چرا پيامبراسلام برده داري را رواج داد و با آن مبارزه نكرد؟
تبهای اولیه
چرا پيامبراسلام برده داري را رواج داد و با آن مبارزه نكرد؟
در حالي كه اگر از طرف پيامبر به بردگان مبلغي پرداخت ميشد .اونها ميتونستن كسب و كاري براي خودشون راه بندازن و ديگه برده نباشن.و زماني كه برده داري حرام اعلام ميشد كسي برده نميخريد وزماني كه در بازار تقضا نباشه عرضه از بين ميره ؟
[=Verdana]با سلام
دوست گرامی قبلا تاپیک در این مورد ایجاد شده
برده داری یا مبارزه با برده داری
چرا پيامبراسلام برده داري را رواج داد و با آن مبارزه نكرد؟در حالي كه اگر از طرف پيامبر به بردگان مبلغي پرداخت ميشد .اونها ميتونستن كسب و كاري براي خودشون راه بندازن و ديگه برده نباشن.و زماني كه برده داري حرام اعلام ميشد كسي برده نميخريد وزماني كه در بازار تقضا نباشه عرضه از بين ميره ؟
مىدانيم كه اسلام در محيطى ظاهر شد كه بردهها در سختترين شرايط زندگى مىكردند، در محيطى كه زنان آزاد حق حيات نداشته باشند و زنده به خاك سپرده شوند، پيداست كه با بردهها كه اصولًا جزء بشر محسوب نمىشدند چطور معامله مىشد.
اسلام دست به اصلاحات وسيعى در مورد بردهها زد، كه در دنياى آن روز طرفدار نداشت، و اين اصلاح دامنه دار، جزئى از اصلاحات عميق و كلى اسلام در عموم شؤون زندگى انسانها بود.
برنامه اصلاحى اسلام در مورد بردهها شامل مواد زيادى بود كه مهمترين آنها در اينجا، بطور اجمال بيان مىشود:
ماده اوّل- اوّلين كارى كه اسلام براى سر و صورت دادن به وضع بردهها انجام داد اين بود كه آنها را در زمره اجتماع بشرى درآورد به اين ترتيب كه دامنه تكاليف و دستورات دينى راطورى توسعه داد كه آنها را هم به طور مساوى شامل شود و كليّه امتيازاتى را كه در ميان بشر بود، به جز «تقوا» و فضايل انسانى الغا كرد و حقّ طرح دعوا در محاكم را براى آنها، مانند ساير افراد قائل گرديد.
ماده دوّم- دستورات زيادى براى رفق و مدارا با بردگان صادر كرد، تا آنجا كه آنها را در زندگى آقا، شريك و سهيم نمود.
پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله مىفرمود: «كسى كه برادرش! زير دست او باشد از آنچه مىخورد به او بخوراند، و از آنچه مىپوشد به او بپوشاند، و زيادتر از توانايى به او تكليف نكند».
على عليه السلام به غلام خود «قنبر» مى فرمود: «من از خداى خود شرم دارم كه لباسى بهتر از تو بپوشم، زيرا رسول خدا صلى الله عليه و آله مىفرمود: از آنچه خودتان مىپوشيد بر آنها بپوشانيد و از آنچه خود مىخوريد به آنها بخورانيد».
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: «هنگامى كه پدرم به غلامى دستورى مىداد ملاحظه مىكرد اگر كار سنگينى بود بسم اللَّه مىگفت و خودش وارد عمل مىشد و به او كمك مى كرد» نظير اين بيانات فراوان است.
ماده سوّم- اسلام برنامه وسيعى براى آزاد شدن بندگان تنظيم كرد كه طبق آن در مدّت كوتاهى تدريجاً از نعمت آزادى برخوردار شوند (بدون اينكه عكس العمل ناگوارى داشته باشد).
از طرفى توصيههاى فراوانى براى آزاد كردن بندگان نموده است. به حدّى كه پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله مىفرمود:
«كسى كه بنده مسلمانى را آزاد كند خداوند به هر عضو، عضوى از بدن وى را از آتش دوزخ آزاد مىكند».
اين روايت به عبارات مختلف مكرراً نقل شده است.
و به طورى كه از مدارك موجود استفاده مى شود نگهدارى بنده خوب و صالح را پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله عمل بدى مىشمرد، چنانچه وقتى يكى از غلامان او كار خوبى انجام داد، پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود: «برو، آزادى، من خوش نمىدارم مردى از اهل بهشت را خدمتگزار خود سازم»!
در كتاب «وسائل» بابى است كه از اخبار آن استفاده مى شود: برده پس از هفت سال خدمت، خود به خود آزاد مىشود، چه صاحبش او را آزاد كند يا نه.
علاوه بر اين بزرگان دين عملًا مردم را به آزاد كردن غلامان تشويق مىكردند، به طورى كه در حالات على عليه السلام نوشتهاند: «هزار غلام از دسترنج خود آزاد كرده»!
***
و براى تكميل اين منظور مقرّراتى در اسلام وضع شده كه اگر كسى راضى به آزاد كردن بى قيد و شرطبنده خود نشود، بتواند طبق آن با شرايط مناسبى او را آزاد سازد، مثلًا در فقه اسلامى دو نوع آزاد كردن مشروط، به نام «تدبير» و «مكاتبه» ديده مىشود كه احكام مفصّلى دارد.
«تدبير» عبارت از اين است كه آقا؛ بنده خود را مشروط به وفات خود آزاد مىكند و پس از مرگ او بلافاصله آزاد مىگردد و «مكاتبه» عبارت از اين است كه او را مشروط به پرداختن مبلغى (كه معمولًا از قيمت او كمتر خواهد بود يا مساوى) آزاد مىنمايد، قابل توجّه اينكه اگر بنده از پرداختن مبلغ مزبور عاجز شود بايد حاكم اسلام او را از بيت المال از سهم زكات آزاد كند.
اين مقرّرات همه حاكى از علاقه شديد قانونگذار و شارع مقدّس اسلام به آزادى برده هاست.
***
از طرف ديگر، در كتب فقه اسلامى موارد بسيار زيادى ديده مىشود كه بنده ها، خود به خود يا به الزام و اجبار از طرف آقا، آزاد مىگردند:
اوّل: آزادى خود به خود: در موارد زير بنده خود به خود آزاد مىشود.
1- اگر كسى قسمتى از بنده خود را آزاد كند، به بقيّه سرايت كرده و تمام آن آزاد مىشود، اين موضوع مىرساند كه آزادى بندهها به بهانه هاى كوچكى در اسلام صورت مىگيرد!
2- اگر مردى مالك پدر، يا مادر، يا اجداد، يا فرزندان، يا عمو و عمه، يا دايى و خاله، يا برادر و خواهر، يا برادرزاده و خواهرزاده خود شد، بلافاصله آزاد مىشوند.
3- هر گاه بندهاى، نابينا شود يا زمين گير گردد حق مالكيّت آقا از وى سلب مىگردد، و احتياجات او بايد از بيت المال تأمين شود.
4- هر گاه بنده اى قبل از آقاى خود در دارالحرب، اسلام اختيار كند آزاد مىشود.
5- هر گاه مولى گوش و بينى بنده خود را قطع كند؛ فوراً آزاد مىگردد.
6- هر گاه مولى و آقا از كنيز خود صاحب فرزند شود، حق فروش از او سلب مىگردد و بايد او را نگاه دارد تا از سهم ارث فرزند خود آزاد شود. بديهى است اين موضوع وسيله آزادى عدّه زيادى از بردگان را فراهم مىسازد.
7- اگر يكى از پدر و مادر آزاد باشد و ديگرى برده فرزند آنها حتماً آزاد خواهد بود.
دوّم: آزاد كردن اجبارى: در موارد زيادى مسلمان مكلّف است بندههايى را آزاد كند كه «نذر» و «كفّاره روزه» و «كفّاره قتل» را به عنوان نمونه مىتوان نام برد.
با در نظر گرفتن اين برنامه وسيع و توجّه و اهتمام زيادى كه قوانين اسلام به اين موضوع داده، وسيله آزادى تدريجى بردههاى موجود و در نتيجه آزادى نسل آينده و فرزندان آنها؛ به خوبى فراهم مىگردد.
***
اينكه بعضى مىگويند: چرا اسلام طبق يك فرمان عمومى و قطعى حكم به آزادى تمام بندهها نكرد، يك فكر خام و ناپخته ايست كه حاكى از عدم تجربه در امور اجتماعى است؛ زيرا با در نظر گرفتن توسعه و رواج كامل بردگى در آن روز و سر و كار غالب مردم با خريد و فروش بندهها، بردهها در صورت آزادى ناگهانى به صورت يك جمعيّت بيكار و بىپناه در مىآمدند، پر واضح است كه چنين حكمى هرگز قابل اجرا نبود.
برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به کتاب «اسلام و آزادى بردگان » نوشته حضرت آیت الله مکارم شیرازی.
[=Verdana]با سلام
[=Verdana]دوست گرامی قبلا تاپیک در این مورد ایجاد شدهبرده داری یا مبارزه با برده داری
سلام
ضمن شکر از یادآوری تاپیکهای قبلی
تاپیک:
ازدواج با زنان شوهر دار اسیر شده
هم از جمله مباحث گذشته است
بر روی هرکدام کلیک کنید