تفسیر سوره مبارکه اِسراء
تبهای اولیه
یارب:Gol:
سلام خدمت بزرگواران
قصد دارم تفسیر سوره مبارکه اِسراء را بخوانم البته از کتب تفسیر نور
گفتم بد نیست حین خواندن بنویسم تابهتر در ذهنم بماند.با اجازه انشاالله در این تاپیک تفسیر سوره مبارکه اِسراء را قرار خواهم داد
یاعلی:Gol:
یارب:Gol:
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
سورهى «اِسراء»، يكصد و يازده آيه دارد و بنابر قول مشهور مكّى است. البتّه بعضى پنج آيهى 26، 32، 33، 57 و 78 را مدنى مىدانند.
اين سوره؛ به جهت كلمهى اوّل آن، «سبحان» و به خاطر ماجراى معراج، «اِسراء» و به سبب بازگويى داستان بنىاسرائيل، «بنىاسرائيل» نامگذارى شده است.
در اين سوره همچون ديگر سورههاى مكّى، موضوعاتى از قبيل: توحيد، معاد، نصايح سودمند و مبارزه با هرگونه شرك، ظلم و انحراف، سنّتها و قوانين فردى واجتماعى در تاريخ، تاريخچه آدم و ابليس، پيامبر اسلام و موقعيّت آن حضرت در مكّه، بيان شده است. از مسائل عمده و قابل توجّه در اين سوره، معراج حضرت رسولصلى الله عليه وآله است.
شروع سوره با «تسبيح» خداست و پايان آن با «حمد» و ستايش او.
در روايات به تلاوت اين سوره در شبهاى جمعه سفارش شده و از جمله فوائد آن، ديدار امامزمانعليه السلام دانسته شده است.(1)
********
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]1) امام صادقعليه السلام فرمودند: «من قرء سورة بنى اسرائيل فى كل ليلة جمعة لم يمت حتّى يدرك القائم و يكون من اصحابه». تفسير نمونه.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ:Gol:
به نام خداوند بخشنده مهربان
«1» سُبْحَنَ الَّذِى أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَا الَّذِى بَرَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ ءَايَتِنَآ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ
پاك و منزّه است آن (خدايى) كه بندهاش را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصى كه اطرافش را بركت دادهايم شبانه بُرد، تا از نشانههاى خود به او نشان دهيم. همانا او شنوا و بيناست.
نكتهها:
معراج، مقدّسترين سفر در طول تاريخ است، مسافرش پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله، فرودگاهش مسجدالحرام، گذرگاهش مسجد الاقصى، مهماندارش خدا، هدف آن ديدن آيات الهى، سوغاتش اخبار آسمانها و ملكوت و بالا بردن سطح فهم بشر از اين دنياى مادّى بوده است.(2)
بر اساس روايات، پيامبر يك سال قبل از هجرت، پس از نماز مغرب در مسجدالحرام، از طريق مسجدالاقصى به وسيلهى «بُراق»(3) به آسمانها رفت و چون بازگشت، نماز صبح را در مسجدالحرام خواند.(4)
معراج پيامبر، جسمانى و در بيدارى بوده، نه در خواب و با روح! و اصل آن از ضروريات دين و مورد اتّفاقهمهى فرقههاى اسلامى است.(5) روايات متواتر(6) و برخى دعاها و زيارتنامهها هم به اين مسأله اشاره دارد و در برخى احاديث، منكر آن كافر معرّفى شده است.
خداوند، حضرت آدم را از آسمان به زمين آورد، ولى حضرت رسولصلى الله عليه وآله را از زمين به آسمان برد.(7) پيامبر در آن شب، عوالم بالا، ملكوت آسمانها و عجائب آفرينش را ديده(8) ، با انبيا ملاقات كردند.(9) ، برخى احاديث قدسى در اين سفر بر آن حضرت وارد شده است، و رهبرى و ولايت علىعليه السلام مطرح شد.
در اين سفر، حضرت رسول، بهشت و جهنّم را ديد، وضعيّت بهشتيان و نعمتهايشان و دوزخيان و عذابهايشان از مشاهدات ديگر پيامبر بود. وقتى پيامبر داستان معراج را بيان فرمود، بعضى مردم كمظرفيّت از دين برگشتند.(10)
پيامبرى كه امتّش در آينده از فضانوردان نيز خواهند بود، لازم است به معراج و سفر آسمانى رفته باشد. «سبحان الّذى أسرى بعبده»
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]2) در تفسير فرقان آمده است: شب ميلاد، شب معراج، شب بعثت، شب هجرت، شب ورود به مدينه و شب رحلت پيامبر، همه، شب دوشنبه بوده است.
3) تفسير نورالثقلين.
4) بحار، ج 18، ص389.
5) اين آيه و آيات 8 تا 18 سورهى نجم، بر اين مطلب دلالت دارد.
6) متواتر، به رواياتى مىگويند كه افراد بسيارى آنرا نقل كرده باشند وجايى براى شبهه نباشد.
7) تفسير كشفالاسرار.
تفسير نورالثقلين.
9) كافى، ج 8، ص121.
10) تفسير طبرى.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ:gol:
به نام خداوند بخشنده مهربان«1» سُبْحَنَ الَّذِى أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَا الَّذِى بَرَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ ءَايَتِنَآ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ
پاك و منزّه است آن (خدايى) كه بندهاش را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصى كه اطرافش را بركت دادهايم شبانه بُرد، تا از نشانههاى خود به او نشان دهيم. همانا او شنوا و بيناست.
پيامها:
1- معراج، لغو نيست، بلكه اسرارى قابل توجّه دارد. «سبحان الّذى اسرى...»
2- معراج، اردوى خصوصى و بازديد علمى پيامبر بود، و گرنه خداوند بى مكان است. «سبحان الّذى اسرى»
3- عبوديّت، مقدّمه پرواز است وعروج، بى خروج از صفات رذيله، ممكن نيست. «أسرى بعَبده»
4- انسان اگر هم به معراج برود، باز «عبد» است. پس درباره ى اولياى خدا غلوّ نكنيم. «أسرى بعَبده»
5 - عبوديّت، از افتخارات پيامبر و زمينه ى دريافتهاى الهى اوست. «بعَبده»
6- براى قرب به خدا، شب بهترين وقت است.(11) «أسرى... ليلاً»
7- شب معراج، شب بسيار مهمى بوده است. «ليلاً» نكره آمده است.
8 - اگر استعداد وشايستگى باشد، پرواز يكشبه انجام مى گيرد. «أسرى بعبده ليلاً»
9- مسجد، بهترين سكوى پرواز معنوى مؤمن است. «من المسجد»
10- مسجد بايد محور كارهاى ما باشد. «من المسجد الحرام الى المسجدالاقصى»
11- حركتهاى مقدّس، بايد از راهها و جايگاههاى مقدّس باشد. «أسرى... من المسجد»
12- سرسبزى و بركات، بايد بر محور مسجد و پيرامون آن باشد. «المسجد... بارَكنا حَوله»
13- بيت المقدّس و حوالى آن، محلّ نزول بركات آسمانى، مقّر پيامبران و فرودگاه فرشتگان در تاريخ بوده است. «باركنا حَوله»
14- ظرفيّت علمى انسان، از دانستنى هاى زمين بيشتر و شگفتى هاى آسمان نيز از زمين بيشتر است. «أسرى... لنُريَه من آياتنا»
15- هدف معراج، كسب معرفت و رشد معنوى بود. «لنُريَه من آياتنا»
16- آيات الهى آن قدر بى انتهاست كه رسول خدا نيز توان دستيابى به همه آنها را ندارد. «من آياتنا»(12)
17- خداوند، به مخالفان هشدار مى دهد كه آنان را مى بيند و سخنانشان را مى شنود. «السّميع البصير»
پ.ن:
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]11) سُرى» به معناى سير و حركت شبانه است.[/]
12) در جاى ديگر آمده است: «لقد رأى من آيات ربّه الكبرى» نجم، 18.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ:Gol:
به نام خداوند بخشنده مهربان«1» سُبْحَنَ الَّذِى أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَا الَّذِى بَرَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ ءَايَتِنَآ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ
پاك و منزّه است آن (خدايى) كه بندهاش را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصى كه اطرافش را بركت دادهايم شبانه بُرد، تا از نشانههاى خود به او نشان دهيم. همانا او شنوا و بيناست.
یارب:Gol:
اشكال و جواب:
بعضى در مورد معراج و سفر آسمانى پيامبرصلى الله عليه وآله، سؤالها يا شبه ههايى را مطرح مى كنند،
از قبيل اينكه: در فضاى بيرون جوّ، هوا نيست، گرماى سوزان وسرماى كشنده هست، مشكل بى وزنى وجود دارد، اشعّه هاى كيهانى خطرناك است، يك شب براى سير در آسمانها كوتاه است و اگر كسى بخواهد در فضا سير كند، بايد سرعتى شبيه سرعت نور يا بيشتر داشته باشد، براى فرار از جاذبه بايد سرعتى معادل 40000 كيلومتر در ساعت داشت وامثال اينها.
پاسخ اجمالى شبهات اين است: اصل معراج در قرآن وروايات متواتر آمده(13) و آنچه مهم است، ايمان به اصل آن است و ايمان به جزئيّاتش ضرورى نيست.(14)
از طرفى معجزه بايد عقلاً محال نباشد وچون معراج از معجزات پيامبراسلام صلى الله عليه وآله است، مشمول قواعد كلّى همه ى معجزات مى شود.
بقيّه ى مشكلات وشبهات نيز با توجّه به قدرت الهى قابل حلّ است. علاوه برآنكه امروزه كه انسان، هواپيما و قمرمصنوعى وسفينه هاى فضايى به كرات ديگر مى فرستد، پذيرفتن معراج آسان است.
چنانكه قرآن، جابه جايى تخت بلقيس را از كشورى به كشور ديگر در يك چشم به هم زدن مطرح مى كند اين مسأله، مشكل طىّ مسافت را حلّ مى كند.
پ.ن
13) بحار، ج 18، ص 282 - 410.
14) البتّه بعضى روايات، مجعول است، مثل مشاهدهى خدا در حال جسم بودن، و برخى قابل قبول است با توجيه و تأويل، مانند: ديدار اهل بهشت و جهنّم و برخى هم بدون تأويل، پذيرفتنى است.
سلام دوست عزیز تفسیر این سوره در تاپیک دیگری توسط سرکار رضوان تا آیه فکر کنم 26 انجام گرفته شما می توانید ادامه آن را در این تاپیک ارسال کنید: http://www.askdin.com/showthread.php?t=2667&page=9
سلام دوست عزیز تفسیر این سوره در تاپیک دیگری توسط سرکار رضوان تا آیه فکر کنم 26 انجام گرفته شما می توانید ادامه آن را در این تاپیک ارسال کنید: http://www.askdin.com/showthread.php?t=2667&page=9
یارب:Gol:
علیک سلام
بله اما تفسیر از المیزان است.بنده از تفسیر نور استفاده میکنم
یاعلی:Gol:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
ما به موسى كتاب (آسمانى) داديم واو را هدايتگر بنى اسرائيل قرارداديم، كه غير از من تكيه گاه و كارسازى نگيريد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان[=times new roman] وَ ءَاتَيْنَا مُوسَى الْكِتَبَ وَجَعَلْنهُ هُدىً لِّبَنِى إِسْرَءِيلَ أَلَّا تَتَّخِذُواْ مِن دُونِى وَكِيلاً[=times new roman]«2»[=times new roman] ما به موسى كتاب (آسمانى) داديم واو را هدايتگر بنى اسرائيل قرارداديم، كه غير از من تكيه گاه و كارسازى نگيريد.
یارب:Gol:
نكته ها:
در قرآن، بارها سفارش به توكّل بر خدا و دورى از توكّل به غير او شده و در كنار فرمان به توكّل، دليل آن نيز بيان شده است. مثلاً در سوره اعراف مى فرمايد: چون خداوند علم بى نهايت دارد، بر او توكّل كن.(15)
و در سوره يوسف مى فرمايد: چون حكومت بدست اوست، پس بر او توكّل كن.(16)
و يا در سوره نساء مى فرمايد: چون مالك بى چون و چرا اوست، پس او را وكيل خود بگير.(17)
رسالت حضرت موسى جهانى بوده است، هر چند در اين آيه، موسى عليه السلام را براى بنى اسرائيل هادى مى داند، ولى در جاى ديگر او را برگزيده و هادى تمام مردم مى داند: «نوراً و هدىً للنّاس»(18) ، «اصطفيتُك على النّاس»(19).
15) اعراف، 89.
16) يوسف، 68.
17) نساء، 131.
18) انعام، 91.
19) اعراف، 144.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان[=times new roman] وَ ءَاتَيْنَا مُوسَى الْكِتَبَ وَجَعَلْنهُ هُدىً لِّبَنِى إِسْرَءِيلَ أَلَّا تَتَّخِذُواْ مِن دُونِى وَكِيلاً[=times new roman]«2»[=times new roman] ما به موسى كتاب (آسمانى) داديم واو را هدايتگر بنى اسرائيل قرارداديم، كه غير از من تكيه گاه و كارسازى نگيريد.
یارب:Gol:
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]پيامها:
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] 1- در تبليغ، گاهى خويشى و هموطن وهمشهرى بودنِ مبلّغ با مخاطبان تاثير دارد. «هُدىً لبنى اسرائيل»
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] 2- عصاره ى دعوت پيامبران، توحيد است. «آتينا موسى الكتاب ... الاّ تتّخذوا»
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] 3- انسان نياز به تكيه گاه دارد، و انبيا، خداوند را تكيه گاه واقعى او معرّفى مى كنند. «الاّتتّخذوا مندونى وكيلاً»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
(اى بنى اسرائيل!) اى فرزندانِ كسانى كه آنان را همراه نوح، سوار (بر كشتى) كرديم و (نجات داديم!) همانا نوح، بندهاى بسيار شكرگزار بود (شما هم مثل او باشيد، تا نجات يابيد).
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربانذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كَانَ عَبْداً شَكُوراً«3»(اى بنى اسرائيل!) اى فرزندانِ كسانى كه آنان را همراه نوح، سوار (بر كشتى) كرديم و (نجات داديم!) همانا نوح، بندهاى بسيار شكرگزار بود (شما هم مثل او باشيد، تا نجات يابيد).
یارب
نكته ها:
حضرت نوح را «پدر دوّم» انسان گفته اند، چون در طوفان نوح، همه ى مردم غرق شدند، جز آنان كه در كشتى همراه نوح بودند. از اين رو معناى «ذُرّيّة مَن حَمَلنا» همانند جمله ى «يا بنى آدم» است.
حضرت نوح در ميان پيامبران، بيش از همه عمر كرد و همواره گرفتار اذيّت و آزار كفّار و لجوجان بود، ولى بندهاى بسيار شاكر بود.(20) خداوند نيز براى حضرت نوح، حساب ويژهاى باز كرده و سلام مخصوص به او داده است.(21)
20) گوشهاى از دعاها و شكرهاى آن حضرت در تفسير مجمع البيان و اطيب البيان آمده است.
21) سلام على نوحٍ فى العالمين» صافّات، 79.