حدیث از قران مقدم تراست!؟

تب‌های اولیه

41 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حدیث از قران مقدم تراست!؟

جدیدن یه چیزی رو زبونا و توی محافل روایی افتاده که من روایت و حدیث از قران مقدم ترن.
نظر خودم اینه که قران و حدیث هر دو یه چیزن و نمی شه گفت کدو از اون یکی مقدم تره

با سلام

قرآن كريم ثقل اكبر وقطعی الصدور و ظنی الدلاله است برعکس حدیث که ثقل اصغر و ظنی الصدور وقطعی الدلاله است .

یکی از ملاکهای صحت اخبار نزد خاصه ، عدم مخالفت با قرآن مجید است.

البته که حدیث صحیح و متواتر (سنت) بسان قرآن کریم حجت است.

ببخشيد اگر ممکن است بار دیگر توضیح دهید

beroz;122391 نوشت:
جدیدن یه چیزی رو زبونا و توی محافل روایی افتاده که من روایت و حدیث از قران مقدم ترن.

سلام
چنین چیزی صحیح نیست . نه تنها حدیث مقدم بر قرآن نیست بلکه بنابر گفته ائمه ع قرآن خود معیاری برای صحت حدیث است . قرآن بیان اجمالی از معارف و احکام دین است چه اینکه پیامبر ص هم مانند هر انسانی عمری دارد و باید طی این مدت وحی را عرضه کند و چون گستره حقایق و معارف و احکام بسیار است باید در وحی قرآنی به اجمال اکتفا می شد . در عین حال این اجمالات حاوی اصولند که برای اهلش منبع استنباط فروع است .
پیامبر ص و اهل بیت ع که مفسران رسمی قرآنند این حقایق و معارف را در قالب گفتار خود که حدیث نامیده می شود باز می کنند و شرح و بسط می دهند . از آنجا که فهم افراد از قرآن ضمانت صحت ندارد حدیث در فهم قرآن برای ما نوعی محوریت دارد و شاید حرف از این لحاظ است . اما احادیث خود به مشکلی دیگر دچارند و آن مشکل تحریف یا جعل است . لذا برای اهل علم اصول قرآنی در تشخیص حدیث صحیح از حدیث تحریف شده یا مجعول معیار است .
این ارتباطات که خوب دانسته شود جایگاه قرآن و حدیث هم شناخته می شود
موفق باشید

یعنی می فرمایید قران چیزی برای سنجش حدیث است؟

beroz;122414 نوشت:
یعنی می فرمایید قران چیزی برای سنجش حدیث است؟

سلام
بله اصول قرآنی معیار سنجش احادیثند
موفق باشید

متشكرم

beroz;122391 نوشت:
جدیدن یه چیزی رو زبونا و توی محافل روایی افتاده که من روایت و حدیث از قران مقدم ترن. نظر خودم اینه که قران و حدیث هر دو یه چیزن و نمی شه گفت کدو از اون یکی مقدم تره


با سلام

قران کریم وحی نازل ازطرف خداوند و در بردارنده معارف اسلام است

قران معجزه نبوی و مصون از تحریف و کمی و زیادی است

امامان هم نماینده خداوند بر روی زمین و نائبان پیامبر و خدایند

ایشان معصوم اند و هر فعل و قول ائمه حجت برای تمام انسانهاست

در زمان حضور ائمه حجت برای تمام انسانها قول ائمه است و ایشان قران ناطق اند و حجت برای مردم .

هرچند که بین قول و فعل ائمه و قران هیچ گاه اختلاف نبوده و نخواهد بود

ولی در زمان غیبت امامان فرموده اند که قران میزان و معیار شماست ومیزان سنجش روایات ما برای شما قران است

و اگر سخنی از ما برایتان رسید که مخالف قران است ان را قبول نکنید

پیامبر هم بارها و بارها قران و ائمه را جدا ناپذیر از هم دانسته و کسانی را که یکی از ایشان را از هم جدا بداند گمراه دانسته است

از شما هم ممنونم

طاها;122510 نوشت:
هرچند که بین قول و فعل ائمه و قران هیچ گاه اختلاف نبوده و نخواهد بود ولی در زمان غیبت امامان فرموده اند که قران میزان و معیار شماست ومیزان سنجش روایات ما برای شما قران است و اگر سخنی از ما برایتان رسید که مخالف قران است ان را قبول نکنی

سلام:Gol:

پس ثقل مهمتر امامان اند که با تفسیر صحیح آیات ما را از گمراهی نجات می دهند؟(البته وقتی که زنده و غائب نیستند درست است؟)

بسم الله الرحمان الرحیم

با سلام و تشکر
قرآن و عترت هر دو مکمل یکدیگر هستند و هدایت جز با تمسک به این دو میراث نبوی بصورت توامان ممکن نخواهد بود. با توجه به اینکه قرآن صدور آن قطعی است و لفظ و معنای آن وحی است اما روایت صدور آن ظنی و تنها معنای آن وحی است و با توجه به روایتی که فضل قرآن بر سایر مخلوقات را مانند برتری خداوند بر سایر خلایق می داند قرآن بر روایت برتری دارد اما نه بصورت مطلق بلکه بصورت نسبی. یعنی اگر مثلا آیه ای عام باشد و روایتی با سند صحیح داشته باشیم که خاص باشد، این روایت می تواند آن عام قرآنی را تخصیص بزند؛ و نمی شود گفت چون قرآن بر روایت برتری دارد پس روایت نمی تواند آیه را تخصیص بزند.
موفق باشید:Gol:

سلام

نقل قول:

و با توجه به روایتی که فضل قرآن بر سایر مخلوقات را مانند برتری خداوند بر سایر خلایق می داند قرآن بر روایت برتری دارد اما نه بصورت مطلق بلکه بصورت نسبی.

در روایت لفظ قرآن برده شده است؟با کدام قرینه منظور خود قرآن حاضر دم طاقچه مد نظر می باشد؟ اصلا می شود خود روایت را هم بیاورید...

ضمنا معصومین علیهم السلام به سبب ترجمان قرآن بودن افضل از قرآنند به فرمایش حضرت رسول صلوات الله علیه و آله و سلم.

در این مورد که مشکلی ندارید؟

وقتی خود مقررید حدیث صحیح در حدی از اعتبار است که قرآن را تخصیص بزند(اعتقاد فریقین!) چگونه است که افضلیت بیان معصوم علیه السلام را نادیده می گیرید؟

beroz;122391 نوشت:
جدیدن یه چیزی رو زبونا و توی محافل روایی افتاده که من روایت و حدیث از قران مقدم ترن.
نظر خودم اینه که قران و حدیث هر دو یه چیزن و نمی شه گفت کدو از اون یکی مقدم تره

و خیلی وقت هم هست که هر کسی با هر سوادی حدیث(کلام وحی) به دیوار می زند!!! آن هم به کجا ؟! به دیوار توالت هم می زنند برخی مجتهدین اینترنتی!!!(اسمت را بگویم ملعونی که در سایت دیگری در آن بحث مفتضحانه ات چنان وقیحانه جسارت می کردی به کلام وحی؟! صرف اینکه با اسلوب وهابی گری ات نمی خواند؟!-منظورم جناب بروز نیست.)

خلاصه بلی خیلی وقت است که عده ای مغرض با تمسک من عندی به نصوص شریفه به مظلوم کردن حدیث شریفه ی معصومین علیهم السلام که کلام وحی است پرداخته اند و راه هر فسق و فجور و ترویج اعتقادات ضالین و مضلین با لعاب دینی باز کرده اند.

البته بنده طبیعتا اسلام شناس(!) نیستم و مثل برخی هم ادعای اسلام شناسی ندارم اما ظلم به قدری آشکار است که نیازی به اسلام شناس بودن هم نیست...جدایی از فقه و فقهای عظام و روی آوردن به آرای باطله و ظالمانه ی منحرفین که بانی اصلی تاویل شکمی و گریز و کوباندن حدیث که قطعی الدلاله است و جلوی انحراف از مدل یونانی و غیر یونانی ابلیس لعین را سد می شود می باشد به قدری آشکار است که فقط یک وجدان بیدار می خواهد نه سواد.

به هر حال خیلی وقت است که از منش فقهی مکتب اهل البیت علیهم السلام که در طول تاریخ غیبت فقهای عظام محافظ و مجری آن بوده اند و هستند دیگر در بین عموم مردم و بظاهر معممین ابدا خبری نیست....مخصوصا در این سی سال که عده ای با طرز فکر اقلیتی غلط و خاصی روی قدرت آمدند و هر جور خواستند بت سازی های خود را شروع کردند.

والسلام علی من اتبع الهدی.

کلام خداوند دربیان جایگاه سخن پیامبر(ص):
وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ (7حشر)
هر چه پيامبر به شما داد بستانيد، و از هر چه شما را منع كرد اجتناب كنيد. و از خدا بترسيد كه خدا سخت عقوبت است‏
در اينجا ممكن است اين سؤال مطرح شود كه چگونه خداوند دستور مى‏دهد كه همه مردم بدون استثنا آنچه را پيامبر ص مى‏گويد بى قيد و شرط بپذيرند؟!.
ولى با توجه به اينكه ما پيامبر را معصوم مى‏دانيم، و اين حق فقط براى او و جانشينان معصوم او است پاسخ سؤال روشن مى‏شود.
جالب توجه اينكه در روايات زيادى به اين مساله اشاره شده است كه اگر خداوند چنين اختياراتى را به پيامبرش داده به خاطر آن است كه او را كاملا آزموده و خلق عظيم و اخلاق فوق العاده دارد كه چنين حقى را به او تفويض فرموده است‏

seglayn;155955 نوشت:
در روایت لفظ قرآن برده شده است؟با کدام قرینه منظور خود قرآن حاضر دم طاقچه مد نظر می باشد؟ اصلا می شود خود روایت را هم بیاورید...

قال رسول الله - صلّي الله عليه و آله - : فضل القرآن علي ساير الکلام کفضل الله علي خلقه.
پيامبر اکرم - صلّي الله عليه و آله - فرمودند: فضيلت و برتري قرآن بر ساير کلام ها مانند فضيلت و برتري خدا است بر مخلوقاتش.
«مستدرک الوسائل، ج 1، ص 288»

با سلام خدمت تمام کاربران سایت

بنده بعد از تفصح در روایات عجیبه در فضایل عترت طاهره (روحی لهم فداه-) - سایت را کنار گذاشتم در این مدت- به چند نتیجه اساسی رسیدم که ریشه محکمی در دلم تنیده و قابل برچیده شدن نیز نیست:
1- به طور قطع احادیث حاکم بر قرانند و حدیث از قران افضل است
2- تمام نیاز های بشر در احادیث امده
3- فرقی بین انها و خداوند نیست الا انهم عبادک
4- تمام دنیا خلق شدند برای بندگی اهل بیت - روحی لهم فداه-
5- اگر اهل بیت نبودند ما خلق نمی شدیم
6- نحن صنایع ربنا و الخلق بعد صنائعنا(احتجاج طبرسی)
7- تمام انبیا به خاطر تبلیغ ولایت اهل بیت - روحی لهم فدا- نزول یافتند و همه انها خلق شده از قطره عرق رسول خدا هستند(حدائق المتقین با سند موثق)
برای همین من هیچ چیز را بالاتر از اهل بیت نمی دانم
امیرالمومنین - روحی لتراب نعله فداه- می فرمایند : با اسمی داریم که با ان روی عرش می نشینیم و همه چیز ما را اطاعت می کنند - بحارالانوار خطبه نورانیت- و .........................

قائل نشدن تفاوت ميان اهل بيت و خداوند متعال همچون شريك قائل شدن براي خداوند مي باشد و از مصاديق شرك مي باشد. خود اميرالمومنين كسانيكه درباره او غلو مي كرده اند را از دم تيغ مي گذرانده است.
بر فضيلت قران بر احاديث از باب اينكه كتاب آسماني مشترك مسلمانان مي باشد و همچنين صحت و درستي آن، نيز شكي نيست.

با او

سلام و ادب؛


یکی از نکات مهمی که در بحث این تاپیک باید مورد توجه قرار گیرد و عموم نوشته های دوستان، آغشته با عدم توجه به این نکته بود اینکه؛

باید میان حقایق نورانی خود حقیقت قرآن کریم و حقیقت نورانی خود عترت(ع) با صورت مکتوب قرآن کریم و همچنین اخبار نقل شده از معصومین در تاریخ، فرق قائل شویم.

اینکه حدیث ثقلین، به وضوح، برابری مرتبه و شأن قرآن کریم و عترت(ع) را بیان می کند شکّی نیست. لذا اساسا بحث از بالاتر بودن یکی بر دیگری، جایی ندارد.

ولی اینجا بحث از مقام خود حقیقت قرآن و خود حقیقت معصومین نیست، بلکه بحث در مورد مرتبه ی صورت مکتوب قرآن کریم با اخبار نقل شده از معصومین است. حدیث ثقلین نگفته که قرآن مکتوب با حدیث، برابر است. گفته حقیقت وحی با حقیقت خود عترت برابر اند.

و هر کسی با اندک تامّلی می فهمد که میان خود حقیقت معصومین، با احادیث نقل شده از ایشان در تاریخ، تفاوت بسیار است. لذا همانطور که حقیقت قرآن یا حقیقت معصومین یکسان بوده و کلّهم نورٌ واحد است، ولی در عین حال، اعتبار و میزان بودن متن مکتوب قرآن کریم به جهت عدم امکان تحریف، بر متن مکتوب احادیث نقل شده با واسطه های بسیار و امکان بروز تحریف در آن، پر روشن و واضح است. متن قرآنی که احتمال تحریف در آن نیست، قطعا معتبرتر از متن حدیثی است که با وساطت و امکان تصرّف افراد غیر معصوم بسیاری به دست ما رسیده است.
و اینجاست که همان متن قطعی قرآن کریم، خود ملاکی برای سنجش اعتبار حدیث محتمل التحریف خواهد بود. و اگر اعتبار حدیث از طرق مختلف و از جمله تطبیق با آیات قرآن، مشکلی نداشت و تایید شد و وثاقتش معلوم گشت، خود همین حدیث که مورد تایید قرآن قرار گرفت، می تواند مخصّص خود قرآن کریم هم قرار گرید. لذا اینجا هم تایید مضمونی آیات قرآن بر حدیث، مقدّم بر تخصیص حدیث بر آیه ای از قرآن کریم می باشد.

پیوسته متعادل و متعالی
یاحق

beroz;284390 نوشت:
با سلام خدمت تمام کاربران سایت

بنده بعد از تفصح در روایات عجیبه در فضایل عترت طاهره (روحی لهم فداه-) - سایت را کنار گذاشتم در این مدت- به چند نتیجه اساسی رسیدم که ریشه محکمی در دلم تنیده و قابل برچیده شدن نیز نیست:
1- به طور قطع احادیث حاکم بر قرانند و حدیث از قران افضل است
2- تمام نیاز های بشر در احادیث امده
3- فرقی بین انها و خداوند نیست الا انهم عبادک
4- تمام دنیا خلق شدند برای بندگی اهل بیت - روحی لهم فداه-
5- اگر اهل بیت نبودند ما خلق نمی شدیم
6- نحن صنایع ربنا و الخلق بعد صنائعنا(احتجاج طبرسی)
7- تمام انبیا به خاطر تبلیغ ولایت اهل بیت - روحی لهم فدا- نزول یافتند و همه انها خلق شده از قطره عرق رسول خدا هستند(حدائق المتقین با سند موثق)
برای همین من هیچ چیز را بالاتر از اهل بیت نمی دانم
امیرالمومنین - روحی لتراب نعله فداه- می فرمایند : با اسمی داریم که با ان روی عرش می نشینیم و همه چیز ما را اطاعت می کنند - بحارالانوار خطبه نورانیت- و .........................

ما ورد من ذكر أسماء الأئمة عليهم السّلام في القرآن، كرواية الكافي بإسناده عن محمد بن الفضيل، عن أبي الحسن عليه السّلام قال:
«ولاية علي بن أبي طالب مكتوبة في جميع صحف الأنبياء، و لن يبعث اللّه رسولا إلا بنبوة محمد و «ولاية» وصيه، صلّى اللّه عليهما و آلهما».
و منها: رواية العياشي بإسناده عن الصادق عليه السّلام:
«لو قرى‏ء القرآن- كما أنزل- لألفينا مسمّين».
و منها: رواية الكافي، و تفسير العياشي عن أبي جعفر عليه السّلام و كنز الفوائد بأسانيد عديدة عن ابن عباس، و تفسير فرات بن إبراهيم الكوفي بأسانيد متعددة أيضا، عن الأصبغ بن نباته. قالوا: قال أمير المؤمنين عليه السّلام:
«القرآن نزل على أربعة أرباع: ربع فينا، و ربع في عدونا، و ربع سنن و أمثال، و ربع فرائض و أحكام، و لنا كرائم القرآن».
و منها: رواية الكافي أيضا بإسناده عن أبي جعفر عليه السّلام قال:
نزل جبرئيل بهذه الآية على محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هكذا: وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا- في علي- فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ. «2»
و الجواب عن الاستدلال بهذه الطائفة:
إنا قد أوضحنا فيما تقدم أن بعض التنزيل كان من قبيل التفسير للقرآن و ليس من القرآن نفسه، فلا بد من حمل هذه الروايات على أن ذكر أسماء الأئمة عليهم السّلام في التنزيل من هذا القبيل، و إذا لم يتم هذا الحمل فلا بد من طرح هذه الروايات لمخالفتها للكتاب، و السنة، و الأدلة المتقدمة على نفي التحريف. و قد دلّت الأخبار المتواترة على وجوب عرض الروايات على الكتاب و السنة و أن ما خالف الكتاب منها يجب طرحه، و ضربه على الجدار.
(1)

الروايات المتواترة التي أمرت بعرض الأخبار على الكتاب، و أن ما خالف
الكتاب منها يضرب على الجدار، أو أنه باطل، أو أنه زخرف «1»، أو أنه منهي عن قبوله «2»، أو أن الأئمة لم تقله ، و هذه الروايات صريحة في حجية ظواهر الكتاب، و أنه مما تفهمه عامة أهل اللسان العارفين بالفصيح من لغة العرب. و من هذا القبيل الروايات التي أمرت بعرض الشروط على كتاب اللّه و ردّ ما خالفه منها. (2)

و قد وردت الأخبار الاخر الناظرة إلى أنّ الروايات تعرض على كتاب اللّه فما كان منها موافقا له فخذوه، و ما خالفه فاطرحوه «3»، و ما وجد له شاهد أو شاهدان من كتاب اللّه يؤخذ به، و المخالف يضرب على الجدار(3)

از رسول اكرم صلوات اللَّه عليه و از جانشينان آن حضرت رسيده است كه: تفسير قرآن جز با آثار و روايات صحيحه جايز نيست.
عامه از رسول اكرم نقل كرده‏اند كه فرمود: كسى كه قرآن را برأى و فكر خودش تفسير كند حتى اگر درست هم گفته باشد باز خطا كردَه است.
آنان ميگويند جمعى از تابعين، چون سعيد بن مسيّب و عبيده سلمانى و نافع و سالم بن عبد اللَّه و افرادى ديگر تفسير برأى را در قرآن دوست نداشتند.
آنچه ميتوان در اين باره گفت اين است كه: خداوند مردم را به فهم و استنباط معانى قرآن دعوت كرده و راه استنباط را براى آنان واضح و روشن نموده است و مردمى را ستوده كه تدبّر و تفكّر در آن ميكنند و فرمود: «لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ «1» (كسانى كه آن را استنباط ميكنند از ايشان آن را ميدانند).
و مردمى را كه در آن نمي أنديشند سرزنش كرده است و فرموده: «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها» (آيا در قرآن فكر نميكنند يا بر دلهاشان قفلها است).
و نيز قرآن ميگويد كه اين كتاب بزبان عربى نازل شده: «إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» (ما اين قرآن را بزبان عربى قرار داديم تا شما بفهميد).
رسول اكرم ميفرمايد: وقتى حديثى از من براى شما نقل شد آن را بر قرآن‏ عرضه كنيد اگر با آن موافق بوده بپذيريد و اگر مخالف بوده آن را بديوار بزنيد.
(4)
____________________
1- البيان في تفسير القرآن، ص: 230

2- البيان في تفسير القرآن، ص: 263
3- تفسير القرآن الكريم (الخميني)، ج‏4، ص: 539
4- ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 22

ديندار;284470 نوشت:
قائل نشدن تفاوت ميان اهل بيت و خداوند متعال همچون شريك قائل شدن براي خداوند مي باشد و از مصاديق شرك مي باشد. خود اميرالمومنين كسانيكه درباره او غلو مي كرده اند را از دم تيغ مي گذرانده است.
بر فضيلت قران بر احاديث از باب اينكه كتاب آسماني مشترك مسلمانان مي باشد و همچنين صحت و درستي آن، نيز شكي نيست.

من هر حرفي زدم روايت بود
لافرق بينك و بينهم الا انهم عبادك(مصباح متجهد ....دعاهاي رجب)

رحیق مختوم;284478 نوشت:
ما ورد من ذكر أسماء الأئمة عليهم السّلام في القرآن، كرواية الكافي بإسناده عن محمد بن الفضيل، عن أبي الحسن عليه السّلام قال:
«ولاية علي بن أبي طالب مكتوبة في جميع صحف الأنبياء، و لن يبعث اللّه رسولا إلا بنبوة محمد و «ولاية» وصيه، صلّى اللّه عليهما و آلهما».
و منها: رواية العياشي بإسناده عن الصادق عليه السّلام:
«لو قرى‏ء القرآن- كما أنزل- لألفينا مسمّين».
و منها: رواية الكافي، و تفسير العياشي عن أبي جعفر عليه السّلام و كنز الفوائد بأسانيد عديدة عن ابن عباس، و تفسير فرات بن إبراهيم الكوفي بأسانيد متعددة أيضا، عن الأصبغ بن نباته. قالوا: قال أمير المؤمنين عليه السّلام:
«القرآن نزل على أربعة أرباع: ربع فينا، و ربع في عدونا، و ربع سنن و أمثال، و ربع فرائض و أحكام، و لنا كرائم القرآن».
و منها: رواية الكافي أيضا بإسناده عن أبي جعفر عليه السّلام قال:
نزل جبرئيل بهذه الآية على محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هكذا: وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا- في علي- فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ. «2»
و الجواب عن الاستدلال بهذه الطائفة:
إنا قد أوضحنا فيما تقدم أن بعض التنزيل كان من قبيل التفسير للقرآن و ليس من القرآن نفسه، فلا بد من حمل هذه الروايات على أن ذكر أسماء الأئمة عليهم السّلام في التنزيل من هذا القبيل، و إذا لم يتم هذا الحمل فلا بد من طرح هذه الروايات لمخالفتها للكتاب، و السنة، و الأدلة المتقدمة على نفي التحريف. و قد دلّت الأخبار المتواترة على وجوب عرض الروايات على الكتاب و السنة و أن ما خالف الكتاب منها يجب طرحه، و ضربه على الجدار.(1)

الروايات المتواترة التي أمرت بعرض الأخبار على الكتاب، و أن ما خالف
الكتاب منها يضرب على الجدار، أو أنه باطل، أو أنه زخرف «1»، أو أنه منهي عن قبوله «2»، أو أن الأئمة لم تقله ، و هذه الروايات صريحة في حجية ظواهر الكتاب، و أنه مما تفهمه عامة أهل اللسان العارفين بالفصيح من لغة العرب. و من هذا القبيل الروايات التي أمرت بعرض الشروط على كتاب اللّه و ردّ ما خالفه منها. (2)

و قد وردت الأخبار الاخر الناظرة إلى أنّ الروايات تعرض على كتاب اللّه فما كان منها موافقا له فخذوه، و ما خالفه فاطرحوه «3»، و ما وجد له شاهد أو شاهدان من كتاب اللّه يؤخذ به، و المخالف يضرب على الجدار(3)

از رسول اكرم صلوات اللَّه عليه و از جانشينان آن حضرت رسيده است كه: تفسير قرآن جز با آثار و روايات صحيحه جايز نيست.
عامه از رسول اكرم نقل كرده‏اند كه فرمود: كسى كه قرآن را برأى و فكر خودش تفسير كند حتى اگر درست هم گفته باشد باز خطا كردَه است.
آنان ميگويند جمعى از تابعين، چون سعيد بن مسيّب و عبيده سلمانى و نافع و سالم بن عبد اللَّه و افرادى ديگر تفسير برأى را در قرآن دوست نداشتند.
آنچه ميتوان در اين باره گفت اين است كه: خداوند مردم را به فهم و استنباط معانى قرآن دعوت كرده و راه استنباط را براى آنان واضح و روشن نموده است و مردمى را ستوده كه تدبّر و تفكّر در آن ميكنند و فرمود: «لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ «1» (كسانى كه آن را استنباط ميكنند از ايشان آن را ميدانند).
و مردمى را كه در آن نمي أنديشند سرزنش كرده است و فرموده: «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها» (آيا در قرآن فكر نميكنند يا بر دلهاشان قفلها است).
و نيز قرآن ميگويد كه اين كتاب بزبان عربى نازل شده: «إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» (ما اين قرآن را بزبان عربى قرار داديم تا شما بفهميد).
رسول اكرم ميفرمايد: وقتى حديثى از من براى شما نقل شد آن را بر قرآن‏ عرضه كنيد اگر با آن موافق بوده بپذيريد و اگر مخالف بوده آن را بديوار بزنيد.(4)
____________________
1- البيان في تفسير القرآن، ص: 230
2- البيان في تفسير القرآن، ص: 263
3- تفسير القرآن الكريم (الخميني)، ج‏4، ص: 539
4- ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 22

خودتان خوب مي دانيد كه ما بطن قران را نمي دانيم بنابر اين اگر اهل بيت (روحى لهم فداه) روايتى فرمودند ما حق نداريم ان را رد كنيم زيرا اگر هم مخالف ظاهر قران باشد مخالف باطن قران نيست بنابراين همه روايات موافق قرانند يا موافق باطن قرانند كه ما از ان بي خبريم

عبد آل محمد;284563 نوشت:
خودتان خوب مي دانيد كه ما بطن قران را نمي دانيم بنابر اين اگر اهل بيت (روحى لهم فداه) روايتى فرمودند ما حق نداريم ان را رد كنيم زيرا اگر هم مخالف ظاهر قران باشد مخالف باطن قران نيست بنابراين همه روايات موافق قرانند يا موافق باطن قرانند كه ما از ان بي خبريم

سلام

بدین ترتیب شما کتاب مرجع را کنار میزنید بسیار خوب به همین بحار مراجعه فرمایید احادیث ضد نقیض بسیار است حال چگونه میتوانید حدیث صحیح را تشخیص دهید ؟

فراموش نکنید تنها کتابی که خداوند نگاهداری انرا تضمین فرموده اند قران است . یعنی تمام نقل قولها و تواریخ میتواند تحریف شده باشد !

بهلول;284578 نوشت:
سلام

بدین ترتیب شما کتاب مرجع را کنار میزنید بسیار خوب به همین بحار مراجعه فرمایید احادیث ضد نقیض بسیار است حال چگونه میتوانید حدیث صحیح را تشخیص دهید ؟

فراموش نکنید تنها کتابی که خداوند نگاهداری انرا تضمین فرموده اند قران است . یعنی تمام نقل قولها و تواریخ میتواند تحریف شده باشد !

درست است كه احاديث ضد و نقيض در ان هست (ممكن است باشد) اما امام براي ان راه حل قرار دادند شما برو باب اختلاف حديث در كافي را بخوان

7-
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى وَ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ جَمِيعاً عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ اخْتَلَفَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ مِنْ أَهْلِ دِينِهِ فِي أَمْرٍ كِلَاهُمَا يَرْوِيهِ أَحَدُهُمَا يَأْمُرُ بِأَخْذِهِ وَ الْآخَرُ يَنْهَاهُ عَنْهُ كَيْفَ يَصْنَعُ ؟ قال - عليه السلام - :بِأَيِّهِمَا أَخَذْتَ مِنْ‏ بَابِ‏ التَّسْلِيمِ‏ وَسِعَكَ.


سماعة گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم: مردى است كه دو هم مذهب او در يك مسأله دينى به اختلاف نظر مى‏دهند و هر كدام هم روايتى به گفته خود دارند، يكى امرش مى‏كند به كارى و ديگرى نهيش مى‏كند از آن كار، اين مرد چه كند؟


كه به هر كدام از دو روايت به حساب تسليم (به اهل بيت) به دستور عمل كنى برايت جائز است.

اصول كافي ج 1 ص 66(طبع دارالسلاميه ) باب اخلاف حديث

عبد آل محمد;284657 نوشت:
درست است كه احاديث ضد و نقيض در ان هست (ممكن است باشد) اما امام براي ان راه حل قرار دادند شما برو باب اختلاف حديث در كافي را بخوان

سلام

نهایت رفع اختلاف قران است که اختلاف در ان نیست شما که حدیث را مقدم میدانی حال چه میکنی چگونه ممکن است مقدم را از موخر سئوال کنی

بله معصوم زنده حرفش قران است و البته چون قدرت سئوال داری مقدم است بر هرانچه که از قران استنباط کرده باشی ولی زمانی که امام غایب است بدون قران چگونه به حدیث صحیح دست خواهی یافت

ممکن است بفرمایید اصول کافی را کدام معصوم برشته تحریر در اورده است ؟

مگر ممکن است عالمی بدون مراجعه به قران کتابی را تحریر یا وسیله قرار دهد .

بهلول;284688 نوشت:
سلام

نهایت رفع اختلاف قران است که اختلاف در ان نیست شما که حدیث را مقدم میدانی حال چه میکنی چگونه ممکن است مقدم را از موخر سئوال کنی

بله معصوم زنده حرفش قران است و البته چون قدرت سئوال داری مقدم است بر هرانچه که از قران استنباط کرده باشی ولی زمانی که امام غایب است بدون قران چگونه به حدیث صحیح دست خواهی یافت

ممکن است بفرمایید اصول کافی را کدام معصوم برشته تحریر در اورده است ؟

مگر ممکن است عالمی بدون مراجعه به قران کتابی را تحریر یا وسیله قرار دهد .

علیکم السلام و رحمت الله و برکاته
اول اينكه اصول كافي به تاييد معصوم در امده است : الكافي كاف لشيعتنا .
حال اصلا اگر این هم نباشد وقتی که معصوم نباشد ما باید به روایتهایی که از ان معصوم نقل شده- البته از راویان موثق- رجوع کنیم چناچه امام حسن فرمودند : عذر هیچ یک از دوستان ما پذیرفته نیست که تردید کنند در انچه معتمدین ما روایت می کند ؟(الفین 651)
پس هرگاه معصوم نباشد باید به روایت های ان معصوم رجوع کنیم .

عبد آل محمد;284689 نوشت:
علیکم السلام و رحمت الله و برکاته
اول اينكه اصول كافي به تاييد معصوم در امده است : الكافي كاف لشيعتنا .
حال اصلا اگر این هم نباشد وقتی که معصوم نباشد ما باید به روایتهایی که از ان معصوم نقل شده- البته از راویان موثق- رجوع کنیم چناچه امام حسن فرمودند : عذر هیچ یک از دوستان ما پذیرفته نیست که تردید کنند در انچه معتمدین ما روایت می کند ؟(الفین 651)
پس هرگاه معصوم نباشد باید به روایت های ان معصوم رجوع کنیم .

[="darkgreen"]إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ«الحجر/9»
بی‏تردید ما این قرآن را به تدریج نازل کرده‏ایم و قطعا نگهبان آن خواهیم بود[/]

سلام

خداوند در این ایه تصریح میفرماید که از قران در طول ادوار تاریخ محافظت خواهد کرد .

اما اینکه اصول کافی به تایید معصوم رسیده یک مدعاست و باید انرا ثابت کنید.

و اینکه تمام ان واو تا واو از معصوم است نیز یک مدعاست و باید انرا اثبات نمایید !

[="darkgreen"]َفَلَا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَیرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا كَثِیرًا«النساء/82»
آیا در [معانی] قرآن نمی‏اندیشند اگر از جانب غیر خدا بود قطعا در آن اختلاف بسیاری می‏یافتند[/]

و در این ایه تصریح میفرمایند که در قران هیچ گونه اختلافی نمیتوانید بیابید که حقاً هم همینطور است حال اگر در کتب دیگر اختلافی مشاهده شود دلیل انست که همه ان از معصوم نیست چون در کلام معصوم نیز نباید اختلافی موجود باشد چون کلام معصوم با کلام خدا هیچ تفاوتی ندارد .

بهلول;284701 نوشت:
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ«الحجر/9»
بی‏تردید ما این قرآن را به تدریج نازل کرده‏ایم و قطعا نگهبان آن خواهیم بود

سلام

خداوند در این ایه تصریح میفرماید که از قران در طول ادوار تاریخ محافظت خواهد کرد .

اما اینکه اصول کافی به تایید معصوم رسیده یک مدعاست و باید انرا ثابت کنید.

و اینکه تمام ان واو تا واو از معصوم است نیز یک مدعاست و باید انرا اثبات نمایید !

َفَلَا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَیرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا كَثِیرًا«النساء/82»
آیا در [معانی] قرآن نمی‏اندیشند اگر از جانب غیر خدا بود قطعا در آن اختلاف بسیاری می‏یافتند

و در این ایه تصریح میفرمایند که در قران هیچ گونه اختلافی نمیتوانید بیابید که حقاً هم همینطور است حال اگر در کتب دیگر اختلافی مشاهده شود دلیل انست که همه ان از معصوم نیست چون در کلام معصوم نیز نباید اختلافی موجود باشد چون کلام معصوم با کلام خدا هیچ تفاوتی ندارد .

اقاي بهلول ............اين يك امر بديهي است كه اهل بيت - روحي لهم فداه- خود بين احاديث اختلاف قرار مي دانند

عبد آل محمد;284809 نوشت:
اقاي بهلول ............اين يك امر بديهي است كه اهل بيت - روحي لهم فداه- خود بين احاديث اختلاف قرار مي دانند

سلام

چه چیز بدیهی است و به چه دلیل یعنی معصومین بر خلاف قران که هیچ اختلافی در ان نیست بین گفتارخودشان اختلاف داشتند ؟

دقت فرمایید هیچ چیز بدیهی نیست مگر اثبات شود و با تعصب هیچ چیزی را نمیتوان به مردم تحمیل نمود .

بهلول;284819 نوشت:
سلام

چه چیز بدیهی است و به چه دلیل یعنی معصومین بر خلاف قران که هیچ اختلافی در ان نیست بین گفتارخودشان اختلاف داشتند ؟

دقت فرمایید هیچ چیز بدیهی نیست مگر اثبات شود و با تعصب هیچ چیزی را نمیتوان به مردم تحمیل نمود .

5- أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍ‏ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَيْمُونٍ‏ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ‏ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَأَجَابَنِي ثُمَّ جَاءَهُ رَجُلٌ فَسَأَلَهُ عَنْهَا فَأَجَابَهُ بِخِلَافِ مَا أَجَابَنِي‏ ثُمَّ جَاءَ رَجُلٌ آخَرُ فَأَجَابَهُ بِخِلَافِ مَا أَجَابَنِي وَ أَجَابَ صَاحِبِي فَلَمَّا خَرَجَ الرَّجُلَانِ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ رَجُلَانِ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ مِنْ شِيعَتِكُمْ قَدِمَا يَسْأَلَانِ فَأَجَبْتَ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا بِغَيْرِ مَا أَجَبْتَ بِهِ صَاحِبَهُ‏ فَقَالَ يَا زُرَارَةُ إِنَّ هَذَا خَيْرٌ لَنَا وَ أَبْقَى لَنَا وَ لَكُمْ وَ لَوِ اجْتَمَعْتُمْ عَلَى أَمْرٍ وَاحِدٍ لَصَدَّقَكُمُ النَّاسُ عَلَيْنَا وَ لَكَانَ أَقَلَّ لِبَقَائِنَا وَ بَقَائِكُمْ‏ قَالَ ثُمَّ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع- شِيعَتُكُمْ لَوْ حَمَلْتُمُوهُمْ عَلَى الْأَسِنَّةِ أَوْ عَلَى النَّارِ «1» لَمَضَوْا وَ هُمْ يَخْرُجُونَ مِنْ عِنْدِكُمْ مُخْتَلِفِينَ قَالَ فَأَجَابَنِي بِمِثْلِ جَوَابِ أَبِيهِ‏.


زراره گويد: از امام باقر (ع) مطلبى پرسيدم و جوابم فرمود، سپس مردى آمد و همان مطلب را از او پرسيد و او بر خلاف جواب منش گفت، سپس مرد ديگرى آمد و باو جوابى بر خلاف هر دو جواب داد، چون آن دو مرد رفتند، عرضكردم پسر پيغمبر! دو مرد از اهل عراق و از شيعيان شماآمدند و سؤالى كردند و شما هر يك را بر خلاف ديگرى جواب داديد!! فرمود: اى زراره اين گونه رفتار براى ما بهتر و ما و شما را بيشتر باقى دارد و اگر اتفاق كلمه داشته باشيد، مردم متابعت شما را از ما تصديق ميكنند (و اتحاد شما را عليه خود ميدانند) و زندگى ما و شما ناپايدار گردد.



زراره گويد سپس بامام صادق (ع) عرضكردم: شيعيان شما چنانند كه اگر آنها را بسوى سر نيزه و آتش برانيد ميروند با اين حال از شما جوابهاى مختلف ميشنوند. آن حضرت هم مانند پدرش بمن جواب داد.




الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 65




عبد آل محمد;284854 نوشت:
5- أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍ‏ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَيْمُونٍ‏ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ‏ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَأَجَابَنِي ثُمَّ جَاءَهُ رَجُلٌ فَسَأَلَهُ عَنْهَا فَأَجَابَهُ بِخِلَافِ مَا أَجَابَنِي‏ ثُمَّ جَاءَ رَجُلٌ آخَرُ فَأَجَابَهُ بِخِلَافِ مَا أَجَابَنِي وَ أَجَابَ صَاحِبِي فَلَمَّا خَرَجَ الرَّجُلَانِ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ رَجُلَانِ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ مِنْ شِيعَتِكُمْ قَدِمَا يَسْأَلَانِ فَأَجَبْتَ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا بِغَيْرِ مَا أَجَبْتَ بِهِ صَاحِبَهُ‏ فَقَالَ يَا زُرَارَةُ إِنَّ هَذَا خَيْرٌ لَنَا وَ أَبْقَى لَنَا وَ لَكُمْ وَ لَوِ اجْتَمَعْتُمْ عَلَى أَمْرٍ وَاحِدٍ لَصَدَّقَكُمُ النَّاسُ عَلَيْنَا وَ لَكَانَ أَقَلَّ لِبَقَائِنَا وَ بَقَائِكُمْ‏ قَالَ ثُمَّ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع- شِيعَتُكُمْ لَوْ حَمَلْتُمُوهُمْ عَلَى الْأَسِنَّةِ أَوْ عَلَى النَّارِ «1» لَمَضَوْا وَ هُمْ يَخْرُجُونَ مِنْ عِنْدِكُمْ مُخْتَلِفِينَ قَالَ فَأَجَابَنِي بِمِثْلِ جَوَابِ أَبِيهِ‏.


زراره گويد: از امام باقر (ع) مطلبى پرسيدم و جوابم فرمود، سپس مردى آمد و همان مطلب را از او پرسيد و او بر خلاف جواب منش گفت، سپس مرد ديگرى آمد و باو جوابى بر خلاف هر دو جواب داد، چون آن دو مرد رفتند، عرضكردم پسر پيغمبر! دو مرد از اهل عراق و از شيعيان شماآمدند و سؤالى كردند و شما هر يك را بر خلاف ديگرى جواب داديد!! فرمود: اى زراره اين گونه رفتار براى ما بهتر و ما و شما را بيشتر باقى دارد و اگر اتفاق كلمه داشته باشيد، مردم متابعت شما را از ما تصديق ميكنند (و اتحاد شما را عليه خود ميدانند) و زندگى ما و شما ناپايدار گردد.



زراره گويد سپس بامام صادق (ع) عرضكردم: شيعيان شما چنانند كه اگر آنها را بسوى سر نيزه و آتش برانيد ميروند با اين حال از شما جوابهاى مختلف ميشنوند. آن حضرت هم مانند پدرش بمن جواب داد.




الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 65




سلام

پاسخ دادن به هرکس به فراخور حال خودش دلیل بر اختلاف نیست که اگر اختلاف نیکو بود بایستی در قران کریم نیز موجود بود که بر مبنای صریح قران کریم چنین چیزی نیست ، حال شما به مثابه ان گروه کوران است که با لمس دست میخواستند شکل فیل را حدث بزنند و هریک خلافی گفتند اینکه ما بگوئیم حدیث از قران افضل تر است و بعد بگوئیم همه احادیث صحیح در اصول کافی است یعنی میگوئیم اصول کافی از قران اولی تر است و این کفر محرز است .
که معصومین مفسر قرانند و هرگز چیزی از خود ابداع نکرده و نمیکنند .

بهلول;284916 نوشت:
سلام

پاسخ دادن به هرکس به فراخور حال خودش دلیل بر اختلاف نیست که اگر اختلاف نیکو بود بایستی در قران کریم نیز موجود بود که بر مبنای صریح قران کریم چنین چیزی نیست ، حال شما به مثابه ان گروه کوران است که با لمس دست میخواستند شکل فیل را حدث بزنند و هریک خلافی گفتند اینکه ما بگوئیم حدیث از قران افضل تر است و بعد بگوئیم همه احادیث صحیح در اصول کافی است یعنی میگوئیم اصول کافی از قران اولی تر است و این کفر محرز است .
که معصومین مفسر قرانند و هرگز چیزی از خود ابداع نکرده و نمیکنند .

اولا من نگفتم كه اصول كافي از قران بالاتره : ولي ميخواستم بگويم كه حديث حاكم بر قران است :

.

4- عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ‏ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ لِي يَا زِيَادُ مَا تَقُولُ لَوْ أَفْتَيْنَا رَجُلًا مِمَّنْ يَتَوَلَّانَا بِشَيْ‏ءٍ مِنَ التَّقِيَّةِ قَالَ قُلْتُ لَهُ أَنْتَ أَعْلَمُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ إِنْ أَخَذَ بِهِ‏ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أَعْظَمُ أَجْراً- وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى إِنْ أَخَذَ بِهِ أُوجِرَ وَ إِنْ تَرَكَهُ وَ اللَّهِ أَثِمَ‏.

زياد گويد: امام باقر عليه السلام فرمود: اگر ما بيكى از دوستان خود فتوائى از روى تقيه دهيم چه ميگوئى! عرضكردم؛ قربانت، شما بهتر دانيد. فرمود: اگر همان را اخذ كند برايش بهتر و پاداشش بزرگتر است.- و در روايت ديگر است كه فرمود: اگر آن را اخذ كند پاداش يابد و اگر رها كند بخدا كه گناه كرده است.


عبد آل محمد;284923 نوشت:
اولا من نگفتم كه اصول كافي از قران بالاتره : ولي ميخواستم بگويم كه حديث حاكم بر قران است :

.

4- عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ‏ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ لِي يَا زِيَادُ مَا تَقُولُ لَوْ أَفْتَيْنَا رَجُلًا مِمَّنْ يَتَوَلَّانَا بِشَيْ‏ءٍ مِنَ التَّقِيَّةِ قَالَ قُلْتُ لَهُ أَنْتَ أَعْلَمُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ إِنْ أَخَذَ بِهِ‏ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أَعْظَمُ أَجْراً- وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى إِنْ أَخَذَ بِهِ أُوجِرَ وَ إِنْ تَرَكَهُ وَ اللَّهِ أَثِمَ‏.

زياد گويد: امام باقر عليه السلام فرمود: اگر ما بيكى از دوستان خود فتوائى از روى تقيه دهيم چه ميگوئى! عرضكردم؛ قربانت، شما بهتر دانيد. فرمود: اگر همان را اخذ كند برايش بهتر و پاداشش بزرگتر است.- و در روايت ديگر است كه فرمود: اگر آن را اخذ كند پاداش يابد و اگر رها كند بخدا كه گناه كرده است.


سلام

وقتی شما میفرمایید حدیث از قران بالاتر است این احادیث را از کجا میاوری معصوم که غایب است پس احادیث از کتب اصول کافی و .... در میاید و مفهوم ان میشود اینکه این کتب از قران اولاترند !

اما اینکه امام از روی تقیه به کسی فتوائی بدهد و شما بدون در نظر گرفتن تقیه انرا نقل کنی فاسقی چون دیگران را به اشتباه انداخته ای !

یعنی وقتی امام به دونفر دو نوع فتوای متضاد میدهد بلافاصله به فرد ناظر علت انرا اعلام میکند چون در غیر اینصورت او را حیران نموده است .

اما در کتب حدیث بدون اعلام تقیه احادیث متضاد داریم که موجب حیرت است و در قران هرگز تضادی وجود ندارد و لذا قران افضل کلام است چون کلام خداست و معصوم هرچه بگوید متاثر از کلام خداست و هیچ ابداعی دران نیست تا افضل بر کلام خدا باشد .

عزیزم وقتی اهل بیت - روحی لهم فدا- کلامشان مانند کلام خداست و خودتان نیز این را قبول دارید پس وقتی اختلافی را بین احادیث میگذارند می فهمنند چه می کنند و طبق روایات بالا نشان دادم که حتی عمل به این روایات که از روی تقیه وارد شده اشکال ندارد مگر اینکه شما زیر روایت بزنی ، این روایت نیز صحیح السند است و ابن حبوب که از اصحاب اجماع است در ان وارد شده

عبد آل محمد;285011 نوشت:
عزیزم وقتی اهل بیت - روحی لهم فدا- کلامشان مانند کلام خداست و خودتان نیز این را قبول دارید پس وقتی اختلافی را بین احادیث میگذارند می فهمنند چه می کنند و طبق روایات بالا نشان دادم که حتی عمل به این روایات که از روی تقیه وارد شده اشکال ندارد مگر اینکه شما زیر روایت بزنی ، این روایت نیز صحیح السند است و ابن حبوب که از اصحاب اجماع است در ان وارد شده

در حدیث از معصوم است اگر روایتی با قران مطابقت نداشت انرا به دیوار بکوبید لذا هرچه هم بگوئی صحیح السند است اگر ثابت شود با قران مطابقت ندارد انرا باید به دیوار کوبید ، و اینجاست که نمیتوانی بگوئی حدیث بر قران مقدم است چون این قران است که ناقض حدیث است نه حدیث بر قران .

اما انکه در حدیث اختلاف است از راوی است نه از معصوم که عرض شد اگر معصوم فتوائی بر اساس تقیه بدهد انرا برای اهلش روشن میکند چون در غیر اینصورت دیگران را حیران نموده ! ولی متاسفانه در کتب حدیث تضاد بدون روشن بودن تقیه وجود دارد که موجب حیرت میشود ولی در قران چنین چیزی نیست چون ضامن صحت قران خداست .

من اولا من که گفتم هیچ روایتی مخالف قران نیست حتی اگر مخالف ظاهر قران باشد مخالف باطنش نیست و ما می توانیم به همه احادیث عمل کنیم
ثانیا امام فرمودند می توانید به روایت هایی که بر اساس تقیه داده شده عمل کنید و این نه مخالف قران است در ضمن فرمودند: بایهما اتخذت من باب التسلیم وسعک به هرکدام اقتدا کردی از باب تسلیم به ما اهل بیت اشکالی ندارد (کافی)
شما مشکلتان کجاست ؟؟

85/- الديلمي، و أبو الحسن محمد بن شاذان، عن زيد بن ثابت، قال: قال رسول الله (صلى الله عليه و آله): «إني تارك فيكم الثقلين: كتاب الله، و علي بن أبي طالب، و علي‏ أفضل‏ لكم‏ من كتاب الله، لأنه مترجم لكم عن كتاب الله».



مائة منقبة من مناقب أمير المؤمنين و الأئمة 161
البرهان في تفسير القرآن ج‏1 29
ارشاد القلوب

عبد آل محمد;285030 نوشت:
من اولا من که گفتم هیچ روایتی مخالف قران نیست حتی اگر مخالف ظاهر قران باشد مخالف باطنش نیست و ما می توانیم به همه احادیث عمل کنیم
ثانیا امام فرمودند می توانید به روایت هایی که بر اساس تقیه داده شده عمل کنید و این نه مخالف قران است در ضمن فرمودند: بایهما اتخذت من باب التسلیم وسعک به هرکدام اقتدا کردی از باب تسلیم به ما اهل بیت اشکالی ندارد (کافی)
شما مشکلتان کجاست ؟؟

امام بر اساس تقیه فرمودند اگر جانتان در خطر بود حتی میتوانید مرا دشنام بدهید حال اگر کسی این را در حدیث بیاورد و شرائطش را نگوید یا شنونده به زعم خود میتواند در هرشرایطی امام را دشنام بدهد .
یعنی وقتی حدیثی نقل میشود باید مشخص باشد بر چه اساسی است و الا موجب گمراهی میشود ، و این تشخیص به وسیله فران معین میشود .

نقل قول:
85/- الديلمي، و أبو الحسن محمد بن شاذان، عن زيد بن ثابت، قال: قال رسول الله (صلى الله عليه و آله): «إني تارك فيكم الثقلين: كتاب الله، و علي بن أبي طالب، و علي‏ أفضل‏ لكم‏ من كتاب الله، لأنه مترجم لكم عن كتاب الله».

بله چون ترجمان کتاب خداست نه انکه ابداع گر است یعنی بازهم این کتاب خداست که افضل است منتهی وقتی از زبان امام جاری میشود ترجمه شده ساده شده قابل فهم شده یا به قول امروزی ابدیت شده به روز آوری شده در زمان خودش و در مکان خودش که هر سخن جائی و هر نکته زمانی دارد لذا کلام امام در زمان تقیه یک گونه است و در زمان قدرت بگونه دیگری است امام حسن با معاویه یگ گونه رفتار میکند و امام حسین با یزید به گونه متضاد ان ولی قران کریم برای همه زمانها و همه مکانهاست در حالی که حدیث اینگونه نیست و هر هرحدیثی در هر شرائطی قابل عمل نیست و به همین واسطه است که میفرمایند قران ثقل اکبر است و حدیث ثقل اصغر بدین معنی که وقتی امام دستوری داد باتوجه به شرایط صادر شده و بر هر دستور دیگری ارجهیت دارد اما مشکل اینجاست که این دستور در جای دیگر و زمان دیگر ممکن است قابل اجرا نباشد و اگر امام در ان شرایط باشد دستور دیگری میدهد و لذا این قران است که بر حدیث اولویت دارد . یعنی در زمان غیبت باید در هر شرایطی حدیث را به قران عرضه کرد و عمل مناسب را نتیجه گرفت . و علما برای همین به وجود امده اند میرزای شیرازی یک زمان تنباکو را حرام میکند و در زمان دیگری مباح حال همین دستور برای ایران بوده و فرضاً در مصر لزومی برای اجرا نداشته است . و اینها همه به کمک قران قابل فهم و اجرا میگردد .

بهلول;285046 نوشت:
امام بر اساس تقیه فرمودند اگر جانتان در خطر بود حتی میتوانید مرا دشنام بدهید حال اگر کسی این را در حدیث بیاورد و شرائطش را نگوید یا شنونده به زعم خود میتواند در هرشرایطی امام را دشنام بدهد .
یعنی وقتی حدیثی نقل میشود باید مشخص باشد بر چه اساسی است و الا موجب گمراهی میشود ، و این تشخیص به وسیله فران معین میشود ..

من هر حرفي زدم روايت و با سند بود ولي شما فقط حرف ميزنيد
سند اين حرف شما كجاست؟؟؟؟؟؟

عبد آل محمد;285116 نوشت:
من هر حرفي زدم روايت و با سند بود ولي شما فقط حرف ميزنيد
سند اين حرف شما كجاست؟؟؟؟؟؟

شما فقط کپی پست میکنید وهیچ چیزی از خودتان ندارید هیچکدام از سئوالات را پاسخ ندادید ایا اینکه امام حسن صلح کرد و امام حسین جنگید سند میخواهد ایا اینکه میرزای شیرازی فرمود الیوم مصرف تنباکو حرام است و سپس انرا مباح کرد سند میخواهد ایا اینکه امام ترجمان قران است بر اساس سند خودتان نیست !

زاهـــد ظــاهــرپــرســت از حــال مــا آگــاه نــیــســت در حـق مـا هـر چـه گـویـد جـای هـیـچ اکـراه نـیـسـت
در طـریـقـت هـر چـه پـیـش سـالـک آیـد خـیـر اوسـت در صــراط مــسـتـقـیـم ای دل کـسـی گـمـراه نـیـسـت
تــا چــه بــازی رخ نــمــایــد بــیــدقــی خـواهـیـم رانـد عــرصــه شــطــرنــج رنــدان را مــجــال شــاه نــیــسـت
چــیــســت ایــن ســقــف بــلــنــد سـاده بـسـیـارنـقـش زیــن مــعــمــا هــیــچ دانــا در جــهــان آگـاه نـیـسـت
این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است کــایــن هــمـه زخـم نـهـان هـسـت و مـجـال آه نـیـسـت
صـــاحـــب دیــوان مــا گــویــی نــمــی‌دانــد حــســاب کــانــدر ایــن طــغــرا نــشــان حــســبـه لـلـه نـیـسـت
هــر کــه خـواهـد گـو بـیـا و هـر چـه خـواهـد گـو بـگـو کــبـر و نـاز و حـاجـب و دربـان بـدیـن درگـاه نـیـسـت
بـــر در مــیــخــانــه رفــتــن کــار یــک رنــگــان بــود خــودفـروشـان را بـه کـوی مـی فـروشـان راه نـیـسـت
هــر چــه هــســت از قـامـت نـاسـاز بـی انـدام مـاسـت ور نــه تــشــریــف تــو بـر بـالـای کـس کـوتـاه نـیـسـت
بـــنـــده پــیــر خــرابــاتــم کــه لــطــفــش دایــم اســت ور نـه لـطـف شـیـخ و زاهـد گـاه هـسـت و گـاه نـیـسـت
حــافــظ ار بــر صـدر نـنـشـیـنـد ز عـالـی مـشـربـیـسـت عــاشــق دردی کــش انــدربــنـد مـال و جـاه نـیـسـت

بهلول;285123 نوشت:
شما فقط کپی پست میکنید وهیچ چیزی از خودتان ندارید هیچکدام از سئوالات را پاسخ ندادید ایا اینکه امام حسن صلح کرد و امام حسین جنگید سند میخواهد ایا اینکه میرزای شیرازی فرمود الیوم مصرف تنباکو حرام است و سپس انرا مباح کرد سند میخواهد ایا اینکه امام ترجمان قران است بر اساس سند خودتان نیست !

زاهـــد ظــاهــرپــرســت از حــال مــا آگــاه نــیــســت در حـق مـا هـر چـه گـویـد جـای هـیـچ اکـراه نـیـسـت
در طـریـقـت هـر چـه پـیـش سـالـک آیـد خـیـر اوسـت در صــراط مــسـتـقـیـم ای دل کـسـی گـمـراه نـیـسـت
تــا چــه بــازی رخ نــمــایــد بــیــدقــی خـواهـیـم رانـد عــرصــه شــطــرنــج رنــدان را مــجــال شــاه نــیــسـت
چــیــســت ایــن ســقــف بــلــنــد سـاده بـسـیـارنـقـش زیــن مــعــمــا هــیــچ دانــا در جــهــان آگـاه نـیـسـت
این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است کــایــن هــمـه زخـم نـهـان هـسـت و مـجـال آه نـیـسـت
صـــاحـــب دیــوان مــا گــویــی نــمــی‌دانــد حــســاب کــانــدر ایــن طــغــرا نــشــان حــســبـه لـلـه نـیـسـت
هــر کــه خـواهـد گـو بـیـا و هـر چـه خـواهـد گـو بـگـو کــبـر و نـاز و حـاجـب و دربـان بـدیـن درگـاه نـیـسـت
بـــر در مــیــخــانــه رفــتــن کــار یــک رنــگــان بــود خــودفـروشـان را بـه کـوی مـی فـروشـان راه نـیـسـت
هــر چــه هــســت از قـامـت نـاسـاز بـی انـدام مـاسـت ور نــه تــشــریــف تــو بـر بـالـای کـس کـوتـاه نـیـسـت
بـــنـــده پــیــر خــرابــاتــم کــه لــطــفــش دایــم اســت ور نـه لـطـف شـیـخ و زاهـد گـاه هـسـت و گـاه نـیـسـت
حــافــظ ار بــر صـدر نـنـشـیـنـد ز عـالـی مـشـربـیـسـت عــاشــق دردی کــش انــدربــنـد مـال و جـاه نـیـسـت


چون قافیه تنگ آید شاعر به جفنگ آید!!!!!!!!

شما معلومات کپی پیست کردش هم ندارید (البته پیش اهل بیت مسولی که این حرف را به من زدی)

بله همه اینها سند می خواهند اگر سند نبود چطور این اخبار به ما رسیده ؟؟؟؟

من دیگه با شما بحث ندارم
خود خوانندگان قضاوت کنند بهتره
یاعلی

عبد آل محمد;285215 نوشت:
چون قافیه تنگ آید شاعر به جفنگ آید!!!!!!!!

شما معلومات کپی پیست کردش هم ندارید (البته پیش اهل بیت مسولی که این حرف را به من زدی)

بله همه اینها سند می خواهند اگر سند نبود چطور این اخبار به ما رسیده ؟؟؟؟

من دیگه با شما بحث ندارم
خود خوانندگان قضاوت کنند بهتره
یاعلی

[="blue"]زاهـــد ظــاهــرپــرســت از حــال مــا آگــاه نــیــســت
در حـق مـا هـر چـه گـویـد جـای هـیـچ اکـراه نـیـسـت

.....

بـــنـــده پــیــر خــرابــاتــم کــه لــطــفــش دایــم اســت
ور نـه لـطـف شـیـخ و زاهـد گـاه هـسـت و گـاه نـیـسـت[/]

[="darkgreen"]وَقَالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا«الفرقان/30»

و پیامبر [خدا] گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند[/]

[="blue"]اینهم سند برای کسانی که قران را مهجور میکنند ![/]

موضوع قفل شده است