حجابها را هم بردارید یقینم زیاد نمی شود ؟؟؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حجابها را هم بردارید یقینم زیاد نمی شود ؟؟؟

سلام :hamdel:
کلامی والا از حضرت علی عالی اعلی علیه السلام است که می فرماید :
لو کشف الغطاء ماازددت یقینا
اگر پرده ها و حجابها هم برداشته شوند بر یقینم افزوده نمی شود
این چه نحو یقینی است که بی کشف حجابها حاصل است ؟
نظر شما چیست ؟
موفق باشید

حامد;124340 نوشت:
این چه نحو یقینی است که بی کشف حجابها حاصل است ؟

سلام
اغلب فکر می کنیم برای رسیدن به یقین باید حجابهای عالم ماده کنار زده شود و ما حقایق عالم معنا را به چشم روحانی خود ببینیم اما علی علیه الصلاه و السلام می فرماید من بدون نیاز به این کار به یقین رسیده ام . آن هم یقینی که حتی برداشته شدن حجابها چیزی بر آن نمی افزاید . معنای این جمله چیست ؟
معنایش این است که علی علیه السلام در همین عالم به یقین تام رسیده است . خوب آیا چنین چیزی ممکن است ؟
تنها راه تحقق این امر آن است که نسبت عالم ماده و معنا با او یکسان باشد وگرنه چنین یقینی امکان پذیر نیست . به عبارت دیگر در عالم ماده همان اندازه بر خدا و خدایی او نشانه و دلیل مشهود وجود دارد که در عالم معنا وجود دارد . ما فکر می کنیم امثال این بیانات نورانی امیر معرفت بوده است که عارفانی چون حافظ را به شهود و سرودن این بیت رهنمون می سازد :
هر دو عالم یک فروغ روی است گفتمت پیدا و پنهان نیز هم
نظر شما چیست ؟
ادامه دارد ان شاء الله
موفق باشید

حامد;124434 نوشت:
تنها راه تحقق این امر آن است که نسبت عالم ماده و معنا با او یکسان باشد

سلام
ما اهل ایمان جسمانیت را از خدا نفی می کنیم اما بی خبریم که با این تنزیه داریم تشبیهی را ثابت می کنیم و آن تشبیه حق به مجردات ( امور غیر مادی ) است . اما اهل معرفت خدا را از تنزیه و تشبیه ، تنزیه می کنند یعنی اینکه او را مافوق مادی و مجرد می دانند . حق متعال برتر از مادی و مجرد بودن است او اصل و حقیقت هستی است او مافوق تجرد است . وقتی حق متعال مافوق مادی و مجرد باشد هردو عالم ماده و معنا شوونات او محسوب می شوند یا بگو تجلیات او محسوب می گردند لذا فرمودند : هردو عالم(ماده و معنا) یک فروغ روی اوست .
ادامه دارد ان شاء الله
موفق باشید

حامد;124728 نوشت:
سلام
ما اهل ایمان جسمانیت را از خدا نفی می کنیم اما بی خبریم که با این تنزیه داریم تشبیهی را ثابت می کنیم و آن تشبیه حق به مجردات ( امور غیر مادی ) است . اما اهل معرفت خدا را از تنزیه و تشبیه ، تنزیه می کنند یعنی اینکه او را مافوق مادی و مجرد می دانند . حق متعال برتر از مادی و مجرد بودن است او اصل و حقیقت هستی است او مافوق تجرد است . وقتی حق متعال مافوق مادی و مجرد باشد هردو عالم ماده و معنا شوونات او محسوب می شوند یا بگو تجلیات او محسوب می گردند لذا فرمودند : هردو عالم(ماده و معنا) یک فروغ روی اوست .
ادامه دارد ان شاء الله
موفق باشید


با سلام خدمت شما استاد بزرگوار

استاد ما منتظر بقیه ی مطالب خوب شما هستیم.

با سلام:Gol:
تاپیک جالبی است، با اجازه دوستان من هم در پرانتز مطلبی را عنوان کنم.
اگر کمی در باب حجابهای این عالم بیاندیشیم میبینیم که حجاب مفهوم چندان روشنی هم نیست. ما که در این عالم زندگی میکنیم حجاب زمان و مکان را با تمام وجود حس میکنیم، اما آیا ما فقط همین حجاب ها را داریم. در نظر بگیرید که شیطان که سردمدار گمراهان است از جنس آتش بود اما حقیقت را ندید و امر خداوند را اطاعت نکرد. خداوند در آیه «و جَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدّاً وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ» از حجابی صحبت میکند که او بر چشمان کافران میاندازد تا حقیقت را نبینند. پس حجاب ها زیاد هستند که اولین آن حجابهای عالم مادی است اما حجاب های دیگری هم هست که بر فهم انسان می افتد. از همین روست که بزرگان ما اعتقاد داشته اند که فکر و ذکر باید توأمان باشند. مولوی می گوید:
این قدر گفتیم باقی فکر کن/ فکر اگر جامد بود رو ذکر کن
ذکر آرد فکر را در اهتزاز/ ذکر را خورشید این افسرده ساز

موضوع قفل شده است