چطور میشه قسمت را از حماقت تشخیص داد؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چطور میشه قسمت را از حماقت تشخیص داد؟

سلام
[="red"] چطور میشه قسمت را از حماقت تشخیص داد؟
[/]

جوانی هستم سی ساله
یک سال پیش به دختری علاقمند شدم
خواستگاری هم کردم اما با مخالفت خانواده او همراه شد
البته مخالفت بیشتر از طرف داماد آن خانواده بود که دوست صمیمی و 9 ساله بنده می بود
این موضوع خیلی برای من تعجب برانگیز و عجیب بود
چون به دلایلی که هنوز متوجه آن نشدم با گفتن حرف هایی از مشکلات شخصی و خانوادگی
من در دوران رفاقت با او به خانواده و پدر آن دختر باعث شد تا مخالفت ایجاد شود
تقریبا هر جوانی در دوران جاهلیت خود اشتباهاتی دارد که من هم مستثنی نبودم
اما اکنون که به سن ازدواج رسیدم سعی کرده ام دیگر رفتارهای دوران جوانی و جاهلیت
را تکرار نکنم مثلا مشروب می خوردم اما حالا دیگر نمی خورم چند ماهی است که حتی نماز هم می خوانم
همینطور ترجمه قرآن کریم را هم می خوانم که خیلی زیباست
در این یک سال یک رابطه پاک بین من و آن دختر هم ایجاد شده است که فقط در حد تلفن و پیامک و رفتن من به دانشگاه او
و صحبت کردن در محیط دانشگاه می باشد
که این رابطه پاک کم کم باعث ایجاد علاقه شدید قلبی شده چون با بیان دیدگاه ها و بسیاری از مسائل زندگی دارای تفاهم فوق العاده ای می باشیم که این امر باعث هر چه بیشتر شدن علاقه و به جرات می توانم بگویم ایجاد عشق بین ما شده است
حالا تقریبا یک سال است که در بلاتکلیفی به سر می برم
نمی دانم چیکار کنم
تنها راهی که بعد از مشورت با اطرافیان پیدا کردم پیدا کردن واسطه بود که هم خانواده مارا بشناسد و هم آنها را
تصمیم گرفتم یک واسطه را نزد پدرش بفرستم
آیا با وجود بدگویی هایی که در مورد من شده و مخالفت پدر و خانواده دختر و علاقه شدیدی که بین ما ایجاد شده
در صورت مخالفت مجدد پدر دختر
من باید بگویم قسمت نیست ؟
یا باید پافشاری کنم؟
آیا اسرار در این ازدواج حماقت محسوب می شه یا باید بگم تقدیر و سرنوشت همینه و بی خیال این دختر بشم
تا چه زمانی باید صبر کنم تا بفهمم قسمت چیه؟
خواهش میکنم کمکم کنید
می دونم صبر خوبه ولی من در سن ازدواج هستم
سی سال سن دارم و هر چی میگذره زندگی برام سخت تره
نیاز برای ازدواج و زندگی مشترک نیاز روحی عاطفی جنسی و ...را در خودم احساس می کنم
خواهش می کنم یک پاسخ به من بدین که یک تصمیم درست بگیرم
آخه فکر می کنم ازدواج مهمترین تصمیم در زندگیه
و بیشترین تاثیر رو در زندگی یک انسان داره
یا حق

سلام و درود:Gol:

بنده نظر شخصی ام را میگم
:Gol:

behzad1533;124466 نوشت:
ما اکنون که به سن ازدواج رسیدم سعی کرده ام دیگر رفتارهای دوران جوانی و جاهلیت را تکرار نکنم مثلا مشروب می خوردم اما حالا دیگر نمی خورم چند ماهی است که حتی نماز هم می خوانم همینطور ترجمه قرآن کریم را هم می خوانم که خیلی زیباست


اگر توبه ی شما واقعی

و به خاطر خودتون و خدای خودتون باشه

مشکلی وجود نداره

behzad1533;124466 نوشت:
که این رابطه پاک کم کم باعث ایجاد علاقه شدید قلبی شده چون با بیان دیدگاه ها و بسیاری از مسائل زندگی دارای تفاهم فوق العاده ای می باشیم که این امر باعث هر چه بیشتر شدن علاقه و به جرات می توانم بگویم ایجاد عشق بین ما شده است

behzad1533;124466 نوشت:
من باید بگویم قسمت نیست ؟ یا باید پافشاری کنم؟

اگر این علاقه واقعی باشه

که به این زودی جا نمیزنید

behzad1533;124466 نوشت:
آیا اسرار در این ازدواج حماقت محسوب می شه یا باید بگم تقدیر و سرنوشت همینه و بی خیال این دختر بشم تا چه زمانی باید صبر کنم تا بفهمم قسمت چیه؟

شاید قسمت شما در صبر کردن باشه!!

شاید با گذشت زمان و اثبات توبه ی شما به پدر اون خانم مشکلات هم حل شد

سخن آخر

اگر خوشبختی خودتان را در وجود اون خانم میبینید

فکر کنم ارزش صبر کردن را داشته باشه

علی یارتان:Gol:

po0neh;124490 نوشت:
سلام و درود:gol:

بنده نظر شخصی ام را میگم
:gol:



اگر توبه ی شما واقعی

و به خاطر خودتون و خدای خودتون باشه

مشکلی وجود نداره

اگر این علاقه واقعی باشه

که به این زودی جا نمیزنید

شاید قمست شما در صبر کردن باشه!!

شاید با گذشت زمان و اثبات توبه ی شما به پدر اون خانم مشکلات هم حل شد

سخن آخر

اگر خوشبختی خودتان را در وجود اون خانم میبینید

فکر کنم ارزش صبر کردن را داشته باشه

علی یارتان:gol:

[="blue"][="blue"]
[="red"]ممنون از پاسخ شما ولی من به نتیجه ای نرسیدم
خیلی از آدمها خوشبختی خودشونو در وجود یک نفر می بینند ولی بعد از ازدواج بدبخت می شوند
شما می فرمایید ارزش صبر کردن داره خوب من هم منظورم همینه
میگم تا کی صبر کنم اومدیم 2 سال دیگه صبر کردم باز همین وضعیت بود
عمر رفته که بر نمی گرده من 30 سال سن دارم اون خانوم22 سال
یک کم سعی کنید درک کنید در این سن یک پسر به چه چیزهایی نیاز داره
خیلی راحت میگین صبر
ولی صبر زیاد خیلی از موقیعت های زندگی رو از بین می بره که دیگه بر نمی گرده
علاقه واقعی دارم ولی من یک شخص تقریبا دشمن در خانواده آن دختر دارم که قبلا دوستم بود ولی الان شده دشمن و مانع این ازدواج شده
حرف اصلی من اینه که چطور تشخیص بدم باید بیشتر صبر کنم یا کلا با شرایط ایجاد شده
برخلاف میل باطنیم قید این ازدواج رو بزنم که می دونم ضربه روحی بزرگی به من و اون دختر می زنه
شاید خیلی ها موقیعت منو داشته باشن البته فقط از جهت صبر کردن
ولی خودتون می دونین اگه از سن ازدواج مرد یا زن بگذره
دیگه اون شور و شوغ و انرژی دست یافتنی نیست
پس اگه امکان داره کمک کنید
کاش یه جایی بود آدم می رفت با خدا حرف می زد میگفت خدایا تکلیف مارو مشخص کن
اگه این دختر قسمت ماست زودتر خودت همه چیزو ردیف کن
اگه هم نیست که زودتر این رابطه رو قطع کن تا بیشتر عذاب نکشیم
ای خدا
دردمو به کی بگم
همه دوستام و هم سن و سالام ازدواج کردند و تقریبا پدر یک بچه هستند
اونوقت من هنوز مجرد می گردم
شاید خدا می خواد مجرد بمونم
شاید تقاص گناه های مجردی رو پس می دم
شاید
شاید
....

[/][/][/]

با سلام و احترام و تشكر از حسن اعتمادتون

خيلي خوش اومدين به اسك دين

مديريت انجمن مشاوره و خانواده اين روزها مشغله كاري بسيار زيادي دارن و كمتر ميتونن به سايت سر بزنند.

ولي اگر كمي صبر كنيد به زودي پاسخ گوي سوال شما هستند ان شاءالله.

موفق باشيد در راه حق؛

behzad1533;124466 نوشت:
چطور میشه قسمت را از حماقت تشخیص داد؟

سلام
خردورزی و حماقت انسان در قسمت و سرنوشتش موثر است . لذا اگر کار احمقانه ای کرده ایم سعی کنیم آنرا جبران کنیم تا قسمت خوبش نصیبمان بشود . البته شاید گاهی اوقات حماقتها جبران شدنی نباشند
موفق باشید

behzad1533;124466 نوشت:
چون به دلایلی که هنوز متوجه آن نشدم با گفتن حرف هایی از مشکلات شخصی و خانوادگی من در دوران رفاقت با او به خانواده و پدر آن دختر باعث شد تا مخالفت ایجاد شود تقریبا هر جوانی در دوران جاهلیت خود اشتباهاتی دارد که من هم مستثنی نبودم


با سلام

بزرگوار به اسک دین خوش امدید

ان شاء الله به حول و قوه الهی مشکل شما هم حل خواهد شد
مثل دیگر بزرگوارانی که به اسک دین امدند و مشکلشان با عنایات الهی و کمک کارشناسان و البته اقدامات خود شخص حل شده است

غیر از کارشناسان بزرگوار سایت که خدمت خواهند رسید کارشناسان مرکز ملی پاسخگویی با شماره تلفن 09640 هم می توانند در بخش مشاوره راهنمای شما عزیز باشند

ولی بنده هم نکته ای عرض کنم خدمتتان که:

انسان در اینده زندگی خود ان درو می کند که در گذشته کاشته است تنهاترین مشکل شما همان رفیق زمان جوانی شماست
و احتمال می دهید و یا شاید یقین، که مانع ازدواج تان حرف های رفیق سابقتان است

به نظر اگر شما راهی پیدا کنید که توبه از گذشته و شروع زندگی سالم را به خانواده دختر خانم بفهمانید مشکلتان حل خواهد شد

اقدامات عملی و نمایان شدن تاثیر ان زمان بر است
اگر تاثیر رفتار صحیح و توبه از گذشته تان نمایان شود شاید صبر بهترین راه کار باشد
ولی باید متوجه عمر و جوانی و ......هم که خودتان فرمودید باشد

سخن اخر این که:
توبه واقعی را فقط برای خدا بکنید و بازگشت به راه هدایت و سعادت نه رسیدن به دختر خانم

فرق شان هم این است که اگر توبه برای رسیدن به دختر خانم باشد چه برسید و چه نرسید دوباره به راه قبلی بازخواهید گشت

ولی اگر برای خدا باشد هم برسید و هم نرسید سعادتمند دنیا و اخرت خواهید بود چه با رسیدن به همین دختر خانم و چه خدای ناکرده با ازدواج با فرد دیگری

سخن اخر این که:
توبه واقعی را فقط برای خدا بکنید و بازگشت به راه هدایت و سعادت نه رسیدن به دختر خانم

فرق شان هم این است که اگر توبه برای رسیدن به دختر خانم باشد چه برسید و چه نرسید دوباره به راه قبلی بازخواهید گشت

ولی اگر برای خدا باشد هم برسید و هم نرسید سعادتمند دنیا و اخرت خواهید بود چه با رسیدن به همین دختر خانم و چه خدای ناکرده با ازدواج با فرد دیگری [/right]


خیلی خیلی متشکرم این زیباترین جوابی بود که تا حالا گرفتم:Cheshmak:
درسته توبه باید برای بازگشت راه خدا باشه نه رسیدن به یک دختر حالا هر چه قدر ارزشمند و نجیب:ok:
عالی بود
از امروز و همین الان که وقت اذانه دیگه فقط و فقط برای بازگشت به راه هدایت و سعادت و نزدیک شدن به خدا توبه می کنم و همینطور خواندن قرآن و نماز را فقط برای خدا انجام می دهم نه رسیدن به هدفم
بسیار ممنون از پاسخ بسیار زیبای شما

البته منتظر پاسخ های دوستان دیگر و کارشناسان محترم هم می مانم
یاحق

موضوع قفل شده است