سکنای یهود در مدینه و اطراف آن و تکذیب پیامبر (ص)

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سکنای یهود در مدینه و اطراف آن و تکذیب پیامبر (ص)

در تفسیر عیاشى از امام صادق (ع) روایت آورده كه در تفسیر جمله: (وَ لَمَّا جاءَهُمْ كِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ) الخ، فرمود یهودیان در كتب خود خوانده بودند كه محمد (ص) رسول خدا است، و محل هجرتش ما بین دو كوه" عیر" و" احد" است، پس از بلاد خود كوچ كردند، تا آن محل را پیدا كنند، لا جرم بكوهى رسیدند كه آن را حداد مى گفتند، با خود گفتند: لا بد این همان" احد" است، چون" حداد" و" احد" یكى است، پس پیرامون آن كوه متفرق شدند بعض از آنان در" تیماء" (بین خیبر و مدینه)، و بعض دیگر در" فدك"، و بعضى در" خیبر" منزل گزیدند، این بود تا وقتى كه بعضى از یهودیان" تیماء" هوس كردند به دیدن بعضى از برادران خود بروند، در همین بین مردى اعرابى از قبیله" قیس" مى گذشت، شتران او را كرایه كردند، او گفت: من شما را از ما بین" عیر" و" احد" مى برم، گفتند: پس هر وقت به آن محل رسیدى، بما اطلاع بده.

آن مرد اعرابى هم چنان مى رفت تا به وسط اراضى مدینه رسید، رو كرد به یهودیان و گفت: این كوه عیر است، و این هم كوه احد، پس یهودیان پیاده شدند و به او گفتند: ما به آرزویمان رسیدیم، و دیگر كارى به شتران تو نداریم، از شتر پیاده شده، و شتران را به صاحبش دادند، و گفتند: تو می توانى هر جا می خواهى بروى ما در همین جا می مانیم، پس نامه اى به برادران یهود خود كه در خیبر و فدك منزل گرفته بودند نوشتند، كه ما به ان نقطه اى كه ما بین عیر و احد است رسیدیم، شما هم نزد ما بیائید، یهودیان خیبر در پاسخ نوشتند ما در اینجا خانه ساخته ایم، و آب و ملك و اموالى بدست آورده ایم، نمی توانیم اینها را رها نموده نزدیك شما منزل كنیم، ولى هر وقت آن پیامبر موعود مبعوث شد، به شتاب نزد شما خواهیم آمد.

این عده از یهودیان كه در مدینه یعنى میان عیر و احد منزل كردند، اموال بسیارى كسب كردند، " تبع" از بسیارى مال آنان خبردار شد و به جنگ با آنان برخاست، یهودیان متحصن شدند، تبع ایشان را محاصره كرد، و در آخر به ایشان امان داد، پس بر او در آمدند، تبع به ایشان گفت: مى خواهم در این سرزمین بمانم، براى اینكه مرا خیلى معطل كردید، گفتند تو نمی توانى در اینجا بمانى براى اینكه اینجا محل هجرت پیغمبرى است، نه جاى تو است، و نه جاى احدى دیگر، تا آن پیغمبر مبعوث شود، تبع گفت حال كه چنین است، من از خویشاوندان خودم كسانى را در اینجا می گذارم، تا وقتى آن پیغمبر مبعوث شد، او را یارى كنند، یهودیان راضى شدند، و تبع دو قبیله اوس و خزرج را كه مى شناخت در مدینه منزل داد.

و چون نفرات این دو قبیله بسیار شدند، اموال یهودیان را مى گرفتند، یهودیان علیه آنان خط نشان مى كشیدند، كه اگر پیغمبر ما محمد (ص) ظهور كند، ما همگى شما را از دیار و اموال خود بیرون می كنیم، و به این چپاولگریتان خاتمه می دهیم. ولى وقتى خداى تعالى محمد (ص) را مبعوث كرد، اوس و خزرج كه همان انصار باشند به وى ایمان آوردند، ولى یهودیان ایمان نیاورده، به وى كفر ورزیدند و این جریان همان است كه خداى تعالى در باره اش میفرماید: " وَ لَمَّا جاءَهُمْ كِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ كانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذینَ كَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكافِرین؛ و هنگامى كه از جانب خدا كتابى برایشان آمد كه آنچه را با خود داشتند تأیید مى كرد، و از پیش [با آن ] بر كفّار پیروزى مى جستند، ولى همین كه آنچه را مى شناختند برایشان آمد، انكارش كردند. پس لعنت خدا بر كافران." سوره ى بقره آیه ى 89

معاذ بن جبل و بشر بن ابى البراء و داوود بن سلمه، به ایشان گفتند، اى گروه یهود! از خدا بترسید، و ایمان بیاورید، مگر این شما نبودید كه علیه ما به محمد (ص) خط نشان مى كشیدید؟ با اینكه ما آن روز مشرك بودیم، و شما بما خبر می دادید كه: بزودى محمد (ص) مبعوث خواهد شد، صفات او را براى ما مى گفتید پس چرا حالا كه مبعوث شده بوى كفر مى ورزید؟! سلام بن مشكم كه یكى از یهودیان بنى النضیر بود، در جواب گفت: او چیزى نیاورده كه ما بشناسیم، و او آن كسى نیست كه ما از آمدنش خبر می دادیم، در باره این جریان بود كه آیه شریفه ی: (وَ لَمَّا جاءَهُمْ كِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ)، نازل شد.

ترجمه الميزان، ج‏1، ص: 336

موضوع قفل شده است