من قراره کارشناسی ارشد بگیرم ولی به رشته ام علاقه ی آنچنانی ندارم

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
من قراره کارشناسی ارشد بگیرم ولی به رشته ام علاقه ی آنچنانی ندارم

:vamonde:با سلام خدمت همگی من 25 سالمه از کوچیکی بچه درس خون بودم الانم برای ارشد یه رشته ی مهندسی مجاز شدم که به احتمال قوی روونه ی دانشگاه میشم ولی باید به ارضتون برسونم که چند سال امتحان ارشدم رو به عقب انداختم چون علاقه ی آنچنانی به رشته ام ندارم . خیلی دوست داشتم یکی توی خانواده ام بود که اهل هنر و ادبیات باشه ،از اون اول با فشار خانواده دروسی رو میخوندم که استعداد توش داشتم ولی علاقه نه ،الانم موندم فکر میکنم دیگه برای تغییر رشته ام دیر باشه ،تو این سن احساس گنگی و پیری میکنم. بخوام دو سال دیگه ارشد بخونم بعد باز به این فکر کنم چرا نرم دنبال علاقه ام، می ترسم این حس تا آخر عمر باهام بیاد و از اون کسی که هستم راضی نباشم .کمکم کنید تاآروم شم .آیا به نظرتون برای تغییر اساسی رویه ی زندگیم دیر نیست ؟راستی من به کارگردانی علاقه دارم و فکر میکنم در این رشته استعداد داشته باشم ،البته مطمئن نیستم و کسی رو هم ندارم که مطمئنم کنه .شما بودید چکار میکردید؟احتیاج به یک انگیزه و جواب محکم دارم که بتونم خانواده ام رو مجاب کنم.

alilia;127744 نوشت:
کمکم کنید تاآروم شم .آیا به نظرتون برای تغییر اساسی رویه ی زندگیم دیر نیست

سلام علیکم جناب علی(اگر اشتباه نکنم)
ممنون از اینکه مشکلتون رو در بخش مشاوره مطرح کردید.انشالله که بتونید جواب خوبی پیدا کنید
این تاپیک رو که دیدم یاد یک سال پیش خودم افتاد که اگر اجازه بدید وضعت خودم رو براتون تشریح کنم شاید اینطور بهتر یارگرتون باشم

من بعد از مدتها تلاش تونستم دانشگاه رشته ریاضی محض قبول بشم.این رشته رو زدم چون گفتند بازار کار داره.در صورتی که مدیریت رو دوست داشتم.حالا در هر شکلش
از طرفی توی رودربایستی یک رفیق مهربان گیر کردم و رفتم حوزه امتحان دادم.درس های حوزه رو نخونده نمره میگرفتم بر خلاف دانشگاه که هرچی تلاش میکردم به زور میتونستم پاس کنم
تا 4سال این وضع ادامه داشت و من با بدترین وضع درس میخوندم.دانشگاهم هم شهرستان بود.شما تصور کنید یک دختر بخواد بعد از کلاس های ساعت12حوزه اش بره یه شهر دیگه دانشگاه.بساطی بود
بعد از چهار سال که حسابی انرژی و وقتم رو گذاشتم برای تحصیل هم زمان حوزه و دانشگاه دیدم هیچی دستم رو نگرفته.دوستانم توی هر کدام موفق شده و دارند لیسانس میگیرند ولی من حیران مانده بودم و جدیدا هم به این نتیجه رسیده بودم دانشگاه علمی که دنبالش بودم دستم نداد و غنی ام نکرد.
مشکل من با دانشگاه غنی نشدنم بود.این حرف رو روش تاکید میکنم تا خدایی نکرده کسی فکر نکنه من مخالف دانشگاهم.ابدا.مثلا در دانشگاهی که سرکار
ostadتدریس میکنند اگر قبول بشید کلاهتون رو بندازید هوا.مشکل من رشته ام و فضای دانشگاهم بود
از طرفی ترس شدید از خانواده و اطرافیان داشتم برای برگشت که بگند 4سال خوندی آخرش هیچی؟

تا اینکه با کسانی آشنا شدم که مثل من راهشون رو عوض کرده بودند
کسی که کامیپوتر می خوند و بعد فهمیده بود فلسفه دوست داره
کسی که ریاضی خونده بود و بعد دیده بود علاقه اش به مدیریته
از همکاران این سایت کسانی بودند که چند ترم درس دانشگاه خوانده بودند در رشته های مهندسی و بعد دیده بودند رشته های علوم انسانی رو دوست دارند و برگشته بودند
این مسایل رو که دیدم محکم شدم در تصمیمم
راستی یادم رفت اینو بگم که من برای پایان نامه ام یک بحث مدیریتی قوی برداشتم.که فکر میکردم علاقه امه ولی وقتی با علم کلام و فلسفه آَشنا شدم دیگه حتی همون مدیریت هم غنی ام نکرد.دارم پایان نامه امو مینویسم ولی دیگه حالا بعد از گذشت 6سال راهمو پیدا کردم.
میخوام برای ارشد رشته ی کلام رو در حوزه ادامه بدم و به فوق دیپلم ریاضی بسنده کردم
راستش وقتی اولش گفتم خانواده کپ کردند.باورشون نمیشد اون همه تلاش آخرش هیچ شد
ولی برای من هیچی هم نشد.حداقل با کلی تجربه راهمو پیدا کردم
تا الانش هم خیلی ها بهم تیکه می ندازند ولی من راهمو پیدا کردم و دوستش دارم
عین متلک انداختن به بچه مذهبی ها میمونه
آدم وقتی عقیده اشو دوست داشته باشه پاش وایمیسه
شمام راهتو پیدا کن و مرد و مردونه پاش وایسا

سلام همیشه خانواده ما میگن اگه همه بچه مذهبی ها برن دروس خاص رو بخوننپس دانشگاه ودر نتیجه مشاغل آینده به دست انسان های غیر مذهبی و شاید غیر متعهد میافتهو محیط بیرون رو برای بچه های آینده نا امن میکنینالبته بزرگی میگفت:بعد از توجه به علاقه و استعداد و توانایی خودتون به نیاز جامعه توجه کنیناین بزرگوار میگفت:از همه مهمتر از این عوامل توجه به خودتون که چه چیز به درد دنیا و آخرتتون میخورهالبته توجه داشته باشین که خیلی از عرفا روحانی و از این قبیل نبودند مثلا کفاش یا خیاط بودندپس بسته به این داره که خدا کجای کاراتون قرار بدینیاعلی

alilia;127744 نوشت:
با سلام خدمت همگی من 25 سالمه از کوچیکی بچه درس خون بودم الانم برای ارشد یه رشته ی مهندسی مجاز شدم که به احتمال قوی روونه ی دانشگاه میشم ولی باید به ارضتون برسونم که چند سال امتحان ارشدم رو به عقب انداختم چون علاقه ی آنچنانی به رشته ام ندارم . خیلی دوست داشتم یکی توی خانواده ام بود که اهل هنر و ادبیات باشه ،از اون اول با فشار خانواده دروسی رو میخوندم که استعداد توش داشتم ولی علاقه نه ،الانم موندم فکر میکنم دیگه برای تغییر رشته ام دیر باشه ،تو این سن احساس گنگی و پیری میکنم. بخوام دو سال دیگه ارشد بخونم بعد باز به این فکر کنم چرا نرم دنبال علاقه ام، می ترسم این حس تا آخر عمر باهام بیاد و از اون کسی که هستم راضی نباشم .کمکم کنید تاآروم شم .آیا به نظرتون برای تغییر اساسی رویه ی زندگیم دیر نیست ؟راستی من به کارگردانی علاقه دارم و فکر میکنم در این رشته استعداد داشته باشم ،البته مطمئن نیستم و کسی رو هم ندارم که مطمئنم کنه .شما بودید چکار میکردید؟احتیاج به یک انگیزه و جواب محکم دارم که بتونم خانواده ام رو مجاب کنم.

من نميدونم چقد همت ميتوني كني ولي قطعاً‌ميگم تا به رشته مورد علاقت نرسي آروم نميگيري من اگه جات بودم بهدنبال رشته مورد علاقم مي رفتم هيچ كاريم با دور اطرافيام ندارم همين الانم با وجود درس خون بودن به خاطر چند بار كنكور دادن تعصبي 4 سال عقب افتادم:Khandidan!:

alilia;127744 نوشت:
:vamonde:با سلام خدمت همگی من 25 سالمه از کوچیکی بچه درس خون بودم الانم برای ارشد یه رشته ی مهندسی مجاز شدم که به احتمال قوی روونه ی دانشگاه میشم ولی باید به ارضتون برسونم که چند سال امتحان ارشدم رو به عقب انداختم چون علاقه ی آنچنانی به رشته ام ندارم . خیلی دوست داشتم یکی توی خانواده ام بود که اهل هنر و ادبیات باشه ،از اون اول با فشار خانواده دروسی رو میخوندم که استعداد توش داشتم ولی علاقه نه ،الانم موندم فکر میکنم دیگه برای تغییر رشته ام دیر باشه ،تو این سن احساس گنگی و پیری میکنم. بخوام دو سال دیگه ارشد بخونم بعد باز به این فکر کنم چرا نرم دنبال علاقه ام، می ترسم این حس تا آخر عمر باهام بیاد و از اون کسی که هستم راضی نباشم .کمکم کنید تاآروم شم .آیا به نظرتون برای تغییر اساسی رویه ی زندگیم دیر نیست ؟راستی من به کارگردانی علاقه دارم و فکر میکنم در این رشته استعداد داشته باشم ،البته مطمئن نیستم و کسی رو هم ندارم که مطمئنم کنه .شما بودید چکار میکردید؟احتیاج به یک انگیزه و جواب محکم دارم که بتونم خانواده ام رو مجاب کنم.

سلام منم می گم رشته مورد علاقت برو
خود من مهندسی رو امسال بگیرم دیگه ادامه نمی دم یعنی می تونم ولی می خوام سربازی رو برم و بعدش به رشته مورد علاقم ادامه بدم

alilia;127744 نوشت:
با سلام خدمت همگی من 25 سالمه از کوچیکی بچه درس خون بودم الانم برای ارشد یه رشته ی مهندسی مجاز شدم که به احتمال قوی روونه ی دانشگاه میشم ولی باید به ارضتون برسونم که چند سال امتحان ارشدم رو به عقب انداختم چون علاقه ی آنچنانی به رشته ام ندارم . خیلی دوست داشتم یکی توی خانواده ام بود که اهل هنر و ادبیات باشه ،از اون اول با فشار خانواده دروسی رو میخوندم که استعداد توش داشتم ولی علاقه نه ،الانم موندم فکر میکنم دیگه برای تغییر رشته ام دیر باشه ،تو این سن احساس گنگی و پیری میکنم. بخوام دو سال دیگه ارشد بخونم بعد باز به این فکر کنم چرا نرم دنبال علاقه ام، می ترسم این حس تا آخر عمر باهام بیاد و از اون کسی که هستم راضی نباشم .کمکم کنید تاآروم شم .آیا به نظرتون برای تغییر اساسی رویه ی زندگیم دیر نیست ؟راستی من به کارگردانی علاقه دارم و فکر میکنم در این رشته استعداد داشته باشم ،البته مطمئن نیستم و کسی رو هم ندارم که مطمئنم کنه .شما بودید چکار میکردید؟احتیاج به یک انگیزه و جواب محکم دارم که بتونم خانواده ام رو مجاب کنم.

عرض سلام خدمت شما دوست عزيز
به نظر بنده شما داريد خيلي خودتون رو محدود ميكنيد.
مسلما يك دانشجوي ارشد مهندسي ميتونه در زمينه هنر و شعر و اين حرفا هم موفق باشه.
تصور بكنيد يك فرد همه چي تمام!
اينطوري هم خدا رو داريد و هم خرما رو.
من اگه جاي شما بودم حتما حتما ارشد مي رفتم و ادامه ميدادم تا يه شخصيت اجتماعي خوب واسه خودم محيا كنم و طرف ديگه ميرفتم كلاس كارگرداني يا هر چيزي كه بهش علاقه مندم اينطوري هم شما از خودتون راضي هستيد و هم خانواده و اطرافيان از شما راضي هستند و در واقع استعدادتون رو هم شكوفا كرديد.

hedye;276031 نوشت:
عرض سلام خدمت شما دوست عزيز
به نظر بنده شما داريد خيلي خودتون رو محدود ميكنيد.
مسلما يك دانشجوي ارشد مهندسي ميتونه در زمينه هنر و شعر و اين حرفا هم موفق باشه.
تصور بكنيد يك فرد همه چي تمام!
اينطوري هم خدا رو داريد و هم خرما رو.
من اگه جاي شما بودم حتما حتما ارشد مي رفتم و ادامه ميدادم تا يه شخصيت اجتماعي خوب واسه خودم محيا كنم و طرف ديگه ميرفتم كلاس كارگرداني يا هر چيزي كه بهش علاقه مندم اينطوري هم شما از خودتون راضي هستيد و هم خانواده و اطرافيان از شما راضي هستند و در واقع استعدادتون رو هم شكوفا كرديد.

شخصیت خوب اجتماعی به ارشد گرفتن نیس متاسفانه ارشد تو کشور ما باب شده وگرنه کشورهای اروپایی و امریکا اکثرا وقتی می خوان وارد تخصص خودشون بشن همین لیسانس کفایت می کنه
بنظر من داشتن علمی که بشه ازش استفاده کرد خیلی شخصیت اجتماعی فرد رو بالاتر می بره تا اینکه بخوای حتما مدرک ارشد داشته باشی
یا علی

مسافر زمان;276048 نوشت:
شخصیت خوب اجتماعی به ارشد گرفتن نیس متاسفانه ارشد تو کشور ما باب شده وگرنه کشورهای اروپایی و امریکا اکثرا وقتی می خوان وارد تخصص خودشون بشن همین لیسانس کفایت می کنه بنظر من داشتن علمی که بشه ازش استفاده کرد خیلی شخصیت اجتماعی فرد رو بالاتر می بره تا اینکه بخوای حتما مدرک ارشد داشته باشی یا علی

با كشورهاي ديگه كاري ندارم چون راجع به آنها اطلاعات درستي ندارم اما در ايران در درجات بالاتر مثل ارشد و phd مطالعات تخصصي تر ميشه مثلا فردي كه شيمي ميخونه ميتونه در ارشد به طور تخصصي شيمي تجزيه بخونه و در دكترا باز هم تخصصي تر و حرفه اي تر وارد كار بشه.
وقتي ملاك تدريس يه درس داشتن مدرك دكترا توي اون درسه معنيش اينه كه اين افراد اطلاعاتشون در اون رشته تخصصي تر شده.
صرفا مدرك ارشد اهميتي نداره و اين مسلمه كه يك فرد فوق ليسانس نسبت به يك ليسانسه اطلاعاتش كامل تر است.

یا الله

نقل قول:
کشورهای اروپایی و امریکا اکثرا وقتی می خوان وارد تخصص خودشون بشن همین لیسانس کفایت می کنه
شما مطمئنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:

راستش بنده هم با نظر سرکار hedye موافقم

چی میشه شما در کنار ارشد کاره هنری انجام بدید؟ یا اگه فرصت نمیشه دوره ارشد که خیلی کمه سه ترمه هم تموم میشه

بعد برد سراغ هنر . اتفاقا هنر میتونه در کناره کارهای روزمره باعث آرامش روحی بشه

مهر آوا;276130 نوشت:
یا الله

شما مطمئنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

:moteajeb!::moteajeb!::moteajeb!::moteajeb!:

راستش بنده هم با نظر سرکار hedye موافقم

چی میشه شما در کنار ارشد کاره هنری انجام بدید؟ یا اگه فرصت نمیشه دوره ارشد که خیلی کمه سه ترمه هم تموم میشه

بعد برد سراغ هنر . اتفاقا هنر میتونه در کناره کارهای روزمره باعث آرامش روحی بشه

ببخشید مثل اینکه شما مطالب رو خوب نخوندید
موضوع مال کسی دیگه هست من نظرمو گفتم من به هنر علاقه ای ندارم لطفا مطالب رو دقیقتر بخونید
من عرض کردم که شخصیت اجتماعی خوب با ارشد بوجود نمیاد

موفق باشید

[="Tahoma"][="Black"]یاالله

جناب مسافر زمان بنده فقط برای این حرفتون

نقل قول:
شخصیت خوب اجتماعی به ارشد گرفتن نیس متاسفانه ارشد تو کشور ما باب شده وگرنه کشورهای اروپایی و امریکا اکثرا وقتی می خوان وارد تخصص خودشون بشن همین لیسانس کفایت می کنه

نوشتم آیا مطمئنید که این حرفو میزنید من حرف شما رو قبول ندارم

بقیه حرف من با جناب علی بود طرف حرفم شما نبودی

شما در خوندن لطفا دقت کن[/]

مهر آوا;276147 نوشت:
یاالله

جناب مسافر زمان بنده فقط برای این حرفتون

نوشتم آیا مطمئنید که این حرفو میزنید من حرف شما رو قبول ندارم

بقیه حرف من با جناب علی بود طرف حرفم شما نبودی

شما در خوندن لطفا دقت کن

چون از من نقل قول کردی گفتم
خوب شما قبول ندارید درسته؟

این نظر شماست اگر صبر می کردید من پیام خصوصی به شما داده بودم
ان شاالله که موفق باشید

alilia;127744 نوشت:
:vamonde:با سلام خدمت همگی من 25 سالمه از کوچیکی بچه درس خون بودم الانم برای ارشد یه رشته ی مهندسی مجاز شدم که به احتمال قوی روونه ی دانشگاه میشم ولی باید به ارضتون برسونم که چند سال امتحان ارشدم رو به عقب انداختم چون علاقه ی آنچنانی به رشته ام ندارم . خیلی دوست داشتم یکی توی خانواده ام بود که اهل هنر و ادبیات باشه ،از اون اول با فشار خانواده دروسی رو میخوندم که استعداد توش داشتم ولی علاقه نه ،الانم موندم فکر میکنم دیگه برای تغییر رشته ام دیر باشه ،تو این سن احساس گنگی و پیری میکنم. بخوام دو سال دیگه ارشد بخونم بعد باز به این فکر کنم چرا نرم دنبال علاقه ام، می ترسم این حس تا آخر عمر باهام بیاد و از اون کسی که هستم راضی نباشم .کمکم کنید تاآروم شم .آیا به نظرتون برای تغییر اساسی رویه ی زندگیم دیر نیست ؟راستی من به کارگردانی علاقه دارم و فکر میکنم در این رشته استعداد داشته باشم ،البته مطمئن نیستم و کسی رو هم ندارم که مطمئنم کنه .شما بودید چکار میکردید؟احتیاج به یک انگیزه و جواب محکم دارم که بتونم خانواده ام رو مجاب کنم.

سلام
اولا شما باید برید پیش یه مشاور
ولی من نظرم این هست که شما باید بیشتر به -خودتون -فکر کنید.
شما به رشته ی مهندسی.....علاقه ندارید یا انگیزه ندارید؟
4سال خوندین حالا هم ارشد قبول شدین نمیخای بری ؟هرکسی قبول نمیشه
اگه شما آدم درس خونی باشین میتونین این دو سال هم بخونین درکنارش دنبال علاقتون هم برید.
مگه سنتون چقدره که احساس پیری میکنید؟40؟50؟یا...
شما میگید من به کارگردانی علاقه دارم.تا حالا چند بار کارگردانی کردین؟چقدر از کاز گردانی میدونین و بلدین؟
"یکی از استادهای ما میگفتن(ما خیلی از رشتمون گله میکردیم):اگه میگی به چیزی علاقه داری نگاه کن ببین وقتی مثلا داری یه کتاب ریاضی میخونی چندبار پاورقی کتاب رو میخونی ؟چندتا ریاضیدان میشناسی؟با چند تااستاد ریاضی دوستی؟تو چند تا همایش ریاضی رفتی و فعالیت هم کردی؟خل مسائل ریاضی چقدر واست لذت داره؟چند ساعت در روز واسش وقت میزاری؟"
شما هم با این وصف خوب میتونی بفهمی علاقت چیه وباید دنبالشو بگیری.
چون من خودم اعتقاد دارم عشق و علاقه، محرک اصلی ما در پیشرفت هستند.
شاید گنگ بودن و احساس پیری شما به خاطر نا راضی بودن از زندگیتون باشه.
موفق باشید
البته من هم به دلایلی رشته ای رو میخونم که علاقه ندارم.
موضوع قفل شده است