فرق بین تاویل و تفسیر چیست؟

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فرق بین تاویل و تفسیر چیست؟

فرق بین تاویل وتفسیر چیست؟

محمد;3917 نوشت:
فرق بین تاویل وتفسیر چیست؟

با سلام

فرق تفسير و تأويل، با دقت در تعريف آنها به خوبى روشن مى شود: در تعريف تفسير گفته اند: «تفسير، برگرفتن نقاب از چهره الفاظ مشكل است.» با توجه به اين تعريف و دقت در صيغه تفسير تعريفى دقيق تر قابل ارائه است: تفسير آن گاه است كه هاله اى از ابهام، لفظ را فرابگيرد وپوششى بر معنا افكنده باشد، و مفسِّر با ابزار و وسايلى كه در اختيار دارد در زدودن آن ابهام بكوشد.
درتعريف تأويل مرحوم علاّمه طباطبايي مي فرمايند:
«حق در تأويل اين است كه بگوييم: تأويل، واقعيتى است كه مستند بيانات قرآن، اعم از حكم، حكمت يا موعظه قرار مى گيرد. تأويل براى همه آيات قرآن، چه محكمات و چه متشابهات وجود دارد و از قبيل مفاهيم و معانى نيست كه الفاظ بر آن دلالت داشته باشد; بلكه تأويل از امور عينى است و فراتر از آن است كه قالب هاى الفاظ، آن را فرا گيرد.خداوند، آن امور و حقايق عينى را فقط براى تقريب به اذهان ما به قيد الفاظ و كلمات و عبارات مقيّد نموده است. اين الفاظ، همانند مثل هايى هستند كه با آوردن آنها انسان به معناى مورد نظر نزديك مى شود. قرآن در تمام موارد استعمال لفظ تأويل، همان واقعيت عينى خارجى را در نظر گرفته است››.
براى مثال در آغاز سوره يوسف، جريان خواب وى بدين صورت نقل مى گردد: (إِذْ قَالَ يُوسُفُ لاَِبِيهِ يَـأَبَتِ إِنِّى رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِى سَـجِدِينَ); ياد كن زمانى را كه يوسف به پدرش گفت: اى پدر! من ]در خواب[ يازده ستاره را با خورشيد و ماه ديدم. ديدم ]آن ها[ براى من سجده مى كنند. پس از گذشت سال ها و اتفاقات فراوانى كه مى افتد، تأويل اين رؤيا در پايان سوره اين گونه گزارش مى شود: (وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّواْ لَهُ سُجَّدًا وَ قَالَ يَـأَبَتِ هَـذَا تَأْوِيلُ رُءْيَـىَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّى حَقًّا) و پدر و مادرش را به تخت برنشانيد، و (همه آنان) پيش او به سجده در افتادند و (يوسف) گفت: اى پدر، اين است تعبير خواب پيشين من، به يقين، پروردگارم آن را راست گردانيد. در اين جا آن چه يوسف(عليه السلام) در خواب ديده است به سجده پدر، مادر و برادرانش باز مى گردد.
التماس دعا

سلام

ممنون پس تاویل ایرادی ندارد این تفسیر است که امکان دارد ادم را به گمراهی بکشاند؟:Gig:

سلام علیکم جمیعا

تعریف تاویل با عنوان حکمتهای نهفته در قرآن کریم اگر باشد مثالش زیاد باتعریفش هم معنا نیست.

تاویل آیا تعریف دیگری هم دارد ؟

مثلا اینکه حافظ علیه الرحمه میفرماید قرآن ز بر بخوانی با 14 روایت این روایات تعویلات آیات است یا خیر منظور از تاویل چیز دیگری است.

باسپاس

یاحق

بسم الله الرحمان الرحیم
با سلام و تشکر

تفسیر قرآن ، تبیین مفاد استعمالی آیات کریمه و آشکار نمودن مراد خدای متعال از آن بر مبنای ادبیات عرب و اصول عقلایی محاوره است. و تاویل آن قسمی از معانی و مصادیق آیات است که جز خدای متعال و راسخان در علم ( اهل بیت علیهم السلام) آن را نمی داند و فهمیدن آن بر مبنای ادبیات عرب و اصول محاوره میسر نیست.

روش شناسی تفسیر قرآن، علی اکبر بابایی ص34

سعید;107067 نوشت:
بسم الله الرحمان الرحیم با سلام و تشکر تفسیر قرآن ، تبیین مفاد استعمالی آیات کریمه و آشکار نمودن مراد خدای متعال از آن بر مبنای ادبیات عرب و اصول عقلایی محاوره است. و تاویل آن قسم از معانی و مصادیق آیات است که جز خدای متعال و راسخان در علم ( اهل بیت علیهم السلام) آن را نمی داند و فهمیدن آن بر مبنای ادبیات عرب و اصول محاوره میسر نیست. روش شناسی تفسیر قرآن، علی اکبر بابایی ص34

سلام

ممنون از پاسخگوییتان

پس هردو مورد ایراد دارد؟

هر کسی نمی تواند تفسیر کند؟

می شود چند ایه مثال بزنید تا دقیق متوجه بشویم؟:Gol::Gig:

با سلام و عرض ادب به همه قرآن دوستان

در مورد فرق تاويل و تفسير بايد عرض كنم كه"تفسير" در لغت به معناي شرح‌، بيان‌، توضيح و تبيين‌، اظهار معنا و به تعبيري ديگر به معناي برگرفتن نقاب از چهره و كنار زدن پرده‌ها و روشن كردن عبارات و جمله‌ها مي‌باشد.( ر.ك‌: مفردات الفاظ قرآن‌، راغب اصفهاني‌،ص 394، دارالكتب العربي‌،بيروت‌. )

برخي از مفسران تفسير را به "علم فهم قرآن‌" تعريف كرده‌اند و بعضي ديگر از مفسران گفته‌اند:"تفسير به معناي روشن كردن و پرده برداري از چهرة كلمه يا كلامي است كه براساس قانون محاوره و فرهنگ مفاهمه ايراد شده باشد و معناي آن آشكار و واضح نباشد."( ر.ك‌: تفسير تسنيم‌، آية الله جوادي آملي‌، ج 1، ص 52، مؤسسة نشر اسرأ. )

"تأويل‌" از مادّة "أوْل‌" و به معناي رجوع و بازگشت دادن چيزي است‌.( ر.ك‌: مفردات الفاظ قرآن‌،همان‌، ص 27. ) تأويل در عرف قرآن‌، بيان حقيقتي را مي‌گويند كه امري از امور و معنايي از معاني از قبيل احكام و يا معارف و يا قصص و... به آن حقيقت تكيه دارند.( ر.ك‌: الميزان في تفسير القرآن‌، علامه طباطبايي‌، ج 3، ص 46، 47 و 49. )

بنابراين‌، هر كار و يا سخني را كه به هدف نهايي برسانيم تأويل ناميده مي‌شود، مثلاً اگر كسي اقدامي كند و هدف اصلي اقدام او روشن نباشد و در پايان آن را مشخص كند، اين كار را "تأويل‌" مي‌گويند; چنان كه در سرگذشت حضرت موسي‌و آن مرد دانشمند(حضرت خضر) آمده كه " ... ذَلِكَ تَأويل‌ُ ما لَم تَسطِع عَلَيه‌ِ صَبرا; (كهف‌/18،82) ... اين بود راز كارهايي كه نتوانستي در برابر آن‌ها شكيبايي به خرج دهي‌!"

بسم الله الرحمان الرحیم
با سلام و تشکر

در مورد مصادیق تفسیر آیات مثال فراوان است به عنوان مثال در مورد آیه شریفه (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ) با توجه به مفردات این آیه (ال، حمد، ل، الله، رب، عالمین) و قواعد عرب تفسیر آیه می شود: هر گونه حمد و ستايش مخصوص خدایى است كه پروردگار جهانيان است.اما در مورد تاویل آیه در روایتی ذیل آیه (مرج البحرین یلتقیان) آمده مراد از دو دریا حضرت علی و فاطمه علیهما السلام هستند که اگر ما باشیم و الفاظ و قواعد عرب چنین معنایی استفاده نمی شود اما از آنحایی که آیات ظاهر و باطنی دارند، این روایت ناظر به باطن آیه است که همان تاویل آیه می باشد.
موفق باشید:Gol:

[=&quot]به نام یگانه هستی بخش

[=&quot]
تفسیر از «فسر» به معنی کشف و اظهار معنی لفظ است.( مجمع البحرين، ج‏3، ص438).

[=&quot]به عبارت دیگر، [=&quot]تفسير يعنى كشف مراد و مقصود و پرده برداشتن از چيز پوشيده و لفظ مشكل و در اصطلاح بيان مراد و مقصود از آيه است لذا در تفسير نبايد بمدارك ظنى و غير قابل اطمينان تكيه و استناد كرد بلكه بايد در تفسير قرآن بدلائل علمى و بمداركى كه از نظر عقل و يا شرع اعتبار و مدركيست آن ثابت گرديده استناد شود.( أنوار العرفان في تفسير القرآن، ج‏1، ص19).

[=&quot]
كلمه" تاويل" از ماده" اول" و به معناى رجوع است، كه وقتى به باب تفعيل مى‏رود معناى برگرداندن را مى‏دهد، پس تاويل متشابه به معناى برگرداندن آن به يك مرجع و ماخذ است، و تاويل قرآن به معناى مرجعی است كه معارف قرآن از آنجا گرفته مى‏شود.(الميزان في تفسير القرآن، ج‏3، ص 23).

[=&quot]
توجه به [=&quot]سه نكته در باره معناى" تاويل" لازم می باشد

[=&quot]اول اينكه: تاويل داشتن آيه‏اى از آيات كه معناى آن برگشت كند به آن تاويل، غير از اين است كه آيه‏اى متشابه باشد و به آيه محكمى برگشت داده شود.

[=&quot]دوم اينكه: تاويل اختصاص به آيات متشابه ندارد بلكه تمامى آيات قرآن تاويل دارد، پس همانطور كه آيات متشابه تاويل دارد، آيات محكم نيز تاويل دارد.

[=&quot]سوم اينكه: تاويل از مفاهيمى كه معنا و مدلول لفظى دارند نيست، بلكه از امور خارجى و عينى است، و اگر گفته مى‏شود كه آيات قرآن تاويل دارد در حقيقت وصف تاويل، صفت خود آيات نيست، بلكه صفت متعلق آنها است، كه اعمال انسانها و يا چيز ديگر است

[=&quot]برای عنوان نمونه می توان به این آیه شریفه اشاره کرد:« قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتيكُمْ بِماءٍ مَعينٍ» (بگو: «به من خبر دهيد اگر آبهاى (سرزمين) شما در زمين فرو رود، چه كسى مى‏تواند آب جارى و گوارا در دسترس شما قرار دهد؟).

[=&quot]تفسیر این آیه عبارت است از: مى‏دانيم زمين از دو قشر مختلف تشكيل شده:" قشر نفوذ پذير" كه آب را در خود فرو مى‏برد و در زير آن" قشر نفوذ ناپذير" است كه آب را در آنجا نگاه مى‏دارد، تمام چشمه‏ها، چاهها، قناتها از بركت اين تركيب خاص به وجود آمده، زيرا اگر تمام روى زمين تا اعماق زياد قشر نفوذپذير بود آبها چنان در زمين فرو مى‏رفتند كه هرگز دست كسى به دامانشان نمى‏رسيد، و اگر همه نفوذناپذير بودند آبها روى زمين مى‏ايستادند و تبديل به يك باتلاق مى‏شدند، يا به زودى به درياها مى‏ريختند، و به اين ترتيب تمام ذخائر زير زمينى آب از دست مى‏رفت.( تفسیر نمونه،ج24،ص358).

[=&quot]
تاویل این آیه عبارت است: زمانى كه امام شما غايب شود، كيست (غير خدا) كه براى شما امام تازه‏اى آورد؟ (امام غايب شما را ظاهر كند تا از علومش كه چون چشمه‏ صاف جاريست استفاده كنيد.) (اصول كافى-ترجمه مصطفوى، ج‏2، ص140).

[=&quot]یعنی همانطور که آب مایه حیات مادی انسان می باشد، حیات معنوی انسان نیز وابسطه به وجود خلیفه خدا و امام معصوم می باشد. بنابراین اگر انسان ها مرتکب گناه و معصیت شوند و نعمت حضور امام(ع) را از دست دهند، هیچ کس جز خداوند نمی تواند این نعمت را به آنان برگرداند.
:Gol::Gol:

درباره تعريف تفسير و تاويل اقوال مختلفي گفته شده است كه علاقه مندان مي توانند به كتاب روش شناسي قرآن تاليف علي اكبر بابايي و همكاران رجوع كنند.(كه قسمتي از مطالب آن در سخنان كارشناسان نيز ذكر گرديد).اما بايد توجه داشت كه در گذشته تفسير و تاويل به يك معنا استعمال مي شدند لذا طبري در تفسير خود ان دو را به يك معنا گرفته است و در موقع تفسير آيه مي گويد:"القول في تاويل الايه". ولي در اصطلاح متاخران تاويل به معنايي مغاير با تفسير بكار رفته است.آيه الله معرفت مي گويد:«تفسير يعني:رفع ابهام از لفظ دشوار و نارسا از اين رو تفسير در جايي كاربرد دارد كه به علت تعقيد و پيچيدگي در الفاظ،معنا مبهم و نارسا باشد ولي تاويل يعني دفع شك و شبهه از اقوال و افعال متشابه.بنابر اين تاويل در موردي بكار مي رود كه ظاهر لفظ يا عمل شبهه انگيز باشد به طوري كه موجب پوشيدگي حقيقت معناي كلام و غرض اصلي گوينده شده باشد و وظيفه تاويل كننده برطرف كننده اين خفا و نارسايي است.بنابراين تاويل علاوه بر رفع ابهام،همزمان،دفع شبهه نيز مي كند»(تفسير و مفسران،جلد اول صفحه22)

mkk1369;96588 نوشت:
سلام

ممنون پس تاویل ایرادی ندارد این تفسیر است که امکان دارد ادم را به گمراهی بکشاند؟:gig:


براي تفسير و تاويل شرايط و قواعدي لازم است كه بدون در نظر گرفتن آنها انسان قدم در وادي تفسير به راي و گمراهي مي گذارد.بعئان مثال راغب اصفهاني در مقدمه تفسير خود ده علم براي مفسر ضروري مي داند كه بدون آنها نبايد به تفسير اقدام كرد.اين ده علم عبارتند از:لغت،اشتقاق،نحو،قراات،سيره،حديث،اصول فقه،فقه،كلام،موهبت
تذكر اين نكته نيز ضروري است كه تاويل را اگر راسخان در علم(اهل بيت)انجام دهند ايرادي ندارد اما اگر غير آنان اقدام به تاويل كنند حجت نخواهد بود چرا كه:"و ما يعلم تاويله الا الله و الراسخون في العلم"
بنابراين اگر تاويل را اهلش و تفسير نيز با آداب و شرايطي كه در جاي خود درباره آن صحبت شده است انجام دهند ايرادي ندارد و اگر غير اين باشد گمراهي و خروج از صراط مستقيم است

پرسش:
فرق بین تاویل وتفسیر چیست؟

پاسخ:
"تفسير" در لغت به معناي شرح‌، بيان‌، توضيح و تبيين‌، اظهار معنا و به تعبيري ديگر به معناي برگرفتن نقاب از چهره و كنار زدن پرده‌ها و روشن كردن عبارات و جمله‌ها مي‌باشد.(1)
برخي از مفسران تفسير را به "علم فهم قرآن‌" تعريف كرده‌اند و بعضي ديگر از مفسران گفته‌اند:"تفسير به معناي روشن كردن و پرده برداري از چهرة كلمه يا كلامي است كه براساس قانون محاوره و فرهنگ مفاهمه ايراد شده باشد و معناي آن آشكار و واضح نباشد."(2)
"تأويل‌" از مادّة "أوْل‌" و به معناي رجوع و بازگشت دادن چيزي است‌.(3) تأويل در عرف قرآن‌، بيان حقيقتي را مي‌گويند كه امري از امور و معنايي از معاني از قبيل احكام و يا معارف و يا قصص و... به آن حقيقت تكيه دارند.(4)
بنابراين‌، هر كار و يا سخني را كه به هدف نهايي برسانيم تأويل ناميده مي‌شود، مثلاً اگر كسي اقدامي كند و هدف اصلي اقدام او روشن نباشد و در پايان آن را مشخص كند، اين كار را "تأويل‌" مي‌گويند; چنان كه در سرگذشت حضرت موسي‌و آن مرد دانشمند(حضرت خضر) آمده كه " ... ذَلِكَ تَأويل‌ُ ما لَم تَسطِع عَلَيه‌ِ صَبرا; (5) ... اين بود راز كارهايي كه نتوانستي در برابر آن‌ها شكيبايي به خرج دهي‌!"

منابع:
1. ر.ك‌: مفردات الفاظ قرآن‌، راغب اصفهاني‌،ص 394، دارالكتب العربي‌،بيروت‌.
2. ر.ك‌: تفسير تسنيم‌، آية الله جوادي آملي‌، ج 1، ص 52، مؤسسة نشر اسرأ.
3. ر.ك‌: مفردات الفاظ قرآن‌،همان‌، ص 27.
4. ر.ك‌: الميزان في تفسير القرآن‌، علامه طباطبايي‌، ج 3، ص 46، 47 و 49.
5. كهف آیه .18.

موضوع قفل شده است