و با شمشیرهای آخته بر بستر یورش آوردند، در حالی كه یقین داشتند پیامبر كشته خواهد شد.
امّا همین كه به بستر نزدیك شدند با كمال حیرت و حسرت دیدند این علی است كه در بستر پیامبر آرمیده است!

به پاس این جانبازی و فداكاری، خداوند ایه ای نازل فرمود و در آن از این حادثه شورانگیز یاد كرد تا این ماجرا جاودانه بماند. آن شب در تاریخ به لَیلَةُ الْمَبیت معروف شده است، یعنی شبی كه حضرت علی در بستر پیامبر خوابید. این حماسه مقدس را فخر رازی در تفسیر خود 1
چنین نقل كرده است:

نَزَِلَتْ فی علی بن ابیطالب. باتَ عَلی فِراشِ رَسولِ اللّهِ لَیلَةَ خُروجِهِ اِلَی الْغار، و یروی أَنَّهُ لَمّا نامَ عَلی فِراشِهِ قامَ جبرئیلُ عِنْدَ رَأْسِهِ و میكائیلُ عِندَ رِجْلَیهِ وَ جبریلُ ینادی: بَخٍّ بَخٍّ مِنْ مِثْلِكَ یابْنَ اَبی طالب یباهِی اللّهُ بِكَ الْمَلائِكَةَ.
این ایه در شأن علی بن ابیطالب نازل شده است.
همان شبی كه پیامبر به غار ثور رفت و وی در بستر خوابید. حضرت جبرئیل بالای سر او و حضرت مكائیل پایین پاهای او ایستاده بودند.
در آن حال جبرئیل ندا در می داد: آفرین بر تو ای پسر ابو طالب، اینك خداوند به فرشتگان آسمان - به خاطر عظمت این فداكاری تو- مباهات می كند.

ایه اطعام

یوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یخافُونَ یوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطیراً وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْكیناً وَ یتیماً وَ اَسیراً. اِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللّهِ لا نُریدُ مِنْكُمْ جَزآءً وَ لاشُكُوراً.انسان / 9

آنان به نذر خود وفا می كنند و از روزی كه شرّ آن همه اهل محشر را فرا گیرد، می ترسند.
و برای دوستی خدا به فقیر و یتیم و اسیر، طعام می دهند.2

(و گویند) ما بخاطر خدا به شما غـذا می دهیم و از شما هیچ پاداشی و هیچگونه سپاسی نمی طلبیم.



ماجرا از آنجا آغاز شد كه روزی حسن و حسین نور چشمان رسول خدا صلی الله علیه وآله مریض شدند. خانواده علی هم به سفارش پیامبر برای شفای فرزندان بیمار خود نذر كردند سه روز روزه بگیرند.
پس از آنكه آنها شفا یافتند، اقدام به روزه گرفتن نمودند، حتی حسنین هم به بزرگترها پیوستند و به پیروی از پدر و مادر خویش روزه گرفتند.
حضرت علی علیه السلام برای افطار مقداری جو تهیه كرد و فاطمه علیها السلام با قسمتی از آن برای افطار روز اوّل چند قرص نان تهیه كرد.
امّا همان شب هنگام افطار، فقیری در خانه آنان را كوبید و گفت:

«ای اهل بیت محمد، من مسلمانی هستم بیچاره و مسكین، از آنچه خودمی خورید به من بدهید ومرا اطعام نمایید. خدا شما را از طعام های بهشتی اطعام كند.»
حضرت علی علیه السلام غذای خود را به آن فقیر داد.
به پیروی از آن حضرت، اهل خانه هم هر یك سهم خویش را به فقیر دادند و با آب افطار كردند.

روز دوم فاطمه علیها السلام بخش دیگر از جو را آرد كرد و با آن نان پخت. حضرت علی نماز مغرب را با پیامبر خواند و به منزل آمد تا افطار كند.
فاطمه نان های پخته شده راهمراه با آب و اندكی نمك زبر، در برابر روزه داران نهاد. و چون نزدیك شدند تا تناول نمایند، صدایی از پشت در به گوش رسید كه:

«سلام بر شما ای اهل بیت محمد، من یتیمی مسلمان هستم. پدرم روز نبرد احد در ركاب رسول خدا شهید
شده است. اكنون گرسنه ام. مرا طعام دهید، خداوند شما را از طعام های بهشتی نصیب گرداند.
»

لقمه ها به سفره بازگشت. و باز هر چه در سفره داشتند به آن یتیم درمانده دادند و خود گرسنه خوابیدند، در حالیكه جز آب چیزی نچشیدند.
برای شب سوم، حضرت فاطمه با آخرین قسمت جو نیز چند قرص نان تهیه كرد. این بار نیز هنگام افطار، اسیری گرسنه درِ خانه را كوبید و از آن خانواده كَرم، غـذا خواست. آن شب هم آنان با آب افطار كردند و آنچه خود بدان نیاز داشتند، برای خشنودی خدا، ایثار نمودند.

گرسنگی بیش از حد آنان را به رنج افكنده بود. نور چشمان پیامبر از شدت گرسنگی برخود می لرزیدند.
ضعف و ناتوانی وجود آنها را فرا گرفته بود. رسول خدا صلی الله علیه وآله چون این منظره را دید و از ماجرا آگاه شد، بر حال آنها رقت نمود و گریست. سپس دست به دعا بلند كرد و عرضه داشت:

«بار خدایا اینها خاندان منند كه از گرسنگی به خطر افتاده اند، پروردگارا بر ایشان رحم فرما و اینان را بیامرز، خدایا ایشان را حفظ نما و فراموششان مكن.»

آنگاه جبرئیل نازل شد و گفت:
«ای محمد، خداوند تو را سلام می رساند و می فرماید: دعای تو را درباره آنها مستجاب كردم و آنها را سپاس می گویم و از آنان خشنود هستم.»
سپس ارمغان تازه خویش را بر پیامبر خواند كه همان ایات سوره انسان است 3.
در ایات مزبور به این ماجرای خدا پسندانه و انسان دوستانه اشاره شده است. پس از آن جبرئیل طبقی از غذاهای لذیذ و مطبوع بهشتی برای ایشان آورد و آنان را اطعام نمود.
ابن عباس می گوید:
نَزَِلتْ هذه الایه فی علی بن ابیطالب و فاطمةَ بنت رسول الله 4.
این ایه (وَ یطعِمُونَ الطَّعامَ...) در شأن حضرت علی بن ابیطالب و فاطمه دختر رسول خدا نازل شده است.
گفتنی است ایثار، زمانی محقق می شود كه فرد در عین احتیاج و نیاز شخصی، از نیاز خود چشم پوشد، و میل وخواسته دیگری را بر میل و خواسته خود ترجیح دهد، و نیاز او را بر آورد، هرچند برای خودش ضرر و زیان مادی همراه داشته باشد.
مانند ماجرای آن هفت نفری كه در روز نبرد احد از شدت جراحت و خونریزی تشنه شده بودند، برای رفع عطش آنها آبی آوردند، كه تنها برای یك نفر كافی بود.
اولی گفت: به فلانی بده كه از من تشنه تر است. ودومی گفت: به آن دیگری برسانید كه او از من تشنه تر است تا هفت نفر، سر انجام همگی شهید شدند در حالیكه هیچیك از آنها جرعه ای هم نیاشامید.
بدین ترتیب روشن می شود، آن كسانی كه ماجرای ایثار خانواده علی و نزول ایات مربوط به آن را غیر واقعی و بدور از عقل! می پندارند، حقیقت معنای ایثار را نفهمیده اند. آنها می گویند: مگر می شود انسان عاقلی، درست پس از بیماری فرزندان، این مقدار به خود وخانواده اش سخت بگیرد، تا جایی كه نزدیك باشد از شدت گرسنگی از پای درایند؟! آری، می شود.
به یقین آنها كه حقیقت ایثار را فهمیده اند، این ماجرا را هم تصدیق می كنند. همانطور كه علمای شیعه و بسیاری از دانشمندان پیرو مكتب خلفا نیز تصدیق نمودند و آن را نقل كردند.
نكته دیگر اینكه، شركت فرزندان در ادای نذر والدین و نیز ایثار هر یك، كاملا به انتخاب خود آنها بوده است. از این رو سخت گیری والدین به حساب نمی اید.

ادامه دارد.......!!

[=Verdana]ایه نجوی

یا ایها الَّذینَ آمَنوا اِذا ناجَیتُمُ الرَّسوُلَ فَقَدِّموُا بَینَ یدَی نَجْویكُمْ صَدَقَةً ذلِكَ خَیرٌ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ.[=Verdana]مجادله / 12[=Verdana]

ای آنانكه ایمان آوردید، زمانی كه با رسول خدا نجوا می كنید و راز می گویید، پیشتر از آن، صدقه بپردازید، كه این كار برای شما بهتر و پاكیزه تر است. پس اگر (چیزی برای صدقه) نیافتید. مسلماً خداوند آمرزنده مهربان است.[=Verdana]

[=Verdana]

[=Verdana]وقتی پیامبر در جمع مسلمانان حاضر می شد، همه می خواستند مسائل شخصی خود را با پیامبر در میان بگذارند و با آن حضرت گفتگوی سرّی داشته باشند.
[=Verdana]در این میان دنیا طلبان و منافقان گوی سبقت را از دیگران می ربودند.
تا با این روش به پیامبر نزدیك تر شوند، و به گونه ای وانمود كنند كه، ما با پیامبر سر و سرّی داریم و مورد توجه و عنایت ایشان هستیم، و آنگاه در فرصت مقتضی از این نمایش به نفع خویش بهره ببرند.

[=Verdana]زیاده روی در پرسش های خصوصی و رازگویی با پیامبر آن حضرت را آزرده خاطر ساخته بود.
بویژه آنكه در این امر طبقات پایین تر مردم و یا آنها كه از شدت محبت می خواستند رعایت حال آن بزرگوار را كنند و مزاحمتی برای ایشان فراهم نسازند، سهم كمتری داشتند.
تا آنكه فرمانی از جانب خداوند رسید.
فرمانی در نوع خود بی نظیر! فرمانی كه با آن میزان ارادت و ایمان افراد سنجیده می شد، كه به راستی هم چنین شد. و باری دیگر منافقان و سست ایمانان، میدان عمل باختند و چهره واقعی خود را نشان دادند.

[=Verdana]فرمان الهی چنین بود:
[=Verdana]هر كس قصد دارد با پیامبر گفتگوی سرّی داشته باشد، باید ابتدا صدقه بپردازد، آنگاه به رازگویی بنشیند.
امّا آنكه تهی دست است از این كار معاف خواهد بود و گناهی بر او نیست.

[=Verdana]این فرمان، هم به نفع فقرا و مستمندان بود و هم كسانی را كه ادّعای ایمان داشتند و بر گرد پیامبر جمع شده بودند امتحان
می كرد.
ایا خواهان دنیا هستند؟
یا آنكه دوستدار واقعی رسول خدا صلی الله علیه وآله ،كدامیك را برمی گزینند؟

[=Verdana]آنها كه دلی پاك و ایمانی خالص دارند، در هر شرایطی پیامبر را برمی گزینند، و آخرت را بر دنیا ترجیح می دهند. وه كه چه امتحان زیبایی!
[=Verdana]همان كسانی كه تا چندی قبل در رازگویی با پیامبر از یكدیگر سبقت می گرفتند، اكنون خبری از آنان نیست.
راستی كجا رفتند و به چه روی آوردند؟
چرا از گرد پیامبر پراكنده شدند؟!
ایا واقعاً رسول خدا صلی الله علیه وآله را رها ساختند و به درهم و دینار دنیا دل بستند؟!
آری، حتی به كمترین مقدار تصدّق هم تن در ندادند، مثلاً به اندازه یك دانه خرمای خشكیده و یا حتی كمتر از آن!

[=Verdana]آنها هم كه ماندند یا از تهی دستان بودند كه معاف شده بودند و یا از نافرمانان و گنهكاران، چرا كه در عین توانمندی و دارندگی، نجوا می كردند بی آنكه از قبل صدقه ای داده باشند.
[=Verdana]پس در میان مسلمانان، ایا فرمانبری پیدا نشد كه به این فرمان، جامه عمل پوشانده باشد؟
[=Verdana]ایا كسی نبود كه نجوای با پیامبر خدا صلی الله علیه وآله را با صدقه ای خریداری كرده باشد؟
[=Verdana]چرا، تو گویی یك نفر بود.:Sham:
آری یك نفر و تنها یك نفر! در میان آن جماعت، تنها امیرمؤمنان علی علیه السلام بود كه این فرمان را پذیرفت و بدان جامه عمل پوشانید.:Sham:

[=Verdana]حال از زبان خود ایشان بشنویم:
[=Verdana]در قرآن ایه ای 5 وجود دارد كه كسی قبل از من به آن عمل نكرده است و پس از من نیز كسی بدان عمل نمی كند. :Sham:
موجودی من یك دینار بود، آن را به ده درهم تبدیل نمودم.
پس هر گاه می خواستم خدمت پیامبر بروم و با ایشان نجوا كنم، یك درهم از آن را صدقه می دادم.
این كار را تا ده بار تكرار نمودم، تا اینكه فرمان دیگری از جانب خدا آمد و این حكم را نسخ نمود.
و بدینسان كس دیگری جز من به آن ایه جامه عمل نپوشانید.6

[=Verdana]ایه ای كه با نزول آن، حكم ایه نجوی «مَنسوخ» گردید این است:
[=Verdana]ءَاَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّموُا بَینَ یدَی نَجْویكُمْ صَدَقاتٍ فَاِذْ
لَمْ تَفْعَلوُا وَ تابَ اللّهُ عَلَیكُمْ فَاَقیمُوا الصَّلوةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطیعُوا اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اللّهُ خَبیر بِما تَعْمَلُونَ.7

[=Verdana]ایا (از تنگدستی) ترسیدید كه پیش از هر بار نجوا صدقه بپردازید؟
حال كه از عمل بدانچه مكلّف شدید سرباز زدید و صدقه نمی دهید و خدا هم از این نافرمانی شما در گذشت، پس در امتثال سایر تكالیفش بكوشید: نماز بر پا دارید و زكات اموال خود را بپردازید و فرمان خدا و رسولش را گردن نهید. و این در حالی است كه خدا بدانچه انجام می دهید آگاه است.

[=Verdana]این ایه را «ناسخ» ایه نجوی گویند.:Sham:
چون حكم ایه نجوی را منسوخ نمود.
حكم «منسوخ» تنها در محدوده زمانی خاصی قابل اجرا است، و با آمدن حكم جدید(ناسخ) مهلت اجرا و انجام آن به سر می رسد.

ادامه دارد.......!!

[=Comic Sans MS]ایه خیر البریة

[=Comic Sans MS]
اِنَّ الَّذینَ امَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ اوُلئِكَ هُمْ خَیرُ الْبریةِ.بینه / 7

همانا كسانی كه ایمان آورده و عمل صالح انجام دادند، بهترین مردمانند. [=Comic Sans MS]

[=Comic Sans MS]

[=Comic Sans MS]جابر بن عبد الله انصاری از یاران خوب رسول خدا صلی الله علیه وآله بود، او نقل می كند:
[=Comic Sans MS]روزی در حضور پیامبر نشسته بودیم. ناگاه پیامبر از دور علی علیه السلام را دید كه به سوی او می اید.
پس فرمود:

[=Comic Sans MS]وَ الَّذی نَفْسی بِیدِهِ اِنَّ هذا وَ شیعَتَهُ هُمُ الفائِزُونَ یوْمَ الْقِیامَةِ.
[=Comic Sans MS]سوگند به خداوندی كه جان من در دست اوست، این علی و پیروان او براستی كه روز قیامت از رستگارانند.
[=Comic Sans MS]وقتی پیامبر این جمله را فرمود آنگاه ایه خیر البرّیة بر ایشان نازل شد.:Sham:
[=Comic Sans MS]از آن پس، هر گاه اصحاب پیامبر، علی علیه السلام را می دیدند كه می اید، به یكدیگر می گفتند: این بهترین مردم است كه می اید. ابن عباس هم نقل می كند كه چون این ایه نازل گردید، پیامبر به علی علیه السلام فرمود:
[=Comic Sans MS]هُوَ أَنْتَ وَ شیعَتُكَ یوْمَ الْقِیامَةِ راضینَ مَرْضِیین.
[=Comic Sans MS]این بهترین مردم، تو و پیروان تواند كه روز قیامت هم خدا از ایشان راضی است و هم ایشان از خدا خرسند هستند.
[=Comic Sans MS] علی علیه السلام خود نیز می گوید:
[=Comic Sans MS]پیامبر به من فرمود:
[=Comic Sans MS]«اِنَّ الَّذینَ امَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ اوُلئِكَ هُمْ خَیرُ الْبریةِ»؛ أَنْتَ وَ شیعَتُكَ وَ مَوْعِدی وَ مَوْعِدُكُمْ الْحَوْضَ اِذا اجتمعتْ الاُمَمُ لِلْحِسابِ تُدعَوْنَ غُرَّ الْمُحَجَّلینَ.
[=Comic Sans MS]یا علی، ایا سخن خدا را نشنیده ای كه فرمود: همانا مؤمنان نیكوكار بهترین مردمانند؟ تو و پیروان تو اینچنین هستند و وعده من و شما (تو و پیروانت) روز قیامت در كنار حوض كوثر خواهد بود. آنگاه كه امتها برای حساب حاضر می شوند، شما با چهره های نورانی خوانده می شوید.1

1-

[=Public Nazanin Farsi]تفسیر الدر المنثور ذیل یه 7 سوره بینه.

ادامه دارد.......!!

ایه اُذُنٌ واعِیةٌ

لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَةً وَ تَعِیها اُذُنٌ واعِیةٌ..(الحاقه / 12)

ایات - خلقت و هستی - را برای شما موجب یاد آوری قرار دادیم و این ایات را گوشهای شنوا و فراگیر به خوبی در بر می گیرند و به خاطر می سپارند.



كجاست آن ظرف فراگیری كه تمامی ایات خلقت را در برگیرد و آنها را درخود جای دهد؟
خداوند چگونه می خواهد قرآن را كه از بزرگترین ایات خلقت است، حفظ كند و آن را ماندگار و جاویدان قرار دهد؟1

كیست كه بتواند این میراث گرانبهای نبوی را به درستی دریافت كند و به خوبی از آن حفاظت نماید و مشعل فروزان هدایت را همچنان پر فروغ نگاه دارد؟

كدامین گوش، پذیرنده همه علوم و اسرار پیامبری است؟ كدامین گوش، آهنگ دلنشین وحی را نیز به روشنی می فهمد و از خاطر نمی برد؟

اینها پرسشهایی است كه پاسخ آنها را باید در قرآن كریم و كلام پیامبر كه مبین آنست، جستجو كرد.
رسول خدا صلی الله علیه وآله به حضرت علی علیه السلام فرمود:
یا علی، إِنّ اللّهَ اَمَرنی اَنْ اُدنیكَ وَ لا اُقصیكَ و اَنْ اُعَلِّمَكَ و اَنْ تَعِی وَ حَقٌّ عَلَی اللّهِ أَن تَعِی.
ای علی، خدا به من دستور داده است كه تو را به خود نزدیك گردانم و از تو دوری نجویم و مرا فرمود است كه ایات قرآن را به تو بیاموزم و تو هم آنها را به خاطر بسپاری. و این شایستگی و لیاقت را خدا قرار داده كه آنچه را به تو آموزش می دهم به یاد بسپاری.:Sham:

وقتی پیامبرصلی الله علیه وآله علی علیه السلام را به این مرتبت و منزلت مفتخر ساخت این ایه نازل شد:
وَ تَعِیها اُذُنٌ واعِیةٌ.2
و پیامبر دوباره فرمود:
سألتُ رَبّی اَنْ یجعَلَها - اُذُنٌ واعیةٌ - لِعَلی
از خدای خویش خواستم آن گوشهای فراگیر را گوشهای علی قراردهد.:Sham:
و نیز به حضرت علی علیه السلام فرمود:
فَأَنتَ اُذُنٌ واعیةٌ لِعلْمِی3
این تو هستی كه گوش فراگیر علم من هستی.
از پس این بیان جاودانه و نورانی بود كه خداوند، چنان لطف و عنایتی به علی علیه السلام فرمود كه آن حضرت خود فرمود:
ماسَمِعتُ مِن رسولِ اللّه شَیئاً فنَسیتُهُ4
چیزی را از پیامبر نشنیدم كه آن را فراموش كرده باشم.


[=Verdana](1)[=Public Nazanin Farsi]- انّا نحن نزّلنا الذكر و انّا له لحافظون (سوره حجر/9) به راستی ما خود، قرآن را فرو فرستادیم و ما نیز حافظ و نگهدار آن هستیم.

[=Verdana](2)[=Public Nazanin Farsi]- تفسیر طبری ذیل یه 12 سوره الحاقه.

[=Verdana](3)[=Public Nazanin Farsi]- تفسیر طبری ذیل یه 12 سوره الحاقه.

[=Verdana](4)[=Public Nazanin Farsi]- تفسیر الدّر المنثور ذیل همان یه.

ادامه دارد.......!!

[=Verdana]ایه هدایت


[=Verdana]وَ یقُولُ الَّذینَ كَفَرُوا لَوْ لآ اُنْزِلَ عَلَیهِ ایةٌ مِنْ رَبِّهِ، اِنَّما اَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قومٍ هادٍ.[=Verdana]رعد / 7[=Verdana]

كافران می گویند چرا نشانه ای آشكار - كه به چشم سر ببینیم - بر او فرود نمی اید؟ (ای پیامبر به آنان بگو): كه من فقط بیم دهنده هستم و هر گروهی، هدایت كننده ای دارد. [=Verdana]

[=Verdana]
[=Verdana]كافران برای آنكه پیامبر را تكذیب كنند، به بهانه های گوناگون می كوشیدند دعوت او را به خداشناسی بی ثمر سازند.
از جمله آنكه تقاضاهای عجیب و غریبی از پیامبر می كردند.
مثلاً انتظار داشتند فرشته ای از آسمان فرود اید و نامه ای آسمانی به پیامبر دهد، به طوری كه آنان با چشمهای ناپاك خود حقایق آن را ببینند و بخوانند، و بارها از اینگونه خواسته ها ابراز كرده بودند.
امّا خداوند در ایاتی چند، این تقاضاهای فریبكارانه را ردّ كرد و به پیامبر فرمود:

[=Verdana]تو فقط باید به آنان تذكّر دهی و ایشان را از آخرت بیم دهی و وظیفه ای بیش از این در قبال خواسته های آنان نداری.
پس از تو هم، هر قوم و گروهی برای خود راهنما و هدایتگری دارد و راه تو را ادامه می دهد.

[=Verdana]پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله نیز برای آنكه راهنما و هدایتگرِ پس از خود را هم معرفی كرده باشد، درگفتاری می فرماید:
[=Verdana]مَنْ یریدُ اَنْ یحْیی حَیاتی و یمُوتَ مَوْتی و یسْكُنَ جَنَّةَ الْخُلْدِ الَّتی وَ عَدَنی رَبّی فَلْیتَوَلَّ علی بن ابیطالب فَاِنَّهُ
لَنْ یخْرِجَكُمْ مِنْ هُدی و لَنْ یدْخِلَكُمْ فی ضَلالَةٍ.1

[=Verdana]هر كس كه می خواهد آنگونه كه من زندگی كردم زندگی كند و آنگونه كه من می میرم، بمیرد، و در بهشت برینی كه خدای من آن را وعده داده است، جای گزیند، باید ولایت علی را بپذیرد.:Sham:
چرا كه او هرگز شما را از راه هدایت برون نمی برد و به گمراهی وارد نمی سازد.

[=Verdana]و از این رو است كه علی علیه السلام فرمود:
[=Verdana]رَسُول اللّه الْمُنْذِرُ وَ أَنَا الْهادی.2
[=Verdana]پیامبر همان بیم دهنده است و من هدایت كننده.:Sham:
[=Verdana]زیرا او دیده بود رسول خدا صلی الله علیه و آله روزی دست بر سینه خود گذارد و فرمود:
[=Verdana]أنا المُنذِر یعنی من بیم دهنده هستم آنگاه دست بر شانه علی نهاد و فرمود::Sham:
[=Verdana]اَنتَ الهادی یا عَلی، بِكَ یهتَدی المُهَتدونَ مِن بَعدی.3
[=Verdana]ای علی تویی راهنمای امّت، و به تو راه یافتگانِ پس از من هدایت می یابند.

[=Verdana](1)[=Public Nazanin Farsi]-المستدرك علی الصحیحین ج 3 ص 139.

[=Verdana](2)[=Public Nazanin Farsi]- المستدرك علی الصحیحین ج 3 ص 139.

[=Verdana](3)[=Public Nazanin Farsi]- تفسیر كبیر فخر رازی ذیل یه 7 سوره رعد.

ادامه دارد...!!

[=Verdana]ایه ولایت[=Verdana]

اِنَّما وَلیكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یقیمُونَ الصَّلوةَ وَ یؤتُونَ الزَّكوةَ وَ هُمْ راكِعُون. وَ مَنْ یتَوَلَّ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذینَ آمَنوا فَاِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغالِبُونَ.
[=Verdana]مائده / 55-56[=Verdana]

سر پرست و ولی شما فقط خدا و رسول او و مؤمنانی هستند كه، نماز بر پا می دارند و در حال ركوع، زكات می پردازند. و هركس سر پرستی و ولایت خدا و رسول او و این مؤمنان را بپذیرد - البته از حزب خداست - و حزب خدا پیروز است. [=Verdana]

[=Verdana]

[=Verdana]عبد الله بن سلام از دانشمندان یهودی بود كه با تنی چند از دیگر یهودیان، مسلمان شده بود.
یك روز او و یارانش نزدیك نماز ظهر به حضور پیامبر رسیدند و با آن حضرت به گفتگو نشستند.
آنها به پیامبر گفتند:
[=Verdana]
[=Verdana]فاصله خانه های ما از مدینه دور است، و ما در میان یهودیان، بی سرپرست و بی پناهیم. آنها از اینكه ما مسلمان شده ایم و شما را تصدیق كرده ایم، ناراحت هستند و با ما دشمنی می ورزند، و سوگند یاد كرده اند كه با ما قطع رابطه كنند. اكنون به وجود شما پشتگرمیم، و به زیارت شما دلخوشیم.
اما نمی دانیم پس از شما چه كنیم؟
حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام در زمان حیاتش، یوشع بن نون را به عنوان جانشین خویش معرفی كرد، تا مردم بدانند پس از او به چه كسی مراجعه كنند و به وجود چه فردی دلگرم باشند.
اكنون شما چه كسی را به عنوان جانشین پس از خود معرفی می فرمایید؟
در این هنگام، امین وحی بر پیامبر فرود آمد وعرض كرد:
[=Verdana]
[=Verdana]سرپرست و ولی شما تنها خدا و رسول او و مؤمنانی هستند كه نماز بر پا می دارند و در حال ركوع صدقه می دهند.[=Verdana]:Sham::Sham:
[=Verdana]این پاسخ برای عبد الله و همراهان او واضح و روشن نبود. چه كسانی بر پا دارنده نمازند؟
چه كسانی در حال ركوع زكات هم می پردازند، تا ولی و سرپرست ما پس از پیامبر باشند؟
اینجاست كه پیامبر باید مصداق روشنی را از این كلام بیان فرماید. از طرفی وقت ادای فریضه ظهر فرا رسیده بود.پیامبر از جا برخاست و همراه با عبدالله و یارانش به سمت مسجد آمدند.
[=Verdana]
[=Verdana]
[=Verdana]

از آن سو در مسجد هم حادثه مهمّی رخ داده بود. حضرت علی علیه السلام پیش از شروع نماز ظهر، مشغول خواندن نماز نافله بود، كه فقیری به مسجد آمد، و از كسانی كه در مسجد بودند تقاضای كمك كرد.
هیچكس حاجت او را برآورده نساخت.
ناگاه متوجه شد فردی در حال ركوعِ نماز با دست اشاره می كند. شتابان به سوی او رفت و تقاضای خود را تكرار كرد.
علی علیه السلام در همان حال ركوع، انگشتری خود را كه هزار دینار ارزش داشت، از انگشت خویش بیرون آورد و به آن مرد فقیر بخشید.
آن انگشتر را پیش تر، نجاشی پادشاه حبشه به پیامبر هدیه داده بود و پیامبر هم آن را به علی علیه السلام بخشیده بود.
وقتی پیامبر و همراهانش به مسجد رسیدند مرد فقیر را دیدند كه با خوشحالی بسیار در حال خروج از مسجد است.

پیامبر از او پرسید: ایا كسی چیزی به تو بخشیده است؟
مرد فقیر عرض كرد: آری یا رسول الله آن مرد كه در حال نماز است این انگشتر را به من بخشید.
آنگاه پیامبر ایه ای را كه لحظاتی پیش بر او نازل شده بود، و از این حادثه خبر می داد، بر عبدالله بن سلام و همه مسلمانانی كه در مسجد حاضر بودند، تلاوت فرمود.
و سپس افزود: «علی بن ابیطالب وَلیكُمْ بعدی» یعنی پس از من علی بن ابیطالب ولی شماست.
پس از آن عبد الله و همراهانش كه مطلوب خود را یافته بودند، به ولایت امیر مؤمنان علی علیه السلام شهادت دادند.
آنگاه امین وحی بار دیگر بر پیامبر نازل گشت و بشارتی برای مؤمنان به ارمغان آورد كه:

وَ مَنْ یتَوَلَّ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذینَ امَنوا فَاِنَّ حِزْبَ اللّه هُمُ الْغالِبُونَ.
دانشمندان پیرو مكتب خلفا ضمن اشاره به ماجرای
عبد الله بن سلام در كتب معتبر خود1، نقل دیگری از ابوذر، صحابی رسول خدا نیز آورده اند. او نیز پس از بیان داستان انگشتری،
می گوید: پیامبر دست به دعا برداشت و عرض كرد:

خداوندا ، برادرم موسی علیه السلام از تو اینچنین درخواست نمود كه:
«قالَ رَبِّ اشْرَحْ لی صَدری، وَ یسِّر لی أمْری، وَ احْلُلْ عُقْدهً مِنْ لِسانی یفْقَهوُا قَوْلی، وَاجْعَل لی وَزیراً مِن أَهلی، هارُونَ أَخی، أُشْددْ بِهِ أزری، وَ أَشْرِكْهُ فی أَمری»
پروردگارا، سینه ام بگشای، و كارم را آسان گردان، و گره از زبانم باز كن تا سخنم را دریابند، و برای من وزیری از خاندانم تعیین فرما، هارون برادرم را برای این كار قرار ده، تا پشتم به او گرم و استوار باشد، ودر كارم وی را شریك گردان. آنگاه به او وحی كردی كه ما بازوانت را به برادرت نیرومند می سازیم و برایتان قدرتی قرار می دهیم تا با شما برابری نكنند.
پروردگارا اینك من محمد پیامبر تو و حبیب تو هستم. تو نیز سینه ام را بگشای و كارم را آسان گردان و «علی» از خاندان مرا وزیر من قرار ده تا پشتم به او استوار گردد.

ابوذر می گوید: از پس این دعا بود كه جبرئیل از سوی خداوند نازل شد و گفت:
ای محمد بخوان « إنّما ولیكم الله و رسوله و الذین آمنوا...»2

از كلمه «انّما» به معنی فقط در ابتدای ایه چنین برداشت می شود كه ولایت و سرپرستی منحصر است به خدا و رسول و مؤمنانی كه در حال ركوع نماز، صدقه بپردازند.
و البته هیچكس هم جز علی بن ابیطالب علیه السلام این ویژگی را پیدا نكرد. هر چند در ایه این مفهوم بالفظ جمع آمده است (الّذین آمنوا ...) امّا تنها یك نفر شایسته چنین نشان و مقامی گردید.3

همچنین كلمه «ولی» در ایه به معنی سرپرست است نه دوست و نه یاور، زیرا در غیر اینصورت با كلمه اّنما و حصر در ایه سازگاری نخواهد داشت. چه كه دوستان و یاوران اهل ایمان منحصر به همین سه گـروه خواهند شد، و این در حالی است كه اهل ایمان، دوستان و یاوران دیگری نیز دارند.
مانند: ملائكه و یا مؤمنانی كه دارای این نشانه هم نیستند و یا حتی افرادی غیر مسلمان همچون نجاشی كه وی نیز مسیحی بود و مسلمانان را پناه داد.
خداوند در سوره ممتحنه ایه 8، دوستی مسلمانان را با كافرانِ بی آزار، نهی نكرده است.4

از سوی دیگر حتی اگر فرض كنیم ایه ولایت، در میان ایاتی است كه مربوط به هم هستند، این فرض نیز ثابت می كند كه مراد از ولایت در این ایات هم با معنی سرپرست و اولی به تصرف بودن سازگاری بیشتری دارد.
چرا كه در ایه 51 می فرماید :

« ...هركس ازشما كه یهود ونصاری را ولی خود قراردهد ، ازآنها خواهد بود ... »
این بیان نشان می دهد كه صرف دوستی نسبت به یهود و نصاری مورد نظر نیست، بلكه مطلب بالاتر از آن است.
یعنی رابطه به گونه ای است كه فرد را به جمع كافران ملحق می كند و از آنان محسوب می شود.
مسلماٌ چیزی كه باعث می شود فرد جزء گروه یهود و نصاری گردد، آن است كه وی سرپرستی آنها را بپذیرد و آنان را در تصرف امورخویش نسبت به دیگران اولی و برتر بداند.

از همین رو شایسته است كلمه « ولی » را حتی در ایات قبل و بعد از ایه ولایت ( ایات 51 و 57 سوره مائده ) به معنای سر پرست در نظر گرفت.
نكته دیگر اینكه، برخی گمان كردند، كلمه «راكعون» در ایه به معنای «خاشعون» است.
و ایه را اینگونه ترجمه می كنند كه: ولی شما مؤمنانی هستند كه با خضوع و خشوع، نماز بر پا می دارند و زكات می پردازند.
درحقیقت با این معنا، دو ویژگی مؤمنان (اقامه نماز و پرداخت زكات با حال خضوع) دیگر اختصاص به فرد خاصی نخواهد داشت یعنی «ولی» از انحصار خارج می گردد.
و هر مؤمنی كه دارای این اوصاف باشد «ولی» شما خوانده می شود.
در پاسخ چنین افرادی باید گفت:

به اعتبار اغلب كتابهای لغت كه مورد اعتماد مكتب خلفا نیز هست، معنای حقیقی و لغوی ركوع، همان خم شدن است .بنابراین تا زمانی كه قرینه لفظی و یا معنوی در ایه نباشد، نباید ركوع را به معنای مجازی آن یعنی خضوع و خشوع ترجمه كرد.

1- تفسیر فخر رازی ذیل یه ولیت

2- تفسیر فخر رازی ذیل یه ولیت

3- در ین زمینه به توضیحات مربوط به یه مباهله مراجعه شود.

4- لینهاكم الله عن الذین لم یقاتلوكم فی الدین و لم یخرجوكم من دیاركم أن تبروّهم و تقسطوا الیهم انّ الله یحبّ المقسطین.


ادامه دارد...!!

بسم رب الحسین علیه السلام

سلام بر شما

با اجازه استاد خودم جناب رضا عزیز

نقل قول:

http://islamtxt.ir/islam/node/32

نویسنده: سلیم هلالی


بسم الله الرحمن الرحیم
اگرچه آیات فراوانی از قرآن کریم در وصف و شأن امیر المومنین علی (علیه السلام) نازل شده، لیکن آیاتی هم وجود دارد که نام ایشان با لفظ "علی" در آن آمده است.
در این مقاله و مقاله ی بعد، به بررسی دو آیه از قرآن می پردازیم و نشان می دهیم که از نظر معصومین (علیهم السلام) نام حضرت در این دو آیه به صراحت ذکر شده است. با دانستن این موضوع، به از یکی از قدیمی ترین اشکالات وارد بر مذهب تشیع هم پاسخ داده می شود و آن این است که چرا نام امیر المومنین علی (علیه السلام) در قرآن نیامده است؟
سخن را با حدیثی از رسول مکرم اسلام (صلّی الله علیه و آله) آغاز می کنیم. آن حضرت فرمودند:

علی با قرآن است و قرآن با علی، و آن دو از هم جدا نمی شوند تا نزد حوض کوثر بر من وارد شوند.
قالت أم سلمة: سمعت رسول الله صلى الله عليه و سلم يقول : علي مع القرآن و القرآن مع علي لن يتفرقا حتى يردا علي الحوض .
هذا حديث صحيح الإسناد و لم يخرجاه
تعليق الذهبي قي التلخيص : صحيح
المستدرك على الصحيحين، الحاكم النيسابوري، ج 3 ص 134 ح 4628

آیه ی اول
« وَوَهَبْنَا لَهْم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيّاً » (مریم:50)

حديث یکم
ابوبصیر از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که:
خداى عز و جل در سوره مريم آيه 49 فرمايد چون از آنها و آنچه جز خدا می پرستيدند كناره كرد ما اسحق و يعقوب را باو بخشيديم و همه را پيغمبر قرار داديم 50 و از رحمت خود بدانها بخشيديم و براى آنها زبان راستگوئى كه على بود قرار داديم، مقصود على بن ابى طالب (ع) است زيرا ابراهيم از خداى عز و جل خواسته بود كه برايش در ميان پسينيان زبان راستگوئى قرار دهد و خداى تبارك و تعالى براى او و اسحق و يعقوب زبان راستگوى على را قرار داد.
حدثنا أبي و محمد بن الحسن رضي الله عنهما قالا حدثنا سعد بن عبد الله عن يعقوب بن يزيد عن محمد بن أبي عمير عن هشام بن سالم عن أبي بصير عن أبي عبد الله ع ... قال الله عز و جل فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ كُلًّا جَعَلْنا نَبِيًّا وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِيًّا يعنى به علي بن أبي طالب ع لأن إبراهيم قد كان دعا الله عز و جل أن يجعل له لسان صدق في الآخرين فجعل الله تبارك و تعالى له و لإسحاق و يعقوب لسان صدق عليا.
كمال الدين وتمام النعمة، الشيخ الصدوق، ص 139
تأويل الآيات، شرف الدين الحسيني، ج 1 ص 304

ابوبصیر در خبری از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که: حضرت ابراهیم (علیه السلام) از خداوند خواست که زبان راستی برای او در آیندگان قرار دهد. پس خداوند فرمود: « و ما به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را نبی گردانیدیم و به آنان از رحمت خویش بخشیدیم و برای آنان علی را زبان راستی قرار دادیم ». یعنی علی بن ابی طالب (علیه السلام).
أبو بصير عن الصادق في خبر أن إبراهيم كان قد دعا الله أن يجعل له لسان صدق في الآخرين فقال الله تعالى وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ كُلًّا جَعَلْنا نَبِيًّا وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِيًّا يعني علي بن أبي طالب.
مناقب آل أبي طالب، ابن شهر آشوب، ج 2 ص 302
بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج 35 ص 59

درباره ی قول خدای تعالی « و برای من زبان راستی در آیندگان قرار ده » از امام جعفر صادق (علیه السلام) وارد شده است که: او علی بن ابی طالب (علیه السلام) است. ولایتش بر ابراهیم (علیه السلام) عرضه شد. پس از خدا خواست که او را از ذریه اش قرار دهد و خداوند چنین کرد.
قوله تعالى وَ اجْعَلْ لِي لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ عن أبي عبد الله جعفر بن محمد ع قال هو علي بن أبي طالب عرضت ولايته على إبراهيم ع فقال اللهم اجعله من ذريتي ففعل الله ذلك.
كشف الغمة، ابن أبي الفتح الإربلي، ج 1 ص 326 و 327
بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج 36 ص 57 و 58

سند حديث: صحیح

حديث دوم
« و برای آنان علی را زبان راستی قرار دادیم » یعنی امیرالمومنین (علیه السلام). این را پدرم از امام حسن عسکری (علیه السلام) برایم حدیث کرده است.
وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِيًّا يعني أمير المؤمنين ع حدثني بذلك أبي عن الحسن بن علي العسكري ع‏.
تفسير القمي، علي بن إبراهيم القمي، ج 2 ص 51
بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج 12 ص 93 + ج 36 ص 57

سند حديث: صحیح

حديث سوم
این را همچنین علی بن ابراهیم از پدرش از جدش نقل کرده که: برای امام ابوالحسن هادی (علیه السلام) نامه نوشتم و در آن از این سخن خدای عزوجل پرسیدم « و به آنان از رحمت خویش بخشیدیم و برای آنان علی را زبان راستی قرار دادیم ». پس نامه را گرفته و زیر آن نوشت: خدا توفیقت دهد و رحمتت کند، او امیرالمومنین علی (علیه السلام) است.
ذكره أيضا علي بن إبراهيم عن أبيه عن جده أنه قال كتبت إلى أبي الحسن أسأله عن قول الله عز و جل وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِيًّا فأخذ الكتاب و وقع تحته وفقك الله و رحمك هو أمير المؤمنين علي ع.
تأويل الآيات، شرف الدين الحسيني، ج 1 ص 304

سند حديث: معتبر و بلکه صحیح

حديث چهارم
یونس بن عبدالرحمن می گوید: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: مردم از من اسم امیرالمومنین (علیه السلام) را در کتاب خدای عزوجل طلب می کردند. به آنان گفتم: و از سخنان باری تعالی است « و برای آنان علی را زبان راستی قرار دادیم ». فرمود: راست گفتی همین طور است.
ذكر محمد بن العباس رحمه الله قال حدثنا أحمد بن القاسم قال حدثنا أحمد بن محمد السياري عن يونس بن عبد الرحمن قال قلت لأبي الحسن الرضا ع إن قوما طالبوني باسم أمير المؤمنين ع في كتاب الله عز و جل فقلت لهم من قوله تعالى وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِيًّا فقالت صدقت هو كذا.
تأويل ما نزل من القرآن الكريم، ابن الجحام، ص 133
تأويل الآيات، شرف الدين الحسيني، ج 1 ص 304
بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج 36 ص 57

سند حديث: ضعیف

یا علی ع

بسم رب الحسین علیه السلام

سلام بر شما

نقل قول:

http://islamtxt.ir/islam/node/33

نویسنده: سلیم هلالی


بسم الله الرحمن الرحیم



سخن را با حدیثی از رسول مکرم اسلام (صلّی الله علیه و آله) آغاز می کنیم. آن حضرت فرمودند:

علی با قرآن است و قرآن با علی، و آن دو از هم جدا نمی شوند تا نزد حوض کوثر بر من وارد شوند.


قالت أم سلمة: سمعت رسول الله صلى الله عليه و سلم يقول : علي مع القرآن و القرآن مع علي لن يتفرقا حتى يردا علي الحوض .
هذا حديث صحيح الإسناد و لم يخرجاه
تعليق الذهبي قي التلخيص : صحيح
المستدرك على الصحيحين، الحاكم النيسابوري، ج 3 ص 134 ح 4628

آیه ی دوم
« وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ » (الزخرف:4)

حديث يكم
پدرم از حماد بن عیسی از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که درباره ی « راه راست » فرمود: او امیر المومنین است، و معرفت و دلیل بر این مطلب سخن خداوند است که می فرماید: « همانا او در امّ الکتاب نزد ما هر آینه علیّ حکیم است » و او امیر المومنین می باشد در امّ الکتاب (یعنی سوره ی فاتحه) و در قول « راه راست ».
حدثني أبي عن حماد عن أبي عبد الله عليه السلام في قوله الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ قال هو أمير المؤمنين عليه السلام ومعرفته والدليل على أنه أمير المؤمنين قوله وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ وهو أمير المؤمنين عليه السلام في أم الكتاب وفي قوله اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ .
تفسير القمي، علي بن إبراهيم القمي، ج 1 ص 28 و 29
بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج 89 ص 229
معاني الأخبار، الشيخ الصدوق، ص 32 و 33
بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج 35 ص 373

سند حديث: صحیح

حدیث دوم
امام رضا (علیه السلام) می فرماید: شنیدم پدرم این آیه را تلاوت می کرد: « همانا او در امّ الکتاب نزد ما هر آینه علیّ حکیم است » و می فرمود: علی بن ابی طالب (علیه السلام).
عن أحمد بن إدريس، عن عبد الله بن محمّد بن عيسى، عن موسى بن القاسم، عن محمّد بن علي بن جعفر قال: سمعت الرضا (عليه السلام) وهو يقول: قال أبي (عليه السلام) وقد تلا هذه الايه: وَإنَّهُ فِي أُمِّ الكِتَابِ لَدَينَا لَعَليٌّ حَكِيمٌ قال: علي بن أبي طالب (عليه السلام).
تأويل ما نزل من القرآن الكريم، ابن الجحام، ص 315
تأويل الآيات، شرف الدين الحسيني، ج 2 ص 552
بحارالأنوار، العلامة المجلسي، ج 23 ص 210

سند حديث: حسن

حدیث سوم
امام صادق (علیه السلام) در ضمن دعای عید غدیر می فرمایند:
خدایا شاهد باش که او امام هدایت کننده و راهنما و راه یافته علی امیر المومنین است؛ کسی که تو او را در کتابت یاد کرده ای و گفته ای: « همانا او در امّ الکتاب نزد ما هر آینه علیّ حکیم است ».

طریق اول
الحسين بن الحسن الحسيني قال : حدثنا محمد بن موسى الهمداني قال : حدثنا علي بن حسان الواسطي قال : حدثنا علي بن الحسين العبدي قال : سمعت أبا عبد الله الصادق عليه السلام يقول : ... فاشهد يا إلهي انه الإمام الهادي المرشد الرشيد علي أمير المؤمنين ، الذي ذكرته في كتابك فقلت وَإنَّهُ فِي أُمِّ الكِتَابِ لَدَينَا لَعَليٌّ حَكِيمٌ .
تهذيب الأحكام، الشيخ الطوسي، ج 3 ص 145

طریق دوم
ما نقلناه من كتاب محمد بن علي الطرازي أيضا باسناده إلى أبى الحسن عبد القاهر بواب مولانا أبى إبراهيم موسى بن جعفر وأبى جعفر محمد بن علي عليهما السلام قال : حدثنا أبو الحسن علي بن حسان الواسطي بواسط في سنة ثلاثمائة قال : حدثني علي بن الحسن العبدي قال : سمعت أبا عبد الله جعفر بن محمد الصادق عليه الصلاة والسلام وعلى آبائه وأبنائه يقول : ... فأشهد يا الهي أن الإمام الهادي المرشد الرشيد علي بن أبي طالب صلوات الله عليه أمير المؤمنين ، الذي ذكرته في كتابك فقلت : وَإنَّهُ فِي أُمِّ الكِتَابِ لَدَينَا لَعَليٌّ حَكِيمٌ .
إقبال الأعمال، السيد ابن طاووس، ج 2 ص 284
بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج 95 ص 304
طرق بی سند
المزار، الشيخ المفيد، ص 91
مصباح المتهجد، الشيخ الطوسي، ص 748
مناقب آل أبي طالب، ابن شهر آشوب، ج 2 ص 302
المزار، محمد بن المشهدي، ص 287
المصباح، الكفعمي، ص 682
بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج 35 ص 58

سند حديث: ضعیف

حدیث چهارم
امام صادق (علیه السلام) در ضمن زیارت امیر المومنین (علیه السلام) می فرمایند:
سلام بر صاحب علامت های هدایت و نشانه های خیره کننده و معجزه های پیروزمند، نجات دهنده از هلاکت ها؛ کسی که خداوند او را در آیات محکم یاد کرده و فرموده است: « همانا او در امّ الکتاب نزد ما هر آینه علیّ حکیم است ».
روي محمد بن خالد الطيالسي ، عن سيف بن عميرة قال : خرجت مع صفوان بن مهران الجمال وجماعة من أصحابنا إلى الغري ... وقال صفوان : قال أبو عبد الله عليه السلام : يا صفوان إذا حدث لك إلى الله حاجة فزره بهذه الزيارة... السلام على صاحب الدلالات والآيات الباهرات والمعجزات القاهرات ، المنجي من الهلكات ، الذي ذكره الله في محكم الآيات ، فقال تعالى وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ .
المزار، محمد بن المشهدي، ص 214 و 215 و 218
بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج 97 ص 306

همچنین در زیارت دیگری برای حضرت آمده است:
سلام بر تو ای خبر بزرگ، سلام بر تو ای کسی که خداوند درباره اش نازل کرده است: « همانا او در امّ الکتاب نزد ما هر آینه علیّ حکیم است ».
السلام عليك أيها النبأ العظيم ، السلام عليك يا من انزل الله فيه : وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ .
المزار، محمد بن المشهدي، ص 259
مصباح الزائر، سيد بن طاووس، ص 76
بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج 97 ص 303

سند حديث: صحیح ولی منقطع

حدیث پنجم
از امام صادق (علیه السلام) درباره ی این سخن خداوند سوال شد: « همانا او در امّ الکتاب نزد ما هر آینه علیّ حکیم است ». فرمود: او امیر المومنین (علیه السلام) می باشد.
ومن التأويل : ما رواه الحسن بن أبي الحسن الديلمي ( رحمه الله ) بإسناده عن رجاله إلى حماد السندي ، عن أبي عبد الله عليه السلام وقد سأله سائل عن قول الله عز وجل وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ قال : هو أمير المؤمنين عليه السلام .
تأويل الآيات، شرف الدين الحسيني، ج 2 ص 552
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 23 ص 210

علاء می گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره ی این سخن خداوند سوال کردم: « همانا او در امّ الکتاب نزد ما هر آینه علیّ حکیم است ». فرمود: او امیر المومنین علی (صلوات الله عليه) می باشد.
وبآخر ، العلا ، قال : سألت أبا عبد الله جعفر بن محمد عليه السلام عن قول الله تعالى : وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ قال : هو أمير المؤمنين علي ( صلوات الله عليه ) .
شرح الأخبار، القاضي النعمان المغربي، ج 1 ص 244

سند حديث: منقطع و مرسل

اکمال - سخن زید بن صوحان و تقریر امیر المومنین (علیه السلام)
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: هنگامی که زید بن صوحان (رحمة الله علیه) در روز جمل بر روی زمین افتاد، امیر المومنین (علیه السلام) آمد و نزد او نشست و فرمود: خدا تو را رحمت کند ای زید، تو کم زحمت و بزرگ کمک بودی. پس زید سرش را به سوی او بلند کرده و گفت: خدا تو را جزای خیر دهد ای امیر مومنان، به خدا قسم تو را نمی شناسم مگر عالم به خدا، و در امّ الکتاب علیّ حکیم، و این که خدا در سینه ی تو بزرگ است. به خدا قسم از روی جهالت به همراه تو نجنگیدم، بلکه از ام سلمه همسر رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) شنیدم که گفت: شنیدم رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرمود: هرکس من مولایش بودم، پس علی مولای اوست. خدایا دوست بدار هر که او را دوست دارد، و دشمن بدار هر که او را دشمن بدارد، و یاری کن هر که او را یاری کند، و خوار کن هر که او را خوار کند. به خدا قسم من نخواستم تو را خوار کنم تا خدا خوارم کند.

طریق اول
جبريل بن أحمد ، قال : حدثني موسى بن معاوية بن وهب ، قال : وحدثني علي بن سعد ، عن عبد الله بن عبد الله الواسطي ، عن واصل بن سليمان ، عن عبد الله بن سنان ، عن أبي عبد الله عليه السلام قال : لما صرع زيد بن صوحان رحمة الله عليه يوم الجمل ، جاء أمير المؤمنين عليه السلام حتى جلس عند رأسه ، فقال رحمك الله يا زيد قد كنت خفيف المؤنة عظيم المعونة . قال : فرفع زيد رأسه إليه وقال : وأنت فجزاك الله خيرا يا أمير المؤمنين ، فوالله ما علمتك الا بالله عليما ، وفي أم الكتاب عليا حكيما ، وأن الله في صدرك لعظيم ، والله ما قاتلت معك على جهالة ، ولكني سمعت أم سلمة زوج النبي صلى الله عليه وآله تقول سمعت رسول الله صلى الله عليه وآله يقول : من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه ، وعاد من عاداه ، وانصر من نصره ، واخذل من خذله ، فكرهت والله أن اخذلك فيخذلني الله .
رجال الکشي، الشيخ الکشي، ص 66 و 67
بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج 32 ص 188 + ج 37 ص 233
طریق دوم
حدثنا جعفر بن الحسين المؤمن وجماعة من مشايخنا ، عن محمد بن عبد الله بن جعفر الحميري ، عن أبيه ، عن موسى بن جعفر البغدادي ، عن علي بن معبد ، عن عبيد الله بن عبد الله الدهقان ، عن واصل بن سليمان ، عن عبد الله بن سنان ، عن أبي عبد الله عليه السلام قال : لما صرع زيد بن صوحان يوم الجمل جاء أمير المؤمنين عليه السلام حتى جلس عند رأسه فقال : يرحمك الله يا زيد فقد كنت خفيف المؤونة عظيم المعونة قال : فرفع زيد رأسه إليه ثم قال : وأنت فجزاك الله خيرا يا أمير المؤمنين ما علمتك إلا بالله عليما وفي أم الكتاب عليا حكيما و أن الله في صدرك لعظيم والله ما قاتلت معك على جهالة ولكني سمعت أم سلمة زوجة رسول الله صلى الله عليه وآله تقول : سمعت رسول الله صلى الله عليه وآله يقول : من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله . وكرهت والله أن أخذلك فيخذلني الله .
الاختصاص، الشيخ المفيد، ص 79
بحار الأنوار، العلامة المجلسي، ج 32 ص 188
طریق سوم
حدّثنا أحمد بن إدريس، عن محمّد بن أحمد بن يحيى، عن إبراهيم بن هاشم، عن علي بن معبد، عن واهل بن سليمان، عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: لمّا صرع زيد بن صوحان يوم الجمل جاء أمير المؤمنين (عليه السلام) حتّى جلس عند رأسه فقال: رحمك الله يا زيد، قد كنت خفيف المؤونة عظيم المعونة. فرفع زيد رأسه إليه فقال: وأنت جزاك الله خيراً يا أمير المؤمنين، فوالله ما علمتك إلاّ عليماً، وفي أُم الكتاب عليّاً حكيماً، وإنّ الله في صدرك عظيم.
تأويل ما نزل من القرآن الكريم، ابن جحام، ص 316
تأويل الآيات، شرف الدين الحسيني، ج 2 ص 553
بحارالأنوار، العلامة المجلسي، ج 23 ص 211

سند حديث: ضعیف

یا علی ع

ایه مباهله

اَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلاتَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرینَ. فَمَنْ حاجَّكَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جائَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبنائَنا وَ اَبْنائَكُمْ وَ نِسائَنا وَ نِسائَكُمْ وَ اَنْفُسَنا وَ اَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَی الْكاذِبینَ.
آل عمران / 60-61

حق همان است كه از جانب خدا به تو رسیده است، پس مبادا در آن شك و تردید نمایی. حال بعد از اینكه به وحی خدا آگاهی یافتی، هر كس با تو به بحث و جدل بپرازد، به آنان بگو: بیایید ما و شما هر كدام فرزندان و زنان و عزیزان خود را فرا خوانیم سپس به مباهله برخیزیم و نفرین خدا را بر دروغگویان فرو فرستیم.



مكه، بزرگترین پایگاه كافران قریش فتح شده بود، و می رفت كه اسلام سرتاسر شبه جزیره عربستان، و حتی سرزمینهای اطراف آن را مطیع خود سازد. مردم سر زمین نَجْران هم كه مسیحی بودند و در منطقه مرزی حجاز و یمن زندگی می كردند، ماجرای ظهور پیامبر اسلام را شنیده بودند.
به موازات مكاتبات رسول اكرم با سران كشورهای بزرگ آن روز بود كه ناگاه، نمایندگان پیامبر اسلام به نجران می ایند و نامه ای از سوی حضرت رسول به اسقف بزرگ كشیشان مسیحی می دهند.
در قسمتی از این نامه آمده بود كه:

... من شما را از بندگی بندگان خدا به بندگی خدا فرا می خوانم و نیز از شما دعوت می كنم كه از فرمانبری و ولایت بندگان خدا بدر آمده، ولایت خدا را پذیرا شوید.
اما اگر اسلام را نپذیرفتید، پس باید كه جزیه بپردازید و اگر جزیه ندهید، با شما اعلان جنگ می كنم.

بزرگان نجران پس از مشورت، مصلحت در آن دیدند كه ابتدا با حضرت رسول صلی الله علیه وآله وارد مذاكره شوند، شاید كه با این روش بر او فائق ایند.
از این رو به مدینه آمدند و با آن حضرت درباره درستی ادعای پیامبریش به بحث و مناظره پرداختند.
مذاكرات مسیحیان با پیامبر خدا به شكست انجامید و در پایان، پیامبر به دستور خداوند، برای آنكه راه هر گونه فرار از حق و راستی را بر آنان ببندد، آنها را به یك نبرد جدید فرا خواند. نبردی كه تا آن روز در اسلام سابقه نداشت.

این نبرد جدید بر اساس ایه بیان شده، مباهله نام گرفت.
مسیحیان پذیرفتند و قرار گذاشتند كه به پیشنهاد قرآن، مباهله كنند.
امّا با خود گفتند كه روز موعود به چگونگی حضور پیامبر در میدان مصاف بنگرند.
اگر دیدند پیامبر با اصحاب و سپاهیان خود و همراه با شوكت و شكوه به مباهله آمد، با او به این جنگ بی سابقه برخیزند.
امّا اگر دیدند با بهترین كسان خود به میدان آمد، از مباهله با او بپرهیزند.


در روز موعود - روز 24 ذی الحجه سال نهم هجرت - مسیحیان دیدند كه پیامبر می اید. امّا چه پر شكوه می اید. نه آن شكوه ظاهری و پوچی كه مسیحیان فكر می كردند.
آنها دیدند پیامبر حسین علیه السلام را در آغوش دارد و دست حسن علیه السلام را هم گرفته است - یعنی فرزندانمان - دخترش فاطمه زهرا علیها السلام در كنار او - یعنی زنانمان - و حضرت علی علیه السلام هم در جانب دیگر اوست - یعنی جانهایمان - و با این عظمت آسمانی و بی نظیر به مباهله می اید.

مسیحیان با دیدن این صحنه تكان دهنده، یقین كردند كه اگر این پنج وجود مقدس دست به دعا بردارند و آنها را نفرین كنند، عذابی دردناك بر آنان فرود خواهد آمد.
بر اساس این ایه شریفه، حضرت علی علیه السلام نفس، یعنی جان پیامبر معرفی شده است. همچنین بر اساس روایات، همراهان پیامبر در جریان مباهله، به عنوان اهل بیت ایشان شناخته می شوند.
اكنون به روایت زیر از كتاب صحیح مسلم توجه فرمایید:

لَمّا نُزِلَتْ هذِهِ الایةُ: «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَْبنآئَنا وَ اَبْنائَكُمْ...» دَعا رَسُولُ اللّهِ عَلِیاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسُیناً فَقالَ: اَللّهُمَّ هؤُلاءِ اَهْلُ بَیتی.1
وقتی این ایه نازل شد، پیامبر علی و فاطمه و حسن و حسین را فراخواند و فرمود: بار الها، اینان اهل بیت من هستند.
بكار رفتن لفظ جمع (نسائنا وانفسنا) در ایه با اینكه مصداق هر كدام یك نفر بیش نیست، و همچنین آمدن لفظ (ابنائنا) در ایه و مصداق آن كه تنها دو نفرند، هیچكدام با یكدیگر منافات ندارد، چرا كه اینگونه سخن گفتن حتی در زبان فارسی نیز رایج است.
مثلا معلم در بیان قانون كلی می گوید: آنها كه نمره بیست گرفته اند، جایزه دارند. در حالی كه تنها یك نفر نمره بیست گرفته است.
یا برای ادای احترام و بزرگداشت، الفاظ را بصورت جمع بكار می برند.

مرحوم علامه امینی در كتاب «الغدیر» جلد سوم صفحه 163 به نقل از دانشمندان پیرو مكتب خلفا، بیست ایه از قرآن را جمع آوری نموده كه تمامی آنها با لفظ جمع بكار رفته اند، در حالیكه تنها یك نفر مورد نظر بوده است.
نكته دیگر آنكه وقتی اطاعت و پیروی از شخص پیامبر لازم و واجب باشد، مسلّماً اطاعت و پیروی از نفس و جان او یعنی علی علیه السلام نیز واجب ولازم است.
و از آنجا كه نفس و جان مایه حیات و دوام زندگی آدمی است، این تشبیه به ما می فهماند آن كسی كه باعث دوام نبوت و حیات نبوّی است، وجود مقدس امیرمؤمنان علی علیه السلام می باشد.

1-صحیح مسلم كتاب الفضائل باب فضائل علی بن ابیطالب. مستدرك 3/163، تفسیر كشّاف، تفسیر طبری، تفسیر فخر رازی.

ادامه دارد...!!

[=Century Gothic]ایه تطهیر[=Century Gothic]...

اِنَّما یریدُ اللّهُ لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَكُم تَطْهیراً.[=Century Gothic]احزاب / 33[=Century Gothic]

همانا خداوند خواسته است كه پلیدی را از شما اهل بیت دور نماید و شما را پاك گرداند. [=Century Gothic]

[=Century Gothic]

[=Century Gothic]حادثه ای در خانه اُمّ سَلَمه، همسر گرامی رسول خدا صلی الله علیه وآله اتفاق افتاده است.
ام سلمه می گوید: پیامبر در خانه من بود كه ناگهان، حالت نزول وحی به ایشان دست داد.
به من فرمود: بی درنگ برو و به علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام، بگو بیایند.
من هم به سرعت آنها را فرا خواندم. پیامبر همگی آنان را در زیر كسای یمانی1
جمع كرد و در آن حال ایه فوق بر ایشان نازل شد.
آنگاه پیامبر فرمود:
[=Century Gothic]
[=Century Gothic]اَللّهُمَّ هؤُلاءِ اَهْلُ بَیتی فَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهیراً.[=Century Gothic]
[=Century Gothic]بار الها! اینان اهل بیت منند. پس هرگونه پلیدی را از ایشان دور كن و پاك و معصومشان گردان.[=Century Gothic]
[=Century Gothic]امّ سلمه در ادامه می گوید: به پیامبر عرض كردم: اجازه
می فرمایید من هم نزد شما بیایم و در زیر كِسا جای گیرم؟
[=Century Gothic]
[=Century Gothic]پیامبر فرمود: تو در جای خودت باقی بمان، هر چند كه زن خوبی هستی.[=Century Gothic]
[=Century Gothic]یعنی اینجا نه تنها جای تو نیست، بلكه هیچكس دیگر لیاقت چنین جایگاهی را ندارد.[=Century Gothic]
[=Century Gothic]پس از این ماجرا فرمانی از جانب خدا آمد كه :[=Century Gothic]
[=Century Gothic]و أمُرْ أهلَكَ بِالصَّلوةِ وَ اُصطَبِرْ علیها.2[=Century Gothic]
[=Century Gothic]یعنی خاندان خود را به نماز امر كن و از آنان بخواه در بپاداشتن نماز شكیبایی ورزند[=Century Gothic]
[=Century Gothic]پیامبر تا شش ماه3، هرگاه برای نماز صبح به مسجد
می رفت كنار درِ خانه علی و فاطمه علیهما السلام می ایستاد، به آنان سلام می كرد و با صدای بلند می فرمود:
[=Century Gothic]
[=Century Gothic]الصَّلوة یا اَهْلَ الْبَیت.[=Century Gothic]
[=Century Gothic]و سپس ایه تطهیر را تلاوت می فرمود.4[=Century Gothic]
[=Century Gothic]بدین ترتیب روشن می شود زنان پیامبر در زمره اهل بیت معصوم پیامبر به شمار نمی ایند زیرا كه اگر به چنین بود، رسول خدا آنان را نیز به زیر كساء دعوت می نمود. و ایه تطهیر را هم در مورد آنها تلاوت می فرمود.[=Century Gothic]
[=Century Gothic]این مطلب نیز با این نكته تایید می شود كه هر چند ایه تطهیر در میان ایات مربوط به زنان پیامبر است و تعداد زنان پیامبر هم بیش از تعداد مردان مورد نظر در ایه است، امّا ضمایر بكار رفته در ایه تطهیر جمع مذكّر هستند. و این خود گواهی روشنی بر این مدّعا است كه زنان پیامبر جزء اهل بیت معصوم و مطهًر آن حضرت به شمار نمی روند.[=Century Gothic]

[=Verdana](1)[=Public Nazanin Farsi]- كِسی یمانی: روانداز نسبتاً بزرگی كه معمولا از پشم بافته می شد و چون اغلب آنها را در یمن می بافتند به آنها كِسی یمانی می گفتند.

[=Verdana](2)[=Public Nazanin Farsi]- سوره طه/ 132.

[=Verdana](3)[=Public Nazanin Farsi]- البته در برخی رویات تا 9ماه نیز نقل كرده ا ند.

[=Verdana](4)[=Public Nazanin Farsi]- صحیح ترمذی ج 5 ص 351و352. مستدرك علی الصحیحین ج 3 ص 159. تفسیر الدرّ المنثور ذیل یه 132 سوره طه.

ادامه دارد...!!

[=Verdana]ایه تبلیغ

یا ایهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مآ اُنْزِلَ اِلَیكَ مِنْ رَبِّكَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّهُ یعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ اِنَّ اللّهَ لایهْدِی الْقَوْمَ الْكافِرینَ.
[=Verdana]مائده / 67

ای رسول، آنچه را كه از سوی خدا به تو نازل شده است به مردم برسان، كه اگر چنین نكنی رسالت خدا را انجام نداده ای. و خداوند تو را از (آسیب) مردم حفظ می نماید و مسلماً گروه كافران را هدایت نمی كند. [=Verdana]

[=Verdana]

[=Verdana]ماه ذیحجه سال دهم هجری بود كه پیامبر آخرین مراحل ایین حج ابراهیمی را به مردم آموزش داد.
مراسم پایان پذیرفت، امّا هنوز یك مطلب مهم باقی مانده بود كه می بایست آن را بیان نماید.
رسول خدا صلی الله علیه وآله از اعلان آن بیم داشت. نگران دسیسه و توطئه از سوی گروهی از مردم بود. از این رو تا جایی كه توانست اعلان آن را به تأخیر افكند.

[=Verdana]سر انجام جبرئیل همراه با فرمانی بسیار مهم از جانب خداوند فرود آمد، و این در حالی بود كه مسلمانان در راه بازگشت از مراسم حج بودند. این فرمان بیانگر آن بود كه اگر پیامبر در پی آن، پیام را به مردم نرساند، در امر رسالت خویش كوتاهی كرده است و پناه بر خدا كه پیامبر در رسالت كوتاهی ورزد.
[=Verdana]چنین سخن تهدید آمیزی از سوی خدا خطاب به برگزیده ترین بنده اش خود گواهی آشكاری بر اهمیت و عظمت مطلب است امّا نگرانی و دلهره پیامبر از اعلان مطلب و پی آمدهای آن چیز كمی نبود. منافقان تحركات تازه ای را آغاز كرده بودند و پیامبر از آنها آگاهی داشت.
[=Verdana]از این رو خداوند در پایان فرمان برای آسودگی خاطر رسولش مژده می دهد كه نگران مباش، خدایت تو را آسیب دشمنان محفوظ می دارد.
[=Verdana]پس دیگر درنگ جایز نبود. پیامبر فرمان توقف داد. توقفگاه در سرزمین جُحفه و در كنار بركه ای به نام خم بود.
رسول خدا صلی الله علیه وآله سه روز منتظر ماند تا آنها كه پیشاپیش می رفتند، باز گردند و آنها كه از پس می آمدند، خود را به توقفگاه برسانند. جماعت انبوهی از مسلمانان متجاوز از یكصد هزار نفر جمع شدند.
رسول خدا بر فراز بلندی كه از جهاز شتران ساخته شده بود، رفت و در برابر مردم ایستاد تا آن پیام مهم را به سمع و نظر همه برساند. این پیام به نام ایه تبلیغ مشهور شده است.:Sham:

[=Verdana]برای آنكه بدانیم این ایه گویای چه پیام مهمی است كه پیامبر مأموریت ویژه یافته تا آن را صریح و روشن و بدون هیچ ترس و واهمه ای به مردم ابلاغ كند، به روایات زیر توجه می كنیم:1
[=Verdana]ابو سیعد خُدری كه از اصحاب معروف رسول خداست
می گوید:

[=Verdana]نُزِلَت هذه الایة «یا ایهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مآ اُنْزِلَ اِلَیكَ مِنْ رَبِّكَ» علی رسول الله یومَ غدیر خم فی علی بن ابیطالب.
[=Verdana]ایه مورد بحث روز غدیر خم درباره اعلان جانشینی علی بن ابیطالب بر پیامبر نازل شد.
[=Verdana]ابن مسعود، صحابی بزرگ رسول اكرم صلی الله علیه وآله می گوید:
[=Verdana]كُنّا نَقرأُ علی عهد رسولِ الله «یا ایهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مآ اُنْزِلَ اِلَیكَ مِنْ رَبِّكَ - اَنَّ عَلیاً مَولی المُؤمِنینَ - وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّهُ یعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ»
[=Verdana]در زمان رسول خدا این ایه را ما اینچنین می خواندیم: «ای رسول، آنچه را كه از جانب خدا بر تو نازل شده است، كه علی همانا مولا و سرپرست مؤمنان است، به دیگران ابلاغ كن، اگر این كار را نكنی رسالت خدا را به انجام نرسانده ای و خداوند تو را از آسیب مردم حفظ می كند.»
[=Verdana]اهمیت پیام فراتر از آنست كه برخی پنداشته اند پیامبر می خواسته تنها اعلان نماید كه علی علیه السلام را دوست بدارید!
اینان «مولی» را به معنای دوست گرفته اند نه سرپرست.
این همه تشریفات آسمانی و زمینی تنها برای اعلان محبت و دوستی علی علیه السلام در آن صحرای سوزان و توقف طولانی سه روزه در آنجا، نزد خردمندان ناپسند و بیهوده است، مسلماً پیامبر از چنین كاری منزه و مُبرّا است.:Sham::Sham:
رسول خدا بارها پیش از این به بهانه های مختلف امر دوستی و محبت نسبت به علی علیه السلام را سفارش نموده بود و دیگر نیازی به چنین تشریفات و یا دلهره و نگرانی از مردم را نداشت.

[=Public Nazanin Farsi]1-تفسیر الدّر المنثور ذیل یه تبلیغ.
[=Verdana]

ادامه دارد...!!

ایه اِكمال

... الْیوْمَ یئِسَ الَّذینَ كَفَرُوا مِنْ دینِكُمْ فَلاتَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ، الْیوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیكُمْ نِعمَتی وَ رَضیتُ لَكُمُ الإسْلامَ دیناً ...مائده / 3

امروز كافران از اینكه در دین شما اختلافی ایجاد كنند نا امید شدند. پس شما از آنان بیمناك نشوید بلكه از من بترسید. امروز دین شما را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و راضی شدم كه اسلام دین شما باشد.



پس از پایان مراسم حج، هنگامی كه حاجیان به خانه ها و سرزمین های خویش باز می گشتند، پیامبر برای اجرای فرمان الهی، دستور داد تا مسلمانان در سر زمین جُحفه در كنار بركه ای به نام خم توقف كنند.
در آن اجتماع همگانی، حضرت علی علیه السلام را به عنوان جانشین خود معرفی فرمود. پس از آنكه پیامبر این امر مهم را به انجام رساند، و اركان دین را با استمرار بخشیدن نبوت به وسیله امامت و ولایت، محكم و استوار ساخت، ایه اكمال نازل شد.

روایات زیر بیانگر این حادثه هستند:1



*ابو سعید خُدری می گوید:
لَمّا نَصَبَ رَسُولُ اللّهِ عَلِیاً یوْمَ غَدیرِ خُمّ فَنادی لَهُ بِالْوِلایةِ، هَبَطَ جبرئیلُ عَلَیهِ بِهذِهِ الایةِ:«الْیوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ...»
وقتی كه حضرت رسول اكرم در روز غدیر خم، علی را به جانشینی خود برگزید و ولایت و سرپرستی او را بر مسلمانان اعلام فرمود، حضرت جبرئیل این ایه را به ارمغان آورد: «امروز دین شما را كامل كردم...»

*ابو هُرَیره نقل می كند:
لَمّا كانَ یوْم غَدیرِ خُمٍّ وَ هُوَ یوْمُ ثمانی عَشَر مِنْ ذِی الْحَجَّةِ قالَ النَّبِی: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِی مَوْلاهُ» فَأَنْزَلَ اللّهُ «الْیوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ...»
وقتی روز غدیر خم - كه هجدهم ذی الحجة بود - فرا رسید پیامبر فرمود: هر كس كه من مولا وسرپرست اویم، علی هم مولا و سرپرست اوست. آنگاه خداوند این ایه را نازل فرمود كه: امروز دین شما را كامل كردم ....
*راوی نقل می كند رسول خدا صلی الله علیه وآله پس از اعلان جانشینی علی علیه السلام از مردم خواست كه:
سَلِّموا عَلی عَلی بِإِمرَة المُؤمنینَ.
بر علی با عنوان امیرمؤمنان سلام دهید.
پس از آن رسول خدا بانگ تكبیر بر آورد و فرمود:
اللّهُ اَكبَرُ عَلی اِكمالِ الدین و اِتمامِ النِّعمَة و رِضَا الرَّبِ برِسالَتی وَ الولایةِ لِعلی بن ابیطالب بَعدی.2
الله اكبر، بر كامل كردن دین و تمام نمودن نعمت و برخشنودی پروردگار به رسالت من و ولایت علی بن ابیطالب پس از من.
گفتنی است كه سیوطی در تفسیر خود سند این روایات را ضعیف شمرده است. اما ماجرای غدیر و حدیث مربوط به آن در میان عامّه از وثاقت واعتبار بسیار بالایی برخوردار است ودر میان شیعه هم قطعی و مسلم است كه چنین حادثه ای رخ داده است.
در اهمیت امر جانشینی پیامبر همین بس كه خداوند، فرمان اكیدی مبنی بر ابلاغ آن به مردم صادر فرموده است.
چرا كه استمرار نبوت یا به تعبیر قرآن «اكمال دین و اتمام نعمت» جز با امر ولایت امكان پذیر نیست.
از این رو عقل و درایت، سند روایات را تقویت می كند.



(1)- تفسیر الدر المنثور ج 3 ص 19.

(2)- تفسیر الدّر المنثور ذیل یه اكمال.

ادامه دارد...!!

[=Century Gothic]ایه اولی الأمر

[=Century Gothic]یا ایهَا الَّذینَ امَنُوآ اَطیعُوا اللّهَ و اَطیعُوا الرَّسُولَ وَ اوُلِی الأمْرِ مِنْكُمْ فَاِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَئٍ فَرُدُّوهُ اِلَی اللّهِ وَ الرَّسُولِ اِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْیوْمِ الأخِرِ ذلِكَ خَیرٌ وَ اَحْسَنُ تَاوْیلاً.
[=Century Gothic]نساء /59
[=Century Gothic]ای كسانی كه ایمان آوردید، از خدا اطاعت كنید و نیز از رسول و صاحبان امر(دین) خود اطاعت ورزید. پس اگر در چیزی نزاع كردید، (داوری) آن را به خدا و رسول وانهید، (البته) اگر به خدا و جهان آخرت ایمان دارید. این (كار برای شما) بهتر است و سرانجام نیكوتری دارد. [=Century Gothic]

[=Century Gothic]

[=Century Gothic]جابر بن عبدالله انصاری صحابی بزرگ پیامبر می گوید: وقتی این ایه بر پیامبر نازل شد، پرسیدم: ای رسول خدا، ما خدا را شناختیم و فهمیدیم رسولش كیست تا اطاعتشان كنیم، اما اولو الأمری كه خداوند اطاعت آنها را با اطاعت شما قرین كرده است، چه كسانی هستند؟[=Century Gothic]
[=Century Gothic]جابر به درستی فهمیده بود كه پرسش خود را از چه كسی باید بپرسد. همو كه با كلام خدا و آهنگ وحی آشنایی كامل دارد و سخنی هم از سرهوی و هوس نمی گوید. «اولوالامر» برای اوكلمه ای غریب و ناآشنا بود.
چرا كه مصادیق بارز و مشخصی برای آن نمی شناخت و مهمتر از آن اینكه اطاعت آنها، همردیف و همدوش اطاعت از رسول خدا شمرده شده بود و هیچگونه قید و شرطی هم برای آن ذكر نگردیده بود.
[=Century Gothic]
[=Century Gothic]پس بهترین كار را جابر انجام داد كه از شخص پیامبر پرسید و از پیش خود رای و نظری نداد.
نگفت باید به سلیقه خود درایه تدبّر كنم و تفسیری دلخواه از آن بیابم و مراد خدا را كشف نمایم.
هر چند خداوند در جای دیگر به تدبّر در ایات خود امركرده است،امّا روشن است كه این تدبّر باید به راهنمایی و دلالت راه یافتگان و هدایتگران الهی و در پرتو كلام آنها، صورت پذیرد تا از هر گونه خطا و انحرافی مصون باشد.
[=Century Gothic]
[=Century Gothic]رسول خدا صلی الله علیه وآله در مقام پاسخ به جابر فرمود:[=Century Gothic]
[=Century Gothic]ای جابر، آنان جانشینان من و پیشوایان مسلمانان پس از من هستند كه نخستین آنها «علی بن ابیطالب» است سپس «حسن» و پس از او «حسین» صاحبان امرند.:Sham:
پس از آنان، «علی بن الحسین» و سپس «محمد بن علی» است كه در تورات او را باقر نامیده اند، و تو به دیدار او نایل خواهی شد.
آنگاه كه او را ملاقات كردی سلام مرا به او برسان. پس از او «جعفر بن محمد» ملقب به صادق و سپس «موسی بن جعفر» و «علی بن موسی» هستند.
آنگاه نوبت به «محمد بن علی» و پس از او به «علی بن محمد» و «حسن بن علی» خواهد رسید.
سپس هم نام و هم كینه من و حجت خدا در زمین و بقیه او در میان بندگانش، فرزند حسن بن علی، صاحب امر خواهد شد. او همان كسی است كه خداوند متعال به وسیله او دین خود را در سراسر جهان فراگیر می كند. او غیبتی طولانی خواهد داشت و پیروان او در آن زمان با این امر امتحان می شوند، اما آنها بر اعتقاد و ایمانشان نسبت به امامت او پا بر جا و استوارند.
[=Century Gothic]
[=Century Gothic]آنگاه جابر می پرسد: ایا پیروان او در آن زمان از وجوداو بهره می برند؟[=Century Gothic]
[=Century Gothic]رسول خدا در پاسخ می فرماید:[=Century Gothic]
[=Century Gothic] به خدایی كه مرا به پیامبری برگزید، سوگند می خورم كه آنها از پرتو نور ولایت او بهره می برند همچنانكه از نور خورشید بهرمندند، اگر چه پشت ابرها پنهان باشد....1[=Century Gothic]
[=Century Gothic]گفتنی است كه اولوالامر همانند رسول خدا صلی الله علیه وآله می بایست از هر گونه خطا و اشتباهی مصون باشند.
چرا كه خداوند مردم را به پیروی و اطاعت از ایشان امر كرده است ،و در جایی دیگر پیروی از فرد گنهكار و خطا كار را نهی نموده است. امر به انجام چیزی و نهی از همان چیز هیچگاه با یكدیگر جمع نمی شود.
بنابراین فرمان خداوند مبنی بر اطاعت از اولوالامر حاكی از عصمت آنهاست. در غیر اینصورت، اطاعت از آنها سبب گمراهی پیروان می گردد و امر هدایت مختل می شود.
كه البته خداوند هیچگاه مردم را به اطاعت از فردی خطا كار و غیر معصوم كه در حقیقت پیروی از شیطان است. فرمان نمی دهد.
[=Century Gothic]
[=Century Gothic]فخر رازی مفسّر بزرگ اهل سنت در تفسیر خود به همین مطلب نیز اشاره نموده است.
در برخی دیگر از منابع معتبر پیروان مكتب خلفا از رسول خدا صلی الله علیه داله نقل شده است كه مراد از اولوالامر در این ایه تنها امیر مؤمنان علیه السلام و امامان از فرزندان او می باشند.2
[=Century Gothic]
[=Century Gothic]بیان تعابیر كلی از طرف خدا (اولو الامر، اذن واعیه، خیر البریه، الذین آمنوا الذین ...) و سپس تعیین مصداق آن توسط پیامبر، این مهم را می فهماند كه برای درك معانی و تعیین مصادیق ایات قرآن، تنها ظاهر آنها كافی نیست، بلكه وجود مبین و مفسّری همچون پیامبر و یا فردی هم سنخ او را می طلبد.[=Century Gothic]
[=Century Gothic]
[=Century Gothic]
[=Century Gothic](1)- تفاسیر رویی مانند صافی، برهان، كنز الدقائق و ... ذیل یه اولوالامر.[=Century Gothic]

[=Century Gothic](2)[=Century Gothic]- ینابیع الموده ج 1 ص 342 تا ص 351 - فرائد المسطفین ج 1 ص 341 حدیث 250.

موضوع قفل شده است