اسم اعظم خداوند

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اسم اعظم خداوند

با سلام اسم اعظم شامل یکی از اسماء الهی است یا چند اسم؟

به طورمشخص نمي ‏توان گفت اسم اعظم خدا كدام است؟ اما با توجه به رواياتي كه از پيامبر(ص) و ائمه اهل بيت(ع) به ما رسيده است اجمالاً مي ‏توان به آن اشاره نمود.
در روايات بسيار آمده است كه خداوند داراي 99 اسم است. هر كس او را به اين نام بخواند دعايش مستجاب مي‏شود. و هر كس آن‏ها را بشمارد اهل بهشت است، مانند روايتي كه صدوق رحمةالله عليه در كتاب توحيد از امام صادق(ع) از پدرانش (ع) از امام علي(ع) نقل كرده كه حضرت از رسول خدا روايت كرده "ان لله تبارك و تعالي تسعة و تسعين اسماً. من احصاها دخل الجنة.(1) براي خداوند تبارك و تعالي در برخي از دعا يك هزار اسم ذكر شده است با اين حال اگر روايات 99 اسم براي خداوند ذكر كرده مي‏فهميم 99 اسم اعظم اسماء و صفات الهي است.
در اين جا به بعضي از اسامي اشاره مي‏كنيم:
الله، واحد، احد، صمد، اول، آخر، سميع، بصير، قدير، قادر، علي، اعلي، عليم، حليم، رحمان، رحيم، رازق، غور، غني، قوي، قيوم و...(2)
گفتني است: منظور خواندن خدا به اين نام‏ها، يا شمارش آن اسماء اين نيست كه هر كسي اين نام‏ها را به زبان جاري كند يا آن‏ها را بشمارد. سعادت‏مند و مستجاب الدعوة و اهل بهشت است، بلكه هدف اين است كه به اين نام‏ها ايمان آورده و پرتوي از مفاهيم آن را در وجود خود منعكس نمايد، مثلاً مفهوم قادر، قوي، قيوم، رحمان، رحيم، عالم، غفور، و غني و... را در وجود خويش منعكس كند.(3)
در قرآن مجيد مي‏خوانيم. قال الذي عنده علم من الكتاب. آن كه بعضي از علم كتاب پيشش بود گفت(4) و در آيه ديگر مي‏خوانيم: قل كفي بالله شهيداً بيني و بينكم و من عنده علم الكتاب؛ بگو گواهي خداند كفايت مي‏كند بين من و كسي كه علم كل كتاب پيش اوست و بين شما.(5) (توجه، علم من الكتاب جزئي است و علم الكتاب كلي)
ابو سعيد خدري مي‏گويد: از پيغمبر اكرم(ص) درباره معناي اين دو نوع پرسيدم فرمود: مراد از، الذي عنده علم من الكتاب برادرم آصف بن برخيا وزير حضرت سليمان است و منظور (و من عنده علم الكتاب برادرم علي بن ابيطالب است؟
از اين دو تعبير مي‏فهميم بين كساني كه داراي اسم اعظم الهي هستند تفاوت است يك دسته جزئي و دسته ديگر كلي.
از اين رو در روايات آمده است: اسم اعظم الهي هفتاد و سه حرف دارد، در نزد آصف بن برخيا با اين كه امر خارق العاده بزرگي انجام تنها يك حرفش بوده است و درنزد ماه امامان 72 حرف مي‏باشد.(6)
پي ‏نوشت‏ها:
1 - جمعي از نويسندگان، تفسير نمونه، ج‏7، ص 25 به نقل از الميزان؛ مجمع البيان و نورالثقلين، ذيل آيه 180 سوره اعراف.
2 - براي اطلاع بيشتر ر. ك: تفسير نمونه، ج‏7، ص 27.
3 - معي از نويسندگان، تفسير نمونه، ج‏15، ص 473.
4 - نمل (27) آيه 40.
5 - رعد (13) آيه 43.
6 - جمعي از نويسندگان، تفسير نمونه، ج‏15، ص 473.

در دعاي بعد از نماز مستحب مخصوص، حضرت علي(ع) خداوند را به نامي كه در غيب او پوشيده است، قسم مي‏دهد. آيا خداوند داراي نامي است كه بر انسان‏ها پوشيده است؟ آيا همان اسم اعظم خداوند است؟ اسم اعظم چيست و چه خاصيتي دارد؟
در روايات زيادي در مورد اسم اعظم صحبت شده، از آن‏ها استفاده مي‏شود كه اگر كسي خدا را به اسم اعظمش بخواند، دعاي او مستجاب مي‏گردد و هرچه از خدا بخواهد، به او مي‏دهد و در روايتي وارد شده: "اسم اعظم، همان اسمي استكه اگر خدا را به آن بخوانند، عطا مي‏كند و اگر به آن دعا كنند، اجابت مي‏ نمايد".(1)
تعيين اسم اعظم:
روايات فراواني در تعيين اسم اعظم وارد شده است كه در اين مجال به برخي از آن‏ها اشاره مي‏كنيم:
1- امام عسكري(ع) فرمود: "بسم اللَّه الرحمن الرحيم" به اسم اعظم نزديك‏تر است از سياهي چشم به سفيدي آن".(2)
2- در برخي روايات گفتن يكصد مرتبه "بسم اللَّه الرحمن الرحيم، لا حول و لا قوه الاّ باللَّه العليّ العظيم" بعد از نماز صبح را اسم اعظم الهي شمرده‏اند.
3- در روايات ديگري نام‏هاي مقدّس ديگري از نام‏هاي خداوند و اسماء حسني ذكر شده است.(3)
در توجيه اين اختلاف و تعدد سه قول ذكر شده است:
أ) اسم اعظم يك كلمه يا يك جمله يا آيه‏اي است و اين همه تأثير و قدرت، در الفاظ و حروف آن نهفته شده، بي آن كه قيد و شرطي داشته باشد.
ب) اثر از الفاظ است، به ضميمه حالات و شرايطي در گوينده از نظر تقوا و پاكي و حضور قلب و توجه خاص به خدا و قطع اميد از غير او و توكل كامل بر ذات پاك خدا.
پ) اسم اعظم از مقوله لفظ نيست و اگر پاي الفاظ به ميان آمده، اشاره به حقايق و محتواي اين الفاظ است و بايد معاني اين الفاظ در جان آدمي نهادينه شده و آراسته به اين معاني گردد و به مرحله‏اي از كمال برسد كه دعاي او مستجاب و حتّي تصرف او در موجودات تكويني به فرمان خدا نافذ گردد.
از اين سه احتمال، احتمال اوّل بسيار بعيد به نظر مي‏رسد كه حروف و الفاظ بدون تكيه بر محتوا و بدون توجه به اوصاف و حالات گوينده چنان اثري داشته باشد و اين گونه برداشت از اسم اعظم، از روح تعليمات اسلام دور است.
اسم گفت، رو مسمي را جوي ماه در بالاست، ني در آب جوي
هيچ اسم بي مسمّي ديده ‏اي؟ يا زگاف و لام گُل، گُل چيده‏اي؟
در روايت آمده است: "بلعم باعورا" پس از انحراف از مسير پاكي و تقوا، اسم اعظم را از دست داد، يعني حقيقت اسم اعظم را از دست داد، نه آن كه لفظ را فراموش كرده واز دست داده باشد.
احتمال دوم و سوم بسيار به واقع نزديك‏تر است. مرحوم علامه طباطبائي بعد از اشاره به اسم اعظم مي‏فرمايد: "نام‏هاي خداوند عموماً و اسم اعظمش خصوصاً، هر چند در عالم هستي و وسائط و اسباب نزول فيض در اين جهان موثر است، ولي تأثير آن مربوط به حقايق اين اسما است، نه الفاظي كه دلالت بر آن مي‏كند و نه به معاني متصوره در ذهن".(4)
تفاوت در روايات ممكن است به خاطر تعدد اسم اعظم، يا تفاوت خواسته‏ها باشد، ولي آن چه مهم است، پاكي دل و خلوص نيّت و توجه به خدا و قطع اميد از غير او و آراستگي به اين اوصاف است كه روح اسم اعظم را تشكيل مي‏دهد.
از رسول خدا(ص) در مورد اسم اعظم سؤال شد، حضرت فرمود: "هر اسمي از اسماي الهي، اعظم است؛ پس قلب خويش را از غير خدا خالي كن (و تمام توجهت به حق باشد) و خدا را به هر اسمي كه مي‏خواهي بخوان. بدرستي كه براي خداوند اسمي متفاوت با اسم ديگر نيست، بلكه او خداوند واحد قهار است".(5)
آنچه از دعاي بعد از نماز اميرالمؤمنين نقل نموده‏ايد، دقيقاً دلالت بر اسم اعظم دارد، چرا كه در ادامه دعا وارد شده: ".. پس به راستي آن بزرگ‏ترين و شريف‏ترين نام‏هاي تو است". بزرگ‏ترين و شريف‏ترين نام الهي اسم اعظم است.
پي نوشت‏ها:
1. بحارالأنوار، ج 93، ص 225.
2. همان، ج 78، ص 371، باب 6.
3. براي اطّلاع بيشتر به جلد 90 بحارالأنوار، ص 223، باب اسم اعظم رجوع شود.
4. علامه طباطبائي، الميزان، ج 8، ص 372.
5. مصباح الشريعه، باب 31.

اسم اعظم الهى چيست ؟
عرف مردم تصور مى كنند كه اسم اعظم الهى , اسمى لفظى از اسماى الهى است كه اگرخدا را با آن بخوانيم , دعاى ما را اجابت مى نمايد . اما از آنجا كه آنها چنين اثرى را در هيچ يك از اسماى معروف خداوند نيافته اند , حتى در اسم اللّه ,معتقد شده اند كه اين اسم مركب است از حروفى ناشناخته و رمزى . برخى از كسانى كه اهل دعا و به ظاهر متخصص در ادعيه اند نيز معتقدند كه دلالت اسم اعظم به طبع است نه به وضع لغوى . البته حروف اسم اعظم با توجه به نياز و موردتركيبات گوناگون به خود مى گيرد . اما بايد توجه داشت كه خداوند تبارك و تعالى نظام على و معلولى را بر جهان حاكم كرده است . لذا نمى توان گفت صرف لفظ يا صورت يا حتى معنا توانايى خلق كارهاى عظيم دارد . بلكه آنچه تاثير دارد حقايق اسماى الهى است كه از دسترس انسان عادى به دور است . از ايـن رو بـايـد گـفت كه معناى تعليم اسماى اعظم به برخى انبياء (ع ) اين است كه خداوند راه انـقـطاع به سوى خودش را به آنها تعليم داده است ; و در اين مسير اگراسم يا لفظى نيز باشد به ايـن دلـيل است كه الفاظ و معانى آنها وسيله و اسباب اندكه به وسيله آنها حقايق به گونه خاصى حفظ مى گردن

تعداد اسم اعظم الهى چند عدد است ؟
از آيات قرآنى تعداد خاصى ثابت نمى شود بلكه از آياتى نظير : اللّه لا اله الا هوله الاسماء الحسنى ( طه / 8 ) و و للّه الاسماء الحسنى فادعوه بها ( اعراف / 180 ) استفاده مى شود كه هر اسم نيكويى در جهان براى خداوند است وتعداد آنها محدود نيست . البته در قرآن كريم 127 اسم از اسماى الهى ذكر شده است

منظور از اسم اعظم الهي چيست؟
در روايات زيادي روي مسأله «اسم اعظم خدا» تكيه شده، و از آنها استفاده مي ‏شود كه اگر كسي خدا را به اسم اعظمش بخواند دعاي او مستجاب مي‏ گردد، و هرچه از خدا بخواهد به او مي‏دهد، و لذا در ذيل بعضي از اين روايات آمده است «وَالَّذي نَفْسي بِيَدِهِ لَقْد سَئَلَ اَللهَ باسمِهِ الاَعْظَمِ الَّذي اِذا سُئلَ بِه اَعْطاهُ وَ اِذا ادُعِي بِه اَجابَ» (بحار الانوار 93/ 225) [قسم به كسي كه جانم بدست او است، او خدا را به اسم اعظمش خواند، همان اسمي كه اگر خدا را به آن بخوانند عطا مي‏كند و اگر دعا به آن كنند اجابت مي‏نمايد.]
مرحوم علامه مجلسي در بحارالانوار روايات زيادي درباره اسم اعظم و اين كه كدام يك از نامهاي خدا است؟ نقل مي‏كند كه ذكر همه آنها به درازا مي‏كشد، از جمله در روايتي از امام صادق (ع) آمده است «اسم الله الاعظم در سوره حمد پراكنده است».
و نيز در بعضي از روايات مي‏خوانيم «بسم الله الرحمن الرحيم به اسم اعظم خدا از سياهي چشم به سفيدي آن نزديك‏تر است».
در روايات ديگري نامهاي مقدس ديگري از نامهاي خداوند و اسماءِ حسني و آيات قرآن ذكر شده كه هريك از ديگري پرمعني‏تر مي‏باشد (بحارالانوار 93/ 223 تا 232.)
ولي سخن در اينجا است كه آيا اسم اعظم يك كلمه يا يك جمله يا آيه‏اي از آيات قرآن مجيد است، و اين همه تأثير و قدرت در الفاظ و حروف آن نهفته شده، بي‏آنكه هيچ قيد و شرطي داشته باشد؟
يا اين كه اثر از آن اين الفاظ است به ضميمه حالات و شرائطي در گوينده از نظر تقوا و پاكي و حضور قلب و توجه خاص به خدا و قطع اميد از غير او و توكل كامل بر ذات پاك او.
يا اين كه اسم اعظم اصولاً از مقوله لفظ نيست، و اگر پاي الفاظ به ميان آمده اشاره به حقايق و محتواي اين الفاظ است، و به تعبير ديگر مفاهيم اين الفاظ بايد در جان انسان پياده شود و او متخلق به معني آن گردد، و به مرحله‏اي از كمال برسد كه دعاي او مستجاب و حتي تصرف او در موجودات تكويني به فرمان خدا نافذ گردد.
از اين سه احتمال، احتمال اول بسيار بعيد به نظر مي‏رسد كه حروف و الفاظ بدون تكيه بر محتوا و بدون توجه به اوصاف و حالات گوينده چنان اثري داشته باشد، هرچند در افسانه‏هايي كه به نظم و نثر در بعضي از كتب آمده چنين منعكس است كه حتي اهريمن مي‏توانست با در اختيار گرفتن اسم اعظم تكيه بر جاي سليمان زند و كارهاي او را انجام دهد!!
اينگونه برداشت از اسم اعظم بسيار از روح تعليمات اسلام دور است، بعلاوه همان داستان «بلعم باعورا» كه نشان مي‏دهد بعد از انحراف از مسير پاكي و تقوا اسم اعظم را از دست داد، گواه بر اين است كه اين نام رابطه نزديكي با اوصاف و حالات گوينده دارد. بنابراين حق مطلب يكي از دو تفسير اخير است و يا هر دو توأم با هم.
مرحوم علامه طباطبائي در تفسير الميزان بعد از اشاره به مسأله اسم اعظم چنين مي‏گويد «نامهاي خداوندي عموماً، و اسم اعظمش خصوصاً، هرچند در عالم هستي و وسائط و اسباب نزول فيض در اين جهان مؤثر است، ولي تأثير آن مربوط به حقايق اين اسماء است نه خود الفاظي كه دلالت بر آن مي‏كند و نه به معاني متصوره در ذهن» (الميزان 8/ 372.). اين سخن نيز تأكيدي است بر آنچه در بالا گفته شد.

اسم اعظم در قرآن كريم‌، در چه سوره‌هايي آمده است‌؟
1. گسترة اسماي حُسناي الهي‌، به نقطه‌اي پايان مي‌يابد كه اسمي وسيع‌تر از آن نيست‌; اسمي است كه همة حقايق اسماي الهي را در بر مي‌گيرد و همة آثار بدان منتهي مي‌شود و آن كلمه جلاله "اللّه‌" است‌. به اين اسم‌، اسم اعظم گفته مي‌شود.(1)
2. ويژگي اسم اعظم آن است كه تمام اشيا در مقابل حقيقت آن‌، رام و خاضعند; از اين رو، اگر دعا، طلبي حقيقي باشد; به گونه‌اي كه دعا كننده‌، به طور حقيقي‌، از تمام وسايل و اسباب‌، دست برداشته براي برآورده شدن نيازهايش به خداوند و اسم اعظم او متوسّل شود، به حقيقت اسمي پيوند خورده كه با حاجتش متناسب است‌; در نتيجه‌، آن اسم‌، به حقيقتش تأثير كرده و دعاي او مستجاب مي‌شود.
روشن است چنين تأثيري‌، براي حقايق آن اسم است‌، نه صرفاً لفظش‌(2) ، و چون اسم اعظم از همة اسماي‌، گسترده‌تر است‌، آثارش نيز، در عالم وسيع‌تر و دامنه‌دارتر مي‌باشد.
3. هر چند رواياتي وجود دارد كه "بسم اللّه الرحمن الرحيم‌"، به اسم اعظم‌، نزديك‌تر است يا اسم اعظم در آية الكرسي و اوّل سورة آل‌عمران است‌، و نيز، روايتي كه مي‌فرمايد: حروف اسم اعظم‌، در سورة حمد، پراكنده است و امام‌، آن حروف را مي‌شناسد و هر وقت بخواهد آن را تركيب نموده با آن دُعا مي‌كند و دعايش مستجاب مي‌شود و روايات ديگر كه در اين‌باره آمده است‌; اما همان گونه كه گفته شد، تأثير حقيقي‌، تنها مربوط به لفظ آن اسم نيست و اسماي الهي و بخصوص‌، اسم اعظم او، با وجودي كه در عالم مؤثر بوده و وسيلة فرود آمدن فيض ذات خداوند متعال است‌; اما اين تأثير، به خاطر حقايق اين اسما است‌، نه الفاظشان‌; از اين رو، همة توجه به كار برنده اسم اعظم‌، بايد بر آن حقايق تمركز يابد، نه بر ظاهر اسم‌.
پاورقی:
(1)تفسير الميزان‌، علامه طباطبايي‌;، ج 8، ص 371، دارالكتب الاسلامية‌.
(2)همان‌.

اسم اعظم خداوند - كه مركب از 72 حرف مي باشد - چيست؟
در پاسخ به سؤال شما مبحثي (با كمي تغيير) از علامه طباطبايي(ره) در تفسير شريف الميزان ذيل آيات 180 تا 186 سوره‏ي اعراف ارائه مي‏شود.
معناي اسم اعظم: در ميان مردم چنين معروف شده كه اسم اعظم الهي، لفظي است كه اگر خدا با آن خوانده شود، دعاي شخص مستجاب مي‏گردد و چون چنين تأثيري را در اسماء لفظي شناخته شده الهي پيدا نكردند، گمان نمودند كه اسم اعظم الهي از الفاظ خاص با تركيب نامعلومي تشكيل شده كه اگر آن الفاظ به دست آيد همه كائنات در برابر انسان مطيع مي ‏شود.
در بعضي روايات نيز آمده كه «بسم‏الله الرحمن الرحيم» نزديك‏تر است به اسم اعظم از نزديكي سفيدي چشم به سياهي آن، روايات ديگري هم وجود دارد كه دلالت ظاهر آن‏ها بر اين است كه اسم اعظم لفظي متشكل از حروف خاص است.
اما با مراجعه به تحقيقات عميق مطرح شده در مبحث علت و معلول معلوم مي‏شود كه تأثير حقيقي دائرمدار وجود اشياء است و ميزان تأثير بر اساس قوت و ضعف وجود علت مي‏باشد، پس صرف الفاظ كه اصواتي مي‏باشد يا حتي معاني آن كه در ذهن تصور شده داراي چنين تأثير وسيعي نمي ‏توانند باشند، چرا كه از قوت وجود بالا برخوردار نيستند. بي‏شك اسماء الهي و خصوصاً اسم اعظم در عالم وجود مؤثر است؛ اما تأثر آن‏ها به الفاظشان نبوده بلكه به حقايقشان مي ‏باشد. مقصود از حقيقت اسم معناي تصور شده در ذهن انسان نيست، بلكه حقيقت آن اسم و صفت در ساحت الهي است كه اين لفظ، به آن حقيقت اشاره دارد. پس تأثير اسماء الهي همان تأثير خداي سبحان مي ‏باشد.
البته خدا وعده‏ي استجابت دعاي هر كه او را بخواند داده است(بقره، آيه‏ي 186).
و اين متوقف بر طلب حقيقي از اوست. كسي كه در حاجتش از همه‏ي اسباب غيرالهي دل بكند و تنها رو به خدا آورد، به حقيقت اسم مناسب با حاجتش، تمسك كرده و آن حقيقت است كه تأثير نموده و دعاي او مستجاب مي ‏شود.
پس به حسب حقيقت اسمي كه دعا كننده به او متصل شده تأثير دعا از جهت عموميت متفاوت است و هر كه به حقيقت اسم اعظم توجه و تمسك كند دعايش مطلقا پذيرفته مي ‏شود. بنابر اين مؤثر اصلي، حقيقت اسم است يعني همان حقيقتي كه در وجود الهي بوده و اسم با معناي خاصش به آن اشاره مي ‏كند.

ذكر پنج آيه اسم اعظم

آن پنج آيه اين است

(1) اَللّهُ لا اِلهَ إ لاّ هُوَ الْحَىُّ القَيُّومُ تا آخر آية الكرسى

خدايى كه نيست معبودى جز او زنده و پاينده * * * * * * * * * * *

(2) اَللّهُ لا اِلهَ إ لاّ هُوَ الحَىُّ القَيُّومُ نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ واَنْزَلَ التَّوْريةَ وَالاِْنْجيلَ مِنْ قَبْلُ هُدىً لِلنّاسِ وَاَنْزَلَ الْفُرْقانَ

(2) خدايى كه نيست معبودى جز او زنده و پاينده كه كتاب را به حق بر تو نازل فرمود و كتابهاى پيشين را تصديق كند و از پيش تورات و انجيل رانازل كرده كه هدايتى است براى مردم و فرقان را نيز نازل فرمود .

(3) اَللّهُ لا اِلهَ إ لاّ هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ اِلى يَوْمِ الْقِيمَةِ لارَيْبَ فيهِ وَمَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَديثاً

(3) خدايى كه نيست معبودى جز او و قطعا شما را در روز قيامت گرد آورد كه شكى در آن نيست و كيست كه در گفتار از خدا راستگوتر باشد كه شكى در آن نيست و كيست كه در گفتار از خدا راستگوتر باشد

(4) اَللّهُ لا اِلهَ إ لاّ هُوَ لَهُ الاْسْماَّءُالْحُسْنى

(4) خدايى كه نيست معبودى جز او و همه نامهاى نيك از آن اوست

(5) اَللّهُ لا اِلهَ إ لاّ هُوَ وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

(5) خدايى كه معبودى جز او نيست و بر خدا بايد توكل كنند مؤ منان.

یا علی

موضوع قفل شده است