دین اجداد پیامبر اسلام(ص) چه بوده است؟

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دین اجداد پیامبر اسلام(ص) چه بوده است؟

[="Green"]پدران و اجداد پیغمبر(ص) همه موحّد و یکتاپرست بوده اند و منظور از پیروى از آیین ابراهیم(ع) هم همین است; زیرا ابراهیم(ع) یکى از قهرمانان بزرگ توحید و مبارزه کنندگان با بت پرستى و شرک بوده است و مجاهدت هاى این پیغمبر بزرگ در راه خداوند یگانه و بر انداختن آیین بت پرستى و شرک معروف است و لذا گاهى قرآن، ما مسلمانان را با این که داراى دین مقدّس اسلام هستیم ملّت ابراهیم و پیرو آیین ابراهیم مى نامد که منظور همان توحید خالص است.
[/]
[="YellowGreen"]تنها آیینى که در آن زمان در محیط حجاز و در میان عرب ها معروف بود و پیرو داشت، همان آیین ابراهیم (ع) بوده است; و برخى از سنن ابراهیم، حتّى درمیان بت پرستان شایع بود و در زبان عرب به آیین ابراهیم، دین حنیف مى گفتند؛ آیین یهود و مسیح کمتر به خاک حجاز نفوذ کرده بود و فقط در مدینه و خیبر و مرزهاى یمن، گروهى کلیمى و مسیحى زندگى مى کردند، روى این قراین مى توان گفت که نیاکان پیامبر پیرو آیین ابراهیم بوده اند.[/]

جناب اقاي نماد مهر سلام عليکم با تشکر از تاپيکي که ايجاد نموده ايد و در تاييد فرمايش شما ،‌ اگر حديثي از پيامبر و آيه اي از قران را کنار هم بگذاريم به دست مي آيد که قطعا اجداد پيامبر مشرک نبوده اند
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:« خداوند مرا پیوسته از صلب پاکان به رحم‌های مطهر منتقل کرد تا سرانجام به این دنیای شما آمدم. آلودگی جاهلیت هرگز مرا آلوده نساخته است.»
این روایت، در کنار این آیه که خداوند، مشرکان را نجس معرفی می‌کند، ( انما المشرکون نجس ــ سوره توبه، آیه 28) اثبات می‌کند که پدران پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم، ‌هیچ کدام به نجاست شرک آلوده نبوده‌اند.


منابع:

  • بحارالانوار، ج85، ص117 --- مجمع البیان

در مورد اینکه پدر و اجداد پیامبر چه دینی داشته اند میان شیعه و بعضی از اهل سنت اختلاف است شیعیان بالاجماع می گویند پدر پیامبر مانند دیگر اجداد پیامبر موحد و به دین جد بزرگوارش حضرت ابراهیم علیه السلام بوده است و قرائن و شواهد و ادله ای برای این امر وجود دارد همچنین بعضی از بزرگان اهل سنت این مطلب را تایید کرده اند از جمله بزرگان اهل سنت فخر رازی است او که یکی از مفسرین بزرگ اهل سنت است در تفسیر این آیه شریفه : الذی یراک حین تقوم * وتقلبک فی الساجدین ( الشعراء : 218 ، 219 ) می گوید: ...نیز از دلیل هایی که دلالت می کند هیچ یکی از پدران رسول خدا مشرک نبوده است، کلام خود ایشان است که فرمودند : دائما از اصلاب مردان پاک به رحم زنان پاک منتقل می شدم ؛ و خداوند فرموده است که (مشرکین نجس هستند) و این دلیل ، لازم می کند که چنین گفت: که هیچ یکی از اجداد رسول خدا مشرک نبوده است.
آلوسی و صالحی شامی در سبل الهدی و الرشاد و چند نفر دیگر از بزرگان اهل سنت هم این مطلب را تایید کرده است.
اما متاسفانه بعضی دیگر از بزرگان اهل سنت که در راس آنان ابن تیمیه است قائل به کافر بودن اجداد پیامبر شده اند که به یک سری از احادیث جعلی و بی پایه و اساس استدلال کرده اند که همه آنان رد شده است.
اما اجماع علماى امامیه بر این است که پدر و مادر حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) و جمیع اجداد آن حضرت تا آدم موّحد و خداپرست بوده اند و نور آن حضرت در صلب و رحم مشرکى قرار نگرفته است. و اجداد آن حضرت از پیامبران، اوصیا و حاملان دین خدا بوده اند. آنها از فرزندان اسماعیل و از اوصیاى حضرت ابراهیم بوده و همیشه حاکمیت مکه و پرده دارى حرم شریف را بر عهده داشته اند و آثار پیامبران را تا زمان عبدالمطلب و ابوطالب نگهدارى نموده اند. در این باره روایات فراوانى وجود دارد که همگى بر خدا محورى و دیندارى آن بزرگواران دلالت دارد.
حضرت على(علیه السلام) مى فرماید: «والله ما عَبَد أبى و لا جَدّی عبدُالمطلب و لاهاشِم و لا عبدَمناف صنماً قطُّ»; به خدا سوگند پدرم ابوطالب و اجدادم عبدالمطلب، هاشم و عبد مناف هیچگاه بت نپرستیدند(1)

همچنین پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمودند: «ماتَ عبدُالمُطلِّب و أبوُطالبُ عَلى قَولِ لااله الاّالله، محمدٌ رسولُ الله و على ملّهِ ابراهیم»; عبدالمطلب و ابوطالب با قول لااله الاّالله، محمد رسول الله و مذهب ابراهیم از دنیا رفتند.از اینگونه احادیث که ثابت هم شده است زیاد است که به جهت اختصار به همین دو مورد بسنده می کنیم.پس پدر و اجداد پیامبر همگی موحد و یکتا پرست بوده اند.

.(کمال الدین و تمام النعمه،شیخ صدوق،ص 174)

با توجه به حديثي که مي فرمايد شریعت هریک از انبیاء اولوالعزم که دارای کتاب و شریعت بودند، تا شریعت اولوالعزم دیگری جاری بود و به آن عمل می شد، از حضرت نوح(ع) تا حضرت ابراهیم(ع) به شریعت نوح(ع) عمل می شد، تا این که شریعت حضرت ابراهیم(ع) آنرا نسخ کرد و تا زمان حضرت موسی(ع) ادامه داشت. و انبیاء دیگر تا شریعت حضرت عیسی(ع) تابع شریعت قبل بودند، تا این که شریعت ایشان، شریعت موسی را نسخ نمود، و پیغمبران بعد تا شریعت حضرت رسول اکرم(ص) تابع حضرت عیسی(ع) بودند»(1).شايد اي شبهه پيش آيد که طبق اين حديث اجداد پيامبر بايد پيرو حضرت عيسي بودند نه حضر ت ابراهيم
علامه طباطبایی می فرمایند:دین حضرت ابراهیم(ع) انشعاب پیدا کرد و به دو شعبه تقسیم گردید:شعبه نخست که در بنی اسرائیل بود و از حضرت اسحاق گرفته تا حضرت یعقوب، حضرت موسی و حضرت عیسی(ع) را شامل می شد.
شعبه دیگر که در میان اعراب بود و از حضرت ابراهیم(ع) گرفته تا حضرت یسع و ذوالکفل را شامل می شد.
«و اذکر اسمعیل و الیسع و ذوالکفل و کل من الاخیار»(2) . و اسماعیل و یسع و ذوالکفل را به یاد آور که همه از نیکانند. اینان فریضه حج نیز جزء دینشان بود، بر خلاف شعبه اول که حج نداشتند و در تورات و انجیل هم اثری از آن نیست.
توضیح اینکه:بزرگ بنی اسماعیل، شخصی به نام «عمرو بن لحی» بود که ظاهراً با طایفه «تیمها» جنگ و بر آنها غلبه کرد و زمامدار مکه شد و تمام آنها موحد و به دین حضرت ابراهیم (ع) گرویدند؛ ولی عمرو بیمار شد و به دستور پزشکان جهت تغییر آب و هوا به شامات( سوریه، مسافرت کرد، و تحت تأثیر مردم آن سامان که بت پرست بودند، بت پرست شده و بت «هبل» را با خود به مکه آورد و مردم را به بت پرستی دعوت نمود، و در نتیجه تمام عربستان بت پرست شدند، به جز اجداد پیامبر اکرم(ص) که همچنان موحد و به دین حضرت ابراهیم(ع) باقی ماندند، و بدین ترتیب پیامبر اکرم(ص) نیز تا پیش از بعثت متدین به دین حضرت ابراهیم(ع) بودند(3)
منابع و مآخذ
1ـ بحارالانوار،ج16،ص353، روایت38.
2ـ قرآن کریم، مبارکه ص، آیه48.
3ـ 665 پرسش و پاسخ در محضر علامه طباطبائی(ره)، ص96ـ97

چه اهمیتی داره که اجداد پیامبر چه دینی داشتند؟
اگه مشرک بودن رو مسئله عصمت پیامبر تاثیر میذاشت؟
یعنی به عصمت پیامبر ربط داره؟؟؟؟

لَا تَزِرُو وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی

پدربزرگ مادری ابراهیم "آذر" مشرک بود:

نقل قول:
کلمه اب در عرب معانی متقاوتی دارد به عمو یا پدر زن یا معلم هم اطلاق می شود
در آیه ١٣٣ سوره بقره فرزندان حضرت یعقوب به او گفتند که ما خدای پدران تو را می پرستیم ابراهیم و اسماعیل و اسحاق درصورتی گه اسماعیل پدر آنها نبود بلکه عموی آنها بود

اما درباره حضرت ابراهیم کلمه (ولد) کار برده شده:

حضرت ابراهیم در برخی آیات از آذر برائت می جوید و در برخی جاها که با ولد در قرآن آمده است برای او آمرزش می خواهد
روایات و آیات درباره ابراهیم و اذر و شرک او:
http://www.humanitiesportal.com/fa/articleview.html?articleid=29235&pagetype=4
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=26610
پس باتوجه به اینکه ابراهیم از نسل اذر بود،میتونیم بگیم اذر پدر مادر ابراهیم بود یعنی پدربزرگ مادری ابراهیم بود


نقد دلایل و بررسی شرک و توحید اجداد ابراهیم(سوره ممتحنه)
http://www.iqna.ir/fa/news_detail.php?prodid=651250

تو سوره ممتحنه چه دلیلی هست که از روش میگن اجداد پیامبر موحد بودن؟
:Gig:
و اگه اثبات بشه،چه نفعی داره؟
یعنی کسی که پدرانش مشرکن، به مقام بالا نمیرسه؟

منتقد;123084 نوشت:
چه اهمیتی داره که اجداد پیامبر چه دینی داشتند؟
اگه مشرک بودن رو مسئله عصمت پیامبر تاثیر میذاشت؟
یعنی به عصمت پیامبر ربط داره؟؟؟؟

لَا تَزِرُو وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی

[=Verdana]با سلام
خیلی اهمیت دارد !!دقت داشته باشید

[=Verdana]دست را بر اژدها آن كس زند******** [=Verdana] كه عصا را دستش اژدرها كند [=Verdana]
سرّ غيب آن را سزد آموختن********
[=Verdana]كه ز گفتن لب تواند دوختن [=Verdana]
در خور دريا نشد جز مرغ آب******
[=Verdana]** فهم كن و اللّه اعلم بالصواب
[=Verdana]
[=Verdana]
[=Verdana] همه فرقه هاى مسلمان، جز شمار اندكى از آنان، بر اين باورند كه پيامبران الهى پيش از آن كه به رسالت برگزيده شوند، موحّد و خدا پرست بوده و انديشه خود را به شرك نيالوده اند.(1)
رشد و پرورش در دامان مادرانى پاك دامن و پدرانى درستكار، يكى از زمينه هاى فراهم آمدن چنين ايمانى است: «پس آنان را در بهترين وديعت جاى به امانت سپرد و در نيكوترين قرارگاه مستقر كرد، از پشتى به پشت ديگرش داد، همگى بزرگوار و زهدان هايى پاك و بى عيب و عار.»(2).
درباره دين پيامبر گرامى اسلام پيش از نبوت، ديدگاههاى گوناگونى پديد آمده و گزينه هايى همچون يهوديت، مسيحيت، دين حنيف (شريعت حضرت ابراهيم(عليه السلام)) و دين اسلام مطرح شده است;(3)
اما آن چه ترديدى را بر نمى تابد، يكتا پرستى آن حضرت و بيزارى وى از بت ها است.:Sham:
با اين همه برخى از مسلمانان پاره اى از آيات قرآن را دستاويز خويش ساخته و زندگى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) پيش از بعثت را آميخته با شرك و بت پرستى دانسته اند.(4)
اين برداشت نادرست در سخنان يكى از خاورشناسان، چنين بازتاب يافته است
در سال هاى آغازين اسلام، ضعف ها و خطاهاى اخلاقى محمّد(صلى الله عليه وآله) آزادانه بازگو مى شد، هر چند گرايشى متناقض با آن وجود داشت كه در صدد بود كاستى هاى پيامبر را به حداقل برساند و به ويژه بر اين نكته تأكيد ورزد كه ايشان هرگز به پرستش بت نپرداخته است.
(5).

[=Verdana]

[=Verdana]نقد و بررسى:Sham:

واقعيت هاى تاريخى بى پايه بودن چنين سخنانى را به خوبى مى نمايانند و بر ايمان آن حضرت به خداى يگانه مهر تأييد مى زنند.
براى نمونه
1) رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به گواهى تاريخ و تأكيد روايات داراى نياكانى يكتاپرست بوده(6)
و اجداد ايشان پيرو دين حنيف و تابع حضرت ابراهيم(عليه السلام)به شمار مى آمدند.(7) :Sham:
اين، خود از شواهدى است كه عصمت آن حضرت از شرك را پذيرفتنى مى سازد

2) اميرمؤمنان بارها در برابر مردمى كه با سرگذشت پيامبر خدا آشنا بودند، بر عصمت وى از خردسالى و پيراستگى او از شرك و گناه تأكيد مىورزد(8)
و پيشينه درخشان او و خاندانش را يادآور مى شود(9)
و بدين وسيله، گواهى روشن فرا روى آدميان طول تاريخ مى نهد.
در يكى از خطبه هاى نهج البلاغه در اين باره چنين مى خوانيم: (و لقد قرن الله به من لدن ان كان فطيماً اعظم ملك من ملائكته يسلك به طريق المكارم و محاسن اخلاق العالم ليله و نهاره)(10) «هنگامى كه از شير گرفته شد، خدا بزرگترين فرشته از فرشتگانش را شب و روز همنشين او فرمود، تا راه هاى بزرگوارى را پيمود و خوى هاى نيكوى جهان را فراهم نمود:Sham:

3) پيامبر اكرم در سنين خردسالى در سفرى به شام با راهبى به نام بحيرا برخورد نمود.
وقتى بحيراى راهب نشانه هاى پيامبر خاتم را در سيماى محمّد نوجوان مشاهده كرد و براى آزمودنش او را به دو بت لات و عزّى سوگند داد، [=Verdana]همگان اين جمله به ياد ماندنى را از آن حضرت شنيدند:[=Verdana] (لا تسألنى بهما، فوالله ما اَبغضتُ شيئاً بغضهما)(11) «مرا به اين دو بت سوگند مده، به خدا قسم هيچگاه چيزى نزد من منفورتر از آن دو نبوده است.»:Sham::Sham:

4) در منابع تاريخى از اعمال عبادى رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) كه پيش از بعثت انجام مى گرفته همچون نماز، روزه، حج و طواف خانه خدا سخن به ميان آمده و عزلت گزينى در غار حراء از عادات ديرينه حضرت به شمار رفته است.
البته پاره اى از مشركان نيز خانه كعبه را محترم شمرده، كارهايى را به عنوان اعمال حج انجام مى دادند، اما حج پيامبر با عادات آنان ـ كه با شعار شرك قرين بود ـ همخوانى نداشت و سازگارى آن با حج ابراهيمى در مناسكى چون وقوف در عرفات آشكار مى گشت.(12)
پرهيز آن حضرت از گوشت مردار نيز از چشم تاريخ پوشيده نمانده و برگ ديگرى بر شواهد دين باورى وى افزوده است.(13).

5) پس از بعثت، مخالفان كينه توز پيامبر از هيچ نسبت ناروايى خوددارى نورزيدند و حتى وى را ديوانه و ساحر ناميدند، اما هيچگاه افكار عمومى را براى متهم ساختن پيامبر به انحراف عقيدتى يا عملى پيش از بعثت آماده نديدند.
مشركانى كه از پذيرش دعوت پيامبر سر باز زده، مى گفتند: «آيا ما را از پرستش آنچه پدرانمان مى پرستيدند باز مى دارى؟» اگر مى توانستند اين را نيز مى افزودند كه تو خود نيز پيش از اين سر بر آستان بت مى ساييدى.(14)

[=Verdana](1) - ر.ك: الملل و النحل، ج 1، ص 110، شرح المقاصد، ج 4، ص 50، شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 7، ص 9، بحارالانوار، ج 11، ص 89
(2) - نهج البلاغه، ترجمه شهيدى، خطبه 94، ص 87
(3) - ر.ك: بحارالانوار، ج 18، ص 281ـ271، الصحيح من سيرة النبى الاعظم، ج 1، ص 158، راه سعادت، ص 16، تنزيه انبياء، ص 118ـ116
(4) - براى آشنايى با اين آيات و تفسير صحيح آن ها، ر.ك: پژوهشى در عصمت معصومان، ص 179ـ176
(5) - Isma, The Encyclopaedia of Islam, V4, p182.
(6 - ر.ك: مصنفات الشيخ المفيد، ج 5، تصحيح الاعتقاد، ص 139; تفسير نور الثقلين، ج 1، ص 729 و التفسير الكبير، ج 13، ص 33
(7) - الملل و النحل، ج 2، ص 248
(8) - ر.ك: صحيفه علويه، ص 342 و 503 و بحارالانوار، ج 10، ص 45
(9) - ر.ك: نهج البلاغه، خطبه 94، 96، 214
(10) - همان، خطبه 192، ص 222
(11) - شرح الشفاء، ج 2، ص 208، همچنين، ر.ك: السيرة النبوية، ابن كثير، ج 1، ص 245
(12) - شرح الشفاء، ج 2، ص 209
(13) - بحارالانوار، ج 18، ص 272
(14) - شرح الشفاء، ج 2، ص 201

منتقد;123084 نوشت:
چه اهمیتی داره که اجداد پیامبر چه دینی داشتند؟


پدربزرگ مادری ابراهیم "آذر" مشرک بود:

پس باتوجه به اینکه ابراهیم از نسل اذر بود،میتونیم بگیم اذر پدر مادر ابراهیم بود یعنی پدربزرگ مادری ابراهیم بود

[=Verdana]این گفتار رشید رضا در تفسیر المنار است.
وی در این مورد به روایاتی از بخاری، مسلم و... استناد کرده است.
وی عقیده به پاک بودن عبداله و ابیطالب را غلو دانسته است.1

[=Verdana]در جواب این شبهه که آزر پدر ابراهیم بوده است، یا نه می‏توان چنین گفت:
[=verdana]و اذْ قَالَ ابراهیمُ لأبیه ازَرَ أَتتّخِذُ اَصناماً الههً
[=Verdana]1- واژه «اب» در لغت عرب بر پدر، جدّ و عمو اطلاق می شود. همچنین به شوهر مادر - ناپدری - هم «اب» اطلاق می شود. گاهی نیز به تمام کسانی که امور شخصی را به عهده می گیرند اب اطلاق می شود. 2
2- ابراهیم بعد از بنای کعبه در حق والدینش دعایی می کند و این امر در اواخر حیات آن حضرت صورت گرفته است، حضرت ابراهیم می فرماید:(رَبَّنَا اغْفِرلی وَلِوالِدیَّ و لِلمؤمنینَ یَوم یَقومُ الحساب).
در آیه ای از قرآن آمده است که ابراهیم، بعد از این که بفهمد کسی کافر است برای او دعا نمی کند و از او برائت می جوید؛ (وَ مَا کانَ اسْتِغفارُ ابراهیمَ لأِبیه اِلاّ عَنْ مَوْعِدَْ وَعَدَهَا ایّاه، فَلمّا تبیّنَ له أنه عدوٌلله تبرأمنه...)
3- آیا ممکن است پیامبری نظیر ابراهیم بت شکن برای فرد بت پرستی دعا کند؟
پس در توجیه این آیات می توان گفت:

الف) حضرت ابراهیم عمویش آزر را به بت پرستی توبیخ کرده است:(و اذْ قَالَ ابراهیمُ لأبیه ازَرَ أَتتّخِذُ اَصناماً الههً).
ب) اگر ابراهیم برای آزر طلب دعا کرده است از روی وعده بوده است، و همین که پی برده آزر دشمن خداست از او برائت جسته است.

ج) آیا ممکن است بعد از این که ابراهیم آزر را توبیخ نموده و از او بیزاری جسته است دوباره برای او دعا کند؟
به دو تعبیر دعا کرده است؛ یک جا می گوید:(رَبَّنا اغْفِر لی وَلِوالدیَّ و للمؤمنین یَوم یقُوم الحساب)که واژه والد فقط بر پدر صلبی دلالت می کند.
و در دعای دیگری می گوید:(و اغْفِر لأبی أنَّه کان مِن الضَّالین) و واژه اب بر جد، عمو و... نیز دلالت دارد.
دعای ابراهیم برای والدش در آخر عمر آن حضرت بوده است و این زمانی است که بی شک او می دانسته که آزر مشرک است و بنابراین برای والدینش دعا نموده است، پس آزر پدر ابراهیم نبوده و والد ابراهیم هم مشرک نمی تواند باشد.[=Verdana]:Sham:

1-اعلام النبوه، ماوردی، ص 193.
[=Verdana] 2. تفسیر المنار، محمد رشیدرضا، ج 7، 538 - 550

نقل قول:
[=verdana]همه فرقه هاى مسلمان، جز شمار اندكى از آنان، بر اين باورند كه پيامبران الهى پيش از آن كه به رسالت برگزيده شوند، موحّد و خدا پرست بوده و انديشه خود را به شرك نيالوده اند.(1)
رشد و پرورش در دامان مادرانى پاك دامن و پدرانى درستكار، يكى از زمينه هاى فراهم آمدن چنين ايمانى است: «پس آنان را در بهترين وديعت جاى به امانت سپرد و در نيكوترين قرارگاه مستقر كرد، از پشتى به پشت ديگرش داد، همگى بزرگوار و زهدان هايى پاك و بى عيب و عار.»(2).
این دلیل از چندجهت قابل نقده:
1) پدر و مادر پیامبران طبق این دلیل باید موحد بوده باشن،پس لزومی نداره که حتما اجداد پیامبر موحد بوده باشن،همین که یه نسل قبلشون موحد بوده باشن کافیه
2) ابراهیم در دامن آذر بزرگ شد ،درسته؟
مهم نیست که ازر پدر ابراهیم نبوده چون ابراهیم در دامنش بزرگ شده و تحت تربیت اون بوده
،پس دلیل پرورش یافتن نزد موحدا از بین میره،چون دین پیامبر وابسته به دین پدر و مادرش نیست::
نقل قول:
[=verdana]گاهی نیز به تمام کسانی که امور شخصی را به عهده می گیرند اب اطلاق می شود.
نقل قول:
[=verdana]پس در توجیه این آیات می توان گفت:
الف) حضرت ابراهیم عمویش آزر را به بت پرستی توبیخ کرده است:(و اذْ قَالَ ابراهیمُ لأبیه ازَرَ أَتتّخِذُ اَصناماً الههً).
ب) اگر ابراهیم برای آزر طلب دعا کرده است از روی وعده بوده است، و همین که پی برده آزر دشمن خداست از او برائت جسته است.
نهایتش میتونیم اینجوری نتیجه بگیریم که طبق توبیخ آزر توسط ابراهیم، ازر هم از ابتدا بت پرست نبود بلکه بعد از مدتی بت پرست شده بود و از نمرود پیروی کرد(پیش نمرود صاحب هم مقام بود)،یعنی ابراهیم در دامن یه مشرک پرورش نیافت یا حداقل چیزی از دین ازر نمیدونست و تحت تاثیرش نبود،چون با تعجب ،آزرو توبیخ کرد

پس لزوم موحد بودن پدر و مادر پیغمبرها از بین میره،چه برسه به بقیه اجدادشون

نقل قول:
[=verdana]
واقعيت هاى تاريخى بى پايه بودن چنين سخنانى را به خوبى مى نمايانند و بر ايمان آن حضرت به خداى يگانه مهر تأييد مى زنند.
براى نمونه
نیازیم به گفتن اینا نبود، همین که همه میدونن قبل از بعثت پیامبر هیچوقت تو مراسم بت پرستی شرکت نمیکردن و بجاش به غار حرا میرفتن ،کافیه
چون پیامبر اعتقاد داشتن خدا همه جا هست نه مثل بتا که فقط تو خونه کعبه بودن

دین پیامبر صلی الله علیه و آله قبل از بعثت
http://www.askdin.com/showthread.php?t=53

باز میرسیم به اینکه چه لزومی داره اجداد پیامبران موحد بوده باشند؟
وقتی از دامن ازر مشرک،ابراهیم پرورش پیدا میکنه
یا اگه طبق دلیل دوم بخوایم بگیم که ازر از اول مشرک نبود(حداقل تا زمانی که ابراهیم تحت تکفلش بود)،چه دلیلی هست که بقیه اجداد پیامبران موحد بوده باشند؟

منتقد;123272 نوشت:
این دلیل از چندجهت قابل نقده:
1) پدر و مادر پیامبران طبق این دلیل باید موحد بوده باشن،پس لزومی نداره که حتما اجداد پیامبر موحد بوده باشن،همین که یه نسل قبلشون موحد بوده باشن کافیه






با سلام
چطور است که پیامبر ص خود فرمودند:«... حتی اًّذا اَراد الله اَنْ یَخْلُقَ صُوَرنا صَیَّرنا عَمودَ نورٍ ثم قَذفنا ثُمّ أخرَجنا اِلی اَصْلابِ الابأِ و اَرْحامِ الأُمّهاتِ و لا یُصیبنَا نَجسُ الشِرکِ و لا سَفاحَ الکفر... فی صُلبِ آدَمْ»؛(1) وقتی خداوند اراده فرمود صورت ما را بیافریند، ما را به شکل عمود نور گردانده، در صلب آدم قرار داد. سپس ما را در پشت‏های پدران و ارحام مادران خارج ساخت. به ما پلیدی شرک و کفر نمی‏رسد.
و بعد شما با کدام منابع ذکر مطلق میکنید که لزومی ندارد!!؟
گویا سخن پیامبر را هم میخواهید در ناقد خانه خود نقد کنید؟

۱-بحارالانوار، مجلسی، ج 15، ص 7، ح 7.

منتقد;123272 نوشت:

نهایتش میتونیم اینجوری نتیجه بگیریم که طبق توبیخ آزر توسط ابراهیم، ازر هم از ابتدا بت پرست نبود بلکه بعد از مدتی بت پرست شده بود و از نمرود پیروی کرد(پیش نمرود صاحب هم مقام بود)،یعنی ابراهیم در دامن یه مشرک پرورش نیافت یا حداقل چیزی از دین ازر نمیدونست و تحت تاثیرش نبود،چون با تعجب ،آزرو توبیخ کرد

پس لزوم موحد بودن پدر و مادر پیغمبرها از بین میره،چه برسه به بقیه اجدادشون


با سلام
لطف کرده
نتیجه نگیرد !!و در این امور مطلق سخن نگوید که هیچ مسلمانی چنین سخنی را تابحال به زبان نیاورده و بزرگ هم برای تاکید ننویسید که گویا مخاطب فکر کند درست است!
مرحوم علامه طباطبايي بهترين صاحب نظري است كه در اين باره تحقيق ژرف نموده و جواب بسيار كامل و متيني از قرآن به اين شبهه مي‌دهد و آن فرد را پدر واقعي حضرت ابراهيم نمي‌داند و با جواب متقن و محكم اين شبهه را جواب مي‌دهد با اين آية شريفة «رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسابُ»1
اين آيه دعاي حضرت ابراهيم است بعد از ساختن خانة كعبه كه در حق پدر و مادر واقعي خود از خدا خواسته است كه با لفظ «والديّ» اداء شده است اين لفظ با لفظ «اَب» فرق دارد كه اعم از «والدي» مي‌باشد.
اب به غير پدر هم اطلاق مي‌شود ولي لفظ «والد» منحصراً دربارة پدر حقيقي استعمال مي‌شود.
بنابراين از دو طريق استفاده مي‌شود كه پدر ابراهيم ـ عليه السّلام ـ كافر نبوده، طريق اوّل روايات اسلامي و اعتقادي شيعه كه اجداد پيامبر را موحد معرفي مي‌كند كه هيچ گاه بت‌پرستي نكرده و منكر خداوند نبوده‌اند ـ
طريق دوّم از خود قرآن استفاده مي‌كنيم كه آزر پدر واقعي ابراهيم نبوده بلكه پدر واقعي ابراهيم همان كسي است كه در حق او به طور جدّي بعد از اتمام ساختمان كعبه دعا نموده است كه دعاي مستجاب مي‌باشد چون خداوند از دعا دربارة مشركين نفي كرده است زيرا خداوند دعا در حق مشركين و كفار را قبول نمي‌فرمايد ولو دعا كننده پيامبر باشد چنان‌كه در قرآن اين حقيقت وجود دارد.2
علاوه بر اين نام پدر ابراهيم تارخ مي‌باشد چنان كه در تورات نيز آمده است.3
دليل ديگري كلامي است در اين باره كه انبياي الهي همگي معصوم هستند مخصوصاً در عقايد شيعه و هيچ گاه معصوم پدري مشرك و كافر نخواهد داشت و اصولاً تمام پيامبران از پدران موحد و خداپرست به وجود آمده‌اند چنان‌كه گذشت.

1-سورة ابراهيم، آية 41.
2 -. طبق آية 114 سورة توبه كه خداوند از دعا دربارة مشركين ولو پدر و مادر باشد نفي كرده است ـ و از اين آيه معلوم مي‌شود كه حضرت ابراهيم با آزر قطع رابطه نمود به خاطر مشرك بودنش لذا دعاي اتمام ساختمان كعبه او را شامل نمي‌شود بلكه پدر اصلي ابراهيم را شامل مي‌شود.
3-. علامه طباطبايي، الميزان، ترجمه، ج 7، ص 258 الي 265.

رضا;123279 نوشت:
چطور است که پیامبر ص خود فرمودند:«... حتی اًّذا اَراد الله اَنْ یَخْلُقَ صُوَرنا صَیَّرنا عَمودَ نورٍ ثم قَذفنا ثُمّ أخرَجنا اِلی اَصْلابِ الابأِ و اَرْحامِ الأُمّهاتِ و لا یُصیبنَا نَجسُ الشِرکِ و لا سَفاحَ الکفر... فی صُلبِ آدَمْ»؛(1) وقتی خداوند اراده فرمود صورت ما را بیافریند، ما را به شکل عمود نور گردانده، در صلب آدم قرار داد. سپس ما را در پشت‏های پدران و ارحام مادران خارج ساخت. به ما پلیدی شرک و کفر نمی‏رسد. و بعد شما با کدام منابع ذکر مطلق میکنید که لزومی ندارد!!؟ گویا سخن پیامبر را هم میخواهید در ناقد خانه خود نقد کنید؟ ۱-بحارالانوار، مجلسی، ج 15، ص 7، ح 7.

سلام

این حدیث در بحارالانوار اومده و معتبر نیست
چه سندی محکمتر از قرآن؟
تو قران آزر ،کسی بوده که ابراهیم پیشش زندگی میکرد و یا حداقل تحت تکفلش بود(اب یعنی پرورش دهنده)

شما گفتین:
دلیل لزوم موحد بودن اجداد پیامبر اینه که پیامبرا هیچ وقت نباید مشرک بوده باشن و تو یه جای نامناسب پرورش پیدا کرده باشن
منم گفتم اگه دلیلش محیط نامناسب پرورش و رشد پیامبرانه :
اولا: یک انسان فقط در دامان پدر و مادرش پرورش پیدا میکنه نه جد اندر جدش! پس فقط پدر و مادرش باید موحد بوده باشند
دوما: اگه این مسئله اونقدر تاثیرگذار بود،باید روی ابراهیم تاثیر میذاشت که پیش مشرکی چون ازر پرورش پیدا کرد
اگه با توجه به اون آیه که حضرت ابراهیم ،ازر رو با تعجب توبیخ میکنه نتیجه بگیریم که تا اون موقع نمیدونست آزر مشرکه یا ازر تا اون زمان مشرک نبود و بعدا مشرک شده،بازم لزومی برای موحد بودن والدین پیامبران پیدا نمیکنیم
چون در حالت اول که ازر مشرک بوده: تاثیری رو ابراهیم نذاشت تا حدی که بعدا متوجه شرک ازر شد و از ازر برائت جست
در حالت دوم که آزر از اول مشرک نبود و بعدا مشرک شد:

تو اون زمان ابراهیم از سن کودکی رشد کرده بود و حتی به پیامبری رسیده بود و دیگه لزومی نداشت

یعنی در دو حالت یه بت شکنی همچون ابراهیم از تکفل یه آدم مشرک (از اول یا بعد از نبوت ابراهیم) برخاست

همونطور که زن لوط و زن نوح، زن فرعون (اسیه) و پسر نوح و ... وابستگی فامیلیشون باعث هدایت یا شقاوتشون نشد و خودشون راه خودشونو رفتن، حضرت ابراهیم هم این چنین بود

رضا;123280 نوشت:
آن فرد را پدر واقعي حضرت ابراهيم نمي‌داند

من فقط گفتم دلیلای شما برای لزوم توحید پدران انبیا کافی نیست
وگرنه ازر پدر ابراهیم نبود اما کسی بود که ابراهیمو پرورش داد و پدرخوندش بود
نقل قول:
دليل ديگري كلامي است در اين باره كه انبياي الهي همگي معصوم هستند مخصوصاً در عقايد شيعه و هيچ گاه معصوم پدري مشرك و كافر نخواهد داشت و اصولاً تمام پيامبران از پدران موحد و خداپرست به وجود آمده‌اند چنان‌كه گذشت.
من نمیدونم
من سوال پرسیدم لزوم توحید اجداد انبیا چیه؟؟؟
یعنی کسی که پدرش مشرکه به مقامات بالا نمیرسه؟؟؟

شما هرجوابی بدین اگه برای من قانع کننده نبود،نقدش میکنم
اونا چیزاییم که تا حالا نقد کردم دلیلای لزوم موحد بودن اجداد انبیاست نه خودشون

درست بخونین تا منظورمو درست متوجه بشین



رضا;123279 نوشت:

با سلام
چطور است که پیامبر ص خود فرمودند:«... حتی اًّذا اَراد الله اَنْ یَخْلُقَ صُوَرنا صَیَّرنا عَمودَ نورٍ ثم قَذفنا ثُمّ أخرَجنا اِلی اَصْلابِ الابأِ و اَرْحامِ الأُمّهاتِ و لا یُصیبنَا نَجسُ الشِرکِ و لا سَفاحَ الکفر... فی صُلبِ آدَمْ»؛(1) وقتی خداوند اراده فرمود صورت ما را بیافریند، ما را به شکل عمود نور گردانده، در صلب آدم قرار داد. سپس ما را در پشت‏های پدران و ارحام مادران خارج ساخت. به ما پلیدی شرک و کفر نمی‏رسد.


۱-بحارالانوار، مجلسی، ج 15، ص 7، ح 7.

منتقد;123288 نوشت:
سلام

این حدیث در بحارالانوار اومده و معتبر نیست


با سلام
گویا هرچند وقت یک بار باید برای شما تکرار کرد !!
که حدیث شناسی و رد حدیث در تخصص شما نیست!!؟
ثابت کنید که حدیث آمده معتبر نیست و لطفا هم طفره نروید ؟

منتظریم !!!!!!!!!

فَقَد كَذَّبوا بِالحَقِّ لَمّا جاءَهُم فَسَوفَ يَأتيهِم اَنبـؤُا ما كانوا بِهِ يَستَهزِءون * اَلَم يَرَوا كَم اَهلَكنا مِن قَبلِهِم

نقل قول:
که حدیث شناسی و رد حدیث در تخصص شما نیست!!؟
ثابت کنید که حدیث آمده معتبر نیست و لطفا هم طفره نروید

درسته حدیث شناس نیستم ولی میدونم که نزد ادمای عادی هم خدا موهبت عقل و قدرت تمیز قرار داده،ظاهرا متن قران برای موحد بودن اجداد انبیا قاطع نیست

اصلا باشه ، من که علمشم ندارم بخوام رد کنم و عقلمم نمیرسه که بحارالانوار حدیثای مرسل توش پره
فرض میکنیم الان مطمئن هستیم که اون حدیث قطعی و حتمیه

جواب من چی شد؟

چه لزومی داره که این همه تاکید روی موحد بودن اجداد انبیا باشه؟
چه ارتباطی با عصمت انبیا داره؟؟
و اگه اون حدیثم قبول کنیم جز اجداد پیامبر که ابراهیمم بینشونه، بقیه پیامبرا هم واجبه که اجدادشون موحد بوده باشن؟؟


منتقد;123299 نوشت:

درسته حدیث شناس نیستم ولی میدونم که نزد ادمای عادی هم خدا موهبت عقل و قدرت تمیز قرار داده،ظاهرا متن قران برای موحد بودن اجداد انبیا قاطع نیست

اصلا باشه ، من که علمشم ندارم بخوام رد کنم و عقلمم نمیرسه که بحارالانوار حدیثای مرسل توش پره
فرض میکنیم الان مطمئن هستیم که اون حدیث قطعی و حتمیه

جواب من چی شد؟

چه لزومی داره که این همه تاکید روی موحد بودن اجداد انبیا باشه؟
چه ارتباطی با عصمت انبیا داره؟؟
و اگه اون حدیثم قبول کنیم جز اجداد پیامبر که ابراهیمم بینشونه، بقیه پیامبرا هم واجبه که اجدادشون موحد بوده باشن؟؟



سلام
مثل اینکه انحراف ریشه د
ار شده ؟
کسانیکه چنین جراتی در کلام پیامبر و امام بکنند و به این راحت کلام پیامبر واهل البیت (ع) را رد میکنند به همین طریق نیز جرات در معاصی دارند و همین انکار حق سبب جحود او در برار حق طبق یک سلسه روایات در وسایل و کافی میشود و این نیز در روایات تصریح به کفرشده است.

مثل اینکه فراموش کرده اید مراقب سخنان خطرناک خود باشید
عَنِ ابْنِ شُبْرُمَةَ قَالَ مَا ذَكَرْتُ حَدِيثاً سَمِعْتُهُ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عَلَيْهما السَّلام) إِلا كَادَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ رَسُولِ الله (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِه) قَالَ ابْنُ شُبْرُمَةَ وَأُقْسِمُ بِالله مَا كَذَبَ أَبُوهُ عَلَى جَدِّهِ وَلا جَدُّهُ عَلَى رَسُولِ الله (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِه) قَالَ قَالَ رَسُولُ الله (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِه) مَنْ عَمِلَ بِالْمَقَايِيسِ فَقَدْ هَلَكَ وَأَهْلَكَ وَمَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَهُوَ لا يَعْلَمُ النَّاسِخَ مِنَ الْمَنْسُوخِ وَالْمُحْكَمَ مِنَ الْمُتَشَابِهِ فَقَدْ هَلَكَ وَأَهْلَكَ.

ابن شبرمه می گوید که حدیثی را از امام صادق علیه السلام شنیدم که هر زمان به یاد می آورم نزدیک است قلبم شکافته شود. فرمودند که حدیث کرد پدرم از جدم رسول الله ابن شبرمه گفت و قسم به خدا که پدرش بر جدش و جدش بر رسول الله دروغ نبست، فرمودند که رسول الله فرمود که کسی که به قیاس ها عمل کند هلاک شده و هلاک کرده است، و کسی که به مردم بدون علم فتوا دهد در حالی که ناسخ را از منسوخ و محکم را از متشابه نمی شناسد هلاک شده و هلاک کرده است...

منتقد;123299 نوشت:

درسته حدیث شناس نیستم ولی میدونم که نزد ادمای عادی هم خدا موهبت عقل و قدرت تمیز قرار داده،ظاهرا متن قران برای موحد بودن اجداد انبیا قاطع نیست

اصلا باشه ، من که علمشم ندارم بخوام رد کنم و عقلمم نمیرسه که بحارالانوار حدیثای مرسل توش پره
فرض میکنیم الان مطمئن هستیم که اون حدیث قطعی و حتمیه

جواب من چی شد؟





منتقد;123288 نوشت:
سلام

این حدیث در بحارالانوار اومده و معتبر نیست




با سلام
خوب حالا که خداوند به آدمهای عادی
عقل و قدرت تمیز قرار داده !!
ثابت کنید که حدیث آمده معتبر نیست و لطفا هم طفره نروید ؟

منتظریم !!!!!!!!!

فَقَد كَذَّبوا بِالحَقِّ لَمّا جاءَهُم فَسَوفَ يَأتيهِم اَنبـؤُا ما كانوا بِهِ يَستَهزِءون * اَلَم يَرَوا كَم اَهلَكنا مِن قَبلِهِم

موضوع قفل شده است