اخلاق و عرفان

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اخلاق و عرفان

تعریف اخلاق چیست؟
تعریف عرفان چیست؟
تفاوت اخلاق و عرفان چیست؟
اخلاق وسیله رسیدن به عرفان است یا ربطی به هم ندارند؟

tahora87;125211 نوشت:
تعریف اخلاق چیست؟
تعریف عرفان چیست؟
تفاوت اخلاق و عرفان چیست؟
اخلاق وسیله رسیدن به عرفان است یا ربطی به هم ندارند؟

باسمه تعالی
با سلام :ابتدا از تعریف عرفان شروع می کنیم
ریشه لغوی عرفان به معنی شناخت وآگاهی است ودر کاربرد اصطلاحی به نوعی از شناخت ناظر است که در دریافت حقیقت برذوق واشراق وبه بیان دیگر برکشف وشهود ازراه قلب ودل بدون اتکا برعقل واستدلال مبتنی است ودستیابی به چنین معرفتی به سیرو سلوک یا جذبه نیاز دارد ودل بدون آن قابلیت دریافت اسرار وحقایق هستی را ندارد
عرفان آگاهی ازحقایق هستی وپی بردن به اسرار عالم وراهیابی به باطن هستی وغیب است عارف به وحدت اصیل نهفته درورای ظواهر وکثرات وقوف می یابد این حالت روحانی که ارتباط بی واسطه با هستی مطلق است واز رهگذر ذوق ووجدان به دست می آید به شخص استعدادی ویژه می بخشد تا به باطن اشیا نفوذ کند وبه رویت حقایق بپردازد
در یک دسته بندی کلی عرفان اسلامی به دو بخش عرفان عملی و عرفان نظری تقسیم می شود
عرفان عملی راه ورسم بندگی است که زمینه قرب الهی را فراهم می آورد ودر پایان با موهبتی بس بزرگ از سوی خداوند یعنی معرفت الهی مقرون می گردد
به بیان دیگر عارف در مقام عمل به ریاضت دست می زند تا زنگارهای دل را بزداید چنین ریاضتی که موجب صفای دل می گردد به عشق می انجامد وعشق الهی هم به محو شدن وفنای او در حق وشهود خداوند سبحان می انجامد
اما عرفان نظری حقایق ومعارفی است که عارف باللّه در پی شهود به تبیین آن می پردازد عارفان مسلمان گفته اند سالک الی اللّه در پی تحصیل منازل ورسیدن به مقام ومنزل فنا وبقای بعداز فنا وبار یافتن به مقام ولایت چنان غرق در حق تعالی می گردد که می تواند حق را در حدّنهایت طاقت مخلوق به نحو حق الیقینی بیاوردعارف در این موقف تنها وجود حقیقی را خداوند سبحان وکثرات را جلوه های او می یابدکه(اینما تولّوا فثمّ وجه اللّه)بقره 115
ادامه دارد........

باسمه تعالی
اما تعریف علم اخلاق:

علم اخلاق عبارت است از فنی که پیرامون ملکات انسانی بحث می کند، ملکاتی که مربوط به قوای نباتی و حیوانی و انسانی اوست، به این غرض بحث میکند که فضائل آنها را از رذائلش جدا سازد و معلوم کند کدام یک از ملکات نفسانی انسان خوب و فضیلت و مایه کمال اوست، وکدامیک بد و رذیله و مایه نقص اوست، تا آدمی بعد از شناسائی آنها خود را با فضائل بیاراید، واز رذائل دور کند و در نتیجه اعمال نیکی که مقتضای فضائل درونی است، انجام دهد تا دراجتماع انسانی ستایش عموم و ثنای جمیل جامعه را بخود جلب نموده، سعادت علمی و عملی خود را به کمال برساند
ادامه دارد......

باسمه تعالی
اما تفاوت عرفان و اخلاق

عرفان عملی و اخلاق شباهت هایی باهم دارند که هر دو درباره روابط ووظایف انسان در قبال خداوند ،جهان وانسان وبه بیان کلی درباره چه باید کردها بحث می کند ولی میان این دوعلم تمایزهایی نیز وجود دارد که عبارتند از:
1-عرفان عملی بیشتر بررابطه انسان با خدا توجه می کند هر چند از رابطه انسان با جهان وباخود نیز بحث می کند در حالیکه در تمام نظام های اخلاقی ضرورتی درباره بحث از رابطه انسان با خدا وجود ندارد گرچه در نظام های اخلاقی دینی بر این امر توجه جدی می شود
2-در عرفان عملی حالت سیر وحرکت وجود دارد وسالک باید مقامات ومنازل عرفانی را یکی پس از دیگری بگذراند تا به سر منزل نهایی برسد به تعبیری سیروسلوک عرفانی پویا است ولی اخلاق ساکن وایستا است ودر آن از سلسله فضایلی سخن می رود که انسان می تواند آنهارا درکنارهم به دست بیاورد یعنی اینکه مراحل ومقامات وسیر وحرکت در آنها مطرح نیست
3-مقامات و منازل عرفانی مترتب بر هم اند یعنی رابطه طولی باهم دارند به عبارتی میان آنها رابطه ویژه ایی همانند روابط میان اعداد برقرار است به گونه ایی که دستیابی به مقام بعدی وبالاتر تنها پس از طی مقام پش از آن امکان دارد اما فضیلت های اخلاقی اینگونه نیستند یعنی رابطه طولی باهمدیگر ندارند به طور کلی مراحل ومقامات وآغاز وانجام در آنها مطرح نیست
4-ارزشها وفضیلت های اخلاقی به معانی ومفاهیمی محدود است که غالبا آنها را می شناسند اما عناصر روحی ،عرفانی بسیار گسترده ترند در سیر وسلوک عرفانی سلسله ای از واردات ،احوال ،کشف وشهودها وجود دارد که به سالک آن راه منحصر است ودیگران از آن بی خبرند
بنابراین می توان گفت علم عرفان عملی در غایت (کمال نهایی وتوحید عرفانی)ودر موضوع (اعمال واحوال قلبی وباطنی به لحاظ بار یابی به کمال )ودرساختار(منازل ومقامات طولی )ونیز در نوع تحلیل وتبیین علم اخلاق تمایز دارد غایت علم اخلاق تحصیل فضیلت های اخلاقی وکمالات انسانی است وموضوع آن خصلت های اخلاقی در ارتباط با انسان است که ساختار طولی ندارد
ر.ک:مبانی وفلسفه عرفان نظری

نور256;233816 نوشت:
باسمه تعالی
اما تفاوت عرفان و اخلاق

عرفان عملی و اخلاق شباهت هایی باهم دارند که هر دو درباره روابط ووظایف انسان در قبال خداوند ،جهان وانسان وبه بیان کلی درباره چه باید کردها بحث می کند ولی میان این دوعلم تمایزهایی نیز وجود دارد که عبارتند از:
1-عرفان عملی بیشتر بررابطه انسان با خدا توجه می کند هر چند از رابطه انسان با جهان وباخود نیز بحث می کند در حالیکه در تمام نظام های اخلاقی ضرورتی درباره بحث از رابطه انسان با خدا وجود ندارد گرچه در نظام های اخلاقی دینی بر این امر توجه جدی می شود
2-در عرفان عملی حالت سیر وحرکت وجود دارد وسالک باید مقامات ومنازل عرفانی را یکی پس از دیگری بگذراند تا به سر منزل نهایی برسد به تعبیری سیروسلوک عرفانی پویا است ولی اخلاق ساکن وایستا است ودر آن از سلسله فضایلی سخن می رود که انسان می تواند آنهارا درکنارهم به دست بیاورد یعنی اینکه مراحل ومقامات وسیر وحرکت در آنها مطرح نیست
3-مقامات و منازل عرفانی مترتب بر هم اند یعنی رابطه طولی باهم دارند به عبارتی میان آنها رابطه ویژه ایی همانند روابط میان اعداد برقرار است به گونه ایی که دستیابی به مقام بعدی وبالاتر تنها پس از طی مقام پش از آن امکان دارد اما فضیلت های اخلاقی اینگونه نیستند یعنی رابطه طولی باهمدیگر ندارند به طور کلی مراحل ومقامات وآغاز وانجام در آنها مطرح نیست
4-ارزشها وفضیلت های اخلاقی به معانی ومفاهیمی محدود است که غالبا آنها را می شناسند اما عناصر روحی ،عرفانی بسیار گسترده ترند در سیر وسلوک عرفانی سلسله ای از واردات ،احوال ،کشف وشهودها وجود دارد که به سالک آن راه منحصر است ودیگران از آن بی خبرند
بنابراین می توان گفت علم عرفان عملی در غایت (کمال نهایی وتوحید عرفانی)ودر موضوع (اعمال واحوال قلبی وباطنی به لحاظ بار یابی به کمال )ودرساختار(منازل ومقامات طولی )ونیز در نوع تحلیل وتبیین علم اخلاق تمایز دارد غایت علم اخلاق تحصیل فضیلت های اخلاقی وکمالات انسانی است وموضوع آن خصلت های اخلاقی در ارتباط با انسان است که ساختار طولی ندارد
ر.ک:مبانی وفلسفه عرفان نظری


باسمه تعالی
باسلام:
مطالب فوق کاملا مورد تایید می باشد
موفق باشید
موضوع قفل شده است