ابزارهای ورود دین به عرصه های ممنوعه

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ابزارهای ورود دین به عرصه های ممنوعه

سلام
منظور ما از دین ،دین حق الهی است و منظورمان از عرصه های ممنوعه آن عرصه هایی است که انسانها برای دین جایگاهی در آن قائل نیستند مانند سیاست در نظر اکثر اهل زمانه .
به نظر شما دین با کدام ابزار به این عرصه های به ظاهر ممنوعه وارد می شود ؟
موفق باشید

حامد;120186 نوشت:
به نظر شما دین با کدام ابزار به این عرصه های به ظاهر ممنوعه وارد می شود ؟

با سلام

دوتای اولی که واضح بود را توضیح فرمودین ولی منظورتان از ابزار را که کمی مبهم است را نفرمودین چیست؟؟؟

سلام
دین بعد نظری و عملی دارد . به طور قطع دین به حسب مبانی نظری قادر به ورود به همه عرصه ها هست چه اینکه قرآن کریم خود را "تبیانا لکل شی" معرفی می کند . اما آیا دین در مقام ورود عملی به این عرصه ها با هر ابزاری وارد می شود یا ابزارهای خاصی را بکار می گیرد ؟ مهمترین این ابزارها چیست ؟
موفق باشید

طاها;120187 نوشت:
دوتای اولی که واضح بود را توضیح فرمودین ولی منظورتان از ابزار را که کمی مبهم است را نفرمودین چیست؟؟؟

سلام
فکر نمی کنم بدون تحدید حدود بحث ، مطلب روشن بوده باشد . با توضیحات پست 3 شاید زمینه گفتگو فراهم شود .
موفق باشید

حامد;120189 نوشت:
مهمترین این ابزارها چیست ؟

سلام
شاید بهتر باشد قبل از تعیین ابزارها به اصل ورود یا عدم ورود و دلایل آن بپردازیم . پاسخ این سوالات برای تعیین ابزارها بسیار مهم است لذا این سوال را بطور واضح مطرح می کنیم :
معیار ورود دین به عرصه ها چیست ؟ آیا دین در هر عرصه ای وارد می شود ؟ عرصه هایی که ورود دین در آنها ضروری است چه عرصه هایی هستند ؟
موفق باشید

حامد;120189 نوشت:
ما آیا دین در مقام ورود عملی به این عرصه ها با هر ابزاری وارد می شود یا ابزارهای خاصی را بکار می گیرد ؟ مهمترین این ابزارها چیست ؟

با سلام

این که باز سوال پشت سوال شد بزرگوار

منظور شما از ابزار چیست؟؟؟

ما هنوز منظورتان از ابزار را نمی دانیم چه بگوییم؟؟

حامد;120193 نوشت:
معیار ورود دین به عرصه ها چیست ؟ آیا دین در هر عرصه ای وارد می شود ؟ عرصه هایی که ورود دین در آنها ضروری است چه عرصه هایی هستند ؟

اگر سوال قبلی روشن شود به این مباحث هم می رسیم

این مطلب به طور کلی ذیل قلمرو دین بحث می شود

واین که دین در چه حوزه هایی حق دخالت و ورود دارد ودر چه حوزه هایی نمی تواند ورود داشته باشد

به طور کلی:
در تعریف دین می گوییم مجموعه قوانینی که برای هدایت بشر از سوی خداوند نازل شده باشد

خب با این وجود هر برنامه ای در زندگی انسانی دخالت داشته باشد و راه بشر را در دنیا و اخرت رقم بزند دین می تواند در انها دخالت کند

البته این مطلب کلی است و نیاز به تبیین دارد
نحوه ورود و چگونگی دخالت مباحثی است که در ادامه بحث می توان بدان پرداخت

حامد;120193 نوشت:
معیار ورود دین به عرصه ها چیست ؟ آیا دین در هر عرصه ای وارد می شود ؟ عرصه هایی که ورود دین در آنها ضروری است چه عرصه هایی هستند ؟

سلام
معیار ورود دین به عرصه ها بستگی به نگاه ما به دین دارد . اگر ما برای انسان در همه عرصه های مادی و معنوی کمالی قائل باشیم آنوقت می توان گفت ورود دین به همه این عرصه ها لازم است چون دین در مورد انسان هدفی جز کمال ندارد .
اما باز این سوال قابل طرح است که دین برای رساندن انسان به کمال در تمام عرصه ها غذای آمده فراهم می کند یا اینکه با ساختن او در عرصه هایی خاص وی را به میدان تلاش در عرصه های دیگر می فرستد تا اینکه در آن عرصه ها از خود بجوشد و به اصطلاح خود راهش را بیابد ؟
اگر بنابر این باشد دین در عرصه هایی وارد می شود که در ساختن بنیانهای کمال او بیش از هر چیز موثرند . شاید شاهد این مطلب تقسیم احکام به 5 دسته واجب و حرام و مستحب و مکروه و مباح است . این تقسیم بندی نشان می دهد که بعضی امور از نظر دین در کمال انسانی ضرورت سلبی یا ایجابی دارند و بعضی ضرورت ندارند .
اما سوالی که اینجا قابل طرح است آنکه اگر اموری در سعادت انسان ضرورت ندارند چرا دین به آنها می پردازد ؟
پاسخی که به ذهن می رسد اینکه ضرورتها سطوح مختلفی دارند . لذا مستحب و مکروه بیان ضرورت دیگری در سطح بالاتری است . با این بیان باز دین در حد ضرورتها حضور دارد اما ضرورتهای متراتب .
تا بحث به کجا بیانجامد .
موفق باشید

طاها;120198 نوشت:
خب با این وجود هر برنامه ای در زندگی انسانی دخالت داشته باشد و راه بشر را در دنیا و اخرت رقم بزند دین می تواند در انها دخالت کند البته این مطلب کلی است و نیاز به تبیین دارد نحوه ورود و چگونگی دخالت مباحثی است که در ادامه بحث می توان بدان پرداخت

سلام
تصور بنده این است این بحث تقدم دارد لذا در صدد تبیین آن هستیم . این بحث که روشن شود بحث ابزارها هم تقریبا روشن می شود
موفق باشید

سلام
حال دانسته شد دین در عرصه های ضروری وارد می شود آن هم برای به کمال رساندن انسانها شاید بتوان گفت در چه عرصه ای وارد می شود و در چه عرصه ای وارد نمی شود .
مثلا بطور قطع دین در عرصه حکومت وارد می شود چه اینکه حکومت در کمال و سعادت انسانها بسیار موثر است تا جایی که فرمودند : الناس علی دین ملوکهم
اما آیا دین به صرف ضرورت حضور دین در عرصه ای بدانجا وارد می شود یا تا ابزار مورد نیاز خود را نداشته باشد وارد نمی شود ؟ مثلا آیا دین در عرصه حکومت کشورهای بی ایمان وارد می شود ؟
موفق باشید

[="darkgreen"]سلام

با سیاست وارد سیاست می شود!![/]

حامد;120318 نوشت:
مثلا آیا دین در عرصه حکومت کشورهای بی ایمان وارد می شود ؟

سلام
منظورمان این است که می توان به یک مجموعه بی ایمان نسخه دینی و ایمانی داد ؟
موفق باشید

حامد;120318 نوشت:
اما آیا دین به صرف ضرورت حضور دین در عرصه ای بدانجا وارد می شود یا تا ابزار مورد نیاز خود را نداشته باشد وارد نمی شود ؟ مثلا آیا دین در عرصه حکومت کشورهای بی ایمان وارد می شود ؟

سلام
از آنجا که دین برای ورود به زندگی انسانها قصد تکامل بخشیدن به او را دارد پس ابزار دین برای ورود به مناطق ممنوعه انسان صالح و وارسته است . چه اینکه بدون وجود یک الگوی شایسته و یک مجری قوی نمی توان تحول تکاملی ایجاد کرد . لذا هیچگاه اسلام با تکیه بر انسانهای ناشایست به زاویه ای از زندگی مردم وارد نمی شود . اگر به مبلغین رسمی دین الهی نگاه کنیم می بینیم که آنها برترین و شایسته ترین افراد بشری اند . عظمت وجودی آنها بگونه ای است که تمام بشریت می توانند به آنها تکیه کنند و به دستگیری آنها نجات یابند .
پس ابزار اصلی دین برای ورود به عرصه های مختلف و شوون متعدد بشریت ، انسان کامل یا انسان صالح است .
سوال : آیا میزان کمال این شخص در میزان ورود دین به عرصه ها موثر است ؟
موفق باشید

حامد;120708 نوشت:
آیا میزان کمال این شخص در میزان ورود دین به عرصه ها موثر است ؟

سلام
این یکی از مباحث اساسی است .
انسانهای صالح و کامل در صلاح و کمال در یک رتبه نیستند به همین خاطر خدای متعال برای همه آنها ماموریت واحدی تعیین نمی کند . چه اینکه گفتیم ماموریت دین در زندگی بشر کمال بخشیدن به اوست لذا اگر ابزار دین در یک عرصه ای توانایی و قدرت کافی را نداشته باشد مقصود دین حاصل نمی شود لذا هیچگاه دین به کسی که توانایی لازم را ندارد ماموریت نمی دهد .
این اختلاف در مراتب به نوعی در شرایع و ادیان منعکس شده است . شریعت موسی بیشتر مایل به امور دنیوی و اصلاح آنست و شریعت عیسوی مایل به آخرت و اصلاح آن و شریعت محمدی در حد وسط و اعتدال است و هردو را باهم دارد . این اختلاف ویّژگیها از اختلاف کمالات انبیاء حاصل می شود . لذا بعید به نظر می رسد در شریعت عیسوی مسائل مربوط به تشکیل حکومت و امثال آن بطوریکه در اسلام است وجود داشته باشد .
در خود شریعت کامله و جامعه اسلام هم هرچند دین به لحاظ مباحث نظری تمام جوانب را در نظر گرفته است اما به لحاظ عملی هرگاه بخواهد کاری به کسی واگذار کند منوط به توانایی او در انجام آن ماموریت است پس اصل وجود حکمی اسلامی دلیل بر عملی کردن آن نیست بلکه باید آنرا فرد شایسته به انجام برساند .
ادامه دارد ان شاء الله
موفق باشید
موضوع قفل شده است